لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
مقدمه
امروزه شاید اطلاعات و آنچه رسانههای همگانی در زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی عرضه میدارند از جمله گرانبهاترین موضوع در جوامع انسانی باشد. برخی نظریهپردازان ارتباطات بر این اعتقادند که اهمیت این امر تا به آنجاست که امروزه اختیار جهان تنها در دست کسی است که نفوذ قابل ملاحظهای بر رسانهها دارد. از این رو هر کشور به فراخور و ظرفیت رسانههای گروهی خود سعی دارد همه چیز را از این طریق و به شیوه دلخواه و متناسب با آمال و آرزوهای خود منعکس و اداره نماید. در عصری که فرا ارتباطات نامیده میشود و زندگی روزمره مردم با تمام وجود متأثر از چنین روشی است، به سختی میتوان منکر متغیری چنین قدرتمند در عرصه زندگی بشر گردید.بیتوجهی به این مهم میتواند جوامع را در معرض رکود و عقبماندگی جدی قرار دهد، به گونهای که حتی بسیاری از صاحبنظران تحولات اجتماعی قائل به تغییرات بسیار جدی و بنیادین در عرصه زندگی اجتماعی بشر و فرهنگ جوامع در آیندهای نه چندان دور میباشند. در این میان رسانهها به عنوان یکی از مهمترین نمادهای این تحول عظیم در عرصه زندگی بشر رفته رفته نقش و جایگاهی استراتژیک و پیچیده به خود گرفته و به عنوان عاملی سرنوشت ساز و تعیین کننده در انتخاب انسان امروز مطرح شدهاند. با تمام تعاریف و الزامات شمرده شده نباید زوایای منفی ناهنجار و مشکلساز آن را نیز از نظر پنهان کرد، چرا که غفلت از آن میتواند سبب تغییرات ناخواسته و حتی تهدیدکنندهای بر ارزشها و فرهنگ جوامع گردد.
رسانههای جمعی
امروزه رسانههای جمعی یکی از پیچیدهترین عناصر قابل طرح در انحرافات اجتماعی هستند. دقیقتر آن که فرهنگ سنتی اکثر جوامع دستخوش تغییر و تحول شده و همه تا حدودی متأثر از آنچه فرهنگ واحد جهانی نام گرفته است، شدهاند. بدون تردید رسانههای قدرتمند و فعال در جهان تمام سعی و تلاش خود را جهت مسخ فرهنگ جهانیان و دیکته نمودن الگوها و هنجارهای مورد نظرشان بکار گرفتهاند. تکنولوژیهای جدید نظرات سلطه فرهنگی را افزایش میدهد و با مظاهر فریبنده خود جوامع تحت سلطه را مدهوش فرهنگ مبتذلشان میکنند.که این امر ناشی از سرمایهگذاری بسیار و برنامهریزی دقیق آنان در جهت بیهویت کردن کشورهای تحت سلطه است. وسایل ارتباط جمعی در ذهن و فکر مردم عقاید ، ارزشها و هنجارهای خاصی را توسعه داده یا تثبیت میکنند. رسانههای جمعی معمولا ارزشهای کلان جامعه و جنبههای هنری خردهفرهنگها را به مردم عرضه میدارند. مثلا در بسیاری از فیلمها و همچنین تلویزیون تأکید بر ارزشهای کلانی چون میهن پرستی و مسایل دینی فراوان دیده میشود.
تاثیر رسانههای گروهی بر زندگی افراد
تأثیر رادیو ، تلویزیون ، جراید ، ماهواره ، اینترنت و ... بر زندگی افراد سبب شده است تا افراد در شرایطی جدید و قهری برنامه خود را متناسب و همسو با آنها تغییر دهند. به عنوان نمونه معمولا اعضای خانواده برنامه کار و زندگی خود را طوری تعیین میکنند که بتوانند به موقع از تماشای برخی از برنامهها بهرهمند شوند . قطعا تأثیر رسانههای متنوع و متعدد برحسب محیط و برداشت تماشاگران مختلف جامعه فرق میکند و گروههای تحصیل کرده با دارا بودن معلومات کافی و آگاهی وسیع میتوانند مسایل را از ابعاد مختلف شناسایی و بررسی نموده و درباره آنها به قضاوت نشسته و داوری نمایند.لیکن گروههای کم سواد و ناآگاه ، به واسطه محدودیت اطلاعات و درک ناکافی در موارد زیادی قادر به تجزیه و تحلیل دادههای دریافتی نبوده و به ناچار یا آنها را میپذیرند و یا این که خود را نسبت بدانها بیگانه احساس کرده و از اظهار نظر خودداری میکنند. اما آن چه مسلم است، رسانهها به شیوههای متفاوتی با جرم و خشونت ارتباط دارند، در میان رسانههای جمعی ، فیلمهای سینمایی به عنوان یک عامل مؤثر در انحراف و بزهکاری جوانان سابقهی قدیمتری دارند. نمایش اعمال خشونتبار ، کشتار ، جنایت و نیز صحنههای هیجانانگیز در فزونی و تشدید اعمال انحرافی و بزه اثر بسزایی دارد.نقش فیلمها در بزهکاری و جرم و جنابت از این امر ناشی میشود که آنها صحنههای پرخاشگرانه مانند تندخویی ، بیرحمی ، آدمکشی و دعوا را با تمام فنون و بکارگیری آخرین و پیچیدهترین شگردهای سینمایی ناشی از فنآوری روز در این حوزه به نمایش میگذارند. چیزی که امروز به نظر میرسد، در بخش قابل توجهی از فیلمها و سریالهای پخش شده از رسانه تصویری ملی ما دیده میشود. تحقیقات نشان میدهد که تعداد زیادی از بزهکاران در مقایسه با افراد عادی به دیدن فیلمهای سینمایی خشونتبار و جنایی و از این قبیل دلبستگی بیشتری داشتهاند.معتاد شدن به معنی عام کلمه از اثرات منفی این پدیده است بخصوص این امر در کودکان بیشتر دیده میشود. کودک چنان به برنامههای مورد علاقه خود گرایش پیدا میکند که ضروریترین امور زندگی و تعامل اجتماعی را از یاد میبرد. برعکس هر گاه وسایل ارتباط جمعی یک سویه قابل انتظار است در حالی که بسیاری از بزرگسالان به مکانیزمهای دفاعی خاص خود مجهز شدهاند، اما این موضوع در مورد کودکان مصداق کمتری دارد چرا که هنوز ذهن کودک رموز تحلیل عقاید و سنجش و سپس پذیرش یا طرد منطقی آن را درک نکرده است، از این رو وقتی کودکان بدون هیچ پناه و یا حفاظ در برابر وسایل ارتباط جمعی قرار میگیرند ، سخت تأثیر پذیر شده و ناچار به سختی آسیبپذیر خواهند شد.تلویزیون به مثابه رسانهای همهگیر و پرنفوذ تأثیری فراتر و بیشتر از سایر رسانههای موجود دارد. نظر به این که معمولا تصویر بیش از نوشته یا سخن انسان را متأثر میسازد، بیشتر بررسیهای مرتبط با تأثیر وسایل ارتباط جمعی در رفتارهای انحرافی به سینما ، تلویزیون و احتمالا نوارهای مصور اختصاص یافته است. با این وجود مرور برخی از تحقیقات و یافتههای پژوهشی نشان میدهد که تلویزیون تأثیر قابل ملاحظهای در افزایش خشونت یا تحمیل عقاید و تغییر افکار ندارد. شاید مشکل در این قبیل پژوهشها بدین سبب باشد که هیچگاه نمیتوان تأثیر تلویزیون را از متغیرهای دیگری مانند پایگاه اجتماعی ، ساخت خانوادهها ، جنس ، سن ، تحصیلات و ساخت روانی فرد جدا کرد و درباره آن به داوری نشست.
بررسی رابطه بین جرم و رسانههای گروهی
از طرفی بررسی رابطه بین جرم و رسانههای گروهی بینهایت پیچیده است، زیرا که جرم و بزه با پدیدهها و نیروهای اجتماعی تاریخی گستردهای محاط میشوند و رسانهها تنها جزئی از نظام اطلاعاتی نمادین گستردهای هستند که شناخت اجتماعی درباره جهان را بوجود آورده و توزیع مینمایند. رسانهها به شیوههای مختلف همانند اثرات آنها بر سیاستهای همگانی و نگرشهای اجتماعی کلی درباره خشونت با جرم مرتبط میشود. افزون بر پیچیدگیهای ارتباط رسانهای سرچشمههای متعدد دیگری وجود دارد که یا با ارتباط متقابل با رسانهها یا به تنهایی باعث بوجود آمدن جرم میشوند. این سرچشمهها از ویژگیهای فردی تا جنبههای تاریخی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... را در بر میگیرد.اهمیت عاملهای غیررسانهای همانند شرایط خانوادگی ، ویژگیهای ژنتیکی و روانشناختی فردی ، ساختار اجتماعی ، روابط نژادی و شرایط اقتصادی در بوجود آمدن جرم عموما شناخته شدهاند، لذا به نظر میرسد بهتر آن باشد که نقش رسانهها را در شکلگیری جرم و بزهکاری در جوامع توأم با سایر عوامل موثر در جرم و بزهکاری مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. البته این بدان معنا نیز نخواهد بود که یا نقشی برای رسانهها در شکلگیری انحرافات اجتماعی قائل نباشیم، یا نقش و تأثیر آن را کماهمیت بدانیم، بلکه قصد آن است که بر این نکته تأکید شود که باید ریشه جرم و انحراف را در بستری متشکل از متغیرهای متعددی جستجو کرد که هر یک سهم و جایگاه خود را در شکلگیری آن دارا میباشند.
آینده بحث
رسانهها به تنهایی نمیتوانند یک فرد تابع قانون را به یک مجرم تبدیل کنند و شایسته نیست علت جرم را به تنهایی متوجه رسانهها کرد، شاید به همین خاطر باشد که راهبردهای انتخاب شده متکی بر این نظریه تاکنون اثر چندانی در کنترل انحرافات اجتماعی نداشته است. به نظر میرسد این استدلال نیز واجد دلایل و مستندات قوی و محکمی نیست که نشان دهد رسانه نقش چندانی بر شکلگیری انحرافات اجتماعی ندارند. رادیو ، تلویزیون ، فیلمهای سینمایی ، مطبوعات و سایر ابزارهای اطلاعرسانی خود وسیله تعیینکنندهای که موجد جرم باشند، محسوب نمیشوند.بلکه ابزاری هستند که میتوانند به شکل دلخواه مورد بهرهبرداری قرار گیرند. در پایان باید افزود که رسانههای جمعی نیز مانند بسیاری از یافتهها و ساختههای انسانی در آن واحد میتوانند مفید یا مضر باشند، همانطور که از انرژی هستهای میتوان در مقاصد صلحآمیز و یا به منظور جنگافروزی سود جست، از رسانههای جمعی نیز میشود استفاده و بهرهای دو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 13 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
رسانههای اجتماعی
نگاهی به مبانی یک پدیده
مفهوم رسانه اجتماعی
هنوز فیل مولوی است در همه جا: you-just-don’t-get-it
هنوز یک طیف معنایی است بین رسانه و اجتماع و اگر از سویه رسانه به آن نگاه کنید خیلی حرفها میتوان زد و اگر از سویه اجتماع به آن بنگرید؛ بازهم خیلی حرفهای دیگر میتوان زد.
من بر این باورم که هم متخصصان عرصه مطالعات رسانهای و ارتباطات جمعی و هم جامعهشناسان و هم خیلیهای دیگر در این معنا سازی ذیمدخل هستند و فقط باید با حوصله به حرفهای هم گوش کنند و به دیالوگ باور داشته باشند
البته عدهای هم هستند که اصرار به تصویب یک تعریف فوری چه از خود رسانه اجتماعی دارند و چه از برند زدن بر رسانههای اجتماعی موجود.
برای جلو رفتن یک تعریف زیر ساختی مورد توافق این است: رسانه اجتماعی؛ فرمت است؛ اپلیکیشن وب پایه (وب 2) است که همه جا حاضر و همیشه در دسترس است و امکان دوسویهگی را برای تبادل دیتا از نوع محتوای تولید شده توسط کاربر بین افراد و جوامع از کوچک تا بزرگ فراهم میسازد.
دو اصطلاح همزاد رسانههای اجتماعی:
محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC: user-generated content)
رسانه تولید شده توسط مصرف کننده (CGM: consumer-generated media)
تاریخ کوتاه تولد رسانههای اجتماعی
از نظر من تاریخ رسانههای اجتماعی به سرویسهای تلفنی وویپ (Voice over IP) مثل دایل پد و غیره؛ برمیگردد ولی هرچه جلوتر آمدیم امکانات بیشتر شد:
ژئوسیتیز (Geocities) (1994): خانه در شهرهای رایگان وب | یاهو آنرا خرید و مسدوش کرد.
وبلاگها (1997) امتداد آنها تا میکروبلاگ توئیتر
دانشنامه آزاد ویکی پدیا (2001) همکاریجویی دستهجمعی برای تولید محتوا
مای اسپیس (Myspace) و ای او ال (AOL) و اورکات (Orkut) (2002)
لینکداین (LinkedIn) (2003) حرفهایتر و تجاریتر (وبسایت شبکه اجتماعی)
فیسبوک (Facebook) و فلیکر (Flickr) (ژانر تصویری) (2004)
دیگ (Digg) و توئیتر (Twitter) مدلهای خبریتر این رسانهها
گوگل باز (Buzz) (2010) تجربه ناموفق در ارتباط با جیمیل و بعد گوگل پلاس
لری پیج از بنیانگذاران گوگل: فیسبوک یک باغ بسته برای گروگان گرفتن کاربران و سیاستهای آن قاتل نوآوری است.
طبقه بندی ششگانه رسانه اجتماعی
طبقه بندی کاپلان و هنلین* یکی از طبقهبندیهای رایج برای این رسانههاست:
1. همکاریجویانه (ویکیپدیا)
2. وبلاگها و میکروبلاگها (توئیتر)
3. جوامع محتوایی (یوتیوب)
4. سایتهای شبکه اجتماعی (فیسبوک)
5. جهانهای بازیهای مجازی (وارکرفت ورلد، کلش آو کلنز)
6. جهانهای اجتماعی مجازی (سکند لایف)
*Andreas Kaplan and Michael Haenlein - in their Business Horizons article published in 2010
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 13 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
رسانههای اجتماعی
نگاهی به مبانی یک پدیده
مفهوم رسانه اجتماعی
هنوز فیل مولوی است در همه جا: you-just-don’t-get-it
هنوز یک طیف معنایی است بین رسانه و اجتماع و اگر از سویه رسانه به آن نگاه کنید خیلی حرفها میتوان زد و اگر از سویه اجتماع به آن بنگرید؛ بازهم خیلی حرفهای دیگر میتوان زد.
من بر این باورم که هم متخصصان عرصه مطالعات رسانهای و ارتباطات جمعی و هم جامعهشناسان و هم خیلیهای دیگر در این معنا سازی ذیمدخل هستند و فقط باید با حوصله به حرفهای هم گوش کنند و به دیالوگ باور داشته باشند
البته عدهای هم هستند که اصرار به تصویب یک تعریف فوری چه از خود رسانه اجتماعی دارند و چه از برند زدن بر رسانههای اجتماعی موجود.
برای جلو رفتن یک تعریف زیر ساختی مورد توافق این است: رسانه اجتماعی؛ فرمت است؛ اپلیکیشن وب پایه (وب 2) است که همه جا حاضر و همیشه در دسترس است و امکان دوسویهگی را برای تبادل دیتا از نوع محتوای تولید شده توسط کاربر بین افراد و جوامع از کوچک تا بزرگ فراهم میسازد.
دو اصطلاح همزاد رسانههای اجتماعی:
محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC: user-generated content)
رسانه تولید شده توسط مصرف کننده (CGM: consumer-generated media)
تاریخ کوتاه تولد رسانههای اجتماعی
از نظر من تاریخ رسانههای اجتماعی به سرویسهای تلفنی وویپ (Voice over IP) مثل دایل پد و غیره؛ برمیگردد ولی هرچه جلوتر آمدیم امکانات بیشتر شد:
ژئوسیتیز (Geocities) (1994): خانه در شهرهای رایگان وب | یاهو آنرا خرید و مسدوش کرد.
وبلاگها (1997) امتداد آنها تا میکروبلاگ توئیتر
دانشنامه آزاد ویکی پدیا (2001) همکاریجویی دستهجمعی برای تولید محتوا
مای اسپیس (Myspace) و ای او ال (AOL) و اورکات (Orkut) (2002)
لینکداین (LinkedIn) (2003) حرفهایتر و تجاریتر (وبسایت شبکه اجتماعی)
فیسبوک (Facebook) و فلیکر (Flickr) (ژانر تصویری) (2004)
دیگ (Digg) و توئیتر (Twitter) مدلهای خبریتر این رسانهها
گوگل باز (Buzz) (2010) تجربه ناموفق در ارتباط با جیمیل و بعد گوگل پلاس
لری پیج از بنیانگذاران گوگل: فیسبوک یک باغ بسته برای گروگان گرفتن کاربران و سیاستهای آن قاتل نوآوری است.
طبقه بندی ششگانه رسانه اجتماعی
طبقه بندی کاپلان و هنلین* یکی از طبقهبندیهای رایج برای این رسانههاست:
1. همکاریجویانه (ویکیپدیا)
2. وبلاگها و میکروبلاگها (توئیتر)
3. جوامع محتوایی (یوتیوب)
4. سایتهای شبکه اجتماعی (فیسبوک)
5. جهانهای بازیهای مجازی (وارکرفت ورلد، کلش آو کلنز)
6. جهانهای اجتماعی مجازی (سکند لایف)
*Andreas Kaplan and Michael Haenlein - in their Business Horizons article published in 2010
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 184
پیشگفتار:
تحقیق حاضر با عنوان "بررسی نقش رسانههای جمعی(با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان " سعی دارد، تاثیرات مثبت وپیامدهای منفی وابستگی کودکان به تلویزیون را مورد بررسی قرار دهد. در راستای رسیدن به هدف مذکور ابتدا مبانی نظری تحقیق در مورد تاریخچه پیدایش رسانههای گروهی و به خصوص تلویزیون مطرح شده، سپس انواع کارکردهای تلویزیون، وظایف رسانه به عنوان یک وسیله ارتباطی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.در فصل دوم تحقیق مقدارزمانی که کودکان در شرایط مختلف سنی صرف تماشای تلویزیون میکنند،آغاز سن تماشای تلویزیون، دلایل تماشای تلویزیون توسط کودکان و انتظاراتی که کودکان و والدین آنها از تلویزیون دارند مورد بررسی قرار میگیرد. لازم به ذکر است آمار و ارقام مربوط به این فصل از تحقیق، در مورد جامعه آمریکا و بر اساس اطلاعات کتاب " تلویزیون در زندگی کودکان ما نوشته ویلبر شرام و دیگران، ترجمه محمود حقیقت کاشانی میباشد. امید است با عنایتی که مسئولین تعلیم وتربیت ایران اسلامی به الگو گیری کودکان این مرز و بوم از رسانههای گروهی و به ویژه رسانههای تصویری دارند، زمینه انجام این چنین پژوهشهای گسترده ای در سیستم آموزش و پرورش کشور مانیز فراهم گردد که این مهم حمایت همه جانبه مسئولین امر را میطلبد.
فصل سوم با عنوان جهان جدید تلویزون مسایلی از جمله سن شروع تماشای تلویزیون و شرایط زمانی و انواع موضوعاتی که مورد توجه کودکان با توجه به شرایط سنی و جنسی و همچنین تواناییهای ذهنی آنها است مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل چهارم مربوط به نحوه و میزان یادگیری کودکان از این رسانه و عوامل تاثیر گذار بر این مساله است.
در فصل پنجم تحقیق، تاثیرات روحی، روانی و جسمی تلویزیون بر کودکان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و در نهایت در فصل ششم به رسانه جدید " اینترنت "و رابطه آن با مسئله یادگیری و الگو پذیری کودکان و انواع خطراتی که این رسانه برای کودکان دارد اشاره شده است.
مقدمه:
کودکان ما امروزه در خانه ای پا به دنیا میگذارند که تلویزیون در آن به طور میانگین هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا دیگر بیش از آنکه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنویم این تلویزیون است که داستانهای مربوط به انسانها، زندگی و ارزشهای آن را برای ما بیان میکند.
تلویزیون، امروزه به عنوان عمومی ترین و پرمخاطب ترین رسانه جمعی، سهم عمده ای در آموزش و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر فرهنگ و روح و روان جمعی دارد.
تاثیر پذیری اکثریت خاموش جامعه از تلویزیون و برنامههای ماهواره ای تلویزیونی بسیاری از اوقات کشورهای جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو کرده است.
تلویزیون هر روز بر ما تسلط بیشتری مییابد و ما بایستی نگران آثار مخرب برنامههای تلویزیونی برای کودکان و خانوادههای خود باشیم. این حق ماست و میبایستی عکس العمل نشان دهیم. اگر چه تلویزیون فی نفسه مطرود نیست اما برنامههای تلویزیونی در مجموع زیانبار بوده اند. در غرب به نوعی و در شرق به شکلی دیگر خطر برنامههای مخرب و منحط تلویزیونی احساس میشود.
ما بدبختانه فرزندانمان را با تلویزیون تربیت میکنیم وقتی میخواهیم آنان را ساکت کنیم برای آنان تلویزیون روشن میکنیم و یا آنان را به تماشای برناههایی که خودمان هم نمی دانیم چه هستند دعوت میکنیم. خودمان هم متاسفانه عادت کرده ایم به آنچه پخش میشود فقط خیره شویم و نگاه کنیم. بشر با تولید نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی میتواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد اما به نظر میرسد تلویزیون یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است پس ما بایستی از آثار سوء این جعبه جادویی آگاه شویم و در ارتباط با تلویزیون مسؤولیت خود را بپذیریم.
«تلویزیونی که میتواند دارای اثرات کاملاً مخرب باشد میتواند به صورت ابزار مفیدی نیز در خدمت تعلیم و تربیت درآید تلویزیون میتواند چنین باشد ولی خیلی غیر محتمل است که چنین بشود.»
ساخت برنامههای با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد اما افرادی که بتوانند برای مدت زمان پخش برنامههای بد بسازند زیاد هستند و این مسأله را حل میکند.
نمی توان کودکان را برای زمانی که در مقابل صفحه تلویزیون صرف میکنند سرزنش کرد و اینکه آنها تقصیری ندارند که از طریق تلویزیون اطلاعات دگرگون شده را دریافت میدارند.
جان کندری میگوید: قرار نیست که تلویزیون از بین برود از سویی خیلی کم احتمال دارد که تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی کردن کودکان ایجاد کند.»
در گذشته کودکان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یک نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده میشد اما اکنون باید دریابیم که کودکان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
نقش رسانههای آموزشی در فرآیند یادگیری دانش آموزان
مراحل اجرای طرح همیاری در امر آموزش یادگیری فراگیران ، آموزگار هدف مشخصی را برای درسی که می دهد در نظر می گیرد. تدریس را با صحبت راجع به هدف درسی و ایجاد انگیزه شروع می کند. توضیح هدف درس در ابتدای تدریس باعث برانگیختن حس کنجکاوی و توجه در شاگردان شده و بی صبرانه منتظر تمرین آن در گروههای کوچک خود می باشد. پس از اینکه هدف درس برای شاگردان توضیح داده شد معلم می تواند با توجه به جَو کلاس ، تدریس خود را در حین یا در پایان کارگروهی انجام دهد. اعضای گروه مطلب مشخص شده از سوی معلم را به طور انفرادی در گروه مورد مطالعه قرار می دهند .معلم دراین مرحله در زمینه موضوع تدریس سوالهایی را در اختیار دانش آموزان قرار می دهد و آنها به صورت فردی پاسخ می دهند. معمولاً وظیفه معلم است که زمان پاسخگویی به سؤالات را برای دانش آموزان مشخص نموده و در صورت نیاز این زمان را افزایش می دهد. افراد گروه با بحث و دلیل تراشی برای رسیدن به یک پاسخ مشترک جوابهای انفرادی خود را مورد مقایسه قرار می دهند که نقش معلم سرکشی به گروهها و راهنمایی آنان برای رسیدن به جواب مشترک می باشد. آموزگار راهنمایی تصحیح سؤالات یا تمرینها را در اختیار مدیر گروه قرار می دهد تا پاسخهای تیمی یا گروهی دانش آموزان در گروه مورد ارزشیابی قرار گیرد. نتیجة کار گروهها در کلاس نشان داده می شود و گروههایی که کار خود را به نحو احسن انجام داده اند مورد تشویق قرار می گیرند. در این مرحله معلم نقش فعال به عهده می گیرد و از حالت تسهیل کننده خارج شده و به صورت یک مدیر در می آید. در انتهای فعالیت گروهی دانش آموزان نتیجه گیری کلی را که همان تکرار هدف درسی است از سوی آموزگار انجام می گیرد. در پایان معلم به شاگردان تکلیف مربوط به همان درس را می دهد تا به طور مستقل و انفرادی تمرین بیشتری داشته باشند. یادگیری دانش آموزان به وسیله همیاری و کمک به یکدیگر انجام می پذیرد. دانش آموزان می آموزند به بحث و تبادل نظر و قضاوت در مورد فعالیتهای یکدیگر بپردازند. با توجه به اینکه یادگیری دانش آموزان از گروه همسالان به مراتب بیشتر از معلم می باشد، این روش باعث افزایش یادگیری فراگیران می گردد. اجرای این طرح منجر به یادگیری مثبت اهداف کلی در رابطه با فرآیند یادگیری فراگیران ایجاد زمینه مناسب جهت رشد و شکوفایی دانش آموزان ایجاد فضای مناسب در جهت فعال نمودن بیشتر دانش آموزان در امر آموزش دید مثبت نسبت به توانائیهای بالقوه شاگردان و اشتیاق آنان به یادگیری تقویت روحیه اعتماد به نفس ایجاد ارتباط بین کلاس و دنیای واقعی تقویت روحیة همکاری و تعادل در دانش آموزان . در گروه بندی دانش آموزان در کلاس باید به مواردی توجه شود به طور کلی گروهها دو دسته هستند گروههای همگن (جور- یکسان ) و گروههای ناهمگن ( غیریکسان ، ناجور ) که ممکن و ناممکن بودن در دو زمینه مورد بررسی است. 1- از لحاظ جسمی 2- از لحاظ درسی .
بهترین نوع گروه گروهی است که ناممکن درسی و ممکن جسمی باشد و بدترین نوع گروه ناممکن جسمی و ممکن درسی است.
استاندارد افراد گروه در ایران سه تا پنج نفر و استاندارد تعداد افراد گروه درجهان چهار تا شش نفر می باشد.در امر گروه بندی تغییر موقعیت نشستن دانش آموزان می باشد. آرایش صندلیها باید به گونهای باشد که شاگردان در گروههای کوچک چهار تا پنج نفری روبروی یکدیگر قرار بگیرند. برای گروه بندی دانش آموزان لازم است که معلم با توجه به وضعیت درسی و جسمی شاگردان یک گروه مناسب درست کند.
ضروری است که معلم به کمک دانش آموزان قوانینی تدوین نماید که در تمام مدت استفاده از روشهای آموزش مشارکتی به آن توجه کنند بهتر است تعداد قوانین محدود باشد. تعیین مسئولیت شخصی برای تک تک افراد گروه لازم است یکی از شاگردان را مدیر گروه و یکی دگیر را وقت نگه دار و دیگری را یادداشت بردار و کسی را هم مسئول گرفتن و برگرداندن وسایل لازم مثل لوازم آزمایشگاهی ، مداد، کاغذ و… در نظر بگیرند.
اعضای گروه از یکدیگر می آموزند و در آن هر فراگیری از دستهای یاریگر دوستانش برخوردار است.
در مقایسه با روش مطالعه جدا از دیگران ، ایجاد شناخت و ترکیبات بیشتر اجتماعی و خلق فعالیت بیشتر عقلی میکند که سبب افزایش یادگیری می شود. احساسات مثبت نسبت به یکدیگر را افزایش می دهد از جدایی و تنهایی می کاهد، روابط ایجاد می کند و نگرش مثبتی نسبت به افراد دیگر فراهم میآورد بر خود شکوفایی از طریق یادگیری و از طریق احساسی می افزاید که به شخص از اینکه مورد احترام و توجه افراد دیگر در محیط قرار گرفته دست میدهد. هر قدر دانش آموزان فرصت کار با یکدیگر را بیشتر بیابند آن کار را بهتر انجام داده و از مهارتهای کلی اجتماعی بیشتری برخوردار میشوند . دانش آموزان از جمله کودکان دبستانی میتوانند از طریق آموزش یاد بگیرند توان خود را برای کار با یکدیگر افزایش دهند.