لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 2
قیامت روز شهادت است 2
خداوند 3
پیامبران 3
امامان معصوم 5
فرشتگان 6
زمین 6
وجدان 8
اعضای بدن 8
زمان 10
اعمال انسان 11
منابع 14
گواهان فردا (قیامت)
مقدمه
اگر ما باور کنیم که تک تک اعمال ما به وسیله خدا، فرشتگان وکاتبان اعمال و حتی اعضاء وجوارح ما ثبت وضبط می شود و روزی علیه ما به کار گرفته خواهد شد، مراقب خود را برافعال و اقوالمان بیشتر خواهیم کرد.
قیامت روز شهادت است:
یکی از مسائل مهم قیامت وجود گواهان مختلف است. گرچه خدا به شاهد نیاز ندارد، ولی انسان طوری است که هرچه حضور شاهدها را بیشتر احساس کند برای تربیت وتقوایش عامل مهمتری می یابد؛ برای نمونه توجه شما را به یک ماجرای تاریخی جلب می کنم:
روزی جناب عقیل خدمت حضرت علی (ع) رسید واز آن امام عادل تقاضای سهم بیشتری کرد. حضرت فرمود: روز جمعه بیا. عقیل آمد. حضرت دست او را گرفت وبه نماز جمعه برد؛ جمعیت انبوه را به عقیل نشان داد و فرمود: سهم بیشتر از بیت المال دادن یعنی دزدیدن حق این همه مردم.
عقیل از درخواست خود پشیمان شد ورفت.
بعداز بیان مطالب فوق، وارد اصل بحث می شویم. گواهان در قیامت متعددند. قرآن می فرماید:
« ویوم یقوم الاشهاد»
روزی که شاهدان به پا می خیزند.
اما این شاهدان چه کسانی هستند؟ قرآن کریم وروایات گواهان رستاخیز را چنین برمی شمارند:
1ــ خداوند
درقرآن می خوانیم :
« ان الله علی کل شی شهید»
همانا خداوند بر همه چیز گواه است.
برای خداوند اوصاف دیگری نیز بیان شده که همگی دلالت بر احاطه و حضورو علم وگواهی خداوند دارد، نظیرآیه:
« ان الله کان علیکم رقیباً»
همانا خداوند مراقب شماست.
ودر جای دیگر می خوانیم :
« وکان الله بکل شیٍٍ محیطاً»
وخداوند برهر چیز احاطه دارد.
درباره علم خداوند آیات فراوان است؛ بنابراین، اولین گواه در دنیا وآخرت ذات مقدس الهی است.
2ــ انبیا
پیامبران بزرگوارنیز در قیامت از گواهانند، قرآن می فرماید:
« وجئنا بک علی هولاء شهیداً»
ما تو را در قیامت، در حالی که گواه مردم هستی، حاضر می کنیم.
در جای دیگر می خوانیم:
« ویوم نبعث فی کل امةٍ شهیداً علیهم من انفسهم وجئنا بک شهیداً علی هولاء»
روزی که از میان هر قوم وامتی شاهدی از خودشان برمی انگیزیم ... وتورا در حالی که گواه مردم هستی، حاضر می کنیم.
بنابراین، شاهد هر امتی در قیامت پیامبر همان امت خاهد بود و شاهد تمام انبیا شخص رسول اکرم (ص) است.
یک پرسش:
اگر انبیا در قیامت بر کار مردم گواهی می دهند، پس چرا همان روز در پاسخ پرسش خداوند که می پرسد امت شما چگونه رفتار کردند، می گویند:
« لا علم لنا»
ما علمی نداریم.
چگونه کسی که علم ندارد، می تواند شاهد باشد؟
پاسخ:
اولاً: علم انبیا از طرف خداوند است و از خودشان چیزی نمی دانند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 2
قیامت روز شهادت است 2
خداوند 3
پیامبران 3
امامان معصوم 5
فرشتگان 6
زمین 6
وجدان 8
اعضای بدن 8
زمان 10
اعمال انسان 11
منابع 14
گواهان فردا (قیامت)
مقدمه
اگر ما باور کنیم که تک تک اعمال ما به وسیله خدا، فرشتگان وکاتبان اعمال و حتی اعضاء وجوارح ما ثبت وضبط می شود و روزی علیه ما به کار گرفته خواهد شد، مراقب خود را برافعال و اقوالمان بیشتر خواهیم کرد.
قیامت روز شهادت است:
یکی از مسائل مهم قیامت وجود گواهان مختلف است. گرچه خدا به شاهد نیاز ندارد، ولی انسان طوری است که هرچه حضور شاهدها را بیشتر احساس کند برای تربیت وتقوایش عامل مهمتری می یابد؛ برای نمونه توجه شما را به یک ماجرای تاریخی جلب می کنم:
روزی جناب عقیل خدمت حضرت علی (ع) رسید واز آن امام عادل تقاضای سهم بیشتری کرد. حضرت فرمود: روز جمعه بیا. عقیل آمد. حضرت دست او را گرفت وبه نماز جمعه برد؛ جمعیت انبوه را به عقیل نشان داد و فرمود: سهم بیشتر از بیت المال دادن یعنی دزدیدن حق این همه مردم.
عقیل از درخواست خود پشیمان شد ورفت.
بعداز بیان مطالب فوق، وارد اصل بحث می شویم. گواهان در قیامت متعددند. قرآن می فرماید:
« ویوم یقوم الاشهاد»
روزی که شاهدان به پا می خیزند.
اما این شاهدان چه کسانی هستند؟ قرآن کریم وروایات گواهان رستاخیز را چنین برمی شمارند:
1ــ خداوند
درقرآن می خوانیم :
« ان الله علی کل شی شهید»
همانا خداوند بر همه چیز گواه است.
برای خداوند اوصاف دیگری نیز بیان شده که همگی دلالت بر احاطه و حضورو علم وگواهی خداوند دارد، نظیرآیه:
« ان الله کان علیکم رقیباً»
همانا خداوند مراقب شماست.
ودر جای دیگر می خوانیم :
« وکان الله بکل شیٍٍ محیطاً»
وخداوند برهر چیز احاطه دارد.
درباره علم خداوند آیات فراوان است؛ بنابراین، اولین گواه در دنیا وآخرت ذات مقدس الهی است.
2ــ انبیا
پیامبران بزرگوارنیز در قیامت از گواهانند، قرآن می فرماید:
« وجئنا بک علی هولاء شهیداً»
ما تو را در قیامت، در حالی که گواه مردم هستی، حاضر می کنیم.
در جای دیگر می خوانیم:
« ویوم نبعث فی کل امةٍ شهیداً علیهم من انفسهم وجئنا بک شهیداً علی هولاء»
روزی که از میان هر قوم وامتی شاهدی از خودشان برمی انگیزیم ... وتورا در حالی که گواه مردم هستی، حاضر می کنیم.
بنابراین، شاهد هر امتی در قیامت پیامبر همان امت خاهد بود و شاهد تمام انبیا شخص رسول اکرم (ص) است.
یک پرسش:
اگر انبیا در قیامت بر کار مردم گواهی می دهند، پس چرا همان روز در پاسخ پرسش خداوند که می پرسد امت شما چگونه رفتار کردند، می گویند:
« لا علم لنا»
ما علمی نداریم.
چگونه کسی که علم ندارد، می تواند شاهد باشد؟
پاسخ:
اولاً: علم انبیا از طرف خداوند است و از خودشان چیزی نمی دانند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 17 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
قیامت و حسابرسی بندگان
فهرست مطالب
مقدمه 4
ویژگى هاى روز قیامت 5
حساب اعمال در روز قیامت 7
نامه اعمال 8
شهود و گواهان روز قیامت 9
"شاهد و گواه سوّم" فرشتگان گمارده شده بر انسان ها 10
بهشت 11
و در مناجات عارفان، مروى از حضرت سجاد (علیه السلام) آمده 12
آتش جهنّم و عذاب هاى آن 13
نعمات جسمی بهشتیان 14
دوزخ 15
عذاب های روحی دوزخیان 15
عذاب ها ی جسمانی دوزخیان 15
نتیجه گیری 16
منابع 17
مقدمه:
حقیقت مرگ بریده شدن علاقه روح از بدن برای علاقه روح به بدن تشبیهات زیادی شده است بعضی گفته اند مثل کشتی بان و کشتی که مرگ کشتی را از تحت اختیار کشتیبان بیرون می برد . و بعضی *1 را به جابه جا کردن چراغ تشبیه کردندمثلاً فرض کنید در کلبه ای که چندین سوراخ داشته باشد چراغ گازی قرار دهید از این مجرا ها روشنی می دهد چراغ راکه بیرون بردید تاریک می شود مرگ بعنی بیرون بردن این چراغ از بدن *2 باید دانست که علاقه روح به بدن نه از جهت حلول است یعنی روح داخل بدن باشد نه اینطور نیست چون روح مجراست و جسم نیست داخل و خارج ندارد فقط علاقه دارد توجه *3 به بدن را دارد مرگ یعنی قطع علاقه از بدن .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
طامه الکبری: لحظه ای که به طور ناگهانی بر انسان فرود می آید و همه چیز را دگرگون می کند.)سوره نازعات، آیه۷۹ )
یوم تجد کل نفس ما عملت: روزی که انسان هر آنچه که کرده می یابد.
(سوره آل عمران، آیه۳۰ )
یوم لحمی علیها فی نار جهنم: روزی که کافران در آتش دوزخ تفتیده شوند.)سوره توبه، آیه (۳۵
یوم یقول نادوا شرکایی الذین زعمتم: روزی که منادی خداوند جار می زند که ای مشرکان کجایند شریکانی که برای من برگزیدید.
(کهف، ایه ۵۲)
یوم عقیم: روزی که عذابش رشته حیات لذت بخش را عقیم می گذارد و پاره می کند.(سوره حج، آیه۵۵ )
یوم الفزع: روزی که از شدت سختی هر کس در آسمان و زمین است به فزع و فریاد آید.(سوره نمل، آیه(۸۷
یوم لامرد که من الله: روزی که راه فراری از حکومت پروردگار وجود ندارد.
(سوره روم، ایه۴۳ )
یوم کان مقداره الف سنه: روزی که مقدار آن به حساب ما هزار سال است. (سوره سجد، آیه(۵
یوم شیب الولدان: روزی که بچه ها از ترس پیر می شوند.
(سوره مزمل، آیه۱۷ )
یوم الصدعک: روزی که کافران از شدت ترس از هم شکافته شوند.(سوره روم، آیه۴۲ )
یوم لایوخذ من احد فدیه: روزی که از هیچکس فدیه و عوضی برای نجات از آتش قبول نمی شود.)سوره حدید، آیه (۱۵
یوم السحب: روزی که زنجیرها در گردن کفار نهاده شده و کشیده می شوند.(سوره مومن، آیه۷۱ )
یوم السوال من النعیم: روزی که خداوند از نعمت ها سوال می کند.)سوره تکاثر، آیه۸ )
یوم الامن: روزی که مومنین از هر نوع خوفی و حزنی در امانند(سوره نمل، آیه۸۹ )
یوم تقرین المجرمین فی الاصفار: روزی که مجرمین و تبه کاران در زنجیرهای آتشین در بند می شوند.(سوره ابراهیم، آیه۴۲ )
یوم الصعق: روزی که صاعقه اش بقدری شدید است که کسی زنده نمی ماند. (سوره طور، آیه۴۵ )
یوم ضحک المومن من الکافر: روزی که مومن به کافر می خندد همانطور که کافر در دنیا به مومن می خندید و مسخره می کرد.(سوره مطففین، آیه۳۵ )
یوم الخلود: روزی که کافر و مومن به طور جاویدان در جهنم یا بهشت به سر می برند.(سوره ق، آیه (۳۴
یوم الدع الی النار: روز رانده شدن کافران به سوی آتش.)سوره طور، آیه۱۳ )
یوم سعی النور المومن بین یدیه: روزی که نور مومن پیشاپیش او در حرکت است. )سوره حدید، آیه (۱۲
یوم تقلب وجوههم فی النار: روزی که کافران و فاسقان صورت هاشان در آتش دگرگون می شود.)سوره احزاب، آیه(۶۶
یوم تشقق السماء بالغمام: روزی که خداوند آسمان ها را به وسیله ابرهای مخصوص (عذاب آفرین) از هم می شکافد و ملائک از آسمان به سوی زمین می فرستد.)سوره فرقان، آیه۲۷ )
یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات: روزی که زمین دنیا، به غیر از زمین و آسمان، تبدیل شود (نه زمینی وجود خواهد داشت نه آسمانی).)سوره ابراهیم، آیه۴۸ )
یوم محیط: روزی که به همه چیز احاطه می یابد و چیزی را فروگذار نمی کند.)سوره هود، آیه (۸۰
یوم التغابن: روزی که چه مومن و چه کافر احساس غبن و خسارت می کنند .)سوره تغابن، آیه۹ )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سیاحت در قیامت
قرآن کریم، آفرینش آسمان و زمین و بقاء آنها را به شکل کنونی، محدود به وقت معینی کرده است و این آیات حاکی از این است که در صورت تمام شدن آن مدت، بساط این جهان برچیده می شود، نظیر آیه : «...و سخرالشمس و القمر کل یجری لاجل مسمی...» (خداوند خورشید و ماه را برای بهره مندی شما، مسخر ساخته و همه آنها برای مدتی معین در جریان هستند(بنابراین از همان ابتدا موقت بودن نظام کنونی خلقت با کلمه «اجل مسمی» اعلام شده است و آن اجل هنگامی است که قرار است قیامت برپا شود و در آن هنگام همانگونه که قبلا اشاره شد دو نفخ صور خواهد شد که یکی به نام «نفخه اماته» و دیگری «نفخه احیاء» می باشد. (در شماره قبل شرح آنها گذشت(اما در بیان کیفیت این دو نفخه در قرآن کریم آیات زیادی وجود دارد. قرآن کریم در بیان وضعیت آسمان، خورشید، ماه، کوه ها و دریا ها و... در زمان نفخه صور اول می فرماید:»به محض این که یک بار در صور دمیده شود و زمین و کوه ها از جا برداشته شوند و یک باره درهم کوبیده و متلاشی گردند در آن روز آن واقعه عظیم روی می دهد و آسمان از هم می شکافد و سست می گردد و فرو می ریزد«) حاقه، آیات 13تا16 («روزی که آسمان را چون طوماری درهم می پیچیم. «(انبیا، آیه 104)»در آن هنگام که زمین به شدت به لرزه در می آید و کوه ها در هم کوبیده می شود و به صورت غبار پراکنده درمی آید«این حوادث در یک لحظه، یک لحظه ناگهانی و غیرمنتظره صورت می گیرد و هر کس در هر کاری در یک آن متوقف می شود. در روایات نیز آمده:»وقتی قیامت برپا می شود که مردم سرگرم کار و زندگی خود هستند و بساط کار و کسب خود را چیده و سرگرم آن می باشند ولی قبل از آن که بساط خود را جمع کنند قیامت شده است. و ای بسا که اشخاص لقمه را برداشته به طرف دهان می برند و قیامت در این مدت کوتاه فرا می رسد و از رسیدن لقمه به دهانشان جلوگیری می کند و...» اما در این مرگ همگانی عده ای را مستثنی ساخته اند «...الامن شاءالله» که آنها ذوات مقدسه رسول خدا(ص)، حضرت زهرا(س) و ائمه هدی(ع) می باشند. در این موت همگانی حتی خود اسرافیل هم می میرد.رسول خدا(ص) فرمود: (وقتی که قیامت فرا می رسد خداوند عزوجل به ملک الموت می فرماید: ای ملک الموت، قسم به عزت و جلال و رفعت و برتریم، مرگ را بر تو می چشانم همانطور که به بندگانم چشانیدی.) به هر حال پس از این که نظام فعلی حاکم بر جهان مادی متلاشی شد، جهان دیگری ساخته می شود که بحث خود را پیرامون آن ادامه می دهیم.با از بین رفتن نظام فعلی آفرینش، طرحی تازه در کائنات افکنده شده و نظامی جدید، جایگزین آنها می شود، نظامی که متناسب با سیر تکاملی جهان در بازگشت به خالق ازلی خود باشد. نفخه دوم در واقع نفخ قیام و برپا گشتن قیامت است. خداوند در طی آیاتی به حقیقت این روز اشاره می کند و می فرماید:«سپس بار دیگر در آن (صور) دمیده می شود و به ناگاه آنان برپای ایستاده می نگرند. « (سوره زمر، آیه68)«در آن روز که این زمین به زمین دیگر و آسمان ها به آسمان های دیگر مبدل می شوند. « (سوره ابراهیم، آیه 48)»و از تو درباره کوه ها سوال می کنند، بگو: پروردگارم آنها را (متلاشی و پراکنده کرده) و بر باد می دهد، سپس زمین را صاف و هموار و بی آب و گیاه رها می سازد، به گونه ای که در آن هیچ پستی و بلندی نمی بینی. « (سوره طه، آیات 105 تا 107)«روزی که از قبرهایشان به سرعت خارج می شوند گویی به سوی علامت نصب شده و نشانداری روانه می شوند. در حالی که از چشمانشان خشوع و ترس می بارد و بر روهایشان گرد ذلت نشسته است، آن است همان روزی که به آنها وعده داده شده بود. « (سوره معارج، آیات 43 و 44)امام سجاد(ع) در روایتی پس از توصیف نفخ صور اول و لوازم آن، به نفخ دوم اشاره وبعضی از آثار آن را چنین بازگو می فرماید:«...خداوند جبار، خود در صور، یک نفخه می دمد و از آن جهتی که به سمت آسمان ها است، صدایی خارج می شود که هیچ کس در آسمان ها نمی ماند، مگر آنکه زنده می شود و بر پای می ایستد و قیام می کند، همان گونه که بود و فرشتگان حامل عرش برمی گردند و بهشت و جهنم حاضر می شوند و همه مخلوقات برای حسابرسی محشور می گردند. «راوی می گوید: «امام سجاد(ع) هنگامی که بدین جا رسیدند، گریه شدیدی کردند. «شیخ کلینی نیز از امام صادق(ع) روایت کرده که( مثل مردم، روز قیامت در وقتی که ایستاده اند برای امر پروردگار عالمین، مانند تیر است در ترکش. یعنی همچنان که تیرها را دسته کرده در ترکش جای می دهند به حدی که از تنگی جا تکان نمی خورند، همین طور جای آدمی نیز تنگ است در آن روز، به حدی که نیست از برای او مگر موضع قدم او و قدرت ندارد که از محل خود جدا شود ) .
نامهای قیامت کبری
یکی از مراحل حیات جاوید، قیامت کبری است. قیامت کبری بر خلاف عالم برزخ که مربوط به فرد است و هر فردی بلافاصله وارد عالم برزخ می گردد، مربوط است به جمع، یعنی به همه افراد و همه عالم، حادثه ای است که همه اشیاء و همه انسانها را در بر می گیرد و واقعه ای است که برای کل جهان رخ می دهد، کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید می گردد. قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قیامت آگاه کرده است ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن ستارگان، بی فروغ شدن خورشید، خشک شدن دریاها، هموار شدن ناهمواریها، متلاشی شدن کوهها و پیدایش لرزشها و غرشهای عالمگیر و دگرگونیها و انقلابات عظیم و بی مانند بیان کرده است. مطابق آنچه از قرآن کریم استفاده می شود تمامی عالم به سوی انهدام و خرابی می رود و همه چیز نابود می شود و بار دیگر جهان نوسازی می شود و تولیدی دیگر می یابد و با قوانین و نظامات دیگر که با قوانین و نظامات فعلی جهان تفاوتهای اساسی دارد، ادامه می یابد و برای همیشه باقی می ماند. نامهای قرآنقیامت در قرآن کریم با نامها و عنوانهای مختلف خوانده شده است که هر کدام نشان دهنده وضع مخصوص و نظام مخصوص حاکم بر آن است. مثلا از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح قرار می گیرند و ترتیب زمانی آنها از بین می رود، روز حشر یا روز جمع یا روز تلاقی خوانده شده است و از آن جهت که باطنها آشکار و حقایق بسته و پیچیده باز می شوند، «یوم تبلی السرائر» یا روز نشور نامیده شده است و از آن جهت که فنا ناپذیر است و جاوید است، «یوم الخلود»، و از آن جهت که انسانهایی سخت در حسرت و ندامت فرو می روند و احساس غبن می کنند که چرا خود را برای چنین مرحله ای آماده نکرده اند، «یوم الحسرة» یا «یوم التغابن»، و از آن جهت که بزرگترین خبرها و عظیم ترین حادثه هاست «نبأ عظیم» خوانده شده است.
قیامت کبری از منظر ملاصدرا نویسنده: مهدی دوستان در باب قیامت کبری ، بسیاری از عبارات ملاصدرا را می توان یافت که ظاهر آنها مشعر به این نکته است زمان قیامت کبری همان زمان دنیاست. یعنی ما همین اکنون در زمان قیامت قرار داریم و احوال و اتفاقات آن در حال اتفاق افتادن هستند در توضیح این سخن لازم به ذکر است که وقتی می گوییم الان در قیام قرار داریم مراد آن نسبتی نیست که بین دنیا و آخرت قائل شدیم یعنی نمی خواهیم بگوییم که زمان قیامت چون مرتبه ای بالاتر از دنیا است پس می توان به یک معنا گفت که اکنون در قیامت هستیم(سخنی که در باب آخرت گفته بودیم) بلکه منظور آن است که قیامت همین حالاو در همین زمان و مکان دنیوی در حال وقوع است. البته به نظر می رسد تعبیرات دنیوی قرآن در خصوص قیامت، مانند افول ماه و خورشید و امثال آن در چنین برداشتی بی تاثیر نیست. از جمله عباراتی که دارای چنین ظاهری هستند می توان موارد زیر را برشمرد: ایشان در تفسیر سوره واقعه آیه (اذا رجت الارض رجا و بست الجبال بسا فکانت هباء منبثا( )1) توضیحاتی در علوم طبیعی می دهند تا نشان دهند که در طول زمان زمین در حال از بین رفتن و کوه ها نیز در حال از دست دادن مواد خود و متلاشی شدن هستند ولذا اگر از جهت چندین هزار سال زمان نگاه کنیم وقوع وعده های آیات فوق را در زمان حال (دنیوی) تصدیق و تائید خواهیم نمود و همچنین بدین جهت است که (رجت الارض) برای اهل یقین دائمی است و همواره آن را به عین الیقین می بینند.(2) در کتاب اسرار الایات نیز نسبت قیامت کبری به قیامت صغری؛ کلیت و جزئیت معرفی شده است.(3) می دانیم که پسوند مصدرساز (میت) چه به کلمات (کل) و (جزء) و چه به کلمات (کلی ) و (جزیی) اضافه شود حاصل عبارات (کلیت و جزئیت) خواهد بود و از آنجا که کلی و جزیی مربوط به مفاهیم و کل وجزء در ارتباط با اشیاء خارجی هستند می توان سخن فوق را به دو گونه تفسیر کرد که البته در هر دو حال نتیجه آن چنین است که قیامت کبری به مجموعه زمان های خاص قیامت های صغری اطلاق می گردد. چرا که اگر در خصوص مفهوم قیامت کبری و صغری صحبت کنیم بدین معنا خواهد بود که قیامت کبری مفهومی عام و کلی است که شامل تمام مصادیق قیامت صغری می شود و اگر مراد قیامت کبری و صغری در خارج باشد معنای آن تشکیل یافتن قیامت کبری از مجموعه قیامت های صغری به عنوان اجزای آن خواهد بود. این معنی دوم در کتاب مهم اسفار نیز چنین بیان شده است که نسبت این دو قیامت نسبت یوم به ساعات است (که یوم از مجموع علت ها تشکیل می یابد) و در توضیح آن آمده است که همه اشیا با حرکات جوهری و تبدلات خود به سوی غایاتشان در حرکتند اما زمان تبدل جزیی و متناهی، متناهی بوده و زمان تبدل کلی غیرمتناهی نیز غیرمتناهی است. ولی سنخ دیگری از عبارات نیز در کلام صدرالمتالهین وجود دارند که مانند اعتقاد عامه زمان قیامت کبری را آخر دنیا دانسته اند که از جمله آنها می توان به صفحه 381 از کتاب مبدا و معاد، 305 از کتاب شواهد و 172 از تفسیر سوره طارق اشاره نمود. اما در نهایت در چند مورد از اقوال شیخ صدرا توضیحات خاصی در این خصوص ملاحظه می شود که شاید بتوان ادعا کرد که هم سخن اصلی و نهایی ایشان است و هم به نوعی دو عبارت قبلی را با هم جمع و در خود حل می کند یعنی آنها را نیز دربرمی گیرد. دیدیم که ایشان نسبت قیامت کبری به قیامت صغری را نسبت کل و جزء (یاکلی و جزیی) و نسبت یوم و ساعت معرفی کردند. اما در کلامی که شاید مکمل این توضیح باشد معتقد می شوند که درست است که قیامت شامل تمام روزها و مکان هاست اما این جمع جمعی عادی نیست چرا که مجموع زمان ها زمان ندارد(4) این سخن تصریح در این نکته است که مراد ملاصدرا آن نیست که قیامت به معاد جمع زمان های 1،t2t و ... نبوده و خود خالی از زمان است. توجه داریم که استدلال مطوی دراین کلام شبیه استدلال مشهوری است که در بحث قدم و حدوث عالم و وجود زمانی موهوم قبل از خلقت اولین مخلوق مطرح می شود بدین ترتیب که اگر مجموع زمان ها دارای زمان باشد لازم می آید که خود این زمان نیز در زمان دیگری واقع شود و همین طور هر کدام از این زمان ها خود احتیاج به زمانی بالاتر دارند که این امر تا بی نهایت ادامه داشته و بنابر استحاله تسلسل محال است. در نتیجه قیامت که مجموع زمان هاست خود دارای زمان نیست. این حقیقت در جای دیگر بدین ترتیب ذکر شده است (5) که همه اشیا بنابر اصل حرکت جوهری در حرکتی هستند که به غایتی منتهی می گردد اما این غایات در نهایت امر به غایتی منجر می شوند که همه غایات در آن جمع اند این غایت (قیامت) یوم واحد الهی و بلکه لحظه یا حتی کمتر از لحظه ای است که حاوی جمیع اوقات و ازمنه و آیات می باشد که تمام نهایات در آن واقع می گردند. همچنین در کتاب اسفار (6) امر قیامت را به انبساط قوای نفس ناطقه به بدن و سپس رجوع این انوار به همان ذات واحد بسیط و در آخر انبعاث دوباره قوا در درون ذات به نحو تقومی، تشبیه نموده اند که ظاهرا عبارت مشعر به این معاس که خلق مثل انبساط قوا، قیامت معادل رجوع قوا به بدن و آخرت همچون انبعاث دوباره قواست. از همه این عبارات چنین استنباط می شود که قیامت کبری مرتبه ای از مراتب هستی است که به نحو اطلاق سعی و وجودی شامل وحاوی همه ازمنه و امکنه می باشد زیرا در نظام وجودی صدرایی تنها مراتب بالاتر هستی را می توان شامل مرتبه پایین تر از خود دانست بدون اینکه لازم باشد وجوه عدمی یا نقصی مرتبه پایینی (مثل زمان) را نیز داشته باشد. وجه جمع این نظریه با نظر اول که قیامت را مجموع زمان ها معرفی می کرد با توجه به اطلاق سعی قیامت نسبت به زمان و مکان دنیوی واضح است . اما درباره کیفیت جمع آن با نظر دوم یا ظاهر دین و اعتقاد عامه، مبنی بر اینکه قیامت آخر دنیاست باید گفت که بنابر توضیحات فوق این عبارات یا از باب مما شات با قوم مطرح شده اند (چنانکه اینچنین رویکردی در کتب ملاصدرا بسیار است) و یا اینکه این عبارت ها ناظر به قیامت صغری طرح گردیده اند بدین معنی که هر شیئی در نهایت عمر دنیوی خود وارد قیامت شده و به اصطلاح “قامت قیامته”، پس می توان گفت که قیامت آخر دنیاست. اما شاید بهترین نحوه جمع این دو قول با توجه به رای آخوند متاله ما در خصوص حدوث عالم میسور باشد. وی در این باره معتقد به حدوث زمانی عالم است اما نه مثل متکلمین که قائل به خلق و ایجاد عالم و همین طور زمان در یک زمان موهوم (زیرا هنوز زمان تحقق نیافته است) می باشند. بلکه او می گوید که چون کل عالم مابه ازای علی حده ای از اجزای آن ندارد پس با توجه به اینکه تک تک اشیای عالم وجودشان مسبوق به عدمشان است می توان گفت که کل عالم (البته عالم خلق و نه عالم امر) وجود مسبوق به عدم داشته و حادث زمانی است (7) با مقایسه این نظریه با بحثی که در این نوشتار مورد نظر است می توان سخن ملاصدرا را در خصوص اینکه قیامت کبری آخر جهان است چنین تعبیر و تفسیر نمود که چون کل عالم غیر از مجموع اجزای آن نیست پس با توجه به اینکه قیامت هر جزء با مرگش واقع می شود که همان آخر زندگی دنیوی است، قیامت کبری نیز همان آخر دنیاست. نکته آخر اینکه راجع به این همانی یا غیریت بین آخرت و قیامت (که هر دو را مرتبه ای بالاتر از عالم مادی دانستیم باید به این موضوع توجه داشت که هم در لسان شروع و هم در آرای فوق الذکر ملاصدرا قیامت دارای جنبه هایی از مادیت که مربوط به همین عالم حاضر است می باشد، در حالی که آخرت خالی از این جنبه است . مراد از این جنبه مادیت وجود مباحث مربوط به ماکولات، حسیات و حور العین و امثال آن نیست چرا که این امور در آخرت نیز متحققند هر چند که بنابر مبانی صدرایی ماده آخرت با اینکه ماده است از سنخ مواد این عالم نیست ولی در هر حال می توان آن را مادی دانست (بنابر تعریف ماده به ذوالابعاد الثلاثه. ) آنچه که مختص بحث قیامت است اشاره به تغییراتی مادی در همین عالم حاضر محدوث مثل تغییرات حاصله در خورشید و ماه، کوه ها ، زمین و ... و به همین جهت بود که حکیم صدرالمتالهین قیامت را مجموع امکنه و ازمنه دانست و تنها این مطلب را بر آن افزود که مجموع زمان ها زمان ندارد. یعنی با اینکه قیامت به دلیل زمان مند نبودن مرتبه ای بالاتر از عالم مادی است اما مرتبه ای است که خود دربرگیرنده و شامل و حاوی این عالم زمان مند است ولذا ادعای نگارنده این سطور آن است که در نظریه شیخ شیرازی ما قیامت کبری مرتبه ای از هستی است که بالاتر از جهان ماده و پایین تر از عالم آخرت واقع شده است و در نتیجه غیر از آن دو است . پس از بعدیت غیرزمانی و از جهت پایین به بالارا در نظر بگیریم می توانیم بگوییم که قیامت بعد از دنیا و آخرت نیز بعد از قیامت است و این خود وجه جمعی بین تئوری صدرا در این باره با ظاهر شریعت و اعتقاد عامه مسلمین می باشد.
آخرالزمان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
پرش به: ناوبری, جستجو
برای اثبات پذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است.لطفاً با توجه به سیاست ویکی پدیا در قبال منابع با ارائهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید.مطالب بی منبع ممکن است در آینده حذف شوند.
آخر الزمان اعتقادی است که در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا دیده میشود و در دینهای ابراهیمی از اهمیت و برجستگی ویژهای برخوردار است. عقاید آخر الزمان بخشی از مجموعه عقایدی است که به پایان این جهان و پیدایش جهان دیگر مربوط میشود و ادیان بزرگ درباره آن پیشگوئی کردهاند. آخرالزمان در دیدگاه مسلمانان دوره نبوت پیامبر اسلام تا ظهور امام زمان است و شیعیان بخصوص دوران غیبت کبری را آخرالزمان میخوانند.[نیازمند منبع]
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ در دین یهود
۲ در دین مسیح
۳ در آیین زرتشت
۴ در آیین اسلام
۵ اعتقادات برخی از شیعیان