لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ناهنجاری های رفتاری کودکان childrens "challenging" behaviour
این کتابچه با این هدف نوشته شده که به شما اعتماد به نفس کافی برای برخورد کردن با شرایط دشواری را بدهد که در تربیت فرزند تان با آنها ممکن است مواجه شوید. هدف دیگر این نوشته این است که شما را راهنمایی کند که بتوانید درباره راه های مختلفی که در بهبود رابطه تان با فرزندان تان می توانند موثر واقع شوند فکر کنید. و بالاخره این جزوه سعی می کند به شما اطلاعاتی بدهد که بر اساس آن می توانید قضاوت کنید که چه زمان رفتار فرزند تان ممکن است مغایر با آنچه باشد که از نظر شما قابل قبول است.
مهم است که کودکان با رفتارشان به خود یا دیگران صدمه نزنند.
درک توقعاتی که از شما بعنوان اولیاء وجود دارد
تربیت کودک برای هر فرد تحت هر شرایطی آسان نیست.
کمبود وقت و توان، امکانات مالی، می تواند باعث شود که در بسیاری مواقع احساس کنید قدری تحت فشار و دلواپس هستید. ولی اگر علاوه برای این مشکلات، فرزندتان هم از ناهنجاری های رفتاری رنج ببرد، این وضعیت شما را دشوارتر می کند.
وقتی که چنین وضعیتی پیش آید اساس خانواده تان ممکن است تضعیف شده و آتیه فرزند تان با خطر مواجه شود.
اگر شما در خود اعتماد به نفس کافی بعنوان پدر یا مادر احساس نمی کنید این ممکن است ناشی از چندین علت از جمله برخوردار نبودن از رابطه خوب با اولیاء خودتان در گذشته باشد.
همه اینها می تواند باعث شود که در برخورد با مسائل فرزند تان با دشواری بیشر مواجه شوید.
ناهنجاری های رفتاری کودکان
فرزند تان حدود رفتار خود را همیشه محک می زند
کودکان در هر سنی حدودی که بر رفتارشان وجود دارد را محک می زنند. با محک زدن این حدود آنها به شما اعتماد می کنند و به حدودی که شما برای رفتارشان قائل می شوید اعتماد می کنند.
با بدخُلقی کردن یا با "نه" گفتن و "من این را می خواهم" زیاد، کودکان حدود رفتار خود را محک می زنند. آنها با این کار مقرراتی را که شما تعیین می کنید به چالش می گیرند و نه اقتدار شما را بعنوان ولی خود.
شما از فرزند خود چه می توانید توقع داشته باشید
شما از آنها چه می خواهید؟
شما می خواهید آنها چگونه رفتار کنند؟
فرزندان ما بخشی از خود مان و انعکاسی از ما هستند، ولی در عین حال آنها افرادی با حقوق خود هستند.
چه چیزی واقع بینانه است که آز آنها توقع داشته باشیم؟
چه چیزی "عادی" است؟
کودکان در سنین مختلف رفتار متفاوتی دارند زیرا چیزهای مختلفی یاد می گیرند و از توانایی های مختلفی برخورد می شوند، بعنوان مثال:
یک کودک دو ساله نحوه هماهنگ کردن فیزیکی بدن اش را یاد می گیرد و شروع به یاد گرفتن زبان می کند؛
یک کودک ده ساله یاد می گیرد که احساساتش را چگونه درک کند و همینطور چگونه رفتار کودکان هم سن خودش را بفهمد؛ و
یک نوجوان پانرده ساله سعی می کند از عهده فعالیت های عمیق تر روانی برآید مانند اینکه چگونه باید حس فردیت خود را بسازد و از حس تعلق به جهان پیرامون خود برخوردار شود.
نحوه ای که شما بعنوان پدر و مادر رفتار می کنید باید انعطاف پذیر باشد و بسته به سن فرزند تان و شخصیت آنها شکل بگیرد. نحوه رفتار شما بعنوان پدر و مادر با توجه به چیزهای جدیدی که یاد می گیرید و با توجه به رشد فرزند تان تغییر خواهد کرد.
چرا ناهنجاری های رفتاری از فرزند تان سر می زند؟
برخی اوقات کودکان احساسات خود را از طریق رفتارشان ابراز می کنند زیرا این تنها روشی است که آنها می دانند که از طریق آن می توانند آنچه را که احساس می کنند بیان کنند.
حس خشم، سرخوردگی و بلاتکلیفی درباره چیزی، یا احساس گناه و یا شرم، می تواند باعث اشباع احساسات فرزند تان شود و یا به خستگی و ناخوشی فیزیکی آنها منجر شود؛ یا اینکه می تواند به طغیان احساسی یا رفتاری آنها بیانجامد.
اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه
Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD)
کودکانی که بی قرار و پر از تب و تاب هستند ممکن است بعنوان افراد "پر تحرک" توصیف شوند. در کودکانی که از اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه (ADHD) رنج می برند این گونه رفتار در حالت افراطی وجود دارد و ممکن است باعث صدمه یا تشویش به خانواده کودک و افراد دیگری که در پیرامون او هستند شود.
کودکانی که از این اختلال رنج می برند از ظرفیت توجه بسیار کمی برخوردارند و بیش از حد فعال هستند، بویژه در زمانی که مایل هستید آنها آرام بگیرند. رفتار دشوار آنها می تواند شامل این باشد که آنها نمی توانند منتظر نوبت خود شوند، یا بدون آنکه فکر کنند دست به عملی بزنند و یا مقرراتی که وجود دارد را نقض کنند.
این کودکان همینطور به خودشان صدمه می زنند و از نظر درسی در مدرسه ممکن است از موفقیت کمتری برخوردار باشند و یا در یافتن دوست با دشواری مواجه شوند. آنها همینطور ممکن است باعث حوادث بیشتری شوند، بدخلقی بیشتری از خود نشان دهند و نتوانند خوب بخوابند.
اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه (ADHD) یک وضعیت پزشکی است که از طریق معالجه و دارو قابل درمان است. دریافت کمک در مراحل اولیه این وضعیت می تواند به فرزند شما و خانواده تان کمک کند و زندگی را در خانه و محیط اجتماعی تان بیشتر مثمر به ثمر کند.
برای اینکه دریابید که آیا این اختلال عامل رفتار کودک تان است، با دکتر خانوادگی تان (GP) تماس بگیرید.
تغییرات در رفتار
وقتی که رفتار فرزند تان دشوار می شود، از خود بپرسید:
چه چیزی اکنون متفاوت است و یا در حال تغییر در زندگی فرزندم است؟
چه احساساتی ممکن است باعث این رفتار دشوار شده باشند؟
فرزندا نتان ممکن است با تغییرات یا دوره های انتقالی در زندگی شان مواجه شوند که برای آنها پراضطراب باشد، بعنوان مثال:
تغییر مدرسه؛
از دست دادن دوستی با کسی؛ یا
تغییراتی که در وضعیت فیزیکی خود آنها با رشدشان رخ می دهد.
تجارب ناراحت کننده دیگر می تواند شامل اینها باشد:
تغییرات زیاد و همزمان در روال عادی زندگی شان؛
فقدان عاطفی، بعنوان مثال وقتی یکی از اولیاء یا کسانی که از او مراقبت می کرده است فوت کرده یا او را ترک کرده است؛
مشکلات مدرسه، بعنوان مثال اذیت شدن، یا دشواری در یادگرفتن و فشار از طرف هم کلاسی ها؛
آزار فیزیکی، عاطفی و جنسی ویا این نوع آزارها را شاهد بودن؛
استعمال مواد مخدر و مشروب.
رفتار غیرقابل قبول
"پرخاشگری" چیست؟
اگر رفتاری که متوجه شماست حس پرخاشگری در خود دارد، در آنصورت آن پرخاشگری است.
سن کودک را مد نظر داشته باشید: وقتی که یک کودک دو ساله بطرف شما می دود و جیق می زند این رفتار با وقتی که یک پسر نوجوان به طرف شما می دود و فریاد می زند فرق می کند.
وقتی که این رفتار متوجه شماست و احساس می کنید که بیش از حد است، در آنصورت می توانید بگویید که این رفتار غیرقابل قبول است.
تشخیص اینکه چه رفتاری غیرقابل قبول است
شما می توانید سعی کنید و یک چیزهایی را خودتان تغییردهید و ممکن است در این رابطه فکرکنید که صحبت با دوستان و خانواده مفید است.
رفتار پرخاشگرانه رایج:
فحاشی به شما، یا به برادر و خواهر، یا فریاد و جیق زدن؛
به کسی عنوان زشت دادن و یا او را تحقیرکردن؛
زور فیزیکی علیه دیگران بکار بردن: بعنوان مثال، هل دادن، تنه زدن، با آرنج به کسی زدن یا به کسی پشت پا دادن؛
تهدید به استفاده از زور فیزیکی؛
نادیده گرفتن شما ویا با سکوت به شما برخورد کردن؛
کسی را نسبت به موضوع حساسی اذیت کردن – یک خصوصیت فیزیکی و یا موضوع خانوادگی؛ یا
به حرمت خصوصی کسی تعرض کردن – سر زذه به اتاق کسی رفتن، دفتر خاطرات خصوصی کسی را خواندن و یا به عمد بیش از حد به کسی نزدیک ایستادن.
هر چند این گونه رفتارها بسیار رایج هستند، ولی اگر احساس کردید که وضعیت برایتان بیش از آنی غیرقابل تحمل شده است که بتوانید از پس آن برآیید در آنصورت باید سعی کنید کمک کسی را جویا شوید.
رفتارهای بیش از حد پرخاشگرانه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ناهنجاری های رفتاری کودکان childrens "challenging" behaviour
این کتابچه با این هدف نوشته شده که به شما اعتماد به نفس کافی برای برخورد کردن با شرایط دشواری را بدهد که در تربیت فرزند تان با آنها ممکن است مواجه شوید. هدف دیگر این نوشته این است که شما را راهنمایی کند که بتوانید درباره راه های مختلفی که در بهبود رابطه تان با فرزندان تان می توانند موثر واقع شوند فکر کنید. و بالاخره این جزوه سعی می کند به شما اطلاعاتی بدهد که بر اساس آن می توانید قضاوت کنید که چه زمان رفتار فرزند تان ممکن است مغایر با آنچه باشد که از نظر شما قابل قبول است.
مهم است که کودکان با رفتارشان به خود یا دیگران صدمه نزنند.
درک توقعاتی که از شما بعنوان اولیاء وجود دارد
تربیت کودک برای هر فرد تحت هر شرایطی آسان نیست.
کمبود وقت و توان، امکانات مالی، می تواند باعث شود که در بسیاری مواقع احساس کنید قدری تحت فشار و دلواپس هستید. ولی اگر علاوه برای این مشکلات، فرزندتان هم از ناهنجاری های رفتاری رنج ببرد، این وضعیت شما را دشوارتر می کند.
وقتی که چنین وضعیتی پیش آید اساس خانواده تان ممکن است تضعیف شده و آتیه فرزند تان با خطر مواجه شود.
اگر شما در خود اعتماد به نفس کافی بعنوان پدر یا مادر احساس نمی کنید این ممکن است ناشی از چندین علت از جمله برخوردار نبودن از رابطه خوب با اولیاء خودتان در گذشته باشد.
همه اینها می تواند باعث شود که در برخورد با مسائل فرزند تان با دشواری بیشر مواجه شوید.
ناهنجاری های رفتاری کودکان
فرزند تان حدود رفتار خود را همیشه محک می زند
کودکان در هر سنی حدودی که بر رفتارشان وجود دارد را محک می زنند. با محک زدن این حدود آنها به شما اعتماد می کنند و به حدودی که شما برای رفتارشان قائل می شوید اعتماد می کنند.
با بدخُلقی کردن یا با "نه" گفتن و "من این را می خواهم" زیاد، کودکان حدود رفتار خود را محک می زنند. آنها با این کار مقرراتی را که شما تعیین می کنید به چالش می گیرند و نه اقتدار شما را بعنوان ولی خود.
شما از فرزند خود چه می توانید توقع داشته باشید
شما از آنها چه می خواهید؟
شما می خواهید آنها چگونه رفتار کنند؟
فرزندان ما بخشی از خود مان و انعکاسی از ما هستند، ولی در عین حال آنها افرادی با حقوق خود هستند.
چه چیزی واقع بینانه است که آز آنها توقع داشته باشیم؟
چه چیزی "عادی" است؟
کودکان در سنین مختلف رفتار متفاوتی دارند زیرا چیزهای مختلفی یاد می گیرند و از توانایی های مختلفی برخورد می شوند، بعنوان مثال:
یک کودک دو ساله نحوه هماهنگ کردن فیزیکی بدن اش را یاد می گیرد و شروع به یاد گرفتن زبان می کند؛
یک کودک ده ساله یاد می گیرد که احساساتش را چگونه درک کند و همینطور چگونه رفتار کودکان هم سن خودش را بفهمد؛ و
یک نوجوان پانرده ساله سعی می کند از عهده فعالیت های عمیق تر روانی برآید مانند اینکه چگونه باید حس فردیت خود را بسازد و از حس تعلق به جهان پیرامون خود برخوردار شود.
نحوه ای که شما بعنوان پدر و مادر رفتار می کنید باید انعطاف پذیر باشد و بسته به سن فرزند تان و شخصیت آنها شکل بگیرد. نحوه رفتار شما بعنوان پدر و مادر با توجه به چیزهای جدیدی که یاد می گیرید و با توجه به رشد فرزند تان تغییر خواهد کرد.
چرا ناهنجاری های رفتاری از فرزند تان سر می زند؟
برخی اوقات کودکان احساسات خود را از طریق رفتارشان ابراز می کنند زیرا این تنها روشی است که آنها می دانند که از طریق آن می توانند آنچه را که احساس می کنند بیان کنند.
حس خشم، سرخوردگی و بلاتکلیفی درباره چیزی، یا احساس گناه و یا شرم، می تواند باعث اشباع احساسات فرزند تان شود و یا به خستگی و ناخوشی فیزیکی آنها منجر شود؛ یا اینکه می تواند به طغیان احساسی یا رفتاری آنها بیانجامد.
اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه
Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD)
کودکانی که بی قرار و پر از تب و تاب هستند ممکن است بعنوان افراد "پر تحرک" توصیف شوند. در کودکانی که از اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه (ADHD) رنج می برند این گونه رفتار در حالت افراطی وجود دارد و ممکن است باعث صدمه یا تشویش به خانواده کودک و افراد دیگری که در پیرامون او هستند شود.
کودکانی که از این اختلال رنج می برند از ظرفیت توجه بسیار کمی برخوردارند و بیش از حد فعال هستند، بویژه در زمانی که مایل هستید آنها آرام بگیرند. رفتار دشوار آنها می تواند شامل این باشد که آنها نمی توانند منتظر نوبت خود شوند، یا بدون آنکه فکر کنند دست به عملی بزنند و یا مقرراتی که وجود دارد را نقض کنند.
این کودکان همینطور به خودشان صدمه می زنند و از نظر درسی در مدرسه ممکن است از موفقیت کمتری برخوردار باشند و یا در یافتن دوست با دشواری مواجه شوند. آنها همینطور ممکن است باعث حوادث بیشتری شوند، بدخلقی بیشتری از خود نشان دهند و نتوانند خوب بخوابند.
اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه (ADHD) یک وضعیت پزشکی است که از طریق معالجه و دارو قابل درمان است. دریافت کمک در مراحل اولیه این وضعیت می تواند به فرزند شما و خانواده تان کمک کند و زندگی را در خانه و محیط اجتماعی تان بیشتر مثمر به ثمر کند.
برای اینکه دریابید که آیا این اختلال عامل رفتار کودک تان است، با دکتر خانوادگی تان (GP) تماس بگیرید.
تغییرات در رفتار
وقتی که رفتار فرزند تان دشوار می شود، از خود بپرسید:
چه چیزی اکنون متفاوت است و یا در حال تغییر در زندگی فرزندم است؟
چه احساساتی ممکن است باعث این رفتار دشوار شده باشند؟
فرزندا نتان ممکن است با تغییرات یا دوره های انتقالی در زندگی شان مواجه شوند که برای آنها پراضطراب باشد، بعنوان مثال:
تغییر مدرسه؛
از دست دادن دوستی با کسی؛ یا
تغییراتی که در وضعیت فیزیکی خود آنها با رشدشان رخ می دهد.
تجارب ناراحت کننده دیگر می تواند شامل اینها باشد:
تغییرات زیاد و همزمان در روال عادی زندگی شان؛
فقدان عاطفی، بعنوان مثال وقتی یکی از اولیاء یا کسانی که از او مراقبت می کرده است فوت کرده یا او را ترک کرده است؛
مشکلات مدرسه، بعنوان مثال اذیت شدن، یا دشواری در یادگرفتن و فشار از طرف هم کلاسی ها؛
آزار فیزیکی، عاطفی و جنسی ویا این نوع آزارها را شاهد بودن؛
استعمال مواد مخدر و مشروب.
رفتار غیرقابل قبول
"پرخاشگری" چیست؟
اگر رفتاری که متوجه شماست حس پرخاشگری در خود دارد، در آنصورت آن پرخاشگری است.
سن کودک را مد نظر داشته باشید: وقتی که یک کودک دو ساله بطرف شما می دود و جیق می زند این رفتار با وقتی که یک پسر نوجوان به طرف شما می دود و فریاد می زند فرق می کند.
وقتی که این رفتار متوجه شماست و احساس می کنید که بیش از حد است، در آنصورت می توانید بگویید که این رفتار غیرقابل قبول است.
تشخیص اینکه چه رفتاری غیرقابل قبول است
شما می توانید سعی کنید و یک چیزهایی را خودتان تغییردهید و ممکن است در این رابطه فکرکنید که صحبت با دوستان و خانواده مفید است.
رفتار پرخاشگرانه رایج:
فحاشی به شما، یا به برادر و خواهر، یا فریاد و جیق زدن؛
به کسی عنوان زشت دادن و یا او را تحقیرکردن؛
زور فیزیکی علیه دیگران بکار بردن: بعنوان مثال، هل دادن، تنه زدن، با آرنج به کسی زدن یا به کسی پشت پا دادن؛
تهدید به استفاده از زور فیزیکی؛
نادیده گرفتن شما ویا با سکوت به شما برخورد کردن؛
کسی را نسبت به موضوع حساسی اذیت کردن – یک خصوصیت فیزیکی و یا موضوع خانوادگی؛ یا
به حرمت خصوصی کسی تعرض کردن – سر زذه به اتاق کسی رفتن، دفتر خاطرات خصوصی کسی را خواندن و یا به عمد بیش از حد به کسی نزدیک ایستادن.
هر چند این گونه رفتارها بسیار رایج هستند، ولی اگر احساس کردید که وضعیت برایتان بیش از آنی غیرقابل تحمل شده است که بتوانید از پس آن برآیید در آنصورت باید سعی کنید کمک کسی را جویا شوید.
رفتارهای بیش از حد پرخاشگرانه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ناهنجاری های رفتاری کودکان childrens "challenging" behaviour
این کتابچه با این هدف نوشته شده که به شما اعتماد به نفس کافی برای برخورد کردن با شرایط دشواری را بدهد که در تربیت فرزند تان با آنها ممکن است مواجه شوید. هدف دیگر این نوشته این است که شما را راهنمایی کند که بتوانید درباره راه های مختلفی که در بهبود رابطه تان با فرزندان تان می توانند موثر واقع شوند فکر کنید. و بالاخره این جزوه سعی می کند به شما اطلاعاتی بدهد که بر اساس آن می توانید قضاوت کنید که چه زمان رفتار فرزند تان ممکن است مغایر با آنچه باشد که از نظر شما قابل قبول است.
مهم است که کودکان با رفتارشان به خود یا دیگران صدمه نزنند.
درک توقعاتی که از شما بعنوان اولیاء وجود دارد
تربیت کودک برای هر فرد تحت هر شرایطی آسان نیست.
کمبود وقت و توان، امکانات مالی، می تواند باعث شود که در بسیاری مواقع احساس کنید قدری تحت فشار و دلواپس هستید. ولی اگر علاوه برای این مشکلات، فرزندتان هم از ناهنجاری های رفتاری رنج ببرد، این وضعیت شما را دشوارتر می کند.
وقتی که چنین وضعیتی پیش آید اساس خانواده تان ممکن است تضعیف شده و آتیه فرزند تان با خطر مواجه شود.
اگر شما در خود اعتماد به نفس کافی بعنوان پدر یا مادر احساس نمی کنید این ممکن است ناشی از چندین علت از جمله برخوردار نبودن از رابطه خوب با اولیاء خودتان در گذشته باشد.
همه اینها می تواند باعث شود که در برخورد با مسائل فرزند تان با دشواری بیشر مواجه شوید.
ناهنجاری های رفتاری کودکان
فرزند تان حدود رفتار خود را همیشه محک می زند
کودکان در هر سنی حدودی که بر رفتارشان وجود دارد را محک می زنند. با محک زدن این حدود آنها به شما اعتماد می کنند و به حدودی که شما برای رفتارشان قائل می شوید اعتماد می کنند.
با بدخُلقی کردن یا با "نه" گفتن و "من این را می خواهم" زیاد، کودکان حدود رفتار خود را محک می زنند. آنها با این کار مقرراتی را که شما تعیین می کنید به چالش می گیرند و نه اقتدار شما را بعنوان ولی خود.
شما از فرزند خود چه می توانید توقع داشته باشید
شما از آنها چه می خواهید؟
شما می خواهید آنها چگونه رفتار کنند؟
فرزندان ما بخشی از خود مان و انعکاسی از ما هستند، ولی در عین حال آنها افرادی با حقوق خود هستند.
چه چیزی واقع بینانه است که آز آنها توقع داشته باشیم؟
چه چیزی "عادی" است؟
کودکان در سنین مختلف رفتار متفاوتی دارند زیرا چیزهای مختلفی یاد می گیرند و از توانایی های مختلفی برخورد می شوند، بعنوان مثال:
یک کودک دو ساله نحوه هماهنگ کردن فیزیکی بدن اش را یاد می گیرد و شروع به یاد گرفتن زبان می کند؛
یک کودک ده ساله یاد می گیرد که احساساتش را چگونه درک کند و همینطور چگونه رفتار کودکان هم سن خودش را بفهمد؛ و
یک نوجوان پانرده ساله سعی می کند از عهده فعالیت های عمیق تر روانی برآید مانند اینکه چگونه باید حس فردیت خود را بسازد و از حس تعلق به جهان پیرامون خود برخوردار شود.
نحوه ای که شما بعنوان پدر و مادر رفتار می کنید باید انعطاف پذیر باشد و بسته به سن فرزند تان و شخصیت آنها شکل بگیرد. نحوه رفتار شما بعنوان پدر و مادر با توجه به چیزهای جدیدی که یاد می گیرید و با توجه به رشد فرزند تان تغییر خواهد کرد.
چرا ناهنجاری های رفتاری از فرزند تان سر می زند؟
برخی اوقات کودکان احساسات خود را از طریق رفتارشان ابراز می کنند زیرا این تنها روشی است که آنها می دانند که از طریق آن می توانند آنچه را که احساس می کنند بیان کنند.
حس خشم، سرخوردگی و بلاتکلیفی درباره چیزی، یا احساس گناه و یا شرم، می تواند باعث اشباع احساسات فرزند تان شود و یا به خستگی و ناخوشی فیزیکی آنها منجر شود؛ یا اینکه می تواند به طغیان احساسی یا رفتاری آنها بیانجامد.
اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه
Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD)
کودکانی که بی قرار و پر از تب و تاب هستند ممکن است بعنوان افراد "پر تحرک" توصیف شوند. در کودکانی که از اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه (ADHD) رنج می برند این گونه رفتار در حالت افراطی وجود دارد و ممکن است باعث صدمه یا تشویش به خانواده کودک و افراد دیگری که در پیرامون او هستند شود.
کودکانی که از این اختلال رنج می برند از ظرفیت توجه بسیار کمی برخوردارند و بیش از حد فعال هستند، بویژه در زمانی که مایل هستید آنها آرام بگیرند. رفتار دشوار آنها می تواند شامل این باشد که آنها نمی توانند منتظر نوبت خود شوند، یا بدون آنکه فکر کنند دست به عملی بزنند و یا مقرراتی که وجود دارد را نقض کنند.
این کودکان همینطور به خودشان صدمه می زنند و از نظر درسی در مدرسه ممکن است از موفقیت کمتری برخوردار باشند و یا در یافتن دوست با دشواری مواجه شوند. آنها همینطور ممکن است باعث حوادث بیشتری شوند، بدخلقی بیشتری از خود نشان دهند و نتوانند خوب بخوابند.
اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه (ADHD) یک وضعیت پزشکی است که از طریق معالجه و دارو قابل درمان است. دریافت کمک در مراحل اولیه این وضعیت می تواند به فرزند شما و خانواده تان کمک کند و زندگی را در خانه و محیط اجتماعی تان بیشتر مثمر به ثمر کند.
برای اینکه دریابید که آیا این اختلال عامل رفتار کودک تان است، با دکتر خانوادگی تان (GP) تماس بگیرید.
تغییرات در رفتار
وقتی که رفتار فرزند تان دشوار می شود، از خود بپرسید:
چه چیزی اکنون متفاوت است و یا در حال تغییر در زندگی فرزندم است؟
چه احساساتی ممکن است باعث این رفتار دشوار شده باشند؟
فرزندا نتان ممکن است با تغییرات یا دوره های انتقالی در زندگی شان مواجه شوند که برای آنها پراضطراب باشد، بعنوان مثال:
تغییر مدرسه؛
از دست دادن دوستی با کسی؛ یا
تغییراتی که در وضعیت فیزیکی خود آنها با رشدشان رخ می دهد.
تجارب ناراحت کننده دیگر می تواند شامل اینها باشد:
تغییرات زیاد و همزمان در روال عادی زندگی شان؛
فقدان عاطفی، بعنوان مثال وقتی یکی از اولیاء یا کسانی که از او مراقبت می کرده است فوت کرده یا او را ترک کرده است؛
مشکلات مدرسه، بعنوان مثال اذیت شدن، یا دشواری در یادگرفتن و فشار از طرف هم کلاسی ها؛
آزار فیزیکی، عاطفی و جنسی ویا این نوع آزارها را شاهد بودن؛
استعمال مواد مخدر و مشروب.
رفتار غیرقابل قبول
"پرخاشگری" چیست؟
اگر رفتاری که متوجه شماست حس پرخاشگری در خود دارد، در آنصورت آن پرخاشگری است.
سن کودک را مد نظر داشته باشید: وقتی که یک کودک دو ساله بطرف شما می دود و جیق می زند این رفتار با وقتی که یک پسر نوجوان به طرف شما می دود و فریاد می زند فرق می کند.
وقتی که این رفتار متوجه شماست و احساس می کنید که بیش از حد است، در آنصورت می توانید بگویید که این رفتار غیرقابل قبول است.
تشخیص اینکه چه رفتاری غیرقابل قبول است
شما می توانید سعی کنید و یک چیزهایی را خودتان تغییردهید و ممکن است در این رابطه فکرکنید که صحبت با دوستان و خانواده مفید است.
رفتار پرخاشگرانه رایج:
فحاشی به شما، یا به برادر و خواهر، یا فریاد و جیق زدن؛
به کسی عنوان زشت دادن و یا او را تحقیرکردن؛
زور فیزیکی علیه دیگران بکار بردن: بعنوان مثال، هل دادن، تنه زدن، با آرنج به کسی زدن یا به کسی پشت پا دادن؛
تهدید به استفاده از زور فیزیکی؛
نادیده گرفتن شما ویا با سکوت به شما برخورد کردن؛
کسی را نسبت به موضوع حساسی اذیت کردن – یک خصوصیت فیزیکی و یا موضوع خانوادگی؛ یا
به حرمت خصوصی کسی تعرض کردن – سر زذه به اتاق کسی رفتن، دفتر خاطرات خصوصی کسی را خواندن و یا به عمد بیش از حد به کسی نزدیک ایستادن.
هر چند این گونه رفتارها بسیار رایج هستند، ولی اگر احساس کردید که وضعیت برایتان بیش از آنی غیرقابل تحمل شده است که بتوانید از پس آن برآیید در آنصورت باید سعی کنید کمک کسی را جویا شوید.
رفتارهای بیش از حد پرخاشگرانه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
پَرخاشگَری، در روانشناسی و دیگر علوم رفتاری و اجتماعی، به معنی رفتاری است که منجر به آزار و درد میشود.
طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری
گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید۱ و لورنز۲ معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونهای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود میکند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.(اکبری سال ۱۳۸۱-ص ۱۹۱).
طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری
عدهای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است زیر داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد همچنین این گروه دلائل فراوانی را مبتنی براینکه پرخاشگری منشاء غریزی و ذاتی نمیتواند داشته باشد ارائه دادهاند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلائل خود را در این باره این طور برمی شمرند:
۱: دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما در این مورد میبینیم آموزشهایی است که والدین این حیوانات به آنها دادهاند. ۲: وجود کرومزوم اضافی را نمیتوان دلیلی برذاتی بودن پرخاشگری دانست، کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام میشود ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز است و این گونه افراد را به عنوان مأمون، آدم کش که حالتهای پرخاشگرانه را به وجود میآورند باشند حال میتوان عدهای از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی نیز هستند. ۳: تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه میشود که او در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر حیوان در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیچانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی- شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی کننده و توهین آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمهای عصبانی نشود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود حال آنکه اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی میشدند. گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپختهاست، نمیداندکه نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد. لذا این کودک باستی به مرور یادبگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد. (نوابی نژاد سال ۷۳ ص ۴۲و۴۳). گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت ناامنی است که در آن قرار گرفتهاست. یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانهاست از خود دفاع میکند تا وضعیت ناامن را زا بین ببرد.(نوابی نژاد سال ۷۳ ص۴۸)
فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه
گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گستردهای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلاً کودکی که از بازی کردن منع میشود در اثر خشم اخم میکند یا پاهای خود را بر زمین میکوبد. چیزی که ثابت شدهاست این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش میدهد پرخاشگری میتواند ناکامیهای فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولاً رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آنرا به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد.(فرقان رئیسی سال ۱۳۷۶ ص ۸۳و ۸۴) جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود(والر دوب-مورد سیرز-۱۹۳۹) این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه میدانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها میتوانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز میتواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمیشود(ریتا ولکسی نلسون، سال ۱۳۶۹ ص ۵۲۲- ۵۲۷)
علل و عوامل پرخاشگری
عوامل خانوادگی پرخاشگری
عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر میباشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت میباشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن میآموزند. خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتاند از: ۱) نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری میبیند برانگیخته میشود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت میشود.تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشدهاست خشمگین وپرخاشگر میشود. ۲) وجود الگوهای نامناسب، داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسانها علاقه مند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشتهاند یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته بود. دیکتاتوری خانوادههایی که تابع اصول دیکتاتوری هستند معمولاً رشد فرزندانشان را محدود میکند در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالبا پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگتر نیز با دیکتاتوری رفتار میکنند در این گونه خانوادهها فرد دیکتاتور تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، وظیفه معلوم میکند، برنامه میریزد و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهارنظر از آن اوست. بچههایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا میکنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده میشود و همین حالت آنهارا به هیجان و اضطراب وا میدارد. این بچهها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود میگیرند و به بچههای هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه میرسانند این افراد از تعصب خاصی نیز برخوردارند و از به سر بردن با دیگران عاجز هستند، در کارهای گروهی نمیتوانند شرکت کنند و از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند و در امور زندگیشان بی لیاقتی خود را نشان میدهند و اغلب در کارها با شکست روبرو میشوند. ۳) تأثیر رفتار پرخاشگرانه: عدهای از افراد پرخاشگر و زورگویی را تقبیح نمیکنند بلکه آنرا نشانه شهامت و قدرت خود میدانند این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت موجه و حتی لازم میدانند و به آن صحه میگذارند. ۴) تشویق رفتار پرخاشگرانه: در مواقعی که رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تثبیت این رفتار میشود. گاه با والدین یا مربیانی روبرو میشویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به کودکی میگویند «از کی نخوری» «توسری نخوری» و... که به طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع شخصی را به پرخاشگری بی مورد تشویق میکنند. ۵) تنبیه والدین و مربیان: والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی میشوند به صورت پرخاشگرانه اورا تنبیه میکنند از تشدید این رفتار در او موثرند درچنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک میشود، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک میشود.(اکبری-۸۱ ص۱۹۷و۱۹۸)
عوامل محیطی (اجتماعی – فرهنگی)
عواملی که در پیرامون زندگی انسان هستند میتوانند در بروز یا تشدید پرخاشگری و تخفیف یا تعدیل آن اثر گذار باشند، برخی از اینگونه عوامل عبارتاند از: ۱) زندگی در ارتفاع خیلی بلند و تغذیه ناقص؛ پژوهشهای به عمل آمده در میان سرخپوستان قبیله کولا در میال آندورپرو، که به پرخاشگرترین انسانهای روی زمین شهرت دارند حاکی از آن است که پرخاشگری این قبیله سه دلیل دارد: الف: زندگی در ارتفاعات خیلی بلند کمبود مواد غذایی و بالاخره تغذیه ناقص. ب: جویدن برگ کوکا که محتوی کوکائین و نوع مخدر است و سبب میشود مصرف کنندگان آن موقتا احساس آرامش میکنند اما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
پَرخاشگَری، در روانشناسی و دیگر علوم رفتاری و اجتماعی، به معنی رفتاری است که منجر به آزار و درد میشود.
طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری
گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید۱ و لورنز۲ معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونهای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود میکند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.(اکبری سال ۱۳۸۱-ص ۱۹۱).
طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری
عدهای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است زیر داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد همچنین این گروه دلائل فراوانی را مبتنی براینکه پرخاشگری منشاء غریزی و ذاتی نمیتواند داشته باشد ارائه دادهاند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلائل خود را در این باره این طور برمی شمرند:
۱: دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما در این مورد میبینیم آموزشهایی است که والدین این حیوانات به آنها دادهاند. ۲: وجود کرومزوم اضافی را نمیتوان دلیلی برذاتی بودن پرخاشگری دانست، کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام میشود ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز است و این گونه افراد را به عنوان مأمون، آدم کش که حالتهای پرخاشگرانه را به وجود میآورند باشند حال میتوان عدهای از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی نیز هستند. ۳: تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه میشود که او در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر حیوان در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیچانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی- شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی کننده و توهین آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمهای عصبانی نشود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود حال آنکه اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی میشدند. گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپختهاست، نمیداندکه نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد. لذا این کودک باستی به مرور یادبگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد. (نوابی نژاد سال ۷۳ ص ۴۲و۴۳). گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت ناامنی است که در آن قرار گرفتهاست. یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانهاست از خود دفاع میکند تا وضعیت ناامن را زا بین ببرد.(نوابی نژاد سال ۷۳ ص۴۸)
فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه
گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گستردهای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلاً کودکی که از بازی کردن منع میشود در اثر خشم اخم میکند یا پاهای خود را بر زمین میکوبد. چیزی که ثابت شدهاست این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش میدهد پرخاشگری میتواند ناکامیهای فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولاً رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آنرا به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد.(فرقان رئیسی سال ۱۳۷۶ ص ۸۳و ۸۴) جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود(والر دوب-مورد سیرز-۱۹۳۹) این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه میدانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها میتوانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز میتواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمیشود(ریتا ولکسی نلسون، سال ۱۳۶۹ ص ۵۲۲- ۵۲۷)
علل و عوامل پرخاشگری
عوامل خانوادگی پرخاشگری
عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر میباشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت میباشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن میآموزند. خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتاند از: ۱) نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری میبیند برانگیخته میشود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت میشود.تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشدهاست خشمگین وپرخاشگر میشود. ۲) وجود الگوهای نامناسب، داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسانها علاقه مند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشتهاند یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته بود. دیکتاتوری خانوادههایی که تابع اصول دیکتاتوری هستند معمولاً رشد فرزندانشان را محدود میکند در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالبا پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگتر نیز با دیکتاتوری رفتار میکنند در این گونه خانوادهها فرد دیکتاتور تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، وظیفه معلوم میکند، برنامه میریزد و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهارنظر از آن اوست. بچههایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا میکنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده میشود و همین حالت آنهارا به هیجان و اضطراب وا میدارد. این بچهها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود میگیرند و به بچههای هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه میرسانند این افراد از تعصب خاصی نیز برخوردارند و از به سر بردن با دیگران عاجز هستند، در کارهای گروهی نمیتوانند شرکت کنند و از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند و در امور زندگیشان بی لیاقتی خود را نشان میدهند و اغلب در کارها با شکست روبرو میشوند. ۳) تأثیر رفتار پرخاشگرانه: عدهای از افراد پرخاشگر و زورگویی را تقبیح نمیکنند بلکه آنرا نشانه شهامت و قدرت خود میدانند این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت موجه و حتی لازم میدانند و به آن صحه میگذارند. ۴) تشویق رفتار پرخاشگرانه: در مواقعی که رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تثبیت این رفتار میشود. گاه با والدین یا مربیانی روبرو میشویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به کودکی میگویند «از کی نخوری» «توسری نخوری» و... که به طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع شخصی را به پرخاشگری بی مورد تشویق میکنند. ۵) تنبیه والدین و مربیان: والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی میشوند به صورت پرخاشگرانه اورا تنبیه میکنند از تشدید این رفتار در او موثرند درچنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک میشود، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک میشود.(اکبری-۸۱ ص۱۹۷و۱۹۸)
عوامل محیطی (اجتماعی – فرهنگی)
عواملی که در پیرامون زندگی انسان هستند میتوانند در بروز یا تشدید پرخاشگری و تخفیف یا تعدیل آن اثر گذار باشند، برخی از اینگونه عوامل عبارتاند از: ۱) زندگی در ارتفاع خیلی بلند و تغذیه ناقص؛ پژوهشهای به عمل آمده در میان سرخپوستان قبیله کولا در میال آندورپرو، که به پرخاشگرترین انسانهای روی زمین شهرت دارند حاکی از آن است که پرخاشگری این قبیله سه دلیل دارد: الف: زندگی در ارتفاعات خیلی بلند کمبود مواد غذایی و بالاخره تغذیه ناقص. ب: جویدن برگ کوکا که محتوی کوکائین و نوع مخدر است و سبب میشود مصرف کنندگان آن موقتا احساس آرامش میکنند اما