حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله در مورد فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

چکیده

فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفه‌های مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است: 1. دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. رشتة دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از نگاه اول، تاریخی به قدمت اندیشه‌ورزی و نظریه پردازی فیلسوفان شرق و غرب عالم در باب تربیت دارد؛ اما از نگاه دوم حدود یک قرن از عمرش سپری می‌شود. از فلسفة تعلیم و تربیت، بسته به نوع دید و مبانی فلسفی متناسب با آن، مفاهیم و تعاریف گوناگونی ارائه شده است: استنتاج آرای تربیتی از مبانی فلسفی، کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت، نظریة عمومی تعلیم و تربیت، تحلیل و پردازش مفاهیم و گزاره‌های تربیتی و مانند آن. نگارندة این مقاله، فلسفة تعلیم و تربیت را تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت تلقی می‌کند و در سه سطح پیش استنتاجی یا باز یافت، استنتاجی یا کشف، و فرا استنتاجی یا خلق به بررسی فلسفة تعلیم و تربیت می‌پردازد. طراحی و اجرای تدابیر و راهکارهایی در سه سطح بازیافت، کشف و خلق، از شرایط اساسی پی‌ریزی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی است.

رشتة فلسفة تعلیم و تربیت، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده که در دو مرحله قابل تشخیص و بررسی است؛ مرحله رویکرد ایسم‌ها و مرحله رویکرد تحلیلی. فلسفة تعلیم و تربیت در حال حاضر در مرحلة پساتحلیلی و مشتمل بر رویکرد‌ها و دیدگاه‌های متنوعی در جهان غرب است. واژگان کلیدی: فلسفة تعلیم و تربیت، مفهوم فلسفة تعلیم وتربیت، تحولات فلسفة تعلیم و تربیت. مقدمه فلسفة تعلیم و تربیت (philosophy of education) به منزلة یکی از حوزه‌های معرفت بشری، از دو دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است: 1. دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم وتربیت؛ 2. رشته دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه اول، یک حوزة معرفتی دیرپا و کلاسیک است که تاریخی به قدمت تاریخ تأملات فیلسوفان در باب تعلیم و تربیت دارد. میان فیلسوفان غربی، افلاطون، نخستین فیلسوفی است که در کتاب معروف خویش، جمهوری (Republic) به این گونه تأملات پرداخته، دیدگاه تربیتی به نسبت جامعی را عرضه داشته‌ است. پس از افلاطون می‌توان از فیلسوفان دیگری همچون ارسطو، ابن‌سینا، خواجه نصیر طوسی، آگوستین، آکوئیناس، بیکن، دکارت، لاک، روسو و کانت نام برد که در این حوزه کار کرده‌اند. در باره فلسفة تعلیم و تربیت، به معنای تأملات و تفکرات فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت، سه نکته مهم قابل ذکر است: اولاً همة فیلسوفان، به معنای دقیق کلمه، تأملات تربیتی نداشته‌اند. به بیان روشن‌تر، برخی از آنان، آرا و اندیشه‌های تربیتی خود را آشکارا بیان کرده و برخی چنین نکرده‌اند. افلاطون، کانت و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که در گروه اول جای می‌گیرند، و بکین و دکارت و صدرالدین شیرازی از فیلسوفانی که در گروه دوم قرار دارند. ثانیاً فلسفة تعلیم و تربیت، در گروه دوم، به صورت استنتاج مدلول‌های تربیتی از اندیشه‌های فلسفی در می‌آید. این صورت دوم از دیدگاه اول فلسفة تعلیم و تربیت را برخی از فیلسوفان تربیتی، با عناوینی چون "فلسفه و تعلیم و تربیت" (Smith , 1965 , P. 52)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , 1996 , P. 471) یا "رویکرد دلالت‌ها" (Ibid) معرفی کرده‌اند. فیلیپ اسمیت در فصل سوم از کتاب فلسفة آموزش و پرورش می‌نویسد: این نظریه که فلسفه و تعلیم و تربیت با یک‌دیگر ارتباط عمیقی دارند، به‌‌یقین‌ نظریة جدیدی نیست. ... از آن‌جا که فلسفه، به‌طور سنتی، چیستی واقعیت، معرفت و ارزش را بررسی کرده است، روابط آشکاری با تعلیم و تربیت دارد ... (Smith , Idib , P. 53). آنگاه به مسأله "استنتاج" (derivation) اشاره می‌کند: هنگامی که روابط بین فلسفه و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار می‌گیرد، برخی تصور می‌کنند که یک فلسفة تربیتی معین از یک فلسفة معین استنتاج می‌شود (Ibid). کامبلیس هم در این زمینه چنین اظهار نظر می‌کند: از دهة 1930 و در ادامه تا سال‌های 1940 و 1950، یک راه برای مرتبط ساختن فلسفه و تعلیم و تربیت این اندیشه بود که فلسفه، یک مبنا یا مطالعة اساسی است که فلسفة تعلیم و تربیت از آن استنتاج می‌شود ((Chambliss ,Ibid ,P. 471 ثالثاً فیلسوفانی که در گروه اول قرار دارند نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند: دستة اول، فیلسوفانی هستند که تأملات تربیتی فلسفی داشته‌اند، و دستة دوم، فیلسوفانی که تأملات تربیتی غیرفلسفی داشته‌اند. افلاطون، آکوئیناس و کانت در دستة اول، ولاک، هگل و راسل دردستة دوم قرار دارند. رابین بارو (Barrow , 1994) در این زمینه سخن جالبی دارد: [برخی‌] فیلسوفان نیز به شیوه‌ای غیرفلسفی دربارة تعلیم و تربیت چیزهایی نوشته‌اند. "لاک، هگل و راسل از جمله فیلسوفان معروفی هستند که این‌گونه عمل کرده‌اند. کتاب لاک به نام اندیشه‌هایی در باب تعلیم و تربیت" (1963) صرفاً به مقداری اندک به آثار فلسفی‌اش مبتنی است. استنتاج‌های وی دربارة اولویت‌های تربیتی یک اشراف‌زادة زمین‌دار نمی‌تواند نتیجة منطقی نظریات معرفت‌شناختی و وجودشناختی‌اش باشد (P. 4451). فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه دوم، یعنی رشتة دانشگاهی، حوزة معرفتی نوپایی است که حدود یک قرن از عمر آن سپری می‌شود. بسیاری از متخصصان و کارشناسان، سرآغاز ظهور و پیدایی این رشته را قرن بیستم و به‌طور مشخص، سال 1935، یعنی سال تأسیس انجمن جان دیویی (JDA) در امریکا می‌دانند. کامینسکی (1988) در این باره می‌نویسد: فلسفة تعلیم و تربیت، کاری مربوط به قرن بیستم است. انضمام فلسفه به پرسش‌های ناشی از عمل آموزش و پرورش مدرسه‌ای، موضوع جدیدی است. تاریخچة این رشته، فقط به اندازة سازمان‌های معاصرش قدمت دارد؛ حتی اگر برای این رشته، مقدور باشد که سودمندانه به آثار افلاطون و ارسطو استناد ورزد. مطالعة منظم فلسفة تعلیم و تربیت در ایلات متحده از سال 1935 آغاز شد (P.14). به هر روی، قرن بیستم، چه به لحاظ تأسیس و راه‌انداز‌ی رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا و در نتیجه، پرورش نیرو‌های متخصص در این قلمرو مستقل معرفتی، و چه به لحاظ انجام تحقیقات و مطالعات منظم و سازمان یافته در ارتباط با موضوعات و مسائل خاص این رشته، و چه به لحاظ تشکیل انجمن‌های حرفه‌ای فلسفة تعلیم و تریبت، از قبیل انجمن فلسفة تعلیم و تربیت امریکا (1941)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت بریتانیای کبیر (1965)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت استرالازیا (1970) و مانند



خرید و دانلود مقاله در مورد فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز


تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تعلیم و تربیت در اسلام

قَد اَفلَحَ مَن تَزَکی وَ ذَکَرَ اسمَ رَبِهِ فَصَلی. 1

موضوع بحث مسأ له ی تعلیم و تربیت در اسلام و رابطه ی بین تربیت و تعلیم است. تعبیری که معمولا قرآن از کلمه ی ((تربیت)) می کند با لغت تزکیه است: ((قد أفلَحَ مَن زَکّیها وَ قَد خابَ مَن دَسّیها))2 یا در جای دیگر: ((قَد أفلَحَ مَن تَزَکّی وَ ذَکَرَ اسمَ رَبِهِ فصلی)) . و یا در سوره ی مبارکه ی جمعه که هدف از بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) ذکرمی شود: ((هُوَالذی بَعَثَ فِی الاُمِیّینَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم ایاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة ...)) 3.

بنابراین، کلمه ی ((تزکیه)) به عنوان بیان مفهوم تربیت در قرآن، چندین مورد به کار رفته است. تزکیه از نظر لغوی یعنی پیراستن و پاک کردن از آلودگی ها و شوائب. کلمه ی (( زکات)) نیزبا ((تزکیه)) هم خانواده است؛ یعنی تزکیه و زکات از یک ریشه اند و اگر معنای تزکیه، پیراستن و پاک کردن از آلودگی ها باشد، کلمه ی زکات نیز تقریبا به همین مفهوم به کار رفته است. یعنی گفته می شود زکاتی که به مال تعلق می گیرد، در واقع، پیراستن مال است از قسمتی که حقوق مردم به آن تعلق گرفته است و اگر این قسمت از مال جدا شد، بقیه ی مال، گوارا و پاک و قابل بهره برداری است و ازهرگونه طمع و کینه و نفاق و نظرسویی به دور خواهد بود. اما اگر چنان چه حق مردم از مال پرداخت نشد، این مال، پاک شده و پیراسته نیست، آلوده است و طبعا این مال برای صاحبش آن برکت، پاکی، صفا و پیراستگی را ندارد. آنجا که تزکیه درباره ی نفس و روح و جان و روان به کار رفته به معنای پیراستن روح وفکر از هر گونه آلودگی است: آلودگی فکری، آلودگی اخلاقی و آلودگی های روحی. پیراستن از این مسایل جنبه ی تزکیه ی کار است.

تزکیه قبل از تعلیم

اکنون لازم است در این زمینه چند نکته تذکر داده شود. یکی این که در قرآن مسأ له ی تزکیه قبل از تعلیم آمده است؛ یعنی پرورش قبل از تعلیم و قبل از آموزش است. بر خلاف اصطلاح معمول آموزش و پرورش، که در بین ما فارسی زبانان رایج است و آموزش را بر پرورش مقدم می دانیم، در اسلام و در تعبیر قرآن مسأ له ی تزکیه و تربیت قبل از تعلیم به کار رفته است. ظاهرا تعبیری که کشورهای عربی از این وزارتخانه دارند ((وزارة التربیة و التعلیم )) است. مسأ له ی پیراستن قبل از آراستن است. یعنی بایستی اول روح، جان، روان، اخلاق، اجتماع و عمل از آلودگی و انحراف پاک گردد، بعد از این پیراستگی، آماده می شود تا به کمالات هم آراسته شود و رشد کند و بالا بیاید. اما اگرزمینه ی روح یا فکر آلوده بود، زمینه ی اجتماع آلوده بود، چنین شرایطی برای بالا آمدن و تربیت و رشد آماده نیست.

رابطه ی تزکیه و تربیت

رابطه ای که بین تزکیه و تربیت وجود دارد، رابطه ای است که بین مقدمه و ذی المقدمه برقرار است، یا پیرامون یک حقیقت، ارتباطی است که بین یکی از ریشه ها و اصول بزرگ آن حقیقت موجود است. یعنی تزکیه به معنای پاک کردن و پیراستن از آلودگی ها است، اما تربیت یعنی بالا آوردن و رشد دادن و نمو دادن و بالا آوردن است. یک ارتباط بسیار دقیق بین تزکیه و تربیت برقرار است. مادام که یک شیئی را به خوبی پاک نکنیم برای رشد آماده نمی شود.

این مسأ له در قالب مثا ل های مختلف کاملا قابل توضیح است. مثلا در یک مزرعه یا باغستان یا گلستان مادام که باغبان سطح گلستان را از خارهای زاید،علف های هرزه و گیاهان خود رو پاک نکند زمینه برای رشد کامل برگ ها و ساقه های درخت و شاخه های گل پیدا نمی شود. بایستی محیط حتما پاک باشد تا آن چه کاسته شده بتواند رشد کند و بالا بیاید. اما اگر اجازه دادیم در سطح یک باغچه یا گلستان هر علف هرزه ای بروید، درنتیجه، زمینه برای پرورش گیاه و گل مساعد نخواهد بود. یا مثلا درختانی که لازم است بعضی شاخه های زاید آن را در موقع معینی از سال بزنند، تا رشد سایرشاخه ها زیادتر شود، این تزکیه و پاک سازی و پیراستن از شاخه های زاید مقدمه برای رشد کردن سایر شاخه ها است تا این که ثمره و میوه ی آن درخت و آن گل بیشتر و بهتر شود.

بنابراین، تزکیه یکی بسیار موثر و لازم در امر تربیت است. عنایتی که اسلام به تزکیه قبل از تعلیم دارد به همین جهت است. یعنی مادام که زمینه ی دل از آلودگی ها پاک نشود برای آراسته شدن به کمالات و فضایل معنوی و اخلاقی آماده نمی گردد.

شعار دعوت پیامبر

این جمله معروف است که اولین کلمه و دعوتی که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمود این بود که: ((قولوا لا اله الا الله تفلحوا)) .

شعاراسلام هم ((لا اله الا الله)) است. یعنی دارای دو بخش است: یکی ((لا اله)) و یکی ((الا الله )) . بدین معنی که اسلام ابتدا می خواهد خدایی را که مردم برای خود ساخته بودند بشکند تا محیط برای پذیرفتن الله و خدای واحد و یگانه آماده شود. حال، این خدایان چه آن بتهایی باشند که خودشان تراشیده بودند و چه آن بتهای جانداری که به صورت بتهای مجسم و متحرک در بین مردم حرکت می کردند، و یا ماه و ستارگان و یا حیوانات و یا هوای نفس یا درهم و دینار باشد. و لذا اگر بخواهیم الله را در محیطی که آلوده به انواع خداها است تبلیغ کنیم، مادام که در محیطی بتهای فراوان وجود دارد، دعوت به توحید و یگانه پرستی و گرایش به الله نتیجه بخش و موفق نیست. گرایش به الله زمانی پا می گیرد و جان پیدا می کند که محیط از آلودگی ها و بتها پاک شود. و لذا پیامبر اکرم تا وقتی که محیط کعبه را از بت پاک نکرده و بتها را نشکسته است خود را موفق نمی داند. او، علاوه بر این که بتهای بیجان را شکست، بتهای جاندار را هم ریشه کن کرد. یعنی همه ی آن خدایان زر و زوری را که در محیط وجود داشتند از بین برد و اصل اتحاد و یگانگی و برابری و مساوات و هماهنگی را بین مردم ترویج کرد:

یا أیُهَا الناسُ إنا خَلَقناکُم مِن ذَکَر وَ أنثی وَ جَعَلناکُم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا انَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقیکُم ... 4

ای مردم! ما همه ی شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبه ها و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوارترین شما نزد خدا با تقواترین شما است.

بنابراین، مسأ له ی پاک کردن و پیراستن و زدودن آلودگی ها یک مقدمه ی لازم برای رشد کردن کمالات به معنای واقعی است.

یک شاهد دیگر

باز به عنوان شاهد، جمله ای را در مورد صفات خدا عرض می کنم. می دانید که بعضی از صفات خدا سلبیه و بعضی ثبوتیه است. صفات سلبیه شامل صفاتی است که در خدا وجود ندارد. اساسا صفت نیست، چیزهایی است که در خدا راه ندارد. خدا فرزند ندارد، احتیاج ندارد، مرکب نیست، ماده و جسم نیست، محدود به زمان و مکان نیست، خواب و غفلت در او راه ندارد. ما این مسایل را از خدا نفی می کنیم. در مقابل، صفاتی است به نام صفات ثبوتیه که صفات کمال است.مثلا خدا دانای مطلق است، اراده مطلق در خدا وجود دارد و دارای قدرت مطلق و احاطه ی کافی است، دارای حیات مطلق است. در اینجا هم می بینیم وقتی قرار است خدای کامل و



خرید و دانلود تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام


تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تعلیم و تربیت در اسلام

قَد اَفلَحَ مَن تَزَکی وَ ذَکَرَ اسمَ رَبِهِ فَصَلی. 1

موضوع بحث مسأ له ی تعلیم و تربیت در اسلام و رابطه ی بین تربیت و تعلیم است. تعبیری که معمولا قرآن از کلمه ی ((تربیت)) می کند با لغت تزکیه است: ((قد أفلَحَ مَن زَکّیها وَ قَد خابَ مَن دَسّیها))2 یا در جای دیگر: ((قَد أفلَحَ مَن تَزَکّی وَ ذَکَرَ اسمَ رَبِهِ فصلی)) . و یا در سوره ی مبارکه ی جمعه که هدف از بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) ذکرمی شود: ((هُوَالذی بَعَثَ فِی الاُمِیّینَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم ایاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة ...)) 3.

بنابراین، کلمه ی ((تزکیه)) به عنوان بیان مفهوم تربیت در قرآن، چندین مورد به کار رفته است. تزکیه از نظر لغوی یعنی پیراستن و پاک کردن از آلودگی ها و شوائب. کلمه ی (( زکات)) نیزبا ((تزکیه)) هم خانواده است؛ یعنی تزکیه و زکات از یک ریشه اند و اگر معنای تزکیه، پیراستن و پاک کردن از آلودگی ها باشد، کلمه ی زکات نیز تقریبا به همین مفهوم به کار رفته است. یعنی گفته می شود زکاتی که به مال تعلق می گیرد، در واقع، پیراستن مال است از قسمتی که حقوق مردم به آن تعلق گرفته است و اگر این قسمت از مال جدا شد، بقیه ی مال، گوارا و پاک و قابل بهره برداری است و ازهرگونه طمع و کینه و نفاق و نظرسویی به دور خواهد بود. اما اگر چنان چه حق مردم از مال پرداخت نشد، این مال، پاک شده و پیراسته نیست، آلوده است و طبعا این مال برای صاحبش آن برکت، پاکی، صفا و پیراستگی را ندارد. آنجا که تزکیه درباره ی نفس و روح و جان و روان به کار رفته به معنای پیراستن روح وفکر از هر گونه آلودگی است: آلودگی فکری، آلودگی اخلاقی و آلودگی های روحی. پیراستن از این مسایل جنبه ی تزکیه ی کار است.

تزکیه قبل از تعلیم

اکنون لازم است در این زمینه چند نکته تذکر داده شود. یکی این که در قرآن مسأ له ی تزکیه قبل از تعلیم آمده است؛ یعنی پرورش قبل از تعلیم و قبل از آموزش است. بر خلاف اصطلاح معمول آموزش و پرورش، که در بین ما فارسی زبانان رایج است و آموزش را بر پرورش مقدم می دانیم، در اسلام و در تعبیر قرآن مسأ له ی تزکیه و تربیت قبل از تعلیم به کار رفته است. ظاهرا تعبیری که کشورهای عربی از این وزارتخانه دارند ((وزارة التربیة و التعلیم )) است. مسأ له ی پیراستن قبل از آراستن است. یعنی بایستی اول روح، جان، روان، اخلاق، اجتماع و عمل از آلودگی و انحراف پاک گردد، بعد از این پیراستگی، آماده می شود تا به کمالات هم آراسته شود و رشد کند و بالا بیاید. اما اگرزمینه ی روح یا فکر آلوده بود، زمینه ی اجتماع آلوده بود، چنین شرایطی برای بالا آمدن و تربیت و رشد آماده نیست.

رابطه ی تزکیه و تربیت

رابطه ای که بین تزکیه و تربیت وجود دارد، رابطه ای است که بین مقدمه و ذی المقدمه برقرار است، یا پیرامون یک حقیقت، ارتباطی است که بین یکی از ریشه ها و اصول بزرگ آن حقیقت موجود است. یعنی تزکیه به معنای پاک کردن و پیراستن از آلودگی ها است، اما تربیت یعنی بالا آوردن و رشد دادن و نمو دادن و بالا آوردن است. یک ارتباط بسیار دقیق بین تزکیه و تربیت برقرار است. مادام که یک شیئی را به خوبی پاک نکنیم برای رشد آماده نمی شود.

این مسأ له در قالب مثا ل های مختلف کاملا قابل توضیح است. مثلا در یک مزرعه یا باغستان یا گلستان مادام که باغبان سطح گلستان را از خارهای زاید،علف های هرزه و گیاهان خود رو پاک نکند زمینه برای رشد کامل برگ ها و ساقه های درخت و شاخه های گل پیدا نمی شود. بایستی محیط حتما پاک باشد تا آن چه کاسته شده بتواند رشد کند و بالا بیاید. اما اگر اجازه دادیم در سطح یک باغچه یا گلستان هر علف هرزه ای بروید، درنتیجه، زمینه برای پرورش گیاه و گل مساعد نخواهد بود. یا مثلا درختانی که لازم است بعضی شاخه های زاید آن را در موقع معینی از سال بزنند، تا رشد سایرشاخه ها زیادتر شود، این تزکیه و پاک سازی و پیراستن از شاخه های زاید مقدمه برای رشد کردن سایر شاخه ها است تا این که ثمره و میوه ی آن درخت و آن گل بیشتر و بهتر شود.

بنابراین، تزکیه یکی بسیار موثر و لازم در امر تربیت است. عنایتی که اسلام به تزکیه قبل از تعلیم دارد به همین جهت است. یعنی مادام که زمینه ی دل از آلودگی ها پاک نشود برای آراسته شدن به کمالات و فضایل معنوی و اخلاقی آماده نمی گردد.

شعار دعوت پیامبر

این جمله معروف است که اولین کلمه و دعوتی که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمود این بود که: ((قولوا لا اله الا الله تفلحوا)) .

شعاراسلام هم ((لا اله الا الله)) است. یعنی دارای دو بخش است: یکی ((لا اله)) و یکی ((الا الله )) . بدین معنی که اسلام ابتدا می خواهد خدایی را که مردم برای خود ساخته بودند بشکند تا محیط برای پذیرفتن الله و خدای واحد و یگانه آماده شود. حال، این خدایان چه آن بتهایی باشند که خودشان تراشیده بودند و چه آن بتهای جانداری که به صورت بتهای مجسم و متحرک در بین مردم حرکت می کردند، و یا ماه و ستارگان و یا حیوانات و یا هوای نفس یا درهم و دینار باشد. و لذا اگر بخواهیم الله را در محیطی که آلوده به انواع خداها است تبلیغ کنیم، مادام که در محیطی بتهای فراوان وجود دارد، دعوت به توحید و یگانه پرستی و گرایش به الله نتیجه بخش و موفق نیست. گرایش به الله زمانی پا می گیرد و جان پیدا می کند که محیط از آلودگی ها و بتها پاک شود. و لذا پیامبر اکرم تا وقتی که محیط کعبه را از بت پاک نکرده و بتها را نشکسته است خود را موفق نمی داند. او، علاوه بر این که بتهای بیجان را شکست، بتهای جاندار را هم ریشه کن کرد. یعنی همه ی آن خدایان زر و زوری را که در محیط وجود داشتند از بین برد و اصل اتحاد و یگانگی و برابری و مساوات و هماهنگی را بین مردم ترویج کرد:

یا أیُهَا الناسُ إنا خَلَقناکُم مِن ذَکَر وَ أنثی وَ جَعَلناکُم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا انَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقیکُم ... 4

ای مردم! ما همه ی شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبه ها و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوارترین شما نزد خدا با تقواترین شما است.

بنابراین، مسأ له ی پاک کردن و پیراستن و زدودن آلودگی ها یک مقدمه ی لازم برای رشد کردن کمالات به معنای واقعی است.

یک شاهد دیگر

باز به عنوان شاهد، جمله ای را در مورد صفات خدا عرض می کنم. می دانید که بعضی از صفات خدا سلبیه و بعضی ثبوتیه است. صفات سلبیه شامل صفاتی است که در خدا وجود ندارد. اساسا صفت نیست، چیزهایی است که در خدا راه ندارد. خدا فرزند ندارد، احتیاج ندارد، مرکب نیست، ماده و جسم نیست، محدود به زمان و مکان نیست، خواب و غفلت در او راه ندارد. ما این مسایل را از خدا نفی می کنیم. در مقابل، صفاتی است به نام صفات ثبوتیه که صفات کمال است.مثلا خدا دانای مطلق است، اراده مطلق در خدا وجود دارد و دارای قدرت مطلق و احاطه ی کافی است، دارای حیات مطلق است. در اینجا هم می بینیم وقتی قرار است خدای کامل و



خرید و دانلود تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام


تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تعلیم و تربیت در اسلام

قَد اَفلَحَ مَن تَزَکی وَ ذَکَرَ اسمَ رَبِهِ فَصَلی. 1

موضوع بحث مسأ له ی تعلیم و تربیت در اسلام و رابطه ی بین تربیت و تعلیم است. تعبیری که معمولا قرآن از کلمه ی ((تربیت)) می کند با لغت تزکیه است: ((قد أفلَحَ مَن زَکّیها وَ قَد خابَ مَن دَسّیها))2 یا در جای دیگر: ((قَد أفلَحَ مَن تَزَکّی وَ ذَکَرَ اسمَ رَبِهِ فصلی)) . و یا در سوره ی مبارکه ی جمعه که هدف از بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) ذکرمی شود: ((هُوَالذی بَعَثَ فِی الاُمِیّینَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم ایاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة ...)) 3.

بنابراین، کلمه ی ((تزکیه)) به عنوان بیان مفهوم تربیت در قرآن، چندین مورد به کار رفته است. تزکیه از نظر لغوی یعنی پیراستن و پاک کردن از آلودگی ها و شوائب. کلمه ی (( زکات)) نیزبا ((تزکیه)) هم خانواده است؛ یعنی تزکیه و زکات از یک ریشه اند و اگر معنای تزکیه، پیراستن و پاک کردن از آلودگی ها باشد، کلمه ی زکات نیز تقریبا به همین مفهوم به کار رفته است. یعنی گفته می شود زکاتی که به مال تعلق می گیرد، در واقع، پیراستن مال است از قسمتی که حقوق مردم به آن تعلق گرفته است و اگر این قسمت از مال جدا شد، بقیه ی مال، گوارا و پاک و قابل بهره برداری است و ازهرگونه طمع و کینه و نفاق و نظرسویی به دور خواهد بود. اما اگر چنان چه حق مردم از مال پرداخت نشد، این مال، پاک شده و پیراسته نیست، آلوده است و طبعا این مال برای صاحبش آن برکت، پاکی، صفا و پیراستگی را ندارد. آنجا که تزکیه درباره ی نفس و روح و جان و روان به کار رفته به معنای پیراستن روح وفکر از هر گونه آلودگی است: آلودگی فکری، آلودگی اخلاقی و آلودگی های روحی. پیراستن از این مسایل جنبه ی تزکیه ی کار است.

تزکیه قبل از تعلیم

اکنون لازم است در این زمینه چند نکته تذکر داده شود. یکی این که در قرآن مسأ له ی تزکیه قبل از تعلیم آمده است؛ یعنی پرورش قبل از تعلیم و قبل از آموزش است. بر خلاف اصطلاح معمول آموزش و پرورش، که در بین ما فارسی زبانان رایج است و آموزش را بر پرورش مقدم می دانیم، در اسلام و در تعبیر قرآن مسأ له ی تزکیه و تربیت قبل از تعلیم به کار رفته است. ظاهرا تعبیری که کشورهای عربی از این وزارتخانه دارند ((وزارة التربیة و التعلیم )) است. مسأ له ی پیراستن قبل از آراستن است. یعنی بایستی اول روح، جان، روان، اخلاق، اجتماع و عمل از آلودگی و انحراف پاک گردد، بعد از این پیراستگی، آماده می شود تا به کمالات هم آراسته شود و رشد کند و بالا بیاید. اما اگرزمینه ی روح یا فکر آلوده بود، زمینه ی اجتماع آلوده بود، چنین شرایطی برای بالا آمدن و تربیت و رشد آماده نیست.

رابطه ی تزکیه و تربیت

رابطه ای که بین تزکیه و تربیت وجود دارد، رابطه ای است که بین مقدمه و ذی المقدمه برقرار است، یا پیرامون یک حقیقت، ارتباطی است که بین یکی از ریشه ها و اصول بزرگ آن حقیقت موجود است. یعنی تزکیه به معنای پاک کردن و پیراستن از آلودگی ها است، اما تربیت یعنی بالا آوردن و رشد دادن و نمو دادن و بالا آوردن است. یک ارتباط بسیار دقیق بین تزکیه و تربیت برقرار است. مادام که یک شیئی را به خوبی پاک نکنیم برای رشد آماده نمی شود.

این مسأ له در قالب مثا ل های مختلف کاملا قابل توضیح است. مثلا در یک مزرعه یا باغستان یا گلستان مادام که باغبان سطح گلستان را از خارهای زاید،علف های هرزه و گیاهان خود رو پاک نکند زمینه برای رشد کامل برگ ها و ساقه های درخت و شاخه های گل پیدا نمی شود. بایستی محیط حتما پاک باشد تا آن چه کاسته شده بتواند رشد کند و بالا بیاید. اما اگر اجازه دادیم در سطح یک باغچه یا گلستان هر علف هرزه ای بروید، درنتیجه، زمینه برای پرورش گیاه و گل مساعد نخواهد بود. یا مثلا درختانی که لازم است بعضی شاخه های زاید آن را در موقع معینی از سال بزنند، تا رشد سایرشاخه ها زیادتر شود، این تزکیه و پاک سازی و پیراستن از شاخه های زاید مقدمه برای رشد کردن سایر شاخه ها است تا این که ثمره و میوه ی آن درخت و آن گل بیشتر و بهتر شود.

بنابراین، تزکیه یکی بسیار موثر و لازم در امر تربیت است. عنایتی که اسلام به تزکیه قبل از تعلیم دارد به همین جهت است. یعنی مادام که زمینه ی دل از آلودگی ها پاک نشود برای آراسته شدن به کمالات و فضایل معنوی و اخلاقی آماده نمی گردد.

شعار دعوت پیامبر

این جمله معروف است که اولین کلمه و دعوتی که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمود این بود که: ((قولوا لا اله الا الله تفلحوا)) .

شعاراسلام هم ((لا اله الا الله)) است. یعنی دارای دو بخش است: یکی ((لا اله)) و یکی ((الا الله )) . بدین معنی که اسلام ابتدا می خواهد خدایی را که مردم برای خود ساخته بودند بشکند تا محیط برای پذیرفتن الله و خدای واحد و یگانه آماده شود. حال، این خدایان چه آن بتهایی باشند که خودشان تراشیده بودند و چه آن بتهای جانداری که به صورت بتهای مجسم و متحرک در بین مردم حرکت می کردند، و یا ماه و ستارگان و یا حیوانات و یا هوای نفس یا درهم و دینار باشد. و لذا اگر بخواهیم الله را در محیطی که آلوده به انواع خداها است تبلیغ کنیم، مادام که در محیطی بتهای فراوان وجود دارد، دعوت به توحید و یگانه پرستی و گرایش به الله نتیجه بخش و موفق نیست. گرایش به الله زمانی پا می گیرد و جان پیدا می کند که محیط از آلودگی ها و بتها پاک شود. و لذا پیامبر اکرم تا وقتی که محیط کعبه را از بت پاک نکرده و بتها را نشکسته است خود را موفق نمی داند. او، علاوه بر این که بتهای بیجان را شکست، بتهای جاندار را هم ریشه کن کرد. یعنی همه ی آن خدایان زر و زوری را که در محیط وجود داشتند از بین برد و اصل اتحاد و یگانگی و برابری و مساوات و هماهنگی را بین مردم ترویج کرد:

یا أیُهَا الناسُ إنا خَلَقناکُم مِن ذَکَر وَ أنثی وَ جَعَلناکُم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا انَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقیکُم ... 4

ای مردم! ما همه ی شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبه ها و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوارترین شما نزد خدا با تقواترین شما است.

بنابراین، مسأ له ی پاک کردن و پیراستن و زدودن آلودگی ها یک مقدمه ی لازم برای رشد کردن کمالات به معنای واقعی است.

یک شاهد دیگر

باز به عنوان شاهد، جمله ای را در مورد صفات خدا عرض می کنم. می دانید که بعضی از صفات خدا سلبیه و بعضی ثبوتیه است. صفات سلبیه شامل صفاتی است که در خدا وجود ندارد. اساسا صفت نیست، چیزهایی است که در خدا راه ندارد. خدا فرزند ندارد، احتیاج ندارد، مرکب نیست، ماده و جسم نیست، محدود به زمان و مکان نیست، خواب و غفلت در او راه ندارد. ما این مسایل را از خدا نفی می کنیم. در مقابل، صفاتی است به نام صفات ثبوتیه که صفات کمال است.مثلا خدا دانای مطلق است، اراده مطلق در خدا وجود دارد و دارای قدرت مطلق و احاطه ی کافی است، دارای حیات مطلق است. در اینجا هم می بینیم وقتی قرار است خدای کامل و



خرید و دانلود تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام


تحقیق. فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

چکیده

فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفه‌های مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است: 1. دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. رشتة دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از نگاه اول، تاریخی به قدمت اندیشه‌ورزی و نظریه پردازی فیلسوفان شرق و غرب عالم در باب تربیت دارد؛ اما از نگاه دوم حدود یک قرن از عمرش سپری می‌شود. از فلسفة تعلیم و تربیت، بسته به نوع دید و مبانی فلسفی متناسب با آن، مفاهیم و تعاریف گوناگونی ارائه شده است: استنتاج آرای تربیتی از مبانی فلسفی، کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت، نظریة عمومی تعلیم و تربیت، تحلیل و پردازش مفاهیم و گزاره‌های تربیتی و مانند آن. نگارندة این مقاله، فلسفة تعلیم و تربیت را تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت تلقی می‌کند و در سه سطح پیش استنتاجی یا باز یافت، استنتاجی یا کشف، و فرا استنتاجی یا خلق به بررسی فلسفة تعلیم و تربیت می‌پردازد. طراحی و اجرای تدابیر و راهکارهایی در سه سطح بازیافت، کشف و خلق، از شرایط اساسی پی‌ریزی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی است.

رشتة فلسفة تعلیم و تربیت، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده که در دو مرحله قابل تشخیص و بررسی است؛ مرحله رویکرد ایسم‌ها و مرحله رویکرد تحلیلی. فلسفة تعلیم و تربیت در حال حاضر در مرحلة پساتحلیلی و مشتمل بر رویکرد‌ها و دیدگاه‌های متنوعی در جهان غرب است. واژگان کلیدی: فلسفة تعلیم و تربیت، مفهوم فلسفة تعلیم وتربیت، تحولات فلسفة تعلیم و تربیت. مقدمه فلسفة تعلیم و تربیت (philosophy of education) به منزلة یکی از حوزه‌های معرفت بشری، از دو دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است: 1. دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم وتربیت؛ 2. رشته دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه اول، یک حوزة معرفتی دیرپا و کلاسیک است که تاریخی به قدمت تاریخ تأملات فیلسوفان در باب تعلیم و تربیت دارد. میان فیلسوفان غربی، افلاطون، نخستین فیلسوفی است که در کتاب معروف خویش، جمهوری (Republic) به این گونه تأملات پرداخته، دیدگاه تربیتی به نسبت جامعی را عرضه داشته‌ است. پس از افلاطون می‌توان از فیلسوفان دیگری همچون ارسطو، ابن‌سینا، خواجه نصیر طوسی، آگوستین، آکوئیناس، بیکن، دکارت، لاک، روسو و کانت نام برد که در این حوزه کار کرده‌اند. در باره فلسفة تعلیم و تربیت، به معنای تأملات و تفکرات فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت، سه نکته مهم قابل ذکر است: اولاً همة فیلسوفان، به معنای دقیق کلمه، تأملات تربیتی نداشته‌اند. به بیان روشن‌تر، برخی از آنان، آرا و اندیشه‌های تربیتی خود را آشکارا بیان کرده و برخی چنین نکرده‌اند. افلاطون، کانت و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که در گروه اول جای می‌گیرند، و بکین و دکارت و صدرالدین شیرازی از فیلسوفانی که در گروه دوم قرار دارند. ثانیاً فلسفة تعلیم و تربیت، در گروه دوم، به صورت استنتاج مدلول‌های تربیتی از اندیشه‌های فلسفی در می‌آید. این صورت دوم از دیدگاه اول فلسفة تعلیم و تربیت را برخی از فیلسوفان تربیتی، با عناوینی چون "فلسفه و تعلیم و تربیت" (Smith , 1965 , P. 52)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , 1996 , P. 471) یا "رویکرد دلالت‌ها" (Ibid) معرفی کرده‌اند. فیلیپ اسمیت در فصل سوم از کتاب فلسفة آموزش و پرورش می‌نویسد: این نظریه که فلسفه و تعلیم و تربیت با یک‌دیگر ارتباط عمیقی دارند، به‌‌یقین‌ نظریة جدیدی نیست. ... از آن‌جا که فلسفه، به‌طور سنتی، چیستی واقعیت، معرفت و ارزش را بررسی کرده است، روابط آشکاری با تعلیم و تربیت دارد ... (Smith , Idib , P. 53). آنگاه به مسأله "استنتاج" (derivation) اشاره می‌کند: هنگامی که روابط بین فلسفه و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار می‌گیرد، برخی تصور می‌کنند که یک فلسفة تربیتی معین از یک فلسفة معین استنتاج می‌شود (Ibid). کامبلیس هم در این زمینه چنین اظهار نظر می‌کند: از دهة 1930 و در ادامه تا سال‌های 1940 و 1950، یک راه برای مرتبط ساختن فلسفه و تعلیم و تربیت این اندیشه بود که فلسفه، یک مبنا یا مطالعة اساسی است که فلسفة تعلیم و تربیت از آن استنتاج می‌شود ((Chambliss ,Ibid ,P. 471 ثالثاً فیلسوفانی که در گروه اول قرار دارند نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند: دستة اول، فیلسوفانی هستند که تأملات تربیتی فلسفی داشته‌اند، و دستة دوم، فیلسوفانی که تأملات تربیتی غیرفلسفی داشته‌اند. افلاطون، آکوئیناس و کانت در دستة اول، ولاک، هگل و راسل دردستة دوم قرار دارند. رابین بارو (Barrow , 1994) در این زمینه سخن جالبی دارد: [برخی‌] فیلسوفان نیز به شیوه‌ای غیرفلسفی دربارة تعلیم و تربیت چیزهایی نوشته‌اند. "لاک، هگل و راسل از جمله فیلسوفان معروفی هستند که این‌گونه عمل کرده‌اند. کتاب لاک به نام اندیشه‌هایی در باب تعلیم و تربیت" (1963) صرفاً به مقداری اندک به آثار فلسفی‌اش مبتنی است. استنتاج‌های وی دربارة اولویت‌های تربیتی یک اشراف‌زادة زمین‌دار نمی‌تواند نتیجة منطقی نظریات معرفت‌شناختی و وجودشناختی‌اش باشد (P. 4451). فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه دوم، یعنی رشتة دانشگاهی، حوزة معرفتی نوپایی است که حدود یک قرن از عمر آن سپری می‌شود. بسیاری از متخصصان و کارشناسان، سرآغاز ظهور و پیدایی این رشته را قرن بیستم و به‌طور مشخص، سال 1935، یعنی سال تأسیس انجمن جان دیویی (JDA) در امریکا می‌دانند. کامینسکی (1988) در این باره می‌نویسد: فلسفة تعلیم و تربیت، کاری مربوط به قرن بیستم است. انضمام فلسفه به پرسش‌های ناشی از عمل آموزش و پرورش مدرسه‌ای، موضوع جدیدی است. تاریخچة این رشته، فقط به اندازة سازمان‌های معاصرش قدمت دارد؛ حتی اگر برای این رشته، مقدور باشد که سودمندانه به آثار افلاطون و ارسطو استناد ورزد. مطالعة منظم فلسفة تعلیم و تربیت در ایلات متحده از سال 1935 آغاز شد (P.14). به هر روی، قرن بیستم، چه به لحاظ تأسیس و راه‌انداز‌ی رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا و در نتیجه، پرورش نیرو‌های متخصص در این قلمرو مستقل معرفتی، و چه به لحاظ انجام تحقیقات و مطالعات منظم و سازمان یافته در ارتباط با موضوعات و مسائل خاص این رشته، و چه به لحاظ تشکیل انجمن‌های حرفه‌ای فلسفة تعلیم و تریبت، از قبیل انجمن فلسفة تعلیم و تربیت امریکا (1941)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت بریتانیای کبیر (1965)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت استرالازیا (1970) و مانند



خرید و دانلود تحقیق. فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز