لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
سیب «درخت»
چکیده :
سیب از مهمترین محصولات باغی کشور میباشد. زردبرگی آهکی (کلروز آهن) از موانع مهم بهرهبرداری مطلوب از باغهای سیب موجود و نیز توسعه باغهای جدید میباشد. برخی از پژوهشگران، کمی غلظت آهن در محلول خاکهای آهکی را عامل این مشکل میدانند. برخی دیگر عدم استفاده مطلوب از آهن جذب شده و موجود در بافتهای گیاه را عامل چنین عارضهای دانسته و در مجموع آن را یک بیماری فیزیولوژیک میپندارند. این تحقیق که در سالهای 1376 و 1377 در یکی از باغهای سیب دماوند و مؤسسه تحقیقات خاک و آب انجام گرفت ، شامل سه آزمایش مستقل بود که در آن زردبرگی آهکی درختان سیب با دقت بیشتری بررسی شده و سپس با استفاده از یک روش ویژه به رفع آن اقدام گردید. در آزمایش اول، کود دامی، کود دامی با گوگرد، کود دامی با سولفات آهن و کود دامی با گوگرد و سولفات آهن، با دو روش مختلف به یک خاک آهکی افزوده شد. در روش اول مواد فوق با خاک مخلوط شد (تیمار مخلوط با خاک). در روش دوم این مواد تنها بر سطح خاک (بدون اختلاط با آن) قرار گرفتند (تیمار مصرف موضعی). در تیمار دیگری، کود دامی و گوگرد و سولفات آهن بر سطح خاک قرار گرفته و در طول مدت آزمایش ، مقادیری سولفات آهن تازه، مجددا به سطح آن اضافه گردید. نمونههای خاک به مدت 95 روز با افزودن آب مرطوب نگه داشته شدند. اندازهگیری آهن قابل عصارهگیری با روش دیتیپی ای، نشان داد که در میان تیمارهای مصرف موضعی، تنها تیمار اخیر توانست غلظت آهن قابل عصارهگیری را در خاک زیرین (تا عمق 14 سانتیمتری) افزایش دهد. بنابراین میتوان با استفاده از مواد فوق، غلظت آهن قابل جذب را در محل فعالیت ریشههای درختان افزایش داده، بدون آنکه نیازی به مخلوط کردن آنها با خاک باشد. این نتیجه از آن جهت مهم است که اختلاط مواد مزبور با خاک مجاور ریشه از طریق عملیات متداول خاک ورزی، هر چند که در افزایش غلظت آهن قابل عصارهگیری موثر است ، ولی انجام آن در شکل گسترده صدمات شدیدی به ریشه درختان میزند. در آزمایش دوم، کود دامی با آهن رادیواکتیو (Fe59) نشان دار شد. کود نشاندار شده با دو روش به خاک آهکی گلدانهایی که از قبل در آنها نهال سیب کشت شده بود، اضافه گردید. در روش اول، کود با خاک سطحی گلدانها مخلوط گردید (تیمار مخلوط با خاک). در روش دوم، کود در یک فضای استوانهای شکل که قبلا خاک آن تخلیه شده بود، جایگذاری شد (تیمار چالکود). اندازهگیریها در انتهای فصل رشد نشان داد که رشد ریشهها در منطقه چالکود، سه برابر شاهد بوده است . فعالیت ویژه آهن در برگهای این تیمار نیز بیش از شاهد بود. بنابراین تیمار چالکود تذیه آهن گیاه را بهبود بخشید بود. این تیمار باعث بزرگ شده اندازه برگ ، افزایش کلروفیل و بهبود کارائی فتوشیمیایی فتوسیستم دو گردید. آزمایش سوم، بااستفاده از یافتههای آزمایش اول و دوم و برای بررسی کارآئی روش چالکود در شرایط واقعی، در یک باغ دچار زردبرگی آهکی بود. در سایهانداز درخت ، چالههایی به قطر 50 و عمق 40 سانتیمتر حفر و درون آن با مخلوطی از کود دامی، گودگرد و سولفات آهن پر شد (تیمار چالکود). در تیمار دیگری همین مواد مطابق عرف باغداران در سایهانداز درخت پخش و با خاک مخلوط شد (تیمار پخش سطحی). در تیمار چالکود زردبرگی آهکی به خوبی بهبود یافت . مقایسه آماری تیمار چالکود با تیمار مصرف خاکی Fe-EDDHA نشان داد که بین تاثیر این دو تیمار، تفاوت معنیداری در بهبود زردبرگی آهکی وجود نداشت . تیمار پخش سطحی به اندازه تیمار مصرف خاکی Fe-EDDHA موثر نبود. نتایج این تحقیق نشان داد که روش چالکود با تقویت رشد ریشه و نیز افزایش غلظت آهن در محلول خاک میتواند زردبرگی آهکی درختان سیب را بر طرف کند.
مقدمه :
سیب ( دقیقا" یک میوه شفتدار) میوه درختی ازطبقه Malus است که عضوی از خانواده گل سرخیان بوده ( روزاسیا) و در طول تاریخ کشت می شده است . بیشتر گروه سیبها به گونه M. domesticaیا پیوندیهای آن تعلق دارند.
اجداد وحشی سیبها احتمالا" درختی به نام Malus sieversii ( که فاقد اسم همگانی است) بود که هنوز هم در قزاقستان یافت می شود.محققان در حال مطالعه روی M. sieversii که در برابر بسیاری از بیماریها و آفات مقاوم است می باشند تا بتوانند یک سیب مقاوم تر در برابرسرما بوجود آورند.
تاریخچـــــه
در کلیه مناطق آب و هوایی خنک ، سیب غذای بسیار مهمی بوده است . نسبت به سایرمیوه های درختی ( احتمالا" بجز مرکبات) سیب را می توان برای ماهها انبار نمود درحالیکه همچنان ارزش غذایی خود را حفظ می کند. سیبهای زمستانی که در اواخر پاییز چیده شده و در دمای بالای انجماد در سردخانه یا اتاق سیب نگهداری می کنند از سال 1800 غذای مهمی در اروپا و آمریکا به شمار می رفته است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
لکه سیاه سیب
مقدمه
بیماری لکه سیاه ( Apple Scab ) درتمام کشورهایی که سیب کشت می شود، وجود دارد و از لحاظ اقتصادی مهمترین بیماری سیب به شمار می رود. این بیماری در مناطقی که بهار و تابستانهای خنک و مرطوب دارند شدیداً خسارت میزند به گونه ای که گاهی 70% از محصول از بین می رود .
نحوه ایجاد خسارت در این بیماری به 2 صورت مستقیم و غیر مستقیم می باشد . در حالت مستقیم قارچ عامل با حمله به میوه و دم میوه باعث ریزش محصول و کاهش راندمان تولید می شود ودر حالت غیر مستقیم این پاتوژن با ایجاد لکه برگیها باعث کاهش سطح فعال فعال برگ و خزان برگها می شود. این مسئله کاهش رشد درخت و مقدار محصول برای یک یا چند سال و همچنین افزایش حساسیت درخت به خسارتهای زمستانی را در پی دارد.
عامل بیماری:
قارچ Teleomorph: Venturia inaequalis(Venturiaceae-Pleosporales-Loculoascomycetidae) Anamorph: Spilocaea pomi(Dematiaceae-Moniliales-Hyphomycetidae-Deutromycetes)
قارچ V.inaequalis دارای پریتس دروغی (Pseudoperithecium) است که در بافت استرومای برگها یا میوه های ریخته شده بر کف باغ زمستانگذرانی می کنند و بصورت منفرد ،قهوه ای تا سیاهرنگ می باشند . در هر پریتس 100-50 آسک بطور مجتمع به شکل استوانه ای با پایه کوتاه که درون هر یک 8 آسکوسپور است دیده می شود. دیواره آسکها دو جداره و نازک است . آسکوسپورها سبز مایل به زرد تا قهوه ای و دو سلولی هستند که سلول بالایی آن کوچکتر و پهن تر از سلول پائینی است (Inaequal = نامساوی ). این قارچ هتروتالیک دو قطبی است لذا آنتریدی روی یک پایه و آسکوگون روی پایه دیگر تشکیل می گردد.
قارچ S. pomi : دارای کنیدیوفورهایی معروف به Annellophore است به سبب آنکه اثر افتادن هر کنیدی روی کنیدیوفور بصورت حلقه ای (Annellide) باقی می ماند کنیدیها زیتونی مایل به زرد و معمولاً یک سلولی و گاهی دو سلولی ، منفرد و تخم مرغی شکل هستند که در انتهای آنلوفورها بوجود می آیند . آنلوفورها قهوه ای رنگ و بدون بند (Septum) یا دارای بند،موج دار و با برجستگیهای زگیل مانند هستند.
چرخه بیماری :
قارچ عامل بیماری غالباً زمستان را بصورت پریتس های دروغی در برگها و میوه های آلوده افتاده در کف باغها طی می کند البته در نواحی ساحلی و معتدل که زمستان ملایمی دارند قارچ بصورت S.Pomi به شکل میسلیوم در شاخسارهای آلوده زمستانگذرانی می کند. پس از آنکه میسلیومهای دو تیپ جنسی مختلف سازگار (Mating Type) نیز با یکدیگر آمیزش پیدا کردند، اجسامی تیره رنگ (پریتس های دروغی ) بین بافتهای برگهای ریخته شده برکف باغ تشکیل می شوند غالب پریتس های دروغی اولیه در خلال چهار هفته بعد از ریزش برگها تشکیل می شوند. رطوبت برای تکامل پریتس دروغی ضرورت دارد. دمای بهینه برای تکامل آسکوگون 0C 18-20 و برای بلوغ آسکوسپورها 18-16 است. رقم سیب و تاریخ خزان برگها در بلوغ و رسیدن آسکوسپورها در بهار تأثیری ندارد. وقتی برگ زمستان گذرانده موجود در کف باغ مرطوب می گردد (بارانهای آخر زمستان و اول بهار)آسکهای رسیده و بالغ با جذب رطوبت از طریق روزنه پرتیس دروغی متورم شده با فشار آسکوسپورها را تخلیه می کنند ، آسکوسپورها همراه با جریان باد در فضا پخش می شوند و عفونت اولیه روی اندامهای تازه روییده ایجاد می گردد. پیش بینی این بیماری در اپیدمی ها بر اساس مؤثر بودن, مایه تلقیح اولیه Primary inoculum یا در واقع آسکوسپورهای تولید شده در پرتیس های دروغی زمستانگذران موجود برگهای کف باغ و جوانه در سطوح گیاهی بر اساس شرایط آب و هوایی صورت می گیرد). وقتی آسکوسپورها روی کاسبرگ ، برگ یا میوه جوان در مجاورت لایه نازکی از رطوبت ، قرار بگیرند جوانه می زنند برای آغاز تندش رطوبت آزاد (رطوبت نسبی بیش از 95 % (ضرورت دارد. زمان لازم برای وقوع آلودگی به دمای محیط و تعداد ساعات خیس شدگی بستگی دارد بطور مثال در دمای0C 2/2 به 48 ساعت خیس شدگی سطح بافت نیاز است تا اسکوسپورها جوانه زده و آلودگی شروع گردد در حالیکه در دمای 0C 6 به 21 ساعت خیس شدگی ، دمای 100C به 14 ساعت خیس شدگی ، دمای 150C به 10 ساعت خیس شدگی ، دمای 0C 26 به حدود 12 ساعت خیس شدگی نیاز است البته در دماهای بالاتر از0C 26 معمولاً بیماری به ندرت اتفاق می افتد(شرایط خنک و مرطوب برای وقوع بیماری لازمست، منحنی Milles 1944). قارچ بعد از نفوذ در کوتیکول منشعب شده و زیر کوتیکول تشکیل استروما می دهد و لکه های بیماری که روی آن ها کنیدیوفورو کنیدی های .pomi S تشکیل می گردد، ظاهر می شوند. لکه ها و کنیدی ها در مرکز لکه ها بسته به رطوبت نسبی و دما بعد از 9 تا 17 روز دیده می شوند . کنیدیها عامل اصلی ایجاد عفونت و بیماری در تابستان هستند که با قطره های باران یا باد روی سطح برگها یا میوه درختان دیگر پخش می گردند. این کنیدیها به شیوه آسکوسپورها جوانه زده و با نفوذ در میزبان لکه های جدید را بوجود می آورند . در خلال فصل رشد بسته به دوره کمون بیماری و نیز حساسیت بافت رقم میزبان چرخه های ثانویه دیگری نیز ممکنست تکرار شود.
علائم بیماری:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
لکه سیاه سیب
مقدمه
بیماری لکه سیاه ( Apple Scab ) درتمام کشورهایی که سیب کشت می شود، وجود دارد و از لحاظ اقتصادی مهمترین بیماری سیب به شمار می رود. این بیماری در مناطقی که بهار و تابستانهای خنک و مرطوب دارند شدیداً خسارت میزند به گونه ای که گاهی 70% از محصول از بین می رود .
نحوه ایجاد خسارت در این بیماری به 2 صورت مستقیم و غیر مستقیم می باشد . در حالت مستقیم قارچ عامل با حمله به میوه و دم میوه باعث ریزش محصول و کاهش راندمان تولید می شود ودر حالت غیر مستقیم این پاتوژن با ایجاد لکه برگیها باعث کاهش سطح فعال فعال برگ و خزان برگها می شود. این مسئله کاهش رشد درخت و مقدار محصول برای یک یا چند سال و همچنین افزایش حساسیت درخت به خسارتهای زمستانی را در پی دارد.
عامل بیماری:
قارچ Teleomorph: Venturia inaequalis(Venturiaceae-Pleosporales-Loculoascomycetidae) Anamorph: Spilocaea pomi(Dematiaceae-Moniliales-Hyphomycetidae-Deutromycetes)
قارچ V.inaequalis دارای پریتس دروغی (Pseudoperithecium) است که در بافت استرومای برگها یا میوه های ریخته شده بر کف باغ زمستانگذرانی می کنند و بصورت منفرد ،قهوه ای تا سیاهرنگ می باشند . در هر پریتس 100-50 آسک بطور مجتمع به شکل استوانه ای با پایه کوتاه که درون هر یک 8 آسکوسپور است دیده می شود. دیواره آسکها دو جداره و نازک است . آسکوسپورها سبز مایل به زرد تا قهوه ای و دو سلولی هستند که سلول بالایی آن کوچکتر و پهن تر از سلول پائینی است (Inaequal = نامساوی ). این قارچ هتروتالیک دو قطبی است لذا آنتریدی روی یک پایه و آسکوگون روی پایه دیگر تشکیل می گردد.
قارچ S. pomi : دارای کنیدیوفورهایی معروف به Annellophore است به سبب آنکه اثر افتادن هر کنیدی روی کنیدیوفور بصورت حلقه ای (Annellide) باقی می ماند کنیدیها زیتونی مایل به زرد و معمولاً یک سلولی و گاهی دو سلولی ، منفرد و تخم مرغی شکل هستند که در انتهای آنلوفورها بوجود می آیند . آنلوفورها قهوه ای رنگ و بدون بند (Septum) یا دارای بند،موج دار و با برجستگیهای زگیل مانند هستند.
چرخه بیماری :
قارچ عامل بیماری غالباً زمستان را بصورت پریتس های دروغی در برگها و میوه های آلوده افتاده در کف باغها طی می کند البته در نواحی ساحلی و معتدل که زمستان ملایمی دارند قارچ بصورت S.Pomi به شکل میسلیوم در شاخسارهای آلوده زمستانگذرانی می کند. پس از آنکه میسلیومهای دو تیپ جنسی مختلف سازگار (Mating Type) نیز با یکدیگر آمیزش پیدا کردند، اجسامی تیره رنگ (پریتس های دروغی ) بین بافتهای برگهای ریخته شده برکف باغ تشکیل می شوند غالب پریتس های دروغی اولیه در خلال چهار هفته بعد از ریزش برگها تشکیل می شوند. رطوبت برای تکامل پریتس دروغی ضرورت دارد. دمای بهینه برای تکامل آسکوگون 0C 18-20 و برای بلوغ آسکوسپورها 18-16 است. رقم سیب و تاریخ خزان برگها در بلوغ و رسیدن آسکوسپورها در بهار تأثیری ندارد. وقتی برگ زمستان گذرانده موجود در کف باغ مرطوب می گردد (بارانهای آخر زمستان و اول بهار)آسکهای رسیده و بالغ با جذب رطوبت از طریق روزنه پرتیس دروغی متورم شده با فشار آسکوسپورها را تخلیه می کنند ، آسکوسپورها همراه با جریان باد در فضا پخش می شوند و عفونت اولیه روی اندامهای تازه روییده ایجاد می گردد. پیش بینی این بیماری در اپیدمی ها بر اساس مؤثر بودن, مایه تلقیح اولیه Primary inoculum یا در واقع آسکوسپورهای تولید شده در پرتیس های دروغی زمستانگذران موجود برگهای کف باغ و جوانه در سطوح گیاهی بر اساس شرایط آب و هوایی صورت می گیرد). وقتی آسکوسپورها روی کاسبرگ ، برگ یا میوه جوان در مجاورت لایه نازکی از رطوبت ، قرار بگیرند جوانه می زنند برای آغاز تندش رطوبت آزاد (رطوبت نسبی بیش از 95 % (ضرورت دارد. زمان لازم برای وقوع آلودگی به دمای محیط و تعداد ساعات خیس شدگی بستگی دارد بطور مثال در دمای0C 2/2 به 48 ساعت خیس شدگی سطح بافت نیاز است تا اسکوسپورها جوانه زده و آلودگی شروع گردد در حالیکه در دمای 0C 6 به 21 ساعت خیس شدگی ، دمای 100C به 14 ساعت خیس شدگی ، دمای 150C به 10 ساعت خیس شدگی ، دمای 0C 26 به حدود 12 ساعت خیس شدگی نیاز است البته در دماهای بالاتر از0C 26 معمولاً بیماری به ندرت اتفاق می افتد(شرایط خنک و مرطوب برای وقوع بیماری لازمست، منحنی Milles 1944). قارچ بعد از نفوذ در کوتیکول منشعب شده و زیر کوتیکول تشکیل استروما می دهد و لکه های بیماری که روی آن ها کنیدیوفورو کنیدی های .pomi S تشکیل می گردد، ظاهر می شوند. لکه ها و کنیدی ها در مرکز لکه ها بسته به رطوبت نسبی و دما بعد از 9 تا 17 روز دیده می شوند . کنیدیها عامل اصلی ایجاد عفونت و بیماری در تابستان هستند که با قطره های باران یا باد روی سطح برگها یا میوه درختان دیگر پخش می گردند. این کنیدیها به شیوه آسکوسپورها جوانه زده و با نفوذ در میزبان لکه های جدید را بوجود می آورند . در خلال فصل رشد بسته به دوره کمون بیماری و نیز حساسیت بافت رقم میزبان چرخه های ثانویه دیگری نیز ممکنست تکرار شود.
علائم بیماری:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
لکه سیاه سیب
مقدمه
بیماری لکه سیاه ( Apple Scab ) درتمام کشورهایی که سیب کشت می شود، وجود دارد و از لحاظ اقتصادی مهمترین بیماری سیب به شمار می رود. این بیماری در مناطقی که بهار و تابستانهای خنک و مرطوب دارند شدیداً خسارت میزند به گونه ای که گاهی 70% از محصول از بین می رود .
نحوه ایجاد خسارت در این بیماری به 2 صورت مستقیم و غیر مستقیم می باشد . در حالت مستقیم قارچ عامل با حمله به میوه و دم میوه باعث ریزش محصول و کاهش راندمان تولید می شود ودر حالت غیر مستقیم این پاتوژن با ایجاد لکه برگیها باعث کاهش سطح فعال فعال برگ و خزان برگها می شود. این مسئله کاهش رشد درخت و مقدار محصول برای یک یا چند سال و همچنین افزایش حساسیت درخت به خسارتهای زمستانی را در پی دارد.
عامل بیماری:
قارچ Teleomorph: Venturia inaequalis(Venturiaceae-Pleosporales-Loculoascomycetidae) Anamorph: Spilocaea pomi(Dematiaceae-Moniliales-Hyphomycetidae-Deutromycetes)
قارچ V.inaequalis دارای پریتس دروغی (Pseudoperithecium) است که در بافت استرومای برگها یا میوه های ریخته شده بر کف باغ زمستانگذرانی می کنند و بصورت منفرد ،قهوه ای تا سیاهرنگ می باشند . در هر پریتس 100-50 آسک بطور مجتمع به شکل استوانه ای با پایه کوتاه که درون هر یک 8 آسکوسپور است دیده می شود. دیواره آسکها دو جداره و نازک است . آسکوسپورها سبز مایل به زرد تا قهوه ای و دو سلولی هستند که سلول بالایی آن کوچکتر و پهن تر از سلول پائینی است (Inaequal = نامساوی ). این قارچ هتروتالیک دو قطبی است لذا آنتریدی روی یک پایه و آسکوگون روی پایه دیگر تشکیل می گردد.
قارچ S. pomi : دارای کنیدیوفورهایی معروف به Annellophore است به سبب آنکه اثر افتادن هر کنیدی روی کنیدیوفور بصورت حلقه ای (Annellide) باقی می ماند کنیدیها زیتونی مایل به زرد و معمولاً یک سلولی و گاهی دو سلولی ، منفرد و تخم مرغی شکل هستند که در انتهای آنلوفورها بوجود می آیند . آنلوفورها قهوه ای رنگ و بدون بند (Septum) یا دارای بند،موج دار و با برجستگیهای زگیل مانند هستند.
چرخه بیماری :
قارچ عامل بیماری غالباً زمستان را بصورت پریتس های دروغی در برگها و میوه های آلوده افتاده در کف باغها طی می کند البته در نواحی ساحلی و معتدل که زمستان ملایمی دارند قارچ بصورت S.Pomi به شکل میسلیوم در شاخسارهای آلوده زمستانگذرانی می کند. پس از آنکه میسلیومهای دو تیپ جنسی مختلف سازگار (Mating Type) نیز با یکدیگر آمیزش پیدا کردند، اجسامی تیره رنگ (پریتس های دروغی ) بین بافتهای برگهای ریخته شده برکف باغ تشکیل می شوند غالب پریتس های دروغی اولیه در خلال چهار هفته بعد از ریزش برگها تشکیل می شوند. رطوبت برای تکامل پریتس دروغی ضرورت دارد. دمای بهینه برای تکامل آسکوگون 0C 18-20 و برای بلوغ آسکوسپورها 18-16 است. رقم سیب و تاریخ خزان برگها در بلوغ و رسیدن آسکوسپورها در بهار تأثیری ندارد. وقتی برگ زمستان گذرانده موجود در کف باغ مرطوب می گردد (بارانهای آخر زمستان و اول بهار)آسکهای رسیده و بالغ با جذب رطوبت از طریق روزنه پرتیس دروغی متورم شده با فشار آسکوسپورها را تخلیه می کنند ، آسکوسپورها همراه با جریان باد در فضا پخش می شوند و عفونت اولیه روی اندامهای تازه روییده ایجاد می گردد. پیش بینی این بیماری در اپیدمی ها بر اساس مؤثر بودن, مایه تلقیح اولیه Primary inoculum یا در واقع آسکوسپورهای تولید شده در پرتیس های دروغی زمستانگذران موجود برگهای کف باغ و جوانه در سطوح گیاهی بر اساس شرایط آب و هوایی صورت می گیرد). وقتی آسکوسپورها روی کاسبرگ ، برگ یا میوه جوان در مجاورت لایه نازکی از رطوبت ، قرار بگیرند جوانه می زنند برای آغاز تندش رطوبت آزاد (رطوبت نسبی بیش از 95 % (ضرورت دارد. زمان لازم برای وقوع آلودگی به دمای محیط و تعداد ساعات خیس شدگی بستگی دارد بطور مثال در دمای0C 2/2 به 48 ساعت خیس شدگی سطح بافت نیاز است تا اسکوسپورها جوانه زده و آلودگی شروع گردد در حالیکه در دمای 0C 6 به 21 ساعت خیس شدگی ، دمای 100C به 14 ساعت خیس شدگی ، دمای 150C به 10 ساعت خیس شدگی ، دمای 0C 26 به حدود 12 ساعت خیس شدگی نیاز است البته در دماهای بالاتر از0C 26 معمولاً بیماری به ندرت اتفاق می افتد(شرایط خنک و مرطوب برای وقوع بیماری لازمست، منحنی Milles 1944). قارچ بعد از نفوذ در کوتیکول منشعب شده و زیر کوتیکول تشکیل استروما می دهد و لکه های بیماری که روی آن ها کنیدیوفورو کنیدی های .pomi S تشکیل می گردد، ظاهر می شوند. لکه ها و کنیدی ها در مرکز لکه ها بسته به رطوبت نسبی و دما بعد از 9 تا 17 روز دیده می شوند . کنیدیها عامل اصلی ایجاد عفونت و بیماری در تابستان هستند که با قطره های باران یا باد روی سطح برگها یا میوه درختان دیگر پخش می گردند. این کنیدیها به شیوه آسکوسپورها جوانه زده و با نفوذ در میزبان لکه های جدید را بوجود می آورند . در خلال فصل رشد بسته به دوره کمون بیماری و نیز حساسیت بافت رقم میزبان چرخه های ثانویه دیگری نیز ممکنست تکرار شود.
علائم بیماری:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب
انواع سیب 1
ویژگیهای لازم برای فرآورش سیب 1
فیزیولوژی میوه 2
برداشت سیب 4
آب سیب و انواع آن 5
آب سیب صاف شده 5
آب سیب طبیعی 5
آب گیری از سیب به روش چلاندن 6
آب سیب مخلوط 6
گزینش نوع میوه 7
آسیا کردن سیب 7
فشردن و عصارهگیری از سیب 9
موادی که آب سیب را کدر میکنند 9
کاربرد آنزیمهای پکتیناز 12
عوامل موثر بر زلالسازی آب سیب 13
گونههای تیرگی آب سیب 14
تیرگیهای ناشی از نشاسته و دکسترین 14
تیرگیهای ناشی از تاننها در آب سیب 14
تیرگی ناشی از صمغها در آب سیب 15
صافسازی آب سیب 15
غلیظسازی آب سیب به روش تبخیر 15
سردسازی آب سیب 16
انواع آب سیب 16
شربت سیب چشمکزن 16
آب سیب چشمکزن 17
آب سیب شیرین 17
آب سیب خشک 17
انواع سیب
در ایالات متحده آمریکا، پنج نوع فرآورده اصلی از سیب تولید میشود که شامل: آب سیب، سس سیب، کمپوت اسلایس، برگه سیب و سیب یخزده میشود. آب سیب و سس سیب و کمپوت اسلایس آن بیش از فرآورده های دیگر آن تولید میشود. مقدار تولید این فرآورده نیمی از کل تولیدات فرآیند شده را تشکیل میدهد. مقداری از سیب تولید شده به مصرف سرکه، ژله، کره سیب، مینس میت و اسلایس تازه میرسد. همچنین مقدار کمی نیز به مصرف تهیه شراب، اسانس، سیب کامل تنوری، حلقه سیب و نکتار تبدیل میرسد.
در فرانسه و انگلیس نیز مقدار قابل توجهی از سیب به آب سیب تخمیر شده (سیدر) تبدیل میشود. در آمریکا این نوع سیب مصرف ندارد. تقریباً تمام آب سیب مصرف شده در آمریکا به صورت تخمیر ناشده است.
ویژگیهای لازم برای فرآورش سیب
کیفیت فرآوردههای صنایع تبدیلی سیب تحت تاثیر ویژگیهای رسیدگی، صدمه دیدگی، فساد، اندازه میوه، شکل، اندازه حفرهای که بذر سیب در آن قرار میگیرد، گرانش مخصوص، رنگ سیب، رنگ گوشت سیب، سفتی مواد جامد محلول، مواد جامد کل، اسیدیته کل، میزان pH، ترکیبات معطر آلی، تاننها، تمایل به قهوهای شدن اکسیداسیونی و میزان آبدهی قرار دارد. برای تهیه کمپوت سیب، نوع سفت آن بهتر از نرم میباشد، در حالی که برای تهیه سس سیب بهتر است از نوع نرم استفاده شود.
فیزیولوژی میوه
برای اینکه سلولهای بافت سیب سالم بماند، باید مقدار معینی انرژی توسط آنها تولید شود. این انرژی از فعالیتهای تنفسی حاصل میشود. همزمان با فرا رسیدن دوره بلوغ، رسیدگی و پیری، فعالیت تنفسی نیز تغییر خواهد کرد. به تدریج هم از تولید دیاکسید کربن و هم از میزان جذب اکسیژن توسط میوه به ازاء واحد وزن میوه تا مرحله برداشت کاسته میشود، بعد از برداشت مجدداً بر میزان تنفس میوه افزوده شده و پس از فرا رسیدن مرحله پیری از آن کاسته میگردد. مرحله افزایش ثانوی موقت فعالیت تنفسی به نام مرحله بحرانی نامیده میشود. بیشتر میوههایی که در منطقه معتدله رشد و نمو مییابند، این پدیده را نشان میدهند.
اگر میوه سیب در مرحله قبل از دوره بحرانی باشد، از طریق تغییر دادن ترکیب محیط انبار میوه و پایین آوردن دما یا اصطلاح آتسمفر سردخانه میتوان عمر مفید آن را به طور قابل توجهی افزایش داد. امکان افزایش عمر انباری میوهای که در مرحله پس از بحرانی باشد، کمتر خواهد بود. علت این موضوع، به افزایش سریع میوه در مقایسه با مرحله پیش بحرانی مربوط است.
یکی از جنبههای مهم دیگر فیزیولوژی میوه که بر عمر انباری میوه بحراندار تاثیر میگذارد، عبارت از رابطه بین شروع مرحله تنفس بحرانی و تولید اتیلن (هورمون رسیدگی) میباشد. این ماده گازی به میزان اندک (کمتر از 1/0 پیپیام) به وسیله میوه بالغ تولید میشود. وقتی بر میزان تولید اتیلن به مقدار زیاد افزوده شود، علامت شروع مرحله بحرانی آن است.
از آنجایی که در فعالیتهای تنفس سلولی از مقدار مواد ذخیرهای غذایی میوه سیب کاسته میشود، برای طولانی کردن دوره انباری سیب و کنترل میزان فعالیت تنفسی داخل سلول میوه اهمیت زیادی دارد. نرخ بیشتر واکنشهای شیمیایی که در سلول به طور پیاپی رخ میدهند، تحت تاثیر دما قرار میگیرد. عموماً تغییر دما به اندازه 10 درجه سانتیگراد افزایش یا کاهش آن باعث میشود که سرعت واکنشها دو برابر گردد. این پدیده را Q10 میگویند.
بنابراین اگر دمای سیب را که در مزرعه است، از 25 درجه به 15 درجه سانتیگراد برسانیم، فعالیتهای تنفسی سیب به میزان دو برابر کاهش پیدا خواهد کرد. اگر دمای سیب از 15 درجه به 5 درجه کاهش یابد، فعالیتها دو برابر کاهش خواهد یافت. بنابراین مجموع کاهش دما 4 برابر خواهد بود. از نظر تئوری، سرد کردن سیب از 25 به1 5 درجه سانتیگراد، عمر مفید میوه را دو برابر میکند. اگر بیشتر سرد شود و به دمای 5 درجه سانتیگراد برسد، عمر مفید سیب در مقایسه با دمای 25 درجه سانتیگراد، چهار برابر خواهد شد. عموماً این اساس واقعیت دارد و در عمل به اثبات میرسد.