حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درمورد: هنر اسلامی و جامعه مدرن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

هنر اسلامی و جامعه مدرن

هنر اسلامی‌ چیست‌؟ آیا با تعریف‌ هنر

 اسلامی‌، می‌توان‌ نحوه‌ی‌ حیات‌ آن‌ را در متن‌ زندگی‌ مدرن‌ بشر دریافت‌؟بورکهارت‌ در فصل‌ پایانی‌ هنر مقدس‌ در شرق‌ و غرب‌ ، از خود پرسیده‌ بود آیا هنر مسیحی‌ [ از این‌جا، هرگونه‌ هنر دینی‌ و شرقی‌ ] خواهد توانست‌ روزی‌ دوباره‌ زاده‌ شود؟ تجدید و احیای‌ این‌ هنرها در چه‌ شرایطی‌ ممکن‌ خواهد بود؟

تفکر معنوی‌ و احیاء دین‌، احیاء هنر دینی‌ و گذر از جامعه‌ و هنر مدرن چند پرسش‌ اساسی‌ هنر اسلامی‌ چیست‌؟ آیا با تعریف‌ هنر اسلامی‌، می‌توان‌ نحوه‌ی‌ حیات‌ آن‌ را در متن‌ زندگی‌ مدرن‌ بشر دریافت‌؟ بورکهارت‌ در فصل‌ پایانی‌ هنر مقدس‌ در شرق‌ و غرب‌ ، از خود پرسیده‌ بود آیا هنر مسیحی‌ [ از این‌جا، هرگونه‌ هنر دینی‌ و شرقی‌ ] خواهد توانست‌ روزی‌ دوباره‌ زاده‌ شود؟ تجدید و احیای‌ این‌ هنرها در چه‌ شرایطی‌ ممکن‌ خواهد بود؟ در این‌جا، با چند پرسش‌ اساسی‌ نزدیک‌ به‌ یکدیگر مواجهیم‌. ابتدا این‌که‌ هنر اسلامی‌ چیست‌ و چه‌ ویژگی‌هایی‌ برای‌ آن‌ می‌توان‌ قائل‌ شد؟ قدرمسلم‌ با شناخت‌ هنر اسلامی‌ می‌توان‌ تا حدودی‌ به‌ درک‌ و شناخت‌ وضع‌ آن‌ در جهان‌ معاصر و از آن‌جا به‌ امکان‌ احیاء آن‌ در صورت‌ افتادگی‌ در تنگنای‌ نخوت‌ رقیب‌ نائل‌ آمد. انحطاط‌ تمدن‌ و هنر اسلامی‌ بر اثر حوالت‌ غربی‌ تاریخ‌ جهان‌ بی‌مقدمه‌، باید گفت‌ که‌ بخت‌ و اقبالی‌، ولو بسیار ناچیز برای‌ تحقق‌ امری‌ در این‌ امکان‌ فی‌نفسه‌ هست‌. امّا آن‌چه‌ بیش‌تر محتمل‌ است‌، این‌ است‌ که‌ سنّت‌ و هنر اسلامی‌ و تمدن‌ مدرن‌ غربی‌ که‌ در سرزمین‌های‌ اسلامی‌ عمیقاً درحال‌ نفوذ است‌، بیش‌ازبیش‌ از هم‌ جدا شوند و دور افتند. چیزی‌ که‌ در قرن‌ یازدهم‌ و دوازدهم‌ اسلامی‌ در سرزمین‌های‌ اسلامی‌ مقارن‌ قرن‌ هفدهم‌ و هجدهم‌ میلادی‌ رخ‌ می‌دهد، تحوّلی‌ است‌ که‌ از مبانی‌ زیبایی‌شناسی‌ و حکمت‌ هنر اسلامی‌ بروز و ظهور می‌کند. هنرمندان‌ مسلمان‌ در این‌ دوران‌ تحت‌الشعاع‌ معیارها و ارزش‌های‌ مسلط‌ به‌ فرهنگ‌ تصویری‌ و معماری‌ هنر غربی‌ به‌ویژه‌ هنر باروک‌ قرار می‌گیرند. نخستین‌ دانشجوی‌ ایرانی‌ جهت‌ تعلیم‌ نقاشی‌ به‌ شهر رُم‌ اعزام‌ شد و نخستین‌ کارمندان‌ دولتی‌ حرفه‌ای‌ در مقام‌ نقاش‌ و نقشه‌کش‌ از خارجیان‌ به‌ استخدام‌ درآمدند و اولین‌ شیوه‌های‌ فرنگی‌ساز از طریق‌ این‌ نقاشان‌ یا همراهان‌ سفیران‌ کشورهای‌ غربی‌ در میان‌ نقاشان‌ ایران‌ و هند و عثمانی‌ رایج‌ گردید؛ به‌ نحوی‌ که‌ روش‌های‌ سنّتی‌ هنر نگارگری‌ ایرانی‌ به‌شدت‌ رو به‌ اضمحلال‌ نهاد و می‌رفت‌ تا تابع‌ حوالت‌ و مظهریت‌ تاریخی‌ هنر و فرهنگ‌ هنری‌ دیگر شود. شیخ‌ محمد و شیخ‌ کمال‌ سبزواری‌ و محمد زمان‌ هنرمندانی‌اند که‌ نظام‌ زیبایی‌شناسی‌ ایرانی‌ را متزلزل‌ می‌کنند، هرچند کار مقدماتی‌ به‌ دست‌ رضا عباسی‌ با به‌کارگیری‌ معیارها و ارزش‌های‌ مقتبس‌ از هنر تصویر غرب‌ آغاز شده‌ بود. تأثیر نقاشی‌ اروپایی‌ در دوره‌ی‌ شاه‌عباس‌ به‌ نحو جدّی‌ در تاریخ‌ هنر نگارگری‌ ایران‌ آشکار شد. درحقیقت‌، شاه‌عباس‌ توجه‌ زیادی‌ به‌ تصاویر و نقش‌ و نگار ابنیه‌ و عمارت‌ داشت‌ که‌ از آن‌ صُوَر بدیعه‌ هنوز در دو کاخ‌ سلطنتی‌ اصفهان‌ باقی‌ و پایدار است‌. در این‌ تصاویر، بسیاری‌ از رسوم‌ به‌ طرح‌ و اسلوب‌ نقاشی‌ اروپا دیده‌ می‌شود که‌ با نقاشی‌ ایران‌ درآمیخته‌ و محتمل‌ است‌ که‌ از کارهای‌ یوحنای‌ هلندی‌ ۱ باشد که‌ سال‌های‌ چندی‌ در خدمت‌ شاه‌عباس‌ بوده‌ است‌. ۲ از نظر برخی‌ از نویسندگان‌ مسلمان‌ تحت‌تأثیر شرق‌شناس‌ غربی‌، این‌ تحول‌ مثبت‌ تلقی‌ شد؛ چنان‌که‌ گفتند تنوع‌ محصول‌ هنری‌ و رنگارنگ‌شدن‌ فنون‌ و هنر بر اثر تأثیر هنری‌ اروپا بوده‌ است‌ زیرا استادان‌ ایران‌ را از این‌ طریق‌ از میدان‌ تنگ‌ کتابت‌ و تصویر و تذهیب‌ کتاب‌ به‌ میدان‌های‌ پهناور دیگری‌ وارد کرده‌ که‌ به‌ ترسیم‌ صور مستقل‌ و آرایش‌ و تزیین‌ ابنیه‌ و دیوارها گراییده‌اند. باید پذیرفت‌ که‌ نهضت‌ هنری‌ ایرانی‌ مقارن‌ مواجهه‌ با هنر اروپایی‌ بعضاً تأثیر مثبتی‌ در هشیاری‌ و تفکر هنری‌ ایرانیان‌ را آشکار کرده‌ است‌، به‌خصوص‌ در آن‌جا که‌ قالب‌ ثابت‌ نگارگری‌ کهن‌ فروپاشیده‌ می‌شود و صحنه‌ی‌ تجربه‌ به‌ فضایی‌ مثالی‌ امّا واقعی‌ و خلقی‌ روی‌ می‌آورد. هنرمند در این‌ فضا صرفاً به‌ نقاشی‌ نسخه‌های‌ خطی‌ گران‌بها و تذهیب‌ آن‌ نمی‌پردازد بلکه‌ می‌کوشد تصویر را با سیاه‌قلم‌ بعضاً بدون‌ هیچ‌گونه‌ رنگی‌ تجربه‌ کند. این‌ روش‌ کم‌خرج‌تر بود و نقاشی‌ و هنر را به‌ دل‌های‌ مردم‌ نزدیک‌تر می‌کرد. رنگ‌روغن‌ نیز می‌توانست‌ روحیات‌ دینی‌ و سنّتی‌ مردم‌ را در فضاهایی‌ جدید و متفاوت‌ از مینیاتورها بازگوید و به‌ نحوی‌ همان‌ مواجهه‌ای‌ صورت‌ گیرد که‌ در قلمروی‌ فلسفه‌ و عرفان‌ اسلامی‌ در برخورد با فلسفه‌ی‌ یونانی‌ ۳ و عرفان‌ هندوـ بودایی‌ ۴ رخ‌ داده‌ بود. علی‌رغم‌ این‌ تحوّل‌ مثبت‌، محمد زکی‌ حسن‌ تلویحاً می‌پذیرد که‌ تمام‌ این‌ اهتمامات‌، انحطاطی‌ را که‌ در هنر نگارگری‌ در حال‌ وقوع‌ بود چاره‌ نمی‌کرد. هنرمندان‌ دیگر چندان‌ مورد حمایت‌ دربار و اعیان‌ نبودند و آن‌ کوشش‌ها مانند تهیه‌ی‌ نسخه‌های‌ خطی‌ مصور و گران‌بهای‌ شاهنامه‌ها و خمسه‌های‌ درباری‌ و غیره‌ بعد از نیمه‌ی‌ قرن‌ دهم‌ هجری‌ متوقف‌ شده‌ و یا رو به‌ کمی‌ گذاشته‌ بود و تقریباً ازدیاد صور و نقوش‌ وضع‌ تجاری‌ به‌ خود گرفته‌ و بدون‌ فخامت‌ و عظمت‌، کارهایی‌ صورت‌ می‌گرفت‌. امّا آشنایی‌ ایرانیان‌، چنان‌ که‌ آمد، با تصاویر اروپاییان‌ و نقاشی‌ آن‌ها مربوط‌ به‌ اوایل‌ قرن‌ دهم‌ هجری‌ می‌شود که‌ شرح‌ آن‌ را بازیل‌گری‌ در کتاب‌ نقاشی‌ ایرانی‌ داده‌ است‌.مجموعه‌ای‌ از آثار تقلیدی‌ دورِر آلمانی‌ به‌ دست‌ مبلغان‌ مسیحی‌ یا تجار به‌ ایران‌ آورده‌ شد که‌ گزارش‌ آن‌ در آلبوم‌ کتابخانه‌ی‌ ملی‌ پاریس‌ به‌وضوح‌ مشاهده‌ می‌شود. در منابع‌ ادبی‌ و تاریخی‌، از نقاشانی‌ که‌ تصاویر اروپایی‌ و طرز کار آن‌ها را تقلید نموده‌اند یاد شده‌؛ مثلاً از شیخ‌ محمد سبزواری‌ یا شیرازی‌ که‌ در کتابخانه‌ی‌ شاه‌ اسماعیل‌ دوم‌ ملقب‌ به‌ عادل‌ کار می‌کرده‌ (۹۸۴ـ۹۸۵ه/۱۵۷۶ـ۱۵۷۸م‌) و پس‌ از آن‌ به‌ خدمت‌ شاه‌عباس‌ پیوسته‌ است‌. ۵ به‌ اعتقاد توماس‌ آرنولد در کتاب‌ نقاشی‌ در اسلام‌ تأثیر هنر غربی‌ در نقاشی‌ ایرانی‌ بطئی‌ و به‌ کندی‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. این‌ تأثیر ابتدا در زمینه‌ی‌ گزینش‌ موضوعات‌ و سپس‌ در شیوه‌ها از نظر فرم‌ وصورت‌ و بزرگی‌ تصویر بود. نکته‌ آن‌ است‌ که‌ روح‌ ایرانی‌ مانع‌ از رسوخ‌ تام‌ و تمام‌ حوالت‌ هنری‌ نقاشی‌ غربی‌ در آثار آنان‌ شده‌ است‌. از این‌جا برخی‌ معتقدند که‌ ایرانیان‌ هرگز نتوانستند ارزش‌های‌ غربی‌ اروپایی‌ را به‌ شایستگی‌ آن‌چنان‌ که‌ سزاوار است‌، هضم‌ و جذب‌ کنند. به‌ همین‌ جهت‌، در تصویرگری‌ کتاب‌ هرگز از معیارهای‌ زیبایی‌شناسی‌ اسلامی‌ و ایرانی‌ تاریخی‌ تخطی‌ نکردند و این‌ ابداعات‌ فقط‌ به‌ آثار جدید تصویری‌ مربوط‌ می‌شد. درحقیقت‌، شیوه‌های‌ کهن‌ تذهیب‌ و نگارگری‌ مقدس‌ و غیرقابل‌تصرّف‌ از عالم‌ اسلامی‌ تلقی‌ می‌شد، هرچند قدری‌ توان‌ فنی‌ آثار تنزل‌ می‌کرد. به‌ اعتقاد بسیاری‌، تحول‌ در تصویرگری‌ ایرانی‌ از آثار محمدی‌ نقاش‌ فرزند سلطان‌ محمد در نیمه‌ی‌ دوم‌ قرن‌ دهم‌ هجری‌ آغاز می‌شود. او تصاویر دهاتی‌ و برزگری‌ و عامه‌ را به‌ نحوی‌ نو ارائه‌ کرده‌ است‌. اوضاع‌ روستایی‌ و مناظر طبیعی‌ در پرده‌های‌ نقاشی‌ او متحول‌ شده‌ و جنبه‌ی‌ این‌جهانی‌ یافته‌ است‌. وی‌ راه‌ورسم‌ مقدس‌ نسخه‌های‌ خطی‌ را نفی‌ می‌کند. همین‌ طریقه‌ است‌ که‌ با ظهور نقاش‌ بزرگ‌ صفوی‌، یعنی‌ رضا عباسی‌ متحول‌ می‌شود و به‌ درجه‌ی‌ اعلای‌ ترقی‌ و پیشرفت‌ می‌رسد. درهرحال‌، هنر نقاشی‌ اروپایی‌ در نیمه‌ی‌ قرن‌ یازدهم‌ هجری‌/هفدهم‌ میلادی‌ و در قرن‌ ۱۲ه / ۱۸ میلادی‌ تأثیری‌ تمام‌ در طرز اسلوب‌ نقاشی‌ رضا عباسی‌ ایجاد کرده‌ است‌. در خدمت‌ این‌ استاد، شاگردانی‌ بودند که‌ به‌ روش‌ و سبک‌ او رفتار می‌نمودند. مهم‌تر از همه‌ی‌ آن‌ها معین‌ مصوّر بود که‌ در نیمه‌ی‌ دوم‌ قرن‌ یازدهم‌ و سال‌های‌ اولیه‌ قرن‌ بعدی‌ کار می‌کرد. شاه‌ عباس‌ دوم‌ مشوق‌ و مروج‌ اسلوب‌ نقاشی‌ غرب‌ و فنون‌ چهره‌کشی‌ اروپایی‌ بود. ازجمله‌ او محمد زمان‌ نقاش‌ را به‌ اروپا فرستاد تا در آن‌جا هنر خود را تکمیل‌ کند. او که‌ فنون‌ اروپایی‌ را در ایتالیا فراگرفته‌ بود، به‌ فضای‌ مدرن‌ مسیحی‌ عصر متأخر رنسانس‌ تمایل‌ یافت‌ و به‌ تصویرکردن‌ خانواده‌ی‌ مقدس‌، قدیسان‌ و کشیش‌ها و فرشتگان‌ و دیگر مناظر مسیحی‌ پرداخت‌. با این‌ اوصاف‌، قرن‌ دهم‌ و یازدهم‌ باید آغاز تحولی‌ معقول‌ در نقاشی‌ ایرانی‌ تلقی‌ گردد، امّا این‌ تحولی‌ مثبت‌ به‌ تحول‌ منفی‌ و صرفاً تقلیدی‌ از فضای‌ تمدن‌ غربی‌ تبدیل‌ شد؛ به‌ نحوی‌ که‌ راه‌ورسم‌ نقاشی‌ اسلامی‌ را از شیوه‌های‌ هنری‌ تمدن‌ مسلط‌ غربی‌ که‌ در ایران‌ مستولی‌ می‌شد، جدا کرد. به‌این‌ترتیب‌، به‌واسطه‌ی‌ نفوذ اروپاییان‌ و تحولات‌ سیاسی‌ که‌ بر اثر حضور آن‌ها در ایران‌ رخ‌ نمود، نقاشی‌ و هنر ایران‌ راه‌ فنا و اضمحلال‌ را پیمود و به‌ هنری‌ حاشیه‌ای‌ تبدیل‌ گردید. از همین‌ نظر است‌ که‌ در سراسر قرن‌ ۱۲ هجری‌/۱۸ میلادی‌ و نیز قرن‌ سیزدهم‌/۱۹ میلادی‌ اثر شایان‌ ذکری‌ در هنر اسلامی‌ جز کپی‌ها و تقلیدهای‌ ناقص‌ نمی‌بینیم‌. آن‌چه‌ در این‌ دوره‌ی‌ فترت‌ انجام‌ یافته‌، نقاشی‌های‌ رنگ‌روغنی‌ و پرده‌های‌ بزرگ‌ است‌ که‌ صنعت‌ و رنگِ اروپایی‌ آن‌ها زیادتر از صنعت‌ و صبغه‌ی‌ ایرانی‌ به‌ نظر می‌رسد. حال‌ پس‌ از این‌ شرح‌ مختصر از سیر انحطاطی‌ هنر اسلامی‌، به‌خصوص‌ هنر نگارگری‌ به‌ مثابه‌ی‌ نماینده‌ی‌ تجسمی‌ آن‌، بی‌آن‌که‌ از هنر معماری‌ و نمایشی‌ و به‌ویژه‌ ادبیات‌ غافل‌ مانیم‌ ــ که‌ این‌ سه‌ در قرن‌ سیزدهم‌ اسلامی‌ فروپاشی‌ و اضمحلال‌ کامل‌ خود را آشکار کرده‌اند ــ باید به‌ اصل‌ هنر اسلامی‌ بازگردیم‌ که‌ در چند پرسش‌ اساسی‌ آغازین‌ به‌ طرح‌ آن‌ها پرداختیم‌.

ماهیت‌ و هویت‌ هنر اسلامی‌ و ممیزات‌ آن‌ هنر اسلامی‌ درواقع‌ هنری‌ است‌ که‌ حاصل‌ تفکر و بینش‌ دینی‌ مسلمانان‌ در مواجه‌ آن‌ با آثار هنری‌ بیگانگانی‌ است‌ که‌ هنر آن‌ها در ضمن‌ فتوحات‌ اسلامی‌ تسخیر و تصرّف‌ شده‌ و به‌تدریج‌ در حکم‌ مواد در صورت‌ و روح‌ هنری‌ اسلامی‌ هضم‌ و جذب‌ شده‌اند. قرآن‌ و روایات‌ معصومان‌ اسلامی‌ نخستین‌ راه‌های‌ چگونگی‌ تخیل‌ و تفکر در باب‌ عالم‌ وجود و تمثّل‌ معنویت‌ اسلامی‌ را در عرصه‌ی‌ خیال‌ به‌ آدمی‌ آموخت‌. البته‌ در این‌ میان‌ بودند هنرهایی‌ که‌ در آغاز جذب‌ عالم‌ اسلامی‌ نمی‌شدند مانند آن‌چه‌ در نقاشی‌ و هنرهای‌ تجسمی‌ یونانی‌ و مسیحی‌، هندوـ بودایی‌ می‌بینیم‌. در حالی‌ که‌ تجسم‌ الوهیت‌ در این‌ هنرها امری‌



خرید و دانلود تحقیق درمورد: هنر اسلامی و جامعه مدرن


دانلود تحقیق هنر اسلامی و جامعه مدرن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

هنر اسلامی و جامعه مدرننویسنده : محمد مددپور

هنر اسلامی‌ چیست‌؟ آیا با تعریف‌ هنر

 اسلامی‌، می‌توان‌ نحوه‌ی‌ حیات‌ آن‌ را در متن‌ زندگی‌ مدرن‌ بشر دریافت‌؟بورکهارت‌ در فصل‌ پایانی‌ هنر مقدس‌ در شرق‌ و غرب‌ ، از خود پرسیده‌ بود آیا هنر مسیحی‌ [ از این‌جا، هرگونه‌ هنر دینی‌ و شرقی‌ ] خواهد توانست‌ روزی‌ دوباره‌ زاده‌ شود؟ تجدید و احیای‌ این‌ هنرها در چه‌ شرایطی‌ ممکن‌ خواهد بود؟

تفکر معنوی‌ و احیاء دین‌، احیاء هنر دینی‌ و گذر از جامعه‌ و هنر مدرن چند پرسش‌ اساسی‌ هنر اسلامی‌ چیست‌؟ آیا با تعریف‌ هنر اسلامی‌، می‌توان‌ نحوه‌ی‌ حیات‌ آن‌ را در متن‌ زندگی‌ مدرن‌ بشر دریافت‌؟ بورکهارت‌ در فصل‌ پایانی‌ هنر مقدس‌ در شرق‌ و غرب‌ ، از خود پرسیده‌ بود آیا هنر مسیحی‌ [ از این‌جا، هرگونه‌ هنر دینی‌ و شرقی‌ ] خواهد توانست‌ روزی‌ دوباره‌ زاده‌ شود؟ تجدید و احیای‌ این‌ هنرها در چه‌ شرایطی‌ ممکن‌ خواهد بود؟ در این‌جا، با چند پرسش‌ اساسی‌ نزدیک‌ به‌ یکدیگر مواجهیم‌. ابتدا این‌که‌ هنر اسلامی‌ چیست‌ و چه‌ ویژگی‌هایی‌ برای‌ آن‌ می‌توان‌ قائل‌ شد؟ قدرمسلم‌ با شناخت‌ هنر اسلامی‌ می‌توان‌ تا حدودی‌ به‌ درک‌ و شناخت‌ وضع‌ آن‌ در جهان‌ معاصر و از آن‌جا به‌ امکان‌ احیاء آن‌ در صورت‌ افتادگی‌ در تنگنای‌ نخوت‌ رقیب‌ نائل‌ آمد. انحطاط‌ تمدن‌ و هنر اسلامی‌ بر اثر حوالت‌ غربی‌ تاریخ‌ جهان‌ بی‌مقدمه‌، باید گفت‌ که‌ بخت‌ و اقبالی‌، ولو بسیار ناچیز برای‌ تحقق‌ امری‌ در این‌ امکان‌ فی‌نفسه‌ هست‌. امّا آن‌چه‌ بیش‌تر محتمل‌ است‌، این‌ است‌ که‌ سنّت‌ و هنر اسلامی‌ و تمدن‌ مدرن‌ غربی‌ که‌ در سرزمین‌های‌ اسلامی‌ عمیقاً درحال‌ نفوذ است‌، بیش‌ازبیش‌ از هم‌ جدا شوند و دور افتند. چیزی‌ که‌ در قرن‌ یازدهم‌ و دوازدهم‌ اسلامی‌ در سرزمین‌های‌ اسلامی‌ مقارن‌ قرن‌ هفدهم‌ و هجدهم‌ میلادی‌ رخ‌ می‌دهد، تحوّلی‌ است‌ که‌ از مبانی‌ زیبایی‌شناسی‌ و حکمت‌ هنر اسلامی‌ بروز و ظهور می‌کند. هنرمندان‌ مسلمان‌ در این‌ دوران‌ تحت‌الشعاع‌ معیارها و ارزش‌های‌ مسلط‌ به‌ فرهنگ‌ تصویری‌ و معماری‌ هنر غربی‌ به‌ویژه‌ هنر باروک‌ قرار می‌گیرند. نخستین‌ دانشجوی‌ ایرانی‌ جهت‌ تعلیم‌ نقاشی‌ به‌ شهر رُم‌ اعزام‌ شد و نخستین‌ کارمندان‌ دولتی‌ حرفه‌ای‌ در مقام‌ نقاش‌ و نقشه‌کش‌ از خارجیان‌ به‌ استخدام‌ درآمدند و اولین‌ شیوه‌های‌ فرنگی‌ساز از طریق‌ این‌ نقاشان‌ یا همراهان‌ سفیران‌ کشورهای‌ غربی‌ در میان‌ نقاشان‌ ایران‌ و هند و عثمانی‌ رایج‌ گردید؛ به‌ نحوی‌ که‌ روش‌های‌ سنّتی‌ هنر نگارگری‌ ایرانی‌ به‌شدت‌ رو به‌ اضمحلال‌ نهاد و می‌رفت‌ تا تابع‌ حوالت‌ و مظهریت‌ تاریخی‌ هنر و فرهنگ‌ هنری‌ دیگر شود. شیخ‌ محمد و شیخ‌ کمال‌ سبزواری‌ و محمد زمان‌ هنرمندانی‌اند که‌ نظام‌ زیبایی‌شناسی‌ ایرانی‌ را متزلزل‌ می‌کنند، هرچند کار مقدماتی‌ به‌ دست‌ رضا عباسی‌ با به‌کارگیری‌ معیارها و ارزش‌های‌ مقتبس‌ از هنر تصویر غرب‌ آغاز شده‌ بود. تأثیر نقاشی‌ اروپایی‌ در دوره‌ی‌ شاه‌عباس‌ به‌ نحو جدّی‌ در تاریخ‌ هنر نگارگری‌ ایران‌ آشکار شد. درحقیقت‌، شاه‌عباس‌ توجه‌ زیادی‌ به‌ تصاویر و نقش‌ و نگار ابنیه‌ و عمارت‌ داشت‌ که‌ از آن‌ صُوَر بدیعه‌ هنوز در دو کاخ‌ سلطنتی‌ اصفهان‌ باقی‌ و پایدار است‌. در این‌ تصاویر، بسیاری‌ از رسوم‌ به‌ طرح‌ و اسلوب‌ نقاشی‌ اروپا دیده‌ می‌شود که‌ با نقاشی‌ ایران‌ درآمیخته‌ و محتمل‌ است‌ که‌ از کارهای‌ یوحنای‌ هلندی‌ ۱ باشد که‌ سال‌های‌ چندی‌ در خدمت‌ شاه‌عباس‌ بوده‌ است‌. ۲ از نظر برخی‌ از نویسندگان‌ مسلمان‌ تحت‌تأثیر شرق‌شناس‌ غربی‌، این‌ تحول‌ مثبت‌ تلقی‌ شد؛ چنان‌که‌ گفتند تنوع‌ محصول‌ هنری‌ و رنگارنگ‌شدن‌ فنون‌ و هنر بر اثر تأثیر هنری‌ اروپا بوده‌ است‌ زیرا استادان‌ ایران‌ را از این‌ طریق‌ از میدان‌ تنگ‌ کتابت‌ و تصویر و تذهیب‌ کتاب‌ به‌ میدان‌های‌ پهناور دیگری‌ وارد کرده‌ که‌ به‌ ترسیم‌ صور مستقل‌ و آرایش‌ و تزیین‌ ابنیه‌ و دیوارها گراییده‌اند. باید پذیرفت‌ که‌ نهضت‌ هنری‌ ایرانی‌ مقارن‌ مواجهه‌ با هنر اروپایی‌ بعضاً تأثیر مثبتی‌ در هشیاری‌ و تفکر هنری‌ ایرانیان‌ را آشکار کرده‌ است‌، به‌خصوص‌ در آن‌جا که‌ قالب‌ ثابت‌ نگارگری‌ کهن‌ فروپاشیده‌ می‌شود و صحنه‌ی‌ تجربه‌ به‌ فضایی‌ مثالی‌ امّا واقعی‌ و خلقی‌ روی‌ می‌آورد. هنرمند در این‌ فضا صرفاً به‌ نقاشی‌ نسخه‌های‌ خطی‌ گران‌بها و تذهیب‌ آن‌ نمی‌پردازد بلکه‌ می‌کوشد تصویر را با سیاه‌قلم‌ بعضاً بدون‌ هیچ‌گونه‌ رنگی‌ تجربه‌ کند. این‌ روش‌ کم‌خرج‌تر بود و نقاشی‌ و هنر را به‌ دل‌های‌ مردم‌ نزدیک‌تر می‌کرد. رنگ‌روغن‌ نیز می‌توانست‌ روحیات‌ دینی‌ و سنّتی‌ مردم‌ را در فضاهایی‌ جدید و متفاوت‌ از مینیاتورها بازگوید و به‌ نحوی‌ همان‌ مواجهه‌ای‌ صورت‌ گیرد که‌ در قلمروی‌ فلسفه‌ و عرفان‌ اسلامی‌ در برخورد با فلسفه‌ی‌ یونانی‌ ۳ و عرفان‌ هندوـ بودایی‌ ۴ رخ‌ داده‌ بود. علی‌رغم‌ این‌ تحوّل‌ مثبت‌، محمد زکی‌ حسن‌ تلویحاً می‌پذیرد که‌ تمام‌ این‌ اهتمامات‌، انحطاطی‌ را که‌ در هنر نگارگری‌ در حال‌ وقوع‌ بود چاره‌ نمی‌کرد. هنرمندان‌ دیگر چندان‌ مورد حمایت‌ دربار و اعیان‌ نبودند و آن‌ کوشش‌ها مانند تهیه‌ی‌ نسخه‌های‌ خطی‌ مصور و گران‌بهای‌ شاهنامه‌ها و خمسه‌های‌ درباری‌ و غیره‌ بعد از نیمه‌ی‌ قرن‌ دهم‌ هجری‌ متوقف‌ شده‌ و یا رو به‌ کمی‌ گذاشته‌ بود و تقریباً ازدیاد صور و نقوش‌ وضع‌ تجاری‌ به‌ خود گرفته‌ و بدون‌ فخامت‌ و عظمت‌، کارهایی‌ صورت‌ می‌گرفت‌. امّا آشنایی‌ ایرانیان‌، چنان‌ که‌ آمد، با تصاویر اروپاییان‌ و نقاشی‌ آن‌ها مربوط‌ به‌ اوایل‌ قرن‌ دهم‌ هجری‌ می‌شود که‌ شرح‌ آن‌ را بازیل‌گری‌ در کتاب‌ نقاشی‌ ایرانی‌ داده‌ است‌.مجموعه‌ای‌ از آثار تقلیدی‌ دورِر آلمانی‌ به‌ دست‌ مبلغان‌ مسیحی‌ یا تجار به‌ ایران‌ آورده‌ شد که‌ گزارش‌ آن‌ در آلبوم‌ کتابخانه‌ی‌ ملی‌ پاریس‌ به‌وضوح‌ مشاهده‌ می‌شود. در منابع‌ ادبی‌ و تاریخی‌، از نقاشانی‌ که‌ تصاویر اروپایی‌ و طرز کار آن‌ها را تقلید نموده‌اند یاد شده‌؛ مثلاً از شیخ‌ محمد سبزواری‌ یا شیرازی‌ که‌ در کتابخانه‌ی‌ شاه‌ اسماعیل‌ دوم‌ ملقب‌ به‌ عادل‌ کار می‌کرده‌ (۹۸۴ـ۹۸۵ه/۱۵۷۶ـ۱۵۷۸م‌) و پس‌ از آن‌ به‌ خدمت‌ شاه‌عباس‌ پیوسته‌ است‌. ۵ به‌ اعتقاد توماس‌ آرنولد در کتاب‌ نقاشی‌ در اسلام‌ تأثیر هنر غربی‌ در نقاشی‌ ایرانی‌ بطئی‌ و به‌ کندی‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. این‌ تأثیر ابتدا در زمینه‌ی‌ گزینش‌ موضوعات‌ و سپس‌ در شیوه‌ها از نظر فرم‌ وصورت‌ و بزرگی‌ تصویر بود. نکته‌ آن‌ است‌ که‌ روح‌ ایرانی‌ مانع‌ از رسوخ‌ تام‌ و تمام‌ حوالت‌ هنری‌ نقاشی‌ غربی‌ در آثار آنان‌ شده‌ است‌. از این‌جا برخی‌ معتقدند که‌ ایرانیان‌ هرگز نتوانستند ارزش‌های‌ غربی‌ اروپایی‌ را به‌ شایستگی‌ آن‌چنان‌ که‌ سزاوار است‌، هضم‌ و جذب‌ کنند. به‌ همین‌ جهت‌، در تصویرگری‌ کتاب‌ هرگز از معیارهای‌ زیبایی‌شناسی‌ اسلامی‌ و ایرانی‌ تاریخی‌ تخطی‌ نکردند و این‌ ابداعات‌ فقط‌ به‌ آثار جدید تصویری‌ مربوط‌ می‌شد. درحقیقت‌، شیوه‌های‌ کهن‌ تذهیب‌ و نگارگری‌ مقدس‌ و غیرقابل‌تصرّف‌ از عالم‌ اسلامی‌ تلقی‌ می‌شد، هرچند قدری‌ توان‌ فنی‌ آثار تنزل‌ می‌کرد. به‌ اعتقاد بسیاری‌، تحول‌ در تصویرگری‌ ایرانی‌ از آثار محمدی‌ نقاش‌ فرزند سلطان‌ محمد در نیمه‌ی‌ دوم‌ قرن‌ دهم‌ هجری‌ آغاز می‌شود. او تصاویر دهاتی‌ و برزگری‌ و عامه‌ را به‌ نحوی‌ نو ارائه‌ کرده‌ است‌. اوضاع‌ روستایی‌ و مناظر طبیعی‌ در پرده‌های‌ نقاشی‌ او متحول‌ شده‌ و جنبه‌ی‌ این‌جهانی‌ یافته‌ است‌. وی‌ راه‌ورسم‌ مقدس‌ نسخه‌های‌ خطی‌ را نفی‌ می‌کند. همین‌ طریقه‌ است‌ که‌ با ظهور نقاش‌ بزرگ‌ صفوی‌، یعنی‌ رضا عباسی‌ متحول‌ می‌شود و به‌ درجه‌ی‌ اعلای‌ ترقی‌ و پیشرفت‌ می‌رسد. درهرحال‌، هنر نقاشی‌ اروپایی‌ در نیمه‌ی‌ قرن‌ یازدهم‌ هجری‌/هفدهم‌ میلادی‌ و در قرن‌ ۱۲ه / ۱۸ میلادی‌ تأثیری‌ تمام‌ در طرز اسلوب‌ نقاشی‌ رضا عباسی‌ ایجاد کرده‌ است‌. در خدمت‌ این‌ استاد، شاگردانی‌ بودند که‌ به‌ روش‌ و سبک‌ او رفتار می‌نمودند. مهم‌تر از همه‌ی‌ آن‌ها معین‌ مصوّر بود که‌ در نیمه‌ی‌ دوم‌ قرن‌ یازدهم‌ و سال‌های‌ اولیه‌ قرن‌ بعدی‌ کار می‌کرد. شاه‌ عباس‌ دوم‌ مشوق‌ و مروج‌ اسلوب‌ نقاشی‌ غرب‌ و فنون‌ چهره‌کشی‌ اروپایی‌ بود. ازجمله‌ او محمد زمان‌ نقاش‌ را به‌ اروپا فرستاد تا در آن‌جا هنر خود را تکمیل‌ کند. او که‌ فنون‌ اروپایی‌ را در ایتالیا فراگرفته‌ بود، به‌ فضای‌ مدرن‌ مسیحی‌ عصر متأخر رنسانس‌ تمایل‌ یافت‌ و به‌ تصویرکردن‌ خانواده‌ی‌ مقدس‌، قدیسان‌ و کشیش‌ها و فرشتگان‌ و دیگر مناظر مسیحی‌ پرداخت‌. با این‌ اوصاف‌، قرن‌ دهم‌ و یازدهم‌ باید آغاز تحولی‌ معقول‌ در نقاشی‌ ایرانی‌ تلقی‌ گردد، امّا این‌ تحولی‌ مثبت‌ به‌ تحول‌ منفی‌ و صرفاً تقلیدی‌ از فضای‌ تمدن‌ غربی‌ تبدیل‌ شد؛ به‌ نحوی‌ که‌ راه‌ورسم‌ نقاشی‌ اسلامی‌ را از شیوه‌های‌ هنری‌ تمدن‌ مسلط‌ غربی‌ که‌ در ایران‌ مستولی‌ می‌شد، جدا کرد. به‌این‌ترتیب‌، به‌واسطه‌ی‌ نفوذ اروپاییان‌ و تحولات‌ سیاسی‌ که‌ بر اثر حضور آن‌ها در ایران‌ رخ‌ نمود، نقاشی‌ و هنر ایران‌ راه‌ فنا و اضمحلال‌ را پیمود و به‌ هنری‌ حاشیه‌ای‌ تبدیل‌ گردید. از همین‌ نظر است‌ که‌ در سراسر قرن‌ ۱۲ هجری‌/۱۸ میلادی‌ و نیز قرن‌ سیزدهم‌/۱۹ میلادی‌ اثر شایان‌ ذکری‌ در هنر اسلامی‌ جز کپی‌ها و تقلیدهای‌ ناقص‌ نمی‌بینیم‌. آن‌چه‌ در این‌ دوره‌ی‌ فترت‌ انجام‌ یافته‌، نقاشی‌های‌ رنگ‌روغنی‌ و پرده‌های‌ بزرگ‌ است‌ که‌ صنعت‌ و رنگِ اروپایی‌ آن‌ها زیادتر از صنعت‌ و صبغه‌ی‌ ایرانی‌ به‌ نظر می‌رسد. حال‌ پس‌ از این‌ شرح‌ مختصر از سیر انحطاطی‌ هنر اسلامی‌، به‌خصوص‌ هنر نگارگری‌ به‌ مثابه‌ی‌ نماینده‌ی‌ تجسمی‌ آن‌، بی‌آن‌که‌ از هنر معماری‌ و نمایشی‌ و به‌ویژه‌ ادبیات‌ غافل‌ مانیم‌ ــ که‌ این‌ سه‌ در قرن‌ سیزدهم‌ اسلامی‌ فروپاشی‌ و اضمحلال‌ کامل‌ خود را آشکار کرده‌اند ــ باید به‌ اصل‌ هنر اسلامی‌ بازگردیم‌ که‌ در چند پرسش‌ اساسی‌ آغازین‌ به‌ طرح‌ آن‌ها پرداختیم‌.

ماهیت‌ و هویت‌ هنر اسلامی‌ و ممیزات‌ آن‌ هنر اسلامی‌ درواقع‌ هنری‌ است‌ که‌ حاصل‌ تفکر و بینش‌ دینی‌ مسلمانان‌ در مواجه‌ آن‌ با آثار هنری‌ بیگانگانی‌ است‌ که‌ هنر آن‌ها در ضمن‌ فتوحات‌ اسلامی‌ تسخیر و تصرّف‌ شده‌ و به‌تدریج‌ در حکم‌ مواد در صورت‌ و روح‌ هنری‌ اسلامی‌ هضم‌ و جذب‌ شده‌اند. قرآن‌ و روایات‌ معصومان‌ اسلامی‌ نخستین‌ راه‌های‌ چگونگی‌ تخیل‌ و تفکر در باب‌ عالم‌ وجود و تمثّل‌ معنویت‌ اسلامی‌ را در عرصه‌ی‌ خیال‌ به‌ آدمی‌ آموخت‌. البته‌ در این‌ میان‌ بودند هنرهایی‌ که‌ در آغاز جذب‌ عالم‌ اسلامی‌ نمی‌شدند مانند آن‌چه‌ در نقاشی‌ و هنرهای‌ تجسمی‌



خرید و دانلود دانلود تحقیق هنر اسلامی و جامعه مدرن