لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
پیش ازاینت بیش ازاین اندیشهٔ عشّاق بود
مهرورزی تو با ما شهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشینلبان
بحث سرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشّاق بود
پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مهرویان مجلس گرچه دل میبرد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل رازینت اوراق بود
o
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تایید نظر حل معما میکرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدا را میکرد
این همه شعبده خویش که میکرد این جا
سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا میکرد
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ گلهای از دل شیدا میکرد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
پیش ازاینت بیش ازاین اندیشهٔ عشّاق بود
مهرورزی تو با ما شهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشینلبان
بحث سرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشّاق بود
پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مهرویان مجلس گرچه دل میبرد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل رازینت اوراق بود
o
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تایید نظر حل معما میکرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدا را میکرد
این همه شعبده خویش که میکرد این جا
سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا میکرد
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ گلهای از دل شیدا میکرد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
بررسی عرفان در غزلیات امام خمینی (ره) و حافظ چهارشنبه بیست و نهم فروردین 1386 16:38
باسمه تعالی
بررسی عرفان در غزلیات امام خمینی (ره) و حافظ
حسین قاسم نژاد
چکیده :
عارفان وفقیهان شاعر ویا شاعران عارف وفقیه همگی از آبشخور عرفان نظری آب نوشین وصل دلدار را می نوشند . به همین دلیل نزدیکی زیادی در تعاریف عشق ، سوز وگداز ورمز وراز سمبولیک عارفانه شان دیده می شود . برای آنها تعاریف دیکته شده بشری در حوزه انسان شناسی ، مثل مرگ وزندگی وعشق وایثار وگذشت متفاوت است . آنها در حوزه کوچک مکاتب وبسته بندی های فرهنگی وادبی بشری جا نمی گیرند ودر اصل فراتر از آن هستند که بتوان شخصیّت حقیقی وحقوقی شان را با حزب وگروه ودسته حتی درویش وصوفی وعارف پیوند زد .
شناخت شباهت های بیانی وساختار متّحد هنری وادبی وعرفانی میان دو شاعر ، آمیختگی های حسّی وروحی شان را با هم پیوند می زند و برای شناخت هر یک از آنان باید دید که چگونه زیسته اند . و عشق وسوز وگداز الهی در نظر شان چگونه بوده است .
حافظ شیرازی علیه الرحمه همچون امام خمینی (ره) در دوران خفقان دربار پادشاهان مختلف می زیسته است . اینکه حافظ از دولت مستعجل بو اسحاقی نگران است ، به دلیل وابستگی روحی ویا دوست داری او نیست . بلکه به دلیل درک والای حافظ از شرایط زمان ومکان است . چون حافظ می دانست که وجود این پادشاهان گستاخ ولی خوشگزران که کمتر بلای جان مردمند ، بهتر از یورش وتهاجم امیر تیمور لنگ است که با چشم ها وسرها مناره ها درست می کند . همچنان که امام علیه الرحمه دولت بنی صدر را تحمّل نمود . چون می دانست که از آرای مردم استفاده نموده است و رأی مردم عزیز است ومیزان تشخیص رأی مردم است . امام (ره) می توانست از همان ابتدا با استفاده از قدرت ومحبوبیّت خود ، بنی صدر را خلع نماید . ولی این کار را باز بر عهده خود نمایندگان مردم در مجلس گذاشت وپس از صدور رأی نهایی مجلس نسبت به بی کفایتی بنی صدر امام علیه الرحمه نیز فرمان عزل او را صادر نمود .
مردمی بودن ، در میان مردم بودن ، فقیه وعارف بودن ، ومحبوب بودن در میان خلایق و با قرآن عجین بودن از شباهت های اخلاقی ورفتاری حافظ شیرازی علیه الرحمه وامام خمینی قدس السرّه شریف است که ما را برای شناخت بیشتر عظمت روحی آن دو روح قدسی بزرگ رهنمون می کند .
حافظ به عنوان بزرگترین شاعر فقیه وعارف که در فقاهت واجتهاد علمی او شکّی نیست وحتّی در تاریخ وشرح احوالات او بیشتر مبحث فقاهت واجتهاد وعظمت روحی حافظ مطرح است تا شاعریّت حافظ علیه الرحمه که با غزلهایش مسیحای آسمان را هم به رقص آورده است . و امام علیه الرحمه هم به عنوان فقیه ومجتهد واستاد فلسفه حتی پیش از انقلاب اسلامی ایران شهرت عام وخاص داشت وبه عنوان شاعر در میان عام وخاص معروفیتی نداشت . بنابراین هردو روح پرفتوح وآسمانی فقه واجتهاد وشعر فارسی ، وجه شاعریّت شان در زاویه پنهان زندگی شان جای داشت . ویا عظمت وجه فقاهت واجتهاد ودرایت شان برقرآن وحکمت به خودی خود سبب می شد، تا کسی در فکر وجه شاعری آن حضرات نباشد . وعرفان وذوب شدن در درگاه عظمت الهی وجه سوم اشتراک این دو شخصیت بی نظیر تاریخی است . واز این دست شباهتها را می توان بسیار یافت وکاوش نمود ولی نزدیکی معانی وبیان اشعار حضرت امام خمینی (ره) وحافظ علیه الرحمه ، علاوه بر پرسوختگی عرفانی شان ، مبحث این مقاله است که نویسنده تلاش می کند تا بتواند گزیده ولی مفید این مقایسه را انجام دهد وگامی هرچند مختصر در این حوزه از معرفت دو شخصیت بزرگ فقهی وعرفانی دنیای اسلام بزند….
کلید واژه : امام خمینی (ره) ، حافظ ، غزل، اشعار ، عرفان ، فقه ، اصطلاحات عرفانی ، سمبولیک ،
مقدمه ای بر شناخت :
حافظ علیه الرحمه در اوایل قرن هشتم هجری در شهر گل وبلبل ، شیراز به دنیا آمد وپس از مدت کوتاهی سرآمد فقیهان وحافظان ومفسّران قرآن در عصر خود شد وآوازه نامش از مرزهای ایران هم گذشت . با توجّه به اینکه آوازه غزلیات حافظ هم از دروازه های شیراز تا سمرقند وبلاد دیگر اسلامی بیرون رفته بود ولی وجه شناخت حافظ در میان مردم زمان خود ، حفظ وتفسیر وفقه واجتهاد علمی ایشان بود ، به همین دلیل بسیاری از وصله هایی که برخی از حافظ ناشناسان به نام حافظ شناس بر ایشان می چسپاندند با حقیقت جفت وجور نمی شد ، او زندگی سراسر از رمز ورازی داشت واز زندگی اجتماعی او هم م جز در مواردی که تاریخ نگاران نامی از او کرده اند ، ذکری نشده است . آن روان جاوید در سال 792 هجری قمری از دنیا رفت وبه شراب طهورای الهی ، همان سوز وگدازی که عمری را به وصال حضرتش تشنه کام بود رسید ودر کنار چشمه معرفت عشق ، جاودانه ساقی می خوران آفاق عرفان وادب فارسی شد .
امام خمینی (ره) روز بیستم جمادی الثانی سال 1320 هجری قمری برابر با روز بیستم شهریور 1281 هجری شمسی ( 24 سپتامبر 1902 میلادی) در روز تولّد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در شهر خمین ازتوابع استان مرکزی در خانواده ای فهیم وفرهیخته وشهادت طلب به دنیا آمد ، وسپس به همراه برادر به قم ونجف اشرف برای تکمیل دروس دینی خود مهاجرت نمود . ایشان تا زمانی که حضرت آیت الله بروجردی (ره) زنده بود ، تنها به تدریس فلسفه وفقه و… اشتغال داشت. ولی پس از وفات آیت الله بروجردی ، امام علیه الرحمه در سن 63 سالگی به خاطر اعتراض به احیای کاپیتالاسیون در مجلسین ایران در سال 1342 بصورت علنی مبارزه سیاسی خود را همراه با مردم برای از بین بردن رژیم سفاک پهلوی آغاز نمود واین شجره طیّبه را با انقلاب اسلامی ایران به بار نشاند . حجم تلاش های پژوهشی وگستردگی آثار حضرت در حوزه فقه وفلسفه وعرفان وکلام و… سبب شد تا مردم وجه فلسفی واجتهادی امام را بیشتر از وجه شاعری ایشان بشناسند. البته ایشان خود هم اعتراف به این مضمون داشتند که :
شاعر اگر سعدی شیرازی است بافته های من وتو بازی است
امام علیه الرحمه که عمری را برای مبارزه وجهاد وعلم وایمان سپری کرده بودند سرانجام در روز 14 خرداد 1368 به لقاء الله می پیوندند . همان لقایی که سالیان درازی را در آرزویش بودند :
سالها می گذرد حادثه ها می آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
برای ورود به مبحث مقایسه اشعار امام خمینی (ره) و حافظ شیرازی باید ابتدا به چند وجه اصلی توجّه نماییم ، که بیشترین تأثیر را در غزلیات امام خمینی (ره) وحافظ علیه الرحمه داشته است و آن در کل چیزی جز مبانی عرفان نظری وتشریح آن نیست . در واقع همه این اصطلاحات و رویدادها برای یک مرکز واحد بیش نیست که او خداوند کریم ومتعال است وشناخت آن به تنهایی بزرگترین یاریگر برای درک مفاهیم و سوز ودلهای مشترک یک خط سیر تاریخی به فاصله چند صد سال است که عارفان را به یک نغمه می طلبد وعاشقان را با سرود داود پیوند می دهد . این چند وجه اصلی مشترک در اشعار امام خمینی (ره) و حافظ علیه الرحمه که در واقع همان خط سیر اصلی تاریخ عرفان است ، عبارتند از :
1- اصطلاحات عرفانی
2- اشارات قرآنی
3- هویّت وبزرگی وکرامت انسان
4- استفاده از مبانی وفنون زیبایی شناسی
5- توجّه به عشق الهی وجذبه عرفان حقیقی
اصطلاحات عرفانی :
چرا عارفان به زبان می ومیخانه وبتخانه وبت ومغ ومغان شعر می سرایند ؟ چرا با بیانی سمبلیک وسراسر راز ورمز اشعار خود را می سرایند ویا معلومات شان را مکتوب می کنند . یکی از مسایل مهمی که تا سالیان نه چندان دور به عارفان بزرگی چون حافظ شیرازی و… نسبت های ناروا داده می شد ، می ومیخواری وخوشگذرانی در دوران جوانی ویا در زندگی روزمره شان بود . در صورتی که از فقیه عالیقدری که تاریخ او را به نام مفسّر وحکیم و مجتهد بیان می شناسد ، بعید است که خود مصداق شعر خود باشد که سروده:
واعظان کاین جلوه برمحراب ومنبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
و حکایتی بر تفسیر آیه 44 سوره بقره باشد که :
أتامرون النّاس بالبرّ وتنسون أنفسکم وأنتم تتلون الکتاب أفلا تعقلون
یعنی : « آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید ، امّا خودتان را فراموش می نمایید ؛ با اینکه شما کتاب را می خوانید ؟ ایا نمی اندیشید ؟ »
یعنی به مردم بگوید آقا مشروب در شرع حرام است ولی خود در خفا از آن بنوشد ! چنانکه امام علیه الرحمه هم در مورد شراب ومی ومیخانه وبتخانه سروده ودیوانش سرشار از این اصطلاحات عرفانی است . آیا در اجتهاد وفقه وحکمت وعظمت روحی ایشان شکّی است ؟ امام (ره) که در زمان معاصر می زیسته و تمام جهات زندگانی روحانی ونورانیش مشخص ومعلوم است . پس چرا از این اصطلاحات استفاده کردند ؟
در پاسخ می توان گفت:
1- حدود هزار سال است ، که عارفان سبک خراسانی وعراقی واصفهانی در ادبیات ایران با این رمز ورازها اسرار حکمت ومعرفت الهی را به هم آمیخته اند، وحتی بسیاری از شاعرانی که عارف نیستند هم در دیوان شان اشعاری از این دست می بینیم . یعنی می توان گفت ، این روش مورد پسند علما وحکما قرار گرفته وبه صورت یک عادت شاعرانه است که هنوز هم ادامه دارد .
2- بسیاری از علما وعارفان بزرگ با استفاده کلیدی از اصطلاحات عرفانی ، تلاش شان بر حفظ این علم وحکمت وجلوگیری از نقل مکان شدن توسّط دراویش سطحی نگر که همیشه داعیه عرفان حقیقی را داشته اند بود . و با این کارشان توانستند دست دروغگویان ودراویش وصوفیان مبتدی وسطحی نگر را از اصول عرفان دورنگهدارند . چون برای درک این اشعار باید در یک حد معینی بینش علمی داشت . تا از عهده تفسیر این اشعار برآمد.وهرکسی نمی توانست واکنون هم نمی تواند بدون شناخت کاملی از قرآن وحدیث و فلسفه وکلام وحکمت الهی این اشعار را به بیان روزمره برگرداند به صورتی که مفاهیم مورد نظر شاعر را به خواننده القاء کند . بنابراین می توان احساس مسئولیّت عارفان وحکیمان بزرگ الهی را درک کرد و از آنها به خاطر حفظ میراث الهی وعرفانی شان برای آیندگان تشکّر نمود .
3- از طرفی خود اصطلاحات ، اصطلاحات را می طلبیدند . یعنی شاعر عارف ویا عارف شاعر ناچار بود برای بیان اندیشه های عرفانی خود از این بیان سمبلیک استفاده کند . چون بهترین نوع بیان ، خارج از سطح فهم ودانش عوام بود .
4- قرآن به عنوان مبنا ومرجع اصطلاحات عرفانی بوده وهست . یعنی شما اصطلاحی را پیدا نمی کنید که در قرآن نباشد . از طرفی دیگر قرآن هم ظاهر وباطنی دارد . ظاهر آن همین کلمات سرشار از اعجازند که عجز بشر را برای همیشه به رخ می کشند . امّا باطن قرآن که در دل ظاهر آن پنهان است توسّط مفسّرین شناخته می شود . و طبیعی است که هر مفسّری با توجّه به بینش ودرک خود تفسیر جداگانه ای نسبت به قرآن داشته باشد . واین روش زیباترین روشی بود که عرفا وحکمای بزرگ الهی برای اشعار خود از قرآن آموخته اند وبه کار برده ومی برند . چنانچه اشعار شاعران عارف وحکیمی مثل حافظ ومولانا دارای جنبه ظاهری وباطنی دارد . یعنی این اشعار برای فهمیده شدن نیازمند شرح
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
بررسی عرفان در غزلیات
امام خمینی (ره) و حافظ
حسین قاسم نژاد
چکیده :
عارفان وفقیهان شاعر ویا شاعران عارف وفقیه همگی از آبشخور عرفان نظری آب نوشین وصل دلدار را می نوشند . به همین دلیل نزدیکی زیادی در تعاریف عشق ، سوز وگداز ورمز وراز سمبولیک عارفانه شان دیده می شود . برای آنها تعاریف دیکته شده بشری در حوزه انسان شناسی ، مثل مرگ وزندگی وعشق وایثار وگذشت متفاوت است . آنها در حوزه کوچک مکاتب وبسته بندی های فرهنگی وادبی بشری جا نمی گیرند ودر اصل فراتر از آن هستند که بتوان شخصیّت حقیقی وحقوقی شان را با حزب وگروه ودسته حتی درویش وصوفی وعارف پیوند زد .
شناخت شباهت های بیانی وساختار متّحد هنری وادبی وعرفانی میان دو شاعر ، آمیختگی های حسّی وروحی شان را با هم پیوند می زند و برای شناخت هر یک از آنان باید دید که چگونه زیسته اند . و عشق وسوز وگداز الهی در نظر شان چگونه بوده است .
حافظ شیرازی علیه الرحمه همچون امام خمینی (ره) در دوران خفقان دربار پادشاهان مختلف می زیسته است . اینکه حافظ از دولت مستعجل بو اسحاقی نگران است ، به دلیل وابستگی روحی ویا دوست داری او نیست . بلکه به دلیل درک والای حافظ از شرایط زمان ومکان است . چون حافظ می دانست که وجود این پادشاهان گستاخ ولی خوشگزران که کمتر بلای جان مردمند ، بهتر از یورش وتهاجم امیر تیمور لنگ است که با چشم ها وسرها مناره ها درست می کند . همچنان که امام علیه الرحمه دولت بنی صدر را تحمّل نمود . چون می دانست که از آرای مردم استفاده نموده است و رأی مردم عزیز است ومیزان تشخیص رأی مردم است . امام (ره) می توانست از همان ابتدا با استفاده از قدرت ومحبوبیّت خود ، بنی صدر را خلع نماید . ولی این کار را باز بر عهده خود نمایندگان مردم در مجلس گذاشت وپس از صدور رأی نهایی مجلس نسبت به بی کفایتی بنی صدر امام علیه الرحمه نیز فرمان عزل او را صادر نمود .
مردمی بودن ، در میان مردم بودن ، فقیه وعارف بودن ، ومحبوب بودن در میان خلایق و با قرآن عجین بودن از شباهت های اخلاقی ورفتاری حافظ شیرازی علیه الرحمه وامام خمینی قدس السرّه شریف است که ما را برای شناخت بیشتر عظمت روحی آن دو روح قدسی بزرگ رهنمون می کند .
حافظ به عنوان بزرگترین شاعر فقیه وعارف که در فقاهت واجتهاد علمی او شکّی نیست وحتّی در تاریخ وشرح احوالات او بیشتر مبحث فقاهت واجتهاد وعظمت روحی حافظ مطرح است تا شاعریّت حافظ علیه الرحمه که با غزلهایش مسیحای آسمان را هم به رقص آورده است . و امام علیه الرحمه هم به عنوان فقیه ومجتهد واستاد فلسفه حتی پیش از انقلاب اسلامی ایران شهرت عام وخاص داشت وبه عنوان شاعر در میان عام وخاص معروفیتی نداشت . بنابراین هردو روح پرفتوح وآسمانی فقه واجتهاد وشعر فارسی ، وجه شاعریّت شان در زاویه پنهان زندگی شان جای داشت . ویا عظمت وجه فقاهت واجتهاد ودرایت شان برقرآن وحکمت به خودی خود سبب می شد، تا کسی در فکر وجه شاعری آن حضرات نباشد . وعرفان وذوب شدن در درگاه عظمت الهی وجه سوم اشتراک این دو شخصیت بی نظیر تاریخی است . واز این دست شباهتها را می توان بسیار یافت وکاوش نمود ولی نزدیکی معانی وبیان اشعار حضرت امام خمینی (ره) وحافظ علیه الرحمه ، علاوه بر پرسوختگی عرفانی شان ، مبحث این مقاله است که نویسنده تلاش می کند تا بتواند گزیده ولی مفید این مقایسه را انجام دهد وگامی هرچند مختصر در این حوزه از معرفت دو شخصیت بزرگ فقهی وعرفانی دنیای اسلام بزند….
کلید واژه : امام خمینی (ره) ، حافظ ، غزل، اشعار ، عرفان ، فقه ، اصطلاحات عرفانی ، سمبولیک ،
مقدمه ای بر شناخت :
حافظ علیه الرحمه در اوایل قرن هشتم هجری در شهر گل وبلبل ، شیراز به دنیا آمد وپس از مدت کوتاهی سرآمد فقیهان وحافظان ومفسّران قرآن در عصر خود شد وآوازه نامش از مرزهای ایران هم گذشت . با توجّه به اینکه آوازه غزلیات حافظ هم از دروازه های شیراز تا سمرقند وبلاد دیگر اسلامی بیرون رفته بود ولی وجه شناخت حافظ در میان مردم زمان خود ، حفظ وتفسیر وفقه واجتهاد علمی ایشان بود ، به همین دلیل بسیاری از وصله هایی که برخی از حافظ ناشناسان به نام حافظ شناس بر ایشان می چسپاندند با حقیقت جفت وجور نمی شد ، او زندگی سراسر از رمز ورازی داشت واز زندگی اجتماعی او هم م جز در مواردی که تاریخ نگاران نامی از او کرده اند ، ذکری نشده است . آن روان جاوید در سال 792 هجری قمری از دنیا رفت وبه شراب طهورای الهی ، همان سوز وگدازی که عمری را به وصال حضرتش تشنه کام بود رسید ودر کنار چشمه معرفت عشق ، جاودانه ساقی می خوران آفاق عرفان وادب فارسی شد .
امام خمینی (ره) روز بیستم جمادی الثانی سال 1320 هجری قمری برابر با روز بیستم شهریور 1281 هجری شمسی ( 24 سپتامبر 1902 میلادی) در روز تولّد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در شهر خمین ازتوابع استان مرکزی در خانواده ای فهیم وفرهیخته وشهادت طلب به دنیا آمد ، وسپس به همراه برادر به قم ونجف اشرف برای تکمیل دروس دینی خود مهاجرت نمود . ایشان تا زمانی که حضرت آیت الله بروجردی (ره) زنده بود ، تنها به تدریس فلسفه وفقه و… اشتغال داشت. ولی پس از وفات آیت الله بروجردی ، امام علیه الرحمه در سن 63 سالگی به خاطر اعتراض به احیای کاپیتالاسیون در مجلسین ایران در سال 1342 بصورت علنی مبارزه سیاسی خود را همراه با مردم برای از بین بردن رژیم سفاک پهلوی آغاز نمود واین شجره طیّبه را با انقلاب اسلامی ایران به بار نشاند . حجم تلاش های پژوهشی وگستردگی آثار حضرت در حوزه فقه وفلسفه وعرفان وکلام و… سبب شد تا مردم وجه فلسفی واجتهادی امام را بیشتر از وجه شاعری ایشان بشناسند. البته ایشان خود هم اعتراف به این مضمون داشتند که :
شاعر اگر سعدی شیرازی است بافته های من وتو بازی است
امام علیه الرحمه که عمری را برای مبارزه وجهاد وعلم وایمان سپری کرده بودند سرانجام در روز 14 خرداد 1368 به لقاء الله می پیوندند . همان لقایی که سالیان درازی را در آرزویش بودند :
سالها می گذرد حادثه ها می آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
برای ورود به مبحث مقایسه اشعار امام خمینی (ره) و حافظ شیرازی باید ابتدا به چند وجه اصلی توجّه نماییم ، که بیشترین تأثیر را در غزلیات امام خمینی (ره) وحافظ علیه الرحمه داشته است و آن در کل چیزی جز مبانی عرفان نظری وتشریح آن نیست . در واقع همه این اصطلاحات و رویدادها برای یک مرکز واحد بیش نیست که او خداوند کریم ومتعال است وشناخت آن به تنهایی بزرگترین یاریگر برای درک مفاهیم و سوز ودلهای مشترک یک خط سیر تاریخی به فاصله چند صد سال است که عارفان را به یک نغمه می طلبد وعاشقان را با سرود داود پیوند می دهد . این چند وجه اصلی مشترک در اشعار امام خمینی (ره) و حافظ علیه الرحمه که در واقع همان خط سیر اصلی تاریخ عرفان است ، عبارتند از :
1- اصطلاحات عرفانی
2- اشارات قرآنی
3- هویّت وبزرگی وکرامت انسان
4- استفاده از مبانی وفنون زیبایی شناسی
5- توجّه به عشق الهی وجذبه عرفان حقیقی
اصطلاحات عرفانی :
چرا عارفان به زبان می ومیخانه وبتخانه وبت ومغ ومغان شعر می سرایند ؟ چرا با بیانی سمبلیک وسراسر راز ورمز اشعار خود را می سرایند ویا معلومات شان را مکتوب می کنند . یکی از مسایل مهمی که تا سالیان نه چندان دور به عارفان بزرگی چون حافظ شیرازی و… نسبت های ناروا داده می شد ، می ومیخواری وخوشگذرانی در دوران جوانی ویا در زندگی روزمره شان بود . در صورتی که از فقیه عالیقدری که تاریخ او را به نام مفسّر وحکیم و مجتهد بیان می شناسد ، بعید است که خود مصداق شعر خود باشد که سروده:
واعظان کاین جلوه برمحراب ومنبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
و حکایتی بر تفسیر آیه 44 سوره بقره باشد که :
أتامرون النّاس بالبرّ وتنسون أنفسکم وأنتم تتلون الکتاب أفلا تعقلون
یعنی : « آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید ، امّا خودتان را فراموش می نمایید ؛ با اینکه شما کتاب را می خوانید ؟ ایا نمی اندیشید ؟ »
یعنی به مردم بگوید آقا مشروب در شرع حرام است ولی خود در خفا از آن بنوشد ! چنانکه امام علیه الرحمه هم در مورد شراب ومی ومیخانه وبتخانه سروده ودیوانش سرشار از این اصطلاحات عرفانی است . آیا در اجتهاد وفقه وحکمت وعظمت روحی ایشان شکّی است ؟ امام (ره) که در زمان معاصر می زیسته و تمام جهات زندگانی روحانی ونورانیش مشخص ومعلوم است . پس چرا از این اصطلاحات استفاده کردند ؟
در پاسخ می توان گفت:
1- حدود هزار سال است ، که عارفان سبک خراسانی وعراقی واصفهانی در ادبیات ایران با این رمز ورازها اسرار حکمت ومعرفت الهی را به هم آمیخته اند، وحتی بسیاری از شاعرانی که عارف نیستند هم در دیوان شان اشعاری از این دست می بینیم . یعنی می توان گفت ، این روش مورد پسند علما وحکما قرار گرفته وبه صورت یک عادت شاعرانه است که هنوز هم ادامه دارد .
2- بسیاری از علما وعارفان بزرگ با استفاده کلیدی از اصطلاحات عرفانی ، تلاش شان بر حفظ این علم وحکمت وجلوگیری از نقل مکان شدن توسّط دراویش سطحی نگر که همیشه داعیه عرفان حقیقی را داشته اند بود . و با این کارشان توانستند دست دروغگویان ودراویش وصوفیان مبتدی وسطحی نگر را از اصول عرفان دورنگهدارند . چون برای درک این اشعار باید در یک حد معینی بینش علمی داشت . تا از عهده تفسیر این اشعار برآمد.وهرکسی نمی توانست واکنون هم نمی تواند بدون شناخت کاملی از قرآن