لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
به نام خدا
فرخی سیستانی
فرخی سیستانی شاعر شیرین سخن و بلندآوازه و باریکاندیش و سادهگوى اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است. فرخى که در ۴۲۹ هجرى درگذشته است باید پس از سال ۳۷۰ پاى به جهان هستى نهاده باشد. مؤید این نظر آنکه پیوستن او به دربار چغانیان پس از دقیقى شاعر مدّاح آن خانواده بوده است و دقیقى در فاصلهٔ ۳۶۷ تا ۳۶۹ هجرى کشته شده است و امیر چغانى که فرخى مدح او گفته ، یعنى امیر ابوالمظفر احمدبن محمدبن محتاج چغانى پس از غلبه بر پسر عم خود ابو یحیى طاهربن فضل چغانی، در سال ۳۸۱ هجرى به امارت چغانیان رسیده و شاعر پس از ازدواج در زادگاه خود سیستان به چغانیان رفته است و سن ازدواج را طبق معمول زمان باید حدود 20سالگى فرض کنیم و باز شاعرى که چنان قصاید بلند در آغاز پیوستن خود به آن دربار بتواند بسراید ناچار باید سنینى از نوجوانى را صرف ممارست در شاعرى کرده باشد و آغاز این دوران لااقل همین حدود بیست سالگى باید باشد نه کمتر، پس وى در حدود سال ۳۹۰ هجرى یا یکى دو سال بیشتر از آن است که رهسپار دربار چغانیان شده است.
اما پیوستن او از دربار چغانیان به بارگاه محمود غزنوى به دبار سلطانى که در رسماً به سلطنت نشسته است یاپس از جنگ با ایللک خان نصر ویوسف قدرخان و امراء ترکستان یعنى جنگ کَتَر (در ۳۹۶) و تسلط کامل این شاه بر خراسان بزرگ باید باشد و یا به احتمال قوىتر پس از سال چهارصد هجرى ، زیراکه مدح احمدبن حسن میمندى رادر دورهٔ اول وزارت (۴۰۱ تا ۴۱۵هجرى) در دیوان او مىبینیم امّا از وزیر فضلدوست و ادب پرورى چون فضل بن احمد اسفراینى حامى فردوسى که پیش از او وزارت داشته است مدیحهاى در ضمن اشعار او نمىیابیم.
شاعر جز امیر چغانى، و کدخداى او امیر اسعد و سلطان محمود غزنوى و دو پسر او امیر محمد و امیر مسعود و برادر او یوسف بن ناصرالدین ، احمد بن منصور و حسنک وزیر و ابوبکر حصیرى ندیم و ابوسهل دبیر و طاهر دبیر و بوسهل عراقى و بوسهل حمدوى و ابوبکر قهستانى عارض سپاه و ایاز ایماق غلام محبوب محمود غزنوى وچند تن دیگر از بزرگان دربار غزنوى را مدح گفته است .
تاریخچه شاعری فرخی
فرخى از سیستان بود پسر جولوغ، غلام امیر خلف بانو. طبعى بغایت نیکو داشت و شعر خوش گفتى و چنگ تر زدى وخدمت دهقانى کردى از دهاقین سیستان و این دهقان او را هر سال دویست کیل پنج منى غله دادى و صد درم سیم نوحى او را تمام بودى اما زنى خواست هم از موالى خلف وخرجش بیشتر افتاد و دبه و زنبیل در افزود فرخى بىبرگ ماند و در سیستان کسى دیگر نبود مگر امرا ایشان. فرخى قصه به دهقان برداشت که مرا خرج بیشتر شده است چه شود که دهقان از آنجا که کرم اوست غلهٔ من سیصد کیل کند و سیم صد و پنجاه درم تا مگر با خرج من برابر شود. دهقان بر پشت قصه توقیع کرد که: ”اینقدر از تو دریغ نیست و افزون ازین را روى نیست“. فرخى چون بشنید مأیوس گشت و از صادر و وارد استخبار مىکرد که در اطراف و اکناف عالم نشان ممدوحى شنود تا روى بدو آرد باشد که اصابتى یابد تا خبر کردند او را از امیرابوالمظفر چغانى به چغانیان که این نوع را تربیت میکند و این جماعت را صله و جایزهٔ فاخر همى دهد و امروز از ملوک عصر و امراء وقت درین باب او را یار نیت قصیدهاى بگفت و عزیمت آن جانب کرد:
با کاروان حُلّه برفتم ز سیستان با حُلّه تنیده ز دل بافته ز جان الحق نیکو قصیده ایست و درو وصف شعر کرده است در غیت نیکوئى و مدح خود بىنظیرست. پس برگى بساخت و روى به چغانیان نهاد و چون به حضرت چغانیان رسید بهار گاه بود و امیر به داغگاه ، و شنیدم که هجده هزار مادیان زهى داشت هریکى را کرهاى در دنبال وهر سال برفتى و کرگان داغ فرمودى و عمید اسعد که کدخداى امیر بود به حضرت بود و نزلى راست مىکرد تا در پى امیر برد. فرخى به نزدیک او رفت و او را قصیدهاى خواند و شعر امیر بر او عرضه کرد. خواجه عمید اسعد مردى فاضل بود وشاعردوست شعرفرخى را شعر دید تر و عذب ، خوش و استادانه ، فرخى را سگزئى دید بى اندام جبهاى پیش و پس چاک پوشیده و دستارى بزرگ سگزىوار در سر پاى و کفش بس ناخوش و شعرى در آسمان هفتم، هیچ باور نکرد که این شعر آن سگزى را شاید بود، بر سبیل امتحان گفت: ”امیر به داغگاه است و من مىروم پیش او و ترا با خود ببرم به داغگاه که داغگاه عظیم خوش جائى است جهانى در جهانى سبزه بینى پر خیمه و شراع و ستاره، از هر یکى آواز رود مىآید و حریفان در هم نشسته و شراب همى نوشند و عشرت همى کنند و به درگاه امیر آتشى افروخته چند کوهى و کرگان را داغ همى کنند و پادشاه شراب در دست و کمند در دست دیگر شراب مىخورد و اسب مىبخشد، قصیدهاى گوى لایق وقت و صفت داغگاه کن تا ترا پیش امیر برم“. فرخى آن شب برفت و قصیدهاى پرداخت سخت نیکو و بامداد در پیش خواجه عمید اسعد آورد و آن قصیده این است: چون پرند نیلگون برروى پوشد مرغزار پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار چون خواجه عمید اسعد این قصیده بشنید حیران فرو ماند که هرگز مثل آن به گوش او فرو نشده بود، جملهٔ کارها فروگذاشت و فرخى را برنشاند و روى به امیر نهاد و آفتاب زرد پیش امیر آمد و گفت: ”اى خدا تو را شاعرى آوردهام که تا دقیقى روى در نقاب خاک کشیده است کس مثل او ندیده است “ و حکایت کرد آنچه رفته بود. پس امیر فرخى را بار داد، چون درآمد خدمت کرد. امیر دست داد وجاى نیکو نامزد کرد و بپرسید و بنواختش و به عاطفت خویش امیدوارش گردانید و چون شراب دورى چند درگذشت فرخى برخاست و به آواز حزین و خوش این قصیده بخوابد که:
با کاروان حله برفتم ز سیستان ... چون تمام برخواند امیر شعرشناس بود و نیز شعر گفتى، ازاین قصیده بسیار شگفتیها نمود. عمید اسعد گفت: اى خداوند باش تا بهتر بینی. پس فرخى خاموش گشت و دم در کشید تا غایت مستى امیر، پس برخاست وآن قصیده داغگاه برخواند. امیر حیرت آورد پس در آن حیرت روى به فرخى آورد و گفت: ”هزار سر کوه آوردند همه روى سپید و چهار دست و پاى سپید ختّلى راه تو راست، تو مردى سگزى و عیارى چندان که بتوانى گرفت بگیر ترا باشد“.
فرخى شراب تمام دریافته بود اثر کرده و بیرون آمد و زود دستار از سر فرو گرفت خویشتن را در میان فسیله افکند و یک گله در پیش کرد و بدان روى دشت بیرون برد و بسیار بر چپ و راست و از هر طرف بدوانید که یکى نتوانست گرفت آخرالامر رباطى ویران بر کنار لشکرگاه پدید آمد کرگان در آن رباط شدند، فرخى بهغایت مانده شده بود در دهلیز رباط دستار زیر سر نهاد و حالى در خواب شد از غایب مستى و ماندگی. کرگان را بشمردند چهل و دو سر بودند، رفتند و احوال با امیر بگفتند. امیر بسیار بخندید و شگفتىها نمود و گفت: ”مردى مقبل است کار او بالا گیرد او را و کرگان را نگاه دارید و چون او بیدار شود مرا بیدار کنید“. مثال پادشاه را امتثال کردند دیگر روز به طلوع آفتاب فرخى برخاست و امیر خود برخاسته بود و نماز کرده بار داد و فرخى را بنواخت و آن کرگان را به کسان او سپردند وفرخى را اسب با ساخت خاصه فرمود و دو خیمه و سه استر و پنج سر برده و جامهٔ پوشیدنى و گستردنی، و کار فرخى در خدمت او عالى شد و تجملى تمام ساخت، پس به خدمت سلطان یمینالدوله محمود رفت و چون سلطان محمود را متجمل دید به همان چشم درو نگریست و کار او بدانجا رسید که تا بیست غلام سیمین کمر از پس او برنشستندى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
بنام خدا
ارزشهای غیر جاری و ارزشهای ذخیره ای
دو مفهوم کلیدی در مهندسی و مدیریت اعتبارات ، ارزش افزوده و غیر افزوده ارزشهای غیر جاری و ارزشهای ذخیره ای (lock – in – coot ) می باشند . ارزشهای غیر جاری زمانی ظاهر می شوند که یک منبع از دست رفته ، یا رها شده است. سیستمهای مالی (ارزشی) به ارزشهای غیر جاری تاکید دارند. آنها ارزشها را فقط زمانی مورد ارزیابی و تشخیص و ثبت قرار می دهند که ارزشها زیان آور شده باشند. (موجب خسارت شدن)
برای نمونه سیستم مالی « آستل» قیمت مواد مستقیم را بعنوان پیش بها برای هر بخش از پیش بهای تایید شدة ، جمع و فروخته شده در نظر می گیرد. اما قیمت مواد مستقیم از پیش تعیین شده خیلی زودتر از زمانیکه طراحان محتویات مواد از پیش تعیین شده را به پایان برسانند و یا بعبارت صورت پایانی را ارائه دهنده قیمت مواد مستقیم در واحدهای از پیش تعیین شده بصورت ذخیره و یا در طرح در نظر گرفته شده در مرحله ی تولید می باشد. ارزشهای ذخیره أی (ارزشهای در نظر گرفته شده در طرح) ارزشهایی می باشند که هنوز بکار گرفته نشده ولی در آینده در تصمیم گیریهای پایه ای و اساسی که از هم اکنون مد نظر طراحان می باشد بکار گرفته خواهد شد. چرا این قضیه بسیار مهم است که بین ارزشهای ذخیره ای و ارزشهای خسارتی تمایز قائل شوید. اما بسیار مشکل است که ارزشهایی را که بصورت ذخیره ای در آمده اند اصلاح و یا کاهش دهید. مثلاً اگر تجربه های مشکلات کیفیتی آستل در طول مدت تولید در قسمت طرحهای پیش ارزشی مرتفع گردد ، این مسائل محدود و یا بطور کلی کنار گذاشته خواهند شد. ارزشهای کنار گذاشته شده (باقیمانده) در طول تولید وارد چرخه می شوند اما ممکن است که همینها با یک طرح غلط بصورت ذخیره ای در آیند. در صنعت نرم افزار ارزشهای تولید نرم افزار عموماً در مرحله ی آنالیز و طراحی بصورت ذخیره ای در آمده است. خطاهایی که در مراحل کد گذاری و تست نمودن که خود بسیار مشکل و هزینه بر می باشند در اثر طراحی ها ایجاد می شوند. نمونه های دیگری از تصمیماتی که طرحهای آستیل را تحت تاثیر قرار می دهند به شرح ذیل می باشند :
تصمیم گیری در طرحها قیمت مواد مستقیم را در انتخاب چرخه و مواد افزودنی بکار برده شده در پیش هزینه ها (پیش بها) را تحت تاثیر قرار می دهد. طراحی های بهتر همچنین می تواند هر دو نقص موجود در طرح و زمانی را که برای رفع نقص از محصول نیاز می باشد را تقلیل دهد.
طراحی پیش ارزشها آسانتر جهت ساخت و گرد آوری بوده و همچنین هزینه های کارگیری را در ساخت کاهش می دهد. مثلاً طراحی پیش ارزشهایی که مانند طراحی قطعاتی هستند که با یک چشم برهم زدن در کنار یکدیگر ، بجای جوش دادن ، قرار می گیرند زمان ساخت را کاهش می دهد.
طراحی پیش ارزشهایی همراه با جزئیات کمتر هزینه های نظم دهی و هزینه های جابجایی را کاهش می دهد.
ساده نمودن طرحهای پیش ارزشی زمان لازم برای تست و بررسی پیش ارزش را افزایش می دهد.
طرح ریزی پیش ارزشها به منظور کاهش نیاز به سرویس مجدد پس از گذشت مدتی از زمان استفاده آنها هزینه های تعمیراتی را برای مصرف کننده (مشتری) کاهش می دهد شکل 4-12 نشان می دهد که خط منحنی ارزش ذخیره ای و ارزش غیر جاری چگونه ممکن است بصورت نمونه ی پیش ارزش نمایان شود (اعداد زیر گرافیک مد نظر می باشد) منحنی پایینی ، ارزشهای جمع شونده ی بکار گرفته شده در عملکردهای تجاری مختلف ، منحنی بالایی ، ارزشهای جمع شونده ی ذخیره ای .
هر دو منحنی با جمع ارزشهای جمع شونده ی برابری برای هر واحد عمل می کنند. منحنی (گرافیک) بطور کاملاً متمایز قیمتها (ارزشها) را در زمانیکه بعنوان ذخیره و یا غیر جاری قرار می گیرند بیان می دارد ، در مثال ما زمانیکه فرآیند تولید طرح ریزی شده بیش از 86% از هزینه ی واحدهای پیش ارزشی بصورت ذخیره در حالیکه در واقع 8% قیمت واحدها بکار گرفته شده می باشند. بعنوان مثال در پایان مرحله ی طراحی بوجود می آیند در قسمت پیش ارزشها نیز چنین باشد در برخی صنایع (کارخانجات) مانند معادن قیمتها (ارزشها) در چنین زمانهای مشابهی بصورت ذخیره ای و یا بکار گرفته نشده و قرار می گیرند. زمانیکه ارزشها بصورت ذخیره أی نیستند فعالیتهای کاهش هزینه ای دقیقاً در زمانیکه هزینه ها (ارزشها) بکار نگرفته شده است موثر خواهد بود.
الگوهای غیر جاری ارزشها ی ذخیره شده برای پیش ارزشها
در این صنایع کلید کاهش هزینه ها از طراحی موثر تر و کاراتر بوده است.
« بدست آوردن قیمت نهایی در واحد برای پیش ارزشها»
تیم مهندسی مالی آستل تلاشهایشان را برای کاهش هزینه ها بر روی آنالیز طرح پیش ارزشها قرارداده اند. هدف آنها چیست ؟ به منظور طراحی یک ماشین با کیفیت بالا و قیمت کم که مورد توجه مشتری قرار گرفته و هزینه ی تمام شده را نیز بدست آورد. پیش ارزش ادامه داده نشده است.
در جای خودش ، آستل پیش ارزش II دو را معرفی می کند. پیش ارزش II دارای اجزاء کمتر از پیش ارزش اصلی بوده و برای ساخت و تست آسانتر می باشد. جدول ذیل هزینه های مستقیم و هزینه های سربار پیش ارزش و پیش ارزش II را مقایسه می کند. در جائیکه 150 هزار واحد پیش ارزش ساخته و به فروش رسیده در 7/9 آستل انتظار دارد که 200 هزار پیش ارزش II را در 8/9 به فروش برساند.
«هزینه های مستقیم»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
بنام خدا
ارزیابی و تحلیل داده های لایههای روزسازی
این مطالعات جهت ارزیابی و تعیین کیفیت و تکامل اطلاعات لایه های روسازی و داده های ضخامت لایه ها برای تهیه توضیحات و توصیه هایی برای گسترش اطلاعات موجود اخیر از داده های LTPP می باشد . تفاوت ضخامت لایه ها در بخشهای مختلفی کلاسه بندی شده است . بهمین ترتیب طراحی و ساخت لایه ها مقایسه شدهاند . بعلاوه راهنمایی جهت پیشرفت اطلاعات لایه ای LTPP می باشد .
دسترسی و تکامل داده ها :
در قسمت مطالعات ، اطلاعات در دسترس از ضخامت لایه های روسازی (LTPP) مورد آزمایش و ارزیابی کیفی جهت تکمیل سرویس A تا E قرار گرفته اند . ارزیابی داده های ضخامت لایه ها نشان دهندة آن است که سطوح TST-L05A و TST-Lo5B در برگیرندة جامعترین اطلاعات در مورد ساختار لایه ها و ضخامت آنها برای تجزیه و تحلیل سطوح مختلف است . تنها 16 ساختار روسازی از بخشهای معمول LTPP و 1 ساختار روسازی از بخش مکمل آن هیچ اطلاعاتی در مورد ساختار لایه ها چه TST-L05A و چه TST-L05B ندارند . تجزیه و تحلیل اطلاعات تکمیلی از سطح E ، 3457 ساختار لایه روسازی را در بخش آزمایشی مشخص کرده است . حدود 3240 تا از این ساختارها (یعنی 7/93 درصد) در بخش صفر TST-L05B ثبت شده اند در حالیکه 3229 ساختار آن (یعنی 4/93 درصد) در بخش TST-L05A ثبت شده اند .
استحکام و کیفیت لایه :
بدنبال تکمیل ارزیابی داده ها، ضخامت لایه های روسازی و دیگر داده های مرتبط از منابع مختلف اطلاعاتی ، جهت تعیین استحکام (ثبات) و توضیحات کاربردی لایه ها ، نوع جنس و اطلاعاتی از ضخامت میان منابع مختلف ، ارزیابی شدند . بعلاوه ، تنوع لایه ها از نظر مصالح ، استحکام و پارامترهای مختلف ، برای ارزیابی ضخامت لایه ها در دسترس می باشند . نتایج ارزیابی اطلاعات استحکامی نشان می دهد که توصیف کاربردی لایة روسازی بین سطوح مختلف LTPP برای 93 درصد از نمونه های ارزیابی شده در مطالعات صابت است و در مورد نوع جنس لایه ها مشخص شده است که 79 درصد بخشهای ارزیابی شده در مطالعات ثابت است ارزیابی جنس لایة در غیاب طرح یونیفاید مصالح و کد شناسایی آنها صورت پذیرفت ارزش نشان داده شده لایه ها بین سطوح مختلف برای 89 درصد از نمونه های روسازی در مطالعة آنها ثابت در نظر گرفته شده است . در مواردی که داده های منابع مختلف یکسان نبودند ، یک لایه برای مطالعات بیشتر برداشته می شد . عدم ثابت بودن داده ها در لایه ها مورد بررسی قرار گرفته و بصورت تحلیل داده ها و مرور عملیات و توصیه هایی برای حل داده های غیرمتعارف به مدیریت LTPP گزارش می شد .
بعلاوه سودمندی و نتیجه بخش بودن مصالح نیز مورد بررسی قرار گرفت . هدف از انجام و چک کردن خواص مصالح آن بود که مشخص شود آیا کد مصالح برای لایه با توصیفات کاربردی آن تطابق دارد یا خیر . زمانیکه بیشتر رکودها که دارای ارزش مصالحی هستند (642 درصد از بین 41111 حدود 56/1 درصد دارای کد مصالح نادرست هستند) و بعضی رکوردها که کد مصالح آنها از بین رفته است . رکودهای مشخص شده بصورت تحلیل داده ها و بررسی عملیات به FHWA (بخش بزرگراههای ایالتی) گزارش می شد . استدلالات داده ای لایه ها با استفاده از نشان دهندة تغییرات (شاخص) که بصورت SHRP-LTPP مشخص شده اند مورد بررسی قرار می گیرند و بعنوان یک نتیجه از ارزیابی لایه های روسازی به FHWA گزارش می شوند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
به نام خدا
اشعه ایکس، شکلی دیگر از نور
در سال 1895 یک فیزیکدان آلمانی به نام ویلهِلم روئنتگن شکل جدیدی از پرتو را کشف نمود .وی آن را اشعهی ایکس نامید که برناشناخته بودن آن تاکید ورزد.این پرتوی اسرار آمیز قابلیت عبور از بسیاری مواد که نور مرئی را جذب می کنند٬ داشت. همچنین اشعهی ایکس قدرت جداسازی الکترونهای آزاد اتم را دارد. بیش از سال ها٬ این خصوصیات استثنایی٬ اشعهی ایکس را در بسیاری از زمینه ها مانند پزشکی و تحقیقات در مورد طبیعت اتم مؤثر ساخت. سرانجام اشعهی ایکس به عنوان شکل دیگری از نور معرفی شد .
نور٬ حاصل از جهش ها ٬ ارتعاشات و بی نظمی کل ذرات میباشد.نور مانند یک توله سگ سرزنده است که نمیتواند ساکن باشد.صندلی که شما روی آن نشستهاید در نگاه و احساس غیر متحرک به نظر می رسد.اما اگر شما بتوانید از دید اتمی به آن نگاه کنید خواهید دید که اتم ها و مولکول ها در حال ارتعاشند.صدها ترلیون مرتبه در ثانیه ارتعاش به هم برخورد میکنند. در حالیکه سرعت به دور گشتن الکترون 25000مایل در ساعت است.وقتی ذرات باردار برخورد میکنند بر اثر تغییرات ناگهانی حرکتشان یک بسته انرژی تولید میکنند که فوتون نامیده میشوند. فوتون ها با سزعت نور دور میشوند.در واقع آن ها نور یا امواج الکترومغناطیس هستند برای شروع یک استفاده فنی. تا این زمان الکترونهای باردار تنها ذرههای شناخته شده هستند که دارای بیشترین ناآرامی هستند و بنابراین عامل تولید بسیاری از فوتونهای جهان میباشد.
اشعه X می تواند به واسطه برخورد بین یک الکترون و یک پروتون پر سرعت تولید شود نور میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد.امواج رادیویی ٬ امواج میکرو ٬ فروسرخ٬مرئی٬بسیار درخشان ٬اشعهی ایکس و امواج گاما شکلهای مختلف نور هستند. امواج رادیویی از فوتون های کم انرژی ساخته شدهاند.فوتونهای بصری تنها فوتونهایی هستند که به وسیله چشم دیده میشوند.این پرتوها میلیونها بار از پرتوهای رادیویی معمولی پر انرژی تر هستند.انرژی پرتوهای ایکس صد تا هزار برابر بیشتر از فوتونهای مرئی میباشند.سرعت ذرات هنگامی که برخورد یا ارتعاش میکنند یک محدوده را در انرژی فوتونها به وجود میآورند. هم چنین سرعت ٬ یک معیار اندازگیری دما نیز میباشد.(در یک روز گرم ذرات موجود در هوا نسبت به یک روز سرد سریعتر حرکت میکند.)
دماهای خیلی پایین (صدها درجه زیر صفر سلسیویس) تولید امواج رادیویی با انرژی کم و فوتون های امواج میکرو می نماید٬ در حالیکه بدن سرد ما (در حدود 30 درجه سلسیوس)تولید امواج مادون قرمز می کند.دماهای خیلی بالا (میلیون ها درجه سلسیوس)اشعهی ایکس تولید میکند.
گستره امواج الکترومغناطیس:طول موج پرتوهای تولید شده به وسیله یک جرم معمولا مربوط به دماست.هم چین خود فوتونها میتوانند با الکترونها برخورد کنند.اگر الکترون ها بیشتر از فوتون ها انرژی داشته باشند٬ برخور میتواند انرژی فوتونها را افزایش دهد.در این صورت فوتونها با انرژی پایین میتوانند به فوتون ها با انرژی بالا تبدیل شوند.این فرایندپراکندگی کامپتون (Compton scattering ) خوانده می شود. که در مورد سیاهچاله ها٬جایی که ماده چگال می شودو درجه حرارت میلیونی وجود دارد٬این پدیده اهمیت می یابد.فوتونهای جمع آوری شده در فضا توسط تلسکوپ اشعه ایکس ٬ لکه های تاریک را آشکار میسازد.مناطقی که در آن ٬ذرات به واسطه انفجارهای عظیم یا میدان گرانشی شدید٬به دماهای بالا برانگیخته میشوند یا انرژی کسب می کنند.
بازگشت پراکنده کامپتونی
این شرایط در کجا وجود دارد؟
در یک تغییر شگفت آور مکان٬ در دامنهای به وسعت فضای وسیع بین کهکشانها تا دنیای فروریخته و حیرت انگیز ستارههای نوترونی یا سیاهچالهها.
خطوط نشری و جزبی:
وقتی یک الکترون آزادبه وسیله میدان الکتریکی یک پروتون یا یک اتم باردار(یون)شتاب داده میشود فوتون های ساطع شده میتواند یک دامنه گسترده از انرژی را بوجود آورند.انرژیها وابسته به سرعت حرکت الکترونها و میزانی که شتاب به آنها داده شده است میباشند.انرژی فوتون های تولید شده تحت این فرایند طیف پیوسته خوانده میشود و میتواند به صورت یک منحنی پیوسته ترسیم شود.در مقایسه٬ اگر الکترون در حال گردش به دور هسته یک اتم خنثی یا باردار باشد٬طیف به صورت یک سری رأس های نوک تیز یا خطوط در می آید و این به خاطر تطابق گردش الکترون ها در اتم با نظریه کوانتم است.این گردش ها٬ یا بطور دقیق تر٬این سطوح انرژی ٬به واسطه مقدار انرژی که دارند مجزا می شوند ٬درست همانند جدا شدن پله ها به واسطه بلندیشان .همان طور که شما نمی توانید در موقیتی مابین گام های پله ای گامی بردارید ٬الکترون در اتم نمی تواند بین دو سطح انرژی قرار بگیرد.اتم برای هر عنصری مثل اکسیژن ٬کربن و ... سطح انرژی منحصر به خود دارد.
طیف NGC4151 منتقل شده با انرژی بالا توسط چندرا
مطالعه دقیق انرژی فوتون های ساطع یا جذب شده به وسیله ذرات یک اتم یک طرح کلی را برای حالت انرژی آن اتم ارائه می دهد.با دانستن این طرح کلی و گسترده انرژی ستاره شناسان قادرند در امواج ساطعه از ستارگان و گازها ٬به محاسبه مقدار هر عنصر اقدام کنند .در این صورت ستاره شناسان می توانند تعیین کنند که ستاره ها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
به نام خدا
فرخی سیستانی
فرخی سیستانی شاعر شیرین سخن و بلندآوازه و باریکاندیش و سادهگوى اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است. فرخى که در ۴۲۹ هجرى درگذشته است باید پس از سال ۳۷۰ پاى به جهان هستى نهاده باشد. مؤید این نظر آنکه پیوستن او به دربار چغانیان پس از دقیقى شاعر مدّاح آن خانواده بوده است و دقیقى در فاصلهٔ ۳۶۷ تا ۳۶۹ هجرى کشته شده است و امیر چغانى که فرخى مدح او گفته ، یعنى امیر ابوالمظفر احمدبن محمدبن محتاج چغانى پس از غلبه بر پسر عم خود ابو یحیى طاهربن فضل چغانی، در سال ۳۸۱ هجرى به امارت چغانیان رسیده و شاعر پس از ازدواج در زادگاه خود سیستان به چغانیان رفته است و سن ازدواج را طبق معمول زمان باید حدود 20سالگى فرض کنیم و باز شاعرى که چنان قصاید بلند در آغاز پیوستن خود به آن دربار بتواند بسراید ناچار باید سنینى از نوجوانى را صرف ممارست در شاعرى کرده باشد و آغاز این دوران لااقل همین حدود بیست سالگى باید باشد نه کمتر، پس وى در حدود سال ۳۹۰ هجرى یا یکى دو سال بیشتر از آن است که رهسپار دربار چغانیان شده است.
اما پیوستن او از دربار چغانیان به بارگاه محمود غزنوى به دبار سلطانى که در رسماً به سلطنت نشسته است یاپس از جنگ با ایللک خان نصر ویوسف قدرخان و امراء ترکستان یعنى جنگ کَتَر (در ۳۹۶) و تسلط کامل این شاه بر خراسان بزرگ باید باشد و یا به احتمال قوىتر پس از سال چهارصد هجرى ، زیراکه مدح احمدبن حسن میمندى رادر دورهٔ اول وزارت (۴۰۱ تا ۴۱۵هجرى) در دیوان او مىبینیم امّا از وزیر فضلدوست و ادب پرورى چون فضل بن احمد اسفراینى حامى فردوسى که پیش از او وزارت داشته است مدیحهاى در ضمن اشعار او نمىیابیم.
شاعر جز امیر چغانى، و کدخداى او امیر اسعد و سلطان محمود غزنوى و دو پسر او امیر محمد و امیر مسعود و برادر او یوسف بن ناصرالدین ، احمد بن منصور و حسنک وزیر و ابوبکر حصیرى ندیم و ابوسهل دبیر و طاهر دبیر و بوسهل عراقى و بوسهل حمدوى و ابوبکر قهستانى عارض سپاه و ایاز ایماق غلام محبوب محمود غزنوى وچند تن دیگر از بزرگان دربار غزنوى را مدح گفته است .
تاریخچه شاعری فرخی
فرخى از سیستان بود پسر جولوغ، غلام امیر خلف بانو. طبعى بغایت نیکو داشت و شعر خوش گفتى و چنگ تر زدى وخدمت دهقانى کردى از دهاقین سیستان و این دهقان او را هر سال دویست کیل پنج منى غله دادى و صد درم سیم نوحى او را تمام بودى اما زنى خواست هم از موالى خلف وخرجش بیشتر افتاد و دبه و زنبیل در افزود فرخى بىبرگ ماند و در سیستان کسى دیگر نبود مگر امرا ایشان. فرخى قصه به دهقان برداشت که مرا خرج بیشتر شده است چه شود که دهقان از آنجا که کرم اوست غلهٔ من سیصد کیل کند و سیم صد و پنجاه درم تا مگر با خرج من برابر شود. دهقان بر پشت قصه توقیع کرد که: ”اینقدر از تو دریغ نیست و افزون ازین را روى نیست“. فرخى چون بشنید مأیوس گشت و از صادر و وارد استخبار مىکرد که در اطراف و اکناف عالم نشان ممدوحى شنود تا روى بدو آرد باشد که اصابتى یابد تا خبر کردند او را از امیرابوالمظفر چغانى به چغانیان که این نوع را تربیت میکند و این جماعت را صله و جایزهٔ فاخر همى دهد و امروز از ملوک عصر و امراء وقت درین باب او را یار نیت قصیدهاى بگفت و عزیمت آن جانب کرد:
با کاروان حُلّه برفتم ز سیستان با حُلّه تنیده ز دل بافته ز جان الحق نیکو قصیده ایست و درو وصف شعر کرده است در غیت نیکوئى و مدح خود بىنظیرست. پس برگى بساخت و روى به چغانیان نهاد و چون به حضرت چغانیان رسید بهار گاه بود و امیر به داغگاه ، و شنیدم که هجده هزار مادیان زهى داشت هریکى را کرهاى در دنبال وهر سال برفتى و کرگان داغ فرمودى و عمید اسعد که کدخداى امیر بود به حضرت بود و نزلى راست مىکرد تا در پى امیر برد. فرخى به نزدیک او رفت و او را قصیدهاى خواند و شعر امیر بر او عرضه کرد. خواجه عمید اسعد مردى فاضل بود وشاعردوست شعرفرخى را شعر دید تر و عذب ، خوش و استادانه ، فرخى را سگزئى دید بى اندام جبهاى پیش و پس چاک پوشیده و دستارى بزرگ سگزىوار در سر پاى و کفش بس ناخوش و شعرى در آسمان هفتم، هیچ باور نکرد که این شعر آن سگزى را شاید بود، بر سبیل امتحان گفت: ”امیر به داغگاه است و من مىروم پیش او و ترا با خود ببرم به داغگاه که داغگاه عظیم خوش جائى است جهانى در جهانى سبزه بینى پر خیمه و شراع و ستاره، از هر یکى آواز رود مىآید و حریفان در هم نشسته و شراب همى نوشند و عشرت همى کنند و به درگاه امیر آتشى افروخته چند کوهى و کرگان را داغ همى کنند و پادشاه شراب در دست و کمند در دست دیگر شراب مىخورد و اسب مىبخشد، قصیدهاى گوى لایق وقت و صفت داغگاه کن تا ترا پیش امیر برم“. فرخى آن شب برفت و قصیدهاى پرداخت سخت نیکو و بامداد در پیش خواجه عمید اسعد آورد و آن قصیده این است: چون پرند نیلگون برروى پوشد مرغزار پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار چون خواجه عمید اسعد این قصیده بشنید حیران فرو ماند که هرگز مثل آن به گوش او فرو نشده بود، جملهٔ کارها فروگذاشت و فرخى را برنشاند و روى به امیر نهاد و آفتاب زرد پیش امیر آمد و گفت: ”اى خدا تو را شاعرى آوردهام که تا دقیقى روى در نقاب خاک کشیده است کس مثل او ندیده است “ و حکایت کرد آنچه رفته بود. پس امیر فرخى را بار داد، چون درآمد خدمت کرد. امیر دست داد وجاى نیکو نامزد کرد و بپرسید و بنواختش و به عاطفت خویش امیدوارش گردانید و چون شراب دورى چند درگذشت فرخى برخاست و به آواز حزین و خوش این قصیده بخوابد که:
با کاروان حله برفتم ز سیستان ... چون تمام برخواند امیر شعرشناس بود و نیز شعر گفتى، ازاین قصیده بسیار شگفتیها نمود. عمید اسعد گفت: اى خداوند باش تا بهتر بینی. پس فرخى خاموش گشت و دم در کشید تا غایت مستى امیر، پس برخاست وآن قصیده داغگاه برخواند. امیر حیرت آورد پس در آن حیرت روى به فرخى آورد و گفت: ”هزار سر کوه آوردند همه روى سپید و چهار دست و پاى سپید ختّلى راه تو راست، تو مردى سگزى و عیارى چندان که بتوانى گرفت بگیر ترا باشد“.
فرخى شراب تمام دریافته بود اثر کرده و بیرون آمد و زود دستار از سر فرو گرفت خویشتن را در میان فسیله افکند و یک گله در پیش کرد و بدان روى دشت بیرون برد و بسیار بر چپ و راست و از هر طرف بدوانید که یکى نتوانست گرفت آخرالامر رباطى ویران بر کنار لشکرگاه پدید آمد کرگان در آن رباط شدند، فرخى بهغایت مانده شده بود در دهلیز رباط دستار زیر سر نهاد و حالى در خواب شد از غایب مستى و ماندگی. کرگان را بشمردند چهل و دو سر بودند، رفتند و احوال با امیر بگفتند. امیر بسیار بخندید و شگفتىها نمود و گفت: ”مردى مقبل است کار او بالا گیرد او را و کرگان را نگاه دارید و چون او بیدار شود مرا بیدار کنید“. مثال پادشاه را امتثال کردند دیگر روز به طلوع آفتاب فرخى برخاست و امیر خود برخاسته بود و نماز کرده بار داد و فرخى را بنواخت و آن کرگان را به کسان او سپردند وفرخى را اسب با ساخت خاصه فرمود و دو خیمه و سه استر و پنج سر برده و جامهٔ پوشیدنى و گستردنی، و کار فرخى در خدمت او عالى شد و تجملى تمام ساخت، پس به خدمت سلطان یمینالدوله محمود رفت و چون سلطان محمود را متجمل دید به همان چشم درو نگریست و کار او بدانجا رسید که تا بیست غلام سیمین کمر از پس او برنشستندى