لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
رویکردی اجتماعی به مطالعه ی ورزش
نیاز ورزش به پیوند با علوم اجتماعی
گرایش فزاینده به ورزش باعث پیدایش مسائل و موضوعاتی شده است که ذاتاً ماهیت اجتماعی دارند. از آن جا که نیازهای حقیقی مردم، در واقع از لابلای شرایط اجتماعی و اقتصادی سرچشمه می گیرد و این امر بویژه در پی دگرگونی های ناشی از رهیافتهای تغییر اجتماعی ،عوامل انتقال فرهنگی ،پیشرفت شگفت انگیز فناوری و تکامل شیوه های اطلاع رسانی نمایان تر است، از طرف دیگر، شکی نیست که میان ورزش و نیروهای گوناگون اجتماعی تأثیرات متقابلی وجود دارد ؛بنابراین مسئولان ورزش و تربیت بدنی منطقه باید ابعاد اجتماعی -فرهنگی ورزش را بفهمند و نقشها و تأثیرهای حیاتی این پدیده را درک کنند .همچنین ،باید بکوشند تا با تقویت نظام تربیت بدنی و ورزش ،به سان یک نظام اجتماعی -فرهنگی مهم، معیارها و ملاکهای نوینی را وضع کنند که بتواند پاسخگوی نیازهای کنونی و آینده ی مردم باشد؛ زیرا ماهیت اجتماعی -فرهنگی ما را وا می دارد تا میان ورزش و شاخه های گوناگون علوم اجتماعی پیوند دهیم و مفاهیمی را وضع کنیم که از طریق پی ریزی مبانی نظامهای فرعی نو مانند «جامعه شناسی ورزش»،زمینه این پیوند و ارتباط فراهم شود ،به گونه ای که این مباحث و نظامهای فرعی تمامی مسائل اجتماعی و فرهنگی ورزش را تحت پوشش قرار دهد.
طبیعت اجتماعی ورزش
طبیعت اجتماعی ورزش و فعالیت بدنی ،با تمام وجود، خود را به عنوان یک نمود بارز اجتماعی ،هم بر پژوهشگران اجتماعی ،هم بر عامل تحقیقی در زمینه ی تربیت بدنی و ورزش ،تحمیل می کند.
ورزش پدیده ای اجتماعی -فرهنگی است که پیوندی اندام وار با مجموعه ی نهادها و ساختارهای اجتماعی دارد: بدین معنا که دستاوردهای ورزش و فعالیتهای آن ،بطور کلی یک شاخص عمومی است. از یک سو، می توان از طریق آن درباره ی سطح پیشرفت اجتماعی و فرهنگی یک جامعه وابسته است.به همین دلیل ،تحلیل نهایی شرایط اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی و حجم و میزان هماهنگی اجتماعی موجود میان این شرایط - از رهگذر شماری از روابط غیر مستقیم است که تعیین می کند ورزش تا چه اندازه می تواند پیشرفت کند و تا چه حد می تواند واپس رود.
اندیشمند و کارشناس روسی علوم ورزشی ،ماتوییف(Matveyev)بر همین مسأله تأکید می ورزد.او معتقد است نتایج تحلیلهای آماری - اجتماعی بر این گواهی می دهد که دستاوردهای ورزشی المپیک (به مثابه ی عالیترین و پیشرفته ترین دستاوردهای ورزشی )ارتباط زیادی با شاخصهای موجود اجتماعی انسان دارد ، شاخصهایی مانند:
-درآمد ملی و میانگین درآمد سرانه ؛
« زیرا ورزش نیازمند تسهیلات و پول و سرمایه است که در راه آن هزینه شود».
-کالریهای غذایی برای یک فرد عادی؛
« چرا که تغذیه ی خوب و مناسب ،جوهره ی اصلی ارتقای ورزشی است».
میانگین عمر فرد؛
« زیرا این امر ،شاخص سطح آگاهی بهداشتی و نیز میزان خدماتی است که فرد در این زمینه دریافت می کند؛چرا که بهداشت و سلامتی شالوده ی پیشرفت ورزشی است».
میانگین بیسوادان جامعه؛
« زیرا ورزش نوین بر پایه ی شناخت و دانش استوار است و سهولت دستیابی به اطلاعات ،پایه پیشرفت در ورزش می باشد».
نگرش علمی به پدیده ی ورزش تنها از رهگذر علوم طبیعی ،مانند بیومکانیک ،بیوشیمی ،فیزیولوژی و غیره صورت نمی گیرد.بلکه باید از علوم اجتماعی نیز،بویژه در هنگام بررسی ابعاد و جنبه های انسانی ورزش و موضوعات آن کمک گرفت؛زیرا ورزش یکی از گونه های برجسته ی فعالیت انسان است که تنها از رهگذر افراد و گروهها و چارچوبهای اجتماعی ،با همه درونمایه ها و بروندادهای آن ،زمینه پیدایش می یابد.
از وقتی که ورزش به نظامها و نهادهای جامعه راه یافت و مفهوم اجتماعی به خود گرفت؛مضامین فعالیت ورزشی فرد،جز از طریق نهادها و نظامهای اجتماعی ذی ربط،معنایی به دست نمی دهد؛چرا که تفسیر نظری پدیده ی ورزش و کوشش در جهت نهادینه کردن آن ،تنها از خلال چارچوب اجتماعی-فرهنگی آن امکان پذیر است.
چارچوب اجتماعی ورزش می تواند میان ورزش ،به عنوان ارزشها و خصلتهایی اجتماعی ،و گرایشها و آرمانها و انتظارات جامعه هماهنگی به وجود آورد و عملکرد و دستاوردهای ورزشی را در پرتو ارزشهای اجتماعی ،فرهنگی و عقیدتی تفسیر و تبیین کند؛زیرا چارچوب اجتماعی ورزش در سراسر تاریخ بشر همواره گسترش پیدا کرده است ؛هیچ عصری از اعصار و هیچ فرهنگی از فرهنگهای بشر را ،هر چند در ابتدایی ترین چهره ی آن ،نمی توان یافت که ورزش به گونه ای در آن وجود نداشته باشد.
با رشد و گسترش چارچوب اجتماعی ورزش ،این امکان فراهم آمده است تا تفسیرهای مهم و متناسبی از ورزش به دست داده شود:ورزش برای تفریح ،ورزش برای سلامت بیشتر،ورزش به هدف کسب آمادگی جنگی و دفاعی ، ورزش به عنوان عنصری فرهنگی ،یا به عنوان تفسیری دینی یا اسطوره ای و ...
با جا افتادن مفهوم علوم ورزشی (Sport Sciences)در محافل جهانی و مراکز آکادمیک ،موضوع«وابستگی ورزشظبه خاستگاهی بنیادین در راه تحکیم اعتبار علمی و آکادمیک مسائل اجتماعی ورزش تبدیل شد.
پیدایش و تکامل مسائل اجتماعی ورزش
برخی از نوشته های قدیمی به بررسی پدیده ی ورزش یا گیمها از دیدگاه اجتماعی پرداخته اند،اما اغلب این نوشته ها به صورت حاشیه ای و نامتمرکز صورت گرفته است و بیشتر آنها به بررسی کارکرد گیمها و تفسیر بازی توجه نشان نداده اند.
لوشین و سیج(Luschen & Sage) معتقدند که نقطه های آغازین رویکرد به مطالعه ی نظری مسائل اجتماعی ورزش ،به مثابه ی یک پدیده ی اجتماعی ،به افلاطون(Plato) بر می گردد و شاید نخستین تحقیقات ،نظریه ای باشد که شاعر آلمانی شیللر(Schiller) در سال 1875 و اسپنسر(Spencer) در سال 1861 درباره ی بازی ارائه داده و آن را بر مبنای تئوری «انرژی اضافی» تفسیر کرده اند .تحقیقات بعدی در این زمینه توسط پیشروان جامعه شناسی و مردم شناسی ،امثال تیلور(Tylor)1896،ماکس وبر(Max Weber)1920،زنانیخی (Znaniecki)1930جرج زیمل(G.Simmel)1918 صورت پذیرفت.
پیدایش جامعه شناسی ورزش
گرچه پدیده ی بازی و گیمها در دهه های نخستین قرن بیستم با جدیت مورد بررسی قرار گرفت،اما تنها در سه دهه ی پایانی این قرن بود که به بررسی ورزش،به مثابه ی یک موضوع تحقیقی،پرداخته شد؛زیرا با آن که در اوایل این سده آثاری همچون ورزش و فرهنگ اثر اشنایتسر(Stenitzer)در سال 1910 و جامعه شناسی ورزش نوشته ی ه.رایز (H.Risse)در سال 1921 به ظهور پیوست،اما نیروها و عناصر آکادمیک تا آغاز سه دهه ی پایانی قرن بیستم به پژوهش در مطالعات اجتماعی ورزش روی نیاوردند و تنها از آن زمان به بعد بود که آثار لوشن1959،ساتن اسمیت(Sutton-Smith)1962 ،کنیون-لوی(Kenyon-Loy)1965،ایرباخ(Erbach)1966 سیج(Sage)1970 و دنینگ(Dunning) 1971 منتشر شد و از آن پس کوششهای مشترکی در راه پی افکندن شالوده های نظری و تجربی جامعه شناسی ورزش،به عنوان مبحثی فرعی از علوم تربیت بدنی ،به دست پژوهندگانی چون لوشن-ویز(Luschen-Weis)1974،باول –لوی(Baul–Loy)1975،بارتون و همکارانش(Bartton Et al)1978-1979،ایتزن – سیج(Eitzen-
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
رویکردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر
در آغاز بحث لازم است نکاتى را یادآور شوم:
1.
تاثیر عنوان حقوق بشر و آزادى در جامعه: در گستره گیتى عنوان و گفتار دلانگیز حقوق بشر و آزادىها مطابق موازینى که دارد بین جوامع ستارهوار مىدرخشد و تلالؤ جان بخش آن زوایاى آفرینش را زینتخاص مىبخشد و جهانیان دربند و مظلوم و ستمدیده را امیدوار کرده و آرامش مىبخشد، زیرا حقوق و احقاق آن براى بشر، هماهنگى، زندگى مسالمتآمیز، رفاه و آسایش کامل را نوید مىدهد .
2.
برخوردارى همگان از مزایاى اجتماعى: تردیدى نیست انسانها در هر کجاى دنیا که زندگى کنند و داراى هر دین و مذهبى و قوم و نژاد و ملتى که باشند باید مطابق موازین از حقوق انسانى و همه مزایاى جهان هستى برخوردار گردند، زیرا همه آفریده خداى واحد و رحیم هستند و او به همه آنان کرامتبخشیده است; همان طور که مىفرماید:
لقد کرمنا بنى آدم و حملنا هم فىالبر والبحر و رزقناهم منالطیبات و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا .
(2)
فطرت الهى بشر بر گرایش به حفظ این پدیده و رعایت کامل آن براى همگان استوار است و عقل آدمى نیز به همین گرایش حکم کرده است .
مشربهاى عرفانى، فلسفى، اخلاقى رعایتحقوق بشر و آزادىها را در جهان هستى جزئى تفکیکناپذیر از طریقه خویش قرار دادهاند و رعایت نکردن و یا نادیدهگرفتن آن را سبب از هم پاشیدگى و نابودى جوامع بشرى دانستهاند .
در ادیان الهى نیز رعایتحقوق بشر و عدم تجاوز به حقوق یکدیگر از اهداف اصلى به شمار مىرود و به این مساله بیش از هر موضوعى پرداختهاند .
3.
تاکید انبیا و اوصیاى آنان بر حفظ حقوق بشر: در طول تاریخ بشر، انبیا و اوصیاى عظام که حلقه ارتباط میان خلق و خالقند، تلاش بسیارى در تثبیت این پدیده در جوامع بشرى کرده و در همه تعالیم دینى، اجتماعى، اخلاقى و اقتصادى جهانیان را به آن دعوت کردهاند و بر حفظش تاکید داشتهاند تا رعایتحقوق انسانها را در جامعه بشرى نهادینه سازند، براى نمونه مىتوان به فرمان حضرت على علیه السلام به مالک اشتر که یک منشور اساسى براى حقوق انسانها در دین است و رسالةالحقوق امام سجاد علیه السلام اشاره کرد .
4.
تاکید بیشتر پیامبراسلام علیه السلام درباره آزادى: در امتداد تلاش انبیاى عظام، پیامبراسلام برنامه کاملترى در این زمینه براى رهایى انسان در گذر از فراز و نشیبهاى زندگى به جامعه بشرى ارائه داد و با تاکید بر کرامت همه انسانها صرف نظر از جهت، جنس، رنگ، نژاد و .
راه رشد و تکامل را براى افراد جامعه مشخص کرد .
قرآن یکى از فلسفههاى بعثت پیامبران را آزادى انسانها و رهایى آنان از قید اسارتها مىداند: «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم» (3) و امامان علیهم السلام نیز همواره بر جایگاه و ارزش آزادى در زندگى فردى و اجتماعى بشر تاکید کردهاند .
پس اعتقاد بنیادین به اصل آزادىهاى قانونى اسلامى یکى از آرمانهاى اصیل اسلامى است .
5.
تلاش عالمان در پدیدار ساختن آزادى: عالمان و اندیشمندان دینى در راه تحقق بخشیدن و رعایتحقوق بشر در تمام ابعاد زندگى تلاش و سعى بسیارى کردهاند و در طول زندگى، پیام آزادى و هدایت را در دست و سلاح ایمان به حق و رعایتحقوق انسانها و آزادىها و هماهنگى بشر را در قلب و آواى بلند آن را بر لب داشتهاند و جهانیان را بر حفظ حقوق بشر فراخواندهاند .
در این قرن پس از آن همه تلاش مصلحان و راهنمایان در طول تاریخ براى تحقق و نهادینه ساختن حقوق بشر در بین جوامع بشرى، متاسفانه بدبینىها، دشمنىها، تهمتها، ستمها، نگرانىها، آشوبها، جنگها، برادرکشىها، اشغال سرزمینها، آوارگىها، محرومیتها و .
در دامنه وسیعتر و گستردهتر وجود دارد، از این رو باید قرن حاضر را قرن جاهلیت جدید و قرن گمنامى واژههایى چون حقوق، هماهنگى، یکرنگى، همسویى، همدلى، محبت، مهربانى، عفو، صداقت، راستى، رحم، انصاف، کمک و ایثار و .
نامید .
6.
تعریف آزادى: واژه آزادى در طول تاریخ داراى تعاریف مختلف و گوناگونى شد و سبب آن، تحولاتى است که در زندگى بشر از نظر توسعه و گسترش توانایىهایش در استیلاى بر نیروهاى طبیعى و نیز رشد و تکامل درک و اندیشه او از حقایق و واقعیات پدید آمده است و به موازات این تحولات، معناى آزادى نیز دچار تحول شده است .
7.
معناى لغوى و اصطلاحى واژه آزادى: آزادى در لغتبه معناى نبود مانع و قید و بند است .
در اعلامیه حقوق بشر آمده است: آزادى یعنى توانایى انجام دادن هر عملى که زیانى را متوجه دیگرى نکند .
بعضى نیز گفتهاند آزادى آن وضع روانى است که بیان کننده قدرت گزینش یکى از راههایى است که در پیش روى انسان قرار دارد .
با این حساب، آزادى در حقیقتیک پدیده مثبت است که حق انتخاب راهى را دارد که شخص آزاد در پیش مىگیرد .