حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد کودکی حضرت محمد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 2 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تولد و دوران‌ کودکی‌ حضرت‌ محمد

... شهر مکه‌ در ظلمت‌ و سکوت‌ سنگینی‌ فرو رفته‌ بود و اثری‌ از حیات‌ وفعالیت‌ به‌چشم‌ نمی‌خورد، تنها ماه‌، مطابق‌ معمول‌ آرام‌ آرام‌ از پشت‌ کوههای‌ سیاه‌ اطراف‌، بالا آمده‌ و شعاع‌ کمرنگ‌ و لطیف‌ خود را بر روی‌ خانه‌های‌ ساده‌ و خالی‌ از تجمّل‌ و همچنین‌ ریگزارهای‌ دور شهر، پهن‌ می‌کرد.

 کم‌کم‌ شب‌ از نیمه‌ گذشت‌ و نسیم‌ لذت‌بخش‌ و مطبوعی‌ سرزمین‌ تفتیدة‌ حجاز را فرا گرفت‌ و آن‌ را برای‌ مدت‌ کوتاهی‌ آماده‌ی‌ استراحت‌ ساخت‌، ستارگان‌ هم‌ در این‌ هنگام‌ به‌این‌ بزم‌ بی‌ریا رونق‌ و صفا بخشیده‌ و به‌ روی‌ ساکنان‌ شهر مکه‌ لبخند می‌زدند! کرانة‌ افق‌ مکه‌ در آستانة‌ سپیدة‌ سحر بود، ولی‌ هنوز سکوت‌ ابهام‌آمیزی‌ بر شهر حکومت‌ می‌کرد و همه‌ در خواب‌ بودند، فقط‌ آمنه‌ بیدار بود و دردی‌ را که‌ در انتظارش‌ بود احساس‌ می‌کرد... درد رفته‌ رفته‌ شدیدتر شد... ناگهان‌ چند بانوی‌ ناشناس‌ و نورانی‌ را در اطاق‌ خویش‌ دید که‌ بوی‌ خوشی‌ از آنان‌ به‌ مشام‌ می‌رسید. متحیر بود که‌ ایشان‌ کیانند و چگونه‌ از در بسته‌ داخل‌ شده‌اند؟!...

 طولی‌ نکشید که‌ نوزاد عزیزش‌ به‌ دنیا آمد و بدین‌ترتیب‌ دیدگان‌ «آمنه‌» پس‌ از ماهها انتظار در سحرگاه‌   هفدهم‌ ربیع‌الاول‌ به‌ دیدار فرزندش‌ روشن‌ شد. همه‌ از این‌ ولادت‌ خوشحال‌ بودند، ولی‌ در این‌ هنگام‌ که‌ «محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌» شبستان‌ تاریک‌ و خاموش‌ آمنه‌ را روشن‌ می‌کرد جای‌ همسر جوانش‌ «عبدالله» خالی‌ بود چون‌ او در بازگشت‌ از سفر شام‌ در مدینه‌ درگذشته‌ و در همانجا به‌ خاک‌ سپرده‌ شده‌ و آمنه‌ را برای‌ همیشه‌ تنها گذاشته‌ بود  .

 «محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌» به‌دنیا آمد و همراه‌ با ولادت‌ او حوادثی‌ در آسمان‌ و زمین‌ و مخصوصاً در مشرق‌ که‌ مهد تمدن‌ آنروز بود، پدیدار گردید.

 کاخ‌ با عظمت‌ انوشیروان‌ که‌ شبحی‌ از قدرت‌ و سلطنت‌ ابدی‌! را در نظرها مجسم‌ می‌کرد و مردم‌ به‌ آن‌ و صاحبش‌ چشم‌ دوخته‌ بودند، آنشب‌ لرزید و چهارده‌   کنگرة‌ آن‌ فروریخت‌ و آتشکدة‌ فارس‌   که‌ شعله‌های‌ آتش‌ آن‌ هزار سال‌ زبانه‌ می‌کشید یکباره‌ خاموش‌ شد.

 خشکیدن‌ دریاچة‌ ساوه‌ نیز منطقة‌ عظیم‌ دیگری‌ را بیدار کرد!

 حلیمه‌ دایة‌ محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌

 اعراب‌ کودکان‌ خویش‌ را پس‌ از تولد به‌ دایه‌ای‌ در میان‌ قبایل‌ اطراف‌ شهر می‌سپردند تا هم‌ در هوای‌ آزاد و در محیط‌ طبیعی‌ صحرا پرورش‌ یابند و هم‌ لهجة‌ فصیح‌ عربی‌ را ـ که‌ در آن‌ زمان‌، اصیل‌ترین‌ جلوة‌ آن‌ در صحرا یافت‌ می‌شد فرا گیرند.  ازطرفی‌ چون‌ آمنه‌ برای‌ تغذیة‌ فرزندش‌ شیر نداشت‌، «عبدالمطلب‌» پدر بزرگ‌ و کفیل‌ «محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌» به‌ فکر افتاد بانویی‌ محترم‌ و مطمئن‌ را برای‌ نگهداری‌ محمد عزیز، یادگار فرزندش‌ عبدالله، استخدام‌ کند و پس‌ از تحقیق‌ کافی‌ «حلیمه‌» را که‌ از قبیله‌ی‌ «بنی‌سعد» (قبیله‌یی‌ که‌ به‌ شجاعت‌ و فصاحت‌ معروف‌ بود) و از زنان‌ پاکدامن‌ و اصیل‌ به‌شمار می‌آمد، برای‌ این‌کار انتخاب‌ کرد.

 حلیمه‌، محمد را به‌ قبیلة‌ خود برد و چون‌ فرزند خویش‌ در مراقبت‌ او می‌کوشید.«قبیلة‌ بنی‌سعد» مدتی‌ بود که‌ در صحرا گرفتار قحطی‌ بودند و صحرای‌ خشک‌ و آسمان‌ خشک‌تر، فلاکت‌ و فقر آنان‌ را افزون‌ ساخته‌ بود.

 از روزی‌ که‌ «محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌» به‌ خانة‌ حلیمه‌ رفت‌، خیر و برکت‌ به‌ او رو آورد و زندگی‌ او که‌ با فقر و تنگدستی‌ می‌گذشت‌، رو به‌ بهبود گذارد و چهرة‌ رنگ‌پریدة‌ او و فرزندانش‌ نور و طراوتی‌ پیدا کرد. پستان‌ خشک‌ او پر از شیر شد و مرتع‌ گوسفندان‌ و شتران‌ آن‌ ناحیه‌ خرّم‌ گشت‌. درحالیکه‌ پیش‌ ازآن‌ مردم‌ بسختی‌ زندگی‌ می‌کردند. «محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌»، خود نیز بیش‌ از دیگر کودکان‌ رشد می‌کرد و از آنها چابکتر می‌دوید و مانند آنها شکسته‌ حرف‌ نمی‌زد.

 چنان‌ میمنت‌ و برکت‌ با او همراه‌ بود که‌ اطرافیانش‌ بسهولت‌ این‌ حقیقت‌ را درمی‌یافتند و به‌ آن‌ معترف‌ بودند؛ به‌طوری‌ که‌ حارث‌ همسر حلیمه‌ به‌ او می‌گفت‌: آیا می‌دانی‌ چه‌ فرزند مبارکی‌ نصیب‌ ما شده‌ است‌؟...

 محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، در طوفان‌ حوادث‌

 تازه‌ شش‌   بهار از عمر «محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌» می‌گذشت‌ که‌ مادرش‌ آمنه‌ برای‌ دیدار بستگان‌ خود و شاید زیارت‌ قبر شوهرش‌ عبدالله شهر مکه‌ را ترک‌ گفت‌ و به‌اتفاق‌ محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، به‌سوی‌ مدینه‌ روان‌ گشت‌ و پس‌ از دیدار از نزدیکان‌ خویش‌ و تجدید عهد با مزار همسرش‌، پیش‌ از رسیدن‌ به‌ مکه‌ در محلی‌ به‌ نام‌ «ابواء» درگذشت‌.  بدین‌ترتیب‌ محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، در سنینی‌ از عمر که‌ هر کودکی‌ احتیاج‌ فراوان‌ به‌ محبتهای‌ سرشار پدر و دامان‌ پرمهر مادر دارد این‌هر دو را ازدست‌ داد.

 سیمای‌ محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌

 همانطوریکه‌ ولادت‌ پیامبر اسلام‌، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، و حوادث‌ بعد از آن‌ خارق‌العاده‌ بود همچنین‌ گفتار و کردار دوران‌ کودکی‌ آن‌ حضرت‌ او را از سایر کودکان‌ ممتاز می‌ساخت‌.  ابوطالب‌ عموی‌ محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، می‌گفت‌: هرگز از محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، دروغ‌ و کار ناشایست‌ و جاهلانه‌ ندیدیم‌، نه‌ بیجا می‌خندید و نه‌ سخنان‌ بیهوده‌ می‌گفت‌ و بیشتر تنها بود.

 هنگامیکه‌ محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، هفت‌ساله‌ بود یهود گفتند ما در کتابهایمان‌ خوانده‌ایم‌ که‌ پیامبر اسلام‌ از غذای‌ حرام‌ و شبهه‌دار اجتناب‌ می‌نماید، خوب‌ است‌ او را امتحان‌ کنیم‌. لذا مرغی‌ ربودند و برای‌ ابوطالب‌ فرستادند، همه‌ از آن‌ خوردند چون‌ نمی‌دانستند، ولی‌ محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، به‌ آن‌ دست‌ نزد، وقتی‌ علت‌ آن‌ را پرسیدند در جواب‌ فرمود: آن‌ حرام‌ است‌ و خداوند مرا از حرام‌ حفظ‌ می‌فرماید... سپس‌ مرغ‌ همسایه‌ را گرفته‌ و فرستادند به‌ خیال‌ اینکه‌ بعداً پولش‌ را بپردازند آن‌ حضرت‌ باز هم‌ میل‌ نکرد و فرمود این‌ غذا شبهه‌ناک‌ است‌ و... آنگاه‌ یهود گفتند این‌ طفل‌ دارای‌ شأن‌ و مقام‌ عالی‌ و ارجمندی‌ است‌.

 بزرگ‌ قریش‌ «عبدالمطلب‌» با محمد، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، مانند سایر کودکان‌ رفتار نمی‌کرد، بلکه‌ برای‌ او مقام‌ و مرتبه‌ای‌ رفیع‌ قائل‌ بود.

 هنگامیکه‌ برای‌ عبدالمطلب‌ جایگاهی‌ در کنار کعبه‌ ترتیب‌ می‌دادند و فرزندانش‌ اطراف‌ جایگاه‌ مخصوص‌ را احاطه‌ می‌کردند عظمت‌ و ابهت‌ او مانع‌ بود که‌ شخصی‌ به‌ آنجا وارد شود، ولی‌ محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، مقهور آن‌ جلال‌ و جبروت‌ نمی‌شد و یکراست‌ به‌ جایگاه‌ مخصوص‌ می‌رفت‌. عبدالمطلب‌ به‌ فرزندانش‌ که‌ مانع‌ ورود محمد، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، می‌شدند می‌گفت‌: پسرم‌ را رها کنید، به‌ خدا سوگند او دارای‌ شأن‌ عظیمی‌ است‌... آنگاه‌ محمد، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، با بزرگ‌ قریش‌ عبدالمطلب‌ می‌نشست‌ و با او به‌ سخن‌ می‌پرداخت‌.



خرید و دانلود تحقیق در مورد کودکی حضرت محمد


تحقیق در مورد حضرت یونس

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)

لقب:ذوالنون

معنای اسم:یونس در لفظ یونانی به معنای کبوتر است

پدر: متی

مادر:تنجیس

ظهور : ۴۷۲۸ سال بعد از هبوط ادم

دعوت بحق: ۴۰ سال مردم را دعوت بحق کرد

بعثت:خداوند او را پس از یسع برای هدایت مردم نینوا بر انگیخت

محل دفن:شهر کوفه در کشور عراق

نسب: یونس بن متی از طرف پدر به هود واز طرف مادر به بنی اسراییل می رسد.

فهرست سورههایی که در ان نام یونس ذکر شده:نساء- انعام- یونس- صافات

 

دعوت یونس(ع) به توحید

در شهر نینوا و در اوج بت پرستی و در تاریکی جهل و شرک، یونس نور ایمان را شعله ور ساخت و پرچم توحید را بر کف گرفت و به قوم نادان خود گفت: عقل شما عزیزتر از آنست که بت را عبادت کند و جبین- پیشانی-  شما گرامی تر از آن است که بر این جمادات بی روح سجده کند، به خود آیید و از خواب غفلت بیدار شوید و به چشم دل بنگرید تا ببینید که در ورای این جهان بدیع، خدایی بزرگ وجود دارد که یگانه و بی نیاز است و تنها ذات کبریایی او شایسته عبادت و ستایش است.

او مرا برای راهنمایی شما فرستاده و از در رحمت، مرا بر شما مبعوث کرده تا شما را به سوی او راهنمایی و ارشاد کنم، زیرا پرده های جهل و نادانی عقل و دیده شما را پوشانده و از درک حقایق عاجزید.

قوم یونس با شنیدن این سخنان تازه و صحبت از خدای یگانه، دچار حیرت و وحشت شدند و چون از خدایی شنیدند که تاکنون او را نشناخته اند، بر ایشان گران آمد که ببینند یک نفر از خودشان بر آنان برتری یابد و ادعای پیغمبری و رسالت نماید، لذا به یونس گفتند: این مهملات چیست که می بافی؟! این خدایی که ما را به سوی آن دعوت می کنی کیست؟ ما خدایانی داریم که پدرانمان سالیان سال آنها را پرستش می کرده اند و ما هم اکنون آنها را می پرستیم. چه چیز تازه ای در جهان به وجود آمده و چه حادثه جدیدی اتفاق افتاده که ما باید دین اجدادمان را کنار بگذاریم و به دین ابداعی و تازه تو روی آوریم؟

یونس گفت: پرده های تقلید را از چشم های خود بردارید و عقل خود را از حجاب خرافات برهانید، اندکی فکر کنید و قدری بیاندیشید. آیا این بت هایی را که صبح و شب مورد توجه قرار می دهید، در برآوردن حاجات و یا دفع شر و بلیات می توانند شما را یاری کنند، برای شما نفعی دارند و یا می توانند شری را از شما بر طرف گردانند؟! آیا این بت ها می توانند چیزی را خلق و یا مرده ای را زنده نمایند، بیماری را شفا دهند و یا گمشده ای را هدایت کنند؟!

آیا اگر من بخواهم به آنها ضرری برسانم می توانند از این امر جلوگیری کنند؟ و یا اگر آنها را بشکنم و ریز ریز کنم می توانند دوباره خود را استوار سازند!

آخرین هشدار یونس(ع)

یونس گفت: چرا از دینی که شما را به سوی آن دعوت می کنم روی می گردانید و از آن اعراض می کنید، در حالی که این دین به شما قدرت می دهد امور خود را اصلاح کنید، وضع جامعه خود را سامان دهید و اجتماع خود را تقویت و بهسازی کنید. دین من شما را امر به معروف و نهی از منکر می نماید، ستمگری را مغضوب و صلح و عدالت را تایید و تمجید می کند، امنیت و اطمینان را بین شما به وجود می آورد، شما را توصیه می کند که نسبت به مستمندان مهربانی و به بینوایان لطف روا دارید، گرسنگان را اطعام و اسیران را آزاد سازید. به عبارتی، دین من، شما را به سعادت و صلابت رهبری می کند.

یونس پیوسته از سر خیر خواهی و مهربانی قوم خود را پند و اندرز داد ولی در پاسخ غیر از عناد و استدلال های جاهلانه چیزی نمی شنید.

مردم نینوا در پاسخ به استدلال یونس گفتند: تو نیز مانند ما بشری و یکی از افراد اجتماع ما هستی، ما نمی توانیم روح خود را آماده پیروی از تو کنیم و گوش به سخنان تو بسپاریم و دعوتت را تصدیق بنماییم. دست از دعوت خود بردار و ما را به حال خود واگذار! آنچه تو از ما می خواهی برای ما قابل پذیرش نیست.

یونس گفت: من با زبان خوش و مسامحه با شما سخن گفتم، و با منطق شما را به خیر و صلاحتان دعوت کردم، اگر گفتار من در اعماق روح شما اثر کند به هدفی که به آن امیدوار و به ایمانی  که طالب آن بوده ام، رسیده ام؛ ولی اگر دعوت مرا رّد کنید باید بدانید که بلایی سخت بر شما نازل می گردد و هلاکت شما نزدیک است. به زودی پیش درآمد عذاب را می بینید و باید منتظر عواقب آن باشید.

قوم به یونس گفتند: ای یونس، ما دعوت تو را نمی پذیریم و از تهدید تو نیز هراسی نداریم، اگر راست می گویی آن عذابی که ما را از آن می ترسانی بر ما نازل کن!

در این حال دریافتند که باید به خدای یونس پناه ببرند و به او ایمان آورند و از گذشته و گناهان خویش توبه نمایند. به همین منظور سر به کوهستان ها و دره ها و بیابان ها نهادند و



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت یونس


تحقیق در مورد حضرت یونس

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)

لقب:ذوالنون

معنای اسم:یونس در لفظ یونانی به معنای کبوتر است

پدر: متی

مادر:تنجیس

ظهور : ۴۷۲۸ سال بعد از هبوط ادم

دعوت بحق: ۴۰ سال مردم را دعوت بحق کرد

بعثت:خداوند او را پس از یسع برای هدایت مردم نینوا بر انگیخت

محل دفن:شهر کوفه در کشور عراق

نسب: یونس بن متی از طرف پدر به هود واز طرف مادر به بنی اسراییل می رسد.

فهرست سورههایی که در ان نام یونس ذکر شده:نساء- انعام- یونس- صافات

 

دعوت یونس(ع) به توحید

در شهر نینوا و در اوج بت پرستی و در تاریکی جهل و شرک، یونس نور ایمان را شعله ور ساخت و پرچم توحید را بر کف گرفت و به قوم نادان خود گفت: عقل شما عزیزتر از آنست که بت را عبادت کند و جبین- پیشانی-  شما گرامی تر از آن است که بر این جمادات بی روح سجده کند، به خود آیید و از خواب غفلت بیدار شوید و به چشم دل بنگرید تا ببینید که در ورای این جهان بدیع، خدایی بزرگ وجود دارد که یگانه و بی نیاز است و تنها ذات کبریایی او شایسته عبادت و ستایش است.

او مرا برای راهنمایی شما فرستاده و از در رحمت، مرا بر شما مبعوث کرده تا شما را به سوی او راهنمایی و ارشاد کنم، زیرا پرده های جهل و نادانی عقل و دیده شما را پوشانده و از درک حقایق عاجزید.

قوم یونس با شنیدن این سخنان تازه و صحبت از خدای یگانه، دچار حیرت و وحشت شدند و چون از خدایی شنیدند که تاکنون او را نشناخته اند، بر ایشان گران آمد که ببینند یک نفر از خودشان بر آنان برتری یابد و ادعای پیغمبری و رسالت نماید، لذا به یونس گفتند: این مهملات چیست که می بافی؟! این خدایی که ما را به سوی آن دعوت می کنی کیست؟ ما خدایانی داریم که پدرانمان سالیان سال آنها را پرستش می کرده اند و ما هم اکنون آنها را می پرستیم. چه چیز تازه ای در جهان به وجود آمده و چه حادثه جدیدی اتفاق افتاده که ما باید دین اجدادمان را کنار بگذاریم و به دین ابداعی و تازه تو روی آوریم؟

یونس گفت: پرده های تقلید را از چشم های خود بردارید و عقل خود را از حجاب خرافات برهانید، اندکی فکر کنید و قدری بیاندیشید. آیا این بت هایی را که صبح و شب مورد توجه قرار می دهید، در برآوردن حاجات و یا دفع شر و بلیات می توانند شما را یاری کنند، برای شما نفعی دارند و یا می توانند شری را از شما بر طرف گردانند؟! آیا این بت ها می توانند چیزی را خلق و یا مرده ای را زنده نمایند، بیماری را شفا دهند و یا گمشده ای را هدایت کنند؟!

آیا اگر من بخواهم به آنها ضرری برسانم می توانند از این امر جلوگیری کنند؟ و یا اگر آنها را بشکنم و ریز ریز کنم می توانند دوباره خود را استوار سازند!

آخرین هشدار یونس(ع)

یونس گفت: چرا از دینی که شما را به سوی آن دعوت می کنم روی می گردانید و از آن اعراض می کنید، در حالی که این دین به شما قدرت می دهد امور خود را اصلاح کنید، وضع جامعه خود را سامان دهید و اجتماع خود را تقویت و بهسازی کنید. دین من شما را امر به معروف و نهی از منکر می نماید، ستمگری را مغضوب و صلح و عدالت را تایید و تمجید می کند، امنیت و اطمینان را بین شما به وجود می آورد، شما را توصیه می کند که نسبت به مستمندان مهربانی و به بینوایان لطف روا دارید، گرسنگان را اطعام و اسیران را آزاد سازید. به عبارتی، دین من، شما را به سعادت و صلابت رهبری می کند.

یونس پیوسته از سر خیر خواهی و مهربانی قوم خود را پند و اندرز داد ولی در پاسخ غیر از عناد و استدلال های جاهلانه چیزی نمی شنید.

مردم نینوا در پاسخ به استدلال یونس گفتند: تو نیز مانند ما بشری و یکی از افراد اجتماع ما هستی، ما نمی توانیم روح خود را آماده پیروی از تو کنیم و گوش به سخنان تو بسپاریم و دعوتت را تصدیق بنماییم. دست از دعوت خود بردار و ما را به حال خود واگذار! آنچه تو از ما می خواهی برای ما قابل پذیرش نیست.

یونس گفت: من با زبان خوش و مسامحه با شما سخن گفتم، و با منطق شما را به خیر و صلاحتان دعوت کردم، اگر گفتار من در اعماق روح شما اثر کند به هدفی که به آن امیدوار و به ایمانی  که طالب آن بوده ام، رسیده ام؛ ولی اگر دعوت مرا رّد کنید باید بدانید که بلایی سخت بر شما نازل می گردد و هلاکت شما نزدیک است. به زودی پیش درآمد عذاب را می بینید و باید منتظر عواقب آن باشید.

قوم به یونس گفتند: ای یونس، ما دعوت تو را نمی پذیریم و از تهدید تو نیز هراسی نداریم، اگر راست می گویی آن عذابی که ما را از آن می ترسانی بر ما نازل کن!

در این حال دریافتند که باید به خدای یونس پناه ببرند و به او ایمان آورند و از گذشته و گناهان خویش توبه نمایند. به همین منظور سر به کوهستان ها و دره ها و بیابان ها نهادند و



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت یونس


تحقیق در مورد حکومت حضرت مهدی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حکومت امام مهدی (عج)

خداوند می فرماید : سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.

در این حدیث دو نکته قابل توجه وجود دارد یکی تصریح به این که پس از حکومت اهل حکومت دیگری وجود نخواهد داشت و دیگری این آنها به آیه شریفه « والعافیه للمتقین » « از این استناد تفسیر آیه شریفه نیز به دست می آید و با تکیه بر آن گذشته از حدیث آیه نیز می توان آخر بودن زمانی را گواهی دهد.

جالب این که این جمله از قرآن کریم قرار پایانی آیه ای است که در آغار آن چنین آمده است:

اِن الارض لله یورثها من یشاء من عباده

زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می دهد .

همانگونه که می دانید این فراز از آیه نیز مربوط به حکومت حضرت مهدی (عج) است و لذا تاییدی است بر این که فراز و العافیه للمتقین « هم مربوط به حکومت حضرت مهدی (عج) است و با تفسیر معصوم (ع) مفهوم آن اینست که پس از دولت مهدوی دولت دیگری وجود ندارد.

امام باقر می فرمایند:

وجدنا فی کتاب علی علیه السلام « اِن الارض لله یورثها من یشا من عباده و العاقبه للمتقین » انا و اهل بیتی الذین اورثتنا الله الارض و نحن المتقون و الارض کلها لنا

در کتاب علی که بر او درود باد (در ذیل آیه ) زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میزاث میدهد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است چنین یافتیم که:

من و اهل بیتم همان کسانی هستیم که خداوند زمین را به ما ارث می دهد و مائیم پرهیزگاران و زمین تماما از آن ماست.

در حدیث دیگری از امام باقر (ع) که پیش از این فرازی از آن را نقل کردیم باز استشهاد به آیه شریفه «والعاقبه للمتقین» وجود دارد:

دولتنا آخر الدول و لم بیت لهم دوله الا ملکوا قتلنا ... و هو قوال الله عز و جل و العاقبه للمتقین.

دولت ما آخر دولت است و هیچ خاندان صاحب دولتی نیست مگر اینکه پیش از ما به حکومت می رسد و پس از آن ما به حکومت می رسم! ... و این همان سخن خداوند است که می فرماید سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.

پیش از این گفتیم که فراز نخست حدیث اشاره دارد که هر صاحب ایده و نظریه ای قبل از دولت اهل بیت (ع) به حکومت می رسد و سپس ایده امامت به حکومت می رسد حال اگر این را اضافه کنیم که مراد از عافیت مفهوم زمانی است نتیجه می گیریم که دولت اهل بیت (ع) و یا به بیان دیگر دولت امام مهدی (ع) هم از نظر اندیشه ای و هم از نظر زمانی آخرین دولت است.

حال باید به این پرسش پرداخت که چرا این دولت آخرین دولت است؟

3- چرا پس آخرین دولت

در برخی از روایاتی که در آنها مساله آخرین دولت بودن حکومت امام مهدی (ع) مطرح شده علت آن نیز تبیین شده است مثلا امام باقر (ع) پس از آن که می فرماید دولت ما آخرین دولت است و پیش از آن همه صاحبان قدرت و اندیشه به حکومت می رسد در بیان علت آن می فرماید:

بقولوا اذا راوا سیرتنا : اذا ملکنا سرنا مثل سیره هولاء!

تا وقتی شیوه حکومت ما را دیدند بگویند اگر ما هم به حکومت می رسیدیم به شیوه اینان رفتار می کردیم.

همچنی امام صادق (ع) پس از آن که می فرمایند پس از برقراری دولت ما همه گروه ها به حکومت می رسد علت این تقدم و تاخر را چنین بیان می دارند:

حتی لا تقول قاتل : « انا لو ولینا لعدلنا » ثم یقول قائم بالحق و والعدل.

با کسی بگوید اگر ما هم به حکومت می رسیدیم به عدالت رفتار می کردیم پس از آن بر پا کنندۀ حق و عدل قیام می کند .

از مجموع این دو حدیث چنین بر می اید که علت تاخر دولت امامت اتمام حجت تاریخی و عملی است باید برقراری عدالت جز به دست مردان عدالت و امامان معصوم ممکن نیست.

حقیقت در گرو توجه به این سه افراد است.

نخست عدالت مهمترین نیاز بشریت است و امور دیگری فرعی و غیر اصولی است سامان جامعه بشری به برقراری عدل و داد است و بدون آن نظام زندگی اجتماعی از هر می باشد.

دوم: اجرای عدالت نیاز به مردان عادل دارد هر دستی توان عدالت گستری ندارد .

عدالت گستری نیاز به مردانی دارد که معصوم و از هر گونه هوس به دور باشند مردان آلوده هوس به هوس رفتار می کنند نه به عدالت آن که به هوس رفتار می کند و پیرو هوای نفس خویش است توان اجرای عدالت را ندارد به همین جهت در اندیشه شیعی یکی از شرایط امامت عصمت است .



خرید و دانلود تحقیق در مورد حکومت حضرت مهدی


تحقیق در مورد حکومت حضرت مهدی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حکومت امام مهدی (عج)

خداوند می فرماید : سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.

در این حدیث دو نکته قابل توجه وجود دارد یکی تصریح به این که پس از حکومت اهل حکومت دیگری وجود نخواهد داشت و دیگری این آنها به آیه شریفه « والعافیه للمتقین » « از این استناد تفسیر آیه شریفه نیز به دست می آید و با تکیه بر آن گذشته از حدیث آیه نیز می توان آخر بودن زمانی را گواهی دهد.

جالب این که این جمله از قرآن کریم قرار پایانی آیه ای است که در آغار آن چنین آمده است:

اِن الارض لله یورثها من یشاء من عباده

زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می دهد .

همانگونه که می دانید این فراز از آیه نیز مربوط به حکومت حضرت مهدی (عج) است و لذا تاییدی است بر این که فراز و العافیه للمتقین « هم مربوط به حکومت حضرت مهدی (عج) است و با تفسیر معصوم (ع) مفهوم آن اینست که پس از دولت مهدوی دولت دیگری وجود ندارد.

امام باقر می فرمایند:

وجدنا فی کتاب علی علیه السلام « اِن الارض لله یورثها من یشا من عباده و العاقبه للمتقین » انا و اهل بیتی الذین اورثتنا الله الارض و نحن المتقون و الارض کلها لنا

در کتاب علی که بر او درود باد (در ذیل آیه ) زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میزاث میدهد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است چنین یافتیم که:

من و اهل بیتم همان کسانی هستیم که خداوند زمین را به ما ارث می دهد و مائیم پرهیزگاران و زمین تماما از آن ماست.

در حدیث دیگری از امام باقر (ع) که پیش از این فرازی از آن را نقل کردیم باز استشهاد به آیه شریفه «والعاقبه للمتقین» وجود دارد:

دولتنا آخر الدول و لم بیت لهم دوله الا ملکوا قتلنا ... و هو قوال الله عز و جل و العاقبه للمتقین.

دولت ما آخر دولت است و هیچ خاندان صاحب دولتی نیست مگر اینکه پیش از ما به حکومت می رسد و پس از آن ما به حکومت می رسم! ... و این همان سخن خداوند است که می فرماید سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.

پیش از این گفتیم که فراز نخست حدیث اشاره دارد که هر صاحب ایده و نظریه ای قبل از دولت اهل بیت (ع) به حکومت می رسد و سپس ایده امامت به حکومت می رسد حال اگر این را اضافه کنیم که مراد از عافیت مفهوم زمانی است نتیجه می گیریم که دولت اهل بیت (ع) و یا به بیان دیگر دولت امام مهدی (ع) هم از نظر اندیشه ای و هم از نظر زمانی آخرین دولت است.

حال باید به این پرسش پرداخت که چرا این دولت آخرین دولت است؟

3- چرا پس آخرین دولت

در برخی از روایاتی که در آنها مساله آخرین دولت بودن حکومت امام مهدی (ع) مطرح شده علت آن نیز تبیین شده است مثلا امام باقر (ع) پس از آن که می فرماید دولت ما آخرین دولت است و پیش از آن همه صاحبان قدرت و اندیشه به حکومت می رسد در بیان علت آن می فرماید:

بقولوا اذا راوا سیرتنا : اذا ملکنا سرنا مثل سیره هولاء!

تا وقتی شیوه حکومت ما را دیدند بگویند اگر ما هم به حکومت می رسیدیم به شیوه اینان رفتار می کردیم.

همچنی امام صادق (ع) پس از آن که می فرمایند پس از برقراری دولت ما همه گروه ها به حکومت می رسد علت این تقدم و تاخر را چنین بیان می دارند:

حتی لا تقول قاتل : « انا لو ولینا لعدلنا » ثم یقول قائم بالحق و والعدل.

با کسی بگوید اگر ما هم به حکومت می رسیدیم به عدالت رفتار می کردیم پس از آن بر پا کنندۀ حق و عدل قیام می کند .

از مجموع این دو حدیث چنین بر می اید که علت تاخر دولت امامت اتمام حجت تاریخی و عملی است باید برقراری عدالت جز به دست مردان عدالت و امامان معصوم ممکن نیست.

حقیقت در گرو توجه به این سه افراد است.

نخست عدالت مهمترین نیاز بشریت است و امور دیگری فرعی و غیر اصولی است سامان جامعه بشری به برقراری عدل و داد است و بدون آن نظام زندگی اجتماعی از هر می باشد.

دوم: اجرای عدالت نیاز به مردان عادل دارد هر دستی توان عدالت گستری ندارد .

عدالت گستری نیاز به مردانی دارد که معصوم و از هر گونه هوس به دور باشند مردان آلوده هوس به هوس رفتار می کنند نه به عدالت آن که به هوس رفتار می کند و پیرو هوای نفس خویش است توان اجرای عدالت را ندارد به همین جهت در اندیشه شیعی یکی از شرایط امامت عصمت است .



خرید و دانلود تحقیق در مورد حکومت حضرت مهدی