لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مالاچی میکسون، یک کارآفرین موفق
شرکت آمریکایی اینواکر، که تولیدکننده و توزیعکننده پیشروی جهانی در امر محصولات پزشکی خانگی است، کار خود را در سال ۱۸۸۵ با نام شرکت وُرتینگتون آغاز کرد که شرکت کوچکی در ایلیریا درایالت اوهایو بود. شرکت مذکور وسیلهای را در خط تولید داشت که برای جابهجایی معلولان جسمی طراحی شده بود.
/
خلاقیت، ریسک، و نوآوری در کارآفرینی از ضروریاتی است که هم در شروع تولید کالاها و فعالیتهای کارآفرینانه کاملاً نو، و هم در انتقال موفقیتآمیز شرکت به بازارهای جهانی مؤثرند. برای مثال مال میکسون توانست برای شرکت اینواکر که رونق خود را از دست داده بود مجدداً رونق داخلی کسب کند و حتی به طور باور نکردنی آن را در بازارهای جهانی مطرح کند. شرکت آمریکایی اینواکر، که تولیدکننده و توزیعکننده پیشروی جهانی در امر محصولات پزشکی خانگی است، کار خود را در سال ۱۸۸۵ با نام شرکت وُرتینگتون آغاز کرد که شرکت کوچکی در ایلیریا درایالت اوهایو بود. شرکت مذکور وسیلهای را در خط تولید داشت که برای جابهجایی معلولان جسمی طراحی شده بود. با تغییراتی که در شرکت ورتینگتون پدید آمد از جمله الحاقها و واگذاریهایی که شد، فعالیت محوری آن که صندلی چرخدار بود در دهه ۱۹۷۰ به بخش کوچک و نسبتاً گمنامی به نام شرکت جانسون و جانسون واگذار و فروش آن آغاز شد. بر پایه مقیاسهای سنتی بازار، فروش چندانی نداشت. حجم فروش در سال ۱۹۷۹حدود ۱۹ میلیون دلار و تعداد کارکنان به ۳۵۰ نفر میرسید؛ کالای تولیدی اصلی آن نیز صندلیهای چرخدار دستی و آهنی بود که استفاده از آن بسیار دشوار بود. هیچ کالای جدیدی نیز در برنامه تولید نداشتند. پیشنویس صورت درآمد ۱۹۷۹ نیز نشان میداد بعد از آنکه میکسون با دریافت وام این شرکت را خرید درآمد خالص آن فقط ۰۰۰/۱۰۰ دلار (دو از یک درصد سود) بود. شرکت اِورست و جِنینگ، رقیب پرتوانی که شش بار بزرگتر از اینواکر بود، ۸۰ درصد بازار صندلی چرخدار را تحت کنترل خود داشت و این در حالی بود که سهم بازار اینواکر کمتر از ۱۰ درصد را نشان میداد. مال میکسون که درآن هنگام معاون بازاریابی بخش محصولات اسکنر سی تی در شرکت تابعه تجهیزات تخصصی جانسون و جانسون بود فراسوی این مشکلات را میدید و از این رو کار خود را بر افزایش توان بالقوه تجهیزات پزشکی خانگی متمرکز کرد. با جمعآوری گروهی از سرمایهگذاران ناحیه کلِولَند، هدایت خرید کلی و تملک شرکت را به عهده گرفت. بودجه آن نیز از ۵/۱ میلیون دلار سرمایه صاحبان سهام و ۵/۶ میلیون دلار بدهی تأمین میشد. تأثیر تشویقهای پدر میکسون با بازتابهای ناشی از تربیت وی در محیط زراعی اسپیرو واقع در ایالت اوکلاهما که شهری کوچک بود و افراد رابطه نزدیکی با هم داشتند اعتماد به نفس، اراده قوی و تصمیم راسخ به میکسون بخشید. وی که کنجکاو و باهوش و کتابخوانی سیری ناپذیر بود، یاد گرفت احتمالات زندگی را در نظر گیرد و در مورد هر چیز سوال کند، ریسکهای هوشمندانه کند، در کار خود استوار باشد، و رقیب سرسختی شود. این ویژگیها در کنار مهارتهای رهبری که با چهار سال کار در نیروی دریایی به دست آورده بود تقویت و تکمیل شدند. در واقع در نیروی دریایی بود که آموخت چگونه با شرایط دشوار دست و پنجه نرم کند. «آموختهاید که به اهدافتان برسید، حال هر چه میخواهد پیش آید تقریباً شستشوی مغزی شدهاید که هرگز برای شکست بهانه نیاورید.» در عین حال، آگاهی به تواناییهای ذاتیاش و غرور در نیل به بهترینها نیز به ویژگیهای فوق اضافه شد. پس از بازگشت از نیروی دریایی در سال ۱۹۶۶، به دانشگاه هاروارد رفت و در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی به تحصیل پرداخت و در سطح دانشجویان ممتاز کلاس فارغالتحصیل شد. ابتدا فروشنده و سپس مدیر شرکت هاریس واقع در کلولند شد و سپس به شرکت اوهیو نوکلیر رفت که از شرکتهای زیرمجموعه شرکت تکنیکِر بود و بعد معاون بازاریابی بخش اسکنر سی تی شد. مال هنگامی که شرکت جانسون و جانسون از اینواکر جدا شد ۳۹ ساله بود. وی با ۱۰۰۰۰ دلار سرمایه شخصی و ۴۰۰۰۰ دلار قرض از دوستانش در دوم ژانویه ۱۹۸۰، در حالی که ۱۵ درصد سهام شرکت را به خود اختصاص داده بود، اداره شرکت را در دست گرفت. با سرسختی تمام که حاصل کار در نیروی دریایی بود و سگ بولداگ سمبل آن است، اقدام به بازسازی جامع و فوری ساختار اینواکر کرد. خیلی سریع ۱۶ تن از ۱۸ فروشنده مستقیم را عوض کرد چون معتقد بود: «نه جربزه این کار را داشتند و نه ذکاوتش را.» از همه مهمتر، مهندسان شرکت را توجیه کرد که کالاهای جدید تولید کنند، و به آنها قبولاند که تنها تولید کالای خوب اهمیت دارد نه چیز دیگر. نبوغ اجرایی با نوآوری کارآفرینی درهم آمیخته بود. با گسترش خط تولید تجهیزات پزشکی خانگی «خرید تک توقفی» را پایهگذاری کرد و با زبان بازی، ترغیب، و تخفیفهای زیاد به مشتریان دیرباور فروشش را بالا برد. با حمله سه جانبه شامل احیا، توسعه خدمات/ کالا، و جهتگیری شدیداً رقابتی تأثیر خود را بر جای گذاشت و خیلی زود شرکت اینواکر ارزش سهام بازار اِوِرست و جنینگز را به خود اختصاص داد. شرکت اینواکر وزن صندلیهای چرخدار خود را از ۶۰ به ۱۵ پوند رساند، سیستمهای کنترل الکترونیکی و با ریزپردازنده به آن اضافه کرد و در ۳۰ رنگ متنوع و جذاب وارد بازار کرد و افزون بر آنها مدت زمان تولید کالا را نیز تا حد زیادی کاهش داد. سهام بازار صندلیهای چرخدار شرکت اِوِرست و جنینگز از ۸۰ به ۱۸ درصد سقوط کرد. در اوایل دهه ۱۹۸۰، حجم فروش و درآمد شتاب گرفت و تا پایان سال ۱۹۸۳، حجم فروش شرکت ۷۰ میلیون دلار و درآمد خالص آن ۸/۲ میلیون دلار شد. اگرچه صندلیهای چرخدار معمولی هنوز بخش قابل ملاحظهای از فعالیت شرکت اینواکر (۵۰ درصد فروش) را به خود اختصاص میداد، شرکت خط تولید گستردهای از جعبههای کمکهای اولیه، تختخوابهای خانگی بیمار، صندلیهای چرخدار جدید مطابق تجویز پزشک، و کپسول اکسیژن داشت. شرکت اینواکر پیشرفت کرد ولی این پیشرفت بدون مشکل نبود. شرکت در ۱۹۸۴ سهامی عام شد تا سرمایه عملیاتی به دست آورد و بدهی کوتاهمدتش را بپردازد که به تأمین بودجه لازم برای رشد شرکت طی دهه ۱۹۸۰ کمک کرد. از اولین عرضه عمومیسهام (قیمت ۰۰/۱۱ دلار برای ۲ نوبت سهام، یا ۷۵/۲ دلار برای هر سهم در بازار بورس NASDAQ) حدود ۱۵ میلیون دلار حاصل آمد. در همان سال به دلیل کیفیت پایین یکی از کالاهای شرکت و هزینههای راهاندازی کارخانهای جدید، بخش عمدهای از درآمدها صرف تأمین این مخارج شد. همچنین دولت با تغییر قوانین بازپرداخت خدمات درمانی موجب شد که بسیاری از کالاهای تولیدی اینواکر تحت تأثیر این تغییر قرار گیرد. شرکت برای حفظ سلامت مالی مجدداً گروهبندی شد. تلاشهای عمدهای برای کاهش هزینه انجام گرفت و شرکت به بخشهای جدیدی سازماندهی شد. تأکید روی پیشبرد و بهبود کالاهای جدید بود که تأثیر سریعی بر بازار میگذاشت. تا سه ماهه چهارم سال ۱۹۸۵، شرکت اینواکر مجدداً به حالت سودآوری رسید، یعنی در کمتر از یک سال. دومین چالش عمده در سال ۱۹۸۶ خودنمایی کرد، یعنی زمانی که رقیبان تایوانی کالای خود را با قیمت حدود ۲۰ درصد پایینتر از قیمتهای جاری در ایالات متحده عرضه کردند. به کمک تثبیت امکانات و پیکربندی مجدد کارخانه که در سال ۱۹۸۵ انجام گرفت، شرکت اینواکر تولید برخی از کالاهایش را به مکزیک منتقل کرد. این اقدام به بهبود ساختار کلی هزینه و موقعیت رقابتیاش انجامید. شرکت اینواکر با عرضه کالای برتر و توانایی توزیع و خدمات جامعتر وارد میدان رقابت شد و توانست با قیمت پایین کالاهای وارداتی به رقابت بپردازد. با این واکنش متهورانه شرکت اینواکر، شرکت تایوانی نتوانست جایگاهی بهدست آورد و تا سال ۱۹۸۷ دیگر عامل عمده بازار نبود. از آن زمان، میزان فروش، خطوط تولید، و درآمد، پیوسته در حال افزایش بود. میزان فروش اینواکر در سال ۱۹۸۶ مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار، در سال ۱۹۹۰ بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار، و در سال ۱۹۹۶ حدود ۶۱۹ میلیون دلار بود. میانگین رشد فروش افزوده سالیانه شرکت از سال ۱۹۷۹ ۵/۲۲ درصد بوده است و رشد افزوده سالیانه درآمد خالص ۳۳ درصد و رشد افزوده سالیانه ارزش سهام ظرف پنج سال به ۳۷ درصد رسید. سهام در دو نوبت عرضه شد و در حال حاضر با نرخ ۱۸ تا ۲۷ دلار معامله میشود، یعنی بازده ۳۵۰۰ درصدی بر مبنای قیمت اولیه ۷۵/۲ دلار در عرضه عمومی سهام. سرمایهگذاران اصلی که از میکسون پشتیبانی کرده بودند۲۰ درصد قیمت سهام فعلی را پرداخت کردند. به طور اختصار، خطوط تولید شامل موارد زیر است: صندلیهای چرخدار معمولی و تجویزی (دستی و با نیروی محرکه)؛ تجهیزات تنفسی خانگی؛ کالاهای مراقبتهای شخصی مانند تخت خانگی بیمار، راهبر (واکر)، تخت حمل بیمار؛ پمپ تزریق وریدی؛ قطعات یدکی؛ و سیستمهای کنترل الکترونیک. شرکت اینواکر با حداقل و با بلندپروازی (با حجم فروش ۱۹ میلیون دلار و سهم بازار ۱۰ درصدی برای صندلیهای چرخدار معمولی) فعالیت خود را آغاز کرد و در سال ۲۰۰۰ حجم فروش آن به ۱ میلیارد دلار رسید و هم اینک بیشترین سهم را در بازار تجهیزات پزشکی متحرک خانگی و تجهیزات پزشکی برای ناتوانان جسمی داراست. مرکز اصلی شرکت اینواکر در اوهیو قرار دارد و در سراسر ایالات متحده، اروپا، مکزیک، و استرالیا/ نیوزلند دارای ۲۳ کارخانه است که تمام آنها با فروش مستقیم اداره میشوند و با ۱۰۰۰۰ تأمینکننده تجهیزات پزشکی در سراسر جهان کار میکنند. شرکت اینواکر دارای ساختار سازمانی منحصر به فردی است که مزیتهای عملیات متمرکز و غیرمتمرکز را درهم میآمیزد. ساختار درونی آن شامل کمیته اجرایی است که چهار گروه عملیاتی متمرکز را در سراسر جهان اداره میکند. از بیرون، شرکت فقط یک "صورت" برای مشتری دارد، چون کالاها را یک سازمان خدمات و فروش داخلی میفروشد و مسئولیت کامل حسابها با آن سازمان است. مال میکسون توانست با موفقیت شرکت در حال گسترش را در سطح جهانی مدیریت کند و رشد دهد. میکسون هم رقابت جوست و هم رهبری دوراندیش. یکی از دوستان و آشنایان تجاری وی اظهار میکند: «وی میتواند سریعتر از آنکه دیگران گوشی تلفن را بردارند، بینشی را توسعه دهد.» به عقیده میکسون توانایی در توسعه و بیان بینشی صحیح، برنامهریزی و اجرای راهبردی مناسب در بنگاه، و رسیدن به ارزشهای صحیح سه عنصر مهم در رهبریاند با وجود این، از میان برداشتن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مالاچی میکسون، یک کارآفرین موفق
شرکت آمریکایی اینواکر، که تولیدکننده و توزیعکننده پیشروی جهانی در امر محصولات پزشکی خانگی است، کار خود را در سال ۱۸۸۵ با نام شرکت وُرتینگتون آغاز کرد که شرکت کوچکی در ایلیریا درایالت اوهایو بود. شرکت مذکور وسیلهای را در خط تولید داشت که برای جابهجایی معلولان جسمی طراحی شده بود.
/
خلاقیت، ریسک، و نوآوری در کارآفرینی از ضروریاتی است که هم در شروع تولید کالاها و فعالیتهای کارآفرینانه کاملاً نو، و هم در انتقال موفقیتآمیز شرکت به بازارهای جهانی مؤثرند. برای مثال مال میکسون توانست برای شرکت اینواکر که رونق خود را از دست داده بود مجدداً رونق داخلی کسب کند و حتی به طور باور نکردنی آن را در بازارهای جهانی مطرح کند. شرکت آمریکایی اینواکر، که تولیدکننده و توزیعکننده پیشروی جهانی در امر محصولات پزشکی خانگی است، کار خود را در سال ۱۸۸۵ با نام شرکت وُرتینگتون آغاز کرد که شرکت کوچکی در ایلیریا درایالت اوهایو بود. شرکت مذکور وسیلهای را در خط تولید داشت که برای جابهجایی معلولان جسمی طراحی شده بود. با تغییراتی که در شرکت ورتینگتون پدید آمد از جمله الحاقها و واگذاریهایی که شد، فعالیت محوری آن که صندلی چرخدار بود در دهه ۱۹۷۰ به بخش کوچک و نسبتاً گمنامی به نام شرکت جانسون و جانسون واگذار و فروش آن آغاز شد. بر پایه مقیاسهای سنتی بازار، فروش چندانی نداشت. حجم فروش در سال ۱۹۷۹حدود ۱۹ میلیون دلار و تعداد کارکنان به ۳۵۰ نفر میرسید؛ کالای تولیدی اصلی آن نیز صندلیهای چرخدار دستی و آهنی بود که استفاده از آن بسیار دشوار بود. هیچ کالای جدیدی نیز در برنامه تولید نداشتند. پیشنویس صورت درآمد ۱۹۷۹ نیز نشان میداد بعد از آنکه میکسون با دریافت وام این شرکت را خرید درآمد خالص آن فقط ۰۰۰/۱۰۰ دلار (دو از یک درصد سود) بود. شرکت اِورست و جِنینگ، رقیب پرتوانی که شش بار بزرگتر از اینواکر بود، ۸۰ درصد بازار صندلی چرخدار را تحت کنترل خود داشت و این در حالی بود که سهم بازار اینواکر کمتر از ۱۰ درصد را نشان میداد. مال میکسون که درآن هنگام معاون بازاریابی بخش محصولات اسکنر سی تی در شرکت تابعه تجهیزات تخصصی جانسون و جانسون بود فراسوی این مشکلات را میدید و از این رو کار خود را بر افزایش توان بالقوه تجهیزات پزشکی خانگی متمرکز کرد. با جمعآوری گروهی از سرمایهگذاران ناحیه کلِولَند، هدایت خرید کلی و تملک شرکت را به عهده گرفت. بودجه آن نیز از ۵/۱ میلیون دلار سرمایه صاحبان سهام و ۵/۶ میلیون دلار بدهی تأمین میشد. تأثیر تشویقهای پدر میکسون با بازتابهای ناشی از تربیت وی در محیط زراعی اسپیرو واقع در ایالت اوکلاهما که شهری کوچک بود و افراد رابطه نزدیکی با هم داشتند اعتماد به نفس، اراده قوی و تصمیم راسخ به میکسون بخشید. وی که کنجکاو و باهوش و کتابخوانی سیری ناپذیر بود، یاد گرفت احتمالات زندگی را در نظر گیرد و در مورد هر چیز سوال کند، ریسکهای هوشمندانه کند، در کار خود استوار باشد، و رقیب سرسختی شود. این ویژگیها در کنار مهارتهای رهبری که با چهار سال کار در نیروی دریایی به دست آورده بود تقویت و تکمیل شدند. در واقع در نیروی دریایی بود که آموخت چگونه با شرایط دشوار دست و پنجه نرم کند. «آموختهاید که به اهدافتان برسید، حال هر چه میخواهد پیش آید تقریباً شستشوی مغزی شدهاید که هرگز برای شکست بهانه نیاورید.» در عین حال، آگاهی به تواناییهای ذاتیاش و غرور در نیل به بهترینها نیز به ویژگیهای فوق اضافه شد. پس از بازگشت از نیروی دریایی در سال ۱۹۶۶، به دانشگاه هاروارد رفت و در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی به تحصیل پرداخت و در سطح دانشجویان ممتاز کلاس فارغالتحصیل شد. ابتدا فروشنده و سپس مدیر شرکت هاریس واقع در کلولند شد و سپس به شرکت اوهیو نوکلیر رفت که از شرکتهای زیرمجموعه شرکت تکنیکِر بود و بعد معاون بازاریابی بخش اسکنر سی تی شد. مال هنگامی که شرکت جانسون و جانسون از اینواکر جدا شد ۳۹ ساله بود. وی با ۱۰۰۰۰ دلار سرمایه شخصی و ۴۰۰۰۰ دلار قرض از دوستانش در دوم ژانویه ۱۹۸۰، در حالی که ۱۵ درصد سهام شرکت را به خود اختصاص داده بود، اداره شرکت را در دست گرفت. با سرسختی تمام که حاصل کار در نیروی دریایی بود و سگ بولداگ سمبل آن است، اقدام به بازسازی جامع و فوری ساختار اینواکر کرد. خیلی سریع ۱۶ تن از ۱۸ فروشنده مستقیم را عوض کرد چون معتقد بود: «نه جربزه این کار را داشتند و نه ذکاوتش را.» از همه مهمتر، مهندسان شرکت را توجیه کرد که کالاهای جدید تولید کنند، و به آنها قبولاند که تنها تولید کالای خوب اهمیت دارد نه چیز دیگر. نبوغ اجرایی با نوآوری کارآفرینی درهم آمیخته بود. با گسترش خط تولید تجهیزات پزشکی خانگی «خرید تک توقفی» را پایهگذاری کرد و با زبان بازی، ترغیب، و تخفیفهای زیاد به مشتریان دیرباور فروشش را بالا برد. با حمله سه جانبه شامل احیا، توسعه خدمات/ کالا، و جهتگیری شدیداً رقابتی تأثیر خود را بر جای گذاشت و خیلی زود شرکت اینواکر ارزش سهام بازار اِوِرست و جنینگز را به خود اختصاص داد. شرکت اینواکر وزن صندلیهای چرخدار خود را از ۶۰ به ۱۵ پوند رساند، سیستمهای کنترل الکترونیکی و با ریزپردازنده به آن اضافه کرد و در ۳۰ رنگ متنوع و جذاب وارد بازار کرد و افزون بر آنها مدت زمان تولید کالا را نیز تا حد زیادی کاهش داد. سهام بازار صندلیهای چرخدار شرکت اِوِرست و جنینگز از ۸۰ به ۱۸ درصد سقوط کرد. در اوایل دهه ۱۹۸۰، حجم فروش و درآمد شتاب گرفت و تا پایان سال ۱۹۸۳، حجم فروش شرکت ۷۰ میلیون دلار و درآمد خالص آن ۸/۲ میلیون دلار شد. اگرچه صندلیهای چرخدار معمولی هنوز بخش قابل ملاحظهای از فعالیت شرکت اینواکر (۵۰ درصد فروش) را به خود اختصاص میداد، شرکت خط تولید گستردهای از جعبههای کمکهای اولیه، تختخوابهای خانگی بیمار، صندلیهای چرخدار جدید مطابق تجویز پزشک، و کپسول اکسیژن داشت. شرکت اینواکر پیشرفت کرد ولی این پیشرفت بدون مشکل نبود. شرکت در ۱۹۸۴ سهامی عام شد تا سرمایه عملیاتی به دست آورد و بدهی کوتاهمدتش را بپردازد که به تأمین بودجه لازم برای رشد شرکت طی دهه ۱۹۸۰ کمک کرد. از اولین عرضه عمومیسهام (قیمت ۰۰/۱۱ دلار برای ۲ نوبت سهام، یا ۷۵/۲ دلار برای هر سهم در بازار بورس NASDAQ) حدود ۱۵ میلیون دلار حاصل آمد. در همان سال به دلیل کیفیت پایین یکی از کالاهای شرکت و هزینههای راهاندازی کارخانهای جدید، بخش عمدهای از درآمدها صرف تأمین این مخارج شد. همچنین دولت با تغییر قوانین بازپرداخت خدمات درمانی موجب شد که بسیاری از کالاهای تولیدی اینواکر تحت تأثیر این تغییر قرار گیرد. شرکت برای حفظ سلامت مالی مجدداً گروهبندی شد. تلاشهای عمدهای برای کاهش هزینه انجام گرفت و شرکت به بخشهای جدیدی سازماندهی شد. تأکید روی پیشبرد و بهبود کالاهای جدید بود که تأثیر سریعی بر بازار میگذاشت. تا سه ماهه چهارم سال ۱۹۸۵، شرکت اینواکر مجدداً به حالت سودآوری رسید، یعنی در کمتر از یک سال. دومین چالش عمده در سال ۱۹۸۶ خودنمایی کرد، یعنی زمانی که رقیبان تایوانی کالای خود را با قیمت حدود ۲۰ درصد پایینتر از قیمتهای جاری در ایالات متحده عرضه کردند. به کمک تثبیت امکانات و پیکربندی مجدد کارخانه که در سال ۱۹۸۵ انجام گرفت، شرکت اینواکر تولید برخی از کالاهایش را به مکزیک منتقل کرد. این اقدام به بهبود ساختار کلی هزینه و موقعیت رقابتیاش انجامید. شرکت اینواکر با عرضه کالای برتر و توانایی توزیع و خدمات جامعتر وارد میدان رقابت شد و توانست با قیمت پایین کالاهای وارداتی به رقابت بپردازد. با این واکنش متهورانه شرکت اینواکر، شرکت تایوانی نتوانست جایگاهی بهدست آورد و تا سال ۱۹۸۷ دیگر عامل عمده بازار نبود. از آن زمان، میزان فروش، خطوط تولید، و درآمد، پیوسته در حال افزایش بود. میزان فروش اینواکر در سال ۱۹۸۶ مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار، در سال ۱۹۹۰ بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار، و در سال ۱۹۹۶ حدود ۶۱۹ میلیون دلار بود. میانگین رشد فروش افزوده سالیانه شرکت از سال ۱۹۷۹ ۵/۲۲ درصد بوده است و رشد افزوده سالیانه درآمد خالص ۳۳ درصد و رشد افزوده سالیانه ارزش سهام ظرف پنج سال به ۳۷ درصد رسید. سهام در دو نوبت عرضه شد و در حال حاضر با نرخ ۱۸ تا ۲۷ دلار معامله میشود، یعنی بازده ۳۵۰۰ درصدی بر مبنای قیمت اولیه ۷۵/۲ دلار در عرضه عمومی سهام. سرمایهگذاران اصلی که از میکسون پشتیبانی کرده بودند۲۰ درصد قیمت سهام فعلی را پرداخت کردند. به طور اختصار، خطوط تولید شامل موارد زیر است: صندلیهای چرخدار معمولی و تجویزی (دستی و با نیروی محرکه)؛ تجهیزات تنفسی خانگی؛ کالاهای مراقبتهای شخصی مانند تخت خانگی بیمار، راهبر (واکر)، تخت حمل بیمار؛ پمپ تزریق وریدی؛ قطعات یدکی؛ و سیستمهای کنترل الکترونیک. شرکت اینواکر با حداقل و با بلندپروازی (با حجم فروش ۱۹ میلیون دلار و سهم بازار ۱۰ درصدی برای صندلیهای چرخدار معمولی) فعالیت خود را آغاز کرد و در سال ۲۰۰۰ حجم فروش آن به ۱ میلیارد دلار رسید و هم اینک بیشترین سهم را در بازار تجهیزات پزشکی متحرک خانگی و تجهیزات پزشکی برای ناتوانان جسمی داراست. مرکز اصلی شرکت اینواکر در اوهیو قرار دارد و در سراسر ایالات متحده، اروپا، مکزیک، و استرالیا/ نیوزلند دارای ۲۳ کارخانه است که تمام آنها با فروش مستقیم اداره میشوند و با ۱۰۰۰۰ تأمینکننده تجهیزات پزشکی در سراسر جهان کار میکنند. شرکت اینواکر دارای ساختار سازمانی منحصر به فردی است که مزیتهای عملیات متمرکز و غیرمتمرکز را درهم میآمیزد. ساختار درونی آن شامل کمیته اجرایی است که چهار گروه عملیاتی متمرکز را در سراسر جهان اداره میکند. از بیرون، شرکت فقط یک "صورت" برای مشتری دارد، چون کالاها را یک سازمان خدمات و فروش داخلی میفروشد و مسئولیت کامل حسابها با آن سازمان است. مال میکسون توانست با موفقیت شرکت در حال گسترش را در سطح جهانی مدیریت کند و رشد دهد. میکسون هم رقابت جوست و هم رهبری دوراندیش. یکی از دوستان و آشنایان تجاری وی اظهار میکند: «وی میتواند سریعتر از آنکه دیگران گوشی تلفن را بردارند، بینشی را توسعه دهد.» به عقیده میکسون توانایی در توسعه و بیان بینشی صحیح، برنامهریزی و اجرای راهبردی مناسب در بنگاه، و رسیدن به ارزشهای صحیح سه عنصر مهم در رهبریاند با وجود این، از میان برداشتن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مالاچی میکسون، یک کارآفرین موفق
شرکت آمریکایی اینواکر، که تولیدکننده و توزیعکننده پیشروی جهانی در امر محصولات پزشکی خانگی است، کار خود را در سال ۱۸۸۵ با نام شرکت وُرتینگتون آغاز کرد که شرکت کوچکی در ایلیریا درایالت اوهایو بود. شرکت مذکور وسیلهای را در خط تولید داشت که برای جابهجایی معلولان جسمی طراحی شده بود.
/
خلاقیت، ریسک، و نوآوری در کارآفرینی از ضروریاتی است که هم در شروع تولید کالاها و فعالیتهای کارآفرینانه کاملاً نو، و هم در انتقال موفقیتآمیز شرکت به بازارهای جهانی مؤثرند. برای مثال مال میکسون توانست برای شرکت اینواکر که رونق خود را از دست داده بود مجدداً رونق داخلی کسب کند و حتی به طور باور نکردنی آن را در بازارهای جهانی مطرح کند. شرکت آمریکایی اینواکر، که تولیدکننده و توزیعکننده پیشروی جهانی در امر محصولات پزشکی خانگی است، کار خود را در سال ۱۸۸۵ با نام شرکت وُرتینگتون آغاز کرد که شرکت کوچکی در ایلیریا درایالت اوهایو بود. شرکت مذکور وسیلهای را در خط تولید داشت که برای جابهجایی معلولان جسمی طراحی شده بود. با تغییراتی که در شرکت ورتینگتون پدید آمد از جمله الحاقها و واگذاریهایی که شد، فعالیت محوری آن که صندلی چرخدار بود در دهه ۱۹۷۰ به بخش کوچک و نسبتاً گمنامی به نام شرکت جانسون و جانسون واگذار و فروش آن آغاز شد. بر پایه مقیاسهای سنتی بازار، فروش چندانی نداشت. حجم فروش در سال ۱۹۷۹حدود ۱۹ میلیون دلار و تعداد کارکنان به ۳۵۰ نفر میرسید؛ کالای تولیدی اصلی آن نیز صندلیهای چرخدار دستی و آهنی بود که استفاده از آن بسیار دشوار بود. هیچ کالای جدیدی نیز در برنامه تولید نداشتند. پیشنویس صورت درآمد ۱۹۷۹ نیز نشان میداد بعد از آنکه میکسون با دریافت وام این شرکت را خرید درآمد خالص آن فقط ۰۰۰/۱۰۰ دلار (دو از یک درصد سود) بود. شرکت اِورست و جِنینگ، رقیب پرتوانی که شش بار بزرگتر از اینواکر بود، ۸۰ درصد بازار صندلی چرخدار را تحت کنترل خود داشت و این در حالی بود که سهم بازار اینواکر کمتر از ۱۰ درصد را نشان میداد. مال میکسون که درآن هنگام معاون بازاریابی بخش محصولات اسکنر سی تی در شرکت تابعه تجهیزات تخصصی جانسون و جانسون بود فراسوی این مشکلات را میدید و از این رو کار خود را بر افزایش توان بالقوه تجهیزات پزشکی خانگی متمرکز کرد. با جمعآوری گروهی از سرمایهگذاران ناحیه کلِولَند، هدایت خرید کلی و تملک شرکت را به عهده گرفت. بودجه آن نیز از ۵/۱ میلیون دلار سرمایه صاحبان سهام و ۵/۶ میلیون دلار بدهی تأمین میشد. تأثیر تشویقهای پدر میکسون با بازتابهای ناشی از تربیت وی در محیط زراعی اسپیرو واقع در ایالت اوکلاهما که شهری کوچک بود و افراد رابطه نزدیکی با هم داشتند اعتماد به نفس، اراده قوی و تصمیم راسخ به میکسون بخشید. وی که کنجکاو و باهوش و کتابخوانی سیری ناپذیر بود، یاد گرفت احتمالات زندگی را در نظر گیرد و در مورد هر چیز سوال کند، ریسکهای هوشمندانه کند، در کار خود استوار باشد، و رقیب سرسختی شود. این ویژگیها در کنار مهارتهای رهبری که با چهار سال کار در نیروی دریایی به دست آورده بود تقویت و تکمیل شدند. در واقع در نیروی دریایی بود که آموخت چگونه با شرایط دشوار دست و پنجه نرم کند. «آموختهاید که به اهدافتان برسید، حال هر چه میخواهد پیش آید تقریباً شستشوی مغزی شدهاید که هرگز برای شکست بهانه نیاورید.» در عین حال، آگاهی به تواناییهای ذاتیاش و غرور در نیل به بهترینها نیز به ویژگیهای فوق اضافه شد. پس از بازگشت از نیروی دریایی در سال ۱۹۶۶، به دانشگاه هاروارد رفت و در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی به تحصیل پرداخت و در سطح دانشجویان ممتاز کلاس فارغالتحصیل شد. ابتدا فروشنده و سپس مدیر شرکت هاریس واقع در کلولند شد و سپس به شرکت اوهیو نوکلیر رفت که از شرکتهای زیرمجموعه شرکت تکنیکِر بود و بعد معاون بازاریابی بخش اسکنر سی تی شد. مال هنگامی که شرکت جانسون و جانسون از اینواکر جدا شد ۳۹ ساله بود. وی با ۱۰۰۰۰ دلار سرمایه شخصی و ۴۰۰۰۰ دلار قرض از دوستانش در دوم ژانویه ۱۹۸۰، در حالی که ۱۵ درصد سهام شرکت را به خود اختصاص داده بود، اداره شرکت را در دست گرفت. با سرسختی تمام که حاصل کار در نیروی دریایی بود و سگ بولداگ سمبل آن است، اقدام به بازسازی جامع و فوری ساختار اینواکر کرد. خیلی سریع ۱۶ تن از ۱۸ فروشنده مستقیم را عوض کرد چون معتقد بود: «نه جربزه این کار را داشتند و نه ذکاوتش را.» از همه مهمتر، مهندسان شرکت را توجیه کرد که کالاهای جدید تولید کنند، و به آنها قبولاند که تنها تولید کالای خوب اهمیت دارد نه چیز دیگر. نبوغ اجرایی با نوآوری کارآفرینی درهم آمیخته بود. با گسترش خط تولید تجهیزات پزشکی خانگی «خرید تک توقفی» را پایهگذاری کرد و با زبان بازی، ترغیب، و تخفیفهای زیاد به مشتریان دیرباور فروشش را بالا برد. با حمله سه جانبه شامل احیا، توسعه خدمات/ کالا، و جهتگیری شدیداً رقابتی تأثیر خود را بر جای گذاشت و خیلی زود شرکت اینواکر ارزش سهام بازار اِوِرست و جنینگز را به خود اختصاص داد. شرکت اینواکر وزن صندلیهای چرخدار خود را از ۶۰ به ۱۵ پوند رساند، سیستمهای کنترل الکترونیکی و با ریزپردازنده به آن اضافه کرد و در ۳۰ رنگ متنوع و جذاب وارد بازار کرد و افزون بر آنها مدت زمان تولید کالا را نیز تا حد زیادی کاهش داد. سهام بازار صندلیهای چرخدار شرکت اِوِرست و جنینگز از ۸۰ به ۱۸ درصد سقوط کرد. در اوایل دهه ۱۹۸۰، حجم فروش و درآمد شتاب گرفت و تا پایان سال ۱۹۸۳، حجم فروش شرکت ۷۰ میلیون دلار و درآمد خالص آن ۸/۲ میلیون دلار شد. اگرچه صندلیهای چرخدار معمولی هنوز بخش قابل ملاحظهای از فعالیت شرکت اینواکر (۵۰ درصد فروش) را به خود اختصاص میداد، شرکت خط تولید گستردهای از جعبههای کمکهای اولیه، تختخوابهای خانگی بیمار، صندلیهای چرخدار جدید مطابق تجویز پزشک، و کپسول اکسیژن داشت. شرکت اینواکر پیشرفت کرد ولی این پیشرفت بدون مشکل نبود. شرکت در ۱۹۸۴ سهامی عام شد تا سرمایه عملیاتی به دست آورد و بدهی کوتاهمدتش را بپردازد که به تأمین بودجه لازم برای رشد شرکت طی دهه ۱۹۸۰ کمک کرد. از اولین عرضه عمومیسهام (قیمت ۰۰/۱۱ دلار برای ۲ نوبت سهام، یا ۷۵/۲ دلار برای هر سهم در بازار بورس NASDAQ) حدود ۱۵ میلیون دلار حاصل آمد. در همان سال به دلیل کیفیت پایین یکی از کالاهای شرکت و هزینههای راهاندازی کارخانهای جدید، بخش عمدهای از درآمدها صرف تأمین این مخارج شد. همچنین دولت با تغییر قوانین بازپرداخت خدمات درمانی موجب شد که بسیاری از کالاهای تولیدی اینواکر تحت تأثیر این تغییر قرار گیرد. شرکت برای حفظ سلامت مالی مجدداً گروهبندی شد. تلاشهای عمدهای برای کاهش هزینه انجام گرفت و شرکت به بخشهای جدیدی سازماندهی شد. تأکید روی پیشبرد و بهبود کالاهای جدید بود که تأثیر سریعی بر بازار میگذاشت. تا سه ماهه چهارم سال ۱۹۸۵، شرکت اینواکر مجدداً به حالت سودآوری رسید، یعنی در کمتر از یک سال. دومین چالش عمده در سال ۱۹۸۶ خودنمایی کرد، یعنی زمانی که رقیبان تایوانی کالای خود را با قیمت حدود ۲۰ درصد پایینتر از قیمتهای جاری در ایالات متحده عرضه کردند. به کمک تثبیت امکانات و پیکربندی مجدد کارخانه که در سال ۱۹۸۵ انجام گرفت، شرکت اینواکر تولید برخی از کالاهایش را به مکزیک منتقل کرد. این اقدام به بهبود ساختار کلی هزینه و موقعیت رقابتیاش انجامید. شرکت اینواکر با عرضه کالای برتر و توانایی توزیع و خدمات جامعتر وارد میدان رقابت شد و توانست با قیمت پایین کالاهای وارداتی به رقابت بپردازد. با این واکنش متهورانه شرکت اینواکر، شرکت تایوانی نتوانست جایگاهی بهدست آورد و تا سال ۱۹۸۷ دیگر عامل عمده بازار نبود. از آن زمان، میزان فروش، خطوط تولید، و درآمد، پیوسته در حال افزایش بود. میزان فروش اینواکر در سال ۱۹۸۶ مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار، در سال ۱۹۹۰ بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار، و در سال ۱۹۹۶ حدود ۶۱۹ میلیون دلار بود. میانگین رشد فروش افزوده سالیانه شرکت از سال ۱۹۷۹ ۵/۲۲ درصد بوده است و رشد افزوده سالیانه درآمد خالص ۳۳ درصد و رشد افزوده سالیانه ارزش سهام ظرف پنج سال به ۳۷ درصد رسید. سهام در دو نوبت عرضه شد و در حال حاضر با نرخ ۱۸ تا ۲۷ دلار معامله میشود، یعنی بازده ۳۵۰۰ درصدی بر مبنای قیمت اولیه ۷۵/۲ دلار در عرضه عمومی سهام. سرمایهگذاران اصلی که از میکسون پشتیبانی کرده بودند۲۰ درصد قیمت سهام فعلی را پرداخت کردند. به طور اختصار، خطوط تولید شامل موارد زیر است: صندلیهای چرخدار معمولی و تجویزی (دستی و با نیروی محرکه)؛ تجهیزات تنفسی خانگی؛ کالاهای مراقبتهای شخصی مانند تخت خانگی بیمار، راهبر (واکر)، تخت حمل بیمار؛ پمپ تزریق وریدی؛ قطعات یدکی؛ و سیستمهای کنترل الکترونیک. شرکت اینواکر با حداقل و با بلندپروازی (با حجم فروش ۱۹ میلیون دلار و سهم بازار ۱۰ درصدی برای صندلیهای چرخدار معمولی) فعالیت خود را آغاز کرد و در سال ۲۰۰۰ حجم فروش آن به ۱ میلیارد دلار رسید و هم اینک بیشترین سهم را در بازار تجهیزات پزشکی متحرک خانگی و تجهیزات پزشکی برای ناتوانان جسمی داراست. مرکز اصلی شرکت اینواکر در اوهیو قرار دارد و در سراسر ایالات متحده، اروپا، مکزیک، و استرالیا/ نیوزلند دارای ۲۳ کارخانه است که تمام آنها با فروش مستقیم اداره میشوند و با ۱۰۰۰۰ تأمینکننده تجهیزات پزشکی در سراسر جهان کار میکنند. شرکت اینواکر دارای ساختار سازمانی منحصر به فردی است که مزیتهای عملیات متمرکز و غیرمتمرکز را درهم میآمیزد. ساختار درونی آن شامل کمیته اجرایی است که چهار گروه عملیاتی متمرکز را در سراسر جهان اداره میکند. از بیرون، شرکت فقط یک "صورت" برای مشتری دارد، چون کالاها را یک سازمان خدمات و فروش داخلی میفروشد و مسئولیت کامل حسابها با آن سازمان است. مال میکسون توانست با موفقیت شرکت در حال گسترش را در سطح جهانی مدیریت کند و رشد دهد. میکسون هم رقابت جوست و هم رهبری دوراندیش. یکی از دوستان و آشنایان تجاری وی اظهار میکند: «وی میتواند سریعتر از آنکه دیگران گوشی تلفن را بردارند، بینشی را توسعه دهد.» به عقیده میکسون توانایی در توسعه و بیان بینشی صحیح، برنامهریزی و اجرای راهبردی مناسب در بنگاه، و رسیدن به ارزشهای صحیح سه عنصر مهم در رهبریاند با وجود این، از میان برداشتن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
برای موفق شدن ، شما چه نقشی می توانید داشته باشید ؟
اگر خوش شانس باشید ناصحانی( مرشدان) که در کسب و کار شخصی خودش موفق بوده را می یابید که می توانند شما را نیز در مسیر موفقیت راهنمایی و هدایت کنند. اگر واقعاً خوش شانس باشید و این افراد در صنعت و حرفه شما حضور داشته باشند، بیش از یک پشتیبان برای تصمیمات شما خواهند بود. افراد فوق العاده خوش شانس اندکی وجود دارند که یک ناصح مسیر فکری شان را در مورد کسب و کار را تغییر دهد. چندین سال پیش، من با یک چنین شخصی برخورد کردم. طی یک سری اتفاقات تصادفی من با یک میلیونر که حاضر بود تجربیات با ارزش خود را با من سهیم شود برخورد کردم. در کمتر از 2 ساعت این فرد توانست تمام آن چیزی را که من در مورد کسب و کار می دانستم را تغییر دهد. حتی توانست اکثر تصورات و طرز فکرهای اساسی را که من در زمینه کسب و کار داشتم را عوض کند. من و شریکم در یک شرکت فروش آگهی آن لاین که خیلی در آن سرمایه گذاری شده بود و رشد آن بیشتر به خاطر محیط اینترنتی بود با هم کار می کردیم. او رئیس من بود و من فضاهای آگهی را می فروختم. ما به سرعت درک کردیم که اگر کسب و کار شخصی خود را دور از وضعیت دشوار شرکت که با آن درگیر بودیم، ادامه دهیم، سرگرمی بیشتری خواهیم داشت و اجناس خود را با قیمت بالاتری خواهیم فروخت. یکباره تصمیم به ترک شرکت گرفتیم. در یک دوره زمانی دیوتنه کننده و با بیدارماندنمام تا دیروقت در پشت لب تاب ها، توانستیم توجه یک سرمایه گذار خیلی توانگر را جلب کنیم. او ما را برای دیدن خودش و بعضی از وکلایش در هتل شخصی اش با این دستورالعمل که" تماماً برنامه های کسب و کارتان را کنار بگذارید و فقط خودتان بیایید"، دعوت کرد.
هر چند که اولین ملاقات بیش از 2 ساعت نبود، اما زمان به سرعت می گذشت. ملاقات بر اساس ارزیابی من و شریکم بر اساس یکسری سوالات که با فکر و اندیشه ی مرتب طرح شده بود، برگزار شد، با این وجود چیزی که جالب بود که این سوالات بسیار ساده و پیش پا افتاده بودند. ما انتظار یکسری سوالات سخت در مورد سرمایه گذاری مشارکتی و معاملات بین المللی را داشتیم. اما به جای آن درباره اینکه ما کی هستیم و اینکه برای کمک به بهتر شدن شرکت چگونه فکر می کنیم، مورد سوال قرار گرفتیم. بعد از چند ماه ارتباطات مالی را با وی شروع کرده، ما یک معامله با این سرمایه گذار انجام دادیم، معامله انجام شد اما سوالات همچنان ادامه داشت. جالب ترین و ملایم ترین سوال که تقریباً یکبار در هفته در پشت تلفن و در هر ملاقات رودر رو از ما پرسیده می شد ( چه طوری) بود. اوایل من فکر می کردم که این یک سوال مسخره است و با توصیف شرکت و اینکه ما برای موکلمان چه کارهایی انجام داده ایم پاسخ داده خواهد شد. با گذشت زمان به ذهنم خطور کرد که این یک سوال پر معنی است و جوابهای من به موضوعی که در کنه سوال نهفته است پاسخی نمی دهد بالاخره من از سرمایه گذار بیلیونری مان پرسیدم، شما همیشه این سوال را از من می پرسید بنابراین دلیلی ندارد که شما جواب را ندانید پس چرا تکرار می کنید؟ او خندید و همچنان جواب می داد "من همیشه این سوال را می پرسم چونکه بهترین سوالی است که بفهمی که افرادی که در یک کسب و کار متمرکزند چگونه اند."سکوتم او را برای ادامه دادن برانگیخت،"می بینی، اگر کسی بتواند به این سوال بی پروا و در کمتر از 10 کلمه جواب دهد احتمالاً نمی داند که ارزش واقعی سرویس و محصول شان چقدر است."
" برای امتحان اینکه این امر چقدر صحیح است سعی کن که از خودت این سوال را بپرسی و در 10 کلمه یا کمتر جواب آن را بدهی. آیا در مورد جوابی که دادی احساس روشن و واضحی داری یا اینکه گیج شده ای؟ بعداً این فرصت برایت پیش می آید که این سوال را از شخص دیگری بپرسی، دقیقاً نگاه کن که او چگونه به این سوال پاسخ می دهد. آیا بعد از اینکه توضیحات دور و دراز او تمام شد نیاز به نشستن یا استراحت دارید یا سریع متوجه می شوید. برای من واضح است که اگر نیاز به وایت برد و ارائه وسیله ی پاورپوینت و 45 دقیقه زمان برای فروش محصول خود داشته باشید شما درگیر یک مشکل بزرگ هستید." در طول زمانی که ما با هم تماس داشتیم همیشه تعداد زیادی سوال مطرح بود. هر سوال توانایی این را داشت که مستقیم سر اصل مطلب برود و موقعیت های پیچیده را درک کند. در زیر لیست سوالاتی که مدام مطرح می شد آمده است.
1- چه کسانی مشغول به کار هستند؟ شهرت، امانت و استعدلد درونی کسانی که درگیرند چقدر است؟ این افراد شرکت را در مسیر موفقیت قرار می دهد یا شکست؟ پاسخ کلیدی است که مطمئن شوی که تو تنها کسی نیستی که افراد باهوش و پر انرژی و با اشتیاق فوث العاده ای داری و همچنین مطمئن شوی که بدست آوردن یک گروه در کنار هم ده برابر جمع نیروی تک تک اجزا آنها است. ممکن است باهوش ترین افراد را در گروهت داشته باشی اما اگر هیچ ارتباطی بین آنها نباشد هیچ کاری موفق آمیز، نیز انجام نمی شود.
2- در مسیر کاری تان، افراد مهم ترند یا ایده ها؟ اگر با مشکلی مواجه شدید ارزیابی کنید که این مشکلات توسط افراد به وجود آمده یا توسط ایده هایی که آنها برای پیشبرد کارشان دارند. افراد خوب می توانند یک ایده ی بد را به خوب تبدیل کنند اما افراد بد هرگز نمی توانند چنین کاری کنند، حتی یک ایده ی کسب و کار که بر اساس فکر و اندیشه ی باز و صحیح گرفته شده ممکن است به کاستی منتهی شود. اما زمانی که افراد خوبی در اختیار داشته باشید اداره کردن مشکلها راحت تر است.
3- آیا کارمندانتان از نظر قدرت و استعداد مانند هم هستند؟ شروع یک کسب و ادامه ی آن برای یک مدت طولانی قابل مقایسه با قهرمانان دو سرعت و مسافت زیاد دوندگان است. همه نمی توانند کارآفرین و کارشناس خبره باشند آیا شما یک شرکت تأسیس کرده اید که در زمان و موقعیت مناسب درجا بزند و مسیر نزولی پیش گیرد یا اینکه به سمت جلو حرکت کند. این یک اصل رایج بین سرمایه داران ریسک پذیر است که اکثر کسانی که تازه شروع کرده اند در چند سال اول رشد نخواهد کرد.
4- چقدر پول برای سود بردن نیاز دارید؟ اگر شما برنامه ریزی کرده اید که شرکت خود را با سرمایه افراد دیگر آغاز کنید بهتر است با آنها روراست باشید. مدیریت، پیش بینی کلید تمام ارتباطات موفق است و چیزی بهتر از صداقت بین صاحب کسب و کار و سرمایه گذار نیست. پیشگویان تنها حدس های خوبی می زنند بنابراین زمانی که برنامه هایتان را برای افرادی که در شرکت شما سرمایه گذاری کرده اند ارائه می دهید هوشیار باشید.
5- آیا به کارمند امور مالی نیاز دارید یا می توانید با یک حسابدار خوب آغاز کنید؟ عموماً بالاترین هزینه ها در یک شرکت جدید لیست حقوق ها است. در آغاز کار آیا به کارمند برای فعالیت های ابتدایی نیاز دارید؟ اگر از استخدام و به کارگیری کارمندان برای نقش های غیر ضروری تا زمانیکه پول و توجیهی برای آن داشته باشید، دوری کنید، پول خوبی برای خود ذخیره خواهید کرد.
6- آیا می توانید سرمایه خود را از راهی جز سرمایه گذاری مشارکتی زیاد کنید؟ سرمایه گذاری برای جلو رفتن مهم است و شما به آن نیاز دارید. ممکن است این یک سوالی متناقض باشد که از یک سرمایه گذار مطرح شود اما میلیونر ما به دلیل مشکلاتی که این روابط ایجاد می کند خیلی حساس است. خواسته ی آنها آمدن سود به روی سرمایه شان و بی بصیرتی چشم پوشی نسبت به باریک بینی هایی که باعث تنش در شرکت می شد، است به گفته ی او" سرمایه گذاران تنها و تنها با یک کلمه برانگیخته می شوند هرگز خودت را به گونه ی دیگر متقاعد نکن اگر بتوانی پولت را از دوستان، فامیل و حتی با مایه بیشتر از خودت بگیری، از مواجه شدن با سرمایه گذار مشارکتی پرهیز خواهی کرد.
7- تفاوت یک سرگرمی با کسب و کار چیست؟ پاسخ ساده است. کسب و کار در آخر هر ماه باعث افزایش سرمایه شما می شود اما در مورد سرگرمی برعکس است. اگر یک کار را فقط و فقط به خاطر اینکه آن را دوست دارید انجام می دهید حتی اگر کسب و کار سختی باشد نهایتاً به شما ضرر خواهد رساند. بهترین حالت پیدا کردن کسب و کاری است که به آن مشتاق هستید و مطمئن باشید که این یک مدل کسب و کار خوب نیز هست.
8- در سختی ها جا می زنید، یا با حقایق مواجه می شوید؟ مدیران کسب و کار و کارآفرینان بایدتصمیمات دشواری بگیرند. مثلاً بعد از یک ماه کاری بد، ما با موضوعاتی واقعی روبرو می شویم. مانند نبود کار کافی، و زیادی تعداد کارمندان و ... در این زمان باید تصمیم خود را عقب بیندازیم و بلافاصله تصمیمات جدیدی اتخاذ کنیم. تأخیر در تصمیم گیری برای شرکت هزینه خواهد داشت.
9- آیا استراتژی خاصی دارید؟ آیا به اندازه کافی فکر کرده اید که سرانجام چگونه می خواهید سود ببرید؟ زمانی که فروش داشته باشید، کسب و کار مب تواند بهترین نوع بازگشت سرمایه را داشته باشد. به یاد داشته باشید که در این روزها به ندرت ممکن است که مؤسس و یا مدیر، موقعیت ارجمندش را بیشتر از یک دهه حفظ کند. یکسری ملاحظات را برای خود و شرکت در نظر بگیرید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
افراد موفق کسانی بودند که اطلاعات و اخبار و دانش و تجربه ی دیگران را به سوی خود جذب میکردند. چگونه؟ خیی ساده : آنها جویای علم و دانش و اطلاعات بودند. به راحتی و بدون خجالت و رودربایستی آنچه نمیدانستند را از آگاهان و ناظران میپرسیدند. پس یک راز موفقیت دیگر همین است که اگر چیزی را نمیدانی بپرسید و بعد در باره آنچه به دست میآورید، پرس و جو کنید و اطلاعات خودتان را افزایش دهید. افراد موفق، افراد موفق دیگر را زیر نظر میگیرند و منابع خبری و اطلاعات و تجربههای آنها را شناسایی میکنند و خودشان در صدد این برمیآیند که با آن منابع ارتباط برقرار کنند. در قدیم، زمانی که این تکنولوژی نوین کنونی در اختیار نبود، مثلاً در دوره ی کشاورزی، پدران به فرزندان (اکثراً پسران) این دانش و اطلاعات و تجربیات را منتقل می ساختند، در دوره ی صنعتی، پدران دیگر توانایی این را نداشتند که همه ی اطلاعات را به فرزندانشان بدهند بنابر این آنها را راهی کارگاهها و دانشگاهها میکردند تا مهارت های لازم را از استادان فرابگیرند. ما اکنون در عصر و دورهای هستیم که به آن عصر اطلاعات و ارتباطات میگویند، عصری که من آن را عصر گرداب گسترده گیتی میدانم (که ماهیت جذب کردن دارد و بی چون و چرا همه را در نهایت به سمت و سوی خود جذب میکند.) در این عصر، افراد موفق، افرادی هستند که خیلی سریع و حرفهای مهارتها را به صورتی خودآموخته فرا میگیرند و به کار میبندند. پدران و دانشگاهها واقعاً و در عمل نمیتوانند همه ی آنچه افراد به آن نیاز دارند را بدهند، پدران اگر بتوانند فقط میتوانند حمایت کنند و تشویق، استادان فقط میتوانند راه را نشان بدهند و فرزندانی که جویای علم و دانش و موفقیت هستند باید اقدام کنند به جستجو و کاوش در منابع عظیم اطلاعات موجود و فراگرفتن آنچه باید بدانند.
پس یکی از دیگر رموز موفقیت این است جستجو کنیم و خودمان، خودمان را آموزش دهیم با استفاده از منابع علمی و کاربردی موجود (مواد و مطالب و کتب آموزشی و منابع انسانی آموزشی). اینترنت، امروز فضایی است که شما میتوانید در آن همهی این کارها را انجام دهید. من این را معجزهی موفقیت میدانم. بگذارید یک مثال بزنم. در اینترنت در حال حاضر میلیونها سایت موجود است با میلیاردها صفحه اطلاعات، هزاران هزار نفر از بهترین استادان و دانشمندان به آن متصل هستند که هریک منابع خاص و تخصصی خود را یافتهاند و خود را با استفاده از آن منابع به روز میکنند. دقیق که نگاه کنیم، آنها را افراد موفقی خواهیم یافت و طبق آنچه در بالا گفتم کافی است خودمان را به آنها و نیز به منابع آنها نزدیک کنیم و از این ارتباط و اتصال برای دستیابی به موفقیتهای خود استفاده کنیم. تکنولوژی RSS یکی از بهترین ابزارها برای موفقیت شماست و این حرف مرا تحقیق کنید و ببینید که موفق ترین شما کسی ات که در این روزها بیشترین استفاده را از تکنولوژی RSS دارد. با استفاده از نرم افزارهای جمع آوری کننده اخبار و اطلاعات و خبرخوانهای RSS اطلاعات، به محض آنکه از سوی منابع خبری، سایتها یا وبلاگها به روز رسانی میشوند در اختیار شما قرار میگیرند و شما می توانید خیلی راحت متوجه شوید که افراد موفق (یا رقبای کاری و تجاری) مورد نظر شما بر روی اینترنت از چه منابعی استفاده میکنند، کافی است مسیر موفقیت آنها را دنبال کنید و شما نیز با افرادی یا شرکتها و موسساتی ارتباط برقرار کنید که آنها میکنند. اخبار و اطلاعات را دریافت کنید و با آنها به روز باشید و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. این هم راز دیگری است از موفقیت. به این ترتیب بعد از مدتی میتوانید با رقبا به رقابتی سالم بپردازید چرا که ممکن است تحلیل شما از قضایا درست تر باشد به خاطر تنوع بیشتری که از منابع اطلاعاتی و اخبار خود داشته اید.امروزه با استفاده از روشها و تکنیک های بسیار ساده و عملی می توان در تامین بهداشت روانی و کسب موفقیت در زندگی گامهای مثبت و سازنده ای برداشت کشفیات جدید روان شناسی معتقد است که رمز موفقیت , برخورداری از هوش و ذکاوت و یا شانس نیست بلکه در استفاده از توانایی و مهارت در عمل است . استفاده از تواناییهای جسمی و روانی که دراعماق وجود هر فرد به صورت دست نخورده باقی مانده است می تواند فرد را در راه رسیدن به هدف یاری کند و آنچه که موجب تفاوت میان فرد عادی و فرد موفق می شود , نحوه استفاده از این تواناییها است که به صورت ویژگیهایی نمایان می شود . این ویژگیها به فرد نیرو می دهند تا برای رسیدن به موفقیت فعالیت کند. 1- انگیزه : هر فرد موفق انگیزه نیرومند دارد که پیوسته او را به دنبال خود می کشاند و موجب پیشرفت او می گردد فرد برای حرکت فعالیت و تلاش خود دلیلی یافته که موجب می گردد , از تواناییهای بالقوه خود استفاده نمود و استعدادهای درونی خود را شکوفا کند.وجود انگیزه افراد موفق را از افراد عادی متمایز می کند و سبب می شود که