لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به نام خداوند بخشندة مهربان
موضوع تحقیق: تفسیر سورة اخلاص
دبیر مربوطه : سر کار خانم دادرسی
گرد آورنده: عارفه نجفی
کلاس دوم راهنمایی ب
مدرسة راهنمایی فرزانگان
سال تحصیلی 87-86
محتوای سورة اخلاص:
این سوره چنان که از نا مش پیدا است (سورةاخلاص و سورة توحید) از توحید پروردگار و یگانگی او سخن می گوید و در چهار آیة کوتاه چنان توصیفی از یگانگی خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.
در شان نزول این سوره از امام صادق (ع) چنین نقل شده:( یهود از رسول الله (ص) تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند پیغمبر (ص) سه روز سکوت کرد و پاسخی نگفت تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد ).
در بعضی از روایات آمده : این سؤال کننده (عبدالله بن صوریا) یکی ازسران معروف یهود بود و در بعضی روایات دیگری آمده :( عبدالله بن سلام) چنین سؤالی را در مکه کرد سپس ایمان آورد و ایمان خود را همچنان مکتوم می داشت.
در روایات دیگری آمده است : مشرکان مکه چنین سؤالی را کرده اند. در بعضی از روایات آمده است : سؤال کنندگان گروهی از مسیحیان (نجران) بوده اند. در میان این روایات تضادی وجود ندارد.زیرا ممکن است این سؤال از ناحیه ی همه ی آنها مطرح شده باشد و این خود دلیلی است بر عظمت فوق العادة این سوره که پاسخگوی سؤالات افراد و اقوام مختلف است.
فضیلت تلاوت این سوره :
در فضیلت تلاوت این سوره روایات زیادی در منابع معروف اسلامی آمده است که حاکی از عظمت فوق العادة آن می باشد ازجمله : در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می خوانیم که فرمود : ایعجز احدکم ان یقرا ثلث القران فی لیله؟:(آیاکسی از شما عاجز است ازاین که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند)؟!
یکی از حاضران عرض کرد :ای رسول خدا ! چه کسی توانایی بر این کار را دارد؟!
پیغمبر فرمود : اقروا قل هو الله احد : (سورةقل هو الله احد را بخوانید)
در حدیث دیگری از امام صادق (ع) می خوانیم : (هنگامی که رسول خدا (ص) بر اجازة (سعد بن معاذ) نماز گزارد فرمود :هفتاد هزار ملک که در میان آنها (جبرئیل) نیز بود بر اجازه ی او نماز گزاردند! من از (جبرئیل) پرسیدم : او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟ گفت : به خاطر تلاوت (قل هو الله احد) در حال نشستن و ایستادن و سوار شدن و پیاده شدن و رفت و آمد).
ودر حدیث دیگری از امام صادق (ع) میخوانیم : کسی که یک روزو شب بر اوبگذرد و نماز های پنج گانه رابخواند و در آن (قل هو الله احد)
را نخواند به او گفته میشود : یا عبد الله! لست من المصلین!:(ای بنده ی خدا تو از نماز گزاران نیستی)!
در حدیثی دیگر از پیغمبر اکرم (ص) آمده است که فرموده : ( کسی
کهایمان به خدا و روز قیامت دارد خواندن سورة (قل هو الله احد ) رابعد از هرنماز ترک نکند. چرا که هر کس آن را بخواند خداوند خیر دنیا و آخرت را برای اوجمع می کند و خودش و پدر و مادرش و فرزندانش را می آمرزد.)
از روایت دیگری استفاده می شود :( خواندن این سوره به هنگام ورود به خانه روزی را فراوان می کند و فقر را دور می سازد.)
روایات در فضیلت این سوره بیش از آن است که در این مختصر بگنجد و آنچه نقل کردیم تنها قسمتی از آن است .در این که : چگونه سوره ی (قل هو الله احد) معادل یک سوم قرآن است؟ بعضی گفته اند : به خاطر این که قرآن مشتمل بر (احکام) و (عقائد) و (تاریخ) است و این سوره بخش (عقائد)را به طور فشرده بیان
می کند.
بعضی دیگر گفته اند : قران سه بخش است : ( مبدا) و (معاد) و (آنچه در میان این دو ) قرار دارد و این سوره بخش اول را شرح
می دهد. این سخن قابل قبول است که تقریبا یک سوم قرآن پیرامون توحید بحث می کند و عصارةآن در سورة (توحید) آمده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به نام خداوند بخشندة مهربان
موضوع تحقیق: تفسیر سورة اخلاص
دبیر مربوطه : سر کار خانم دادرسی
گرد آورنده: عارفه نجفی
کلاس دوم راهنمایی ب
مدرسة راهنمایی فرزانگان
سال تحصیلی 87-86
محتوای سورة اخلاص:
این سوره چنان که از نا مش پیدا است (سورةاخلاص و سورة توحید) از توحید پروردگار و یگانگی او سخن می گوید و در چهار آیة کوتاه چنان توصیفی از یگانگی خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.
در شان نزول این سوره از امام صادق (ع) چنین نقل شده:( یهود از رسول الله (ص) تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند پیغمبر (ص) سه روز سکوت کرد و پاسخی نگفت تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد ).
در بعضی از روایات آمده : این سؤال کننده (عبدالله بن صوریا) یکی ازسران معروف یهود بود و در بعضی روایات دیگری آمده :( عبدالله بن سلام) چنین سؤالی را در مکه کرد سپس ایمان آورد و ایمان خود را همچنان مکتوم می داشت.
در روایات دیگری آمده است : مشرکان مکه چنین سؤالی را کرده اند. در بعضی از روایات آمده است : سؤال کنندگان گروهی از مسیحیان (نجران) بوده اند. در میان این روایات تضادی وجود ندارد.زیرا ممکن است این سؤال از ناحیه ی همه ی آنها مطرح شده باشد و این خود دلیلی است بر عظمت فوق العادة این سوره که پاسخگوی سؤالات افراد و اقوام مختلف است.
فضیلت تلاوت این سوره :
در فضیلت تلاوت این سوره روایات زیادی در منابع معروف اسلامی آمده است که حاکی از عظمت فوق العادة آن می باشد ازجمله : در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می خوانیم که فرمود : ایعجز احدکم ان یقرا ثلث القران فی لیله؟:(آیاکسی از شما عاجز است ازاین که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند)؟!
یکی از حاضران عرض کرد :ای رسول خدا ! چه کسی توانایی بر این کار را دارد؟!
پیغمبر فرمود : اقروا قل هو الله احد : (سورةقل هو الله احد را بخوانید)
در حدیث دیگری از امام صادق (ع) می خوانیم : (هنگامی که رسول خدا (ص) بر اجازة (سعد بن معاذ) نماز گزارد فرمود :هفتاد هزار ملک که در میان آنها (جبرئیل) نیز بود بر اجازه ی او نماز گزاردند! من از (جبرئیل) پرسیدم : او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟ گفت : به خاطر تلاوت (قل هو الله احد) در حال نشستن و ایستادن و سوار شدن و پیاده شدن و رفت و آمد).
ودر حدیث دیگری از امام صادق (ع) میخوانیم : کسی که یک روزو شب بر اوبگذرد و نماز های پنج گانه رابخواند و در آن (قل هو الله احد)
را نخواند به او گفته میشود : یا عبد الله! لست من المصلین!:(ای بنده ی خدا تو از نماز گزاران نیستی)!
در حدیثی دیگر از پیغمبر اکرم (ص) آمده است که فرموده : ( کسی
کهایمان به خدا و روز قیامت دارد خواندن سورة (قل هو الله احد ) رابعد از هرنماز ترک نکند. چرا که هر کس آن را بخواند خداوند خیر دنیا و آخرت را برای اوجمع می کند و خودش و پدر و مادرش و فرزندانش را می آمرزد.)
از روایت دیگری استفاده می شود :( خواندن این سوره به هنگام ورود به خانه روزی را فراوان می کند و فقر را دور می سازد.)
روایات در فضیلت این سوره بیش از آن است که در این مختصر بگنجد و آنچه نقل کردیم تنها قسمتی از آن است .در این که : چگونه سوره ی (قل هو الله احد) معادل یک سوم قرآن است؟ بعضی گفته اند : به خاطر این که قرآن مشتمل بر (احکام) و (عقائد) و (تاریخ) است و این سوره بخش (عقائد)را به طور فشرده بیان
می کند.
بعضی دیگر گفته اند : قران سه بخش است : ( مبدا) و (معاد) و (آنچه در میان این دو ) قرار دارد و این سوره بخش اول را شرح
می دهد. این سخن قابل قبول است که تقریبا یک سوم قرآن پیرامون توحید بحث می کند و عصارةآن در سورة (توحید) آمده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 2
آیه 141آیه و ترجمه وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ غَیرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُکلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَیرَ مُتَشبِهٍ کلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ(141)
ترجمه :
141 - او است که باغهاى معروش (باغهائى که درختانش روى داربستها قرار مى گیرند) و باغهاى غیر معروش (درختانى که نیاز به داربست ندارند) آفرید، و همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و (نیز) درخت زیتون و انار را که از جهتى با هم شبیه و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است در حالى که طعم میوه آنها فوق العاده متفاوت ) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مى نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمى دارد.
تفسیر :
یک درس بزرگ توحید در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که هر کدام در حقیقت نتیجه دیگرى است .نخست مى گوید: خداوند همان کسى است که انواع باغها و زراعتها با درختان گوناگون آفریده است که بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 3
بدیع و دل انگیز خود چشمها را متوجه خویش مى سازند، و با میوه هاى لذیذ و پر برکت کام انسان را شیرین مى کنند، و بعضى بدون احتیاج به داربست بر سر پا ایستاده و سایه بر سر آدمیان گسترده ، و با میوه هاى گوناگون به تغذیه انسان خدمت مى کنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غیر معروشات ).مفسران در تفسیر کلمه معروش و غیر معروش سه احتمال داده اند:1 - همان که در بالا به آن اشاره شد، یعنى درختانى که روى پاى خود نمى ایستند و نیاز به داربست دارند، و درختانى که بدون نیاز به داربست روى پاى خود مى ایستند. (زیرا عرش در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همین جهت به سقف و یا تخت پایه بلند، عرش گفته مى شود)2 - منظور از معروش درخت اهلى است که به وسیله دیوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غیر معروش درختان بیابانى و جنگلى و کوهستانى است .3 - معروش درختى است که بر سر پا ایستاده و یا به روى زمین بلند شده اما غیر معروش درختى است که به روى زمین مى خوابد و پهن مى شود.ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شاید ذکر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجیب و شگفت انگیز این گونه درختان است ، یک نگاه کوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر پیچ و خم آن ، که با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشیاء اطراف مى چسباند تا کمر راست کند، شاهد این این مدعا است .سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات کرده مى گوید: و همچنین درختان نخل و زراعت را آفرید (و النخل و الزرع ).ذکر این دو بالخصوص به خاطر آن است که از اهمیت ویژه اى در زندگانى بشر و تغذیه او برخوردارند (توجه داشته باشید که جنت هم به باغ و هم
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 4
به زمینهاى پوشیده از زراعت گفته مى شود).بعد اضافه مى کند که این درختان از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند یعنى با اینکه از زمین واحدى مى رویند هر کدام طعم و عطر و خاصیتى مخصوص به خود دارند، که در دیگرى دیده نمى شود (مختلفا اکله ).سپس اشاره به دو قسمت دیگر از میوه هائى مى کند که فوق العاده مفید و داراى ارزش حیاتى هستند، و مى گوید: همچنین زیتون و انار (و الزیتون و الرمان )انتخاب این دو ظاهرا به خاطر آن است که این دو درخت در عین اینکه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت غذائى بسیار با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرماید هم با یکدیگر شبیهند و هم غیر شبیه (متشابها و غیر متشابه )پس از ذکر این همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گوید: از میوه آنها به هنگامى که به ثمر نشست ، بخورید ولى فراموش نکنید که به هنگام چیدن ، حق آن را باید ادا کنید) (کلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه یوم حصاده ).و در پایان ، فرمان مى دهد که اسراف نکنید، زیرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین ).اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و این جمله مى تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زیرا پارهاى از اشخاص به قدرى دست و دل بازند که هر چه دارند به این و آن مى دهند و خود و فرزندانشان معطل مى مانند.
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 5
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد: 1 - پیوند آیه با آیات قبل - در آیات گذشته از این سوره ، سخن از احکام خرافى بت پرستان در میان بود، که از زراعت و چهارپایان نصیبى براى خدا قرار مى دادند، و عقیده داشتند که این سهام باید به شکل مخصوصى مصرف گردد، و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپایان را تحریم مى کردند و بچه هاى خود را براى بعضى از بتها قربانى مى نمودند.آیه فوق و آیه اى که بعد از این مى آید در حقیقت پاسخى به تمام این احکام خرافى است ، زیرا صریحا مى گویدخالق تمام این نعمتها خدا است ، او است که همه این درختان و چهارپایان و زراعتها را آفریده است و هم او است که دستور داده از آنها بهره گیرید و اسراف نکنید، بنابراین غیر او نه حق تحریم دارد و نه حق تحلیل .2 - در اینکه جمله اذا اثمر (هنگامى که میوه دهد) با ذکر کلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقیب مى کند، در میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهرا هدف از این جمله این است که به مجرد اینکه میوه بر درختان ، و خوشه و دانه در زراعت آشکار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز پرداخته نشده است و این حق را تنها در موقع چیدن میوه و در درو کردن (یوم الحصاد) باید پرداخت (دقت کنید).3 - منظور از این حق که بهنگام درو باید پرداخت چیست ؟ بعضى معتقدند همان زکات واجب ، یعنى یکدهم و یک بیستم است ، ولى با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و حکم زکات در سال دوم هجرت و یا بعد از آن در مدینه
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 6
نازل گردیده است ، چنین احتمالى بسیار بعید به نظر مى رسد.در روایات فراوانى که از اهلبیت (علیهم الاسلام ) به ما رسیده و همچنین در بسیارى از روایات اهل تسنن این حق ، غیر از زکات معرفى شده و منظور از آن چیزى است که بهنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه و یا درو کردن زراعت به او داده مى شود، و حد معین و ثابتى ندارد.و در این صورت آیا این حکم واجب است یا مستحب ، بعضى معتقدند که یک حکم وجوبى است که قبل از تشریع حکم زکات بر مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آیه زکات ، این حکم منسوخ شد، و حکم زکات با حد و حدود معینش به جاى آن نشست .ولى از روایات اهلبیت (علیهم السلام ) استفاده مى شود که این حکم نسخ نشده و به عنوان یک حکم استحبابى هم اکنون به قوت خود باقى است .4 - تعبیر به کلمه یوم ممکن است اشاره به این باشد که چیدن میوه ها و درو کردن زراعتها بهتر است در روز انجام گیرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها داده شود، نه اینکه بعضى از افراد بخیل ، شبانه این کار را بکنند، تا کسى با خبر نشود، در روایاتى که از طرق اهلبیت (علیهم السلام ) به ما رسیده نیز روى این موضوع تاکید شده است .
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 7
آیه 142 - 144آیه و ترجمه وَ مِنَ الاَنْعَمِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً کلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشیْطنِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوُّ مُّبِینٌ(142)ثَمَنِیَةَ أَزْوَجٍ مِّنَ الضأْنِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ نَبِّئُونى بِعِلْمٍ إِن کنتُمْ صدِقِینَ(143)وَ مِنَ الابِلِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ أَمْ کنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ وَصامُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ کذِباً لِّیُضِلَّ النَّاس بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ(144)
ترجمه :
142 - (و او کسى است که ) از چهارپایان براى شما حیوانات باربر و حیوانات کوچک آفرید، از آنچه او به شما روزى داده است بخورید و از گامهاى شیطان پیروى ننمائید که او دشمن آشکار شما است .143 - هشت جفت از چهارپایان (براى شما آفرید) از میش دو جفت و از بز دو جفت بگو آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده یا مادهها را؟ یا آنچه رحم ماده هاى آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئید (و بر تحریم آنها دلیلى دارید) به من خبر دهید.144 - و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفرید) بگو کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است ؟ نرها را یا ماده ها را؟ و یا آنچه رحم ماده ها را در برگرفته ؟ و آیا شما گواه (این تحریم ) بودید، هنگامى که خدا به این موضوع توصیه کرد؟ بنابراین چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هیچگاه ستمگران را هدایت نخواهد کرد! .
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 8
تفسیر :
این آیات همانطور که اشاره شد در پى نفى احکام خرافى مشرکان در زمینه زراعت و چهارپایان است ، در آیه قبل سخن از انواع زراعتها و میوه هاى خداداد در میان بود، و در این آیات درباره حیوانات حلال گوشت و خدمات آنها سخن مى گوید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 2
آیه 141آیه و ترجمه وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ غَیرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُکلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَیرَ مُتَشبِهٍ کلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ(141)
ترجمه :
141 - او است که باغهاى معروش (باغهائى که درختانش روى داربستها قرار مى گیرند) و باغهاى غیر معروش (درختانى که نیاز به داربست ندارند) آفرید، و همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و (نیز) درخت زیتون و انار را که از جهتى با هم شبیه و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است در حالى که طعم میوه آنها فوق العاده متفاوت ) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مى نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمى دارد.
تفسیر :
یک درس بزرگ توحید در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که هر کدام در حقیقت نتیجه دیگرى است .نخست مى گوید: خداوند همان کسى است که انواع باغها و زراعتها با درختان گوناگون آفریده است که بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 3
بدیع و دل انگیز خود چشمها را متوجه خویش مى سازند، و با میوه هاى لذیذ و پر برکت کام انسان را شیرین مى کنند، و بعضى بدون احتیاج به داربست بر سر پا ایستاده و سایه بر سر آدمیان گسترده ، و با میوه هاى گوناگون به تغذیه انسان خدمت مى کنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غیر معروشات ).مفسران در تفسیر کلمه معروش و غیر معروش سه احتمال داده اند:1 - همان که در بالا به آن اشاره شد، یعنى درختانى که روى پاى خود نمى ایستند و نیاز به داربست دارند، و درختانى که بدون نیاز به داربست روى پاى خود مى ایستند. (زیرا عرش در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همین جهت به سقف و یا تخت پایه بلند، عرش گفته مى شود)2 - منظور از معروش درخت اهلى است که به وسیله دیوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غیر معروش درختان بیابانى و جنگلى و کوهستانى است .3 - معروش درختى است که بر سر پا ایستاده و یا به روى زمین بلند شده اما غیر معروش درختى است که به روى زمین مى خوابد و پهن مى شود.ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شاید ذکر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجیب و شگفت انگیز این گونه درختان است ، یک نگاه کوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر پیچ و خم آن ، که با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشیاء اطراف مى چسباند تا کمر راست کند، شاهد این این مدعا است .سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات کرده مى گوید: و همچنین درختان نخل و زراعت را آفرید (و النخل و الزرع ).ذکر این دو بالخصوص به خاطر آن است که از اهمیت ویژه اى در زندگانى بشر و تغذیه او برخوردارند (توجه داشته باشید که جنت هم به باغ و هم
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 4
به زمینهاى پوشیده از زراعت گفته مى شود).بعد اضافه مى کند که این درختان از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند یعنى با اینکه از زمین واحدى مى رویند هر کدام طعم و عطر و خاصیتى مخصوص به خود دارند، که در دیگرى دیده نمى شود (مختلفا اکله ).سپس اشاره به دو قسمت دیگر از میوه هائى مى کند که فوق العاده مفید و داراى ارزش حیاتى هستند، و مى گوید: همچنین زیتون و انار (و الزیتون و الرمان )انتخاب این دو ظاهرا به خاطر آن است که این دو درخت در عین اینکه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت غذائى بسیار با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرماید هم با یکدیگر شبیهند و هم غیر شبیه (متشابها و غیر متشابه )پس از ذکر این همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گوید: از میوه آنها به هنگامى که به ثمر نشست ، بخورید ولى فراموش نکنید که به هنگام چیدن ، حق آن را باید ادا کنید) (کلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه یوم حصاده ).و در پایان ، فرمان مى دهد که اسراف نکنید، زیرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین ).اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و این جمله مى تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زیرا پارهاى از اشخاص به قدرى دست و دل بازند که هر چه دارند به این و آن مى دهند و خود و فرزندانشان معطل مى مانند.
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 5
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد: 1 - پیوند آیه با آیات قبل - در آیات گذشته از این سوره ، سخن از احکام خرافى بت پرستان در میان بود، که از زراعت و چهارپایان نصیبى براى خدا قرار مى دادند، و عقیده داشتند که این سهام باید به شکل مخصوصى مصرف گردد، و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپایان را تحریم مى کردند و بچه هاى خود را براى بعضى از بتها قربانى مى نمودند.آیه فوق و آیه اى که بعد از این مى آید در حقیقت پاسخى به تمام این احکام خرافى است ، زیرا صریحا مى گویدخالق تمام این نعمتها خدا است ، او است که همه این درختان و چهارپایان و زراعتها را آفریده است و هم او است که دستور داده از آنها بهره گیرید و اسراف نکنید، بنابراین غیر او نه حق تحریم دارد و نه حق تحلیل .2 - در اینکه جمله اذا اثمر (هنگامى که میوه دهد) با ذکر کلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقیب مى کند، در میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهرا هدف از این جمله این است که به مجرد اینکه میوه بر درختان ، و خوشه و دانه در زراعت آشکار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز پرداخته نشده است و این حق را تنها در موقع چیدن میوه و در درو کردن (یوم الحصاد) باید پرداخت (دقت کنید).3 - منظور از این حق که بهنگام درو باید پرداخت چیست ؟ بعضى معتقدند همان زکات واجب ، یعنى یکدهم و یک بیستم است ، ولى با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و حکم زکات در سال دوم هجرت و یا بعد از آن در مدینه
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 6
نازل گردیده است ، چنین احتمالى بسیار بعید به نظر مى رسد.در روایات فراوانى که از اهلبیت (علیهم الاسلام ) به ما رسیده و همچنین در بسیارى از روایات اهل تسنن این حق ، غیر از زکات معرفى شده و منظور از آن چیزى است که بهنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه و یا درو کردن زراعت به او داده مى شود، و حد معین و ثابتى ندارد.و در این صورت آیا این حکم واجب است یا مستحب ، بعضى معتقدند که یک حکم وجوبى است که قبل از تشریع حکم زکات بر مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آیه زکات ، این حکم منسوخ شد، و حکم زکات با حد و حدود معینش به جاى آن نشست .ولى از روایات اهلبیت (علیهم السلام ) استفاده مى شود که این حکم نسخ نشده و به عنوان یک حکم استحبابى هم اکنون به قوت خود باقى است .4 - تعبیر به کلمه یوم ممکن است اشاره به این باشد که چیدن میوه ها و درو کردن زراعتها بهتر است در روز انجام گیرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها داده شود، نه اینکه بعضى از افراد بخیل ، شبانه این کار را بکنند، تا کسى با خبر نشود، در روایاتى که از طرق اهلبیت (علیهم السلام ) به ما رسیده نیز روى این موضوع تاکید شده است .
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 7
آیه 142 - 144آیه و ترجمه وَ مِنَ الاَنْعَمِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً کلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشیْطنِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوُّ مُّبِینٌ(142)ثَمَنِیَةَ أَزْوَجٍ مِّنَ الضأْنِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ نَبِّئُونى بِعِلْمٍ إِن کنتُمْ صدِقِینَ(143)وَ مِنَ الابِلِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ أَمْ کنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ وَصامُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ کذِباً لِّیُضِلَّ النَّاس بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ(144)
ترجمه :
142 - (و او کسى است که ) از چهارپایان براى شما حیوانات باربر و حیوانات کوچک آفرید، از آنچه او به شما روزى داده است بخورید و از گامهاى شیطان پیروى ننمائید که او دشمن آشکار شما است .143 - هشت جفت از چهارپایان (براى شما آفرید) از میش دو جفت و از بز دو جفت بگو آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده یا مادهها را؟ یا آنچه رحم ماده هاى آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئید (و بر تحریم آنها دلیلى دارید) به من خبر دهید.144 - و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفرید) بگو کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است ؟ نرها را یا ماده ها را؟ و یا آنچه رحم ماده ها را در برگرفته ؟ و آیا شما گواه (این تحریم ) بودید، هنگامى که خدا به این موضوع توصیه کرد؟ بنابراین چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هیچگاه ستمگران را هدایت نخواهد کرد! .
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 8
تفسیر :
این آیات همانطور که اشاره شد در پى نفى احکام خرافى مشرکان در زمینه زراعت و چهارپایان است ، در آیه قبل سخن از انواع زراعتها و میوه هاى خداداد در میان بود، و در این آیات درباره حیوانات حلال گوشت و خدمات آنها سخن مى گوید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تفسیر آیات سوره طارق
چنانکه همه می دانند و می دانیم قرآن کریم و اهل البیت( علیهم السلام) دو میراث گرانبهایی است که رسول اکرم برای راهنمای امت خویش در میان آنان به ودیعه نهاده اند ، ولی متاسفانه این دو میراث گرانبها نزد همه فِـرَق اسلامی به یک میزان مورد توجه قرار نگرفته است. برادران اهل سنت به کتاب خدا توسل جسته و فرزندان و جانشینان به حق رسول مکرم اسلام را به فراموشی سپرده اند، و ما شیعیان به ائمه اطهار متوسل شده و آنچنان که شایسته است به کتاب و کلام خدا توجه نداریم ؛ و اتحاد اسلامی میسر نخواهد شد مگر چنگ انداختن به این دو حبل المتین. از اینرو در نظر داریم با سال نو، راهی نو را آغاز کنیم و به صورت منظم در هر هفته تفسیر آیاتی از کلام الله مجید را براساس تفاسیر معروف شیعه و با نگاهی به تفاسیر اهل تسنن ارائه نمائیم تا بدین وسیله قرائت قرآن کریم ، لزوم تفکر، تعمق و فراگیری تفاسیر آن را بعنوان ارزشی مغفول مانده احیاء کنیم.
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ السَماءِ وَ الطّارق1 وَ ما أدریکَ مَا الطارقُ2 اَلنَّجمُ الثاقِبُ3 إن کُلَّ نَفسٍ لمّا علَیها حافظٌ 4 فَلیَنظُر الإنسانُ مِمَّ خُلِقَ5 خُلِقَ مِن ماءٍ دافق6 یَخرُجُ مِن بَینِ الصُّلبِ وَ التَّرائِبِ7 إنَّه عَلی رَجعِهِ لَقادرٌ8 یَومَ تُبلیَ السَرائِرُ9 فَمالَهُ مِن قُوَّةٍ وَلا ناصِرٍ 10 وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجع 11 وَ الأرض ذاتِ الصَّدع 12 إنَّهُ لَقَولٌ فَصلٌ 13 وَ ما هُوَ بِالهَزلِ 14 إنَّهُم یَکیدوُنَ کَیداً 15 وَ أکیدُ کَیداً 16 فَمَهِّلِ الکافرینَ أمهِلهُم رُوَیداً17.
این سوره در"مکه" نازل شده و دارای 17 آیه می باشد.
محتوای سوره " طارق":
مطالب این سوره عمدتاً بر دو محور دور می زند:
1- محور معاد و رستاخیز.
2- محور قرآن مجید و ارزش و اهمیت آن.
ولی در آغاز بعد از سوگندهای اندیشه آفرینی، اشاره به وجود مراقبین الهی بر انسان می کند.
بعد برای اثبات معاد به زندگی نخستین و بدو پیدرایش انسان از آب نطفه اشاره فرموده، نتیجه گیری می کند:
خداوندی که قادر است او را از چنین آب بی ارزش و ناچیزی بیافریند، توانایی بر بازگشت مجدد او را دارد. در مرحله بعد به بعضی از ویژگی های روز رستاخیز، اشاره کرده، سپس با ذکر سوگندهای متعدد و پرمعنایی اهمیت قرآن را گوشزد می نماید و سرانجام سوره را با تهدید کفار ختم می نماید.
تفسیر:
ای انسان بنگر از چه آفریده شده ای؟!
این سوره نیز همچون بسیاری دیگر از سوره های جزء آخر قرآن، با سوگندهای زیبا و اندیشه برانگیزی آغاز می شود. سوگندهائی که مقدمه ای است برای بیان یک واقعیت بزرگ:
والسماء والطارق: سوگند به آسمان و کوبنده شب.
و ما أدریک ماالطارق: و تو نمی دانی کوبندن شب چیست؟!
النجم الثاقب: ستاره ای بلند و درخشان و شکافنده تاریکیها.
طارق از ماده " طرق" به معنی کوبیده است، و راه را از این جهت" طریق" گویند که با پای رهروان کوبیده می شود و" مِطرَقَه" به معنی چکش است که برای کوبیدن فلزات و مانند آن به کار می رود. و از آن جا که درهای خانه ها را به هنگام شب می بندند و کسی که شب وارد می شود ناچار است در را بکوبد. به اشخاصی که در شب وارد می شوند" طارق" گویند.
حضرت علی علیه السلام در خطبه 224 نهج البلاغه، درباره " اشعث بن قیس" منافق، که شب هنگام به درخانه آن حضرت آمد و حلوای شیرینی با خود آورده بود که به پندار خام خویش قلب علی علیه السلام را به خود متوجه سازد تا در ماجرائی به نفع او حکم کند، می فرماید:
" وأعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفة فی وعائها."
ترجمه:
و از این شگفت انگیزتر، داستان کسی است که شب هنگام، در خانه را کوبید و بر ما وارد شد، در حالی که ظرف سرپوشیده پر از حلوای لذیذ با خود آورده بود.
در آیه دوم، برای بیان عظمت مطلب، واژه و ما أدریک آمده است.
و در آیه سوم، قرآن خودش، طارق را تفسیر کرده و می فرماید: النجم الثاقب.
این مسافر شبانه، همان ستاره درخشانی است که بر آسمان ظاهر می شود و بقدری بلند است که گوئی می خواهد سقف آسمان را سوراخ کند. و نورش به قدری خیره کننده است که تاریکی ها را می شکافد و به درون چشم آدمی نفوذ می کند.