لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام محمد تقی (ع)
گوشهاى از زندگانى امام محمد تقى (علیه السلام)
-- نهمین امام شیعیان، امام محمد تقى- علیه السلام- در تاریخ 19 ماه مبارک رمضان، و به روایتى، در 15 رمضان سال 195 هجرى در مدینه متولد شدند .
بعضى نیز ولادت آن حضرت را دهم ماه رجب دانستهاند .
این قول را دعاى شریفى که به حسب نقل از طرف امام زمان- علیه السلام- به ما رسیده است تأیید مىکند، چرا که در آن آمده است: اللهم إنى أسألک بالمولودین فى رجب محمد بن على الثانى و ابنه على بن محمد المنتجب: خداوندا! من به حق دو مولود ماه رجب، یعنى محمد بن على الباقر و فرزندش على بن محمد که برگزیده تو است از تو تقاضا مىکنم .
نام آن حضرت محمد، کنیه ایشان ابو جعفر و القابش تقى و جواد است .
مادر گرامى ایشان سبیکه نام داشت و امام رضا- علیه السلام- ایشان را خیزران مىنامید .
چون سه روز از میلاد آن حضرت گذشت، ایشان چشمهاى خود را گشودند و به راست و چپ نگاه کردند و سپس با گفتارى فصیح و شیوا فرمودند: أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله .
آن حضرت در سن 7 سالگى به مقام امامت رسیدند و این کوچکى سن سبب شد که حتى بعضى از شیعیان نیز در امامت ایشان شک کنند .
لذا در موسم حج، پس از شرفیابى به محضر ایشان و مشاهده معجزات، کمالات و علوم آن حضرت، به امامت ایشان اقرار نمودند .
زمانى که مأمون قصد داشت دخترش امالفضل را به عقد امام نهم درآورد، اطرافیانش اظهار داشتند: او کودکى خردسال است و از جهت علم و کمال بىبهره، پس بهتر است کمى صبر کنى تا به کمال رسد، سپس دخترت را به عقد او درآورى .
مأمون که خود بهتر از هر کسى مقام و رتبه ایشان را مىدانست، مجلسى از بزرگان علماى عصر خود که در صدر آنان یحیى بن اکثم قرار داشت ترتیب داد تا با حضرت مناظره کنند .
یحیى بن اکثم پرسید: نظر شما در مورد کسى که در حال احرام، شکار کند چیست؟ امام جواد- علیه السلام- فرمود: آیا در حرم صید کرد یا در خارج از حرم؟ عالم بود یا جاهل؟ عمدا کشت یا سهوا؟ کشنده صید آزاد بود یا بنده؟ صغیر بود یا کبیر؟ اولین صید او بود یا چندمینبار؟ صید، پرنده بود یا غیر پرنده؟ کوچک بود یا بزرگ؟ آیا این فرد پشیمان است یا به عمل خود اصرار دارد؟ شب صید کرده است یا روز؟ احرام او احرام عمره بود یا احرام حج؟ یحیى بن اکثم که خود را در مقابل احتمالات متفاوتى دید که آمادگى آن را نداشت و حتى احتمال آن را نمىداد، درمانده شد و به لکنت زبان افتاد .
آنگاه مأمون، دختر خود را با امام تزویج کرد .
امام - علیه السلام- پس از مدتى اقامت در بغداد، براى انجام مراسم حج به مکه سفر کردند و تا زمان فوت مأمون، یعنى 17 رجب سال 218 هجرى قمرى در آنجا اقامت داشتند .
پس از مأمون، برادرش معتصم عباسى به خلافت رسید .
وى که از کثرت فضایل و شدت نفوذ امام جواد (ع) بیمناک بود، حضرت را به بغداد طلبید .
امام پیش از رفتن خود، فرزندشان حضرت على النقى، امام هادى- علیه السلام- را در حضور بزرگان شیعه و یاران مورد اطمینان خود به جانشینى برگزیده، پس از سپردن ودیعههاى امامت به ایشان، به بغداد رفتند .
همسر آن حضرت که همواره مىدید امام جواد- علیه السلام- به مادر و سایر کنیزانشان بیش از او احترام مىگذارند از آن حضرت عصبانى بود و از این جهت، به تحریک عمویش معتصم، امام را با انگور مسموم کرد .
تاریخ شهادت آن حضرت را بعضى پنجم ذیحجه سال 219 ذکر نمودهاند؛ ولى قول مشهور روز آخر ذى قعده سال 220 مىباشد و این در حالى بود که آن حضرت بیست پنچ ساله بود .
صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین .
قال امام محمد تقى علیه السلام
«تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ أَعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الْهَوى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ »
(صبر را بالش کن، و فقر را در آغوش گیر، و شهوات را ترک کن، و با هواى نفس مخالفت کن و بدان که از دیده خدا پنهان نیستى، پس بنگر که چگونه اى)
امام جواد (ع) در حدیثى فرمودند:
« الثقة بالله ثمن لکل غال و سلم لکل عال: »
(اعتماد و وثوق بر خداوند تعالى بهاى هر شىء گرانبها و نردبان رسیدن به هر بلندى است .)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام محمد تقی (ع)
گوشهاى از زندگانى امام محمد تقى (علیه السلام)
-- نهمین امام شیعیان، امام محمد تقى- علیه السلام- در تاریخ 19 ماه مبارک رمضان، و به روایتى، در 15 رمضان سال 195 هجرى در مدینه متولد شدند .
بعضى نیز ولادت آن حضرت را دهم ماه رجب دانستهاند .
این قول را دعاى شریفى که به حسب نقل از طرف امام زمان- علیه السلام- به ما رسیده است تأیید مىکند، چرا که در آن آمده است: اللهم إنى أسألک بالمولودین فى رجب محمد بن على الثانى و ابنه على بن محمد المنتجب: خداوندا! من به حق دو مولود ماه رجب، یعنى محمد بن على الباقر و فرزندش على بن محمد که برگزیده تو است از تو تقاضا مىکنم .
نام آن حضرت محمد، کنیه ایشان ابو جعفر و القابش تقى و جواد است .
مادر گرامى ایشان سبیکه نام داشت و امام رضا- علیه السلام- ایشان را خیزران مىنامید .
چون سه روز از میلاد آن حضرت گذشت، ایشان چشمهاى خود را گشودند و به راست و چپ نگاه کردند و سپس با گفتارى فصیح و شیوا فرمودند: أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله .
آن حضرت در سن 7 سالگى به مقام امامت رسیدند و این کوچکى سن سبب شد که حتى بعضى از شیعیان نیز در امامت ایشان شک کنند .
لذا در موسم حج، پس از شرفیابى به محضر ایشان و مشاهده معجزات، کمالات و علوم آن حضرت، به امامت ایشان اقرار نمودند .
زمانى که مأمون قصد داشت دخترش امالفضل را به عقد امام نهم درآورد، اطرافیانش اظهار داشتند: او کودکى خردسال است و از جهت علم و کمال بىبهره، پس بهتر است کمى صبر کنى تا به کمال رسد، سپس دخترت را به عقد او درآورى .
مأمون که خود بهتر از هر کسى مقام و رتبه ایشان را مىدانست، مجلسى از بزرگان علماى عصر خود که در صدر آنان یحیى بن اکثم قرار داشت ترتیب داد تا با حضرت مناظره کنند .
یحیى بن اکثم پرسید: نظر شما در مورد کسى که در حال احرام، شکار کند چیست؟ امام جواد- علیه السلام- فرمود: آیا در حرم صید کرد یا در خارج از حرم؟ عالم بود یا جاهل؟ عمدا کشت یا سهوا؟ کشنده صید آزاد بود یا بنده؟ صغیر بود یا کبیر؟ اولین صید او بود یا چندمینبار؟ صید، پرنده بود یا غیر پرنده؟ کوچک بود یا بزرگ؟ آیا این فرد پشیمان است یا به عمل خود اصرار دارد؟ شب صید کرده است یا روز؟ احرام او احرام عمره بود یا احرام حج؟ یحیى بن اکثم که خود را در مقابل احتمالات متفاوتى دید که آمادگى آن را نداشت و حتى احتمال آن را نمىداد، درمانده شد و به لکنت زبان افتاد .
آنگاه مأمون، دختر خود را با امام تزویج کرد .
امام - علیه السلام- پس از مدتى اقامت در بغداد، براى انجام مراسم حج به مکه سفر کردند و تا زمان فوت مأمون، یعنى 17 رجب سال 218 هجرى قمرى در آنجا اقامت داشتند .
پس از مأمون، برادرش معتصم عباسى به خلافت رسید .
وى که از کثرت فضایل و شدت نفوذ امام جواد (ع) بیمناک بود، حضرت را به بغداد طلبید .
امام پیش از رفتن خود، فرزندشان حضرت على النقى، امام هادى- علیه السلام- را در حضور بزرگان شیعه و یاران مورد اطمینان خود به جانشینى برگزیده، پس از سپردن ودیعههاى امامت به ایشان، به بغداد رفتند .
همسر آن حضرت که همواره مىدید امام جواد- علیه السلام- به مادر و سایر کنیزانشان بیش از او احترام مىگذارند از آن حضرت عصبانى بود و از این جهت، به تحریک عمویش معتصم، امام را با انگور مسموم کرد .
تاریخ شهادت آن حضرت را بعضى پنجم ذیحجه سال 219 ذکر نمودهاند؛ ولى قول مشهور روز آخر ذى قعده سال 220 مىباشد و این در حالى بود که آن حضرت بیست پنچ ساله بود .
صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین .
قال امام محمد تقى علیه السلام
«تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ أَعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الْهَوى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ »
(صبر را بالش کن، و فقر را در آغوش گیر، و شهوات را ترک کن، و با هواى نفس مخالفت کن و بدان که از دیده خدا پنهان نیستى، پس بنگر که چگونه اى)
امام جواد (ع) در حدیثى فرمودند:
« الثقة بالله ثمن لکل غال و سلم لکل عال: »
(اعتماد و وثوق بر خداوند تعالى بهاى هر شىء گرانبها و نردبان رسیدن به هر بلندى است .)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام محمد تقی (ع)
گوشهاى از زندگانى امام محمد تقى (علیه السلام)
-- نهمین امام شیعیان، امام محمد تقى- علیه السلام- در تاریخ 19 ماه مبارک رمضان، و به روایتى، در 15 رمضان سال 195 هجرى در مدینه متولد شدند .
بعضى نیز ولادت آن حضرت را دهم ماه رجب دانستهاند .
این قول را دعاى شریفى که به حسب نقل از طرف امام زمان- علیه السلام- به ما رسیده است تأیید مىکند، چرا که در آن آمده است: اللهم إنى أسألک بالمولودین فى رجب محمد بن على الثانى و ابنه على بن محمد المنتجب: خداوندا! من به حق دو مولود ماه رجب، یعنى محمد بن على الباقر و فرزندش على بن محمد که برگزیده تو است از تو تقاضا مىکنم .
نام آن حضرت محمد، کنیه ایشان ابو جعفر و القابش تقى و جواد است .
مادر گرامى ایشان سبیکه نام داشت و امام رضا- علیه السلام- ایشان را خیزران مىنامید .
چون سه روز از میلاد آن حضرت گذشت، ایشان چشمهاى خود را گشودند و به راست و چپ نگاه کردند و سپس با گفتارى فصیح و شیوا فرمودند: أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله .
آن حضرت در سن 7 سالگى به مقام امامت رسیدند و این کوچکى سن سبب شد که حتى بعضى از شیعیان نیز در امامت ایشان شک کنند .
لذا در موسم حج، پس از شرفیابى به محضر ایشان و مشاهده معجزات، کمالات و علوم آن حضرت، به امامت ایشان اقرار نمودند .
زمانى که مأمون قصد داشت دخترش امالفضل را به عقد امام نهم درآورد، اطرافیانش اظهار داشتند: او کودکى خردسال است و از جهت علم و کمال بىبهره، پس بهتر است کمى صبر کنى تا به کمال رسد، سپس دخترت را به عقد او درآورى .
مأمون که خود بهتر از هر کسى مقام و رتبه ایشان را مىدانست، مجلسى از بزرگان علماى عصر خود که در صدر آنان یحیى بن اکثم قرار داشت ترتیب داد تا با حضرت مناظره کنند .
یحیى بن اکثم پرسید: نظر شما در مورد کسى که در حال احرام، شکار کند چیست؟ امام جواد- علیه السلام- فرمود: آیا در حرم صید کرد یا در خارج از حرم؟ عالم بود یا جاهل؟ عمدا کشت یا سهوا؟ کشنده صید آزاد بود یا بنده؟ صغیر بود یا کبیر؟ اولین صید او بود یا چندمینبار؟ صید، پرنده بود یا غیر پرنده؟ کوچک بود یا بزرگ؟ آیا این فرد پشیمان است یا به عمل خود اصرار دارد؟ شب صید کرده است یا روز؟ احرام او احرام عمره بود یا احرام حج؟ یحیى بن اکثم که خود را در مقابل احتمالات متفاوتى دید که آمادگى آن را نداشت و حتى احتمال آن را نمىداد، درمانده شد و به لکنت زبان افتاد .
آنگاه مأمون، دختر خود را با امام تزویج کرد .
امام - علیه السلام- پس از مدتى اقامت در بغداد، براى انجام مراسم حج به مکه سفر کردند و تا زمان فوت مأمون، یعنى 17 رجب سال 218 هجرى قمرى در آنجا اقامت داشتند .
پس از مأمون، برادرش معتصم عباسى به خلافت رسید .
وى که از کثرت فضایل و شدت نفوذ امام جواد (ع) بیمناک بود، حضرت را به بغداد طلبید .
امام پیش از رفتن خود، فرزندشان حضرت على النقى، امام هادى- علیه السلام- را در حضور بزرگان شیعه و یاران مورد اطمینان خود به جانشینى برگزیده، پس از سپردن ودیعههاى امامت به ایشان، به بغداد رفتند .
همسر آن حضرت که همواره مىدید امام جواد- علیه السلام- به مادر و سایر کنیزانشان بیش از او احترام مىگذارند از آن حضرت عصبانى بود و از این جهت، به تحریک عمویش معتصم، امام را با انگور مسموم کرد .
تاریخ شهادت آن حضرت را بعضى پنجم ذیحجه سال 219 ذکر نمودهاند؛ ولى قول مشهور روز آخر ذى قعده سال 220 مىباشد و این در حالى بود که آن حضرت بیست پنچ ساله بود .
صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین .
قال امام محمد تقى علیه السلام
«تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ أَعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الْهَوى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ »
(صبر را بالش کن، و فقر را در آغوش گیر، و شهوات را ترک کن، و با هواى نفس مخالفت کن و بدان که از دیده خدا پنهان نیستى، پس بنگر که چگونه اى)
امام جواد (ع) در حدیثى فرمودند:
« الثقة بالله ثمن لکل غال و سلم لکل عال: »
(اعتماد و وثوق بر خداوند تعالى بهاى هر شىء گرانبها و نردبان رسیدن به هر بلندى است .)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
میرزا تقی خان امیر کبیر
صدراعظم مشهور دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار
مقدمه
میرزا تقی خان امیر کبیر, صدراعظم مشهور دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار.
نام اصلی امیرکبیر محمد تقی بود که بعدها تقی گفته میشد .عناوین و القاب وی بدین قرار است: کربلایی محمد تقی- میرزا محمدتقی خان- مستوفی نظام- وزیر نظام- امیر نظام- امیر کبیر- امیر اتابک اعظم(شوهر خواهر ناصر الدین شاه نیز شد). محمد تقی پسر کربلایی قربان(آشپز میرزا عیسی قائم مقام اول بود) در خانه قائم مقام تربیت یافت و در اوایل جوانی به سمت منشی قائم مقام اول به خدمت مشغول شد و مورد عنایت رجل سیاسی دانشمند قرار گرفت و بعداٌ در دستگاه قائم مقام دوم نیز مورد توجه واقع شد.
میرزا تقی خان امیرکبیر
میرزا تقی خان امیرکبیر اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهانی. فراهان همچون تفرش و آشتیان مجموعاً کانون واحد فرهنگ دیوانی و "اهل قلم" بود؛ ناحیه ای مستوفی پرور. چه بسیار دبیران و مستوفیان و وزیران از آن دیار برخاستند که در آن میان چند تنی به بزرگی شناخته شده، در تاریخ اثر برجسته گذارده اند. از این نظر میرزا تقی خان نماینده فرهنگ سیاسی همان سامان است.
نام اصلی میرزا تقی خان، "محمد تقی" است. زادگاهش "هزاوه" از محال فراهان عراق. هنوز هم در آنجا محله ای بنام "محله میرزا تقی خانی" معروف است، و خانه پدریش نزدیک تپه "یال قاضی" شناخته می باشد. اسم او در اسناد معتبر (از جمله مقدمه پیمان ارزنةالروم، و قباله نکاح زنش عزت الدوله) "میرزا محمد تقی خان" آمده است. رقم مهر و امضای او نیز تردیدی در نام حقیقیش باقی نمی گذارد؛ بی گمان اسم "محمد" رفته رفته حذف گردیده و به ر"میرزا تقی خان" شهرت یافته است.
خانواده پدری و مادری میرزا تقی خان از طبقه پیشه ور بودند. پدرش به تصریح قائم مقام "کربلائی محمد قربان" بود که در خطاب او را "کربلائی" می گفت. سجع مهرش "پیرو دین محمد قربان" بود. کربلائی قربان نخست آشپز میرزا عیسی (میرزا بزرگ) قائم مقام اول بود. پس از او همین شغل را در دستگاه پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی داشت.
کربلائی قربان بعدها ناظر و در واقع ریش سفید خانه قائم مقام گردید، و همیشه مورد لطف مخدوم خود بود. آنچه بنظر می رسد کربلائی قربان خیلی هم بی چیز نبوده، بلکه آب و ملکی داشته و دست کم یک دانگه قریه حرآباد مال او بوده است. و نیز آنقدرها استطاعت داشته که به سفر حج برود.
سال تولد میرزا تقی خان را تا اندازه ای که جستجو کردیم، هیچ مؤلف خودی و بیگانه ای ثبت نکرده است. در حل این مجهول تاریخی، ما یک مأخذ اصلی و دو دلیل در تأیید آن مأخذ بدست می دهیم: زیر تصویر اصیلی که به زمان صدارت امیر کشیده اند می خوانیم: "شبیه صورت... اتابک اعظم، شخص اول ایران، امیر نظام در سن چهل و پنج سالگی". امیر از 22 ذیقعده 1264 تا 20 محرم 1268 صدارت کرد. اشعاری که در ستایش مقام تاریخی او در کنار همان تصویر نگاشته شده، و تصریح به اینکه کارهای سترگ از پیش برده است، نشان میدهد که تصویر مزبور را در اعتلای قدرت و شهرت امیر کشیده اند. و آن سال 1267 است. با این حساب و به فرض صحت رقم چهل و پنج سالگی تولد او به سال 1222، یا حداکثر یکی دو سال پیشتر بوده است
اما دلیل معتبر تاریخی اینکه: در کاغذ قائم مقام خواهیم خواند که میرزا تقی همدرس دو پسر او محمد و علی بوده است. می دانیم که میرزا محمد پسر اول قائم مقام در 1301 در هفتاد سالگی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
میرزا تقی خان امیر کبیر
صدراعظم مشهور دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار
مقدمه
میرزا تقی خان امیر کبیر, صدراعظم مشهور دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار.
نام اصلی امیرکبیر محمد تقی بود که بعدها تقی گفته میشد .عناوین و القاب وی بدین قرار است: کربلایی محمد تقی- میرزا محمدتقی خان- مستوفی نظام- وزیر نظام- امیر نظام- امیر کبیر- امیر اتابک اعظم(شوهر خواهر ناصر الدین شاه نیز شد). محمد تقی پسر کربلایی قربان(آشپز میرزا عیسی قائم مقام اول بود) در خانه قائم مقام تربیت یافت و در اوایل جوانی به سمت منشی قائم مقام اول به خدمت مشغول شد و مورد عنایت رجل سیاسی دانشمند قرار گرفت و بعداٌ در دستگاه قائم مقام دوم نیز مورد توجه واقع شد.
میرزا تقی خان امیرکبیر
میرزا تقی خان امیرکبیر اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهانی. فراهان همچون تفرش و آشتیان مجموعاً کانون واحد فرهنگ دیوانی و "اهل قلم" بود؛ ناحیه ای مستوفی پرور. چه بسیار دبیران و مستوفیان و وزیران از آن دیار برخاستند که در آن میان چند تنی به بزرگی شناخته شده، در تاریخ اثر برجسته گذارده اند. از این نظر میرزا تقی خان نماینده فرهنگ سیاسی همان سامان است.
نام اصلی میرزا تقی خان، "محمد تقی" است. زادگاهش "هزاوه" از محال فراهان عراق. هنوز هم در آنجا محله ای بنام "محله میرزا تقی خانی" معروف است، و خانه پدریش نزدیک تپه "یال قاضی" شناخته می باشد. اسم او در اسناد معتبر (از جمله مقدمه پیمان ارزنةالروم، و قباله نکاح زنش عزت الدوله) "میرزا محمد تقی خان" آمده است. رقم مهر و امضای او نیز تردیدی در نام حقیقیش باقی نمی گذارد؛ بی گمان اسم "محمد" رفته رفته حذف گردیده و به ر"میرزا تقی خان" شهرت یافته است.
خانواده پدری و مادری میرزا تقی خان از طبقه پیشه ور بودند. پدرش به تصریح قائم مقام "کربلائی محمد قربان" بود که در خطاب او را "کربلائی" می گفت. سجع مهرش "پیرو دین محمد قربان" بود. کربلائی قربان نخست آشپز میرزا عیسی (میرزا بزرگ) قائم مقام اول بود. پس از او همین شغل را در دستگاه پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی داشت.
کربلائی قربان بعدها ناظر و در واقع ریش سفید خانه قائم مقام گردید، و همیشه مورد لطف مخدوم خود بود. آنچه بنظر می رسد کربلائی قربان خیلی هم بی چیز نبوده، بلکه آب و ملکی داشته و دست کم یک دانگه قریه حرآباد مال او بوده است. و نیز آنقدرها استطاعت داشته که به سفر حج برود.
سال تولد میرزا تقی خان را تا اندازه ای که جستجو کردیم، هیچ مؤلف خودی و بیگانه ای ثبت نکرده است. در حل این مجهول تاریخی، ما یک مأخذ اصلی و دو دلیل در تأیید آن مأخذ بدست می دهیم: زیر تصویر اصیلی که به زمان صدارت امیر کشیده اند می خوانیم: "شبیه صورت... اتابک اعظم، شخص اول ایران، امیر نظام در سن چهل و پنج سالگی". امیر از 22 ذیقعده 1264 تا 20 محرم 1268 صدارت کرد. اشعاری که در ستایش مقام تاریخی او در کنار همان تصویر نگاشته شده، و تصریح به اینکه کارهای سترگ از پیش برده است، نشان میدهد که تصویر مزبور را در اعتلای قدرت و شهرت امیر کشیده اند. و آن سال 1267 است. با این حساب و به فرض صحت رقم چهل و پنج سالگی تولد او به سال 1222، یا حداکثر یکی دو سال پیشتر بوده است
اما دلیل معتبر تاریخی اینکه: در کاغذ قائم مقام خواهیم خواند که میرزا تقی همدرس دو پسر او محمد و علی بوده است. می دانیم که میرزا محمد پسر اول قائم مقام در 1301 در هفتاد سالگی