لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
در مفهوم سیره
یکی از منا بع شناخت که یک نفر مسلمان باید و بینش خود را با استفاده از آن اصلاح و تکمیل کند سیره وجود مقدس پیغمبر اکرم (ص) است . قبل ازورود به بحث مقدمه کوتاهی را یاد آوری می کنم وآن اینکه:یکی از نعمتهای خدا برما مسلمین ویکی از افتخارات مسلمین نسبت به پیروان ادیان دیگر اینست که قسمت بسیار زیادی ازسخنان پیغمبر(ص) متواترو مسلم است امروزط در اختیار ما قرار دارد در صورتی که پیروان هیچ یک از ادیان دیگر نمی تواند چنین ادعایی بکنند و به طور قطع بگویند که مثلا فلان جمله ، جمله ای است که از زبان موسی (ع) یا از زبان عیسی (ع) شنیده شده است .
البته جمله های زیادی هست ولی آنقدر که باید ، مسلم و قطعی نیست .
دیگر اینکه تاریخ زندگی پیغمبر ما بسیار روشن و مستند است . حتی دقایق وجزئیاتی اززندگی پیغمبراکرم امروز به صورت قطعی ومسلم دردست است که دربارة هیچ کس دیگرچنین نیست .ازسال وزمان وحتی روزتولدش واینکه چندمین هفته بوده است ودوران شیرخوارگیش ، دورانی که در صحرا زندگی کرده است ، دوران قبل از بلوغ او ، مسافرتهایش به خارج عربستان ، شغلهایی که قبل از نبوت داشته ، اینکه ازدواجش درچه سن و سالی بوده است و چه فرزندانی برایش متولد شده اند و آنها که قبل از خودش از دنیا رفته اند ، در چهع سنی و.فات کرده اند ، و امسال اینها ، تا به دوران رسالت و بعثتش که دقیق تر و بارزتر است ، چون بعثت او منجر به حادثه بزرگی میشود . اولین کسی که به او ایمان آورد چه کسی بود، دومین کسی که به او ایمان آورد چه کسی بود ، سومین فردی که به او ایمکان آورد چه کسی بود ، فلان شخص در چه سالی ایمان آورد ، چه سخنانی میان او و دیگران مبادله شد ، چه کارهایی کرد و چه روشی داشت همه و همه دقیقا روشن است .
عده ای از مسیحیها ، یعنی مسیحیان جغرافیایی نه مسیحیانی که ایمان دارند میگویندآیا اصلاً کسی بنام مسیح در دنیا وجود داشته یا یا این یک شخصیت افسانه ای است که ساخته اند . اینها اصلاً در وجود مسیح شک دارند البته این حرف از نظرما مردود است چون قرآن وجود عیسی (ع) را تایئد کرده و ما از آن جهت که به قرآن ایمان داریم ، دیگر شکی در این مطلب نداریم .
برای مسیحیان مسائلی از این قبیل که حواریون عیسی چه کسانی بودند و انجیل در چه تاریخی به صورت کتاب در آمد چند انجیل بود و نظائر اینها اساساً مکتوم است . ولی برای ما مسلمین چه منع گفتار و چه منع رفتار پیغمبر اکرم هر دو بسیار مسلم و تا شعاع بسیر زیادی قطعی است نه ظنی .
آنچه ما موظفیم از وجود پیغمبر اکرم استفاده کنیم هم در گفتار است و هم در رفتار ، هم در قول است و هم در فعل ، یعنی قول و فعل پیغمبر برای ما راهنما و سند است و باید از آن بهره بگیریم .
در مورد کلمات بزگان عمده مطلب این است که نکات بسیار دقیقی در انها گنجانیده شده است که افراد بتوانند درک کنند . خصوصاً که پیغمبر اکرم در مورد سخنان خود فرمود : ( اعطیت جوامع الکلم) خدا به من کلمات جامعه داده است یعنی خدا به من قدرتی داده است که با یک سخن کوچک میتوانم یک دنیا مطلب بگویم و پیامبر این را در عمل هم نشان داد . سخنان رسول اکرم را همه میشنیدند ولی همه نمیتوانستند به عمق سخنان ایشان آنچنان که باید یرسند .
ببنید پیغمبر اکرم چگونه یک مطلب را پیشگویی میکند . ایشان جمله ای دارد که مفاد ان چنین است : سخنانی را که از من میشنوید ضبط و نگهداری کنید و به نسلهای آینده تحویل دهید و بسپارید . سپس میفرماید : ای بسا نسلهای اینده و خیلی دور وقتی بیایند معنی حرف مرا بهتر از شما که امروز پای منبر من هستید بفهمند . مطابق حدیث معروفی که در کتب معتبر ما نظیر کافی و تحف العقول است و از احادیثی است که شیعه و سنی روایت کرده اند پیامبر اکرم (ص) فرمودند : نضر الله عبدا سمع مقالتی فو عاها و بلغها من لم یسمعها یعنی خدای خرم سازد چهره کسی را که سخن مرا بشنود و ظبط کند .
کندوبرساند به کسانی که آن سخن راازمن نشنیده اند .بعد این جمله رااضافه فرمود :فرب حامل فقه غیرفقیه ورب حامل فقه الی من هوا فقه منه این متحمل کردن که با کلمه رب صورت گرفته اشاره به آینده است . بسا مردمی که حامل یک سخن عمیقند ولی خودشان عمیق نیستند .جملاتی را همیشه نقل می کنند ولی خودشان نمی توانند به عمق آن پی ببرند .وبسا مردمی که جمله ای را فقهی را حمل می کنند یعنی جمله ای را که شنیده اند وحفظ دارند درحالیکه خودشان فقیه هم هستند نقل می کنند برای کسانی که از خود آنها فقیه ترند .یعنی نقل می کنند برای کسی که از او عمقتر وعمق فکرش بیشتر است . که وقتی برایش نقل می شود ،چیزهایی می فهمید که خود آن کسی که نقل کرده است ،نمی فهمد . اینست که ما می بینیم سخنان پیغمبر (ص)دقیقا قرن به قرن ،نمی گویم عمق بیشتری پیدا کرده ،عمق بیشتری برایش کشف شده است . پیغمبر درموضوعات زیادی سخن گفته است ، ازجمله دراخلاق ،فقه، عرفان ، معارف وفلسفه پس همینطور که گفتار پیغمبر نیاز به تعمق وتفسیر دارد ، رفتار پیغمبر هم نیاز به تعمق وتفسیر دارد ما نمی توانیم از این اظهار تاسف دربارة خودمان خودداری کنیم که ما که امت پیغمبر آخر الزمان هستیم ، ازهرکداممان اگر پنج تا سخن از پیغمبر بخواهند حتی لفظش رانمی دانیم ، معنی وتفسیرش بماند ، ونه از سیره ورفتار پیغمبر می توانیم دو سه کلمه بگوئیم .
معنی لغت سیره
سیره در زبان عربی از ماده سیر است .سیر ، یعنی حرکت ، رفتن ، راه رفتن . لغت سیره راکه مسلمین ازصدر اسلام وشاید قرن دوم هجری به کار برده اند ، خیلی عالی انتخاب کرده اند .البته درعمل مورخین ما خوب ازعهده برنیامده اند . شاید قدیمی ترین سیره ها را ابن اسحاق نوشته که بعد از او ابن هشام آن را به صورت کتابی درآورده است . می گویند ابن اسحاق شیعه بوده ودرحدود نیمة قرن دوم هجری می زیسته است .گفتیم سیریعنی رفتن وسیره یعنی نوع رفتن . درزبان عربی ، سیره بروزن فعله است وفعله درزبان عربی برنوع دلالت می کند چنانکه جلسه یعنی نشستن وجلسه یعنی سبک ونوع نشستن . نکته دقیقی است ، سیر یعنی رفتن ورفتار ، ولی سیره یعنی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
در مفهوم سیره
یکی از منا بع شناخت که یک نفر مسلمان باید و بینش خود را با استفاده از آن اصلاح و تکمیل کند سیره وجود مقدس پیغمبر اکرم (ص) است . قبل ازورود به بحث مقدمه کوتاهی را یاد آوری می کنم وآن اینکه:یکی از نعمتهای خدا برما مسلمین ویکی از افتخارات مسلمین نسبت به پیروان ادیان دیگر اینست که قسمت بسیار زیادی ازسخنان پیغمبر(ص) متواترو مسلم است امروزط در اختیار ما قرار دارد در صورتی که پیروان هیچ یک از ادیان دیگر نمی تواند چنین ادعایی بکنند و به طور قطع بگویند که مثلا فلان جمله ، جمله ای است که از زبان موسی (ع) یا از زبان عیسی (ع) شنیده شده است .
البته جمله های زیادی هست ولی آنقدر که باید ، مسلم و قطعی نیست .
دیگر اینکه تاریخ زندگی پیغمبر ما بسیار روشن و مستند است . حتی دقایق وجزئیاتی اززندگی پیغمبراکرم امروز به صورت قطعی ومسلم دردست است که دربارة هیچ کس دیگرچنین نیست .ازسال وزمان وحتی روزتولدش واینکه چندمین هفته بوده است ودوران شیرخوارگیش ، دورانی که در صحرا زندگی کرده است ، دوران قبل از بلوغ او ، مسافرتهایش به خارج عربستان ، شغلهایی که قبل از نبوت داشته ، اینکه ازدواجش درچه سن و سالی بوده است و چه فرزندانی برایش متولد شده اند و آنها که قبل از خودش از دنیا رفته اند ، در چهع سنی و.فات کرده اند ، و امسال اینها ، تا به دوران رسالت و بعثتش که دقیق تر و بارزتر است ، چون بعثت او منجر به حادثه بزرگی میشود . اولین کسی که به او ایمان آورد چه کسی بود، دومین کسی که به او ایمان آورد چه کسی بود ، سومین فردی که به او ایمکان آورد چه کسی بود ، فلان شخص در چه سالی ایمان آورد ، چه سخنانی میان او و دیگران مبادله شد ، چه کارهایی کرد و چه روشی داشت همه و همه دقیقا روشن است .
عده ای از مسیحیها ، یعنی مسیحیان جغرافیایی نه مسیحیانی که ایمان دارند میگویندآیا اصلاً کسی بنام مسیح در دنیا وجود داشته یا یا این یک شخصیت افسانه ای است که ساخته اند . اینها اصلاً در وجود مسیح شک دارند البته این حرف از نظرما مردود است چون قرآن وجود عیسی (ع) را تایئد کرده و ما از آن جهت که به قرآن ایمان داریم ، دیگر شکی در این مطلب نداریم .
برای مسیحیان مسائلی از این قبیل که حواریون عیسی چه کسانی بودند و انجیل در چه تاریخی به صورت کتاب در آمد چند انجیل بود و نظائر اینها اساساً مکتوم است . ولی برای ما مسلمین چه منع گفتار و چه منع رفتار پیغمبر اکرم هر دو بسیار مسلم و تا شعاع بسیر زیادی قطعی است نه ظنی .
آنچه ما موظفیم از وجود پیغمبر اکرم استفاده کنیم هم در گفتار است و هم در رفتار ، هم در قول است و هم در فعل ، یعنی قول و فعل پیغمبر برای ما راهنما و سند است و باید از آن بهره بگیریم .
در مورد کلمات بزگان عمده مطلب این است که نکات بسیار دقیقی در انها گنجانیده شده است که افراد بتوانند درک کنند . خصوصاً که پیغمبر اکرم در مورد سخنان خود فرمود : ( اعطیت جوامع الکلم) خدا به من کلمات جامعه داده است یعنی خدا به من قدرتی داده است که با یک سخن کوچک میتوانم یک دنیا مطلب بگویم و پیامبر این را در عمل هم نشان داد . سخنان رسول اکرم را همه میشنیدند ولی همه نمیتوانستند به عمق سخنان ایشان آنچنان که باید یرسند .
ببنید پیغمبر اکرم چگونه یک مطلب را پیشگویی میکند . ایشان جمله ای دارد که مفاد ان چنین است : سخنانی را که از من میشنوید ضبط و نگهداری کنید و به نسلهای آینده تحویل دهید و بسپارید . سپس میفرماید : ای بسا نسلهای اینده و خیلی دور وقتی بیایند معنی حرف مرا بهتر از شما که امروز پای منبر من هستید بفهمند . مطابق حدیث معروفی که در کتب معتبر ما نظیر کافی و تحف العقول است و از احادیثی است که شیعه و سنی روایت کرده اند پیامبر اکرم (ص) فرمودند : نضر الله عبدا سمع مقالتی فو عاها و بلغها من لم یسمعها یعنی خدای خرم سازد چهره کسی را که سخن مرا بشنود و ظبط کند .
کندوبرساند به کسانی که آن سخن راازمن نشنیده اند .بعد این جمله رااضافه فرمود :فرب حامل فقه غیرفقیه ورب حامل فقه الی من هوا فقه منه این متحمل کردن که با کلمه رب صورت گرفته اشاره به آینده است . بسا مردمی که حامل یک سخن عمیقند ولی خودشان عمیق نیستند .جملاتی را همیشه نقل می کنند ولی خودشان نمی توانند به عمق آن پی ببرند .وبسا مردمی که جمله ای را فقهی را حمل می کنند یعنی جمله ای را که شنیده اند وحفظ دارند درحالیکه خودشان فقیه هم هستند نقل می کنند برای کسانی که از خود آنها فقیه ترند .یعنی نقل می کنند برای کسی که از او عمقتر وعمق فکرش بیشتر است . که وقتی برایش نقل می شود ،چیزهایی می فهمید که خود آن کسی که نقل کرده است ،نمی فهمد . اینست که ما می بینیم سخنان پیغمبر (ص)دقیقا قرن به قرن ،نمی گویم عمق بیشتری پیدا کرده ،عمق بیشتری برایش کشف شده است . پیغمبر درموضوعات زیادی سخن گفته است ، ازجمله دراخلاق ،فقه، عرفان ، معارف وفلسفه پس همینطور که گفتار پیغمبر نیاز به تعمق وتفسیر دارد ، رفتار پیغمبر هم نیاز به تعمق وتفسیر دارد ما نمی توانیم از این اظهار تاسف دربارة خودمان خودداری کنیم که ما که امت پیغمبر آخر الزمان هستیم ، ازهرکداممان اگر پنج تا سخن از پیغمبر بخواهند حتی لفظش رانمی دانیم ، معنی وتفسیرش بماند ، ونه از سیره ورفتار پیغمبر می توانیم دو سه کلمه بگوئیم .
معنی لغت سیره
سیره در زبان عربی از ماده سیر است .سیر ، یعنی حرکت ، رفتن ، راه رفتن . لغت سیره راکه مسلمین ازصدر اسلام وشاید قرن دوم هجری به کار برده اند ، خیلی عالی انتخاب کرده اند .البته درعمل مورخین ما خوب ازعهده برنیامده اند . شاید قدیمی ترین سیره ها را ابن اسحاق نوشته که بعد از او ابن هشام آن را به صورت کتابی درآورده است . می گویند ابن اسحاق شیعه بوده ودرحدود نیمة قرن دوم هجری می زیسته است .گفتیم سیریعنی رفتن وسیره یعنی نوع رفتن . درزبان عربی ، سیره بروزن فعله است وفعله درزبان عربی برنوع دلالت می کند چنانکه جلسه یعنی نشستن وجلسه یعنی سبک ونوع نشستن . نکته دقیقی است ، سیر یعنی رفتن ورفتار ، ولی سیره یعنی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
در مفهوم سیره
یکی از منا بع شناخت که یک نفر مسلمان باید و بینش خود را با استفاده از آن اصلاح و تکمیل کند سیره وجود مقدس پیغمبر اکرم (ص) است . قبل ازورود به بحث مقدمه کوتاهی را یاد آوری می کنم وآن اینکه:یکی از نعمتهای خدا برما مسلمین ویکی از افتخارات مسلمین نسبت به پیروان ادیان دیگر اینست که قسمت بسیار زیادی ازسخنان پیغمبر(ص) متواترو مسلم است امروزط در اختیار ما قرار دارد در صورتی که پیروان هیچ یک از ادیان دیگر نمی تواند چنین ادعایی بکنند و به طور قطع بگویند که مثلا فلان جمله ، جمله ای است که از زبان موسی (ع) یا از زبان عیسی (ع) شنیده شده است .
البته جمله های زیادی هست ولی آنقدر که باید ، مسلم و قطعی نیست .
دیگر اینکه تاریخ زندگی پیغمبر ما بسیار روشن و مستند است . حتی دقایق وجزئیاتی اززندگی پیغمبراکرم امروز به صورت قطعی ومسلم دردست است که دربارة هیچ کس دیگرچنین نیست .ازسال وزمان وحتی روزتولدش واینکه چندمین هفته بوده است ودوران شیرخوارگیش ، دورانی که در صحرا زندگی کرده است ، دوران قبل از بلوغ او ، مسافرتهایش به خارج عربستان ، شغلهایی که قبل از نبوت داشته ، اینکه ازدواجش درچه سن و سالی بوده است و چه فرزندانی برایش متولد شده اند و آنها که قبل از خودش از دنیا رفته اند ، در چهع سنی و.فات کرده اند ، و امسال اینها ، تا به دوران رسالت و بعثتش که دقیق تر و بارزتر است ، چون بعثت او منجر به حادثه بزرگی میشود . اولین کسی که به او ایمان آورد چه کسی بود، دومین کسی که به او ایمان آورد چه کسی بود ، سومین فردی که به او ایمکان آورد چه کسی بود ، فلان شخص در چه سالی ایمان آورد ، چه سخنانی میان او و دیگران مبادله شد ، چه کارهایی کرد و چه روشی داشت همه و همه دقیقا روشن است .
عده ای از مسیحیها ، یعنی مسیحیان جغرافیایی نه مسیحیانی که ایمان دارند میگویندآیا اصلاً کسی بنام مسیح در دنیا وجود داشته یا یا این یک شخصیت افسانه ای است که ساخته اند . اینها اصلاً در وجود مسیح شک دارند البته این حرف از نظرما مردود است چون قرآن وجود عیسی (ع) را تایئد کرده و ما از آن جهت که به قرآن ایمان داریم ، دیگر شکی در این مطلب نداریم .
برای مسیحیان مسائلی از این قبیل که حواریون عیسی چه کسانی بودند و انجیل در چه تاریخی به صورت کتاب در آمد چند انجیل بود و نظائر اینها اساساً مکتوم است . ولی برای ما مسلمین چه منع گفتار و چه منع رفتار پیغمبر اکرم هر دو بسیار مسلم و تا شعاع بسیر زیادی قطعی است نه ظنی .
آنچه ما موظفیم از وجود پیغمبر اکرم استفاده کنیم هم در گفتار است و هم در رفتار ، هم در قول است و هم در فعل ، یعنی قول و فعل پیغمبر برای ما راهنما و سند است و باید از آن بهره بگیریم .
در مورد کلمات بزگان عمده مطلب این است که نکات بسیار دقیقی در انها گنجانیده شده است که افراد بتوانند درک کنند . خصوصاً که پیغمبر اکرم در مورد سخنان خود فرمود : ( اعطیت جوامع الکلم) خدا به من کلمات جامعه داده است یعنی خدا به من قدرتی داده است که با یک سخن کوچک میتوانم یک دنیا مطلب بگویم و پیامبر این را در عمل هم نشان داد . سخنان رسول اکرم را همه میشنیدند ولی همه نمیتوانستند به عمق سخنان ایشان آنچنان که باید یرسند .
ببنید پیغمبر اکرم چگونه یک مطلب را پیشگویی میکند . ایشان جمله ای دارد که مفاد ان چنین است : سخنانی را که از من میشنوید ضبط و نگهداری کنید و به نسلهای آینده تحویل دهید و بسپارید . سپس میفرماید : ای بسا نسلهای اینده و خیلی دور وقتی بیایند معنی حرف مرا بهتر از شما که امروز پای منبر من هستید بفهمند . مطابق حدیث معروفی که در کتب معتبر ما نظیر کافی و تحف العقول است و از احادیثی است که شیعه و سنی روایت کرده اند پیامبر اکرم (ص) فرمودند : نضر الله عبدا سمع مقالتی فو عاها و بلغها من لم یسمعها یعنی خدای خرم سازد چهره کسی را که سخن مرا بشنود و ظبط کند .
کندوبرساند به کسانی که آن سخن راازمن نشنیده اند .بعد این جمله رااضافه فرمود :فرب حامل فقه غیرفقیه ورب حامل فقه الی من هوا فقه منه این متحمل کردن که با کلمه رب صورت گرفته اشاره به آینده است . بسا مردمی که حامل یک سخن عمیقند ولی خودشان عمیق نیستند .جملاتی را همیشه نقل می کنند ولی خودشان نمی توانند به عمق آن پی ببرند .وبسا مردمی که جمله ای را فقهی را حمل می کنند یعنی جمله ای را که شنیده اند وحفظ دارند درحالیکه خودشان فقیه هم هستند نقل می کنند برای کسانی که از خود آنها فقیه ترند .یعنی نقل می کنند برای کسی که از او عمقتر وعمق فکرش بیشتر است . که وقتی برایش نقل می شود ،چیزهایی می فهمید که خود آن کسی که نقل کرده است ،نمی فهمد . اینست که ما می بینیم سخنان پیغمبر (ص)دقیقا قرن به قرن ،نمی گویم عمق بیشتری پیدا کرده ،عمق بیشتری برایش کشف شده است . پیغمبر درموضوعات زیادی سخن گفته است ، ازجمله دراخلاق ،فقه، عرفان ، معارف وفلسفه پس همینطور که گفتار پیغمبر نیاز به تعمق وتفسیر دارد ، رفتار پیغمبر هم نیاز به تعمق وتفسیر دارد ما نمی توانیم از این اظهار تاسف دربارة خودمان خودداری کنیم که ما که امت پیغمبر آخر الزمان هستیم ، ازهرکداممان اگر پنج تا سخن از پیغمبر بخواهند حتی لفظش رانمی دانیم ، معنی وتفسیرش بماند ، ونه از سیره ورفتار پیغمبر می توانیم دو سه کلمه بگوئیم .
معنی لغت سیره
سیره در زبان عربی از ماده سیر است .سیر ، یعنی حرکت ، رفتن ، راه رفتن . لغت سیره راکه مسلمین ازصدر اسلام وشاید قرن دوم هجری به کار برده اند ، خیلی عالی انتخاب کرده اند .البته درعمل مورخین ما خوب ازعهده برنیامده اند . شاید قدیمی ترین سیره ها را ابن اسحاق نوشته که بعد از او ابن هشام آن را به صورت کتابی درآورده است . می گویند ابن اسحاق شیعه بوده ودرحدود نیمة قرن دوم هجری می زیسته است .گفتیم سیریعنی رفتن وسیره یعنی نوع رفتن . درزبان عربی ، سیره بروزن فعله است وفعله درزبان عربی برنوع دلالت می کند چنانکه جلسه یعنی نشستن وجلسه یعنی سبک ونوع نشستن . نکته دقیقی است ، سیر یعنی رفتن ورفتار ، ولی سیره یعنی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مشورت در سیره پیامبر(ص)/ محمد جواد حیدری خراسانی
تربیت و مشاوره (کارکردها و راهبردها)
span>/span>
در این مقاله بر آنیم تا مباحث زیر را مطرح کنیم:
1 سیره در لغت و اصطلاح
2 مشورت در لغت و اصطلاح
3 نگاهى به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع).
4 اسرار مشورت از دیدگاه مولوى
5 اهمیت و ضرورت مشورت در قرآن و حدیث
6 نمونههایى از مشاوره نبى اکرم(ص)
الف مشاوره در امور نظامى و مسائل جنگى
ب مشاوره در امور غیر نظامى و مسائل فردى، خانوادگى و...
واژه سیره در لغت و اصطلاح
واژه سیره در لغت از کلمه سیر به معناى رفتن و جریان داشتناست. سیره در اصطلاح منطق عملى و اصول عملى است که همچونقوانین ریاضى قابل تغییر نیست و راهنماى زندگى انسان است.
راغب اصفهانى مىنویسد: سیر یعنى حرکت در روى زمین، در زمینراه رفتن و گذشتن و عبور کردن. «سیره» یعنى حالت و روشى کهانسان دارد، نوع خاص حرکت انسان نوع رفتار و کردار و عملکردانسان را «سیره» گویند.
مورخانى که در باره پیامبر اکرم(ص) و روش زندگى او کتابنوشتهاند، تاریخ خود را «سیرهالنبى» نامیدهاند. سیرهشناسىبه معناى سبکشناسى و رفتارشناسى است.
واژه مشورت و شورا در لغت و اصطلاح مشورت و شورا در لغت از«شارالعسل» گرفته شده و به معناى بیرون آوردن عسل از کندوبه دست آوردن عسل ناب است. این لغت در اصطلاح به معناى به دستآوردن راه درست و متقن از طریق نظر خواهى از عقلا و خردمنداناست. وجه تسمیه مشورت و مشاوره این است که به بهترین اندیشه ومحکمترین راى از طریق نظر خواهى و گفتگو با دیگران همچون عسلناب استخراج شده از کندو به دست مىآید و هدایت و صلاح و خیرهاو خوبیها در پرتو آن تحصیل و موجب پیروزى مىگردد. این پرسشهااهمیت و ضرورت بحث مشاوره و شورا را تبیین مىکند. شکى نیست کهعمل به شورا، از اصول مسلم سیره عملى پیامبر اکرم(ص) و اولیاىالهى به شمار مىآید.
.3 نگاهى به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع) رسول خدا (ص) و جانشینان آن حضرت با آنکه معصوم بودند و حتىبا قطع نظر از وحى و مقام والاى الهى از نظر فکر و بینش و منشاز مشورت بى نیاز بودند، با مشورت کردن دو نکته را تعقیبمىکردند:
1 اهمیت مشورت و شورا را به مسلمانان یاد آورى کنند و اینروحیه را در عرصههاى مختلف جامعه اسلامى، ایجاد و تقویتنمایند.
2 ضمن آموزش عملى به مسلمانان بیاموزند که چگونه به این سیرهعمل کنند و از ثمرات درخشان آن برخور دار شوند; پس از آنحضرت، این سنت الهى را به نیکى استمرار بخشند و زندگى را براساس مشورت بنیاد نهند.
3 نگاهى به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع) یکى ازمسائل اساسى در سیره و منطق عملى پیشوایان معصوم(ع) مسالهمشورت و مشاوره است. در سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع)مىخوانیم که با اصحاب خود بسیار مشورت مىکردند، به طورى که ازبرخى از اصحاب رسول اکرم(ص) و عایشه چنین نقل شده است: هیچ کسرا ندیدیم که با اصحاب خود بیشتر از رسول خدا با اصحابش مشورتکند. در اینجا این پرسشها به ذهن مىرسد: چرا رسول اکرم(ص) واهل بیت(ع) آنقدر مشورت مىکردند؟ آیا آنان به مشورت نیازداشنتد؟ مگر اندیشه و قواى ذهنى آنان چنان کامل و نیرومندنبود که حتى با قطع نظر از وحى و مقام خلیفهاللهى، باز ازمشورت بى نیاز بودند؟
آنان چه ضرورتى در این اصل احساس مىکردند؟
آیا آنچه براى آنان اهمیت داشت، پرورش روحیه مشورت در عرصههاىمختلف فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، نظامى و... بود یادستاوردهاى آن؟
آنان با چه کسانى مشورت مىکردند و چه کسانى با ایشان بهرایزنى مىپرداختند؟ آنان در نهایت چگونه تصمیم مىگرفتند؟
شورا مایه انس و صفا و الفت اجتماعى، پیوند مردم، ارزش یافتنآنان، استفاده از دیدگاهها و مواضع فکرى و علوم و آگاهىدیگران، پرهیز از استبداد راى و پىآمدهاى وخیم خود رایى،مشخص شدن قدر و جایگاه انسانها در امور اجتماعى و عرصههاىفکرى و فرهنگى مىگردد.
اهل حدیث و مفسران و مورخان، در بیان سر مشورت آن حضرت مطالبمبسوطى را آوردهاند که نشان مىدهد یکى از اهداف آن حضرت وجانشینان او در مشورت کردن با امت پرورش این روحیه در مردم وارزش یافتن آنان نزد یکدیگر بوده است.ابو جعفر محمد بن جریر طبرى، ضمن مباحث مبسوطى در این زمینه،مىنویسد: «لیتبعه المومنون بعده... و یستنوا بسنته فى ذلک.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .docx :
به نام خدا
سیره امام خمینی"ره"
سیره عملى امام خمینى (ره) در ماه مبارک رمضان
عالمان ربانی، چلچراغهاى پر فروغى هستند که در هرعصرى، در آسمان علم و عمل مىدرخشند، و با کسب نور و گرما از خورشید رسالت و امامت، بر زمینیان تجلى مىکنند و آنان را به سوى منابع نور و برکت دودمان وحى، رهنمون مىسازند، و بر بال عرفان ناب محمدى صلى الله علیه وآله نشانده، بر مشکات ملکوت، عروج مىدهند.
در میان دین باوران کفر ستیز، چهره محبوب قرن، فقیه تیزبین سیاست مدار، فیلسوف، عارف ژرف نگر، عالم متخلق و رهبر و بنیان گذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمینى رضوان الله علیه، از موقعیتى والا و ویژه برخودار است، زیرا روزها و ساعتها و لحظههاى عمر او، با مراقبه و محاسبه سپرى شد و صدها آیه قرآن را مجسم ساخت و عینیت بخشید. در این مبحث به سیره عملی امام می پردازیم تا ره توشه ای برای عاشقان ماه رمضان باشد .
حضرت امام (ره) توجه ویژهاى نسبت به ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقاتهاى خودشان را در ماه رمضان تعطیل مىکردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مىپرداختند.
و خودشان مىگفتند: «خود ماه مبارک رمضان، کارى است»
یکى از یاران امام، در این باره گفته است :
در این ماه، ایشان شعر نمىخواندند و نمىسرودند و گوش به شعر هم نمىدانند . خلاصه، دگر گونى خاصى متناسب با این ماه در زندگى خود ایجاد مىکردند، به گونهاى که این ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجید و دعا کردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپرى مىکردند.
ایشان، به هنگام سحر وافطار، بسیار کم مىخوردند، به گونهاى که خادمشان فکر مىکردند که امام، چیزى نخورده است!
حضرت امام رحمة الله علیه درباره رمضان چنین مىسرایند:
ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد عشق و طرب و باده، به وقت سحر افتاد
افطار به مى کرد برم پیر خرابات گفتم که تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد
با باده، وضو گیر که در مذهب رندان در حضرت حق این عملت بارور افتاد
عبادت و تهجد
از جمله برنامههاى ویژه حضرت امام (ره) در ماه مبارک رمضان ، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مىدانستند و به صراحت بیان مىکردند که در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیلهاى براى رسیدن به بهشت نگاه کرد .
اکثر آشنایان امام نقل مىکنند که ایشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامههایشان بود.
بعضى از نزدیکان ایشان مىگفتند که وقتى در ظلمت و تاریکى نیمه شب، آهسته وارد اتاق امام مىشدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مىکردم و مىدیدم که با خضوع و خشوعى خاص، نماز مىخواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا مىآوردند که حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فکر مىکردم که شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است .
یکى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مىگوید:
پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند
امام توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترک نمىکردند. نقل شده است که امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارک رمضان را روزه مىگرفت و با این که در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل بهجاى نمىآوردند، افطار نمىکردند! و شبها تا صبح، نماز و دعا مىخواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مىکردند و صبح زود، براى کارهایشان آماده مىشدند .
خانم زهرا مصطفوى مىگوید:
راز و نیاز امام و گریهها و نالههاى نیمه شب ایشان، چنان شدید بود که انسان را بى اختیار، به گریه مىانداخت .
یکى از اساتید قم نقل مىکرد: شبى میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانه جداگانهاى نداشتند و در منزل امام زندگى مىکردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صداى آه و نالهاى شنیدم، نگران شدم که مگر اتفاقى افتاده است، حاج آقا مصطفى را بیدار کردم و گفتم: «ببین چه خبر است!» . ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است که مشغول تهجد و عبادت است .»
در ماه مبارک رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یکى از محافظان بیت مىگوید در یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان، نیمه شب، براى انجام کارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر کنم. حین عبور، متوجه شدم که امام، زار زار گریه مىکردند! هق هق گریه امام که در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد که چگونه امام، در آن موقع از شب، با خداى خویش راز و نیاز مىکند.
آخرین ماه مبارک رمضان دوران حیات امام، به گفته ساکنان بیت، از ماه مبارک رمضانهاى دیگر متفاوت بود! به این صورت که امام همیشه، براى خشک کردن اشک چشمشان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارک رمضان، حولهاى را نیز همراه برمىداشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شبشان، از آن استفاده کنند!
توجه ویژه به قرآن
امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به طورى که روزى، هفت بار قرآن مىخواندند!
امام در هر فرصتى که به دست مىآوردند، ولو اندک، قرآن مىخواندند. بارها دیده شد که امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت مىگذرد - قرآن تلاوت مىکنند ! امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مىخواندند.
یکى اطرافیان امام مىگوید:
امام در نجف، چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید» . امام خندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مىخواهم! چه فایدهاى دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کارى کنید که من بتوانم قرآن بخوانم. »
و در ماه رمضان یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مىکرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن مىخواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مىکردند .
علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ، دستور مىدادند که چند ختم قرآن براى افرادى که مد نظر مبارکشان بود، قرائت شود.
گزیدهایى از توصیهها و سفارشهاى امام به مناسبت ماه مبارک رمضان
شما در این چند روزى که به ماه رمضان مانده، به فکر باشید، خود را اصلاح کرده، توجه به حق تعالى پیدا نمایید.
از کردار و رفتار ناشایسته خود ، استغفار کنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتکب شدهاید، قبل از ورود به ماه مبارک رمضان ، توبه کنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! شما اقلا، به آداب اولیه روزه عمل نمایید و همان طورى که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مىدارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اکنون بنا بگذارید که زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، کینه، حسد و دیگر صفات زشت شیطانى را از دل بیرون کنید!
اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نکرد، معلوم مىشود روزهاى که از شما خواستهاند ، محقق نشده است.
اگر دیدید کسى مىخواهد غیبت کند، جلوگیرى کنید و به او بگویید! «ما، متعهد شدهایم که در این سى روز ماه مبارک رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزیم.» و اگر نمىتوانید او را از غیبت باز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش کنید! باز تکرار مىکنم تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه اعضاء و جوارح خود باشید.
توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان عمل کنید; فقط، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعىاش باشد .