لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
پیشگفتار
... به کجای این شب تیره بیاویزم
- «قبا» ی ژنده خود را؟
«نیما»
به نظر می رسد که یک بحث اقتصادی را نمی توان با پیشگفتاری فلسفی یا اجتماعی آغاز کرد. اما شاید یکی از هدیه های ارزشمند پسامدرنیزم به انسان امروز شکستن مرزها در حوزه های معرفتی مختلف باشد. مقولات جامعه شناسی فرهنگ شناسی، اسطوره شناسی، فلسفه، فلسفه تاریخ، اقتصاد، مدیریت و ... در تداخل کامل با یکدیگر قرار گرفته اند. مثال آن دانش سیبرنتیک است که آن را می توان در حوزه های مختلف فلسفی ، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی مورد ارزیابی و تحقیق قرار داد. همچنین اقتصاد توسعه که بامقولات علوم اجتماعی ، فرهنگ شناسی و000 عجین شده است .
مسئله دیگر عدم اعتقاد نگارنده به مفهوم زمان در تحلیلهای خود است.به اعتقاد نگارنده اندیشه سیال است و هر زمان با کمی تغییر ظهور می کند. دوستی می گفت مادر بزرگی داشته که ناصرالدین شاه را «شاه شهید» می نامیده و اکنون اگر بخواهیم در یک بحث اقتصادی اندیشه های امثال تقی زاده را مطرح کنیم، انگارکه مقاله ای بنویسیم در اثبات یا نفی اطلاق کلمه «شهید» بر ناصر الدین شاه که امروزه دیگر محلی از اعراب ندارد. اما حقیقتاً باید گفت که اندیشه ها در زمانهای مختلف به شکل های مختلف مطرح شده اند. به طور مثال زمانی که بخواهیم مفهوم «لوگوس» در اندیشه فلوطین با «عقل سرخ» سهروردی با «علم الاسماء» ابن عربی و یا «حوالت تاریخی» فردید را انطباق دهیم متوجه می شویم که این مفهوم هر زمان با کمی تغییر به شکلی به ظهور رسیده است.
اکنون به بحث خویش می پردازیم در خصوص توسعه نیافتگی ایران و اینکه چرا در جایی که اکنون هستیم قرار گرفته ایم؟وچه باید بکنیم ؟ تحلیل های مختلفی پس ازمشروطه ارائه شده است:
- عده ای همزمان با انقلاب مشروطه با توجه به شکوهمندی و جلال اروپا چنان مجذوب غرب شدند که معتقد بودند ما باید همان راهی را برویم که اروپا رفت. این جمله تقی زاده بسیار معروف است که: «باید از سرتاپافرنگی شد».
مفاهیمی چون اومانیسم، ناسیونالیسم، پارلمانتاریسم مشروطه و اصل تفکیک قوا، لیبرالیزم میلز، اندیشه های لاک، دید رو، مونتسکیو، ولتر و .... این گروه را چنان شیفته کرد که با عشقی کاریزماتیک جز تحسین غرب و غبطه را بر نمی تابیدند.
البته دلایلی که اروپا را به اینجا رساند یا به عبارت دیگر باعث پیشرفت و توسعه اقتصادی اروپا شد بحثی است مفصل که نیاز به تحقیق گسترده دارد و خارج از حوصله مقاله ما می باشد. لیکن می توان به اجمال گفت که سیر تاریخی اروپا طی هشتصد سال گذشته که با ظهور مکتب گوتیک در میانه قرن دوازدهم میلادی به وقوع پیوست راهی نیست که ما بخواهیم مجددا آن را طی کنیم چرا که شرایط خاص اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی اروپا خاص همان کشورها بود همان طور که نمی توان دقیقاً فرآیند توسعه ژاپن را در ایران کپی کرد و در این سیاق ساده لوحانه خواهدبوداگرفکرکنیم که اندیشه ها وادبیات نسلی که تقی زاده به آن وابسته بودمارا به جایی برساند.
- گروه دیگر گروهی بودند که درست در مقابل اندیشه گروه اول قرار گرفتند ظهور مارکسیزم از یکسو و انقلاب سوسیالیستی فرانسه و نهایتا انقلاب روسیه باعث پیدایش گروه جدید روشنفکران در ایران شد. البته لازم به ذکر است که این اندیشه به سرعت شکلی تشکیلاتی به خود گرفت و موجد حزب توده در ایران شد. بر اساس تفکرات این گروه ، کشورهای استعمار گر غربی باعث فلاکت و عقب افتادگی کشورهای جهان سوم شدند. زیبا کلام در کتاب«ما چگونه ما شدیم؟» می نویسد:
((غرب ستیزی آنچنان در ایران باب شد که فردی مثل شاه نیز درمذمت دمکراسی غربی داد سخن داده و به غربیان هشدار می داد که آنان به آخر خط رسیده اند واگر به خود نیایند عنقریب تمدنشان به زیر سیل بنیان کن فساد، هرج و مرج و بی بند و باری فرو خواهد رفت)).
انگاره های غربی جای خود را به انگاره های مارکسیستی می دادند. کلمه «استعمار»، مانندآچاری گشاینده هرمسئله ای بود.حضرت خداوندگارمولانارا«هگل شرق» می نامیدند.و مصرع معروف لسان الغیب « هر چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» را «تأسف حافظ از الیناسیون توده» تحلیل می کردند. در مجامع روشنفکری مفاهیمی چون تضاد طبقاتی، طبقه پرولتاریا، زحمتکشان، امپریالیزم و توده به جای نقل و نبات و شیرینی پخش می شد.
در این راستا تا جایی پیش رفتند که تعدادی از اندیشمندان مسلمان نیز کلماتی چون «جامعه بی طبقه توحیدی» را بکار می بردند و در کلاسهای دانشگاهی مدعی می شدند که هر کس که علوم اجتماعی را می خواند ناگزیر به چپ بودن است.
بر اساس تحلیل این گروه یکی از مشکلاتی که باعث عقب افتادگی جامعه ایران شد این بود که سیر دیالکتیک تاریخی در ایران ناقص طی شد. یعنی جامعه ایران وارد دوران بورژوازی نشد. اما آیا واقعاً ایران دوران فئودالیزم را تجربه کرد؟به عبارت دیگر آیا دوران فئودالیزم با مولفه های خاص خود در ایران به ظهور رسید؟ وآیاکلمه «فئودال» با پارامترهایی که مد نظر مارکس بود به خوانین ایرانی قابل اطلاق بود؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
پیشگفتار
... به کجای این شب تیره بیاویزم
- «قبا» ی ژنده خود را؟
«نیما»
به نظر می رسد که یک بحث اقتصادی را نمی توان با پیشگفتاری فلسفی یا اجتماعی آغاز کرد. اما شاید یکی از هدیه های ارزشمند پسامدرنیزم به انسان امروز شکستن مرزها در حوزه های معرفتی مختلف باشد. مقولات جامعه شناسی فرهنگ شناسی، اسطوره شناسی، فلسفه، فلسفه تاریخ، اقتصاد، مدیریت و ... در تداخل کامل با یکدیگر قرار گرفته اند. مثال آن دانش سیبرنتیک است که آن را می توان در حوزه های مختلف فلسفی ، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی مورد ارزیابی و تحقیق قرار داد. همچنین اقتصاد توسعه که بامقولات علوم اجتماعی ، فرهنگ شناسی و000 عجین شده است .
مسئله دیگر عدم اعتقاد نگارنده به مفهوم زمان در تحلیلهای خود است.به اعتقاد نگارنده اندیشه سیال است و هر زمان با کمی تغییر ظهور می کند. دوستی می گفت مادر بزرگی داشته که ناصرالدین شاه را «شاه شهید» می نامیده و اکنون اگر بخواهیم در یک بحث اقتصادی اندیشه های امثال تقی زاده را مطرح کنیم، انگارکه مقاله ای بنویسیم در اثبات یا نفی اطلاق کلمه «شهید» بر ناصر الدین شاه که امروزه دیگر محلی از اعراب ندارد. اما حقیقتاً باید گفت که اندیشه ها در زمانهای مختلف به شکل های مختلف مطرح شده اند. به طور مثال زمانی که بخواهیم مفهوم «لوگوس» در اندیشه فلوطین با «عقل سرخ» سهروردی با «علم الاسماء» ابن عربی و یا «حوالت تاریخی» فردید را انطباق دهیم متوجه می شویم که این مفهوم هر زمان با کمی تغییر به شکلی به ظهور رسیده است.
اکنون به بحث خویش می پردازیم در خصوص توسعه نیافتگی ایران و اینکه چرا در جایی که اکنون هستیم قرار گرفته ایم؟وچه باید بکنیم ؟ تحلیل های مختلفی پس ازمشروطه ارائه شده است:
- عده ای همزمان با انقلاب مشروطه با توجه به شکوهمندی و جلال اروپا چنان مجذوب غرب شدند که معتقد بودند ما باید همان راهی را برویم که اروپا رفت. این جمله تقی زاده بسیار معروف است که: «باید از سرتاپافرنگی شد».
مفاهیمی چون اومانیسم، ناسیونالیسم، پارلمانتاریسم مشروطه و اصل تفکیک قوا، لیبرالیزم میلز، اندیشه های لاک، دید رو، مونتسکیو، ولتر و .... این گروه را چنان شیفته کرد که با عشقی کاریزماتیک جز تحسین غرب و غبطه را بر نمی تابیدند.
البته دلایلی که اروپا را به اینجا رساند یا به عبارت دیگر باعث پیشرفت و توسعه اقتصادی اروپا شد بحثی است مفصل که نیاز به تحقیق گسترده دارد و خارج از حوصله مقاله ما می باشد. لیکن می توان به اجمال گفت که سیر تاریخی اروپا طی هشتصد سال گذشته که با ظهور مکتب گوتیک در میانه قرن دوازدهم میلادی به وقوع پیوست راهی نیست که ما بخواهیم مجددا آن را طی کنیم چرا که شرایط خاص اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی اروپا خاص همان کشورها بود همان طور که نمی توان دقیقاً فرآیند توسعه ژاپن را در ایران کپی کرد و در این سیاق ساده لوحانه خواهدبوداگرفکرکنیم که اندیشه ها وادبیات نسلی که تقی زاده به آن وابسته بودمارا به جایی برساند.
- گروه دیگر گروهی بودند که درست در مقابل اندیشه گروه اول قرار گرفتند ظهور مارکسیزم از یکسو و انقلاب سوسیالیستی فرانسه و نهایتا انقلاب روسیه باعث پیدایش گروه جدید روشنفکران در ایران شد. البته لازم به ذکر است که این اندیشه به سرعت شکلی تشکیلاتی به خود گرفت و موجد حزب توده در ایران شد. بر اساس تفکرات این گروه ، کشورهای استعمار گر غربی باعث فلاکت و عقب افتادگی کشورهای جهان سوم شدند. زیبا کلام در کتاب«ما چگونه ما شدیم؟» می نویسد:
((غرب ستیزی آنچنان در ایران باب شد که فردی مثل شاه نیز درمذمت دمکراسی غربی داد سخن داده و به غربیان هشدار می داد که آنان به آخر خط رسیده اند واگر به خود نیایند عنقریب تمدنشان به زیر سیل بنیان کن فساد، هرج و مرج و بی بند و باری فرو خواهد رفت)).
انگاره های غربی جای خود را به انگاره های مارکسیستی می دادند. کلمه «استعمار»، مانندآچاری گشاینده هرمسئله ای بود.حضرت خداوندگارمولانارا«هگل شرق» می نامیدند.و مصرع معروف لسان الغیب « هر چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» را «تأسف حافظ از الیناسیون توده» تحلیل می کردند. در مجامع روشنفکری مفاهیمی چون تضاد طبقاتی، طبقه پرولتاریا، زحمتکشان، امپریالیزم و توده به جای نقل و نبات و شیرینی پخش می شد.
در این راستا تا جایی پیش رفتند که تعدادی از اندیشمندان مسلمان نیز کلماتی چون «جامعه بی طبقه توحیدی» را بکار می بردند و در کلاسهای دانشگاهی مدعی می شدند که هر کس که علوم اجتماعی را می خواند ناگزیر به چپ بودن است.
بر اساس تحلیل این گروه یکی از مشکلاتی که باعث عقب افتادگی جامعه ایران شد این بود که سیر دیالکتیک تاریخی در ایران ناقص طی شد. یعنی جامعه ایران وارد دوران بورژوازی نشد. اما آیا واقعاً ایران دوران فئودالیزم را تجربه کرد؟به عبارت دیگر آیا دوران فئودالیزم با مولفه های خاص خود در ایران به ظهور رسید؟ وآیاکلمه «فئودال» با پارامترهایی که مد نظر مارکس بود به خوانین ایرانی قابل اطلاق بود؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
پیشگفتار
... به کجای این شب تیره بیاویزم
- «قبا» ی ژنده خود را؟
«نیما»
به نظر می رسد که یک بحث اقتصادی را نمی توان با پیشگفتاری فلسفی یا اجتماعی آغاز کرد. اما شاید یکی از هدیه های ارزشمند پسامدرنیزم به انسان امروز شکستن مرزها در حوزه های معرفتی مختلف باشد. مقولات جامعه شناسی فرهنگ شناسی، اسطوره شناسی، فلسفه، فلسفه تاریخ، اقتصاد، مدیریت و ... در تداخل کامل با یکدیگر قرار گرفته اند. مثال آن دانش سیبرنتیک است که آن را می توان در حوزه های مختلف فلسفی ، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی مورد ارزیابی و تحقیق قرار داد. همچنین اقتصاد توسعه که بامقولات علوم اجتماعی ، فرهنگ شناسی و000 عجین شده است .
مسئله دیگر عدم اعتقاد نگارنده به مفهوم زمان در تحلیلهای خود است.به اعتقاد نگارنده اندیشه سیال است و هر زمان با کمی تغییر ظهور می کند. دوستی می گفت مادر بزرگی داشته که ناصرالدین شاه را «شاه شهید» می نامیده و اکنون اگر بخواهیم در یک بحث اقتصادی اندیشه های امثال تقی زاده را مطرح کنیم، انگارکه مقاله ای بنویسیم در اثبات یا نفی اطلاق کلمه «شهید» بر ناصر الدین شاه که امروزه دیگر محلی از اعراب ندارد. اما حقیقتاً باید گفت که اندیشه ها در زمانهای مختلف به شکل های مختلف مطرح شده اند. به طور مثال زمانی که بخواهیم مفهوم «لوگوس» در اندیشه فلوطین با «عقل سرخ» سهروردی با «علم الاسماء» ابن عربی و یا «حوالت تاریخی» فردید را انطباق دهیم متوجه می شویم که این مفهوم هر زمان با کمی تغییر به شکلی به ظهور رسیده است.
اکنون به بحث خویش می پردازیم در خصوص توسعه نیافتگی ایران و اینکه چرا در جایی که اکنون هستیم قرار گرفته ایم؟وچه باید بکنیم ؟ تحلیل های مختلفی پس ازمشروطه ارائه شده است:
- عده ای همزمان با انقلاب مشروطه با توجه به شکوهمندی و جلال اروپا چنان مجذوب غرب شدند که معتقد بودند ما باید همان راهی را برویم که اروپا رفت. این جمله تقی زاده بسیار معروف است که: «باید از سرتاپافرنگی شد».
مفاهیمی چون اومانیسم، ناسیونالیسم، پارلمانتاریسم مشروطه و اصل تفکیک قوا، لیبرالیزم میلز، اندیشه های لاک، دید رو، مونتسکیو، ولتر و .... این گروه را چنان شیفته کرد که با عشقی کاریزماتیک جز تحسین غرب و غبطه را بر نمی تابیدند.
البته دلایلی که اروپا را به اینجا رساند یا به عبارت دیگر باعث پیشرفت و توسعه اقتصادی اروپا شد بحثی است مفصل که نیاز به تحقیق گسترده دارد و خارج از حوصله مقاله ما می باشد. لیکن می توان به اجمال گفت که سیر تاریخی اروپا طی هشتصد سال گذشته که با ظهور مکتب گوتیک در میانه قرن دوازدهم میلادی به وقوع پیوست راهی نیست که ما بخواهیم مجددا آن را طی کنیم چرا که شرایط خاص اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی اروپا خاص همان کشورها بود همان طور که نمی توان دقیقاً فرآیند توسعه ژاپن را در ایران کپی کرد و در این سیاق ساده لوحانه خواهدبوداگرفکرکنیم که اندیشه ها وادبیات نسلی که تقی زاده به آن وابسته بودمارا به جایی برساند.
- گروه دیگر گروهی بودند که درست در مقابل اندیشه گروه اول قرار گرفتند ظهور مارکسیزم از یکسو و انقلاب سوسیالیستی فرانسه و نهایتا انقلاب روسیه باعث پیدایش گروه جدید روشنفکران در ایران شد. البته لازم به ذکر است که این اندیشه به سرعت شکلی تشکیلاتی به خود گرفت و موجد حزب توده در ایران شد. بر اساس تفکرات این گروه ، کشورهای استعمار گر غربی باعث فلاکت و عقب افتادگی کشورهای جهان سوم شدند. زیبا کلام در کتاب«ما چگونه ما شدیم؟» می نویسد:
((غرب ستیزی آنچنان در ایران باب شد که فردی مثل شاه نیز درمذمت دمکراسی غربی داد سخن داده و به غربیان هشدار می داد که آنان به آخر خط رسیده اند واگر به خود نیایند عنقریب تمدنشان به زیر سیل بنیان کن فساد، هرج و مرج و بی بند و باری فرو خواهد رفت)).
انگاره های غربی جای خود را به انگاره های مارکسیستی می دادند. کلمه «استعمار»، مانندآچاری گشاینده هرمسئله ای بود.حضرت خداوندگارمولانارا«هگل شرق» می نامیدند.و مصرع معروف لسان الغیب « هر چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» را «تأسف حافظ از الیناسیون توده» تحلیل می کردند. در مجامع روشنفکری مفاهیمی چون تضاد طبقاتی، طبقه پرولتاریا، زحمتکشان، امپریالیزم و توده به جای نقل و نبات و شیرینی پخش می شد.
در این راستا تا جایی پیش رفتند که تعدادی از اندیشمندان مسلمان نیز کلماتی چون «جامعه بی طبقه توحیدی» را بکار می بردند و در کلاسهای دانشگاهی مدعی می شدند که هر کس که علوم اجتماعی را می خواند ناگزیر به چپ بودن است.
بر اساس تحلیل این گروه یکی از مشکلاتی که باعث عقب افتادگی جامعه ایران شد این بود که سیر دیالکتیک تاریخی در ایران ناقص طی شد. یعنی جامعه ایران وارد دوران بورژوازی نشد. اما آیا واقعاً ایران دوران فئودالیزم را تجربه کرد؟به عبارت دیگر آیا دوران فئودالیزم با مولفه های خاص خود در ایران به ظهور رسید؟ وآیاکلمه «فئودال» با پارامترهایی که مد نظر مارکس بود به خوانین ایرانی قابل اطلاق بود؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
قانون جهانی گرانشنیرویی که دو ذره به جرمهای و و به فاصله r از هم به یکدیگر وارد میکنند، نیروی جاذبهای است که در امتداد خط واصل دو ذره اثر میکند و بزرگی آن برابر است با:
در رابطه فوق G ثابت جهانی گرانش است که مقدار آن برای تمام زوج ذرات یکسان است.
اطلاعات اولیه
آنچه اشاره شد، تحت عنوان قانون جهانی گرانش نیوتن معروف است. این قانون مقدار ، جهت و نوع نیروی گرانشی را که دو ذره بر یکدیگر اعمال میکنند، بیان میکند. بهتر است بدانیم که نیروهای گرانش میان دو ذره ، همان زوج نیروهای عمل و عکسالعمل هستند. ذره اول نیرویی به ذره دوم وارد میکند که جهت آن به طرف ذره اول و در امتداد خطی است که دو ذره را به هم وصل میکند. به همین ترتیب ، ذره دوم هم نیرویی به ذره اول وارد میکند که جهت آن به طرف ذره دوم و در امتداد خط واصل دو ذره است. بزرگی این نیروها مساوی ، ولی جهت آنها خلاف یکدیگر است و از قانون سوم نیوتن تبعیت میکنند.
ثابت جهانی گرانش
بر اساس قانون گرانش ، نیروی جاذبه گرانش میان دو ذره با حاصلضرب جرم آن دو ذره نسبت مستقیم و با مجذور فاصله بین آنها نسبت معکوس دارد. بنابراین برای اینکه این تناسب به یک رابطه تساوی تبدیل شود، در طرف دوم یک ثابت تناسب اضافه میشود. این ثابت به نام ثابت جهانی گرانش معروف است. ثابت گرانش یک کمیت نردهای است و دارای دیمانسیون میباشد.
نیرویی که دو ذره به جرمهای m1 و m2 و بفاصله r از هم به یکدیگر وارد میکنند نیروی جاذبهای است که در امتداد خط واصل دو ذره اثر میکند و بزرگی آن برابر است با F = Gm1m2/r2. در این رابطه G ثابت جهانی گرانش نامیده میشود و مقدار آن برای تمام زوج ذرات یکسان است.
شسصت سال از مرگ نیوتن گذشته بود که هنری کاوندیش قانون گرانش را از طریق تجربی و به کمک یک ترازوی دوار در آزمایشگاه تأیید کرد. در این آزمایش همچنین اندازه عددی ثابت گرانش G برای نخستین بار بدست آمد. ضریب G ضریب جاذبه عمومی نیوتن نام دارد و مقدار آن در سیستم SI برابر است با: 6.67X10-11نخستین اندازه گیری دقیق را کاوندیش در سال 1177/1789 انجام داد در قرن 19 نیز پوئین تینگ و بویز اصلاحات مهمی در این اندازه گیری انجام دادند.
ثابتهای بنیادی در دنیای فیزیک نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. سادهترین و شاید بارزترین نقش آنها این است که روابط تناسبی را به تساوی تبدیل میکنند. به عنوان مثال ، در قانون کولن گفته میشود که نیروی الکتریکی یا نیروی کولن با حاصلضرب بار دو ذره باردار نسبت مستقیم دارد و با مجذور فاصله بین آنها نسبت عکس دارد. این بیان به صورت یک رابطه تناسبی بیان میگردد، اما اگر طرف دوم را در یک ثابت تناسب ضرب کنیم، این تناسب به تساوی تبدیل میشود.اهمیت ثابتهای بنیادی فیزیک به همین جا ختم نمیشود، بلکه این ثابتها دارای مفاهیم فیزیکی هستند و نیز میتوان از ترکیب آنها به کمیتهای با ارزش فیزیکی دست یافت. به عنوان مثال ، میتوان از ترکیب سه ثابت معروف مانند ثابت پلانک (h) ، سرعت نور (C) و ثابت جهانی گرانش ، زمان پلانک را بدست آورد.
طرز کار ترازوی کاوندیش
یک میله سبک با دو گلوله ، دو سرش به توسط یک رشته نازک بلند آویخته شده است. به منظور آنکه از اخلال جریان هوا ممانعت بشود ترازو در داخل حبابی شیشهای قرار دارد، دو گلوله بسیار سنگین نیز خارج از حباب شیشهای قرار دارد و گرد یک محور مرکزی میچرخند. هنگامی که ترازو به حالت سکون در میآید وضع گلولههای بزرگ تغییر میکند و ملاحظه میشود که میله بر اثر نیروهای گرانش گلولههای بزرگ ، حول نقطه آویز با یک زاویه معین میچرخد.
اندازه گیری G
ثابت G به کمک روش انحراف بیشینه تعیین می شود، همانطور که در طرز ترازو گفته شود میله بر اثر گرانش گلولههای بزرگ حول نقطه آویز میچرخد. در حین چرخش با گشتاور نیروها مخالفت میکند، ө زاویه پیچش رشته هنگام حرکت گلولهها از موضعی به موضع دیگر با مشاهده انحراف باریکه بازتابیده از آینه کوچک متصل به رشته اندازه گیری شود (تصویر رشته لامپ توسط آینه متصل به m و m روی خط کش مدرج میافتد و در نتیجه هر گونه دوران m و m قابل اندازه گیری است).اگر جرمها و فاصله میان آنها و نیز ثابت پیچش رشته معلوم باشد، میتوانیم G را از روی زاویه پیچش اندازه گیری شده محاسبه کنیم. چون نیروی جاذبه کم است اگر بخواهیم پیچش قابل مشاهدهای داشته باشیم باید ثابت پیچش رشته فوق العاده کوچک باشد. در این ترازو جرمها مسلما ذره نیستند، بلکه اجسامی بزرگ هستند، اما چون این جرمها کرههای یکنواختی هستند از لحاظ گرانشی طوری عمل میکنند که گویی تمام جرم آنها در مرکزشان متمرکز شده است. چون G بسیار کوچک است نیروهای گرانشی میان اجسام بر روی سطح زمین فوق العاده کوچک هستند و میتوان از آنها صرفنظر کرد.
مقایسه ثابت جهانی گرانش با ثابتهای دیگر
اگر مقدار عددی ثابتهای مختلف را مورد توجه قرار دهیم، ملاحظه میگردد که ثابت گرانش دقتش از دیگر ثابتهای فیزیکی مهم کمتر است. آزمایشهای مستمری در آزمایشگاههای دنیا در حال انجام است تا دقت ثابتهای مختلف را بهبود بخشند. یک ثابت خاص ممکن است به تنهایی یا به همراه ثابتهای دیگر در آزمایشهای گوناگونی دخالت داشته باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
قانون جهانی گرانشنیرویی که دو ذره به جرمهای و و به فاصله r از هم به یکدیگر وارد میکنند، نیروی جاذبهای است که در امتداد خط واصل دو ذره اثر میکند و بزرگی آن برابر است با:
در رابطه فوق G ثابت جهانی گرانش است که مقدار آن برای تمام زوج ذرات یکسان است.
اطلاعات اولیه
آنچه اشاره شد، تحت عنوان قانون جهانی گرانش نیوتن معروف است. این قانون مقدار ، جهت و نوع نیروی گرانشی را که دو ذره بر یکدیگر اعمال میکنند، بیان میکند. بهتر است بدانیم که نیروهای گرانش میان دو ذره ، همان زوج نیروهای عمل و عکسالعمل هستند. ذره اول نیرویی به ذره دوم وارد میکند که جهت آن به طرف ذره اول و در امتداد خطی است که دو ذره را به هم وصل میکند. به همین ترتیب ، ذره دوم هم نیرویی به ذره اول وارد میکند که جهت آن به طرف ذره دوم و در امتداد خط واصل دو ذره است. بزرگی این نیروها مساوی ، ولی جهت آنها خلاف یکدیگر است و از قانون سوم نیوتن تبعیت میکنند.
ثابت جهانی گرانش
بر اساس قانون گرانش ، نیروی جاذبه گرانش میان دو ذره با حاصلضرب جرم آن دو ذره نسبت مستقیم و با مجذور فاصله بین آنها نسبت معکوس دارد. بنابراین برای اینکه این تناسب به یک رابطه تساوی تبدیل شود، در طرف دوم یک ثابت تناسب اضافه میشود. این ثابت به نام ثابت جهانی گرانش معروف است. ثابت گرانش یک کمیت نردهای است و دارای دیمانسیون میباشد.
نیرویی که دو ذره به جرمهای m1 و m2 و بفاصله r از هم به یکدیگر وارد میکنند نیروی جاذبهای است که در امتداد خط واصل دو ذره اثر میکند و بزرگی آن برابر است با F = Gm1m2/r2. در این رابطه G ثابت جهانی گرانش نامیده میشود و مقدار آن برای تمام زوج ذرات یکسان است.
شسصت سال از مرگ نیوتن گذشته بود که هنری کاوندیش قانون گرانش را از طریق تجربی و به کمک یک ترازوی دوار در آزمایشگاه تأیید کرد. در این آزمایش همچنین اندازه عددی ثابت گرانش G برای نخستین بار بدست آمد. ضریب G ضریب جاذبه عمومی نیوتن نام دارد و مقدار آن در سیستم SI برابر است با: 6.67X10-11نخستین اندازه گیری دقیق را کاوندیش در سال 1177/1789 انجام داد در قرن 19 نیز پوئین تینگ و بویز اصلاحات مهمی در این اندازه گیری انجام دادند.
ثابتهای بنیادی در دنیای فیزیک نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. سادهترین و شاید بارزترین نقش آنها این است که روابط تناسبی را به تساوی تبدیل میکنند. به عنوان مثال ، در قانون کولن گفته میشود که نیروی الکتریکی یا نیروی کولن با حاصلضرب بار دو ذره باردار نسبت مستقیم دارد و با مجذور فاصله بین آنها نسبت عکس دارد. این بیان به صورت یک رابطه تناسبی بیان میگردد، اما اگر طرف دوم را در یک ثابت تناسب ضرب کنیم، این تناسب به تساوی تبدیل میشود.اهمیت ثابتهای بنیادی فیزیک به همین جا ختم نمیشود، بلکه این ثابتها دارای مفاهیم فیزیکی هستند و نیز میتوان از ترکیب آنها به کمیتهای با ارزش فیزیکی دست یافت. به عنوان مثال ، میتوان از ترکیب سه ثابت معروف مانند ثابت پلانک (h) ، سرعت نور (C) و ثابت جهانی گرانش ، زمان پلانک را بدست آورد.
طرز کار ترازوی کاوندیش
یک میله سبک با دو گلوله ، دو سرش به توسط یک رشته نازک بلند آویخته شده است. به منظور آنکه از اخلال جریان هوا ممانعت بشود ترازو در داخل حبابی شیشهای قرار دارد، دو گلوله بسیار سنگین نیز خارج از حباب شیشهای قرار دارد و گرد یک محور مرکزی میچرخند. هنگامی که ترازو به حالت سکون در میآید وضع گلولههای بزرگ تغییر میکند و ملاحظه میشود که میله بر اثر نیروهای گرانش گلولههای بزرگ ، حول نقطه آویز با یک زاویه معین میچرخد.
اندازه گیری G
ثابت G به کمک روش انحراف بیشینه تعیین می شود، همانطور که در طرز ترازو گفته شود میله بر اثر گرانش گلولههای بزرگ حول نقطه آویز میچرخد. در حین چرخش با گشتاور نیروها مخالفت میکند، ө زاویه پیچش رشته هنگام حرکت گلولهها از موضعی به موضع دیگر با مشاهده انحراف باریکه بازتابیده از آینه کوچک متصل به رشته اندازه گیری شود (تصویر رشته لامپ توسط آینه متصل به m و m روی خط کش مدرج میافتد و در نتیجه هر گونه دوران m و m قابل اندازه گیری است).اگر جرمها و فاصله میان آنها و نیز ثابت پیچش رشته معلوم باشد، میتوانیم G را از روی زاویه پیچش اندازه گیری شده محاسبه کنیم. چون نیروی جاذبه کم است اگر بخواهیم پیچش قابل مشاهدهای داشته باشیم باید ثابت پیچش رشته فوق العاده کوچک باشد. در این ترازو جرمها مسلما ذره نیستند، بلکه اجسامی بزرگ هستند، اما چون این جرمها کرههای یکنواختی هستند از لحاظ گرانشی طوری عمل میکنند که گویی تمام جرم آنها در مرکزشان متمرکز شده است. چون G بسیار کوچک است نیروهای گرانشی میان اجسام بر روی سطح زمین فوق العاده کوچک هستند و میتوان از آنها صرفنظر کرد.
مقایسه ثابت جهانی گرانش با ثابتهای دیگر
اگر مقدار عددی ثابتهای مختلف را مورد توجه قرار دهیم، ملاحظه میگردد که ثابت گرانش دقتش از دیگر ثابتهای فیزیکی مهم کمتر است. آزمایشهای مستمری در آزمایشگاههای دنیا در حال انجام است تا دقت ثابتهای مختلف را بهبود بخشند. یک ثابت خاص ممکن است به تنهایی یا به همراه ثابتهای دیگر در آزمایشهای گوناگونی دخالت داشته باشد.