لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
نشانهای ازایثاربیرق داران دفاع مقدس / سردار شهید ذبیحالله عاصی زاده
سردار رشیداسلام شهید " ذبیحالله عاصی زاده " سال ۱۳۴۰درخانوادهای مذهبی و متدین در اردکان یزد دیده به جهان گشود.
دوران کودکی را با تربیت اسلامی پدر و مادر خود پشت سر نهاد و در همان اوان با احکام و آداب اسلامی آشنا شد.
ذبیحالله ، پس از طی دوران ابتدایی و راهنمایی چون به کارهای فنی علاقه داشت هنرستان را برگزید و در رشته اتومکانیک در هنرستان فنی شهید مطهری اردکان موفق به اخذ دیپلم شد.
او درطول تحصیل از شاگردان ممتاز بود و در جریانات انقلاب جزء فعالین به شمار میرفت.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی ، به عضویت سپاه در آمد و در سال ۱۳۶۰با اولین گروه ۲۲نفری پاسداران استان یزد به جبهه اعزام شدوتالحظه شهادت از مردان دفاع مقدس بود و در عملیاتهای فتح خرمشهر ، رمضان ، محرم ، والفجر مقدماتی ، والفجر ۲ ، ۱و ۴شرکت کرد.
با تاسیس تیپ ۱۸الغدیر سپاه ، عاصی زاده به عنوان مسوول اطلاعات عملیات و مسوول محور در لشکر هشت نجف اشرف خدمت کرد.
در بخشی از وصیتنامه این سردار رشید اسلام میخوانیم:اکنون کهدر میعادگاه عشق و شهادت در حجلهگاه خون ، عروس سرخ شهادت را دربر میگیرم و به دنبال خط سرخی که از لابلای گونیهای سنگرم و از بیابانهای تفتیده خوزستان گذشته ، میروم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجلیگاه حق در حرکت است بپیوندم ، سخنی چند با ملت غیور و شهید پرور ایران دارم.
سفارش اول من این است که شما باید حافظ ولایت باشید و امام و رهبرمان را همچون نگین انگشتر در میان خود نگهدارید تمام مشکلات مملکت را بدون سر و صدا حل کنید و نگذارید این قلب امت لحظهای درد بگیرد.
سفارش دوم این است که ملت ما الان باید خود را بسازند تا فرد فردشان یک مربی باشند و اول از خودمان شروع کنیم تا فردا بتوانیم برایصدور انقلابمان و زنده کردن اسلام در کشورهای غربی در حال خواب ، مربی و ناجی داشته باشیم و الان بهترین دانشگاه که از خون هزاران هزار شهید تهیه شده است که همان جبهه باشد داریم و باید حداکثر استفاده را از این دانشگاهببریم و نگذاریم خون این همه شهید بیثمر بماند.
سفارش بعدی این است ، موقعیکه سلاحهای ما به زمین افتاد برای برداشتنش از همدیگر سبقت بگیرید و نگذارید خون شهیدان بخشکد و باید هرچه سریعتر با سرعت عمل بیشتر راهشان را ادامه دهید ، راه همان راه حسین (ع) است.
اما سرتیپ پاسدار " مرتضی قربانی " از فرماندهان دفاع مقدس درمورد شهید عاصی زاده گفت: اواخر عملیات بیتالمقدس بود که برادرمان شهید عاصی زاده به عنوان فرمانده گردان امام حسین ( ع ) به اتفاق ۳۰۰نفر از نیروهایش که از استان یزد آمده بودند، وارد عملیات شد.
آن نیروها علاقه خاصی نسبت به عاصی زاده داشتند ، دلیل آن هم این بود که ایشان فردی بسیار توجیه ، مقید و داوطلب برای جنگ ، حماسه آفرین ، شهادت طلب و دارای روحیات ظریف وروحانی بود که من کمتردرفرمانده گردانها ملاحظه میکردم و این روحیات باعث شده بود که مابه ایشان علاقه مند شویم و از آن موقع که پایان عملیات بیتالمقدس بود ایشان را در خط پدافندی که تصرف کرده بودیم، قرار دادیم.
قربانی افزود: این اولین پدافند مرتبی بود که در مقابل عراقیهادر منطقه به وجود آوردیم و با توجه به امکانات بسیار اندکی که در اختیار داشتیم و شجاعت ودرایتی که شهید عاصی زادهبهعنوان فرمانده گردان درآن منطقه داشت عراقیها نتوانستند هیچ حرکتی را انجام دهند و زمینگیر شده بودند.
سرهنگ پاسدار "رسول کلانتری" از همرزمان شهید عاصیزاده نیز گفت: اوایل جنگ زمانی که گردان امام علی ( ع ) در عملیات بیتالمقدس با دشمن درگیر شد و عدهای از عزیزان بسیجی و فرماندهان گردانها به شهادت رسیدند ، شهید عاصی زاده آر پی جی را بر دوش گرفت و به عنوان خط شکن و جلوی نیروها حرکت کرد و با شلیک چند گلوله وازکارانداختن تیرباردشمن این ورق زرین عملیات بیتالمقدس و جنگ را به نام خود ثبت کرد و آن خطی که عده زیادی نتوانسته بودند آن را بشکنند شهامت و تصمیم به جای ایشان باعث شد تا آن خط شکسته شود.
در نهایت سردار رشید اسلام ذبیحالله عاصی زاده سال ۱۳۶۲درعملیات والفجر چهار در منطقه " غرب بانه " بر اثر اصابت ترکش توپ به لقاء الله پیوست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
جعفرقلی سردار بهادر (سرداراسعد بختیاری) به همراه تفنگچیان بختیاری
زندگی نامه:
علی قلی خان سردار اسعـد بختیاری، سومین فـرزند حـسیـنـقـلی خان هفت لنگ ایلخانی است. او پس از کـشته شدن پـدرش به دستور ظل السلطان، یکـ سال در زندان ظل السلطان بسر برد و خانوادهً آنها تا زمان بـه قـدرت رسیدن اتابک در انزوا بسر میبردند. اما با بـه قدرت رسیدن علی اصغر خان اتابک اعظم (امین السلطان)، باز ستاره ًاقـبال آنها درخـشید و برادرش اسفـندیارخان (سردار اسعـد اول)به سمت ایلخانی بخـتیاری و علیقلی خان به فـرماندهی سواران بـخـتیاری در تـهـران منصوب شد. در واقعه قـتـل ناصرالدین شاه، ماًمور نظم تـهـران گـردید و در زمان مظفرالدین شاه نیز با عنوان سرتیپی در فرماندهی سواران بـختیاری سرتیـپـی باقی بود. در سال ۱۳۱۴ هـجری قـمری هـزار تومان مـقرری برای او به پاس وفاداریش به دولت تعـیـین گـردید. مدتی نیز به عـنوان ایلخانی بخـتیاری از جانب مظفرالدین شاه انـتخاب شد. اما در این سمت با رقابت شدید برادرش نجـفـقـلی خان صمصام السلطنه که از او بزرگـتر و طبق پـیمان نامههای سران ایل، ایلخانیگـری از آن او بود، مواجه شد و کناره گـرفت.
او بعـد از عـزل اتابک دیگـر به گارد سلطنـتی مراجعـه نکرد و بـیشتر اوقات خود را در بـختیاری میگـذراند. در سال ۱۳۱۸ هـجری قـمری به هـندوستان و مصر سفر کرد و به زیارت مکه نائـل گـردید و سپس عازم پاریس شد. دوسال تمام در پایتختها و شهـرهای مهـم اروپا زندگـی کرد و به عـضویت فرماسونری درآمد.
او در سال ۱۳۲۰ هـجری قـمری به تهـران آمد. در سال ۱۳۲۱ هـجری قـمری که اسفـندیار خان، برادر بزرگـش فوت کرد، راهـی بخـتیاری شد و بـین برادران و عـموزادههایش (فرزندان حاج امامقـلی خان) صلح و آشتی برقـرار کرد. در سال ۱۳۲۲ هـجری قـمری به پـیشنهاد عین الدوله از طرف مظفرالدین شاه لقب سردار اسعـد و نشان حمایل به وی داده شد و ماًمور نظم لرستان گـردید.در این مسیر پر پیچ و خم نیز از حمایت های سردار میهن پرست و شجاعش سید عبدالحسین شیرمردی بهره می برد.
سردار اسعد و مشروطیت
سردار اسعد پس از افـتـتاح مجـلس اول، در ۱۸ شعـبان ۱۳۲۴ هـجری قـمری برای معـالجهً چـشم خود باردیگـر به اروپا رفت و در پاریس اقامت گـزید و به مطالعـه و ترجـمهً کتب خارجی پـرداخت. پس از بمباران مجلس، در روز سه شنبه ۲۴ جمادی الاول سال ۱۳۲۶ هـجری قـمری که تعـدادی از رجال و آزادیخواهان راهی زندان شدند او در پاریس بود.
سردار اسعـد در بـین خوانین بختیاری، امتیازات ویژهای داشت. در تاریخهای بختیاری که شرح اختلافات و درگیریهای داخلی را نگـاشتهاند، بـندرت از او در دسته بندیهای خانوادگی یاد شدهاست. سردار اسعـد را میتوان محـور اتحاد در ایل دانست. سردار ظفر مینویسد:
«حاج عـلیقلی خان هـیچوقت مایل به جنگ نبود، خاصه جنگ مابـین بنی اعمام و برادران».
سردار اسعـد در امور سیاسی نیز فردی توانا بود. او این امتیاز را با حـضور گـسترده اش در دستگـاه دولتی از زمان ناصرالدین شاه کسب کرده بود. سردار اسعـد در آثار مربوط به رجال معـاصر دارای سیمای مثـبت و روشنی است. قـزوینی او را دارای اخلاق حسنه دانستهاست. عـلاقه به عـلم و دانش و مطالعـهً کتب داخلی و خارجی، بخصوص مطالعـه آثار مربوط به تاریخ، از ویژگـیهای دیگر اوست؛ قزوینی مینویسد:
«من آن مرحوم را خوب میشناسم و در تمام مدت اقامت او در پاریس هـفتهای دوسه مرتبه او را میدیدم و غالبا صحبت ما از تاریخ بود؛ زیرا که او به تاریخ بسیار عـلاقه داشت».
وی دراین باره اشاره به تالیف تاریخ بختیاری بدستور او و ترجمه کتابهای زیادی از زبانهای خارجه به زبان فارسی دارد. از آن جـمله سفرنامهً شرلی تاورنیه و مجلات و کـتب آبی انگـلیسی را میتوان نام برد. ملک زاده در این باره مینویسد:
«حاج عـلیقلی خان سردار اسعـد که از خوانین روشنـفکر بختیاری بود، دبستانی برای فرزندان ایل تاًسیس کرد و معـلمینی از تهـران برای تدریس اجیر نمود؛ و نظافت آن مدرسه را به شیخ علی ناظم که از مردان روشنفکر بود سپـرد».
وی میآفزاید، بدستور او تـعدادی از دانش آموزان این مدرسه به خارج اعزام شدند. کسروی نیز او را مردی دانش دوست و آگاه دل نامیده است؛ و یحیی دولت آبادی نام او را جزء اولین مجلسی که از افراد علم دوست در رجب ۱۳۱۵ هـجری قـمری تـشکیل شدهاست، میآورد. و احمد پـژوه وی را یکی از چهـار پـنج تن مبارز با وقوف به کار، آگـاه و صمیمی میداند.
بنا به تصریح ملک زاده، سردار اسعـد هـمکاری خود با مجامع آزادی خواهی را از سال ۱۳۲۲ هـجری قمری آغاز کردهاست. در دوازدهـم ربیع الاول هـمین سال، جلسهای از رجال آزادیخواه در باغ شخصی سلیمان خان میکـده و به رهـبری او برگـزار شد. ملک زاده این مجمع را هـستهً اصلی انـقلاب مشروطیت ایران میداند.
گرچه نام سردار اسعـد در لیست اصلی نیامدهاست، اما او مینویسد:
«بطوری که نگارنده این تاریخ از کسانی که هـنوز زندهاند و در آن جـمع حضور داشتهاند تحقـیق کردهام، بحرالعـلوم کرمانی، برادر شهـید سعـید مرحوم روحی و حاجی عـلیقـلی خان سردار اسعـد بخـتیاری و سلیمان میرزا هـم در آن جـلسه حضور داشتـند».
اما با این وجود در طی سالهای بعـد تا سال ۱۳۲۶ هـجری قـمری از او برای حـمایت از مشروطه حرکتی مشاهـده نگـردیدهاست، و یا نگـارنده به موردی دسترسی نیافـتم. قـبل از سال ۱۳۲۴ هـجری قمری که مبارزه ضد استکـباری مردم شکـل میگرفت، سردار اسعـد مشغـول امورات ایل بخـتیاری بوده و افزون طلبیهایی از او و برادرش سردار ظفر مشاهـده میگردد، و چـنانکه گـفـته شد در سال ۱۳۲۴ هـجری قـمری عـازم اروپا میشود.
سردار اسعـد هـمکاری خود با آزادیخواهان را پس از به توپ بستن مجـلس شورای ملی و در سال ۱۳۲۶ هـجری قـمری بطور آشکار، آغاز کردهاست. در این سال، با تـجـمع مشروطه خواهان و رجال مخالف محمدعـلی شاه در اروپا، سردار اسعـد نیز به جرگـه آنان پـیوست. این افراد در سه شهـر متمرکز شده بودند. یک دسته که از حـیث تعـداد زیادتر بودند و از حیث نام و آوازهً حـکومتی مشهـورتر، افرادی بودند که در پاریس جمع شده بودند. علاءالدوله، سردار اسعـد، ظهـیرالسلطان، احتـشام السلطنه، مخـبرالسلطنه و امیر اعـظم از آن جـمله بودند. اینها از گـروه اعـیان، وزراء، شاهـزادگـان و نمایندگان مجلس بودند، و افرادی از این قبـیـل با آنها در تماس بودند، مانند مـحـمد خان قـزوینی، دکتر اسماعیل خان مرزبان(امین الملک)، دکتر جلیل خان ثـقـفی، دکتر عـبداللطیف گـیلانی و چـند تن دیگـر.
دسته دوم لندن را پایگـاه خود قرار داده بودند و کـمیتهً ایران را به کمک عـدهای از انگـلیسها تاًسیس کرده بودند. تـقی زاده، میرزا آقا تبریز(حسین زاده تبریزی) و سید محـمد صادق طباطبایی از این گـروه بودند و معـاضد السلطنه پـیرنیا نیز ابـتـدا در جمع آنها بود.
دسته سوم کـسانی بودند که در سویس مستـقر شدند. علی اکـبر دهـخدا، قاسم خان صوراسرافیل و معـاضد السلطنه پـیرنیا چـهـرهای معـروف آنها بودند. هـتـل لاپـرری در شهـر ایوردن مرکز تجـمع آنهـا بود. این گروه نظام نامهً ترکهـای جوان را در اخـتیار داشتـند و بر اساس آن فعـالیت میکردند.
این سه گروه هـماهـنگی کاملی نداشتـند و ترکـیت سیاسی آنها با هـم فرق میکرد. اما در موقعـیت حساس سال ۱۳۲۶ هـجری قـمری با هـم متـحد شدند.
سردار اسعـد، در این برهـه حساس از تاریخ ایران، در بـین این مجامع، مهـرهای است که به لحاظ موقعـیت حساس و قـدرت جـنگی ایل بخـتیاری، برای نجات کشور از استـبداد مـحـمد علیشاهی برگـزیده میشود. زیرا به لحاظ عدم وجود نیروی نظامی سازماندهی شده، قدرت نیروئی ایلات تعـیـین کننده بود. پـاولویـچ مینویسد:
«ایلها، یگـانه نیروی مسلح کشور محسوب میشدند. به عـلت ضعـف شاه، نیروی مسلح ایلها برای نگـهـداری تاج سلطنتی بهـر قـیمتی میبایست حـفظ شود».
قـدرت ایل بـختیاری در بین ایلات در این زمان، تعـیـین کننده بود. بطوریکه شاه نیز برای نجات خود به آنهـا دل بسته بود و چـنانکه گـفته شد، عـین الدوله برای غـلبه بر تـبریز، هـزار سوار بـختیاری درخواست کرده، و خود خوانین نیز براین قـدرت واقـف بودند و حـتی آنـهایی که در رکـاب شاه بودند نیز گـاهـی وسوسه میشدند که به مشروطه خواهان بـپـوندند و نام نیکی از خود بر جای بگـذارند. شاه نیز از پـیوستن آنها به انـقـلابـیون وحـشت داشت.
اما در حالیکه ملت در فشار استبداد بود، استـفاده از بخـتیاریها خود راه چارهای بود که میبایست تجربه شود. بنابراین با اصرار افرادی چـون معـاضدالسلطنه پـیرنیا و مخـبرالسلطنه، سردار اسعـد نـقش اصلی را به عـهـده گـرفت. در این باره قـزوینی مینویسد که معاضدالسلطنه پـیرنیا، از وکـلای دوره اول
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
نشانهای ازایثاربیرق داران دفاع مقدس / سردار شهید ذبیحالله عاصی زاده
سردار رشیداسلام شهید " ذبیحالله عاصی زاده " سال ۱۳۴۰درخانوادهای مذهبی و متدین در اردکان یزد دیده به جهان گشود.
دوران کودکی را با تربیت اسلامی پدر و مادر خود پشت سر نهاد و در همان اوان با احکام و آداب اسلامی آشنا شد.
ذبیحالله ، پس از طی دوران ابتدایی و راهنمایی چون به کارهای فنی علاقه داشت هنرستان را برگزید و در رشته اتومکانیک در هنرستان فنی شهید مطهری اردکان موفق به اخذ دیپلم شد.
او درطول تحصیل از شاگردان ممتاز بود و در جریانات انقلاب جزء فعالین به شمار میرفت.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی ، به عضویت سپاه در آمد و در سال ۱۳۶۰با اولین گروه ۲۲نفری پاسداران استان یزد به جبهه اعزام شدوتالحظه شهادت از مردان دفاع مقدس بود و در عملیاتهای فتح خرمشهر ، رمضان ، محرم ، والفجر مقدماتی ، والفجر ۲ ، ۱و ۴شرکت کرد.
با تاسیس تیپ ۱۸الغدیر سپاه ، عاصی زاده به عنوان مسوول اطلاعات عملیات و مسوول محور در لشکر هشت نجف اشرف خدمت کرد.
در بخشی از وصیتنامه این سردار رشید اسلام میخوانیم:اکنون کهدر میعادگاه عشق و شهادت در حجلهگاه خون ، عروس سرخ شهادت را دربر میگیرم و به دنبال خط سرخی که از لابلای گونیهای سنگرم و از بیابانهای تفتیده خوزستان گذشته ، میروم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجلیگاه حق در حرکت است بپیوندم ، سخنی چند با ملت غیور و شهید پرور ایران دارم.
سفارش اول من این است که شما باید حافظ ولایت باشید و امام و رهبرمان را همچون نگین انگشتر در میان خود نگهدارید تمام مشکلات مملکت را بدون سر و صدا حل کنید و نگذارید این قلب امت لحظهای درد بگیرد.
سفارش دوم این است که ملت ما الان باید خود را بسازند تا فرد فردشان یک مربی باشند و اول از خودمان شروع کنیم تا فردا بتوانیم برایصدور انقلابمان و زنده کردن اسلام در کشورهای غربی در حال خواب ، مربی و ناجی داشته باشیم و الان بهترین دانشگاه که از خون هزاران هزار شهید تهیه شده است که همان جبهه باشد داریم و باید حداکثر استفاده را از این دانشگاهببریم و نگذاریم خون این همه شهید بیثمر بماند.
سفارش بعدی این است ، موقعیکه سلاحهای ما به زمین افتاد برای برداشتنش از همدیگر سبقت بگیرید و نگذارید خون شهیدان بخشکد و باید هرچه سریعتر با سرعت عمل بیشتر راهشان را ادامه دهید ، راه همان راه حسین (ع) است.
اما سرتیپ پاسدار " مرتضی قربانی " از فرماندهان دفاع مقدس درمورد شهید عاصی زاده گفت: اواخر عملیات بیتالمقدس بود که برادرمان شهید عاصی زاده به عنوان فرمانده گردان امام حسین ( ع ) به اتفاق ۳۰۰نفر از نیروهایش که از استان یزد آمده بودند، وارد عملیات شد.
آن نیروها علاقه خاصی نسبت به عاصی زاده داشتند ، دلیل آن هم این بود که ایشان فردی بسیار توجیه ، مقید و داوطلب برای جنگ ، حماسه آفرین ، شهادت طلب و دارای روحیات ظریف وروحانی بود که من کمتردرفرمانده گردانها ملاحظه میکردم و این روحیات باعث شده بود که مابه ایشان علاقه مند شویم و از آن موقع که پایان عملیات بیتالمقدس بود ایشان را در خط پدافندی که تصرف کرده بودیم، قرار دادیم.
قربانی افزود: این اولین پدافند مرتبی بود که در مقابل عراقیهادر منطقه به وجود آوردیم و با توجه به امکانات بسیار اندکی که در اختیار داشتیم و شجاعت ودرایتی که شهید عاصی زادهبهعنوان فرمانده گردان درآن منطقه داشت عراقیها نتوانستند هیچ حرکتی را انجام دهند و زمینگیر شده بودند.
سرهنگ پاسدار "رسول کلانتری" از همرزمان شهید عاصیزاده نیز گفت: اوایل جنگ زمانی که گردان امام علی ( ع ) در عملیات بیتالمقدس با دشمن درگیر شد و عدهای از عزیزان بسیجی و فرماندهان گردانها به شهادت رسیدند ، شهید عاصی زاده آر پی جی را بر دوش گرفت و به عنوان خط شکن و جلوی نیروها حرکت کرد و با شلیک چند گلوله وازکارانداختن تیرباردشمن این ورق زرین عملیات بیتالمقدس و جنگ را به نام خود ثبت کرد و آن خطی که عده زیادی نتوانسته بودند آن را بشکنند شهامت و تصمیم به جای ایشان باعث شد تا آن خط شکسته شود.
در نهایت سردار رشید اسلام ذبیحالله عاصی زاده سال ۱۳۶۲درعملیات والفجر چهار در منطقه " غرب بانه " بر اثر اصابت ترکش توپ به لقاء الله پیوست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
نشانهای ازایثاربیرق داران دفاع مقدس / سردار شهید ذبیحالله عاصی زاده
سردار رشیداسلام شهید " ذبیحالله عاصی زاده " سال ۱۳۴۰درخانوادهای مذهبی و متدین در اردکان یزد دیده به جهان گشود.
دوران کودکی را با تربیت اسلامی پدر و مادر خود پشت سر نهاد و در همان اوان با احکام و آداب اسلامی آشنا شد.
ذبیحالله ، پس از طی دوران ابتدایی و راهنمایی چون به کارهای فنی علاقه داشت هنرستان را برگزید و در رشته اتومکانیک در هنرستان فنی شهید مطهری اردکان موفق به اخذ دیپلم شد.
او درطول تحصیل از شاگردان ممتاز بود و در جریانات انقلاب جزء فعالین به شمار میرفت.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی ، به عضویت سپاه در آمد و در سال ۱۳۶۰با اولین گروه ۲۲نفری پاسداران استان یزد به جبهه اعزام شدوتالحظه شهادت از مردان دفاع مقدس بود و در عملیاتهای فتح خرمشهر ، رمضان ، محرم ، والفجر مقدماتی ، والفجر ۲ ، ۱و ۴شرکت کرد.
با تاسیس تیپ ۱۸الغدیر سپاه ، عاصی زاده به عنوان مسوول اطلاعات عملیات و مسوول محور در لشکر هشت نجف اشرف خدمت کرد.
در بخشی از وصیتنامه این سردار رشید اسلام میخوانیم:اکنون کهدر میعادگاه عشق و شهادت در حجلهگاه خون ، عروس سرخ شهادت را دربر میگیرم و به دنبال خط سرخی که از لابلای گونیهای سنگرم و از بیابانهای تفتیده خوزستان گذشته ، میروم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجلیگاه حق در حرکت است بپیوندم ، سخنی چند با ملت غیور و شهید پرور ایران دارم.
سفارش اول من این است که شما باید حافظ ولایت باشید و امام و رهبرمان را همچون نگین انگشتر در میان خود نگهدارید تمام مشکلات مملکت را بدون سر و صدا حل کنید و نگذارید این قلب امت لحظهای درد بگیرد.
سفارش دوم این است که ملت ما الان باید خود را بسازند تا فرد فردشان یک مربی باشند و اول از خودمان شروع کنیم تا فردا بتوانیم برایصدور انقلابمان و زنده کردن اسلام در کشورهای غربی در حال خواب ، مربی و ناجی داشته باشیم و الان بهترین دانشگاه که از خون هزاران هزار شهید تهیه شده است که همان جبهه باشد داریم و باید حداکثر استفاده را از این دانشگاهببریم و نگذاریم خون این همه شهید بیثمر بماند.
سفارش بعدی این است ، موقعیکه سلاحهای ما به زمین افتاد برای برداشتنش از همدیگر سبقت بگیرید و نگذارید خون شهیدان بخشکد و باید هرچه سریعتر با سرعت عمل بیشتر راهشان را ادامه دهید ، راه همان راه حسین (ع) است.
اما سرتیپ پاسدار " مرتضی قربانی " از فرماندهان دفاع مقدس درمورد شهید عاصی زاده گفت: اواخر عملیات بیتالمقدس بود که برادرمان شهید عاصی زاده به عنوان فرمانده گردان امام حسین ( ع ) به اتفاق ۳۰۰نفر از نیروهایش که از استان یزد آمده بودند، وارد عملیات شد.
آن نیروها علاقه خاصی نسبت به عاصی زاده داشتند ، دلیل آن هم این بود که ایشان فردی بسیار توجیه ، مقید و داوطلب برای جنگ ، حماسه آفرین ، شهادت طلب و دارای روحیات ظریف وروحانی بود که من کمتردرفرمانده گردانها ملاحظه میکردم و این روحیات باعث شده بود که مابه ایشان علاقه مند شویم و از آن موقع که پایان عملیات بیتالمقدس بود ایشان را در خط پدافندی که تصرف کرده بودیم، قرار دادیم.
قربانی افزود: این اولین پدافند مرتبی بود که در مقابل عراقیهادر منطقه به وجود آوردیم و با توجه به امکانات بسیار اندکی که در اختیار داشتیم و شجاعت ودرایتی که شهید عاصی زادهبهعنوان فرمانده گردان درآن منطقه داشت عراقیها نتوانستند هیچ حرکتی را انجام دهند و زمینگیر شده بودند.
سرهنگ پاسدار "رسول کلانتری" از همرزمان شهید عاصیزاده نیز گفت: اوایل جنگ زمانی که گردان امام علی ( ع ) در عملیات بیتالمقدس با دشمن درگیر شد و عدهای از عزیزان بسیجی و فرماندهان گردانها به شهادت رسیدند ، شهید عاصی زاده آر پی جی را بر دوش گرفت و به عنوان خط شکن و جلوی نیروها حرکت کرد و با شلیک چند گلوله وازکارانداختن تیرباردشمن این ورق زرین عملیات بیتالمقدس و جنگ را به نام خود ثبت کرد و آن خطی که عده زیادی نتوانسته بودند آن را بشکنند شهامت و تصمیم به جای ایشان باعث شد تا آن خط شکسته شود.
در نهایت سردار رشید اسلام ذبیحالله عاصی زاده سال ۱۳۶۲درعملیات والفجر چهار در منطقه " غرب بانه " بر اثر اصابت ترکش توپ به لقاء الله پیوست