لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
اگر در جامعهای کتاب و کتابخوانی هیچ ارزشی نداشته باشد، سخن گفتن درباره کتاب از رسانهای فراگیر همچون تلویزیون هیچ دردی را دوا نخواهد کرد. اگر مردم یک جامعه ببینند
که برای رسیدن به جایگاهی مناسب و متعالی هیچ نیازی به کتاب خواندن نیست و فقط میتوان از طریق سیاستبازی و پشت هماندازی به مراتب عالی رسید از هرچه کتاب و نویسنده است بیزار میشوند.
«علم بهتر است یا ثروت» موضوع انشایی بود که هیچ دانشآموزی در نوشتن آن تردید به خود راه نمیداد و با یقینی قاطع نتیجه میگرفت که علم از ثروت بهتر است. معلمان هم بر همین باور بودند اما امروزه کمتر دانشآموزی یافت میشود که علم را برتر از ثروت بداند و به احتمال قریب به یقین تعداد معلمانی که چنین باوری دارند حکم «النادر کاالمعدوم» بر آنها جاری است.
وقتی یک هنرجوی رشته هنر سالیان سال وقت خود را بر سر آموختن تئوریهای سینمایی صرف میکند و پس از سالها سروکله زدن با دوربین و کادر و تصویر و.. الخ به دلیل بیتوجهی مسئولین فرهنگی از ساختن یک فیلم هشتمیلیمتری هم عاجز است و در عوض
میبیند نورسیدهای که فرق شلغم و کارگردانی را نمیداند با بودجهای میلیاردی دست به ساخت یک پروژه عظیم سینمایی میزند، چه تصویری از کتابخوانی و دانشاندوزی در ذهن او شکل میگیرد؟ اگر در جامعه ما کتاب و کتابخوانی ارزش میداشت نیاز نبود رسانه ملی آنقدر خود را به آب و آتش بزند. اما حالا که رسانه ملی قرار است جور نابسامانیهای جامعه را هم بر دوش بکشد کارش دشوارتر می شود.