لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
پیشگفتار:
« فرش در فرهنگ ترکمن ریشه در تاروپود هستی و زندگی ترکمن دارد. فرش ترکمن، زادهی ذهن خلاق و اندیشهی جستجوگر و دستهای آفرینندهی مادر است. مادر، با زبان دل و با دستهای هنرمندش، فرش را زمینه و جلوهگر اندیشهاش کرد و با هر گره تمامی احساس و عاطفه و عشق مادرانهاش را به دخترش و به مردم ترکمن هدیه کرد. و در پایان برای زینت بخشیدن به قالی و اثبات حضور همیشگی خود در میان جلوههای گوناگون بافتهاش، اثری از انگشتان خسته و خونبارش را بعنوان نمادی بنام گلین بارقاق به یادگار گذاشت. مادر، زندگیاش را به قالی بخشید و ذرهذرهی جسم و روحش را بر تاروپود قالی گره میزد. او، در تلاطم همیشگی زندگیاش، برای زینتبخشیدن به آلاچیق، نواری بافت؛ اما چه نقشی را میبایست به آن مینهاد و چگونه میتوانست آنرا بیاراید؟
شاید اگر کاروانی را که خنچههای عروسی دختر دلبندش را در سراب حمل میکردند نقش این نوار میکرد- که چنین هم کرد- زیبا بود اما سراب را چگونه میتوانست بنمایاند. بیتاب و بیآرام و در شور همیشگی خود، تصویر همان کاروان را در آینهی خیالش نقش کرد، که صدای زنگهای آن چونان انفجار الهامی بر اندیشهاش طنین افکند. مادر، میراثش را به همهی عشق و مهر و احساس نهفته در آن، برای دخترانش به یادگار نهاد. که دختران امروز، مادران فردایند. اما دریغا! بافندگانی که سختی معیشت ناگزیرشان کرد تا برای بدست آوردن لقمهی نان ببافند و سریعتر ببفاند، بدون در نظرگرفتن کیفیت طرح و نقش و رنگ و بیآنکه بدانند نام آگاهانه با دست خود میراث گرانبهای مادر را در زیر خروارها خاکستر فراموش دفن میکند. چشمانشان را بستند تا چشمان غمزده و نگران مادر را نبینند. طرحها درهم سخت؛ اصالت گم شده؛ رنگها سست و بیدوام شد. کسی باید باشد تا آن همهی خوابی، آن همه شور و شیفتگی آن همه تکاپوی آگاهانه و از سرهوشیاری و آن همه رمزوراز خفته در هر نماد و آذین را حرمت نهند و پاس دارد. در این میان دل سوختهی عاشق که خود از میان همهی مردم و فرهنگ برخاسته، سعی دارد که فریاد دردآلود فرش ترکمن را به گوش هراهل دردی برساند، تا شاید از آن میان یکی کارگر افتد. درحال حاضر هنر قوی در حال از دست دادن خصلتهای خویش است و فرش از این مقوله جدا نیست. درنتیجه نه تنها ظرافت نقشها بلکه زیبایی رنگها هم آسیب خواهند دید.
هنگامی که فرشهای آسیای مرکزی، درمیان مردم شهرهای وین، برلن، پاریس، یا لندن - که در تجمل غوطهورند - رواج یافت و مدشد هجوم خریداران اروپایی به دورترین بازارها و روستاهای دستنخورده و حتی اردوگاها چادرنشینان آغاز شد. در نتیجه. بومیان این مناطق که فریفتهی پول خریداران شدهبودند، فرشهایی را که از قیمت واقعی آنها اطلاع نداشتند، به فروش رساندند و بدین نحو مناطق زندگی آنان، گزیدهترین، گرانبهاترین، و پرمایهترین فرآوردههای خود را از دست داده و به دنبال خارجشدن این آثار، امکان بافت و تهیهی نمونههای مشابه آنها از بین رفت. هماکنون بافندگان اینگونه فرشها، برا ثر اغوای سود بیشتر و آنیتر توجه به این وظیفه و حرفهی خانوادگی را از دست دادهاند و فرشهایی ارائه میکنند که باکار کم ظاهری چشم گیرد و دلپذیر دارد. امروز ایران، قفقاز و ترکستان شاهد فرشهایی هستیم که فاید کیفیت هنری هستند.»
لالایی قالیباف ترکمن
آبادان بر بلندی نشسته میخواند
و به افتخار ترکمن قالی میبافد
برکوهپایهها، ردپای گور خزان
و در خانهی کوچکترین برادر،
گلی قرمز بر قالی!
لالایی، لالایی
لالاکن، فرزند دلبندم
گل من، گلی که ماهی یک قالی میبافد،
و کنارهی قالیاش، جای ده سرانگشت اوست،
در میان گلها، به لاله میماند
به قرمزدانه میماند
لالایی، لالایی
لالاکن فرزند دلبندم
تاریخچه فرش
سابقه فرش را در جهان میتوان به آغاز تمدن در جوامع بشری مربوط دانست از آن زمان که انسان دانست روی زمین سرد و پراز خاک و حشره نمیتواند زندگی کند و شروع به استفاده از پوست و سپس پشمهای درهمشده جانوران اطراف محیطزیست خود کرد، انواع اولیه فرش بیتردید کیفیتی شبیه به نمد و یا تولیدات ابتدایی نساجی داشتهاست ولی بهرحال از آنجاکه از بافتههای اولیه فرش به دلیل کیفیت غیرقابل دوام آن نمونههایی دردست نیست هیچیک از حدسیات و تئوریها و استدلالات مورخان و محققان نتوانستهاست زمانی دقیق برای تهیه اولین نوع از این پدیده زیبای انسانی را تعیین نماید.
بیشک ایرانیان نیز نمیتوانند ادعای تولید اولین فرشهای دستباف را داشتهباشند ولی شواهد و مدراک تاریخی و بخصوص کشف قالی پازیریک سهم اعظم در خلق و تولید این هنر گرانبها را از آن ایرانیان میسازد.
در اشعار همراز« ارابههای ایرانی که با فرشهای ارغوانی پوشیده شده» یاد میشود. گزنفون به هنگام ثبت جنگهای ایران اشاراتی دارد دال براینکه« ایرانیان زیر بسترهای خود از فرشهای نرمی استفاده میکردهاند» در کتاب آناباسیس از فرشی صحبت میشود که ارزش آن معادل 10 مینائوس(واحد پول یونان) برابر 38 پوند نقره بودهاست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
پیشگفتار:
« فرش در فرهنگ ترکمن ریشه در تاروپود هستی و زندگی ترکمن دارد. فرش ترکمن، زادهی ذهن خلاق و اندیشهی جستجوگر و دستهای آفرینندهی مادر است. مادر، با زبان دل و با دستهای هنرمندش، فرش را زمینه و جلوهگر اندیشهاش کرد و با هر گره تمامی احساس و عاطفه و عشق مادرانهاش را به دخترش و به مردم ترکمن هدیه کرد. و در پایان برای زینت بخشیدن به قالی و اثبات حضور همیشگی خود در میان جلوههای گوناگون بافتهاش، اثری از انگشتان خسته و خونبارش را بعنوان نمادی بنام گلین بارقاق به یادگار گذاشت. مادر، زندگیاش را به قالی بخشید و ذرهذرهی جسم و روحش را بر تاروپود قالی گره میزد. او، در تلاطم همیشگی زندگیاش، برای زینتبخشیدن به آلاچیق، نواری بافت؛ اما چه نقشی را میبایست به آن مینهاد و چگونه میتوانست آنرا بیاراید؟
شاید اگر کاروانی را که خنچههای عروسی دختر دلبندش را در سراب حمل میکردند نقش این نوار میکرد- که چنین هم کرد- زیبا بود اما سراب را چگونه میتوانست بنمایاند. بیتاب و بیآرام و در شور همیشگی خود، تصویر همان کاروان را در آینهی خیالش نقش کرد، که صدای زنگهای آن چونان انفجار الهامی بر اندیشهاش طنین افکند. مادر، میراثش را به همهی عشق و مهر و احساس نهفته در آن، برای دخترانش به یادگار نهاد. که دختران امروز، مادران فردایند. اما دریغا! بافندگانی که سختی معیشت ناگزیرشان کرد تا برای بدست آوردن لقمهی نان ببافند و سریعتر ببفاند، بدون در نظرگرفتن کیفیت طرح و نقش و رنگ و بیآنکه بدانند نام آگاهانه با دست خود میراث گرانبهای مادر را در زیر خروارها خاکستر فراموش دفن میکند. چشمانشان را بستند تا چشمان غمزده و نگران مادر را نبینند. طرحها درهم سخت؛ اصالت گم شده؛ رنگها سست و بیدوام شد. کسی باید باشد تا آن همهی خوابی، آن همه شور و شیفتگی آن همه تکاپوی آگاهانه و از سرهوشیاری و آن همه رمزوراز خفته در هر نماد و آذین را حرمت نهند و پاس دارد. در این میان دل سوختهی عاشق که خود از میان همهی مردم و فرهنگ برخاسته، سعی دارد که فریاد دردآلود فرش ترکمن را به گوش هراهل دردی برساند، تا شاید از آن میان یکی کارگر افتد. درحال حاضر هنر قوی در حال از دست دادن خصلتهای خویش است و فرش از این مقوله جدا نیست. درنتیجه نه تنها ظرافت نقشها بلکه زیبایی رنگها هم آسیب خواهند دید.
هنگامی که فرشهای آسیای مرکزی، درمیان مردم شهرهای وین، برلن، پاریس، یا لندن - که در تجمل غوطهورند - رواج یافت و مدشد هجوم خریداران اروپایی به دورترین بازارها و روستاهای دستنخورده و حتی اردوگاها چادرنشینان آغاز شد. در نتیجه. بومیان این مناطق که فریفتهی پول خریداران شدهبودند، فرشهایی را که از قیمت واقعی آنها اطلاع نداشتند، به فروش رساندند و بدین نحو مناطق زندگی آنان، گزیدهترین، گرانبهاترین، و پرمایهترین فرآوردههای خود را از دست داده و به دنبال خارجشدن این آثار، امکان بافت و تهیهی نمونههای مشابه آنها از بین رفت. هماکنون بافندگان اینگونه فرشها، برا ثر اغوای سود بیشتر و آنیتر توجه به این وظیفه و حرفهی خانوادگی را از دست دادهاند و فرشهایی ارائه میکنند که باکار کم ظاهری چشم گیرد و دلپذیر دارد. امروز ایران، قفقاز و ترکستان شاهد فرشهایی هستیم که فاید کیفیت هنری هستند.»
لالایی قالیباف ترکمن
آبادان بر بلندی نشسته میخواند
و به افتخار ترکمن قالی میبافد
برکوهپایهها، ردپای گور خزان
و در خانهی کوچکترین برادر،
گلی قرمز بر قالی!
لالایی، لالایی
لالاکن، فرزند دلبندم
گل من، گلی که ماهی یک قالی میبافد،
و کنارهی قالیاش، جای ده سرانگشت اوست،
در میان گلها، به لاله میماند
به قرمزدانه میماند
لالایی، لالایی
لالاکن فرزند دلبندم
تاریخچه فرش
سابقه فرش را در جهان میتوان به آغاز تمدن در جوامع بشری مربوط دانست از آن زمان که انسان دانست روی زمین سرد و پراز خاک و حشره نمیتواند زندگی کند و شروع به استفاده از پوست و سپس پشمهای درهمشده جانوران اطراف محیطزیست خود کرد، انواع اولیه فرش بیتردید کیفیتی شبیه به نمد و یا تولیدات ابتدایی نساجی داشتهاست ولی بهرحال از آنجاکه از بافتههای اولیه فرش به دلیل کیفیت غیرقابل دوام آن نمونههایی دردست نیست هیچیک از حدسیات و تئوریها و استدلالات مورخان و محققان نتوانستهاست زمانی دقیق برای تهیه اولین نوع از این پدیده زیبای انسانی را تعیین نماید.
بیشک ایرانیان نیز نمیتوانند ادعای تولید اولین فرشهای دستباف را داشتهباشند ولی شواهد و مدراک تاریخی و بخصوص کشف قالی پازیریک سهم اعظم در خلق و تولید این هنر گرانبها را از آن ایرانیان میسازد.
در اشعار همراز« ارابههای ایرانی که با فرشهای ارغوانی پوشیده شده» یاد میشود. گزنفون به هنگام ثبت جنگهای ایران اشاراتی دارد دال براینکه« ایرانیان زیر بسترهای خود از فرشهای نرمی استفاده میکردهاند» در کتاب آناباسیس از فرشی صحبت میشود که ارزش آن معادل 10 مینائوس(واحد پول یونان) برابر 38 پوند نقره بودهاست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
پیشگفتار:
« فرش در فرهنگ ترکمن ریشه در تاروپود هستی و زندگی ترکمن دارد. فرش ترکمن، زادهی ذهن خلاق و اندیشهی جستجوگر و دستهای آفرینندهی مادر است. مادر، با زبان دل و با دستهای هنرمندش، فرش را زمینه و جلوهگر اندیشهاش کرد و با هر گره تمامی احساس و عاطفه و عشق مادرانهاش را به دخترش و به مردم ترکمن هدیه کرد. و در پایان برای زینت بخشیدن به قالی و اثبات حضور همیشگی خود در میان جلوههای گوناگون بافتهاش، اثری از انگشتان خسته و خونبارش را بعنوان نمادی بنام گلین بارقاق به یادگار گذاشت. مادر، زندگیاش را به قالی بخشید و ذرهذرهی جسم و روحش را بر تاروپود قالی گره میزد. او، در تلاطم همیشگی زندگیاش، برای زینتبخشیدن به آلاچیق، نواری بافت؛ اما چه نقشی را میبایست به آن مینهاد و چگونه میتوانست آنرا بیاراید؟
شاید اگر کاروانی را که خنچههای عروسی دختر دلبندش را در سراب حمل میکردند نقش این نوار میکرد- که چنین هم کرد- زیبا بود اما سراب را چگونه میتوانست بنمایاند. بیتاب و بیآرام و در شور همیشگی خود، تصویر همان کاروان را در آینهی خیالش نقش کرد، که صدای زنگهای آن چونان انفجار الهامی بر اندیشهاش طنین افکند. مادر، میراثش را به همهی عشق و مهر و احساس نهفته در آن، برای دخترانش به یادگار نهاد. که دختران امروز، مادران فردایند. اما دریغا! بافندگانی که سختی معیشت ناگزیرشان کرد تا برای بدست آوردن لقمهی نان ببافند و سریعتر ببفاند، بدون در نظرگرفتن کیفیت طرح و نقش و رنگ و بیآنکه بدانند نام آگاهانه با دست خود میراث گرانبهای مادر را در زیر خروارها خاکستر فراموش دفن میکند. چشمانشان را بستند تا چشمان غمزده و نگران مادر را نبینند. طرحها درهم سخت؛ اصالت گم شده؛ رنگها سست و بیدوام شد. کسی باید باشد تا آن همهی خوابی، آن همه شور و شیفتگی آن همه تکاپوی آگاهانه و از سرهوشیاری و آن همه رمزوراز خفته در هر نماد و آذین را حرمت نهند و پاس دارد. در این میان دل سوختهی عاشق که خود از میان همهی مردم و فرهنگ برخاسته، سعی دارد که فریاد دردآلود فرش ترکمن را به گوش هراهل دردی برساند، تا شاید از آن میان یکی کارگر افتد. درحال حاضر هنر قوی در حال از دست دادن خصلتهای خویش است و فرش از این مقوله جدا نیست. درنتیجه نه تنها ظرافت نقشها بلکه زیبایی رنگها هم آسیب خواهند دید.
هنگامی که فرشهای آسیای مرکزی، درمیان مردم شهرهای وین، برلن، پاریس، یا لندن - که در تجمل غوطهورند - رواج یافت و مدشد هجوم خریداران اروپایی به دورترین بازارها و روستاهای دستنخورده و حتی اردوگاها چادرنشینان آغاز شد. در نتیجه. بومیان این مناطق که فریفتهی پول خریداران شدهبودند، فرشهایی را که از قیمت واقعی آنها اطلاع نداشتند، به فروش رساندند و بدین نحو مناطق زندگی آنان، گزیدهترین، گرانبهاترین، و پرمایهترین فرآوردههای خود را از دست داده و به دنبال خارجشدن این آثار، امکان بافت و تهیهی نمونههای مشابه آنها از بین رفت. هماکنون بافندگان اینگونه فرشها، برا ثر اغوای سود بیشتر و آنیتر توجه به این وظیفه و حرفهی خانوادگی را از دست دادهاند و فرشهایی ارائه میکنند که باکار کم ظاهری چشم گیرد و دلپذیر دارد. امروز ایران، قفقاز و ترکستان شاهد فرشهایی هستیم که فاید کیفیت هنری هستند.»
لالایی قالیباف ترکمن
آبادان بر بلندی نشسته میخواند
و به افتخار ترکمن قالی میبافد
برکوهپایهها، ردپای گور خزان
و در خانهی کوچکترین برادر،
گلی قرمز بر قالی!
لالایی، لالایی
لالاکن، فرزند دلبندم
گل من، گلی که ماهی یک قالی میبافد،
و کنارهی قالیاش، جای ده سرانگشت اوست،
در میان گلها، به لاله میماند
به قرمزدانه میماند
لالایی، لالایی
لالاکن فرزند دلبندم
تاریخچه فرش
سابقه فرش را در جهان میتوان به آغاز تمدن در جوامع بشری مربوط دانست از آن زمان که انسان دانست روی زمین سرد و پراز خاک و حشره نمیتواند زندگی کند و شروع به استفاده از پوست و سپس پشمهای درهمشده جانوران اطراف محیطزیست خود کرد، انواع اولیه فرش بیتردید کیفیتی شبیه به نمد و یا تولیدات ابتدایی نساجی داشتهاست ولی بهرحال از آنجاکه از بافتههای اولیه فرش به دلیل کیفیت غیرقابل دوام آن نمونههایی دردست نیست هیچیک از حدسیات و تئوریها و استدلالات مورخان و محققان نتوانستهاست زمانی دقیق برای تهیه اولین نوع از این پدیده زیبای انسانی را تعیین نماید.
بیشک ایرانیان نیز نمیتوانند ادعای تولید اولین فرشهای دستباف را داشتهباشند ولی شواهد و مدراک تاریخی و بخصوص کشف قالی پازیریک سهم اعظم در خلق و تولید این هنر گرانبها را از آن ایرانیان میسازد.
در اشعار همراز« ارابههای ایرانی که با فرشهای ارغوانی پوشیده شده» یاد میشود. گزنفون به هنگام ثبت جنگهای ایران اشاراتی دارد دال براینکه« ایرانیان زیر بسترهای خود از فرشهای نرمی استفاده میکردهاند» در کتاب آناباسیس از فرشی صحبت میشود که ارزش آن معادل 10 مینائوس(واحد پول یونان) برابر 38 پوند نقره بودهاست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
پیشگفتار
در اواسط قرن بیستم بود که انسانها و جوامع بشری شاهد رنسانس دیگری بودند که تغییرات اساسی و شگرفی را در نحوه زندگی و رفتار بشر به وجود آورد. انسان هزاره سوم هرچه در توان داشت صرف میکرد تا بتواند شیوه زندگی خود را به بهترین نحو ممکن در جهت بهبود کیفیت آن تغییر دهد.
در این میان بود که اینترنت با تمامی کارکردها و تأثیراتش با قدرت تمام خلق شد. این سیستم دیر زمانی نگذشت که جای خود را در بطن زندگی مردم و جوامع به طور افسار گسیختهای باز کرد و نگرشهای جدیدی را در عرصههای مختلف خلق کرد.
اینترنت بعنوان یک پدیده نوین در اجتماعات انسانی در حال گسترش است. هر روز از سوی صاحبنظران و رسانهها نقش مثبت اینترنت درتوسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برجستهسازی میشود و در جهت بهبود آثار مثبت و کاهش پیامدهای منفی اینترنت نظرات و پیشنهادات فراوانی ارائه میگردد.
جامعه امروز به طور روزافزون از جنبههای آموزشی، ارتباطات، اطلاعات، اقتصاد و بازار به تکنولوژیهای ارتباطی و شبکه اطلاعاتی وابسته شده است. در سطح کلان اینترنت و در بعد اقتصادی به تجارت الکترونیک، در بعد سیاسی به کاهش اقتدار دولتها، در بعد اجتماعی به کاهش هزینهها و در بعد فرهنگی تسلط زبان انگلیسی را در پی داشته است.
اگر قبول داشته باشیم که ساختار و بنیان زندگی امروز از اساس تغییر کرده است میتوانیم مظاهر این تغییرات را بپذیریم، پدیدههایی چون دولت الکترونیک، اقتصاد الکترونیک، بانکداری الکترونیک، آموزش الکترونیک و ..... از جمله این موارد هستند.
اما زندگی در یک شهر الکترونیک و جامعه اطلاعاتی نیازمند پیشفرضهایی از سوی شهروندان آن جامعه است. پیشنیازهایی که نیارمند زندگی در دولت الکترونیک و شهر الکترونیک است. شهروند امروز دیگر یک شهروند معمولی نیست. او یک شهروند الکترونیک است با تمام تواناییهای لازم برای یک زندگی شبکهای.
پیدا کردن شغل در دهکده جهانى هزاره سوم، کار آسانى است. البته اگر قبول کنید که کاریابى در این دوران، نیازمند استفاده از قابلیت هاى ارتباطى و اطلاع رسانى همین عصر است. اگر بخواهید روش هاى سنتى کاریابى و پیدا کردن یک شغل مناسب را دنبال کنید، شاید چند هفته سرگردان باشید و تنها صفحه نیازمندى هاى چند نشریه یا مراجعه به شمارى آژانس کاریابى شهرى، شما را ارضا کند. به هر حال هر کس روش خاصى را پى مى گیرد. اما بهترین روش ها کدام است، مسئله اى که در این گزارش به آن خواهیم پرداخت این متن غنی را همکار گرامی درج نموده که عینا تقدیم می گردد.
مقدمه:
زمان زیادی نیست که کلمات کارآفرین و کارآفرینی در رسانههای مختلف تکرار میشود و هر کس به سلیقه خود از این واژه جدید برای اشاره به مدیران، افراد موفق،سرمایهداران،سرمایهگذاران،صادرکنندگان، دلالها و تاجران استفاده میکند. هرچند هر کدام از این افراد ممکن است کارآفرین باشند ولی هیچکدام مصداق کاملی برای این مفهوم نیستند.به راستی کارآفرین کیست؟ آیا کارآفرینان ویژگیهای متمایزی از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد دارند؟ نگاهی به مسیر حرکت فعالیتهای کارآفرینان،مبدأ و منشأ و حرکت و انرژی که در طول مسیر آنان را تغذیه مینماید در تصویری اجمالی از شخصیت کارآفرین ارائه شده است.چه چیز باعث میشود که نشاط حرکت به لختی و سکون غلبه کند؟ آرزوی آن چیزی که امروز نیست ولی فردا میتواند باشد، اولین چیزی است که جمود کارآفرین را در هم میشکند. یعنی کارآفرین آرزومند است.آن چه جهت و مسیر کارآفرین را برای رسیدن به آرزوهایش تعیین میکند از درون او برمیخیزد. عزم او برای حرکت یا توقف و اقدام یا عدم اقدام، چیزی نیست که مولود شرایط،محیط یا اطرافیان باشد. یعنی کارآفرین کنترل درونی دارد. او برای اینکه بتواند درست آن چه را که میاندیشد عینیت بخشد و عزم خود را عملی کند باید رئیس و کارفرمای خود باشد. یعنیکارآفرین نیاز به استقلال دارد.وقتی که خلاقیت از ذهن به عمل منتقل میشود، نوآوری صورت میگیرد. نوآوری یعنی پیمودن راه نارفته، کسی که اولین بار راهی را میپیماید،اولین کسی است که میتواند خبر مخاطرات راه را برای دیگران بیاورد. یعنی کارآفرین خطرپذیر است.
او به جای آن که منتظر ضمانت یک پایان موفق بماند، به فکر و تلاش خود تکیه میزند، به مشکلات حمله میکند و پیش میرود. یعنی کارآفرین منفعل نیست و برای استقبال از آینده روحیهای تهاجمی دارد.
ذهن پویای او مرزهای از پیش تعیینشده و قالبهای رایج را درهم میشکند و با وجودی که همان چیزی را میبیند که دیگران بینند،اما چیزی را میاندیشد که دیگران نمیاندیشند. یعنیکارآفرین خلاق است.
به استقبال فردا رفتن، آخر ماجرا نیست. کسی که آگاهانه و پیشاپیش خود را در میدان مواجهه با مسائل میاندازد، باید توان سخت کارکردن در شرایط پرتنش را هم داشته باشد. یعنی کارآفرین با وجود فشار زیاد ، کارآیی خود را حفظ میکند.
لحظه تصمیم آغاز،تنها زمانی نیست که او با ریسک مخاطره مواجه میشود. ابهام یک پایان نامعلوم، برهر قدم این راه سایه میاندازد. یعنی کارآفرین قدرت تحمل ابهام دارد.
باید گفت که تعریف مجموعهای از صفات که کارآفرین ایدهآل را به تصویر کشد ، امکانپذیر نیست و از طرفی هر کارآفرینی تمام ویژگیهای ذکر شده در ادبیات را ندارد. برخی دیگر از ویژگیهایی که محققین بسیاری آنها را به عنوان ویژگیهای کارآفرین برشمردهاند عبارتند از: آیندهنگربودن و داشتن چشم انداز : چشمانداز برای شخص کارآفرین کاملاً شفاف و خالی از هرگونه ابهام بوده و لذا قابل انتقال به دیگران میباشد. داشتن چنین چشماندازی به کارآفرین کمک میکند تا حرکتی مستمر و بدون سردرگمی و مستقیم به سمت هدف داشته باشد. علاوه بر این چشمانداز قابل انتقال دیگران را نیز در طی مسیر همراه و مددیار او مینماید.مصمم بودن : عزم راسخ کارآفرینان یکی دیگر از ویژگیهای بارز آنهاست که انرژی و تعهد لازم برای کسب موفقیت را ایجاد میکند. کارآفرینان مصمم از ایدههای جدید و فرصتها و پیشنهادات شغلی دیگر چشمپوشی کرده و در مقابل به کاری که برای خود برگزیدهاند پایبند میماند. این قطعیت کارآفرین را در طی فرایند راهاندازی از هر گونه شک و تردید و دودلی مصون نگاه میدارد تا حدی که مخالفت نزدیکان و آشنایان نیز نمیتواند در اراده آنان خللی وارد نموده بلکه دودلی دیگران نیز تحت تأثیر این قطعیت برطرف میشود.
انگیزش: نیاز خود شکوفایی یکی از مهمترین انگیزههای کار آفرینان در محقق کردن چشمانداز خود است. نتیجه این نیاز قوی این است که در مسیر حرکت به سوی هدف،هرچیز دیگری از اولویت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
پیشگفتار
در اواسط قرن بیستم بود که انسانها و جوامع بشری شاهد رنسانس دیگری بودند که تغییرات اساسی و شگرفی را در نحوه زندگی و رفتار بشر به وجود آورد. انسان هزاره سوم هرچه در توان داشت صرف میکرد تا بتواند شیوه زندگی خود را به بهترین نحو ممکن در جهت بهبود کیفیت آن تغییر دهد.
در این میان بود که اینترنت با تمامی کارکردها و تأثیراتش با قدرت تمام خلق شد. این سیستم دیر زمانی نگذشت که جای خود را در بطن زندگی مردم و جوامع به طور افسار گسیختهای باز کرد و نگرشهای جدیدی را در عرصههای مختلف خلق کرد.
اینترنت بعنوان یک پدیده نوین در اجتماعات انسانی در حال گسترش است. هر روز از سوی صاحبنظران و رسانهها نقش مثبت اینترنت درتوسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برجستهسازی میشود و در جهت بهبود آثار مثبت و کاهش پیامدهای منفی اینترنت نظرات و پیشنهادات فراوانی ارائه میگردد.
جامعه امروز به طور روزافزون از جنبههای آموزشی، ارتباطات، اطلاعات، اقتصاد و بازار به تکنولوژیهای ارتباطی و شبکه اطلاعاتی وابسته شده است. در سطح کلان اینترنت و در بعد اقتصادی به تجارت الکترونیک، در بعد سیاسی به کاهش اقتدار دولتها، در بعد اجتماعی به کاهش هزینهها و در بعد فرهنگی تسلط زبان انگلیسی را در پی داشته است.
اگر قبول داشته باشیم که ساختار و بنیان زندگی امروز از اساس تغییر کرده است میتوانیم مظاهر این تغییرات را بپذیریم، پدیدههایی چون دولت الکترونیک، اقتصاد الکترونیک، بانکداری الکترونیک، آموزش الکترونیک و ..... از جمله این موارد هستند.
اما زندگی در یک شهر الکترونیک و جامعه اطلاعاتی نیازمند پیشفرضهایی از سوی شهروندان آن جامعه است. پیشنیازهایی که نیارمند زندگی در دولت الکترونیک و شهر الکترونیک است. شهروند امروز دیگر یک شهروند معمولی نیست. او یک شهروند الکترونیک است با تمام تواناییهای لازم برای یک زندگی شبکهای.
پیدا کردن شغل در دهکده جهانى هزاره سوم، کار آسانى است. البته اگر قبول کنید که کاریابى در این دوران، نیازمند استفاده از قابلیت هاى ارتباطى و اطلاع رسانى همین عصر است. اگر بخواهید روش هاى سنتى کاریابى و پیدا کردن یک شغل مناسب را دنبال کنید، شاید چند هفته سرگردان باشید و تنها صفحه نیازمندى هاى چند نشریه یا مراجعه به شمارى آژانس کاریابى شهرى، شما را ارضا کند. به هر حال هر کس روش خاصى را پى مى گیرد. اما بهترین روش ها کدام است، مسئله اى که در این گزارش به آن خواهیم پرداخت این متن غنی را همکار گرامی درج نموده که عینا تقدیم می گردد.
مقدمه:
زمان زیادی نیست که کلمات کارآفرین و کارآفرینی در رسانههای مختلف تکرار میشود و هر کس به سلیقه خود از این واژه جدید برای اشاره به مدیران، افراد موفق،سرمایهداران،سرمایهگذاران،صادرکنندگان، دلالها و تاجران استفاده میکند. هرچند هر کدام از این افراد ممکن است کارآفرین باشند ولی هیچکدام مصداق کاملی برای این مفهوم نیستند.به راستی کارآفرین کیست؟ آیا کارآفرینان ویژگیهای متمایزی از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد دارند؟ نگاهی به مسیر حرکت فعالیتهای کارآفرینان،مبدأ و منشأ و حرکت و انرژی که در طول مسیر آنان را تغذیه مینماید در تصویری اجمالی از شخصیت کارآفرین ارائه شده است.چه چیز باعث میشود که نشاط حرکت به لختی و سکون غلبه کند؟ آرزوی آن چیزی که امروز نیست ولی فردا میتواند باشد، اولین چیزی است که جمود کارآفرین را در هم میشکند. یعنی کارآفرین آرزومند است.آن چه جهت و مسیر کارآفرین را برای رسیدن به آرزوهایش تعیین میکند از درون او برمیخیزد. عزم او برای حرکت یا توقف و اقدام یا عدم اقدام، چیزی نیست که مولود شرایط،محیط یا اطرافیان باشد. یعنی کارآفرین کنترل درونی دارد. او برای اینکه بتواند درست آن چه را که میاندیشد عینیت بخشد و عزم خود را عملی کند باید رئیس و کارفرمای خود باشد. یعنیکارآفرین نیاز به استقلال دارد.وقتی که خلاقیت از ذهن به عمل منتقل میشود، نوآوری صورت میگیرد. نوآوری یعنی پیمودن راه نارفته، کسی که اولین بار راهی را میپیماید،اولین کسی است که میتواند خبر مخاطرات راه را برای دیگران بیاورد. یعنی کارآفرین خطرپذیر است.
او به جای آن که منتظر ضمانت یک پایان موفق بماند، به فکر و تلاش خود تکیه میزند، به مشکلات حمله میکند و پیش میرود. یعنی کارآفرین منفعل نیست و برای استقبال از آینده روحیهای تهاجمی دارد.
ذهن پویای او مرزهای از پیش تعیینشده و قالبهای رایج را درهم میشکند و با وجودی که همان چیزی را میبیند که دیگران بینند،اما چیزی را میاندیشد که دیگران نمیاندیشند. یعنیکارآفرین خلاق است.
به استقبال فردا رفتن، آخر ماجرا نیست. کسی که آگاهانه و پیشاپیش خود را در میدان مواجهه با مسائل میاندازد، باید توان سخت کارکردن در شرایط پرتنش را هم داشته باشد. یعنی کارآفرین با وجود فشار زیاد ، کارآیی خود را حفظ میکند.
لحظه تصمیم آغاز،تنها زمانی نیست که او با ریسک مخاطره مواجه میشود. ابهام یک پایان نامعلوم، برهر قدم این راه سایه میاندازد. یعنی کارآفرین قدرت تحمل ابهام دارد.
باید گفت که تعریف مجموعهای از صفات که کارآفرین ایدهآل را به تصویر کشد ، امکانپذیر نیست و از طرفی هر کارآفرینی تمام ویژگیهای ذکر شده در ادبیات را ندارد. برخی دیگر از ویژگیهایی که محققین بسیاری آنها را به عنوان ویژگیهای کارآفرین برشمردهاند عبارتند از: آیندهنگربودن و داشتن چشم انداز : چشمانداز برای شخص کارآفرین کاملاً شفاف و خالی از هرگونه ابهام بوده و لذا قابل انتقال به دیگران میباشد. داشتن چنین چشماندازی به کارآفرین کمک میکند تا حرکتی مستمر و بدون سردرگمی و مستقیم به سمت هدف داشته باشد. علاوه بر این چشمانداز قابل انتقال دیگران را نیز در طی مسیر همراه و مددیار او مینماید.مصمم بودن : عزم راسخ کارآفرینان یکی دیگر از ویژگیهای بارز آنهاست که انرژی و تعهد لازم برای کسب موفقیت را ایجاد میکند. کارآفرینان مصمم از ایدههای جدید و فرصتها و پیشنهادات شغلی دیگر چشمپوشی کرده و در مقابل به کاری که برای خود برگزیدهاند پایبند میماند. این قطعیت کارآفرین را در طی فرایند راهاندازی از هر گونه شک و تردید و دودلی مصون نگاه میدارد تا حدی که مخالفت نزدیکان و آشنایان نیز نمیتواند در اراده آنان خللی وارد نموده بلکه دودلی دیگران نیز تحت تأثیر این قطعیت برطرف میشود.
انگیزش: نیاز خود شکوفایی یکی از مهمترین انگیزههای کار آفرینان در محقق کردن چشمانداز خود است. نتیجه این نیاز قوی این است که در مسیر حرکت به سوی هدف،هرچیز دیگری از اولویت