لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 38 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
به نام او
مبانی و شاخص های علم سنجی
چه خواهیم گفت؟
تعریف علم سنجی
معرفی شاخص های علم سنجی
شاخص های سنتی
شاخص های جدید
شاخص های خاص و بومی
آسیب شناسی علم سنجی و شاخص های آن
علم سنجی چیست؟
مطالعه اندازه گیری پیشرفت های علم و فناوری (اگه و روسو، 1990).
دانش اندازه گیری علم (بوکشتاین، 1995).
یافته های پژوهشی در مورد جنبه های کمّی و ویژگی های علم (انتشارات الزویر).
مطالعه کمّی و ریاضی علم و فناوری (دیوداتو، 1994).
بررسی جنبه های کمّی علم به عنوان یک رشته یا یک فعالیت اقتصادی (تیگ- ساتکلیف، 1992).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
موضوع تحقیق
تاریخچه
علم روانشناسی
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
مقدمــــــه
2
تحول روانشناسی نوین
4
تأسیس رسمی روانشناسی
6
مکتبهای فکری در تکامل روانشناسی نوین
7
خدمتهای تجربهگرایی به روانشناسی
10
پیشرفتهایی در فیزیولوژی اولیه
11
پژوهش درباره کارکردهای مغز
11
آغاز روانشناسی آزمایشی
12
روانشناسی بالینی
12
مفاهیم شخصیتگرایانه و طبیعتگرایانه تاریخ علمی
14
نظریه شخصیتگرایانه تاریخ علمی
14
نظریه طبیعتگرایانه تاریخ علمی
15
آغاز علم نوین
18
فرضیه تغییرپذیری و افسانه برتری مردانه
19
مراجع
21
مقدمــــــه :
روانشناسی یعنی : " مطالعه رفتار" یا " مطالعه علمی رفتار موجود زنده" ،" مطالعه علمی رفتار و فرایند های روانی " ، علمی که رفتار و زیرساختهای آن، یعنی فرایندهای فیزیولوژیکی و شناختی را مطالعه می کند و در عین حال حرفه ای است که در آن از دانش حاصل برای حل عملی مسائل انسانی ، استفاده میشود" .
هر چند سابقه علمی روانشناسی بسیار کوتاه است ، اما در همین دوران کوتاه نیز رویدادهای بسیار و در عین حال مهم باعث گردیده است روانشناسی تا بدین حد در ابعاد مختلف حیات آدمی ، بکار گرفته شود.
در سال 1875 ویلیام جیمز ( بطور مستقل و تقریبأ همزمان با وونت) اولین آزمایشگاه را برای مطالعه در زمینه درون نگری یا مشاهده دقیق و نظام دار تجربه آگاه آزمودنیها به وسیله خویشتن در آمریکا تاسیس کرد.
در سال 1879 وونت اولین آزمایشگاه را برای انجام گرفتن تحقیقات روانشناسی در لایپزیک (آلمان) تاسیس کرد.
در سال 1881 وونت اولین مجله را برای معرفی نتیجه تحقیقات روانشناسی ، منتشر ساخت.
در سال 1890 ویلیام جیمز کتاب اصول روانشناسی را به چاپ رسانید.
در سال 1892 استانلی هال ، انجمن روانشناسی آمریکا را تاسیس کرد.
در سال 1904 ایوان پاولف نشان داد که چگونه می توان پاسخهای شرطی شده را ایجاد کرد
بدین وسیله مسیر یا راه را برای پیدایش روانشناسی محرک- پاسخ ، هموار ساخت.
در سال 1905 آلفرد بینه اولین آزمون هوش را با موفقیت در فرانسه تهیه کرد .
در سال 1909 استانلی هال از فروید جهت سخنرانی در دانشگاه کلارک در امریکا دعوت به عمل آورد و در نتیجه باعث گردید شهرت رو به گسترش فروید به طور رسمی و خاصه در امریکا نیز پذیرفته شود.
در سال1913 جان بی . واتسون بیانیه رفتارگرایی کلاسیک را نوشت و طی آن اعلام کرد که روانشناسی تنها باید به مطالعه" رفتار قابل مشاهده موجود زنده " بپردازد.
در بین سالهای 1914 و 1918 و در طی سالهای جنگ جهانی اول ، به کارگیری آزمون هوش به طور گسترده آغاز گردید.
در دهه 1920 روانشناسی گشتالت به حداکثر نفوذ خود در بین روانشناسان و نیز در علم روانشناسی نزدیک شد ، در سال 1933 نفوذ نظریه های فروید نا انتشار " سخنرانیهای مقدماتی ولی جدید در زمینه روانکاوی " ، بیشتر تحکیم پیدا کرد.
در طی سالهای 1941 تا 1945 رشد سریع روانشناسی بالینی در پاسخ به تقاضای بسیار زیاد و فزاینده برای دریافت خدمات بالینی ( ناشی از صدمات حاصل از جنگ جهانی دوم ) ، آغاز شد.
در سال 1943 کلارک هال از رفتارگرایی اصلاح شده که طی آن استنباط های دقیق درباره حالتهای غیر قابل مشاهده درونی مجاز شمرده می شد ، دفاع کرد.
در سال 1951 کارل راجرز با انتشار کتاب خود تحت عنوان " درمان متمرکز بر مددجو" باعث شد" نهضت بشر دوستانه " در روانشناسی آغاز گردد.
در سال 1953 بی. اف. اسکینر کتاب معروف خود به نام " علم و رفتار آدمی" را منتشر ساخت و از نهضت رفتارگرایی همانند واتسون پشتیبانی کرد.
در سال 1954 آبراهام مزلو کتاب انگیزش و شخصیت را منتشر ساخت و باعث گردید " نهضت بشر دوستانه " بیشتر تقویت شود.
در طی دو ده 1950 و1960 ، جرقه های تحقیقات جدید باعث گردید علاقه نسبت به شناخت اساس فیزیولوژیکی رفتار و فرایندهای شناختی مجددأ ایجاد گردد.
در سال 1971 اسکینر با انتشار کتاب مجادله انگیز خود تحت عنوان "فراسوی آزاذی و حرمت" ، خشممردم را نسبت به " رفتارگرایی بنیادگرا" برانگیخت. در سال 1978 هربرت سیمون به خاطر تحقیقات با ارزشی که در زمینه " شناخت" انجام داده بود ، برنده جایزه نوبل گردید.
در دهه 1980 نیاز به استقلال جمعی و از طرف دیگر تنوع و گوناگونی فرهنگی در جوامع غربی باعث گردید علاقه برای پاسخ دادن به این سوال که " چگونه عوامل فرهنگی رفتار آدمی را شکل میدهند " بطور فزاینده افزایش یابد.
در سال 1981 راجر اسپری به خاطر تحقیقات خود در زمینه دو پاره مخ برنده جایزه نوبل ( در فیزیو لوژی و پزشکی) گردید و ...
***به هر حال ، مروری بر تاریخچه روانشناسی – پس از پذیرش آن به عنوان یک علم – نشان میدهد که در طی 119سال، به پیشرفتهای زیادی نائل آمده است و در دهه اخیر ، روانشناسان( خاصه در کشورهای پیشرفته صنعتی) در ابعاد گوناگون حیات آ دمی به انجام دادن فعالیتهای پژوهشی، آموزشی و مشاوره ای اتغال دارند. بر اساس گزارش انجمن روانشناسی آمریکا که در سال 1993 انتشار یافته است، رشته های اصلی مورد علاقه " محققان" روانشناسی و درصد روانشناسانی که در هر یک از این رشته ها به فعالیت اشتغال دارند ، عبارتند از : روانشناسی رشد (1/25 درصد)، روانشناسی اجتماعی (6/21 درصد) ، روانشناسی آزمایشی( 18/15 درصد)، روانشناسی فیزیولوژیکی ( 4/8 درصد) ، روانشناسی شناختی ( 4/5درصد ) ، شخصیت (3/5 درصد ) ، و روانسنجی (8/4 درصد). از طرف دیگر ، بیشتر روانشناسانی که خدمات حرفه ای خود را در اختیار جامعه قرار داده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
علم ورزش
علم ورزش ، علمی است که در آن به مسائل علمی و تخصصی ورزش پرداخته می شود و هدف از این علم آن است که علاقه مندان به ورزش از این طریق پی به کلیه مسائل مربوط به علوم ورزش برده و آن را به کار بندند تا کمتر دچار آسیب شده و همچنین از طریق علم ورزش مهارت خود را در هر رشته ورزشی افزایش دهند.
آدمی در مراحل تمدن به درجات عالی رسیده و اندیشه و فکر او بسیار تابناک شده و حاصل کار و اندیشه و هوشمندی انسان یعنی علوم و معارف بشری نیز روز به روز وسعت یافته است . هر یک از دانش ها و فروغ معرفت های انسانی در قرن بیستم به صورت دریای پهناور درآمده است به طوری که در هر یک از رشته های علوم باید سال ها وقت صرف کرد تا در آن تخصص یابد و به مقام شامخی برسد، نه تنها ناگزیر است از برگزاری مسابقه آن علم یا فن در جهان آگاه گردد و از بزرگان آن رشته تا سی جوید و پیش برود، بلکه همین فرد باید علاقمند به این رشته هم باشد و همین موارد لزوم داشتن اطلاعات کافی و یا معلومات عمومی را ایجاب می کند. امروزه هیچ کس حتی کسانی که فقط ارزش روش های علمی در بالا بردن سطح تکنیک ، تاکتیک و به طور کلی کیفیت تیم ها در هر نوع ورزشی باشند . در ورزش اجرای صحیح مهارت ها وابسته به رعایت اصول و قوانینی علمی متکی بر اصول مکانیکی و بیومکانیکی است.
وقتی رقابت ها در سطح حتی صدم ثانیه ها کشیده می شود صرف نظر از تلاش شخصی ورزشکاران در پیروزی ، به طور دقیق ارزش تمرینات و نحوه ی استفاده حداکثر از قدرت و توان ورزشکار در تمرینات توسط یک مربی آگاه و با استفاده از روش های علمی و سایر خصوصیـــاتی که یک مربی موفق باید داشته باشد از جمله اصول علمی تربیــت بدنــی، برنامه ریزی صحیح تمرینات به نحوی که ورزشکار در روز مسابقه در حداکثر کیفیت بدنی و توان مسابقه باشد به طور کامل روشن و غیر قابل انکار است.
اگر ما ادوار گذشته را مورد مطالعه قرار دهیم در می یابیم که در مسیر عمومی تاریخ زندگی انسان ، فرهنگ ها و تمدن های بسیاری به وجود آمده است و پیدایش اجتماعات و حرکت آنان اگر چه به ظاهر مستقل بوده ولی به حقیقت در یکدیگر تأثیرات متقابل داشته و تاریخ عمومی بشر را از جنبه های حرکت درونی و بیرونی به وجود آورده است.
نقش اساسی علوم ورزشی :
اگر چه علوم ورزشی و نقش اساسی آن در بین تمامی ملل هنوز به مراحل کمال نرسیده ولی بدین نتیجه نهایی نرسیده است که اولاً : اجتماع انسانی چون تشکل الکترونی و پروتونی و تجمع منظومههای شمسی پیوسته متحرک و متکامل بوده و از مراحل مختلفی گذشته است و در ثانی: تحول و حرکت افراد اجتماع نه فقط از جنبههای معنوی و درونی مورد مطالعه بوده بلکه برای تطابق حرکات روحی و جسمی انگیزههای علمی را مورد توجه قرار داده و دوام حیات و زندگی خویشتن را در این ایام یافته است که جسم و روح خود را مبتنی بر تحول زمان و نظام خلقت هماهنگ ساخته تا با توازن این دو پدیدهی محسوس و معقول سزاوار عدل آفرینش و محق به ادامهی زندگی سالم و متعالی باشد.
ورزش محتوی زندگی نیست بلکه نوایی است که زندگی را همراهی می نماید . حفظ سلامت ملل و ایجاد تحول در همهی این تلاشها ، تحقیقها ، تفسیرها و تجربیات و آزمایشهای علمی در این مدت بیش از دو قرن باعث شدند تربیت بدنی به صورت علم جداگانهای درآمده و انجام ورزش برای مردم جوامع صنعتی جنبهی حیاتی پیدا کند برای این که احتیاج جوامع کنونی ، به نیروی انسانی سالم بیش از هر زمان دیگر قابل لمس است، در جوامعی که نارسائی های کمی و کیفی ورزش وجود دارد عقب افتادگی آن جامعه نیز چشمگیر است و از این روست که ورزش امروز در جوامع مترقی دنیا علاوه بر اثرات بهداشتی و نقش مهم آن در سلامت یک ملت به عنوان یک پدیدهی اجتماعی و عامل مهم اقتصادی مورد مطالعه و پژوهش علمی قرار می گیرد به این دلیل که ترقی دانش و فنون و پیشرفت تمدن مسائل تازهای به وجود آورده است که در گذشته یا مورد نظر نبوده و یا آن که چندان توجهی به آن نمی شد.
بررسیهای علمی ورزش و تربیت بدنی در جوامع صنعتی امروز جدا از پژوهش های پزشکی ، آموزش و پرورش ، روانشناسی ، بهداشت، جامعه شناسی ، اقتصاد و تاریخ نبوده بلکه با همهی علوم فوق رابطه مستقیم دارد .
تربیت بدن فرصت را به کودک، نوجوان و جوان می دهد که استعدادهای خود را بیازماید و به پرورش خود با راهنمایی مربی آگاه همت ورزد . نوجوان و جوان امروزی فقط در محیط ورزش حاضر است نظم را بپذیرد ، چرا که در آن محیط همه مانند او به دستور و مقررات مربوط احترام می گذارند و مسئله تبعیض مطرح نیست همسالان و همراهان دیگرش هم مجبورند به دستورهای مربی عمل کنند.
سازمان کلی فلسفی ورزشی:
هر کشور بر اساس طبیعت، آب و هوا،محیط جغرافیایی و فطرت مردم آن سرزمین دارای فلسفه خود میباشد. چون نداشتن فلسفه ورزشی در هر کشور نمی تواند پایه و اساس درستی برای ورزشی آن کشور باشد.
مثلاً در اروپا فلسفه ورزشی مردم شباهت زیادی به فلسفه ورزشی رم و یونان باستان دارد. و یا کشور خودمان ایران سوابق طولانی تری نسبت به رم و یونان در ورزش دارد. بطوری که طبق مستندات تاریخی دو هزار و پانصد سال سابقه فلسفی در ورزش دارد، تا آنجا ضرب المثل پر مغز و بیاد ماندنی گواهی میدهد: عقل سالم در بدن سالم است، فلسفه ورزشی ایرانیان بوده است .
در نوشتههای "شیلر" و "گوته" نویسندگان بزرگ آلمان ، سه جمله ذیل را می توان در فلسفه ورزشی بسیار مؤثر دانست:
1ـ هر انسانی دوست دارد بازی کند و بازی کردن جزئی از زندگی می باشد.
به عنوان مثال: کودک دوست دارد با انگشت دست خود بازی کند. شما حتی در سن کهولت علاقمند به ورزش هستید حتی اگر از نوع سبک آن را انتخاب کنید . بنابراین بازی کردن ( ورزش) جزئی از رشد انسان است و اگر انسان ورزش نکند رشد سالم و صحیح نخواهد داشت.
2ـ هر کس مطابق با شعور و ذهن خود بازی خاصی را انتخاب می کند. مثلاً، بعضیها بازی گروهی توأم با خشونت را دوست دارند. پس به فوتبال، یا بسکتبال، یا هندبال، و یا راگبی روی می آورند. و بعضی ها برخورد بدنی را دوست ندارند پس به ورزشهایی چون والیبال، تنیس و یا بدمینتون و ... می پردازند. و عدهای به ورزشهای انفرادی مانند دو میدانی، ژیمناستیک، شنا و وزنه برداری علاقه دارند.
3ـ هـــرکس شخصیــت خـــود را در جریان بازی نشان می دهد. به همین دلیل، مربیــان می بایست علاوه بر شناخت روان شناسی، رفتار بازیکنان را مورد دقت و مطالعه قرار داده تا انعکای از شخصیت فردی بازیکن را در زندگی بدست آورند.
مثلاً بعضی از بازیکنان در زمین تمرین و مسابقه مرتب حرف می زنند. اینگونه افراد در کلاس درس هم بی دلیل صحبت خواهند کرد. یا در بازی و مسابقه با داور، در اداره با رئیس و سرپرست نیز حالت پرخاش و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
مغلوب علم خویش
چه درد بوده است در جانهای ایشان که چنین کارها و از این شیوه سخن ها از دل ایشان به صحرا آمده است... تذکره الاولیاء عطار
مقدمه
بزرگان قلمرو معرفت، به واسطه طنین وجودی که در تاریخ زمانه خویش و بعد از آن دارند همواره در معرض قضاوت قرار دارند ، آنان را هرکسی به اندازه وسع روزن خویش می نگرد، و شگفتا که گاه در هنگامه این قضاوت ها ، خفاشان نیز جرأت می یابند و در مسند داوری خورشید می نشینند و با توصیفات خود، قدرت دید و بینش خود را ابراز می دارند و آنچه می بینند و می کنند چیزی جز قدر بینایی خویش نیست.
مادح خورشید مداح خود است که دو چشمم روشن و نامرمد است
طیف قضاوت کنندگان
بررسی تاریخ گذشته و معاصر نشان می دهد که پیرامون آراء و احوال بزرگان سه دسته افراد قضاوت کرده و می کنند:
الف) عوامان و مردم عادی کوچه و بازار که به نوعی اندیشه های بزرگان با زندگی آنها پیوند می خورد و نوعی چالش درونی را برای آنها بوجود می آورد و آنها را دچار سؤال می کند.
ب) صاحبان قدرت و سیاست ورزانی که آراء و عملکرد بزرگان حوزه معرفت با ایدئولوژی مورد تأکید آنها رابطه پیدا می کند، خواه نسبتی تأکید کننده یا تضعیف کننده.
ج) صاحبان آراء و اندیشه ورزانی که با آن بزرگان معاصرند یا سالها بعد از طریق آثار و اقوال، نسبت به آنها آگاهی پیدا می کنند و اعلام موضع می نمایند.
معیارهایی برای فهم دقیق قضاوت های بزرگان
بزرگان قلمرو علم و عرفان را از سه منظر می توان مورد قضاوت قرار داد:
الف) تاریخچه زندگی پر فراز و نشیب آنها
ب) بررسی آثار به جا مانده از آنان و گزارش های دیگران از آراء افکار و احوال آنها
ج) حدیث نفس ها، گلایه ها، و گفتگوهای تنهایی آنها با خویش
پیداست هر یک از این منظرها، ما را با ابعادی از شخصیت بزرگان آشنا می کند و قلمروهای ناشناخته روحی و ابعاد حقیقی تری از حیات آنها را آشکار می سازد.
گاه در متون بزرگان قضاوت هایی نسبت به همدیگر دیده می شود که از دو دیدگاه پذیرش آنها مشکل می نماید:
1) هم را ستایی نوع نگاه آن بزرگان به جهان
گاه مشاهده می شود بزرگی چیزهایی را نفی کرده است که خود او هم کم و بیش دارای همان افکار و نظرات بوده است ، لذا این تردید را پیش می آورد که آیا این بزرگان با توجه به محدودیتهای جهان گذشته با تمام احوال و آثار همدیگر آشنا بوده اند که اینگونه قضاوت کرده اند؟ مبادا که این آراء مربوط به مقطعی از عمر آن بزرگان باشد و سخن های نهایی آنها نباشد؟....
2) تشابه در سرنوشت و زندگی بزرگان
بررسی شیوه زندگی، نوع تعاملات و پیامدهای زندگی بزرگان، ما را در جهت حدس هایی پیرامون آنها هدایت می کند، هر چه نوع زندگی و سبک و سیاق زندگی بزرگان با هم تشابه بیشتری داشته باشد ، می توان آراء آنها را نسبت به همدیگر در فضای مفهومی نزدیک تری مورد بررسی قرار داد.
پیداست که این تشابه را تنها می توان در خطوط کلان زندگی بزرگان پی گرفت و باور داشت که آنها سلیقه ها و شیوه های تفسیر و تأویل های ویژه ای برای فهم پدیده های جهان داشته اند.
این قضاوت ها گاه به نقد و نظر شفاهی آراء و اندیشه ها محدود می شده است و گاه به مناظره ها و جدالهای قلمی علمی نیز کشانده می شده و گاه که مواضع این بزرگان با قدرت و اندیشه های تبلیغی آنها تعارض می یافته است دادگاههای فرمایشی برای محکومیت این بزرگان بر پا می شده است تا قلم بدستان مداح بتوانند از عدالت حاکمان در برخورد آزاد اندیشانه با آراء مخالفان سخن بگویند.
شمس تبریزی و داوریهای او در رابطه با بزرگان
شمس تبریزی که به تعبیر «خرقه پوش صحبت» است ، قلندری بی محابا و تند و تیز، کم حوصله، تندخو، یک دنده، پرخاشگر، سخت گیر و انعطاف ناپذیر است... اما همین مرد خشن هنگام تنبیه در دل آرزو دارد کاش او را از خطای دیگران آگاه نمیساختند. در کتاب مقالات شمس که گفتارهای شفاهی او به مناسبت های گوناگون است گاه در مسند داوری و قضاوت پیرامون بزرگان می نشیند، ظاهر این قضاوتهای صریح و بریده و بی پرده نشان می دهد که این قضاوت ها گاه در پاسخ به سؤالاتی که مطرح شده اند،آمده اند و یا در لابلای کلام به آنها اشاراتی رفته است. جنس این قضاوت ها از نوع تحلیل علمی و موشکافانه مستند به آثار این بزرگان نیست، بلکه غالبا نتیجه تعاملات ، دیدارها ، شنیده ها، و محک زنیهای تجربه های فردی شمس با این بزرگان است. گاه ظاهر اظهار نظرهای او به قول خودش آمیخته به « نخوت درویشی » است که « محمد رسول ا...» نیز در این ایام مهار او را رها کرده است تا هر چه می کند بکند، گاه خود او گلایه می کند « آنها که با اولیاء حق عداوت می کنند پندارند در حق ایشان ، بدی می کنند»
و در تحلیل آنچه که خلق با بزرگان می کنند می گوید:
عیب از این بزرگان است و گرنه این خلق چه سگانند که در طعن در این بزرگان زنند؟
شمس در رهگذار قضاوت های نقادانه خود که آمیخته به طعنه و طنز است بسیاری از بزرگان را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد، و به تعبیر خودش « برهنه می کند» . گاه از منصور حلاج بیزاری می جوید و می گوید که دیروز از فلان زن بیرون آمده است و ادعای خدایی [انا الحق] می کند... با اذعان به فایده هایی که از محی الدین ابن عربی برده و علی رغم اینکه نیکو مؤمنی و همدردی اش ، را قبول داشته است ، او را (با وجود این که ابن عربی فرزند می خوانده) تازیانه می زده است . و بر خلاف ابن عربی که شمس را «اهل شرع» می دانست اما، او آشکارا می گفته که شیخ محمد متابعت دین محمد نمی کرده است... به فخر رازی طعنه می زد که تو چه زهره داری که می گویی محمد تازی چنین می گوید و محمد رازی فلان... و آنگاه که سخنان نقل شده از عین القضات را می شنود، می گوید یخ از آن می بارید.... و آنکه او را سلطان العارفین ]بایزید بسطامی] می خوانند بی خبر می داند و استدلال می کند « ابا یزید را اگر خبری بودی، هرگز « انا » ( من ) نگفتی و نتیجه می گیرد «هرگز حق نگوید که انا الحق ،هرگز حق نگوید: سبحانی. از عارفان که بگذریم برخی فیلسوفان چون ابن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بررسی کاربرد علم اخلاق و مقایسه با سایر علوم
علم اخلاق از علومی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان مخصوصاً اندیشمندان علوم اسلامی قرار گرفته، هر چند که نسبت به مسائل دیگر دین مثل فقه، کلام، فلسفه، فعالیتهای پژوهشی کمتری در آن انجام گرفته در حالیکه ضرورت بیشتری در آن احساس میشده است.
بهرحال در جهان معاصر با پیچیده شدن روابط انسانها و دهکدهای شدن جهان، این علم نمود بیشتری یافته و از ضروریترین علوم برای انسان بوده تا آنجائیکه یکی از مهمترین رسالتهای پیامبران نیز تزکیه و تهذیب نفوس انسان بوده و پیامبر اکرم نیز هدف خود را از رسالت به کمال رساندن خلقهای کریم میداند.
با بررسی مقایسهای علوم میتوان پی برد که علم اخلاق با سایر علوم حتی علوم انسانی تفاوتهای چشمگیری دارد که گذشته از مبانی نظری آن، این اختلاف در مبانی کاربردی آن حساستر و پررنگتر است که بشرح زیر و بطور خلاصه آمده است.
1- بهم آمیختگی دو حوزه نظری و عملی:
در سایر علوم میتوان دیوار بلندی بین مبانی نظری و کاربردی کشید و آن را در دو حوزه مستقل تعریف کرد اما در علم اخلاق این دو حوزه بهم کاملاً آمیختهاند.
بطور مثال در علم اقتصاد، اندیشمندان این رشته میتوانند انسانهای ثروتمندی نباشند و از دانش خود استفاده کاربردی ننمایند و یا عالمان علم ریاضی میتوانند به کاربرد آن بیاعتنا باشند.به عبارتی مثال « کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد» نفیاً یا اثباتاً در علم اخلاق مصداق ندارد و عالم علم اخلاق نه تنها میبایست مبانی را شناخته و آن را تجزیه و تحلیل کند بلکه خود نیز باید در کاربرد آن اسوه و نمونه باشد.
منابع تاریخی و نقلی نیز مؤید این مسئله است و اندیشمندانی در این علم ماندگار بوده و این علم را ارتقاء دادهاند که خود نیز در کاربرد آن کوشیدهاند و رنج فراوان بردهاند.
2- نقش مهم کاربرد علم اخلاق در تقسیمبندی و جایگاه علم اخلاق:
بسیاری از اندیشمندان تنها از ناحیه عمل و کاربرد علم اخلاق به تقسیمبندی آن کوشیدهاند و جایگاه آن را در سایر علوم با توجه به بحث کاربردی آن تعیین کردهاند که به موارد زیر میتوان اشاره کرد.(1)
ارسطو:
ارسطو علوم را به نحوی تقسیمبندی کرد که اکثر فلاسفه یونان به رسمیت شناختند وی علوم را به علوم نظری شامل: ریاضیات، طبیعات، الهیات و علوم عملی شامل علم اخلاق، علم تدبیر منزل و علم سیاست مدن تقسیم نمود.
رواقیان: (2)
رواقیان علوم را به چهار بخش شامل: ریاضیات، طبیعات، الهیات، اخلاقیات تقسیمبندی نمودند.از نظر آنان علم اخلاق جایگاهی رفیع دارد و خود به عنوان یک رشته اصلی علم قرار میگیرد.
جابربن حیان:
وی علوم را براساس علوم دنیوی و دینی تقسیم کرد و علوم دنیوی را به علم کم ارزش و پرارزش تفکیک نمود و علوم دینی را به علوم شرعی و عقلی تقسیم نمود و علم شرعی را به علوم ظاهری و باطنی تفکیک کرد.
از نظر او علوم عقلی بر دو نوع است علوم حروف مثل طب و روحانیات و علوم معانی مثل فلسفه و علم الهی، بنابراین اخلاق از نظر وی باید یکی از انواع علوم دنیوی پر ارزش و یا در لابلای این علوم باشد.
ابن سینا:
او در کتاب منطق المشرقین علوم را به علوم نظری و علوم عملی تقسیم نمود که غایت علوم نظری را « حق » میداند و انواع آن را شامل علوم طبیعی، علوم ریاضی و علوم الهی میداند اما غایت و هدف علوم عملی را « خیر و سعادت » دانسته و آن را بر سه بخش تقسیم میکند.اخلاق، تدبیر منزل، سیاست مدن سرسلسله این مکتب زنون معاصر ابیقور بود و حوزه درس این گروه در یکی از رواقهای شهر آتن منعقد میشد آنان حکمت را تنها برای تکلیف زندگانی و دستور اخلاقی میدانستند و استفاده عملی از آن نمیخواستند و بحث علت و معلولی را تا آنجا که به اخلاق مدد میرساند روا میداشتند و جمعیت ایشان بیشتر مذهبی بود تا فلسفی
امام محمد غزالی:
وی علوم را به دو گروه تقسیم کرده است علوم مکاشفه که هدف آن کشف و درک حقایق امور و موجودات مجرد است که در دسترس حس قرار ندارند و علوم معامله که علم رفتار و کردار و گفتار و بطور خلاصه اعمال انسان است.
بطوریکه از نحوه تقسیمبندی علوم بوسیله دانشمندان متقدم برمیآید علم اخلاق با توجه به مباحثه کاربردی آن در جایگاه تقسیمبندی علوم قرار گرفته است.