لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .docx :
مجسمهسازی، تندیسگری یا پیکرتراشی هنر همگذاری یا ریخت دادن به اشیا است و ممکن است در هر اندازه یا با هر سازمایهای (مصالحی) انجام گیرد.
به فرآوردههای این هنر تندیس، پیکره یا مجسمه گفته میشود. هر پیکر سه بعدی که به منظور دارا بودن یک بیان هنری آفریده شده را میتوان تندیس نامید.
البته باید توجه داشت که هر شکل دادنی را مجسمه سازی نمیگویند بلکه باید در ورای ان یک فکر، خلاقیت یا یک نوآوری وجود داشته باشد.
مجسمهسازی و مذهب
یونانیان، خدایان متعدد خود را بصورت مجسمه در معابد خود قرار میدادند و آنها را پرستش مینمودند. مجسمههای سنگی و برنزی بیشماری نیز از قهرمانان خود در میدانها و معابر عمومی میگذاشتند.
مصریان عقیده داشتند که روح هر انسانی پس از مرگ به این جهان بر میگردد و برای اینکه آن روح سرگردان نشود مجسمههایی از سنگ یا برنز یا چوب یا گچ میساختند و در مکانهای امنی قرار میدادند و چون آن مجسمهها کاملاً شبیه اشخاصی که مرده بودند ساخته میشد به عقیده آنان روح به آسانی میتوانست در آنها جای گیرد. افزون برآن مصریان نیز خدایان خود را بصورت موجوداتی در سنگ یا برنز مجسم میکردند و در معابدشان قرار میدادند.
ایرانیان پیش از اسلام، هنگامیکه تمام ملل جز ملت یهود به خدایان متعدد اعتقاد داشتند، دارای مذهبی بودند که به توحید خیلی نزدیک بود. هرودت که ایرانیان دوره هخامنشی را به هم میهنان خود در کتابی با عنوان «تاریخ» معرفی نموده تعجب میکند از اینکه ایرانیان برای خدایان خود معبد و مجسمهای نمیسازند و میگوید آنها برای انجام آیین های مذهبی خودشان روی بلندیها میروند و خداوند خود را به این طریق پرستش میکنند.
مجسمهسازی در ایران
ایرانیان که در تمام رشتههای هنری تزئینی مانند نقاشی، سنگتراشی، منبتکاری و غیره مهارت فوق العاده بخرج دادهاند در فن مجسمه سازی علاقه زیاد از خود نشان ندادهاند و این عدم علاقه به ایجاد مجسمه، در تمام ادوار تاریخی پیش از اسلام و در دوران اسلامی همچنان ادامه داشتهاست.
مجسمه مکشوفی در شمی (از نواحی لرستان) بزرگترین مجسمهای است که تا کنون در خاک ایران پیدا شده، و تنها مجسمه برنزی بزرگی است که از دورانهای قدیم ایرانیان به یادگار باقیماندهاست. ولی مجسمههای کوچک خصوصاً از عهد اشکانیان و ساسانیان در کشور ما زیاد ساخته شده و تمام خصوصیات پیکر تراشی ایران نیز در این مجسمههای کوچک دیده میشود. با این حال مجسمه بزرگی از «اوتان» پادشاه «الحضر» از مرمر تراشیدهاند و اکنون در موزه موصل محفوظ است و۲۲۰ سانتیمتر ارتفاع دارد و حال اینکه ارتفاع مجسمه شمی از ۱۹۰ سانتیمتر تجاوز نمیکند. میگویند یکی از خصایص پیکر تراشی ایرانیان در عهد اشکانیان این بود که مجسمه را از مقابل میتراشیدند و به آن حرکت نمیدادند. مثلاً اگر مجسمهٔ مرمری را که از دوره اشکانیان است و امروز در موزه موصل محفوظ میباشد با مجسمه دیسک انداز، کار «میرون» مجسمه ساز معروف یونان در قرن چهارم پیش از میلاد مقایسه کنیم اختلاف زیاد میان آن دو مجسمه مشاهده مینمائیم. در مجسمه دیسک انداز یک پا عقبتر از پای دیگر قرار داده شده و کمر بطرف جلو خم شده و دست یکی بطرف عقب و یکی بطرف جلو به حرکت درآمده.
در مجسمه «اوتال» پادشاه الحضر پای چپ فقط کمی جلوتر از پای راست قرار داده شده و کفشها کاملاً شبیه به کفشهای مجسمه شمی است. پادشاه الحضر نیز مانند امیر شمی شلوار بلندی بر تن کرده که تا زانویش میرسد و روی قبا کمربندی بسته تا شمشیر خود را به آن آویزان کند ولی کمربند کمی پایین تر از حد معمول بسته شده. شاید شمشیر سنگینی کرده و آن را پایین آورده.
«اوتال» دست چپ خود را روی قبضه شمشیر گذاشته و این عادتی است که حتی در عصر حاضر نیز دیده میشود. ولی دست راست خود را کاملاً بلند کرده مانند اینکه صحبتی میکند و با این حال دهان او بستهاست.روی قبا لباده بلندی بر تن پادشاه الحضر دیده میشود که آستینهای بلندی دارد کلاه وی شباهتی به کلاه درویشان در عصر حاضر دارد. این کلاه نیز با کمال سلیقه و مهارت با نقوش زیبایی برجسته مزین گردیده.
«اوتال» سبیلهای پرپشت و ریش نسبتا بلندی دارد و موهای بلندش از زیر کلاه بیرون آمدهاست. میان این مجسمه با مجسمه شمی شباهت زیاد وجود و فقط لباس آن متفاوت است.
در موزه بغداد نیز سر مجسمهای از سنگ آهکی به اندازه طبیعی تراشیده شده که تمام خصوصیات پیکر تراشی عهد اشکانی را که در مجسمه «اوتال» دیده میشود در بر دارد. در این مجسمه حرکت دیده نمیشود ولی احساسات او را میتوان حدس زد ریش و سبیل او بسیار منظم تراشیده شده و شانه زدهاست. موهای سرش مانند موهای نقوش برجسته عهد هخامنشی مجعد است و مثل این است که از زیر دست آرایشگری بیرون آمده باشد. [۷]
این دومین مجسمهای است که از الحضر بدست آمده ولی مجسمه دیگری نیز در همین محل پیدا شدهاست که امروز در موزه بغداد است و سر یکی از پادشاهان اشکانی را نشان میدهد کلاه این پادشاه همان است که روی سکههای اشکانی دیده میشود و از سوی دیگر شباهت زیاد به کلاه «اوتال» پادشاه الحضر دارد ریش و سبیل وی نیز با کمال دقت تراشیده شده.
این سه مجسمه که خارج از ایران هستند بانضمام مجسمه بزرگ شمی کاملاً خصوصیات هنر پیکر تراشی ایرانیان در عهد اشکانی را بما نشان میدهند و آن را از دورههای دیگر متمایز مینمایند ولی برای تکمیل این خصوصیات مجسمه دیگری را که آن نیز در موزه بغداد است و در الحضر پیدا شده نشان میدهیم.
این مجسمه نیز ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و از مرمر ساخته شده و صاحب آن «سناترک» پادشاه الحضر است. موهای این شخص مانند موهای امیر شمی با نواری بسته شده و در طرفین صورت آویزان است. وی نیز مانند «اوتال» پادشاه الحضر دست راست خود را بلند کرده و در دست چپ بجای شمشیر، یک برگ زیتون یا خرما که علامت صلح است بر دست دارد. لباس و کمر او که دارای تزئینات فراوان است شباهت زیاد به لباس سفرای کبار کشورهای کنونی دارد. شلوار او بلند است و چین دارد بدون شک شلوار بلند چین دار که چیزی شبیه به شلوار مردم امروزی در آذربایجان غربی میباشد در زمان اشکانیان بسیار معمول بودهاست. «سناترک» نیز مانند امیر شمی گردن بندی بر گردن و گوشوارهای بر گوش دارد. در بالای سر او پیکر عقابی دیده میشود که بالهایش را گسترده و این عقاب ما را درباره کلاه که بر سر بعضی از صاحب منصبان عالیمقام عهد ساسانی دیده میشود روشن مینماید.
از همه این مجسمهها عجیبتر مجسمه دو متری است که در سنگ آهکی تراشیده شده و از الحضر بدست آمده و امروز در موزه موصل محفوظ است. این مجسمه یکی از افسران عالی رتبه اشکانیان را نشان میدهد که دست چپ را روی قبضه شمشیر قرار داده و دست راست را بلند کردهاست و از این جهت شباهت به «اوتال» پادشاه الحضر پیدا میکند. دست راست تمام مجسمهها بالا است و شاید به علامت احترام یا سلام باشد. شلوار این افسر کاملاً شبیه به شلوار امیر شمی است و چین فراوان دارد ولی شنلی که بر دوش خود انداخته و در سمت راست سینه بوسیله تکمه آن را بسته شباهت به لباس رومیها دارد. تنها نقصی که این مجسمه دارد این است که ریش او کوتاه است.
صدر اعظم خشایارشا در حال عرض گزارش به حضور شاهنشاه _ نقش نیم برجسته از سنگ که در تخت جمشید پیدا شده و اکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود مجسمه دو متری که در «الحضر» پیدا شده و در موزه موصل محفوظ است. این مجسمه یکی از افسران عالیرتبه اشکانیان را نشان میدهد
ه تمام این مجسمهها از الحضر بدست آمده و الحضر یکی از پایتختهای قدیم ایران در عهد اشکانیان است که روی فرات قرار گرفته و چون در سر حد ایران و روم بود چندین بار بوسیله رومیها خراب شده و اکنون خرابههای آن برپا است. در دوره ساسانیان نیز مانند دو دوره تاریخی اشکانی و هخامنشی علاقه به پیکر تراشی در کشور ما چندان زیاد نبود. با اینکه نمونههای کوچکی از مجسمههای ساخته شده در آن زمان وجود دارد که، نشان میدهد استعداد پیکر تراشی در نهاد هنرمندان ایرانی خفته بود، ولی به دلایلی که در گفتار پیش ذکر شد علاقه به ایجاد آن نداشتهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به مصاحبه Richard Serra گوش کنید:
هر قدر که میکل آنژ قرار است مرمر باشد ، مجسمه ساز آمریکائی ریچارد سرا فولاد خواهد بود. او تعریف مجسمه ساز را در این ماده دارد. البته نه آن فلز ساده ای که شما می شناسید ، بلکه فولاد پیچیده شده ، فولاد صنعتی در کارهای بزرگ.
در 1971 اولین کار وی به نام strike بود که یک صفحه فولادی بود ، 24×8 پا ،در گوشه اطاق جا داده شده است و آن را دقیقاً به دو بخش کرده است. در 1996 اثر وی به نام Snake از سه قطعه بزرگ فولادی که 140 پا (42 متر) بلندی داشت ساخته شده بود.
Serra برای نیوزلند پروژه ای داشت . مجسمه ای به طول 865 پا (260 متر) ، ولی اندازه کار سرا مهم نیست ، بلکه تعریف فضا مهم است ، درباره برداشتهایمان از بودن در فضا و بطور فزاینده ای مخصوصاً در سری فوق العاده مارپیچ های یاد بود که جفتهای صفحات فولادی پیچیده و تابیده شده اند و کریدورهایی را ایجاد کرده است که از میان آنها گام بر می دارند و فضاها در آن است.
منتقدان و بینندگان در این کار یک وابستگی به حواس را یافته اند ، یک روحانیت و مطابق با حس تحسین برانگیز. سرا خودش آن را سخت ، پر از پشتکار و غیر قابل انعطاف تعریف کرده است. کارهای وی بطور روح بخشی زیبا هستند.
من اولین بار یکی از کارهای شما را در Leinbach House در مونیخ در سال 1987 دیدم. که آن مرا ترساند. سال قبل از میان و دو قطعه در جشنواره دو سالانه و نیز می گذاشتم و از آنها لذت بردم.
حالا آیا این نوع واکنش بینندگان به کار شماست ، پشت سر هم و تا اندازه ای معمولی؟
من فکر می کنم مردم زیر پل ها در متروها هر روز راه می روند و با مواد صنعتی هر روزه احاطه شده اند.
فکر می کنم وقتی این مسئله را جدا می کنید ، مردم درکی بر حسب تعادل و وزن دارند ، یا شاید به چیزی عکس العمل نشان می دهند که در ارتباط با حرکت بدن باشد.
وقتی مردم می گویند زیبایی ، فکر نمی کنم که زیبایی در چیزهاست ، من فکر می کنم زیبایی در تجربه مردم است و بنابراین مزدمان متفاوت به روشهای متفاوت وارد روابط می شوند ، پس اگر کار زیبا نامیده می شود، فکر می کنم با نزدیکی خاصر با آن کار چیزی دارد تا انجام دهد ، چون فکر می کنم. همان کار در متن مختلف قرار گیرد در روشی متفاوت توصیف خواهد شد.
بهتر است فقط بگوئیم یک بار پیچ را در فضای جا گرفته با برچسب گالری یا دوره در بالای سر آن ، در نظر بگیرد.
آنها وارد آن متن با انتظار واکنش زیباشناسی می شوند. یا اگر همان بار پیچ را در نظر بگیرید و آن را در فضای عمومی قرار دهید ، شاید مجبور باشید آن را در روشی مضر داشته باشید ، شاید مجبور باشید آنرا بازبینی کنید پلیس شاید همه آن چیزی که بصر بوجود آوردن شرایط برای فعالیت جنایی یا دیگر انواع فعالیتهای بدکارانه انجام داده اید دستگیر کند.
پس با زمینه کارهای زیادی می توان کرد، آنچه مردم ، انتظارات مردم است ، و من به آن فکر نمی کنیم هنرمندانی هستند که قرار است زیبایی را تعریف کنند ، فکر می کنم با دیگر فرمانهای تاریخی در هر زمان کارهای زیادی می توان کرد ، و فکر نمی کنم هنرمندان برای بیشتر بخشها شروع می کنند چیزهایی را بسازند که زیباست ، مگر آنها گلچینی از هنرمندانی است که بدور ازسنت هستند که قبلاً نوع حاضر زیبایی را تعریف کرده اند و آن را تقلید می کنند.
فکر می کنم بیشتر هنرمندان درگیر مسائل استثنایی هستند که مخصوص حد واسط خودشان است و آنها سعی دارند تا طبیعت آنچه حد واسط دارد بر حسب زبان هنر بیان کنند.
بنابراین ، این علایم ذهنی که درباره کار شما بوجود آمده اهند ، عملی ستمکارانه نسبت به مجسمه سازی سرا است که زیبا و تحسین برانگیز است که زیبا و تحسین برانگیز است ، آنها عکس العمل های ماست ، که چیزی نمی گویند مگر درباره آنچه شما با هر کدام از کارها انجام داده اید؟
نه، من فکر می کنم زبان کار سازگار با توسعه آن بوده است. قبل از اینکه مارپیچ ها را بسازیم.
ما شکلهای مخروطی را می ساختیم که شما می توانستید از آن عبور کنید ، آنهایی که انتقادات بسیار بسیار تلخ را دیده اند و هنوز باز تراز مارپیچ ها هستند ، با مردمی که برای دیدن کارتان عادت کرده اند کارهای زیادی می توان کرد و فکر می کنم چیزهای دیگری هم اتفاق می افتد ، فکر می کنم آنها بینندگان جوانتری هستند که بنظر می رسد پتانسیل برای بازی دارند و شامل مقایسه های انتقادی هستند که چیزها را آنطور که هستند در نظر می گیرند.
پس آنچه بر من گذشته است همه انسل مردم زیر 30 سال است که شروع به قبول کردن کار کرده بودند ، جایی که مردم دوره من همیشه منتقد کار بودند تا پارامتر جدیدی را عملی نگاه کردن به مجسمه ایجاد کنند ، فکر می کنم صداهایشان خاموش شده بود ، یا روی fence نشستند.
بیابید به عقب برگردیم. شما نقاشی را مثل یک پسر کشیدید ، چون شما گفته بود که شما یک برادر خیلی باهوشتر دارید و کاری – برادر باهوش شما انجام نداده بود، کشیده بود. کشیدن بود. بنابراین این متاحدی رقابت برادرانه رقابت برادرانه. محض بود که شما را وادار می کرد تا نقاشی کنید؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به مصاحبه Richard Serra گوش کنید:
هر قدر که میکل آنژ قرار است مرمر باشد ، مجسمه ساز آمریکائی ریچارد سرا فولاد خواهد بود. او تعریف مجسمه ساز را در این ماده دارد. البته نه آن فلز ساده ای که شما می شناسید ، بلکه فولاد پیچیده شده ، فولاد صنعتی در کارهای بزرگ.
در 1971 اولین کار وی به نام strike بود که یک صفحه فولادی بود ، 24×8 پا ،در گوشه اطاق جا داده شده است و آن را دقیقاً به دو بخش کرده است. در 1996 اثر وی به نام Snake از سه قطعه بزرگ فولادی که 140 پا (42 متر) بلندی داشت ساخته شده بود.
Serra برای نیوزلند پروژه ای داشت . مجسمه ای به طول 865 پا (260 متر) ، ولی اندازه کار سرا مهم نیست ، بلکه تعریف فضا مهم است ، درباره برداشتهایمان از بودن در فضا و بطور فزاینده ای مخصوصاً در سری فوق العاده مارپیچ های یاد بود که جفتهای صفحات فولادی پیچیده و تابیده شده اند و کریدورهایی را ایجاد کرده است که از میان آنها گام بر می دارند و فضاها در آن است.
منتقدان و بینندگان در این کار یک وابستگی به حواس را یافته اند ، یک روحانیت و مطابق با حس تحسین برانگیز. سرا خودش آن را سخت ، پر از پشتکار و غیر قابل انعطاف تعریف کرده است. کارهای وی بطور روح بخشی زیبا هستند.
من اولین بار یکی از کارهای شما را در Leinbach House در مونیخ در سال 1987 دیدم. که آن مرا ترساند. سال قبل از میان و دو قطعه در جشنواره دو سالانه و نیز می گذاشتم و از آنها لذت بردم.
حالا آیا این نوع واکنش بینندگان به کار شماست ، پشت سر هم و تا اندازه ای معمولی؟
من فکر می کنم مردم زیر پل ها در متروها هر روز راه می روند و با مواد صنعتی هر روزه احاطه شده اند.
فکر می کنم وقتی این مسئله را جدا می کنید ، مردم درکی بر حسب تعادل و وزن دارند ، یا شاید به چیزی عکس العمل نشان می دهند که در ارتباط با حرکت بدن باشد.
وقتی مردم می گویند زیبایی ، فکر نمی کنم که زیبایی در چیزهاست ، من فکر می کنم زیبایی در تجربه مردم است و بنابراین مزدمان متفاوت به روشهای متفاوت وارد روابط می شوند ، پس اگر کار زیبا نامیده می شود، فکر می کنم با نزدیکی خاصر با آن کار چیزی دارد تا انجام دهد ، چون فکر می کنم. همان کار در متن مختلف قرار گیرد در روشی متفاوت توصیف خواهد شد.
بهتر است فقط بگوئیم یک بار پیچ را در فضای جا گرفته با برچسب گالری یا دوره در بالای سر آن ، در نظر بگیرد.
آنها وارد آن متن با انتظار واکنش زیباشناسی می شوند. یا اگر همان بار پیچ را در نظر بگیرید و آن را در فضای عمومی قرار دهید ، شاید مجبور باشید آن را در روشی مضر داشته باشید ، شاید مجبور باشید آنرا بازبینی کنید پلیس شاید همه آن چیزی که بصر بوجود آوردن شرایط برای فعالیت جنایی یا دیگر انواع فعالیتهای بدکارانه انجام داده اید دستگیر کند.
پس با زمینه کارهای زیادی می توان کرد، آنچه مردم ، انتظارات مردم است ، و من به آن فکر نمی کنیم هنرمندانی هستند که قرار است زیبایی را تعریف کنند ، فکر می کنم با دیگر فرمانهای تاریخی در هر زمان کارهای زیادی می توان کرد ، و فکر نمی کنم هنرمندان برای بیشتر بخشها شروع می کنند چیزهایی را بسازند که زیباست ، مگر آنها گلچینی از هنرمندانی است که بدور ازسنت هستند که قبلاً نوع حاضر زیبایی را تعریف کرده اند و آن را تقلید می کنند.
فکر می کنم بیشتر هنرمندان درگیر مسائل استثنایی هستند که مخصوص حد واسط خودشان است و آنها سعی دارند تا طبیعت آنچه حد واسط دارد بر حسب زبان هنر بیان کنند.
بنابراین ، این علایم ذهنی که درباره کار شما بوجود آمده اهند ، عملی ستمکارانه نسبت به مجسمه سازی سرا است که زیبا و تحسین برانگیز است که زیبا و تحسین برانگیز است ، آنها عکس العمل های ماست ، که چیزی نمی گویند مگر درباره آنچه شما با هر کدام از کارها انجام داده اید؟
نه، من فکر می کنم زبان کار سازگار با توسعه آن بوده است. قبل از اینکه مارپیچ ها را بسازیم.
ما شکلهای مخروطی را می ساختیم که شما می توانستید از آن عبور کنید ، آنهایی که انتقادات بسیار بسیار تلخ را دیده اند و هنوز باز تراز مارپیچ ها هستند ، با مردمی که برای دیدن کارتان عادت کرده اند کارهای زیادی می توان کرد و فکر می کنم چیزهای دیگری هم اتفاق می افتد ، فکر می کنم آنها بینندگان جوانتری هستند که بنظر می رسد پتانسیل برای بازی دارند و شامل مقایسه های انتقادی هستند که چیزها را آنطور که هستند در نظر می گیرند.
پس آنچه بر من گذشته است همه انسل مردم زیر 30 سال است که شروع به قبول کردن کار کرده بودند ، جایی که مردم دوره من همیشه منتقد کار بودند تا پارامتر جدیدی را عملی نگاه کردن به مجسمه ایجاد کنند ، فکر می کنم صداهایشان خاموش شده بود ، یا روی fence نشستند.
بیابید به عقب برگردیم. شما نقاشی را مثل یک پسر کشیدید ، چون شما گفته بود که شما یک برادر خیلی باهوشتر دارید و کاری – برادر باهوش شما انجام نداده بود، کشیده بود. کشیدن بود. بنابراین این متاحدی رقابت برادرانه رقابت برادرانه. محض بود که شما را وادار می کرد تا نقاشی کنید؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به مصاحبه Richard Serra گوش کنید:
هر قدر که میکل آنژ قرار است مرمر باشد ، مجسمه ساز آمریکائی ریچارد سرا فولاد خواهد بود. او تعریف مجسمه ساز را در این ماده دارد. البته نه آن فلز ساده ای که شما می شناسید ، بلکه فولاد پیچیده شده ، فولاد صنعتی در کارهای بزرگ.
در 1971 اولین کار وی به نام strike بود که یک صفحه فولادی بود ، 24×8 پا ،در گوشه اطاق جا داده شده است و آن را دقیقاً به دو بخش کرده است. در 1996 اثر وی به نام Snake از سه قطعه بزرگ فولادی که 140 پا (42 متر) بلندی داشت ساخته شده بود.
Serra برای نیوزلند پروژه ای داشت . مجسمه ای به طول 865 پا (260 متر) ، ولی اندازه کار سرا مهم نیست ، بلکه تعریف فضا مهم است ، درباره برداشتهایمان از بودن در فضا و بطور فزاینده ای مخصوصاً در سری فوق العاده مارپیچ های یاد بود که جفتهای صفحات فولادی پیچیده و تابیده شده اند و کریدورهایی را ایجاد کرده است که از میان آنها گام بر می دارند و فضاها در آن است.
منتقدان و بینندگان در این کار یک وابستگی به حواس را یافته اند ، یک روحانیت و مطابق با حس تحسین برانگیز. سرا خودش آن را سخت ، پر از پشتکار و غیر قابل انعطاف تعریف کرده است. کارهای وی بطور روح بخشی زیبا هستند.
من اولین بار یکی از کارهای شما را در Leinbach House در مونیخ در سال 1987 دیدم. که آن مرا ترساند. سال قبل از میان و دو قطعه در جشنواره دو سالانه و نیز می گذاشتم و از آنها لذت بردم.
حالا آیا این نوع واکنش بینندگان به کار شماست ، پشت سر هم و تا اندازه ای معمولی؟
من فکر می کنم مردم زیر پل ها در متروها هر روز راه می روند و با مواد صنعتی هر روزه احاطه شده اند.
فکر می کنم وقتی این مسئله را جدا می کنید ، مردم درکی بر حسب تعادل و وزن دارند ، یا شاید به چیزی عکس العمل نشان می دهند که در ارتباط با حرکت بدن باشد.
وقتی مردم می گویند زیبایی ، فکر نمی کنم که زیبایی در چیزهاست ، من فکر می کنم زیبایی در تجربه مردم است و بنابراین مزدمان متفاوت به روشهای متفاوت وارد روابط می شوند ، پس اگر کار زیبا نامیده می شود، فکر می کنم با نزدیکی خاصر با آن کار چیزی دارد تا انجام دهد ، چون فکر می کنم. همان کار در متن مختلف قرار گیرد در روشی متفاوت توصیف خواهد شد.
بهتر است فقط بگوئیم یک بار پیچ را در فضای جا گرفته با برچسب گالری یا دوره در بالای سر آن ، در نظر بگیرد.
آنها وارد آن متن با انتظار واکنش زیباشناسی می شوند. یا اگر همان بار پیچ را در نظر بگیرید و آن را در فضای عمومی قرار دهید ، شاید مجبور باشید آن را در روشی مضر داشته باشید ، شاید مجبور باشید آنرا بازبینی کنید پلیس شاید همه آن چیزی که بصر بوجود آوردن شرایط برای فعالیت جنایی یا دیگر انواع فعالیتهای بدکارانه انجام داده اید دستگیر کند.
پس با زمینه کارهای زیادی می توان کرد، آنچه مردم ، انتظارات مردم است ، و من به آن فکر نمی کنیم هنرمندانی هستند که قرار است زیبایی را تعریف کنند ، فکر می کنم با دیگر فرمانهای تاریخی در هر زمان کارهای زیادی می توان کرد ، و فکر نمی کنم هنرمندان برای بیشتر بخشها شروع می کنند چیزهایی را بسازند که زیباست ، مگر آنها گلچینی از هنرمندانی است که بدور ازسنت هستند که قبلاً نوع حاضر زیبایی را تعریف کرده اند و آن را تقلید می کنند.
فکر می کنم بیشتر هنرمندان درگیر مسائل استثنایی هستند که مخصوص حد واسط خودشان است و آنها سعی دارند تا طبیعت آنچه حد واسط دارد بر حسب زبان هنر بیان کنند.
بنابراین ، این علایم ذهنی که درباره کار شما بوجود آمده اهند ، عملی ستمکارانه نسبت به مجسمه سازی سرا است که زیبا و تحسین برانگیز است که زیبا و تحسین برانگیز است ، آنها عکس العمل های ماست ، که چیزی نمی گویند مگر درباره آنچه شما با هر کدام از کارها انجام داده اید؟
نه، من فکر می کنم زبان کار سازگار با توسعه آن بوده است. قبل از اینکه مارپیچ ها را بسازیم.
ما شکلهای مخروطی را می ساختیم که شما می توانستید از آن عبور کنید ، آنهایی که انتقادات بسیار بسیار تلخ را دیده اند و هنوز باز تراز مارپیچ ها هستند ، با مردمی که برای دیدن کارتان عادت کرده اند کارهای زیادی می توان کرد و فکر می کنم چیزهای دیگری هم اتفاق می افتد ، فکر می کنم آنها بینندگان جوانتری هستند که بنظر می رسد پتانسیل برای بازی دارند و شامل مقایسه های انتقادی هستند که چیزها را آنطور که هستند در نظر می گیرند.
پس آنچه بر من گذشته است همه انسل مردم زیر 30 سال است که شروع به قبول کردن کار کرده بودند ، جایی که مردم دوره من همیشه منتقد کار بودند تا پارامتر جدیدی را عملی نگاه کردن به مجسمه ایجاد کنند ، فکر می کنم صداهایشان خاموش شده بود ، یا روی fence نشستند.
بیابید به عقب برگردیم. شما نقاشی را مثل یک پسر کشیدید ، چون شما گفته بود که شما یک برادر خیلی باهوشتر دارید و کاری – برادر باهوش شما انجام نداده بود، کشیده بود. کشیدن بود. بنابراین این متاحدی رقابت برادرانه رقابت برادرانه. محض بود که شما را وادار می کرد تا نقاشی کنید؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به مصاحبه Richard Serra گوش کنید:
هر قدر که میکل آنژ قرار است مرمر باشد ، مجسمه ساز آمریکائی ریچارد سرا فولاد خواهد بود. او تعریف مجسمه ساز را در این ماده دارد. البته نه آن فلز ساده ای که شما می شناسید ، بلکه فولاد پیچیده شده ، فولاد صنعتی در کارهای بزرگ.
در 1971 اولین کار وی به نام strike بود که یک صفحه فولادی بود ، 24×8 پا ،در گوشه اطاق جا داده شده است و آن را دقیقاً به دو بخش کرده است. در 1996 اثر وی به نام Snake از سه قطعه بزرگ فولادی که 140 پا (42 متر) بلندی داشت ساخته شده بود.
Serra برای نیوزلند پروژه ای داشت . مجسمه ای به طول 865 پا (260 متر) ، ولی اندازه کار سرا مهم نیست ، بلکه تعریف فضا مهم است ، درباره برداشتهایمان از بودن در فضا و بطور فزاینده ای مخصوصاً در سری فوق العاده مارپیچ های یاد بود که جفتهای صفحات فولادی پیچیده و تابیده شده اند و کریدورهایی را ایجاد کرده است که از میان آنها گام بر می دارند و فضاها در آن است.
منتقدان و بینندگان در این کار یک وابستگی به حواس را یافته اند ، یک روحانیت و مطابق با حس تحسین برانگیز. سرا خودش آن را سخت ، پر از پشتکار و غیر قابل انعطاف تعریف کرده است. کارهای وی بطور روح بخشی زیبا هستند.
من اولین بار یکی از کارهای شما را در Leinbach House در مونیخ در سال 1987 دیدم. که آن مرا ترساند. سال قبل از میان و دو قطعه در جشنواره دو سالانه و نیز می گذاشتم و از آنها لذت بردم.
حالا آیا این نوع واکنش بینندگان به کار شماست ، پشت سر هم و تا اندازه ای معمولی؟
من فکر می کنم مردم زیر پل ها در متروها هر روز راه می روند و با مواد صنعتی هر روزه احاطه شده اند.
فکر می کنم وقتی این مسئله را جدا می کنید ، مردم درکی بر حسب تعادل و وزن دارند ، یا شاید به چیزی عکس العمل نشان می دهند که در ارتباط با حرکت بدن باشد.
وقتی مردم می گویند زیبایی ، فکر نمی کنم که زیبایی در چیزهاست ، من فکر می کنم زیبایی در تجربه مردم است و بنابراین مزدمان متفاوت به روشهای متفاوت وارد روابط می شوند ، پس اگر کار زیبا نامیده می شود، فکر می کنم با نزدیکی خاصر با آن کار چیزی دارد تا انجام دهد ، چون فکر می کنم. همان کار در متن مختلف قرار گیرد در روشی متفاوت توصیف خواهد شد.
بهتر است فقط بگوئیم یک بار پیچ را در فضای جا گرفته با برچسب گالری یا دوره در بالای سر آن ، در نظر بگیرد.
آنها وارد آن متن با انتظار واکنش زیباشناسی می شوند. یا اگر همان بار پیچ را در نظر بگیرید و آن را در فضای عمومی قرار دهید ، شاید مجبور باشید آن را در روشی مضر داشته باشید ، شاید مجبور باشید آنرا بازبینی کنید پلیس شاید همه آن چیزی که بصر بوجود آوردن شرایط برای فعالیت جنایی یا دیگر انواع فعالیتهای بدکارانه انجام داده اید دستگیر کند.
پس با زمینه کارهای زیادی می توان کرد، آنچه مردم ، انتظارات مردم است ، و من به آن فکر نمی کنیم هنرمندانی هستند که قرار است زیبایی را تعریف کنند ، فکر می کنم با دیگر فرمانهای تاریخی در هر زمان کارهای زیادی می توان کرد ، و فکر نمی کنم هنرمندان برای بیشتر بخشها شروع می کنند چیزهایی را بسازند که زیباست ، مگر آنها گلچینی از هنرمندانی است که بدور ازسنت هستند که قبلاً نوع حاضر زیبایی را تعریف کرده اند و آن را تقلید می کنند.
فکر می کنم بیشتر هنرمندان درگیر مسائل استثنایی هستند که مخصوص حد واسط خودشان است و آنها سعی دارند تا طبیعت آنچه حد واسط دارد بر حسب زبان هنر بیان کنند.
بنابراین ، این علایم ذهنی که درباره کار شما بوجود آمده اهند ، عملی ستمکارانه نسبت به مجسمه سازی سرا است که زیبا و تحسین برانگیز است که زیبا و تحسین برانگیز است ، آنها عکس العمل های ماست ، که چیزی نمی گویند مگر درباره آنچه شما با هر کدام از کارها انجام داده اید؟
نه، من فکر می کنم زبان کار سازگار با توسعه آن بوده است. قبل از اینکه مارپیچ ها را بسازیم.
ما شکلهای مخروطی را می ساختیم که شما می توانستید از آن عبور کنید ، آنهایی که انتقادات بسیار بسیار تلخ را دیده اند و هنوز باز تراز مارپیچ ها هستند ، با مردمی که برای دیدن کارتان عادت کرده اند کارهای زیادی می توان کرد و فکر می کنم چیزهای دیگری هم اتفاق می افتد ، فکر می کنم آنها بینندگان جوانتری هستند که بنظر می رسد پتانسیل برای بازی دارند و شامل مقایسه های انتقادی هستند که چیزها را آنطور که هستند در نظر می گیرند.
پس آنچه بر من گذشته است همه انسل مردم زیر 30 سال است که شروع به قبول کردن کار کرده بودند ، جایی که مردم دوره من همیشه منتقد کار بودند تا پارامتر جدیدی را عملی نگاه کردن به مجسمه ایجاد کنند ، فکر می کنم صداهایشان خاموش شده بود ، یا روی fence نشستند.
بیابید به عقب برگردیم. شما نقاشی را مثل یک پسر کشیدید ، چون شما گفته بود که شما یک برادر خیلی باهوشتر دارید و کاری – برادر باهوش شما انجام نداده بود، کشیده بود. کشیدن بود. بنابراین این متاحدی رقابت برادرانه رقابت برادرانه. محض بود که شما را وادار می کرد تا نقاشی کنید؟