لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
غیبت
آثار سوء برخى از اعمال بر روابط انسان با دیگران بسیار آشکار است. از جمله اعمالى که روابط انسانها را سست و سرد مىکند و منشأ گناهان دیگر مىگردد غیبت است. عبارت است از یاد کردن دیگرى به چیزى که اگر باخبر شود خوش نمىدارد؛ یعنى نقص کسى را نزد دیگران به قصد نکوهش ذکر کردن. این نقص ممکن است جسمانى یا اخلاقى یا رفتارى باشد؛ البته باید در نزد عرف نقص قلمداد شود. غیبت صرفا به وسیله گفتار نیست، بلکه نوشتن و اشاره کردن نیز مشمول عنوان غیبت است.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است:
هل تدرون ما الغیبة؟ قالوا: اللَّه و رسوله اعلم قال: ذکرک اخاک بما یکره. قیل أرأیت ان کان فى اخى ما اقول؟ قال: ان کان فیه ما تقول فقد اغتبته و ان لم یکن فیه فقد بهته؛ (۳۶۸)
پیامبر پرسیدند: آیا مىدانید غیبت چیست؟ پاسخ دادند: خدا و رسولش داناترند. فرمودند: یاد کردن توست برادرت را به آن چه خوش نمىدارد. پرسیده شد: حتى اگر آن چه مىگویم در برادرم باشد باز هم غیبت است؟ فرمودند: اگر آن چه مىگویى در او باشد غیبتش را کردهاى و اگر در او نباشد بهتان زدهاى.
از امام کاظم (ع) روایتى نقل شده است که حدود غیبت را روشن مىکند:
من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لا یعرفه الناس اغتابه، و من ذکره بما لیس فیه فقد بهته؛ (۳۶۹)
کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى که مردم از آن باخبرند یاد کند، غیبت او را نکرده است و کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى یاد کند که مردم از آن بىخبرند، غیبت او را کرده است و کسى که او را به عیبى که در او نیست یاد کند به او بهتان زده است.
آثار غیبت
غیبت سه نوع اثر دارد. در درجه نخست بر رابطه غیبت کننده با غیبت شوندگان تأثیر منفى مىگذارد. کسى که از او غیبت شده است وقتى آگاه شود که در مجلسى از او به زشتى یا بدى یاد شده است از غیبت کننده ناخرسند مىشود و او را مسئول خدشهدار شدن وجهه و آبرویش مىداند. غیبت کننده با تعرض به آبروى دیگرى او را از موقیعت اجتماعىاش ساقط مىکند و این کار در حالى انجام مىگیرد که او از آن چه دربارهاش مىگویند بىخبر است و نمىتواند براى پوشیده ماندن عیوبش اقدام کند. خداوند در قرآن کریم پس از نهى از غیبت، تشبیه رسایى براى نمایاندن زشتى آن آورده است.
لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکر هتموه؛ (۳۷۰)
و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید.
این آیه نشان مىدهد که غیبت کننده به برادر مؤمن خود آسیبى مىزند که او از آن غافل است. در حالى که خوردن معمولا عملى است که با التذاذ توأم است غیبت کردن کارى نفرتانگیز است. غیبت اگر چه به انگیزه التذاذ صورت مىگیرد، ولى با آگاه شدن از واقعیت آن نه تنها لذت بخش نیست که بسیار ناخوشایند است. این ناخوشایندى را همگان درک مىکنند، همان گونه که همه ناخوشایندى خوردن گوشت برادر مرده خویش را درک مىکنند.
اثر دوم غیبت اثرى اجتماعى است کسانى که شنونده غیبت هستند همواره این احتمال را مىدهند که غیبت کننده در غیاب آنان نیز از عیوبشان سخن گوید. در نتیجه رابطه آنان با غیبت کننده تضعیف مىشود. در صورتى که غیبت زیاد صورت گیرد محیط اجتماع امنیت خود را از دست مىدهد و آبروى انسانها در خطر مىافتد.
بسیارى از اهداف دین از طریق ایجاد پیوند و الفت اجتماعى قابل دسترسى است و شارع احکامى را وضع کرده است تا مردم از طریق تعاون و مشارکت در هدف و مسیر به آن اهداف دست یابند. این تعاون و همکارى نیازمند خوشبینى متقابل مردم است. غیبت از جمله گناهانى است که محیط را براى ایجاد همدلى نامناسب مىکند و رسیدن به اهداف اجتماعى را دشوار مىسازد. در صورتى که غیبت کننده از زشتىهاى اخلاقى دیگران یاد کند، در واقع آنها را رواج مىدهد، قبح آنها را از دلها مىریزد و محیط را از نظر اخلاقى آلوده مىکند.
امام صادق(ع) فرمودند:
من قال فى مؤمن ما رأته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال اللَّه عزوجل: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم؛ (۳۷۱)
کسى که درباره مؤمنى آن چه به چشم دیده و به گوش شنیده بگوید، از جمله کسانى است که خداوند فرمود: کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آوردهاند، شیوع پیدا کند، براى آنان عذابى پردرد خواهد بود.
سومین اثر غیبت در رابطه انسان با خداست. کسى که غیبت مىکند از فرمان خدا سرپیچى کرده است و کیفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشایند خواهد داشت؛ زیرا نیکىهاى او همه به آتش این عمل مىسوزد.
امام صادق(ع) فرمودند:
الغیبة حرام على کل مسلم و انهالتأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب؛ (۳۷۲)
غیبت بر هر مسلمانى حرام است و هر آینه نیکىها را مىسوزاند چنان که آتش هیزم را مىسوزاند.
دشوارى کار غیبت کننده از آن روست که جبران گناهش وابسته به رضایت کسانى است که غیبت آنها را کرده است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل اللَّه صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیلة الا ان یغفر به صاحبه؛ (۳۷۳)
کسى که غیبت زن و مرد مسلمانى را کند خداوند نماز و روزه او را تا چهل روز و شب نمىپذیرد، مگر آن که برادرش او را ببخشاید.
اگر غیبت کننده موفق به توبه شود و غیبت شونده از حق خود بگذرد، خداوند او را خواهد بخشید؛ ولى گناه غیبت چنان بزرگ است که خداوند به حضرت موسى (ع) وحى فرمود که اگر غیبت کننده توبه کند آخرین کسى است که به بهشت وارد مىشود و اگر توبه نکند اولین کس خواهد بود که به آتش در مىآید. (۳۷۴)
شنیدن غیبت
غیبت گناهى است که غیبت کننده به تنهایى نمىتواند آن را انجام دهد. پس شنونده غیبت در تحقق این گناه سهیم است؛ مگر آن که با غیبت کننده مخالفت کند و او را از غیبت باز دارد و در جایى که نمىتواند با او مخالفت نماید و او را از غیبت منع کند باید از شنیدن غیبت خوددارى نماید و در قلب خویش با غیبت کننده مخالف باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من رد الخلایق عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على اللَّه ان یرد عن عرضه یوم القیامة؛ (۳۷۵)
کسى که مردم را از تعرض به آبروى برادرش در غیاب او باز دارد بر خداوند است که در روز قیامت آبروى او را نگهدارد.
امام باقر(ع) در این باره فرمودند:
من اغتیب عنده اخوه المؤمن فنصره و اعانه نصره اللَّه فى الدنیا و الاخره و من لم ینصره و لم یدفع عنه و هو یقدر على نصرته و عونه خفضه اللَّه فى الدنیا و الاخره؛ (۳۷۶)
کسى که چون برادر مؤمنش را در نزد او غیبت کنند او را یارى دهد خداوند او را در دنیا و آخرت یارى مىدهد و کسى که او را یارى نکند و بدگویى را از او دفع ننماید در حالى که بر یارى او تواناست، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار خواهد کرد.
بهتان
با توجه به مطالبى که درباره غیبت گفته شد، معناى بهتان معلوم است. بهتان عبارت است از نسبتى که به مسلمانى داده مىشود و در او نیست و او از ان نسبت ناخشنود مىشود.
پیامبر اکرم(ص) درباره بزرگى این گناه فرمودند:
من بهت مؤمنا او مؤمنة او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله على تل من نار حتى یخرج مما قاله فیه؛ (۳۷۷)
کسى که به زن و یا مرد مؤمنى بهتان زند یا درباره او چیزى گوید که در او نیست خداوند او را بر تلى از آتش مىنهد تا از آن چه درباره او گفته است خارج شود از عهده گناهش برآید.
بهتان گناهى است که همه نتایج سوء غیبت را داراست، زیرا موجب ناامنى اخلاقى جامعه مىشود. با رواج بهتان هیچ کس درباره آبروى خود در ایمنى نخواهد بود. کسى که مؤمنى را به ارتکاب عملى خلاف متهم مىکند آبروى او را مىبرد. بىخبرى کسى که به او تهمت مىزنند از بىخبرى کسى که غیبت او را مىکنند بیشتر است، زیرا غیبت شنونده از عیوب خود آگاه است ولى کسى که به او تهمت مىزنند عملى را به او نسبت دادهاند که او مرتکب نشده است و روح او از آن بىخبر است. بنابراین ظلمى که با تهمت بر کسى روا داشته مىشود، بسیار بزرگ است.
هر چقدر عملى که به یک مؤمن نسبت داده مىشود زشتتر باشد، آسیبى که به آبروى او وارد مىشود بیشتر است. ولى به هر حال کسى که بهتان مىزند به خود و خدا و دیگران خیانت کرده است.
در قرآن کریم آمده است.
و من یکسب خطیئة او اثما ثم یرم به بریئا فقد احتمل بهتانا و اثما مبینا؛ (۳۷۸)
و هر کس خطا یا گناهى مرتکب شود سپس آن را به بىگناهى نسبت دهد قطعا بهتان و گناه آشکارى بر دوش کشیده است.
در آیاتى که پیش از این آیه آمده است از تهمت زنندگان با این تعابیر یاد شده است: الذین یختانون انفسهم و خواناً اثیما.
سخن چینى
سخن چینى یا نمیمه یعنى سخنى را که کسى درباره دیگرى گفته است براى او باز گفتن، یعنى سخنى را گوینده در ذم دیگرى گفته است به نزد شخص مورد مذمت بردن.
این عمل از آن جهت که سخن چین، سخنى را که گفته شده است انتقال مىدهد و چیزى بر آن نمىافزاید، همچون غیبت است.
پیامبر اکرم(ص) درباره سخن فرمودند:
لا یدخل الجنة نمام؛ (۳۷۹)
هیچ سخن چینى وارد بهشت نمىشود.
و نیز در عبارتى دیگر فرمودند:
ان ابغضکم الى اللَّه تعالى المشاؤون بالنمیمه المفرقون بین الاخوان؛ (۳۸۰)
مبغوضترین شما نزد خداوند متعال راهیان به سخن چینى هستند که بین برادران جدایى مىافکنند.
سخن چینى همچون غیبت موجب سستى روابط میان برادران مؤمن مىشود و آرامش اجتماع را از میان مىبرد.
عیبجویى
عیبجویى یعنى در کمین شناخت عیوب دیگران بودن این عمل به هر انگیزهاى که باشد زیان آور است. اگر عیبجویى به انگیزه شایع کردن عیوب دیگران باشد آزار و آسیب به دیگران است و از باب ایذاء مؤمن نادرست است و موجب سردى روابط اجتماعى و احساس ناامنى در جامعه مىشود و اگر به این انگیزه باشد که شخص صاحب عیب را مورد سرزنش قرار دهد روابط فرد عیبجو با صاحب عیب سرد و ناسالم مىشود. عیبجویى حتى اگر صرفا براى شناخت عیوب دیگران باشد باز هم ناپسند است؛ زیرا اعتماد فرد عیبجو به دیگران اندک و سوءظن او به دیگران زیاد مىشود و دچار تنهایى و انزوا خواهد شد. فرد عیبجو از برقرارى ارتباط صمیمى با دیگران محروم است. این محرومیت او را از فواید روابط برادرانه محروم مىکند و خداوند نیز که پوشاننده عیوب دیگران است، از آشکار شدن عیب بندگانش ناخشنود خواهد بود.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
لا تتبعوا عثرات المسلمین، فانه من یتبع عثرات المسلمین یتبع اللَّه عثراته، و من تتبع اللَّه عثراته یفضحه؛ (۳۸۱)
لغزشهاى مسلمین را پىگیرى نکنید، زیرا کسى که در پى لغزش مسلمین باشد خداوند لغزشهایش را پى مىگیرد و کسى که خداوند لغزشهایش را پى گیرد خدا او را مفتضح مىکند.
در جستجوى کشف عیوب دیگران بودن یعنى درخواست کردن کشف چیزى که پوشیده ماندنش مقصود ستارالعیوب است، و این مخالف با سنت خداست. بسا که آگاهى از عیوب دیگران، موجب عادى شدن عیوب و گناهان در چشم انسان شود و زشتى گناه را نزد عیبجویان اندک سازد. پس بهتر است که هر کس در جستجوى عیوب خویش و اصلاح آنها باشد.
من نظر فى عیب نفسه اشتغل عن عیب غیره؛ (۳۸۲)
کسى که به عیب خویش بنگرد از عیوب دیگران منصرف مىشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
غیبت و راههای درمان آن
نوزدهمین حدیث از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) در خصوص غیبت، راههای ترک این گناه و گناه شنیدن غیبت است.
این مبحث با روایتی از امام صادق علیه السلام شروع می شود: امام به نقل از رسول خدا(ص) فرمودند:" غیبت در دین مرد مسلمان سریع تر از مرض اکله در درونش اثر می گذارد و رسول خدا(ص) فرمود:
نشستن در مسجد در انتظار خواندن نماز عبادت به حساب می آید، تا زمانی که از او چیزی سر نزند. از آن حضرت سوال شد چه چیز از او سر نزند؟ حضرت فرمود: غیبت از او سر نزند."
مرض اکله، دردی است که وقتی در عضوی از اعضای بدن پیدا می شود، آن عضو را می خورد و نابود می کند. منظور حدیث این است که همان طور که وقتی مرض اکله در بدن پیدا شود، عضو مبتلا را می خورد و نابود می سازد، غیبت کردن هم همین تاثیر را نسبت به دین شخص دارد.
معنای غیبت
فقها تعاریف فراوانی برای غیبت داشته اند و معیارهایی در این خصوص ارائه کرده اند. شیخ شهید در کتاب کشف الریبه ملاک غیبت را اینگونه معنا کرده است که:
" هرگاه کسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید که عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این کار سرزنش و یا برملا کردن نقص او باشد، مرتکب غیبت شده است."
همچنین ابوذر می گوید: از رسول خدا(ص) پرسیدم که غیبت چیست؟ حضرت فرمودند:" غیبت عبارت است از اینکه نسبت به برادرت چیزی بگویی که او از آن خوشش نمی آید.
ابوذر پرسید: حتی اگر این صفت و ویژگی در او باشد؟- باز هم غیبت، به حساب می آید؟- حضرت فرمود:" اگر- آن صفت- در او باشد، غیبت است؛ والا تهمت به حساب می آید."
روشن است که منظور برادر در این روایت تنها برادر نسبی نیست، بلکه برادر ایمانی را هم شامل می شود. منظور از اکراه نیز چیزی است که عرفا عیب و نقص به حساب می آید و قصد مذمت و گفتن نقص هم در روایت مستتر و تلویحا آمده است؛ والا اگر از راه لطف و مرحمت چیزی در خصوص او بگوید، غیبت صورت نگرفته است.
اشکال مختلف غیبت
نکته قابل توجه اینکه غیبت کردن تنها با لفظ شکل نمی گیرد، بلکه در بسیاری از موارد غیبت کردن با حرکات اعضا هم مصداق می یابد، چنان که عایشه می گوید:" زنی نزد ما آمد. چون روی خود برگرداند با دست اشاره کردم که کوتاه قد است. رسول خدا(ص) فرمودند: غیبت این زن را کردی."
از روایات درک می شود که افشای آنچه از عیب های مومن پوشیده شده است حرام می باشد؛ چه شخص راضی باشد و چه راضی نباشد، چه قصد برملا کردن نقص در میان باشد و چه نباشد، اما از ملاحظه مجموع روایات برمی آید که قصد، برملا کردن نقص است که این افشاگری را حرام می کند مگر این که اصل مورد از مواردی باشد که اظهار آن حرمت شرعی داشته باشد مثل معصیت که خود معصیت کننده هم نمی تواند اظهار کند.
حتی اگر مومن نسبت به برملا کردن مسائل پنهان خود راضی باشد و قصد برملا کردن نقص و عیب هم در میان نباشد، غیبت به حساب می آید.
حرمت غیبت اجماعی است
حرمت غیبت اجماعی و بلکه از ضروریات فقه است. مهم ، توجه به پیامدهای آن است که امید است با اندیشیدن در این پیامدها به آن مبتلا نشویم و اگر مبتلا هستیم، به زودی برگردیم که اگر با این صفت از دنیا برویم، رسوایی در قیامت را به دنبال دارد و صورت ملکوتی آن همان است که در سوره مبارکه حجرات آیه 12 آمده است:" ... آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر خود را بخورد، در حالی که مردار است...؟!"
از آن جا که غیبت کننده در دنیا آبروی مردم را دریده است- مانند حیوانی که بدن مردم را پاره می کند- در قیامت صورت ملکوتی این عمل- خوردن مردار- به او برمی گردد.
در روایت آمده است که رسول خدا(ص) مردی را به خاطر ارتکاب زنا سنگسار نمود. یکی از حاضران به رفیقش گفت:" این مرد در جایگاه خود مثل سگ کشته شد." سپس رسول خدا(ص) با آن دو نفر از مرداری عبور کردند. پیامبر(ص) به آنها فرمود: " با دندان های خود از این مردار بکنید." آنها گفتند: یا رسول الله؛ آیا از گوشت مردار بخوریم؟
پیامبر(ص) فرمود: آنچه از برادر خود به شما رسید تعفن آن بیش از این است.
عذاب برای غیبت کننده
در برخی روایات هم آمده است که در روز قیامت غیبت کننده گوشت خود را می خورد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
غیبت
آثار سوء برخى از اعمال بر روابط انسان با دیگران بسیار آشکار است. از جمله اعمالى که روابط انسانها را سست و سرد مىکند و منشأ گناهان دیگر مىگردد غیبت است. عبارت است از یاد کردن دیگرى به چیزى که اگر باخبر شود خوش نمىدارد؛ یعنى نقص کسى را نزد دیگران به قصد نکوهش ذکر کردن. این نقص ممکن است جسمانى یا اخلاقى یا رفتارى باشد؛ البته باید در نزد عرف نقص قلمداد شود. غیبت صرفا به وسیله گفتار نیست، بلکه نوشتن و اشاره کردن نیز مشمول عنوان غیبت است.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است:
هل تدرون ما الغیبة؟ قالوا: اللَّه و رسوله اعلم قال: ذکرک اخاک بما یکره. قیل أرأیت ان کان فى اخى ما اقول؟ قال: ان کان فیه ما تقول فقد اغتبته و ان لم یکن فیه فقد بهته؛ (۳۶۸)
پیامبر پرسیدند: آیا مىدانید غیبت چیست؟ پاسخ دادند: خدا و رسولش داناترند. فرمودند: یاد کردن توست برادرت را به آن چه خوش نمىدارد. پرسیده شد: حتى اگر آن چه مىگویم در برادرم باشد باز هم غیبت است؟ فرمودند: اگر آن چه مىگویى در او باشد غیبتش را کردهاى و اگر در او نباشد بهتان زدهاى.
از امام کاظم (ع) روایتى نقل شده است که حدود غیبت را روشن مىکند:
من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لا یعرفه الناس اغتابه، و من ذکره بما لیس فیه فقد بهته؛ (۳۶۹)
کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى که مردم از آن باخبرند یاد کند، غیبت او را نکرده است و کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى یاد کند که مردم از آن بىخبرند، غیبت او را کرده است و کسى که او را به عیبى که در او نیست یاد کند به او بهتان زده است.
آثار غیبت
غیبت سه نوع اثر دارد. در درجه نخست بر رابطه غیبت کننده با غیبت شوندگان تأثیر منفى مىگذارد. کسى که از او غیبت شده است وقتى آگاه شود که در مجلسى از او به زشتى یا بدى یاد شده است از غیبت کننده ناخرسند مىشود و او را مسئول خدشهدار شدن وجهه و آبرویش مىداند. غیبت کننده با تعرض به آبروى دیگرى او را از موقیعت اجتماعىاش ساقط مىکند و این کار در حالى انجام مىگیرد که او از آن چه دربارهاش مىگویند بىخبر است و نمىتواند براى پوشیده ماندن عیوبش اقدام کند. خداوند در قرآن کریم پس از نهى از غیبت، تشبیه رسایى براى نمایاندن زشتى آن آورده است.
لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکر هتموه؛ (۳۷۰)
و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید.
این آیه نشان مىدهد که غیبت کننده به برادر مؤمن خود آسیبى مىزند که او از آن غافل است. در حالى که خوردن معمولا عملى است که با التذاذ توأم است غیبت کردن کارى نفرتانگیز است. غیبت اگر چه به انگیزه التذاذ صورت مىگیرد، ولى با آگاه شدن از واقعیت آن نه تنها لذت بخش نیست که بسیار ناخوشایند است. این ناخوشایندى را همگان درک مىکنند، همان گونه که همه ناخوشایندى خوردن گوشت برادر مرده خویش را درک مىکنند.
اثر دوم غیبت اثرى اجتماعى است کسانى که شنونده غیبت هستند همواره این احتمال را مىدهند که غیبت کننده در غیاب آنان نیز از عیوبشان سخن گوید. در نتیجه رابطه آنان با غیبت کننده تضعیف مىشود. در صورتى که غیبت زیاد صورت گیرد محیط اجتماع امنیت خود را از دست مىدهد و آبروى انسانها در خطر مىافتد.
بسیارى از اهداف دین از طریق ایجاد پیوند و الفت اجتماعى قابل دسترسى است و شارع احکامى را وضع کرده است تا مردم از طریق تعاون و مشارکت در هدف و مسیر به آن اهداف دست یابند. این تعاون و همکارى نیازمند خوشبینى متقابل مردم است. غیبت از جمله گناهانى است که محیط را براى ایجاد همدلى نامناسب مىکند و رسیدن به اهداف اجتماعى را دشوار مىسازد. در صورتى که غیبت کننده از زشتىهاى اخلاقى دیگران یاد کند، در واقع آنها را رواج مىدهد، قبح آنها را از دلها مىریزد و محیط را از نظر اخلاقى آلوده مىکند.
امام صادق(ع) فرمودند:
من قال فى مؤمن ما رأته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال اللَّه عزوجل: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم؛ (۳۷۱)
کسى که درباره مؤمنى آن چه به چشم دیده و به گوش شنیده بگوید، از جمله کسانى است که خداوند فرمود: کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آوردهاند، شیوع پیدا کند، براى آنان عذابى پردرد خواهد بود.
سومین اثر غیبت در رابطه انسان با خداست. کسى که غیبت مىکند از فرمان خدا سرپیچى کرده است و کیفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشایند خواهد داشت؛ زیرا نیکىهاى او همه به آتش این عمل مىسوزد.
امام صادق(ع) فرمودند:
الغیبة حرام على کل مسلم و انهالتأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب؛ (۳۷۲)
غیبت بر هر مسلمانى حرام است و هر آینه نیکىها را مىسوزاند چنان که آتش هیزم را مىسوزاند.
دشوارى کار غیبت کننده از آن روست که جبران گناهش وابسته به رضایت کسانى است که غیبت آنها را کرده است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل اللَّه صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیلة الا ان یغفر به صاحبه؛ (۳۷۳)
کسى که غیبت زن و مرد مسلمانى را کند خداوند نماز و روزه او را تا چهل روز و شب نمىپذیرد، مگر آن که برادرش او را ببخشاید.
اگر غیبت کننده موفق به توبه شود و غیبت شونده از حق خود بگذرد، خداوند او را خواهد بخشید؛ ولى گناه غیبت چنان بزرگ است که خداوند به حضرت موسى (ع) وحى فرمود که اگر غیبت کننده توبه کند آخرین کسى است که به بهشت وارد مىشود و اگر توبه نکند اولین کس خواهد بود که به آتش در مىآید. (۳۷۴)
شنیدن غیبت
غیبت گناهى است که غیبت کننده به تنهایى نمىتواند آن را انجام دهد. پس شنونده غیبت در تحقق این گناه سهیم است؛ مگر آن که با غیبت کننده مخالفت کند و او را از غیبت باز دارد و در جایى که نمىتواند با او مخالفت نماید و او را از غیبت منع کند باید از شنیدن غیبت خوددارى نماید و در قلب خویش با غیبت کننده مخالف باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من رد الخلایق عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على اللَّه ان یرد عن عرضه یوم القیامة؛ (۳۷۵)
کسى که مردم را از تعرض به آبروى برادرش در غیاب او باز دارد بر خداوند است که در روز قیامت آبروى او را نگهدارد.
امام باقر(ع) در این باره فرمودند:
من اغتیب عنده اخوه المؤمن فنصره و اعانه نصره اللَّه فى الدنیا و الاخره و من لم ینصره و لم یدفع عنه و هو یقدر على نصرته و عونه خفضه اللَّه فى الدنیا و الاخره؛ (۳۷۶)
کسى که چون برادر مؤمنش را در نزد او غیبت کنند او را یارى دهد خداوند او را در دنیا و آخرت یارى مىدهد و کسى که او را یارى نکند و بدگویى را از او دفع ننماید در حالى که بر یارى او تواناست، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار خواهد کرد.
بهتان
با توجه به مطالبى که درباره غیبت گفته شد، معناى بهتان معلوم است. بهتان عبارت است از نسبتى که به مسلمانى داده مىشود و در او نیست و او از ان نسبت ناخشنود مىشود.
پیامبر اکرم(ص) درباره بزرگى این گناه فرمودند:
من بهت مؤمنا او مؤمنة او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله على تل من نار حتى یخرج مما قاله فیه؛ (۳۷۷)
کسى که به زن و یا مرد مؤمنى بهتان زند یا درباره او چیزى گوید که در او نیست خداوند او را بر تلى از آتش مىنهد تا از آن چه درباره او گفته است خارج شود از عهده گناهش برآید.
بهتان گناهى است که همه نتایج سوء غیبت را داراست، زیرا موجب ناامنى اخلاقى جامعه مىشود. با رواج بهتان هیچ کس درباره آبروى خود در ایمنى نخواهد بود. کسى که مؤمنى را به ارتکاب عملى خلاف متهم مىکند آبروى او را مىبرد. بىخبرى کسى که به او تهمت مىزنند از بىخبرى کسى که غیبت او را مىکنند بیشتر است، زیرا غیبت شنونده از عیوب خود آگاه است ولى کسى که به او تهمت مىزنند عملى را به او نسبت دادهاند که او مرتکب نشده است و روح او از آن بىخبر است. بنابراین ظلمى که با تهمت بر کسى روا داشته مىشود، بسیار بزرگ است.
هر چقدر عملى که به یک مؤمن نسبت داده مىشود زشتتر باشد، آسیبى که به آبروى او وارد مىشود بیشتر است. ولى به هر حال کسى که بهتان مىزند به خود و خدا و دیگران خیانت کرده است.
در قرآن کریم آمده است.
و من یکسب خطیئة او اثما ثم یرم به بریئا فقد احتمل بهتانا و اثما مبینا؛ (۳۷۸)
و هر کس خطا یا گناهى مرتکب شود سپس آن را به بىگناهى نسبت دهد قطعا بهتان و گناه آشکارى بر دوش کشیده است.
در آیاتى که پیش از این آیه آمده است از تهمت زنندگان با این تعابیر یاد شده است: الذین یختانون انفسهم و خواناً اثیما.
سخن چینى
سخن چینى یا نمیمه یعنى سخنى را که کسى درباره دیگرى گفته است براى او باز گفتن، یعنى سخنى را گوینده در ذم دیگرى گفته است به نزد شخص مورد مذمت بردن.
این عمل از آن جهت که سخن چین، سخنى را که گفته شده است انتقال مىدهد و چیزى بر آن نمىافزاید، همچون غیبت است.
پیامبر اکرم(ص) درباره سخن فرمودند:
لا یدخل الجنة نمام؛ (۳۷۹)
هیچ سخن چینى وارد بهشت نمىشود.
و نیز در عبارتى دیگر فرمودند:
ان ابغضکم الى اللَّه تعالى المشاؤون بالنمیمه المفرقون بین الاخوان؛ (۳۸۰)
مبغوضترین شما نزد خداوند متعال راهیان به سخن چینى هستند که بین برادران جدایى مىافکنند.
سخن چینى همچون غیبت موجب سستى روابط میان برادران مؤمن مىشود و آرامش اجتماع را از میان مىبرد.
عیبجویى
عیبجویى یعنى در کمین شناخت عیوب دیگران بودن این عمل به هر انگیزهاى که باشد زیان آور است. اگر عیبجویى به انگیزه شایع کردن عیوب دیگران باشد آزار و آسیب به دیگران است و از باب ایذاء مؤمن نادرست است و موجب سردى روابط اجتماعى و احساس ناامنى در جامعه مىشود و اگر به این انگیزه باشد که شخص صاحب عیب را مورد سرزنش قرار دهد روابط فرد عیبجو با صاحب عیب سرد و ناسالم مىشود. عیبجویى حتى اگر صرفا براى شناخت عیوب دیگران باشد باز هم ناپسند است؛ زیرا اعتماد فرد عیبجو به دیگران اندک و سوءظن او به دیگران زیاد مىشود و دچار تنهایى و انزوا خواهد شد. فرد عیبجو از برقرارى ارتباط صمیمى با دیگران محروم است. این محرومیت او را از فواید روابط برادرانه محروم مىکند و خداوند نیز که پوشاننده عیوب دیگران است، از آشکار شدن عیب بندگانش ناخشنود خواهد بود.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
لا تتبعوا عثرات المسلمین، فانه من یتبع عثرات المسلمین یتبع اللَّه عثراته، و من تتبع اللَّه عثراته یفضحه؛ (۳۸۱)
لغزشهاى مسلمین را پىگیرى نکنید، زیرا کسى که در پى لغزش مسلمین باشد خداوند لغزشهایش را پى مىگیرد و کسى که خداوند لغزشهایش را پى گیرد خدا او را مفتضح مىکند.
در جستجوى کشف عیوب دیگران بودن یعنى درخواست کردن کشف چیزى که پوشیده ماندنش مقصود ستارالعیوب است، و این مخالف با سنت خداست. بسا که آگاهى از عیوب دیگران، موجب عادى شدن عیوب و گناهان در چشم انسان شود و زشتى گناه را نزد عیبجویان اندک سازد. پس بهتر است که هر کس در جستجوى عیوب خویش و اصلاح آنها باشد.
من نظر فى عیب نفسه اشتغل عن عیب غیره؛ (۳۸۲)
کسى که به عیب خویش بنگرد از عیوب دیگران منصرف مىشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
غیبت
آثار سوء برخى از اعمال بر روابط انسان با دیگران بسیار آشکار است. از جمله اعمالى که روابط انسانها را سست و سرد مىکند و منشأ گناهان دیگر مىگردد غیبت است. عبارت است از یاد کردن دیگرى به چیزى که اگر باخبر شود خوش نمىدارد؛ یعنى نقص کسى را نزد دیگران به قصد نکوهش ذکر کردن. این نقص ممکن است جسمانى یا اخلاقى یا رفتارى باشد؛ البته باید در نزد عرف نقص قلمداد شود. غیبت صرفا به وسیله گفتار نیست، بلکه نوشتن و اشاره کردن نیز مشمول عنوان غیبت است.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است:
هل تدرون ما الغیبة؟ قالوا: اللَّه و رسوله اعلم قال: ذکرک اخاک بما یکره. قیل أرأیت ان کان فى اخى ما اقول؟ قال: ان کان فیه ما تقول فقد اغتبته و ان لم یکن فیه فقد بهته؛ (۳۶۸)
پیامبر پرسیدند: آیا مىدانید غیبت چیست؟ پاسخ دادند: خدا و رسولش داناترند. فرمودند: یاد کردن توست برادرت را به آن چه خوش نمىدارد. پرسیده شد: حتى اگر آن چه مىگویم در برادرم باشد باز هم غیبت است؟ فرمودند: اگر آن چه مىگویى در او باشد غیبتش را کردهاى و اگر در او نباشد بهتان زدهاى.
از امام کاظم (ع) روایتى نقل شده است که حدود غیبت را روشن مىکند:
من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لا یعرفه الناس اغتابه، و من ذکره بما لیس فیه فقد بهته؛ (۳۶۹)
کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى که مردم از آن باخبرند یاد کند، غیبت او را نکرده است و کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى یاد کند که مردم از آن بىخبرند، غیبت او را کرده است و کسى که او را به عیبى که در او نیست یاد کند به او بهتان زده است.
آثار غیبت
غیبت سه نوع اثر دارد. در درجه نخست بر رابطه غیبت کننده با غیبت شوندگان تأثیر منفى مىگذارد. کسى که از او غیبت شده است وقتى آگاه شود که در مجلسى از او به زشتى یا بدى یاد شده است از غیبت کننده ناخرسند مىشود و او را مسئول خدشهدار شدن وجهه و آبرویش مىداند. غیبت کننده با تعرض به آبروى دیگرى او را از موقیعت اجتماعىاش ساقط مىکند و این کار در حالى انجام مىگیرد که او از آن چه دربارهاش مىگویند بىخبر است و نمىتواند براى پوشیده ماندن عیوبش اقدام کند. خداوند در قرآن کریم پس از نهى از غیبت، تشبیه رسایى براى نمایاندن زشتى آن آورده است.
لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکر هتموه؛ (۳۷۰)
و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید.
این آیه نشان مىدهد که غیبت کننده به برادر مؤمن خود آسیبى مىزند که او از آن غافل است. در حالى که خوردن معمولا عملى است که با التذاذ توأم است غیبت کردن کارى نفرتانگیز است. غیبت اگر چه به انگیزه التذاذ صورت مىگیرد، ولى با آگاه شدن از واقعیت آن نه تنها لذت بخش نیست که بسیار ناخوشایند است. این ناخوشایندى را همگان درک مىکنند، همان گونه که همه ناخوشایندى خوردن گوشت برادر مرده خویش را درک مىکنند.
اثر دوم غیبت اثرى اجتماعى است کسانى که شنونده غیبت هستند همواره این احتمال را مىدهند که غیبت کننده در غیاب آنان نیز از عیوبشان سخن گوید. در نتیجه رابطه آنان با غیبت کننده تضعیف مىشود. در صورتى که غیبت زیاد صورت گیرد محیط اجتماع امنیت خود را از دست مىدهد و آبروى انسانها در خطر مىافتد.
بسیارى از اهداف دین از طریق ایجاد پیوند و الفت اجتماعى قابل دسترسى است و شارع احکامى را وضع کرده است تا مردم از طریق تعاون و مشارکت در هدف و مسیر به آن اهداف دست یابند. این تعاون و همکارى نیازمند خوشبینى متقابل مردم است. غیبت از جمله گناهانى است که محیط را براى ایجاد همدلى نامناسب مىکند و رسیدن به اهداف اجتماعى را دشوار مىسازد. در صورتى که غیبت کننده از زشتىهاى اخلاقى دیگران یاد کند، در واقع آنها را رواج مىدهد، قبح آنها را از دلها مىریزد و محیط را از نظر اخلاقى آلوده مىکند.
امام صادق(ع) فرمودند:
من قال فى مؤمن ما رأته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال اللَّه عزوجل: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم؛ (۳۷۱)
کسى که درباره مؤمنى آن چه به چشم دیده و به گوش شنیده بگوید، از جمله کسانى است که خداوند فرمود: کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آوردهاند، شیوع پیدا کند، براى آنان عذابى پردرد خواهد بود.
سومین اثر غیبت در رابطه انسان با خداست. کسى که غیبت مىکند از فرمان خدا سرپیچى کرده است و کیفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشایند خواهد داشت؛ زیرا نیکىهاى او همه به آتش این عمل مىسوزد.
امام صادق(ع) فرمودند:
الغیبة حرام على کل مسلم و انهالتأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب؛ (۳۷۲)
غیبت بر هر مسلمانى حرام است و هر آینه نیکىها را مىسوزاند چنان که آتش هیزم را مىسوزاند.
دشوارى کار غیبت کننده از آن روست که جبران گناهش وابسته به رضایت کسانى است که غیبت آنها را کرده است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل اللَّه صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیلة الا ان یغفر به صاحبه؛ (۳۷۳)
کسى که غیبت زن و مرد مسلمانى را کند خداوند نماز و روزه او را تا چهل روز و شب نمىپذیرد، مگر آن که برادرش او را ببخشاید.
اگر غیبت کننده موفق به توبه شود و غیبت شونده از حق خود بگذرد، خداوند او را خواهد بخشید؛ ولى گناه غیبت چنان بزرگ است که خداوند به حضرت موسى (ع) وحى فرمود که اگر غیبت کننده توبه کند آخرین کسى است که به بهشت وارد مىشود و اگر توبه نکند اولین کس خواهد بود که به آتش در مىآید. (۳۷۴)
شنیدن غیبت
غیبت گناهى است که غیبت کننده به تنهایى نمىتواند آن را انجام دهد. پس شنونده غیبت در تحقق این گناه سهیم است؛ مگر آن که با غیبت کننده مخالفت کند و او را از غیبت باز دارد و در جایى که نمىتواند با او مخالفت نماید و او را از غیبت منع کند باید از شنیدن غیبت خوددارى نماید و در قلب خویش با غیبت کننده مخالف باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من رد الخلایق عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على اللَّه ان یرد عن عرضه یوم القیامة؛ (۳۷۵)
کسى که مردم را از تعرض به آبروى برادرش در غیاب او باز دارد بر خداوند است که در روز قیامت آبروى او را نگهدارد.
امام باقر(ع) در این باره فرمودند:
من اغتیب عنده اخوه المؤمن فنصره و اعانه نصره اللَّه فى الدنیا و الاخره و من لم ینصره و لم یدفع عنه و هو یقدر على نصرته و عونه خفضه اللَّه فى الدنیا و الاخره؛ (۳۷۶)
کسى که چون برادر مؤمنش را در نزد او غیبت کنند او را یارى دهد خداوند او را در دنیا و آخرت یارى مىدهد و کسى که او را یارى نکند و بدگویى را از او دفع ننماید در حالى که بر یارى او تواناست، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار خواهد کرد.
بهتان
با توجه به مطالبى که درباره غیبت گفته شد، معناى بهتان معلوم است. بهتان عبارت است از نسبتى که به مسلمانى داده مىشود و در او نیست و او از ان نسبت ناخشنود مىشود.
پیامبر اکرم(ص) درباره بزرگى این گناه فرمودند:
من بهت مؤمنا او مؤمنة او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله على تل من نار حتى یخرج مما قاله فیه؛ (۳۷۷)
کسى که به زن و یا مرد مؤمنى بهتان زند یا درباره او چیزى گوید که در او نیست خداوند او را بر تلى از آتش مىنهد تا از آن چه درباره او گفته است خارج شود از عهده گناهش برآید.
بهتان گناهى است که همه نتایج سوء غیبت را داراست، زیرا موجب ناامنى اخلاقى جامعه مىشود. با رواج بهتان هیچ کس درباره آبروى خود در ایمنى نخواهد بود. کسى که مؤمنى را به ارتکاب عملى خلاف متهم مىکند آبروى او را مىبرد. بىخبرى کسى که به او تهمت مىزنند از بىخبرى کسى که غیبت او را مىکنند بیشتر است، زیرا غیبت شنونده از عیوب خود آگاه است ولى کسى که به او تهمت مىزنند عملى را به او نسبت دادهاند که او مرتکب نشده است و روح او از آن بىخبر است. بنابراین ظلمى که با تهمت بر کسى روا داشته مىشود، بسیار بزرگ است.
هر چقدر عملى که به یک مؤمن نسبت داده مىشود زشتتر باشد، آسیبى که به آبروى او وارد مىشود بیشتر است. ولى به هر حال کسى که بهتان مىزند به خود و خدا و دیگران خیانت کرده است.
در قرآن کریم آمده است.
و من یکسب خطیئة او اثما ثم یرم به بریئا فقد احتمل بهتانا و اثما مبینا؛ (۳۷۸)
و هر کس خطا یا گناهى مرتکب شود سپس آن را به بىگناهى نسبت دهد قطعا بهتان و گناه آشکارى بر دوش کشیده است.
در آیاتى که پیش از این آیه آمده است از تهمت زنندگان با این تعابیر یاد شده است: الذین یختانون انفسهم و خواناً اثیما.
سخن چینى
سخن چینى یا نمیمه یعنى سخنى را که کسى درباره دیگرى گفته است براى او باز گفتن، یعنى سخنى را گوینده در ذم دیگرى گفته است به نزد شخص مورد مذمت بردن.
این عمل از آن جهت که سخن چین، سخنى را که گفته شده است انتقال مىدهد و چیزى بر آن نمىافزاید، همچون غیبت است.
پیامبر اکرم(ص) درباره سخن فرمودند:
لا یدخل الجنة نمام؛ (۳۷۹)
هیچ سخن چینى وارد بهشت نمىشود.
و نیز در عبارتى دیگر فرمودند:
ان ابغضکم الى اللَّه تعالى المشاؤون بالنمیمه المفرقون بین الاخوان؛ (۳۸۰)
مبغوضترین شما نزد خداوند متعال راهیان به سخن چینى هستند که بین برادران جدایى مىافکنند.
سخن چینى همچون غیبت موجب سستى روابط میان برادران مؤمن مىشود و آرامش اجتماع را از میان مىبرد.
عیبجویى
عیبجویى یعنى در کمین شناخت عیوب دیگران بودن این عمل به هر انگیزهاى که باشد زیان آور است. اگر عیبجویى به انگیزه شایع کردن عیوب دیگران باشد آزار و آسیب به دیگران است و از باب ایذاء مؤمن نادرست است و موجب سردى روابط اجتماعى و احساس ناامنى در جامعه مىشود و اگر به این انگیزه باشد که شخص صاحب عیب را مورد سرزنش قرار دهد روابط فرد عیبجو با صاحب عیب سرد و ناسالم مىشود. عیبجویى حتى اگر صرفا براى شناخت عیوب دیگران باشد باز هم ناپسند است؛ زیرا اعتماد فرد عیبجو به دیگران اندک و سوءظن او به دیگران زیاد مىشود و دچار تنهایى و انزوا خواهد شد. فرد عیبجو از برقرارى ارتباط صمیمى با دیگران محروم است. این محرومیت او را از فواید روابط برادرانه محروم مىکند و خداوند نیز که پوشاننده عیوب دیگران است، از آشکار شدن عیب بندگانش ناخشنود خواهد بود.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
لا تتبعوا عثرات المسلمین، فانه من یتبع عثرات المسلمین یتبع اللَّه عثراته، و من تتبع اللَّه عثراته یفضحه؛ (۳۸۱)
لغزشهاى مسلمین را پىگیرى نکنید، زیرا کسى که در پى لغزش مسلمین باشد خداوند لغزشهایش را پى مىگیرد و کسى که خداوند لغزشهایش را پى گیرد خدا او را مفتضح مىکند.
در جستجوى کشف عیوب دیگران بودن یعنى درخواست کردن کشف چیزى که پوشیده ماندنش مقصود ستارالعیوب است، و این مخالف با سنت خداست. بسا که آگاهى از عیوب دیگران، موجب عادى شدن عیوب و گناهان در چشم انسان شود و زشتى گناه را نزد عیبجویان اندک سازد. پس بهتر است که هر کس در جستجوى عیوب خویش و اصلاح آنها باشد.
من نظر فى عیب نفسه اشتغل عن عیب غیره؛ (۳۸۲)
کسى که به عیب خویش بنگرد از عیوب دیگران منصرف مىشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
غیبت
آثار سوء برخى از اعمال بر روابط انسان با دیگران بسیار آشکار است. از جمله اعمالى که روابط انسانها را سست و سرد مىکند و منشأ گناهان دیگر مىگردد غیبت است. عبارت است از یاد کردن دیگرى به چیزى که اگر باخبر شود خوش نمىدارد؛ یعنى نقص کسى را نزد دیگران به قصد نکوهش ذکر کردن. این نقص ممکن است جسمانى یا اخلاقى یا رفتارى باشد؛ البته باید در نزد عرف نقص قلمداد شود. غیبت صرفا به وسیله گفتار نیست، بلکه نوشتن و اشاره کردن نیز مشمول عنوان غیبت است.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است:
هل تدرون ما الغیبة؟ قالوا: اللَّه و رسوله اعلم قال: ذکرک اخاک بما یکره. قیل أرأیت ان کان فى اخى ما اقول؟ قال: ان کان فیه ما تقول فقد اغتبته و ان لم یکن فیه فقد بهته؛ (۳۶۸)
پیامبر پرسیدند: آیا مىدانید غیبت چیست؟ پاسخ دادند: خدا و رسولش داناترند. فرمودند: یاد کردن توست برادرت را به آن چه خوش نمىدارد. پرسیده شد: حتى اگر آن چه مىگویم در برادرم باشد باز هم غیبت است؟ فرمودند: اگر آن چه مىگویى در او باشد غیبتش را کردهاى و اگر در او نباشد بهتان زدهاى.
از امام کاظم (ع) روایتى نقل شده است که حدود غیبت را روشن مىکند:
من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لا یعرفه الناس اغتابه، و من ذکره بما لیس فیه فقد بهته؛ (۳۶۹)
کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى که مردم از آن باخبرند یاد کند، غیبت او را نکرده است و کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى یاد کند که مردم از آن بىخبرند، غیبت او را کرده است و کسى که او را به عیبى که در او نیست یاد کند به او بهتان زده است.
آثار غیبت
غیبت سه نوع اثر دارد. در درجه نخست بر رابطه غیبت کننده با غیبت شوندگان تأثیر منفى مىگذارد. کسى که از او غیبت شده است وقتى آگاه شود که در مجلسى از او به زشتى یا بدى یاد شده است از غیبت کننده ناخرسند مىشود و او را مسئول خدشهدار شدن وجهه و آبرویش مىداند. غیبت کننده با تعرض به آبروى دیگرى او را از موقیعت اجتماعىاش ساقط مىکند و این کار در حالى انجام مىگیرد که او از آن چه دربارهاش مىگویند بىخبر است و نمىتواند براى پوشیده ماندن عیوبش اقدام کند. خداوند در قرآن کریم پس از نهى از غیبت، تشبیه رسایى براى نمایاندن زشتى آن آورده است.
لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکر هتموه؛ (۳۷۰)
و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید.
این آیه نشان مىدهد که غیبت کننده به برادر مؤمن خود آسیبى مىزند که او از آن غافل است. در حالى که خوردن معمولا عملى است که با التذاذ توأم است غیبت کردن کارى نفرتانگیز است. غیبت اگر چه به انگیزه التذاذ صورت مىگیرد، ولى با آگاه شدن از واقعیت آن نه تنها لذت بخش نیست که بسیار ناخوشایند است. این ناخوشایندى را همگان درک مىکنند، همان گونه که همه ناخوشایندى خوردن گوشت برادر مرده خویش را درک مىکنند.
اثر دوم غیبت اثرى اجتماعى است کسانى که شنونده غیبت هستند همواره این احتمال را مىدهند که غیبت کننده در غیاب آنان نیز از عیوبشان سخن گوید. در نتیجه رابطه آنان با غیبت کننده تضعیف مىشود. در صورتى که غیبت زیاد صورت گیرد محیط اجتماع امنیت خود را از دست مىدهد و آبروى انسانها در خطر مىافتد.
بسیارى از اهداف دین از طریق ایجاد پیوند و الفت اجتماعى قابل دسترسى است و شارع احکامى را وضع کرده است تا مردم از طریق تعاون و مشارکت در هدف و مسیر به آن اهداف دست یابند. این تعاون و همکارى نیازمند خوشبینى متقابل مردم است. غیبت از جمله گناهانى است که محیط را براى ایجاد همدلى نامناسب مىکند و رسیدن به اهداف اجتماعى را دشوار مىسازد. در صورتى که غیبت کننده از زشتىهاى اخلاقى دیگران یاد کند، در واقع آنها را رواج مىدهد، قبح آنها را از دلها مىریزد و محیط را از نظر اخلاقى آلوده مىکند.
امام صادق(ع) فرمودند:
من قال فى مؤمن ما رأته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال اللَّه عزوجل: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم؛ (۳۷۱)
کسى که درباره مؤمنى آن چه به چشم دیده و به گوش شنیده بگوید، از جمله کسانى است که خداوند فرمود: کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آوردهاند، شیوع پیدا کند، براى آنان عذابى پردرد خواهد بود.
سومین اثر غیبت در رابطه انسان با خداست. کسى که غیبت مىکند از فرمان خدا سرپیچى کرده است و کیفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشایند خواهد داشت؛ زیرا نیکىهاى او همه به آتش این عمل مىسوزد.
امام صادق(ع) فرمودند:
الغیبة حرام على کل مسلم و انهالتأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب؛ (۳۷۲)
غیبت بر هر مسلمانى حرام است و هر آینه نیکىها را مىسوزاند چنان که آتش هیزم را مىسوزاند.
دشوارى کار غیبت کننده از آن روست که جبران گناهش وابسته به رضایت کسانى است که غیبت آنها را کرده است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل اللَّه صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیلة الا ان یغفر به صاحبه؛ (۳۷۳)
کسى که غیبت زن و مرد مسلمانى را کند خداوند نماز و روزه او را تا چهل روز و شب نمىپذیرد، مگر آن که برادرش او را ببخشاید.
اگر غیبت کننده موفق به توبه شود و غیبت شونده از حق خود بگذرد، خداوند او را خواهد بخشید؛ ولى گناه غیبت چنان بزرگ است که خداوند به حضرت موسى (ع) وحى فرمود که اگر غیبت کننده توبه کند آخرین کسى است که به بهشت وارد مىشود و اگر توبه نکند اولین کس خواهد بود که به آتش در مىآید. (۳۷۴)
شنیدن غیبت
غیبت گناهى است که غیبت کننده به تنهایى نمىتواند آن را انجام دهد. پس شنونده غیبت در تحقق این گناه سهیم است؛ مگر آن که با غیبت کننده مخالفت کند و او را از غیبت باز دارد و در جایى که نمىتواند با او مخالفت نماید و او را از غیبت منع کند باید از شنیدن غیبت خوددارى نماید و در قلب خویش با غیبت کننده مخالف باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من رد الخلایق عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على اللَّه ان یرد عن عرضه یوم القیامة؛ (۳۷۵)
کسى که مردم را از تعرض به آبروى برادرش در غیاب او باز دارد بر خداوند است که در روز قیامت آبروى او را نگهدارد.
امام باقر(ع) در این باره فرمودند:
من اغتیب عنده اخوه المؤمن فنصره و اعانه نصره اللَّه فى الدنیا و الاخره و من لم ینصره و لم یدفع عنه و هو یقدر على نصرته و عونه خفضه اللَّه فى الدنیا و الاخره؛ (۳۷۶)
کسى که چون برادر مؤمنش را در نزد او غیبت کنند او را یارى دهد خداوند او را در دنیا و آخرت یارى مىدهد و کسى که او را یارى نکند و بدگویى را از او دفع ننماید در حالى که بر یارى او تواناست، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار خواهد کرد.
بهتان
با توجه به مطالبى که درباره غیبت گفته شد، معناى بهتان معلوم است. بهتان عبارت است از نسبتى که به مسلمانى داده مىشود و در او نیست و او از ان نسبت ناخشنود مىشود.
پیامبر اکرم(ص) درباره بزرگى این گناه فرمودند:
من بهت مؤمنا او مؤمنة او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله على تل من نار حتى یخرج مما قاله فیه؛ (۳۷۷)
کسى که به زن و یا مرد مؤمنى بهتان زند یا درباره او چیزى گوید که در او نیست خداوند او را بر تلى از آتش مىنهد تا از آن چه درباره او گفته است خارج شود از عهده گناهش برآید.
بهتان گناهى است که همه نتایج سوء غیبت را داراست، زیرا موجب ناامنى اخلاقى جامعه مىشود. با رواج بهتان هیچ کس درباره آبروى خود در ایمنى نخواهد بود. کسى که مؤمنى را به ارتکاب عملى خلاف متهم مىکند آبروى او را مىبرد. بىخبرى کسى که به او تهمت مىزنند از بىخبرى کسى که غیبت او را مىکنند بیشتر است، زیرا غیبت شنونده از عیوب خود آگاه است ولى کسى که به او تهمت مىزنند عملى را به او نسبت دادهاند که او مرتکب نشده است و روح او از آن بىخبر است. بنابراین ظلمى که با تهمت بر کسى روا داشته مىشود، بسیار بزرگ است.
هر چقدر عملى که به یک مؤمن نسبت داده مىشود زشتتر باشد، آسیبى که به آبروى او وارد مىشود بیشتر است. ولى به هر حال کسى که بهتان مىزند به خود و خدا و دیگران خیانت کرده است.
در قرآن کریم آمده است.
و من یکسب خطیئة او اثما ثم یرم به بریئا فقد احتمل بهتانا و اثما مبینا؛ (۳۷۸)
و هر کس خطا یا گناهى مرتکب شود سپس آن را به بىگناهى نسبت دهد قطعا بهتان و گناه آشکارى بر دوش کشیده است.
در آیاتى که پیش از این آیه آمده است از تهمت زنندگان با این تعابیر یاد شده است: الذین یختانون انفسهم و خواناً اثیما.
سخن چینى
سخن چینى یا نمیمه یعنى سخنى را که کسى درباره دیگرى گفته است براى او باز گفتن، یعنى سخنى را گوینده در ذم دیگرى گفته است به نزد شخص مورد مذمت بردن.
این عمل از آن جهت که سخن چین، سخنى را که گفته شده است انتقال مىدهد و چیزى بر آن نمىافزاید، همچون غیبت است.
پیامبر اکرم(ص) درباره سخن فرمودند:
لا یدخل الجنة نمام؛ (۳۷۹)
هیچ سخن چینى وارد بهشت نمىشود.
و نیز در عبارتى دیگر فرمودند:
ان ابغضکم الى اللَّه تعالى المشاؤون بالنمیمه المفرقون بین الاخوان؛ (۳۸۰)
مبغوضترین شما نزد خداوند متعال راهیان به سخن چینى هستند که بین برادران جدایى مىافکنند.
سخن چینى همچون غیبت موجب سستى روابط میان برادران مؤمن مىشود و آرامش اجتماع را از میان مىبرد.
عیبجویى
عیبجویى یعنى در کمین شناخت عیوب دیگران بودن این عمل به هر انگیزهاى که باشد زیان آور است. اگر عیبجویى به انگیزه شایع کردن عیوب دیگران باشد آزار و آسیب به دیگران است و از باب ایذاء مؤمن نادرست است و موجب سردى روابط اجتماعى و احساس ناامنى در جامعه مىشود و اگر به این انگیزه باشد که شخص صاحب عیب را مورد سرزنش قرار دهد روابط فرد عیبجو با صاحب عیب سرد و ناسالم مىشود. عیبجویى حتى اگر صرفا براى شناخت عیوب دیگران باشد باز هم ناپسند است؛ زیرا اعتماد فرد عیبجو به دیگران اندک و سوءظن او به دیگران زیاد مىشود و دچار تنهایى و انزوا خواهد شد. فرد عیبجو از برقرارى ارتباط صمیمى با دیگران محروم است. این محرومیت او را از فواید روابط برادرانه محروم مىکند و خداوند نیز که پوشاننده عیوب دیگران است، از آشکار شدن عیب بندگانش ناخشنود خواهد بود.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
لا تتبعوا عثرات المسلمین، فانه من یتبع عثرات المسلمین یتبع اللَّه عثراته، و من تتبع اللَّه عثراته یفضحه؛ (۳۸۱)
لغزشهاى مسلمین را پىگیرى نکنید، زیرا کسى که در پى لغزش مسلمین باشد خداوند لغزشهایش را پى مىگیرد و کسى که خداوند لغزشهایش را پى گیرد خدا او را مفتضح مىکند.
در جستجوى کشف عیوب دیگران بودن یعنى درخواست کردن کشف چیزى که پوشیده ماندنش مقصود ستارالعیوب است، و این مخالف با سنت خداست. بسا که آگاهى از عیوب دیگران، موجب عادى شدن عیوب و گناهان در چشم انسان شود و زشتى گناه را نزد عیبجویان اندک سازد. پس بهتر است که هر کس در جستجوى عیوب خویش و اصلاح آنها باشد.
من نظر فى عیب نفسه اشتغل عن عیب غیره؛ (۳۸۲)
کسى که به عیب خویش بنگرد از عیوب دیگران منصرف مىشود.