حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره آیین زمامداری در سیره حکومتی امام علی با فرمت ورد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

آیین زمامداری در سیره حکومتی امام علی (ع)

اشاره

پنگاه امیرالمؤمنین علیه‏السلام به حکومت، نگاهی الهی است؛ نگاهی که با نگاه دنیا مدارانه و قدرت محورانه به حکومت تفاوت اساسی دارد. امام علی علیه‏السلام جهان را آفریده حضرت حق و خدا را مالک مطلق هستی می‏داند؛ خداوندی که خلق را به حال خود رها نساخته است، بلکه زمینه هدایت و راهیابی‏اش را به کمال حقیقی از طریق بعثت پیامبران فراهم نموده است و این هدایت به سوی حقیقت تحقق نمی‏یابد، مگر اینکه لوازم تحقق این هدف در محیط زندگی و جامعه وجود داشته باشد.

از نگاه حضرت علی علیه‏السلام ساختار حکومت نه صرفا به دلیل نقش آن در مدیریت امور اقتصادی و اجتماعی و تأمین امنیت و آبادانی و رفاه مردم، بلکه مهم‏تر از آن به دلیل نقش حکومت در شکل‏گیری رفتار و اخلاق جامعه و سرشت و سرنوشت معنوی مردم، جایگاه برجسته و مهمی پیدا می‏کند؛ چنان که حضرت علی علیه‏السلام می‏فرمایند: «النّاسُ بِاُمَرائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِابائِهِمْ؛1 مردم به زمامدارانشان بیش از پدرانشان شباهت دارند.»

مقدمه

هدف و غایت حکومت در اندیشه علوی، اعلای کلمه حق و اعتلای همه جانبه مردمان است و این بدان معنی نیست که تأمین معاش و رفاه مردم و رشد اقتصادی جامعه به فراموشی سپرده شود، بلکه در پرتو همین عنایت، به بُعد مادی زندگی مردمان نیز پرداخته می‏شود. حکومت در این چهارچوب فکری، مردم را برای همراهی و پیروی از خود و یا تأمین خواسته‏های حکام نمی‏خواهد، بلکه آنان را برای خدا می‏خواهد و هدف امام عادل از بسیج توده‏های مردم برای همراهی با حکومت، تحقق آرمانهای الهی است؛ آرمان مقدسی که محور اصلی آن اعتلای امت است.

بحث زمام داری از دیدگاه امام علی(ع)

سیره حکومتی امام علی علیه‏السلام

در اندیشه سیاسی غالبا دو طرز تفکر در مورد سیاست وجود دارد: گروهی معتقد هستند که برای دست یافتن به قدرت از هر وسیله و ابزاری و از هر راه ممکنی می‏توان استفاده نمود. براساس این دیدگاه، سیاست بر هیچ یک از ارزشهای انسانی متمرکز نیست و سیاست‏مدار کاری به حق و باطل ندارد و فقط هدف او اعمال قدرت و تسلط بر جامعه می‏باشد که اکثر سیاست‏مداران جهان چنین هستند.

تفکر دیگر، سیاستی است که هدف محوری آن خدا می‏باشد و بر پایه ارزشهای انسانی استوار است. در چنین نوع سیاستی، سیاست مدار مجاز نیست برای رسیدن به حکومت به هر نوع ابزار و وسیله‏ای تمسک جوید.

سیره سیاسی و حکومتی امام علی علیه‏السلام هم مبتنی بر نوع دوم و دیدگاه گروه دوم است که هدف از دست‏یابی به حکومت در آن، این است که جامعه انسانی را به سوی تکامل مادی و معنوی و در نهایت به طرف خداوند سوق دهد و عدالت اجتماعی را برقرار نماید و زندگی سالم و مسالمت‏آمیزی را برای مردم فراهم آورد.

علی علیه‏السلام احیاگر حکومت و سیاستی بود که پیامبر بنا نهاد و اگرچه خود نیز در پیش برد حکومت نبوی نقش به سزایی داشت، امّا 25 سال پس از رحلت پیامبر، زمانی که زمام حکومت را شخصا به دست گرفت، می‏دید چهره حکومت اسلامی کاملاً دگرگون شده و از اهداف پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فاصله گرفته است و برای باز گرداندن جامعه به سیره پیامبر و قرآن باید تلاشی پی گیر و طاقت فرسا انجام دهد.

حضرت علی علیه‏السلام در خطبه 131 نهج البلاغه انگیزه خود را از پذیرش حکومت، چنین بیان می‏دارد:

«پروردگارا! تو می‏دانی آنچه ما انجام دادیم، نه برای این بود که ملک و سلطنتی به دست آوریم و نه برای اینکه از متاع پست دنیا چیزی تهیه کنیم، بلکه بدان سبب بود که نشانه‏های از بین رفته دینت را بازگردانیم و صلح و اصلاح را در شهرهایت آشکار سازیم تا بندگان ستم دیده‏ات در ایمنی قرار گیرند و قوانین و مقررات تو که به دست فراموشی سپرده شده بار دیگر عملی شود.»

همچنین وی در نخستین روز بیعت خود در مسجد پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، بر بالای منبر رفته و برنامه‏های خود را بدون پرده‏پوشی چنین اعلام کرد:

«هان، بدانید که اوضاع و احوال جامعه شما به همان گونه‏ای بازگشته است که در روز بعثت پیامبر بود. سوگند به آن که او را برانگیخت تا حق را بگستراند و برقرار سازد، باید سخت زیر و رو و آزموده شوید. سپس بیخته و از هم جدا گردید و بر هم زده شوید؛ چنان که کفگیر در ته دیگ طعام زنند؛ بدان سان که هر که پایین افتاده فرا رود و هر که فرا رفته به زیر آید. باید پیش افتادگانی که عقب مانده‏اند، پیش افتند و پس افتادگانی که به ناروا سبقت جسته و برتر شده‏اند، به عقب کشانده شوند. به خدا سوگند، نه به اندازه سر سوزنی حقیقت را پنهان کردم و نه هیچ نوع دروغی گفتم.»2

آری، حضرت علی علیه‏السلام تمام تلاش خود را به کار بست تا بتواند سیره حکومتی و سیاسی حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را بدون هیچ کم و کاستی در جامعه پیاده کند.

اصول مهم چنین حکومت و سیاستی به شرح زیر می‏باشد:

1. صداقت و راستگویی

بسیاری از سیاستمداران در طول تاریخ برای رسیدن به قدرت و حکومت تا آنجا که می‏توانند به مردم وعده‏های دروغ و بی پایه و اساس می‏دهند تا بتوانند آرای مردم را جمع‏آوری نموده و به قدرت برسند. از جمله، عثمان که به مردم وعده داده بود که به روش قرآن و سنت عمل کند، اما بعد از آنکه



خرید و دانلود تحقیق درباره آیین زمامداری در سیره حکومتی امام علی با فرمت ورد


تحقیق درباره آیین زمامداری در سیره حکومتی امام علی با فرمت ورد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

آیین زمامداری در سیره حکومتی امام علی (ع)

اشاره

پنگاه امیرالمؤمنین علیه‏السلام به حکومت، نگاهی الهی است؛ نگاهی که با نگاه دنیا مدارانه و قدرت محورانه به حکومت تفاوت اساسی دارد. امام علی علیه‏السلام جهان را آفریده حضرت حق و خدا را مالک مطلق هستی می‏داند؛ خداوندی که خلق را به حال خود رها نساخته است، بلکه زمینه هدایت و راهیابی‏اش را به کمال حقیقی از طریق بعثت پیامبران فراهم نموده است و این هدایت به سوی حقیقت تحقق نمی‏یابد، مگر اینکه لوازم تحقق این هدف در محیط زندگی و جامعه وجود داشته باشد.

از نگاه حضرت علی علیه‏السلام ساختار حکومت نه صرفا به دلیل نقش آن در مدیریت امور اقتصادی و اجتماعی و تأمین امنیت و آبادانی و رفاه مردم، بلکه مهم‏تر از آن به دلیل نقش حکومت در شکل‏گیری رفتار و اخلاق جامعه و سرشت و سرنوشت معنوی مردم، جایگاه برجسته و مهمی پیدا می‏کند؛ چنان که حضرت علی علیه‏السلام می‏فرمایند: «النّاسُ بِاُمَرائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِابائِهِمْ؛1 مردم به زمامدارانشان بیش از پدرانشان شباهت دارند.»

مقدمه

هدف و غایت حکومت در اندیشه علوی، اعلای کلمه حق و اعتلای همه جانبه مردمان است و این بدان معنی نیست که تأمین معاش و رفاه مردم و رشد اقتصادی جامعه به فراموشی سپرده شود، بلکه در پرتو همین عنایت، به بُعد مادی زندگی مردمان نیز پرداخته می‏شود. حکومت در این چهارچوب فکری، مردم را برای همراهی و پیروی از خود و یا تأمین خواسته‏های حکام نمی‏خواهد، بلکه آنان را برای خدا می‏خواهد و هدف امام عادل از بسیج توده‏های مردم برای همراهی با حکومت، تحقق آرمانهای الهی است؛ آرمان مقدسی که محور اصلی آن اعتلای امت است.

بحث زمام داری از دیدگاه امام علی(ع)

سیره حکومتی امام علی علیه‏السلام

در اندیشه سیاسی غالبا دو طرز تفکر در مورد سیاست وجود دارد: گروهی معتقد هستند که برای دست یافتن به قدرت از هر وسیله و ابزاری و از هر راه ممکنی می‏توان استفاده نمود. براساس این دیدگاه، سیاست بر هیچ یک از ارزشهای انسانی متمرکز نیست و سیاست‏مدار کاری به حق و باطل ندارد و فقط هدف او اعمال قدرت و تسلط بر جامعه می‏باشد که اکثر سیاست‏مداران جهان چنین هستند.

تفکر دیگر، سیاستی است که هدف محوری آن خدا می‏باشد و بر پایه ارزشهای انسانی استوار است. در چنین نوع سیاستی، سیاست مدار مجاز نیست برای رسیدن به حکومت به هر نوع ابزار و وسیله‏ای تمسک جوید.

سیره سیاسی و حکومتی امام علی علیه‏السلام هم مبتنی بر نوع دوم و دیدگاه گروه دوم است که هدف از دست‏یابی به حکومت در آن، این است که جامعه انسانی را به سوی تکامل مادی و معنوی و در نهایت به طرف خداوند سوق دهد و عدالت اجتماعی را برقرار نماید و زندگی سالم و مسالمت‏آمیزی را برای مردم فراهم آورد.

علی علیه‏السلام احیاگر حکومت و سیاستی بود که پیامبر بنا نهاد و اگرچه خود نیز در پیش برد حکومت نبوی نقش به سزایی داشت، امّا 25 سال پس از رحلت پیامبر، زمانی که زمام حکومت را شخصا به دست گرفت، می‏دید چهره حکومت اسلامی کاملاً دگرگون شده و از اهداف پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فاصله گرفته است و برای باز گرداندن جامعه به سیره پیامبر و قرآن باید تلاشی پی گیر و طاقت فرسا انجام دهد.

حضرت علی علیه‏السلام در خطبه 131 نهج البلاغه انگیزه خود را از پذیرش حکومت، چنین بیان می‏دارد:

«پروردگارا! تو می‏دانی آنچه ما انجام دادیم، نه برای این بود که ملک و سلطنتی به دست آوریم و نه برای اینکه از متاع پست دنیا چیزی تهیه کنیم، بلکه بدان سبب بود که نشانه‏های از بین رفته دینت را بازگردانیم و صلح و اصلاح را در شهرهایت آشکار سازیم تا بندگان ستم دیده‏ات در ایمنی قرار گیرند و قوانین و مقررات تو که به دست فراموشی سپرده شده بار دیگر عملی شود.»

همچنین وی در نخستین روز بیعت خود در مسجد پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، بر بالای منبر رفته و برنامه‏های خود را بدون پرده‏پوشی چنین اعلام کرد:

«هان، بدانید که اوضاع و احوال جامعه شما به همان گونه‏ای بازگشته است که در روز بعثت پیامبر بود. سوگند به آن که او را برانگیخت تا حق را بگستراند و برقرار سازد، باید سخت زیر و رو و آزموده شوید. سپس بیخته و از هم جدا گردید و بر هم زده شوید؛ چنان که کفگیر در ته دیگ طعام زنند؛ بدان سان که هر که پایین افتاده فرا رود و هر که فرا رفته به زیر آید. باید پیش افتادگانی که عقب مانده‏اند، پیش افتند و پس افتادگانی که به ناروا سبقت جسته و برتر شده‏اند، به عقب کشانده شوند. به خدا سوگند، نه به اندازه سر سوزنی حقیقت را پنهان کردم و نه هیچ نوع دروغی گفتم.»2

آری، حضرت علی علیه‏السلام تمام تلاش خود را به کار بست تا بتواند سیره حکومتی و سیاسی حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را بدون هیچ کم و کاستی در جامعه پیاده کند.

اصول مهم چنین حکومت و سیاستی به شرح زیر می‏باشد:

1. صداقت و راستگویی

بسیاری از سیاستمداران در طول تاریخ برای رسیدن به قدرت و حکومت تا آنجا که می‏توانند به مردم وعده‏های دروغ و بی پایه و اساس می‏دهند تا بتوانند آرای مردم را جمع‏آوری نموده و به قدرت برسند. از جمله، عثمان که به مردم وعده داده بود که به روش قرآن و سنت عمل کند، اما بعد از آنکه



خرید و دانلود تحقیق درباره آیین زمامداری در سیره حکومتی امام علی با فرمت ورد


آیین زمامداری در سیره حکومتی امام علی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

آیین زمامداری در سیره حکومتی امام علی (ع)

اشاره

پنگاه امیرالمؤمنین علیه‏السلام به حکومت، نگاهی الهی است؛ نگاهی که با نگاه دنیا مدارانه و قدرت محورانه به حکومت تفاوت اساسی دارد. امام علی علیه‏السلام جهان را آفریده حضرت حق و خدا را مالک مطلق هستی می‏داند؛ خداوندی که خلق را به حال خود رها نساخته است، بلکه زمینه هدایت و راهیابی‏اش را به کمال حقیقی از طریق بعثت پیامبران فراهم نموده است و این هدایت به سوی حقیقت تحقق نمی‏یابد، مگر اینکه لوازم تحقق این هدف در محیط زندگی و جامعه وجود داشته باشد.

از نگاه حضرت علی علیه‏السلام ساختار حکومت نه صرفا به دلیل نقش آن در مدیریت امور اقتصادی و اجتماعی و تأمین امنیت و آبادانی و رفاه مردم، بلکه مهم‏تر از آن به دلیل نقش حکومت در شکل‏گیری رفتار و اخلاق جامعه و سرشت و سرنوشت معنوی مردم، جایگاه برجسته و مهمی پیدا می‏کند؛ چنان که حضرت علی علیه‏السلام می‏فرمایند: «النّاسُ بِاُمَرائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِابائِهِمْ؛1 مردم به زمامدارانشان بیش از پدرانشان شباهت دارند.»

مقدمه

هدف و غایت حکومت در اندیشه علوی، اعلای کلمه حق و اعتلای همه جانبه مردمان است و این بدان معنی نیست که تأمین معاش و رفاه مردم و رشد اقتصادی جامعه به فراموشی سپرده شود، بلکه در پرتو همین عنایت، به بُعد مادی زندگی مردمان نیز پرداخته می‏شود. حکومت در این چهارچوب فکری، مردم را برای همراهی و پیروی از خود و یا تأمین خواسته‏های حکام نمی‏خواهد، بلکه آنان را برای خدا می‏خواهد و هدف امام عادل از بسیج توده‏های مردم برای همراهی با حکومت، تحقق آرمانهای الهی است؛ آرمان مقدسی که محور اصلی آن اعتلای امت است.

بحث زمام داری از دیدگاه امام علی(ع)

سیره حکومتی امام علی علیه‏السلام

در اندیشه سیاسی غالبا دو طرز تفکر در مورد سیاست وجود دارد: گروهی معتقد هستند که برای دست یافتن به قدرت از هر وسیله و ابزاری و از هر راه ممکنی می‏توان استفاده نمود. براساس این دیدگاه، سیاست بر هیچ یک از ارزشهای انسانی متمرکز نیست و سیاست‏مدار کاری به حق و باطل ندارد و فقط هدف او اعمال قدرت و تسلط بر جامعه می‏باشد که اکثر سیاست‏مداران جهان چنین هستند.

تفکر دیگر، سیاستی است که هدف محوری آن خدا می‏باشد و بر پایه ارزشهای انسانی استوار است. در چنین نوع سیاستی، سیاست مدار مجاز نیست برای رسیدن به حکومت به هر نوع ابزار و وسیله‏ای تمسک جوید.

سیره سیاسی و حکومتی امام علی علیه‏السلام هم مبتنی بر نوع دوم و دیدگاه گروه دوم است که هدف از دست‏یابی به حکومت در آن، این است که جامعه انسانی را به سوی تکامل مادی و معنوی و در نهایت به طرف خداوند سوق دهد و عدالت اجتماعی را برقرار نماید و زندگی سالم و مسالمت‏آمیزی را برای مردم فراهم آورد.

علی علیه‏السلام احیاگر حکومت و سیاستی بود که پیامبر بنا نهاد و اگرچه خود نیز در پیش برد حکومت نبوی نقش به سزایی داشت، امّا 25 سال پس از رحلت پیامبر، زمانی که زمام حکومت را شخصا به دست گرفت، می‏دید چهره حکومت اسلامی کاملاً دگرگون شده و از اهداف پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فاصله گرفته است و برای باز گرداندن جامعه به سیره پیامبر و قرآن باید تلاشی پی گیر و طاقت فرسا انجام دهد.

حضرت علی علیه‏السلام در خطبه 131 نهج البلاغه انگیزه خود را از پذیرش حکومت، چنین بیان می‏دارد:

«پروردگارا! تو می‏دانی آنچه ما انجام دادیم، نه برای این بود که ملک و سلطنتی به دست آوریم و نه برای اینکه از متاع پست دنیا چیزی تهیه کنیم، بلکه بدان سبب بود که نشانه‏های از بین رفته دینت را بازگردانیم و صلح و اصلاح را در شهرهایت آشکار سازیم تا بندگان ستم دیده‏ات در ایمنی قرار گیرند و قوانین و مقررات تو که به دست فراموشی سپرده شده بار دیگر عملی شود.»

همچنین وی در نخستین روز بیعت خود در مسجد پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، بر بالای منبر رفته و برنامه‏های خود را بدون پرده‏پوشی چنین اعلام کرد:

«هان، بدانید که اوضاع و احوال جامعه شما به همان گونه‏ای بازگشته است که در روز بعثت پیامبر بود. سوگند به آن که او را برانگیخت تا حق را بگستراند و برقرار سازد، باید سخت زیر و رو و آزموده شوید. سپس بیخته و از هم جدا گردید و بر هم زده شوید؛ چنان که کفگیر در ته دیگ طعام زنند؛ بدان سان که هر که پایین افتاده فرا رود و هر که فرا رفته به زیر آید. باید پیش افتادگانی که عقب مانده‏اند، پیش افتند و پس افتادگانی که به ناروا سبقت جسته و برتر شده‏اند، به عقب کشانده شوند. به خدا سوگند، نه به اندازه سر سوزنی حقیقت را پنهان کردم و نه هیچ نوع دروغی گفتم.»2

آری، حضرت علی علیه‏السلام تمام تلاش خود را به کار بست تا بتواند سیره حکومتی و سیاسی حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را بدون هیچ کم و کاستی در جامعه پیاده کند.

اصول مهم چنین حکومت و سیاستی به شرح زیر می‏باشد:

1. صداقت و راستگویی

بسیاری از سیاستمداران در طول تاریخ برای رسیدن به قدرت و حکومت تا آنجا که می‏توانند به مردم وعده‏های دروغ و بی پایه و اساس می‏دهند تا بتوانند آرای مردم را جمع‏آوری نموده و به قدرت برسند. از جمله، عثمان که به مردم وعده داده بود که به روش قرآن و سنت عمل کند، اما بعد از آنکه



خرید و دانلود  آیین زمامداری در سیره حکومتی امام علی


تحقیق درمورد بررسی اصل ولایت و ولایت حضرت علی (ع) بعد از پیامبر با فرمتword

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

فهرست مطالب

شرح صفحه

مقدمه

موضع رسول اکرم (ص) در مورد آینده

الف- مسأله اول

ب- مسأله دوم

ولایت امام علی (ع) در قرآن کریم (1)

آیه تبلیغ

شأن نزول آیه

مراد از مولی

ولایت امام علی (ع) در قرآن کریم(2)

آیه اکمال

مراد از الیوم چه روزی است؟

الف- نظر زمخشری

ب- عده‌ای گفته‌اند مراد از «الیوم» روز فتح مکه‌است!

ب: روز عرفه

ت: مراد از «الیوم» روز عید غدیر خم است.

شأن نزول آیه

شواهد و قرائن موجود در آیه

آخرین سخن

فهرست منابع

مقدمه:

انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنو الذین یقیمون الصلواة و یوتون الزکاه و هم راکعون

«ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند. همان کسانی که نماز بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند»

آیة بالا که به حق «آیه ولایت» نامه گرفته است مطالب ارزشمندی در باب ولایت خدا، پیامبر (ص) و امیرمؤنان علی (ع) استفاده و می‌شود که برای رعایت اختصار مربیان بعضی از آن مطالب که مناسبت بیشتری با بحث دارد، سبزه می‌کنیم.

الف- تنها خداوند متعال، پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان بر پا دارندة نماز و پرداخت کنندة زکات در حال رکوع، دارای حق ولایت و حکومت بر مؤمنان هستند.

خدواند پس از بر حذر داشتن مؤمنان از پذیرفتن ولایت و سرپرستی ناروای کافران، با جملة (انما ولیکم الله…. ) به معرفی آنان که شایستة ولایت هستند پرداخته و مؤمنان را به پذیرش ولایت آنان ارشاد کرده است.

اصل ولایت و حکومت در مرحلة نخست از آن خداوند متعال است و ولایت پیامبر و مؤمنانی که در حال رکوع زکات می‌دهند، در طول ولایت خداوند است و پرتوی از حاکمیت او.

ب- پرداخت زکات در حال رکوع - نشانه فرد تعیین‌شده برای حکومت و ولایت است. شهید مطهری نوشته است:

«آیه. مطلب را به شکلی بیان می‎کند که عمومیت بردار نیست، و به هیچ وجه نمی‌توان احتمال داد که این آیه نیز در صد بیان وارء اثباتی عام است؟ زیرا قرآن در اینجا در صدد بیان یک قانون کلی نیست، نمی‌خواهد استجاب یا وجوب اداء زکات در حال رکوع را بیان کند و به عنوان تشریع یک مندوب یا یک فریضه اسلامی جعل قانون کند. بلکه اشاره به عمل واقع شده‌ای که فردی در خارج انجام داده و اکنون قرآن، عمل را مصرف آن فرد قرار داده و به نحو کفایه حکمی را که همان ولایت خواص است اثبات می‌کند.»

حال باید دید آن شخص معین کیست و این ولایتی که خداوند متعال را برای او ثابت کرده است، چه نوع ولایتی است؟

بر اساس شأن نزول‌های متعدد و روایات بسیار، شخصیت مورد نظر در آیه شریفه حضرت امیرالمؤمنان، علی بن ابیطالب (ع)، است، بنابراین، از آیه شریفه استفاده می‌شود که ولایت و سرپرستی بر مؤمنان، از آن خدا، رسول او و علی بن ابی طالب (ع)، است.

مفسران شیعه و اهل سنت گرچه شأن نزول آیه را با روایت‌های مختلف گزارش کرده‌اند؛ اما تمام این گزارش‌ها در یک مطلب مشترک‌اند و آن مطلب این که آیه در شأن امیر مؤمنان علی (ع) نازل شده و‌آن مؤمن بر پا دارند. نماز و ادا کننده زکات د رحال رکوع کسی بر علی (ع)، نیست.

حال سوال اینکه چرا خداوند متعال به صراحت نام علی (ع) را ذکر نکرده بلکه با کنایه ذکر کرده است؟

مفسران و متکلمان شیعه پاسخ‌های گوناگونی داده‌اند، اما به پاسخی که امام صادق (ع) و امام علی (ع)، از شبه بالا فرموده‌اند بدین فرح است. از امام صادق (ع) پرسیدند چرا خداوند متعال نام علی (ع) را به صراحت در قرآن کریم ذکر نکرده است؟ حضرت در پاسخ فرمودند. آیا وقتی خداوند متعال در قرآن کریم حکم نماز را بیان فرمود، کیفیت خواندن آن و تعداد رکعات را هم بیان کرد؟



خرید و دانلود تحقیق درمورد بررسی اصل ولایت و ولایت حضرت علی (ع) بعد از پیامبر با فرمتword


دا نش حضرت علی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 48

 

دا نش حضرت علی علیه السلام

پس از درگذشت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم گروههایى از دانشمندان یهود ونصارا براى تضعیف روحیه‏مسلمانان به مرکز اسلام روى مى‏آوردند وسؤالاتى رامطرح مى‏کردند. از جمله، گروهى از احبار یهود وارد مدینه شدند وبه خلیفه اول گفتند:در تورات چنین مى‏خوانیم که جانشینان پیامبران، دانشمندترین امت آنها هستند. اکنون که شما خلیفه پیامبر خود هستید پاسخ دهید که خدا در کجاست.آیا در آسمانهاست‏یا در زمین؟

ابوبکر پاسخى گفت که آن گروه را قانع نساخت; او براى خدا مکانى در عرش قائل شد که با انتقاد دانشمند یهودى روبرو گردید وگفت:در این صورت باید زمین خالى از خدا باشد!

در این لحظه حساس بود که على علیه السلام به داد اسلام رسید وآبروى جامعه اسلامى را صیانت کرد. امام با منطق استوار خود چنین پاسخ گفت:

«ان الله این الاین فلا این له ; جل ان یحویه مکان فهو فی کل مکان بغیر مماسة و لامجاورة.یحیط علما بما فیها و لا یخلو شی‏ء من تدبیره » (1)

مکانها را خداوند آفرید واو بالاتر از آن است که مکانها بتوانند اورا فرا گیرند. او در همه جا هست، ولى هرگز با موجودى تماس ومجاورتى ندارد. او بر همه چیز احاطه علمى دارد وچیزى از قلمرو تدبیر او بیرون نیست.

حضرت على علیه السلام در این پاسخ، به روشنترین برهان، بر پیراستگى خدا از محاط بودن در مکان، استدلال کرد ودانشمند یهودى را آنچنان غرق تعجب فرمود که وى بى اختیار به حقانیت گفتار على علیه السلام وشایستگى او براى مقام خلافت اعتراف کرد.

امام علیه السلام در عبارت نخست‏خود (مکانها را خداوند آفرید...) از برهان توحید استفاده کرد وبه حکم اینکه در جهان قدیم بالذاتى جز خدا نیست وغیر از او هرچه هست مخلوق اوست، هر نوع مکانى را براى خدا نفى کرد. زیرا اگر خدا مکان داشته باشد باید از نخست‏با وجود او همراه باشد، در صورتى که هرجه در جهان هست مخلوق اوست واز جمله تمام مکانها واز این رو، چیزى نمى‏تواند با ذات او همراه باشد. به عبارت روشنتر، اگر براى خدا مکانى فرض شود، این مکان باید مانند ذات خدا قدیم باشد ویا مخلوق او شمرده شود. فرض اول با برهان توحید واینکه در عرصه هستى قدیمى جز خدا نیست‏سازگار نیست وفرض دوم، به حکم اینکه مکانى فرضى مخلوق خداست، گواه بر این است که او نیازى به مکان ندارد، زیرا خداوند بود واین مکان وجود نداشت وسپس آن را آفرید.

حضرت على علیه السلام در عبارت دوم کلام خود (او در همه جا هست‏بدون اینکه با چیزى مماس ومجاور باشد) بر یکى از صفات خدا تکیه کرد وآن این است که او وجود نامتناهى است ولازمه نامتناهى بودن این است که در همه جا باشد وبر همه چیز احاطه علمى داشته باشد، وبه حکم اینکه جسم نیست تماس سطحى با موجودى ندارد ودر مجاورت چیزى قرار نمى‏گیرد.

آیا این عبارات کوتاه وپر مغز گواه بر علم گسترده حضرت على -علیه السلام وبهره گیرى او از علم الهى نیست؟

البته این تنها مورد نبوده است که امام علیه السلام در برابر احبار و دانشمندان یهود در باره صفات خدا سخن گفته، بلکه در عهد دو خلیفه دیگر ودر دوران خلافت‏خویش نیز بارها با آنان سخن گفته است.

ابونعیم اصفهانى صورت مذاکره امام علیه السلام را با چهل تن از احبار یهود نقل کرده است که شرح سخنان آن حضرت در این مناظره نیاز به تالیف رساله اى مستقل دارد ودر این مختصر نمى‏گنجد. (2)

شیوه بحث امام على علیه السلام با افراد بستگى به میزان معلومات وآگاهى آنان داشت. گاهى به دقیقترین برهان تکیه مى‏کرد واحیانا با تشبیه وتمثیلى مطلب را روشن مى‏ساخت.

پاسخ قانع کننده به دانشمند مسیحى

سلمان مى‏گوید:

پس از درگذشت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم، گروهى از مسیحیان به سرپرستى یک اسقف وارد مدینه شدند ودر حضور خلیفه سؤالاتى مطرح کردند.خلیفه آنان را به حضور على علیه السلام فرستاد. یکى از سؤالات آنان از امام این بود که خدا کجاست. امام آتشى برافروخت وسپس پرسید: روى این آتش کجاست؟دانشمند مسیحى گفت: همه اطراف آن، روى آن محسوب است وآتش هرگز پشت ورو ندارد. امام فرمود: اگر براى آتشى که مصنوع خداست طرف خاصى نیست، خالق آن، که هرگز شبیه آن نیست، بالاتر از آن است که پشت ورو داشته باشد; مشرق ومغرب از آن خداست وبه هر طرف رو کنى آن طرف وجه وروى خداست وچیزى بر او مخفى واز او پنهان نیست. (3)

امام علیه السلام نه تنها در مسائل فکرى وعقیدتى، اسلام ومسلمانان ودر نتیجه خلیفه را کمک مى‏کرد، بلکه گاهى نیز که خلیفه در تفسیر مفردات وواژه‏هاى



خرید و دانلود  دا نش حضرت علی