حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد نظریه زیبایی شناسی و نقد فرهنگی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نظریه زیبایی شناسی و نقد فرهنگی

مفهوم‌ فرهنگ‌مفهوم‌ فرهنگ‌ در کاربرد معمول‌ این‌ واژه‌ بسیار مبهم‌ است. در بیشتر موارد فرهنگ‌ مجموع‌ کل‌ فعالیت‌هایی‌ تلقی‌ می‌شود که‌ به‌ نوعی‌ با کار فکری‌ یا معنوی‌ سر و کار دارند، یعنی‌ هنر و علم. اما این‌ واژه‌ بخصوص‌ در علوم‌ اجتماعی‌ کاربرد مهم‌ دیگری‌ دارد و تعریف‌ دیگری‌ از آن‌ ارایه‌ می‌شود. دست‌ اندرکاران‌ علوم‌ اجتماعی‌ فرهنگ‌ را مجموعه‌ی‌ همگنی‌ از سنت‌ها، معنی‌ها، ارزش‌ها، نهادها، آداب‌ و رسوم‌ و فعالیت‌های‌ نوعی‌ دانسته‌اند که‌ در مقطع‌ زمانی‌ و مکانی‌ بخصوصی‌ ویژگی‌ خاص‌ و مشخص‌کننده‌ی‌یک‌ جامعه‌ است. مکتب‌ فرانکفورت‌ حتی‌ اگر در برخورد انتقادی‌ خود، فرهنگ‌ به‌ معنی‌ اول‌ را در کانون‌ توجه‌ قرار نمی‌دادند، باز هم‌ متوجه‌ ابهام‌ موجود می‌شدند. این‌ دو برداشت‌ از فرهنگ‌ در حقیقت‌ ممکن‌ است‌ به‌ نوعی‌ با هم‌ مرتبط‌ باشند. در تاریخ‌ جامعه‌ شناسی‌ و نظریه‌ی‌ اجتماعی، هیچ‌ کس‌ بیش‌ از جرج‌ زیمل، متفکر آلمانی‌ در آستانه‌ی‌ قرن‌ بیستم، در جهت‌ ارایه‌ی‌ تعریفی‌ پویا و فراگیر از فرهنگ‌ نکوشیده‌ است. او که‌ بسیار متکی‌ بر آموزه‌های‌ هگل‌ و مارکس‌ است، فرهنگ‌ را در خودآفرینی‌ انسان‌ در متن‌ پرورش‌ چیزهای‌ دیگر، یا خود پروری‌ در جریان‌ معنی‌ و کارکرد بخشیدن‌ به‌ چیزهای‌ طبیعت‌ می‌داند. در هر حال، از دید زیمل، خود پروری‌ (فرهنگ‌ ذهنی‌ سوبژکتیو.) افراد و پرورش‌ چیزهای‌ دیگر (فرهنگ‌ عینی‌ ابژکتیو ) توسط‌ مجموعه‌های‌ همگن‌ افراد نه‌ موازی‌اند و نه‌ هماهنگ.او افزایش‌ تدریجی‌ و خطی‌ میزان‌ تقسیم‌ کار را زنجیره‌ی‌ سرخ‌ تاریخ‌ تلقی‌ کرد که‌ نه‌ فقط‌ به‌ رشد قدرتمندانه‌ی‌ فرهنگ‌ عینی‌ منجر شده‌ است‌ بلکه‌ به‌ همان‌ نسبت، یک‌ سویه‌ شدن، تغییر شکل‌ و فراتخصصی‌ شدن‌ افراد را، یعنی‌ بحران‌ فرهنگ‌ ذهنی‌ را، به‌ دنبال‌ داشته‌ است. از دید زیمل، فرهنگ‌ ذهنی پرورش‌ کل‌ شخصیت‌ است، و اگرچه‌ در آثار او این‌ نکته‌ مبهم‌ است، این‌ که‌ زیمل‌ دستیابی‌ به‌ کلیت‌ را به‌ صورت‌های‌ سترگ‌ فرهنگی‌ یعنی‌ هنر، فلسفه، الهیات، تاریخ‌ نگاری‌ و علم‌ محدود می‌کند، به‌ طور ضمنی‌ نشانگر ماهیت‌ بسیار برتر و به‌ لحاظ‌ فلسفی‌ متمایز برخی‌ فعالیت‌های‌ انسانی‌ است، یعنی‌ آن‌ چه‌ مارکس‌ پنجاه‌ سال‌ قبل‌ از آن‌ کار فکری نامیده‌ بود. بنابراین، زیمل‌ به‌ گونه‌ای‌ نظام‌ یافته‌ فرهنگ‌ را در مفهوم‌ محدود خود پروری‌ فکری‌ با فرهنگ‌ به‌ مفهوم‌ کلی‌ آن‌ یعنی‌ عینی‌ شدن‌ و بیرونی‌ شدن‌ کلیه‌ی‌ فعالیت‌های‌ انسان، مرتبط‌ می‌کند. او رابطه‌ی‌ بین‌ این‌ دو را بر اساس‌ افزایش‌ شکافی‌ که‌ او تراژدی‌ فرهنگ نامیده‌ است، تعریف‌ می‌کند.مارکس‌ هیچ‌ گاه‌ درباره‌ی‌ فرهنگ به‌ این‌ مفهوم‌ چیزی‌ ننوشت. البته‌ مارکسیست‌ها اشارات‌ روش‌ شناختی‌ او در مورد وابستگی‌ روبنا به‌ زیر بنا (و بخصوص‌ صورت‌های‌ آگاهی‌ به‌ ساختارهای‌ متعارض‌ شیوه‌ی‌ تولید) را عموما به‌ مثابه‌ی‌ دلیلی‌ کافی‌ برای‌ بی‌اعتنایی‌ به‌ پدیده‌ی‌ ثانویه‌ی فرهنگ‌ تعبیر کرده‌اند. با این‌ وجود، بخش‌ عمده‌ی‌ نظریه‌ی‌ فرهنگی‌ فرانکفورت‌ بر تمایز منحصر به‌ فرد و کارآمدی‌ است‌ که‌ مارکس‌ بین‌ کار فکری‌ و کار یدی‌ قایل‌ شده‌ است. بر خلاف‌ همه‌ی‌ نظریه‌های‌ بورژوایی‌ تقسیم‌ کار (از جمله‌ نظریه‌ی‌ زیمل)، از دید مارکس‌ تقسیم‌ واقعی‌ کار با جدایی‌ کار فکری‌ از کار یدی‌ شروع‌ می‌شود، به‌ علاوه‌ پیش‌ فرض‌ این‌ تقسیم‌ کار مالکیت‌ خصوصی‌ است‌ و بنابراین‌ آغاز تعارض‌ بین‌ منافع‌ فردی‌ (یا خانوادگی) و منافع‌ جمعی‌ کل‌ افراد است‌ که‌ اکنون‌ شکل‌ بیگانه‌ی‌ (الینه‌ی) دولت‌ را پیدا کرده‌ است. در این‌ کار پیچیده‌ی‌ فکری، مالکیت‌ خصوصی‌ و دولت‌ در یک‌ سو قرار دارند. به‌ نظر مارکس‌ از این‌ مقطع‌ به‌ بعد، آگاهی‌ (یعنی‌ کار فکری) می‌تواند به‌ خودی‌ خود به‌ مثابه‌ی‌ چیزی‌ مستقل‌ از فرایند زندگی‌ اجتماعی‌ ببالد، اگرچه‌ شکل‌های‌ آگاهی‌ کماکان‌ به‌ مجموعه‌ی‌ تقسیم‌ کار وابسته‌اند، و لذا نه‌ حیات‌ مستقل‌ دارند و نه‌ تاریخ‌ مستقل. آگاهی‌ یا کار فکری‌ گذشته‌ از خودنمود واهی‌اش، کشمکش‌ واقعی‌ جهان‌ را نیز کماکان‌ به‌ شیوه‌ای‌ واهی‌ (و معمولا در جانبداری‌ از قدرت‌های‌ واقعی) باز می‌نمایاند. حتی‌ رویاهای‌ پسامسیحی‌(post-Christian) وحدت‌ جهان، آزادی‌ و برابری‌ هم‌ بیانگر توانایی‌های‌ بالقوه‌ی‌ تاریخی‌ جهان‌ است‌ که‌ ناشی‌ از رشد یک‌ نظام‌ اجتماعی‌ مدنی‌ بسیار مولد و مبتنی‌ بر وابستگی‌ متقابل‌ جهانی‌ است، و هم‌ توهم‌های‌ فرهنگی‌ - ایدیولوژیکی‌ را نشان‌ می‌دهد که‌ فقدان‌ آزادی‌ و نابرابری‌ را در حاکمیت‌ طبقاتی‌ پنهان‌ می‌کند و بر آن‌ها پوشش‌ می‌نهد. بنابراین، مارکس‌ فرهنگ‌ را در مفهوم‌ محدود آن‌ یعنی‌ کار فکری‌ در نظر گرفت‌ و ادعاهای‌ آن‌ را نقد کرد. او هم‌ چنین‌ به‌ مفهومی‌ اشاره‌ می‌کند که‌ با مفهوم‌ کلی‌ و عام‌ فرهنگ‌ متناظر است. مارکس‌ آن‌ را شیوه‌ی‌ تولید یا فرماسیون‌ اجتماعی نامیده‌ است. ما یکی‌ از مفاهیم‌ مطرح‌ شده‌ توسط‌ او را دنبال‌ می‌کنیم‌ و فرهنگ را به‌ طور عام‌ همان‌ فرماسیون‌ اجتماعی‌ تلقی‌ خواهیم‌ کرد.مفهوم‌ کار فکری‌ حدود مفهوم‌ فرهنگ‌ از دید اندیشمندان‌ مکتب‌ فرانکفورت‌ را هم‌ در معنای‌ محدود آن، یعنی‌ فرهنگ‌ متعالی و هم‌ در جایگزین‌های‌ عامه‌ پسند و انبوه‌ آن‌ مشخص‌ می‌کند. گاه‌ نقد فرهنگی‌ در تنفر از آن‌ چه‌ مارکوزه‌ فرهنگ‌ ایجابی (یعنی‌ آن‌ منش‌ فرهنگ‌ متعالی که‌ با وجود پیش‌ بینی‌های‌ اتوپیاپی‌اش‌ رابطه‌اش‌ را با روند زندگی‌ اجتماعی‌ پنهان‌ می‌کند) نامیده‌ است، پا را از مارکس‌ هم‌ فراتر می‌گذارد:فرآورده‌های‌ هنر و علم‌ وجود خود را نه‌ فقط‌ مدیون‌ تلاش‌ نوابغ‌ بزرگی‌ هستند که‌ آنها را آفریدند، بلکه‌ مدیون‌ کار سخت‌ و تلاش‌ طاقت‌ فرسای‌ معاصرانشان‌ نیز هستند. هیچ‌ سند فرهنگی‌ وجود ندارد که‌ در عین‌ حال‌ سند بربریت‌ نیز نباشد.والتر بنیامین‌ در متنی‌ در سال‌ ۱۹۳۷ این‌ گونه‌ نوشته‌ است. اما ما بحثمان‌ را کمتر به‌ موضع‌ خاص‌ و منحصر به‌ فرد او در مکتب‌ فرانکفورت‌ مبتنی‌ می‌کنیم. پس‌ اجازه‌ بدهید از آدورنو (۱۹۶۶) نقل‌ قولی‌ بیاوریم:کل‌ فرهنگ‌ پس‌ از آشویتس، از جمله‌ نقد شتابزده‌ی‌ آن، آشغال‌ و مبتذل‌ است. فرهنگ، در بازیابی‌ خود، پس‌ از آن‌ چه‌ بدون‌ مقاومت‌ در قلمرو خود او اتفاق‌ افتاده‌ بود، به‌ کلی‌ به‌ ایدیولوژی‌ای‌ تبدیل‌ شد که‌ بالقوه‌ در تقابل‌ با وجود مادی‌ بوده‌ است، تا آن‌ وجود را با جدا کردن‌ … .این‌ نقل‌ قول‌ها معرف‌ آن‌ شیوه‌ایی‌ هستند که‌ آدورنو خود نقد متعالی‌ (فرارونده‌ی) فرهنگ‌ نامیده‌ است، حمله‌ از موضعی‌ خیالی‌ که‌ بیرون‌ از فرهنگ‌ قرار دارد. از آن‌جا که‌ از دید بیشتر مارکسیست‌ها و حتی‌ از دید جامعه‌شناسی‌ دانش‌ کلید نظری‌ پدیده‌های‌ فرهنگی‌ یا روبنایی در کاوش‌ کشمکش‌ها/ تعارض‌های‌ زیر بنای اقتصادی‌ اجتماعی‌ نهفته‌ است‌ که‌ گمان‌ می‌رود فرهنگ‌ را مطیع‌ و پیرو منافع‌ طبقه‌ی‌ حاکم‌ کرده‌اند، این‌ شیوه‌های‌ تحلیل‌ فرهنگی‌ (از جمله‌ شیوه‌ی‌ خود مارکس‌ در ایدیولوژی‌ آلمانی) در حوزه‌ی‌ نقد متعالی‌ (فرارونده) یا نقد بیرونی‌ قرار می‌گیرند. خطر موجود - که‌ در نقل‌ قول‌های‌ فوق‌ نیز دیده‌ می‌شود - آن‌ است‌ که‌ منتقدان‌ فرارونده، که‌ می‌خواهند همه‌ چیز را پاک‌ کنند گویی‌ با استفاده‌ از یک‌ تکه‌ اسفنج‌ … نوعی‌ پیوند با بربریت‌ را نشان‌ می‌دهند. از سوی‌ دیگر، روش‌ متقابل، یعنی‌ شیوه‌ای‌ که‌ آدورنو معمولا به‌ آن‌ عمل‌ می‌کند، یعنی‌ نقد درونگرا(immanent critique) ، با خطر عشق‌ به‌ غرق‌ شدن‌ در آن‌ چه‌ (ابژه‌ای‌ که) نقد می‌شود روبروست. بنابراین‌ حتی‌ نقل‌ قول‌ فوق‌ از دیالکتیک‌ منفی‌ درباره‌ی‌ آشویتس‌ و انتهای‌ فرهنگ‌ دارای‌ صورت‌ بندی‌ مبهمی‌ است:هرکس‌ بخواهد این‌ فرهنگ‌ به‌ شدت‌ گناهکار و پست‌ را حفظ‌ کند به‌ شریک‌ جرم‌ آن‌ بدل‌ می‌شود، در حالی‌ که‌ آن‌ کس‌ که‌ به‌ فرهنگ‌ نه‌ می‌گوید به‌ طور مستقیم‌ بربریتی‌ را تقویت‌ می‌کند که‌ فرهنگ‌ ما وابستگی‌ خود را به‌ آن‌ نشان‌ داده‌ است.نقد دیالکتیکی‌ فرهنگ‌ ممنوع‌ است‌ چه‌ برای‌ ستایش، ذهن‌ قایم‌ به‌ ذات‌ و مستقل‌ باشد و چه‌ برای‌ تنفر از آن؛ نقد باید هم‌ در فرهنگ‌ شرکت‌ بکند و هم‌ در آن‌ شرکت‌ نکند . در حالی‌ که‌ نظریه‌پردازان‌ اصلی‌ فرهنگ‌ در مکتب‌ فرانکفورت، آدورنو، بنیامین، هورکهایمر، مارکوزه‌ و لوونتال‌ بی‌تردید در بین‌ این‌ دو قطب‌ در نوسان‌ بوده‌اند - یا بهتر است‌ بگوییم‌ کماکان‌ می‌کوشیدند جایی‌ بینابینی‌ را با نقد دو قطب‌ اشغال‌ کنند - هیچ‌ معنای‌ قانع‌ کننده‌ی‌ واحدی‌ برای‌ نقد دیالکتیکی‌ از آثار آن‌ها شکل‌ نگرفته‌ است.پاسخ‌های‌ متفاوتی‌ که‌ از مواجهه‌ی‌ نظریه‌ی‌ انتقادی‌ با فرهنگ‌ و درگیری‌ با آن‌ به‌ دست‌ آمده‌ است‌ نه‌ تنها چاره‌ای‌ نداشته‌ است‌ جز آن‌ که‌ بین‌ دو قطب‌ نقد فرارونده‌ (بیرونی) و نقد درونگرا در گذر باشد، بلکه‌ دوگانه‌ها یا تقابل‌های دیگر (به‌ مفهوم‌ کانتی: مواضع‌ متقابل‌ که‌ با بحث‌ منطقی‌ کم‌ و بیش‌ به‌ یک‌ اندازه‌ قابل‌ دفاعند) نیز به‌ سرعت‌ پدیدار شدند. آیا فرهنگ‌ (به‌ مفهوم‌ محدود کلمه) را باید به‌ مثابه‌ی‌ حوزه‌ای‌ از قطب‌های‌ مستقل‌ و قایم‌ به‌ ذات مورد توجه‌ قرار داد یا به‌ مثابه‌ی‌ زیر حوزه‌ای‌ اجتماعی‌ سیاسی‌ اقتصادی‌ که‌ در آن‌ حتی‌ چیزهای‌ بی‌فایده، مفید می‌شوند؟ آیا در ایدیولوژی‌های‌ فرهنگ‌ متعالی حقیقت‌ بیشتری‌ پنهان‌ است‌ یا در ایدیوژی‌های‌ فرهنگ‌ انبوه‌ عامه ؟ آیا منتقد باید توجه‌ خود را به‌ آثار معطوف‌ کند یا به‌ تولید و دریافت‌ فرآورده‌ها ؟ آیا آثار تندروی‌ سیاسی‌ بیشتر منتقد جهان‌ امروزند یا آثار مستقل‌ قایم‌ به‌ ذات؟ آثار متعلق‌ به‌ گذشته‌ گنجینه‌ی‌ آرمانشهر (اتوپیا) هستند یا آثار امروزی؟ آیا تلفیق‌ دوباره‌ی‌ کار یدی‌ و فکری، زندگی‌ و هنر، محتوای‌ آرمانشهر ایجابی‌ (مثبت) آزادی‌ است‌ یا آرمانشهری‌ که‌ سلبی‌ (منفی) اداره‌ می‌شود؟ مولفان‌ متفاوت‌ در مقالات‌ متفاوت‌ و گاهی‌ حتی‌ در یک‌ مقاله‌ پاسخ‌های‌ مختلفی‌ به‌ این‌ سوالات‌ داده‌اند. در ۱۹۳۶، ماکس‌ هورکهایمر توجه‌ خود را به‌ نقش‌ فرهنگ‌ (از جمله‌ فرهنگ‌ متعالی) در تولید باورهای‌ مشروعیت‌ بخش‌ به‌ حاکمیت‌ سیاسی‌ معطوف‌ کرد. در ۱۹۴۱، او در پیروی‌ از کانت، به‌ نقد خرد ابزاری‌ که‌ در بی‌هدفی‌ آثار اصیل‌ نهفته‌ است‌ تاکید کرد. در مقاله‌ای‌ در سال‌ ۱۹۳۷، هربرت‌ مارکوزه‌ بقای‌ فرهنگ‌ ایجابی‌ را به‌ شدت‌ مورد نقد قرار داد (و امید به‌ نابودی‌ انقلابی‌ آن‌ را مطرح‌ کرد). در مقاله‌ای‌ دیگر، او توجه‌ خود را به‌ مضمون‌های‌ اتوپیایی‌ فرهنگ‌ گذشته‌ معطوف‌ کرد. و بعدها، در مقاله‌ای‌ در باب‌ آزادی‌ (۱۹۶۹) یک‌ بار دیگر ندای‌ تلفیق‌ دوباره‌ی‌ فرهنگ‌ و زندگی‌ از طریق‌ از میان‌ بردن‌ هنر و زیبا کردن‌ زندگی‌ و کار روزمره‌ را سر داد، فقط‌ برای‌ آن‌ که‌ چند سال‌ بعد در ضد انقلاب‌ و شورش‌ (۱۹۷۲) نیاز به‌ حفظ‌ آثار مستقل‌ و قایم‌ به‌ ذات‌ را حتی‌ در آینده‌ مطرح‌ کند. و مهم‌تر از همه، والتر بنیامین‌ و تیودور آدورنو، دو دوست‌ صمیمی، در دهه‌ی‌ ۱۹۳۰ گرفتار مجموعه‌ای‌ از بحث‌ها و گفتگوها درباره‌ی‌ هنر، فرهنگ‌ انبوه‌ (عامه) و سیاست‌ شدند که‌ طی‌ آن‌ها آدورنو از بنیامین‌ علیه‌ بنیامین‌ بهره‌ گرفت‌ و بنیامین‌ نیز همان‌ طور که‌ خواهیم‌ دید، می‌توانست‌ از آدورنوی‌ جامعه‌شناس‌ علیه‌ آدورنوی‌ فیلسوف‌ هنر استفاده‌ کند.در متن‌ چنین‌ تنوع‌ نظرات، چه‌ توجیهی‌ داریم‌ برای‌ ارایه‌ی‌ نظریه‌ی‌ زیباشناختی‌ مکتب‌ فرانکفورت‌ تحت‌ یک‌ عنوان‌ ساده‌ و واحد؟ نخست، همه‌ی‌ نظریه‌ پردازان‌ ما کم‌ و بیش‌ در



خرید و دانلود تحقیق در مورد نظریه زیبایی شناسی و نقد فرهنگی


تحقیق در مورد بیماری های درختان زیتون 28 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 28 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بیماری های درختان زیتون (۴)

 نماتدهای زیتون : Olive Nematodes

نماتدهای مختلفی به ریشه زیتون حمله می کنند، مانند  نماتد مولد غده ( Root Not Nematod ) شامل گونه های مختلفی از جنس Meloidogyne ، نماتد مرکبات ( Tylenchulus semipenetrans)، نماتدهای مولد زخم ( Root Lesion Nematodes ) شامل گونه های مختلفی از جنس Pratylenchus و همینطور دو نماتد دیگر که اهمیت کمتری دارند، شامل نماتد غلاف ( Sheat Nematode ) به نام Hemicycliophora arenaria و نماتد سوزنی ( needle Nematode ) با نام Paralongidorus eucalipti .

نماتد مولد غده : Root Not Nematode

این نماتد به بسیاری از گیاهان باغی و زراعی، شامل بسیاری از سبزیجات، درختان میوه، انگور، شبدر و یونجه حمله می کند. این نماتد باعث بوجود آمدن گال یا گره روی ریشه ها و کاهش قدرت گیاه، با اختلال در عملکرد ریشه ها می گردد. خسارت در خاکهای سبک و شنی  بالاتر است و اگر درختان زیتون در خاکهایی که دارای جمعیت بالایی از این نماتد است کشت شوند، رشد ضعیفی خواهند داشت. این نماتد باعث چروکیدگی و دیر باز شدن شکوفه ها می شود. گزارش شده است که کلتیوارهای  Meashon و Tofany به گونه M. incognita مقاومند. کلتیوارهای Krygula و Picual به پوسیدگی ریشه و نماتد M. incognita مقاوم هستند. کلتیوار Allegra که توسط دانشگاه کالیفرنیا ارائه شده است به گونه های مختلف نماتد مولد غده مقاوم است.

نماتد مرکبات : Citrus Nematode

این نماتد مخصوصآ در زمین هایی که قبلآ در آنها مرکبات و انگور کشت می شده است، وجود دارد و در ضمن به خاکهای شنی هم محدود نمی شود. بیش از ۵ هزار نماتد ماده در هر ده گرم خاک بالاتر از آستانه خسارت محسوب می شود و چنین زمینی باید با نماتدکشها سمپاشی شود. این نماتد در مرکبات باعث زوال تدریجی درخت می شود و به آن ظاهری ترکه ای ( twiggy )می دهد. تا به حال رقم مقاومی نسبت به این نماتد گزارش نشده است و بهتراست از کشت در خاکهای حاوی این نماتد اجتناب کرد. نماتد های مولد زخم : Root Lesion Nematodes

گونه های مختلفی از جنس Pratylenchus به زیتون حمله می کنند مانند P.valnus و P. penetrans .این نماتد علاوه بر زیتون از گیاهان دیگری مانند انگور، سبزیجات، درختان میوه، گیاهان زینتی و شبدر گزارش شده است.این نماتد باعث کوتولگی و مرگ شاخه ها در درختان جوان می شود. بافتهای ریشه های فرعی و بخشهایی از ریشه های قطورتر، در اثر تغذیه نماتد از بین می روند و پوسیده شده، تیره رنگ می گردند. خسارت ناشی از پوسیدگی ریشه و پژمردگی های قارچی درگیاهانی که در معرض حمله این نماتدها قرار گرفته اند، شدیدتر است.

برخی معتقدند که P. neglectus از ریشه درختان زیتون تغذیه نمی کند.سایر نماتدها :

نماتدهای دیگری مثل گونه های مختلفی از جنسهای Helicotylenchus , XiphinemaRotylenchulus , Hoplolaimus  و Criconemella از باغهای زیتون سایر کشورها گزارش شده اند. ولی میزان خسارت آنها هنوز برآورد نشده است.

کنترل نماتدها :

۱- در صورت امکان از کشت در زمین های آلوده خودداری کنید.

۲- برای تعیین نوع و میزان جمعیت نماتدها، قبل از کشت در زمین،  از آن نمونه برداری کنید.

۳- از نهالهای سالم که در مراکز معتبر تهیه شده اند استفاده کنید.

۴- اگر جمعیت نماتدها در خاک زیاد بود، قبل از کشت خاک را با سموم تدخینی ضدعفونی کنید ( با استفاده از متیل بروماید، متام سدیم یا Basamid granular ® )  یا زمین را آیش بگذارید و یا از گیاهان پوششی مقاوم به نماتدها استفاده کنید تا زمانی که جمعیت آنها در خاک کاهش یابد. می توانید برای کم شدن هزینه ها از تدخین نواری استفاده کنید ( Strip Fumigation ) ولی آلودگی مجددآ می تواند از مناطق آلوده به نواحی سالم منتقل شود.

۵- مواد آلی اصلاح کننده خاک در برخی از گیاهان زراعی می توانند تحمل گیاه را نسبت به نماتدها افزایش دهند ولی هنگامی که جمعیت نماتدها بالا است، استفاده از آنها به تنهایی کافی نیست.

۶- نماتدکش هایی که بعد از کشت استفاده می شوند مثل Nemacure برای درختان زیتون توصیه نشده اند.

۷- درختان آلوده و ضعیف شده را بیشتر آبیاری کنید تا به درخت استرس وارد نشود. در ضمن توجه داشته باشید که اکثر گیاهانی که به عنوان گیاهان پوششی ( Cover Crops ) به کار می روند، میزبان نماتدهای مولد غده و مولد زخم هستند.

نحوه تدخین خاک :

نحوه استفاده از متیل بروماید در بخش مبارزه با قارچ آرمیلاریا شرح داده شد. در این بخش نحوه تدخین با متام سدیم را شرح می دهیم:

برای استفاده از متام سدیم خاک باید مرطوب باشد ( برعکس متیل بروماید ) به همین دلیل، برای بدست آوردن نتیجه مناسب، خاک را از آب اشباع کنید ( نه غرقاب ) . در ضمن به آبی که در طول مبارزه به زمین می دهید حتمآ مقداری متام سدیم اضافه کنید، طوری که غلظت سم در تمام لوله های آبیاری یکنواخت باشد.

بعد از کاربرد سم در خاکهایی که بافت سبک دارند، به آسانی زهکشی می شوند و گرم هستند، به مدت ۲۱ - ۱۴ روز از کشت خودداری کنید. وقتی خاک سرد است و بافت ریزی دارد یا مقدار آلودگی در آن بالا است، ۶۰ - ۳۰ روز از کشت کردن خودداری کنید.این روش ( استفاده از متام سدیم در آب آبیاری ) به ندرت  اعماق بیش از یک متر را ضدعفونی می کند. این ماده کمتر از متیل بروماید که تحت شرایط خشک به کار می رود موثر است اما  در نقاطی که خاک بیش از اندازه برای استفاده از متیل بروماید مرطوب است ،می توان از متام سدیم استفاده کرد.

برای ضد عفونی خاک باید زمین را به عمق ۲۰ - ۱۵ سانتیمتر شخم زد و تسطیح نمود و سپس سم را به نسبت ۶ - ۵ درصد با آب مخلوط کرد . ۱۵۰ لیتر از این محلول برای سمپاشی ۱۰۰ متر مربع کافی است. بعد از آن زمین را باید آبیاری کرد تا رطوبت به عمق ۱۵ سانتیمتری برسد.

از متام سدیم ( واپام ) همیشه قبل از کشت استفاده می کنیم و این سم در زمانی که گیاه در مزرعه وجود دارد یا در زمین های مجاور قطعات کشت شده یا باغها قابل استفاده نیست.در ضمن  متام سدیم در خاکهایی که حرارتی کمتر از ۱۵ درجه دارند، تبخیر نمی شود و ضدعفونی بی فایده خواهد بود.اگر بخواهیم محل درخت آلوده را ضدعفونی کنیم، درخت آلوده و تمام بقایای آن را خارج می کنیم . حفره ای به قطر ۳ متر در محل حفر کرده و با ۵/۰ لیتر متام سدیم ( که دارای ۳۱ درصد سم خالص است ) حفره را ضدعفونی کرده محل را آبیاری می نماییم.

بیماری های ویروسی زیتون:

ـ ویروس لکه حلقوی پنهان زیتون :  (Olive Latent Ringspot Virus  ( OLRSV

این ویروس از ویروس های آلوده کننده گیاهان است و اولین بار از Lazio در ایتالیا گزارش شد. این ویروس متعلق به جنس Nepovirus از خانواده Comoviridea است.دارای نوکلئوکپسید ایزومتریک با قطر ۲۸ نانومتر که زاویه دار به نظر می رسد. ماده ژنتیکی به شکل ss_RNA است.میزبان طبیعی این ویروس درخت زیتون ( کلآ Olea spp ) است که هیچ علائم ظاهری در درخت دیده نمی شود.

این ویروس را می توان در مزوفیل و اپیدرم برگها و سیتوپلاسم و واکوئول سلول ها پیدا کرد.سلول های آلوده دارای Inclusion هستند که در واقع کریستالهای داخل سلولی و اجسام غشاء دار سلولند که ویریون ها را در بر می گیرند.سایر تغییرات سیتوپلاسمی شامل دسته دسته شدن کلروپلاست ها و رشد انگشتی شکل سلول به طرف خارج می باشد.

این ویروس از طریق روشهای مکانیکی و پیوند انتقال می یابد. پراکندگی آن در کشور ایتالیا است.ـ ( OLive latent Virus 1 : ( OLV_1

از ویروس های آلوده کننده گیاهان است و به جنس Necrovirus از خانواده Tombusviridea تعلق دارد. اولین با از O. europaea از Apulina در ایتالیا گزارش شد.

این ویروس دارای نوکلئوکپسیدهای ایزومتریک به قطر ۳۰ نانومتر و زاویه دار است. دارای ss_RNA مثبت است. ویریون ها دارای ۸۳ درصد پروتئین و فاقد لیپید هستند.

میزبان طبیعی آن زیتون است که هیچ علائمی روری آن دیده نمی شود. انتقال از طریق تلقیح مکانیکی است.

شیره گیاهی دارای تعداد زیادی ویریون است. ویریون ها در برگ ( در سیتوپلاسم مزوفیل ) دیده می شوند. Inclusion ها در سیتوپلاسم وجود دارند. اندامک های وزیکولی و لوله ای سلول دارای ویریون هستند.

ـ ( Olive Latent Virus 2 : ( OLV_2

متعلق به جنس Oleavirus از خانواده Bromoviridea است. اولین بار از جنوب ایتالیا از Apulina از درختان زیتون گزارش شد.

دارای ss_ RNA است و ویریون ها را می توان در سیتوپلاسم سلولهای مزوفیل برگ پیدا کرد . سلولهای آلوده فاقد Inclusion هستند. ارگانلهای بزرگ سلولی به غیر از هسته تحت تاثیر ویروس قرار می گیرند.میزبان طبیعی آن زیتون است، بدون علامت. انتقال از طریق مکانیکی.به نظر می رسد که این ویروس یک نوع Ilarvirus باشد یا نسبتی با ویروس موزائیک یونجه داشته باشد. بیشتر خصوصیات آن شبیه ویروس zonate spot شمعدانی عطری ( Pelargonium ) است.

بیماری های ناشی از عوامل غیر زنده : بیماری های فیزیولوژیک

ـ سرمای بی موقع و یخبندان:

سرمای بی موقع د ر ابتدای پاییز می تواند به میوه های برداشت نشده که که برای کنسرو کردن در نظر گرفته شده اند آسیب برساند. چنین سرماهایی معمولآ باعث آسیب رسیدن به بخشی از محصول می شود . چون زیتون در طول یک مدت طولانی برداشت می شود و قسمت اعظم محصول معمولآ قبل از بروز سرما برداشت شده است. چند روز پس از سرما زدگی ، تاول هایی در  میوه بوجود می آید . تاولها نشان دهنده آسیب رسیدن به بافتهای داخلی میوه هستند و این زیتون ها دیگر برای تولید کنسرو مناسب نیستند و از آنها در تهیه روغن استفاده می شود.

سرماهای سخت اکثرآ بعد از برداشت زیتون به وقوع می پیوندند، بنابراین بیشترین خسارت را به محصول سال بعد وارد می کنند. دماهای زیر ۵.۵ - درجه باعث آسیب دیدن یا از بین رفتن درختان کوچک و شاخه های گل دهنده می شوند و محصول سال بعد را کاهش می دهند. دماهای زیر ۹.۵ - درجه می توانند باعث مرگ شاخه های اصلی یا کل درخت شوند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد بیماری های درختان زیتون  28 ص


تحقیق در مورد بیماری های درختان زیتون 28 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 28 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بیماری های درختان زیتون (۴)

 نماتدهای زیتون : Olive Nematodes

نماتدهای مختلفی به ریشه زیتون حمله می کنند، مانند  نماتد مولد غده ( Root Not Nematod ) شامل گونه های مختلفی از جنس Meloidogyne ، نماتد مرکبات ( Tylenchulus semipenetrans)، نماتدهای مولد زخم ( Root Lesion Nematodes ) شامل گونه های مختلفی از جنس Pratylenchus و همینطور دو نماتد دیگر که اهمیت کمتری دارند، شامل نماتد غلاف ( Sheat Nematode ) به نام Hemicycliophora arenaria و نماتد سوزنی ( needle Nematode ) با نام Paralongidorus eucalipti .

نماتد مولد غده : Root Not Nematode

این نماتد به بسیاری از گیاهان باغی و زراعی، شامل بسیاری از سبزیجات، درختان میوه، انگور، شبدر و یونجه حمله می کند. این نماتد باعث بوجود آمدن گال یا گره روی ریشه ها و کاهش قدرت گیاه، با اختلال در عملکرد ریشه ها می گردد. خسارت در خاکهای سبک و شنی  بالاتر است و اگر درختان زیتون در خاکهایی که دارای جمعیت بالایی از این نماتد است کشت شوند، رشد ضعیفی خواهند داشت. این نماتد باعث چروکیدگی و دیر باز شدن شکوفه ها می شود. گزارش شده است که کلتیوارهای  Meashon و Tofany به گونه M. incognita مقاومند. کلتیوارهای Krygula و Picual به پوسیدگی ریشه و نماتد M. incognita مقاوم هستند. کلتیوار Allegra که توسط دانشگاه کالیفرنیا ارائه شده است به گونه های مختلف نماتد مولد غده مقاوم است.

نماتد مرکبات : Citrus Nematode

این نماتد مخصوصآ در زمین هایی که قبلآ در آنها مرکبات و انگور کشت می شده است، وجود دارد و در ضمن به خاکهای شنی هم محدود نمی شود. بیش از ۵ هزار نماتد ماده در هر ده گرم خاک بالاتر از آستانه خسارت محسوب می شود و چنین زمینی باید با نماتدکشها سمپاشی شود. این نماتد در مرکبات باعث زوال تدریجی درخت می شود و به آن ظاهری ترکه ای ( twiggy )می دهد. تا به حال رقم مقاومی نسبت به این نماتد گزارش نشده است و بهتراست از کشت در خاکهای حاوی این نماتد اجتناب کرد. نماتد های مولد زخم : Root Lesion Nematodes

گونه های مختلفی از جنس Pratylenchus به زیتون حمله می کنند مانند P.valnus و P. penetrans .این نماتد علاوه بر زیتون از گیاهان دیگری مانند انگور، سبزیجات، درختان میوه، گیاهان زینتی و شبدر گزارش شده است.این نماتد باعث کوتولگی و مرگ شاخه ها در درختان جوان می شود. بافتهای ریشه های فرعی و بخشهایی از ریشه های قطورتر، در اثر تغذیه نماتد از بین می روند و پوسیده شده، تیره رنگ می گردند. خسارت ناشی از پوسیدگی ریشه و پژمردگی های قارچی درگیاهانی که در معرض حمله این نماتدها قرار گرفته اند، شدیدتر است.

برخی معتقدند که P. neglectus از ریشه درختان زیتون تغذیه نمی کند.سایر نماتدها :

نماتدهای دیگری مثل گونه های مختلفی از جنسهای Helicotylenchus , XiphinemaRotylenchulus , Hoplolaimus  و Criconemella از باغهای زیتون سایر کشورها گزارش شده اند. ولی میزان خسارت آنها هنوز برآورد نشده است.

کنترل نماتدها :

۱- در صورت امکان از کشت در زمین های آلوده خودداری کنید.

۲- برای تعیین نوع و میزان جمعیت نماتدها، قبل از کشت در زمین،  از آن نمونه برداری کنید.

۳- از نهالهای سالم که در مراکز معتبر تهیه شده اند استفاده کنید.

۴- اگر جمعیت نماتدها در خاک زیاد بود، قبل از کشت خاک را با سموم تدخینی ضدعفونی کنید ( با استفاده از متیل بروماید، متام سدیم یا Basamid granular ® )  یا زمین را آیش بگذارید و یا از گیاهان پوششی مقاوم به نماتدها استفاده کنید تا زمانی که جمعیت آنها در خاک کاهش یابد. می توانید برای کم شدن هزینه ها از تدخین نواری استفاده کنید ( Strip Fumigation ) ولی آلودگی مجددآ می تواند از مناطق آلوده به نواحی سالم منتقل شود.

۵- مواد آلی اصلاح کننده خاک در برخی از گیاهان زراعی می توانند تحمل گیاه را نسبت به نماتدها افزایش دهند ولی هنگامی که جمعیت نماتدها بالا است، استفاده از آنها به تنهایی کافی نیست.

۶- نماتدکش هایی که بعد از کشت استفاده می شوند مثل Nemacure برای درختان زیتون توصیه نشده اند.

۷- درختان آلوده و ضعیف شده را بیشتر آبیاری کنید تا به درخت استرس وارد نشود. در ضمن توجه داشته باشید که اکثر گیاهانی که به عنوان گیاهان پوششی ( Cover Crops ) به کار می روند، میزبان نماتدهای مولد غده و مولد زخم هستند.

نحوه تدخین خاک :

نحوه استفاده از متیل بروماید در بخش مبارزه با قارچ آرمیلاریا شرح داده شد. در این بخش نحوه تدخین با متام سدیم را شرح می دهیم:

برای استفاده از متام سدیم خاک باید مرطوب باشد ( برعکس متیل بروماید ) به همین دلیل، برای بدست آوردن نتیجه مناسب، خاک را از آب اشباع کنید ( نه غرقاب ) . در ضمن به آبی که در طول مبارزه به زمین می دهید حتمآ مقداری متام سدیم اضافه کنید، طوری که غلظت سم در تمام لوله های آبیاری یکنواخت باشد.

بعد از کاربرد سم در خاکهایی که بافت سبک دارند، به آسانی زهکشی می شوند و گرم هستند، به مدت ۲۱ - ۱۴ روز از کشت خودداری کنید. وقتی خاک سرد است و بافت ریزی دارد یا مقدار آلودگی در آن بالا است، ۶۰ - ۳۰ روز از کشت کردن خودداری کنید.این روش ( استفاده از متام سدیم در آب آبیاری ) به ندرت  اعماق بیش از یک متر را ضدعفونی می کند. این ماده کمتر از متیل بروماید که تحت شرایط خشک به کار می رود موثر است اما  در نقاطی که خاک بیش از اندازه برای استفاده از متیل بروماید مرطوب است ،می توان از متام سدیم استفاده کرد.

برای ضد عفونی خاک باید زمین را به عمق ۲۰ - ۱۵ سانتیمتر شخم زد و تسطیح نمود و سپس سم را به نسبت ۶ - ۵ درصد با آب مخلوط کرد . ۱۵۰ لیتر از این محلول برای سمپاشی ۱۰۰ متر مربع کافی است. بعد از آن زمین را باید آبیاری کرد تا رطوبت به عمق ۱۵ سانتیمتری برسد.

از متام سدیم ( واپام ) همیشه قبل از کشت استفاده می کنیم و این سم در زمانی که گیاه در مزرعه وجود دارد یا در زمین های مجاور قطعات کشت شده یا باغها قابل استفاده نیست.در ضمن  متام سدیم در خاکهایی که حرارتی کمتر از ۱۵ درجه دارند، تبخیر نمی شود و ضدعفونی بی فایده خواهد بود.اگر بخواهیم محل درخت آلوده را ضدعفونی کنیم، درخت آلوده و تمام بقایای آن را خارج می کنیم . حفره ای به قطر ۳ متر در محل حفر کرده و با ۵/۰ لیتر متام سدیم ( که دارای ۳۱ درصد سم خالص است ) حفره را ضدعفونی کرده محل را آبیاری می نماییم.

بیماری های ویروسی زیتون:

ـ ویروس لکه حلقوی پنهان زیتون :  (Olive Latent Ringspot Virus  ( OLRSV

این ویروس از ویروس های آلوده کننده گیاهان است و اولین بار از Lazio در ایتالیا گزارش شد. این ویروس متعلق به جنس Nepovirus از خانواده Comoviridea است.دارای نوکلئوکپسید ایزومتریک با قطر ۲۸ نانومتر که زاویه دار به نظر می رسد. ماده ژنتیکی به شکل ss_RNA است.میزبان طبیعی این ویروس درخت زیتون ( کلآ Olea spp ) است که هیچ علائم ظاهری در درخت دیده نمی شود.

این ویروس را می توان در مزوفیل و اپیدرم برگها و سیتوپلاسم و واکوئول سلول ها پیدا کرد.سلول های آلوده دارای Inclusion هستند که در واقع کریستالهای داخل سلولی و اجسام غشاء دار سلولند که ویریون ها را در بر می گیرند.سایر تغییرات سیتوپلاسمی شامل دسته دسته شدن کلروپلاست ها و رشد انگشتی شکل سلول به طرف خارج می باشد.

این ویروس از طریق روشهای مکانیکی و پیوند انتقال می یابد. پراکندگی آن در کشور ایتالیا است.ـ ( OLive latent Virus 1 : ( OLV_1

از ویروس های آلوده کننده گیاهان است و به جنس Necrovirus از خانواده Tombusviridea تعلق دارد. اولین با از O. europaea از Apulina در ایتالیا گزارش شد.

این ویروس دارای نوکلئوکپسیدهای ایزومتریک به قطر ۳۰ نانومتر و زاویه دار است. دارای ss_RNA مثبت است. ویریون ها دارای ۸۳ درصد پروتئین و فاقد لیپید هستند.

میزبان طبیعی آن زیتون است که هیچ علائمی روری آن دیده نمی شود. انتقال از طریق تلقیح مکانیکی است.

شیره گیاهی دارای تعداد زیادی ویریون است. ویریون ها در برگ ( در سیتوپلاسم مزوفیل ) دیده می شوند. Inclusion ها در سیتوپلاسم وجود دارند. اندامک های وزیکولی و لوله ای سلول دارای ویریون هستند.

ـ ( Olive Latent Virus 2 : ( OLV_2

متعلق به جنس Oleavirus از خانواده Bromoviridea است. اولین بار از جنوب ایتالیا از Apulina از درختان زیتون گزارش شد.

دارای ss_ RNA است و ویریون ها را می توان در سیتوپلاسم سلولهای مزوفیل برگ پیدا کرد . سلولهای آلوده فاقد Inclusion هستند. ارگانلهای بزرگ سلولی به غیر از هسته تحت تاثیر ویروس قرار می گیرند.میزبان طبیعی آن زیتون است، بدون علامت. انتقال از طریق مکانیکی.به نظر می رسد که این ویروس یک نوع Ilarvirus باشد یا نسبتی با ویروس موزائیک یونجه داشته باشد. بیشتر خصوصیات آن شبیه ویروس zonate spot شمعدانی عطری ( Pelargonium ) است.

بیماری های ناشی از عوامل غیر زنده : بیماری های فیزیولوژیک

ـ سرمای بی موقع و یخبندان:

سرمای بی موقع د ر ابتدای پاییز می تواند به میوه های برداشت نشده که که برای کنسرو کردن در نظر گرفته شده اند آسیب برساند. چنین سرماهایی معمولآ باعث آسیب رسیدن به بخشی از محصول می شود . چون زیتون در طول یک مدت طولانی برداشت می شود و قسمت اعظم محصول معمولآ قبل از بروز سرما برداشت شده است. چند روز پس از سرما زدگی ، تاول هایی در  میوه بوجود می آید . تاولها نشان دهنده آسیب رسیدن به بافتهای داخلی میوه هستند و این زیتون ها دیگر برای تولید کنسرو مناسب نیستند و از آنها در تهیه روغن استفاده می شود.

سرماهای سخت اکثرآ بعد از برداشت زیتون به وقوع می پیوندند، بنابراین بیشترین خسارت را به محصول سال بعد وارد می کنند. دماهای زیر ۵.۵ - درجه باعث آسیب دیدن یا از بین رفتن درختان کوچک و شاخه های گل دهنده می شوند و محصول سال بعد را کاهش می دهند. دماهای زیر ۹.۵ - درجه می توانند باعث مرگ شاخه های اصلی یا کل درخت شوند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد بیماری های درختان زیتون  28 ص