لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 121
ترجمه مهر هفتم
Seventh Seal
نوشتة: اینگمار برگمان
By: Ingmar Bergman
شب با گرمایش، آسایشی مختصر آورده است و در سپیده دم هرم داغ باد بر دریای بی رنگ می وزد. شوالیه آنتونیوس بلاک، درمانده بر روی چند شاخة صنوبر که بر ماسه ها پراکنده اند، دراز کشیده است. چشمانش کاملاً باز و از شدت کم خوابی سرخ گشته اند.
در همان نزدیکی ملازمش یونس با صدایی بلند خرناس می کشد. او نیز درست در کنارة جنگل و در میان درختان صنوبر از پای افتاده و به خواب رفته است. دهان او به سمت فلق باز میشود و صدایی غیرزمینی از حنجره اش بیرون میآید. با وزش ناگهانی باد، اسب ها به جنبش در می آیند و پوزه های نیم سوخته خود را به سمت دریا دراز میکنند. آنها نیز به اندازه صاحبانشان لاغر و فرسوده گشته اند.
شوالیه برمی خیزد و وارد آب های کم عمق میشود تا چهرة آفتاب سوخته و لبان تاول زده اش را بشوید. یونس غلتی به سوی جنگل و تاریکی می زند. در خواب می نالد و به شدت موهای زبر سرش را می خاراند. اثر خراش بر روی سرش همچون سفیدی برق در برابر دوده است.
شوالیه به ساحل بازمی گردد و بر روی زانوانش می نشیند. در حالی که چشمانش بسته و ابروانش درهم کشیده است، نماز صبحش را به جا میآورد. دستانش در هم گره خورده اند و لبانش کلماتی را زمزمه میکنند. چهره اش تلخ و غمگین است. چشمانش را باز میکند و مستقیماً به خورشید صبحگاهی که همچون ماهی باد کرده و مرده ای از دریای مه آلود بالا می آید، خیره میشود. آسمان همچون گنبدی سربی، خاکستری و بیحرکت است. ابری گنگ و تیره در افق غربی معلق است. در بالا، کاملاً قابل رویت، مرغی دریایی با بال های بی حرکت در آسمان شناور است. فریاد او غریب و بی قرار است. اسب خاکستری بزرگ شوالیه سرش را بلند میکند و شیهه می کشد. آنتونیوس بلاک برمی گردد.
پشت سر او مردی سیاهپوش ایستاده است. چهره اش بسیار رنگ پریده است و دستهایش در چین های عبایش پنهان شده است.
شوالیه- تو کیستی؟
مرگ- من مرگم.
شوالیه- آیا برای من آمده ای؟
مرگ- من مدت هاست که در کنار توام.
شوالیه- خوب می دانم.
مرگ- آماده ای؟
شوالیه- بدنم ترسیده است، اما خودم نه.
مرگ- خب، این که مایه شرم نیست.
شوالیه از جایش برمی خیزد. می لرزد. مرگ عبایش را باز میکند تا آن را بر شانه های شوالیه بگذارد.
شوالیه- لحظه ای درنگ کن.
مرگ- این چیزیست که همه می گویند. من مجازات هیچ کس را به تعویق نمی اندازم.
شوالیه- تو شطرنج بازی می کنی. مگر نه؟
مرگ- تو از کجا می دانی؟
شوالیه- در نقاشی ها دیده و در تصانیف شنیده ام.
مرگ- بله. در واقع من شطرنج باز خوبی هستم.
شوالیه- اما تو نمی توانی از من بهتر باشی.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 97
معرفی: در زیر اثری از هربتهایمن در (سال) 1959، چاپ شده است. سیاست اجتماعی به سرعت گسترش یافته است. نظم زیر گروهی داخل تحقیقات سیاسی میباشد. امروزه این تحقیقات مخصوص در حال پایان هستند و شاید بهتر و به صرفهتر بود اگر یک گزارش در مورد آن نوشته میشد تا اینکه یک کتاب دیگر در این موضوع پوشش داده شود. هر چند من به طور اخص توضیح نمیدهم چرا سیاست اجتماعی و تحقیق آن در سالهای 1960 گسترش یافت، نه حتی دلایل سقوط آن را، من به تأثیرات بعضی از پیشرفت های اصلی مربوط ساخته ام. من هم چنین به بعضی از تالیفات مرکزی برای نشان دادن این که کدام برای آنالیز جامعه سیاست معاصر در داخل دموکراسیهای انگلو- آمریکا است. نیز توجه کرده ام چنانچه این کتابی است که سعی میکند شماری از چیزهای مختلف را بررسی کند. بین یک دولت رقابتی است که در آن تغییرات کارکترهای فرهنگ سیاسی آنگلو- آمریکایی را آزمایش می کند. در زمانی که ما نزدیک هستیم تا سالگرد انقلاب امریکا را جشن بگیریم این به نظر می رسد که هر دو در این زمان مهم است. فرهنگ سیاسی دوباره ارزیابی افکار به عنوان حرکات است که ماندگاری دو سیاست را تهدید میکند. همچنین نشان میدهد توجهات جامعه شناسی سیاسی را برای استفاده از تاریخ معاصر در راستای هدفش. این کتاب بنابراین مجموعی از مواد خام متضاد است و هر چند محصول نهایی شاید به سلیقه ی همه کس نیاید، آن عکس العمل سنتی در جامعه دارد که من آن را میپذیرم.
این کتاب «پایان ایدئولوژی» دانیل بل در یک زندگی سیاسی است. «تعریف دموکراسی کاپیتالیستی»، که در دوره پیشرفت بخشهای صنعتی بود. این زاویه دید دیگری از آن زندگی سیاسی است. که البته با سودمندی از تجربیات تاریخی بیشتر نوشته نشده است. سالهای 1960 شاهد، سقوط توافقات سیاسی و ایدئولوژی بود. اما در مقایسه سیاستهای مانده در بریتانیا و ایالات متحده، هر چند بعضی ها ترسها و امیدهاشان را ابراز کردند، هیچ کدام از دولتهای ریاست جمهوری مدار و پارلمان مدار هنوز به پایان نرسیدهاند. در حالی که من مخالفم با آنالیز بل، ولی با بسیاری از نکوهش های او از چپ سیاسی، جنگ نمیکنم. بخش کاپیتالیست ترتیبی ساده از توافقات برای حکم رانی از یک سطح (طبقه) به سطح (طبقه) دیگر نیست. هم زمان جدایی طبقات تنها جدایی پتانسیل نیروها هستند در بخش مدرن صنعتی و نه لزوما مهم. در واقع آن حرکتهای اجتماعی سیاست است که آزمایش شده اند. این کتاب قابل توجه و دربرگیرندة مثالهایی از تضادهای غیر طبقاتی نیست. حرکتهای پنج بخش نخست بعضی از مشکلات مرکزی داخل سیاست اجتماعی سنتی را بررسی میکند. بخش (1) توضیح می دهد ارتباط میان پردازش اجتماعی کارکتر سیاست در حالی که بخش (2) نشان میدهد که چگونه آن رفتار بدست آمده است. نتایجی دارد که نه تنها برای شخص اما برای سیستم سیاسی کاربرد دارد. در بخش سوم من بحث کردم تحصیلات نرمال ابزار اصلی تحصیلات سیاسی است و آن قابل دسترس میباشد. ولی در بریتانیا، و ایالات متحده ایجاد نشد، و مورد توجه قرار گرفتند گونههای شهروندی. در بخش چهارم و پنجم الگوهای مشارکت سیاسی مورد توجه قرار گرفتهاند و پاسخ آنها خوب میباشد به ساختارهای ارائه شده، و نقش اجتماعی نیز بررسی شده است. قسمت دوم کتاب بر پایهی مواد پروندهای کشیده شده از حرکتهای معاصر سیاست – اجتماع است. این حرکتها اساسا برخلاف الگوی درونی قابل ارزیابی هستند. هدف این است که ببینیم چه مفهومهایی را آنها نگه داشتهاند برای پردازش آموزههای سیاسی و چگونه این مفاهیم ادراک ما را از فرهنگ سیاسی انگو- آمریکایی در بر میگیرد. بخش کارکردی روی کلاس مقاومت از نوع تحقیقاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 97
معرفی: در زیر اثری از هربتهایمن در (سال) 1959، چاپ شده است. سیاست اجتماعی به سرعت گسترش یافته است. نظم زیر گروهی داخل تحقیقات سیاسی میباشد. امروزه این تحقیقات مخصوص در حال پایان هستند و شاید بهتر و به صرفهتر بود اگر یک گزارش در مورد آن نوشته میشد تا اینکه یک کتاب دیگر در این موضوع پوشش داده شود. هر چند من به طور اخص توضیح نمیدهم چرا سیاست اجتماعی و تحقیق آن در سالهای 1960 گسترش یافت، نه حتی دلایل سقوط آن را، من به تأثیرات بعضی از پیشرفت های اصلی مربوط ساخته ام. من هم چنین به بعضی از تالیفات مرکزی برای نشان دادن این که کدام برای آنالیز جامعه سیاست معاصر در داخل دموکراسیهای انگلو- آمریکا است. نیز توجه کرده ام چنانچه این کتابی است که سعی میکند شماری از چیزهای مختلف را بررسی کند. بین یک دولت رقابتی است که در آن تغییرات کارکترهای فرهنگ سیاسی آنگلو- آمریکایی را آزمایش می کند. در زمانی که ما نزدیک هستیم تا سالگرد انقلاب امریکا را جشن بگیریم این به نظر می رسد که هر دو در این زمان مهم است. فرهنگ سیاسی دوباره ارزیابی افکار به عنوان حرکات است که ماندگاری دو سیاست را تهدید میکند. همچنین نشان میدهد توجهات جامعه شناسی سیاسی را برای استفاده از تاریخ معاصر در راستای هدفش. این کتاب بنابراین مجموعی از مواد خام متضاد است و هر چند محصول نهایی شاید به سلیقه ی همه کس نیاید، آن عکس العمل سنتی در جامعه دارد که من آن را میپذیرم.
این کتاب «پایان ایدئولوژی» دانیل بل در یک زندگی سیاسی است. «تعریف دموکراسی کاپیتالیستی»، که در دوره پیشرفت بخشهای صنعتی بود. این زاویه دید دیگری از آن زندگی سیاسی است. که البته با سودمندی از تجربیات تاریخی بیشتر نوشته نشده است. سالهای 1960 شاهد، سقوط توافقات سیاسی و ایدئولوژی بود. اما در مقایسه سیاستهای مانده در بریتانیا و ایالات متحده، هر چند بعضی ها ترسها و امیدهاشان را ابراز کردند، هیچ کدام از دولتهای ریاست جمهوری مدار و پارلمان مدار هنوز به پایان نرسیدهاند. در حالی که من مخالفم با آنالیز بل، ولی با بسیاری از نکوهش های او از چپ سیاسی، جنگ نمیکنم. بخش کاپیتالیست ترتیبی ساده از توافقات برای حکم رانی از یک سطح (طبقه) به سطح (طبقه) دیگر نیست. هم زمان جدایی طبقات تنها جدایی پتانسیل نیروها هستند در بخش مدرن صنعتی و نه لزوما مهم. در واقع آن حرکتهای اجتماعی سیاست است که آزمایش شده اند. این کتاب قابل توجه و دربرگیرندة مثالهایی از تضادهای غیر طبقاتی نیست. حرکتهای پنج بخش نخست بعضی از مشکلات مرکزی داخل سیاست اجتماعی سنتی را بررسی میکند. بخش (1) توضیح می دهد ارتباط میان پردازش اجتماعی کارکتر سیاست در حالی که بخش (2) نشان میدهد که چگونه آن رفتار بدست آمده است. نتایجی دارد که نه تنها برای شخص اما برای سیستم سیاسی کاربرد دارد. در بخش سوم من بحث کردم تحصیلات نرمال ابزار اصلی تحصیلات سیاسی است و آن قابل دسترس میباشد. ولی در بریتانیا، و ایالات متحده ایجاد نشد، و مورد توجه قرار گرفتند گونههای شهروندی. در بخش چهارم و پنجم الگوهای مشارکت سیاسی مورد توجه قرار گرفتهاند و پاسخ آنها خوب میباشد به ساختارهای ارائه شده، و نقش اجتماعی نیز بررسی شده است. قسمت دوم کتاب بر پایهی مواد پروندهای کشیده شده از حرکتهای معاصر سیاست – اجتماع است. این حرکتها اساسا برخلاف الگوی درونی قابل ارزیابی هستند. هدف این است که ببینیم چه مفهومهایی را آنها نگه داشتهاند برای پردازش آموزههای سیاسی و چگونه این مفاهیم ادراک ما را از فرهنگ سیاسی انگو- آمریکایی در بر میگیرد. بخش کارکردی روی کلاس مقاومت از نوع تحقیقاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
خلاصه کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو ترجمه مینو مشیری
ژوزه ساراماگو، نویسندة پرتغالی، که بارها نامزد جایزة نوبل ادبیات شده بود، سرانجام ، و دیر هنگام – در سن 76 سالگی– موفق شد در سال 1998 این جایزه را از آن خود وکشورش کند. آثار این رمان نویس و شاعر که به عبارتی رئالیسم جادویی را با انتقادات گزندة سیاسی میآمیزد به 25 زبان ترجمه شده است.
ساراماگو در سال 1922 در نزدیکی لیسبون در خانوادهای تنگدست به دنیا آمد و به دلیل فقر نتوانست تحصیلات دانشگاهیاش را به پایان رساند. در یک آهنگری به کارمشغول شد تا بتواند به طور پاره وقت به درسش ادامه دهد.
ساراماگو نخستین رمانش« کشور گناه» را درسال 1947 نوشت اما 35 سال انتظار کشید تا سرانجام موفقیت ادبی و شهرت در سال 1982 با انتشار رمان « بالتازار و بلیوندا» به سراغش بیاید.
سبک شاعرانة ساراماگو که تخیل و تاریخ و انتقاد از سرکوب سیاسی و فقر را با هم میآمیزد موجب شده است که او را به نویسندگان امریکای لاتین بویژه گابریل گارسیا مارکز تشبیه کنند. اما ساراماگو منکر این شباهت است و میگوید بیشتر از سوانتس و گوگول تأثیر پذیرفته است.
اثر جنجالی ساراماگو « انجیل به روایت عیسی مسیح» بود که در سال 1992 منتشر گردید. وزیر کشور وقت پرتغال آنچنان از این رمان برآشفت که نام ساراماگو را از فهرست نامزدهای : جایزة ادبی اروپا» حذف کرد و گفت این رمان توهین به کاتولیکهای پرتغال است و موجب تفرقه افکنی در کشور شده است . ساراماگو نیز به نشانة اعتراض با همسر اسپانیاییاش پرتغال را ترک گرفت و به لانساروت، جزیره ای آتشفشانی از جزایر قناری، به تبعیدی خود خواسته رفت.
فرهنگستان سوئد با ستایش از ساراماگو و اعلام اهدای جایزة نوبل ادبیات 1998 به وی گفت:« آثار ساراماگو با تمثیلهای ملهم از تخیل و شفقت و طعنه ما را بی وقفه وادار به ادراک یک واقعیت فرار و مبهم میکند.»
« کوری» یک رمان خاص است، یک اثر تمثیلی ، بیرون از حصار زمان و مکان، یک رمان معترضانه اجتماعی، سیاسی که آشفتگی واجتماع و انسانهای سر در گم را در دایرة افکار خویش و مناسبات اجتماعی تصویر میکند.
ساراماگو تأکید بر این حقیقت دارد که اعمال انسانی در « موقعیت» معنا میشود و ملاک مطلقی برای قضاوت وجود ندارد، زیرا موقعیت انسان ثابت نیست و در تحول دائمی است. در یک کلام ساده، دغدغة عمدة ذهن ساراماگو در این رمان فلسفی مسئله سرگشتگی انسان معاصر یا « انسان در موقعیت» است که از خلال ابعاد و لایه های مختلف و واکنشهای انان بررسی می شود.
از دیگر مایههای اصلی رمان نقد خشونت و میلیتاریسم، اطاعات کورکورانه ، دیکتاتوری و سیر تاریخی و فراگیر بودن آن است.
در شهری که اپیدمی وحشتناک کوری- نه کوری سیاه و تاریک که کوری سفید و تابناک- شیوع پیدا میکند و نمیدانیم کجاست و میتواند هر جایی باشد، خیابانها نام ندارد. شخصیتهای رمان نیز نام ندارد
دکتر، زن دکتر، دختری که عینک دودی داشت، پیرمردی که چشم بند سیاه داشت، پسرک لوچ .سبک و ساختار دشوار رمان، پس از چند صفحه، جاذبهای استثنایی پیدا میکند.درخلال پاراگرافهای طولانی، پیچیدگیهای روح انسان و مشکلات غامض زندگی را تداعی میکند.
کوری مورد نظر ساراماگو کوری معنوی است. سازماندهی و قانونمندی و رفتار عاقلانه خود به نوعی آغاز بینایی است. ساراماگو کلام پیچیده و چند پهلویش را در دهان تک تک شخصیتهای کتاب و مخصوصاض در پایان در دهان زن دکتر گذاشته است:« چرا ما کور شدیم، نمی دانم ،شاید روزی بفهمیم ، میخواهی عقیدة مرا بدانی ، بله ، بگو ، فکر نمیکنم ما کور شدیم ، فکر میکنم ما کور هستیم، کور اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند اما نمیبینند.»
ساراماگو در « کوری» تعهد و باور عمیق خود را به عدالت اجتماعی، احترام به خرد و عقل سلیم همراه با تزکیة روح و جسم که تنها را ضمانت پایدار ماندن هر جامعهای است درغالب یک رمان هنرمندان و شگفت انگیز به ما ارمغان میدهد.
« کوری» در سال 1995 منتشر شد. ساراماگو میگوید:« این کوری واقعی نیست ، تمثیلی است. کور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسانها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمیکنیم....»
خلاصه داستا ن :
در این رمان ، شخصیت های داستان نام ندارد و عنوان های آنها رمز گونه است و به نقش اجتماعی هر یک اکتفا می شود . خلاصه ی رمان کوری چنین است :در پشت چراغ قرمز ، راننده ی اتومبیلی ناگهان کور می شود . این مرد به کوری عجیبی دچار شده ،یعنی همه چیز را سفید می بیند و گویی در دریای شیر فرو رفته است . مرد دیگری او را به خانه اش می رساند ، اما اتومبیل این کور را می دزدد . همسرش او را به چشم پزشکی می رساند ، اما علت کوری کشف نمی شود . چشم پزشک و دزد اتومبیل هم به همین ترتیب کور می شوند ، چشم پزشک مسئولین بهداشت را با خبر می سازد . این فاجعه را هیولای سفید می گویند . مسئولین برای جلوگیری از سرایت آن، کورها و نزدیکانشان را در ساختمان تیمارستانی قرنطینه می کنند ، اما روز به روز تعداد کورها بیشتر می شود . همسر چشم پزشک کور نمی شود ، اما خودش را به کوری می زند تا از همسرش جدا نشود ، او تنها کسی است که تا پایان داستان بیناست . در قرنطینه چه بلاهایی که بر سر کورها نمی آید . همسر چشم پزشک از رفتارها و مصیبت های آن ها گزارش عبرتانگیزی می دهد . بسیاری از کورها به دست سربازان و نگهبانان قرنطینه کشته می شوند . اما سربازها هم کم کم کور می شوند .
بزرگ ترین مشکل برای کورها برآوردن نیازهای اولیه یعنی خوراک و مستراح است و با این که دولت به آن ها غذا تحویل می دهد ، اما تقسیم کردن و استفاده از آن بسیار دشوار می شود . آن دزد اتومبیل به دلیل دست درازی به دختر عینکی زخمی و به دست سربازان کشته می شود . دولت و رسانه ها وعده های دروغین می دهند که کوری در حال کنترل است . نظم و ترتیب شهر از بین می رود و کسانی که یک باره کور می شوند ، همه چیز را از بین می برند ، اتوبوس ها و هواپیماها ،سقوط می کنند و حوادثی مانند این ها .
در قرنطینه که کشوری مستقل است ، دسته یی از کورها اوباش و مسلح ،کنترل غذا را به دست می گیرند . از بقیه کورها می خواهند که به خواسته های آنها تن دهند و گرنه غذای هر بخش را قطع می کنند ، کورها هم برای زنده ماندن تن به همه چیز می دهند ، ابتدا پول و جواهرات و وسایل آن ها را می گیرند و در مرحله بعد زن های هر بخش را می خواهند .
همسر چشم پزشک که بیناست ، قهرمانانه سر دسته اوباش را از پا درمی آورد و لشگری درست می کند تا با اوباش بجنگند . با چند کشته ، بالاخره بخشی که اوباش در آن هستند به وسیله همین زن به آتش کشیده می شود ،اما آتش قرنطینه را فرا می گیرد . کورها فرار می کنند ، اما از سربازهای نگهبان اثری نمی بینند . گروه گروه به شهر می آیند ، اما شهر را زباله دانی متروک ، ویرانه ، بدون آب ، برق ، گاز و دیگر امکانات می یایبند . همه کور شدهاند و کورها که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
خلاصه کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو ترجمه مینو مشیری
ژوزه ساراماگو، نویسندة پرتغالی، که بارها نامزد جایزة نوبل ادبیات شده بود، سرانجام ، و دیر هنگام – در سن 76 سالگی– موفق شد در سال 1998 این جایزه را از آن خود وکشورش کند. آثار این رمان نویس و شاعر که به عبارتی رئالیسم جادویی را با انتقادات گزندة سیاسی میآمیزد به 25 زبان ترجمه شده است.
ساراماگو در سال 1922 در نزدیکی لیسبون در خانوادهای تنگدست به دنیا آمد و به دلیل فقر نتوانست تحصیلات دانشگاهیاش را به پایان رساند. در یک آهنگری به کارمشغول شد تا بتواند به طور پاره وقت به درسش ادامه دهد.
ساراماگو نخستین رمانش« کشور گناه» را درسال 1947 نوشت اما 35 سال انتظار کشید تا سرانجام موفقیت ادبی و شهرت در سال 1982 با انتشار رمان « بالتازار و بلیوندا» به سراغش بیاید.
سبک شاعرانة ساراماگو که تخیل و تاریخ و انتقاد از سرکوب سیاسی و فقر را با هم میآمیزد موجب شده است که او را به نویسندگان امریکای لاتین بویژه گابریل گارسیا مارکز تشبیه کنند. اما ساراماگو منکر این شباهت است و میگوید بیشتر از سوانتس و گوگول تأثیر پذیرفته است.
اثر جنجالی ساراماگو « انجیل به روایت عیسی مسیح» بود که در سال 1992 منتشر گردید. وزیر کشور وقت پرتغال آنچنان از این رمان برآشفت که نام ساراماگو را از فهرست نامزدهای : جایزة ادبی اروپا» حذف کرد و گفت این رمان توهین به کاتولیکهای پرتغال است و موجب تفرقه افکنی در کشور شده است . ساراماگو نیز به نشانة اعتراض با همسر اسپانیاییاش پرتغال را ترک گرفت و به لانساروت، جزیره ای آتشفشانی از جزایر قناری، به تبعیدی خود خواسته رفت.
فرهنگستان سوئد با ستایش از ساراماگو و اعلام اهدای جایزة نوبل ادبیات 1998 به وی گفت:« آثار ساراماگو با تمثیلهای ملهم از تخیل و شفقت و طعنه ما را بی وقفه وادار به ادراک یک واقعیت فرار و مبهم میکند.»
« کوری» یک رمان خاص است، یک اثر تمثیلی ، بیرون از حصار زمان و مکان، یک رمان معترضانه اجتماعی، سیاسی که آشفتگی واجتماع و انسانهای سر در گم را در دایرة افکار خویش و مناسبات اجتماعی تصویر میکند.
ساراماگو تأکید بر این حقیقت دارد که اعمال انسانی در « موقعیت» معنا میشود و ملاک مطلقی برای قضاوت وجود ندارد، زیرا موقعیت انسان ثابت نیست و در تحول دائمی است. در یک کلام ساده، دغدغة عمدة ذهن ساراماگو در این رمان فلسفی مسئله سرگشتگی انسان معاصر یا « انسان در موقعیت» است که از خلال ابعاد و لایه های مختلف و واکنشهای انان بررسی می شود.
از دیگر مایههای اصلی رمان نقد خشونت و میلیتاریسم، اطاعات کورکورانه ، دیکتاتوری و سیر تاریخی و فراگیر بودن آن است.
در شهری که اپیدمی وحشتناک کوری- نه کوری سیاه و تاریک که کوری سفید و تابناک- شیوع پیدا میکند و نمیدانیم کجاست و میتواند هر جایی باشد، خیابانها نام ندارد. شخصیتهای رمان نیز نام ندارد
دکتر، زن دکتر، دختری که عینک دودی داشت، پیرمردی که چشم بند سیاه داشت، پسرک لوچ .سبک و ساختار دشوار رمان، پس از چند صفحه، جاذبهای استثنایی پیدا میکند.درخلال پاراگرافهای طولانی، پیچیدگیهای روح انسان و مشکلات غامض زندگی را تداعی میکند.
کوری مورد نظر ساراماگو کوری معنوی است. سازماندهی و قانونمندی و رفتار عاقلانه خود به نوعی آغاز بینایی است. ساراماگو کلام پیچیده و چند پهلویش را در دهان تک تک شخصیتهای کتاب و مخصوصاض در پایان در دهان زن دکتر گذاشته است:« چرا ما کور شدیم، نمی دانم ،شاید روزی بفهمیم ، میخواهی عقیدة مرا بدانی ، بله ، بگو ، فکر نمیکنم ما کور شدیم ، فکر میکنم ما کور هستیم، کور اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند اما نمیبینند.»
ساراماگو در « کوری» تعهد و باور عمیق خود را به عدالت اجتماعی، احترام به خرد و عقل سلیم همراه با تزکیة روح و جسم که تنها را ضمانت پایدار ماندن هر جامعهای است درغالب یک رمان هنرمندان و شگفت انگیز به ما ارمغان میدهد.
« کوری» در سال 1995 منتشر شد. ساراماگو میگوید:« این کوری واقعی نیست ، تمثیلی است. کور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسانها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمیکنیم....»
خلاصه داستا ن :
در این رمان ، شخصیت های داستان نام ندارد و عنوان های آنها رمز گونه است و به نقش اجتماعی هر یک اکتفا می شود . خلاصه ی رمان کوری چنین است :در پشت چراغ قرمز ، راننده ی اتومبیلی ناگهان کور می شود . این مرد به کوری عجیبی دچار شده ،یعنی همه چیز را سفید می بیند و گویی در دریای شیر فرو رفته است . مرد دیگری او را به خانه اش می رساند ، اما اتومبیل این کور را می دزدد . همسرش او را به چشم پزشکی می رساند ، اما علت کوری کشف نمی شود . چشم پزشک و دزد اتومبیل هم به همین ترتیب کور می شوند ، چشم پزشک مسئولین بهداشت را با خبر می سازد . این فاجعه را هیولای سفید می گویند . مسئولین برای جلوگیری از سرایت آن، کورها و نزدیکانشان را در ساختمان تیمارستانی قرنطینه می کنند ، اما روز به روز تعداد کورها بیشتر می شود . همسر چشم پزشک کور نمی شود ، اما خودش را به کوری می زند تا از همسرش جدا نشود ، او تنها کسی است که تا پایان داستان بیناست . در قرنطینه چه بلاهایی که بر سر کورها نمی آید . همسر چشم پزشک از رفتارها و مصیبت های آن ها گزارش عبرتانگیزی می دهد . بسیاری از کورها به دست سربازان و نگهبانان قرنطینه کشته می شوند . اما سربازها هم کم کم کور می شوند .
بزرگ ترین مشکل برای کورها برآوردن نیازهای اولیه یعنی خوراک و مستراح است و با این که دولت به آن ها غذا تحویل می دهد ، اما تقسیم کردن و استفاده از آن بسیار دشوار می شود . آن دزد اتومبیل به دلیل دست درازی به دختر عینکی زخمی و به دست سربازان کشته می شود . دولت و رسانه ها وعده های دروغین می دهند که کوری در حال کنترل است . نظم و ترتیب شهر از بین می رود و کسانی که یک باره کور می شوند ، همه چیز را از بین می برند ، اتوبوس ها و هواپیماها ،سقوط می کنند و حوادثی مانند این ها .
در قرنطینه که کشوری مستقل است ، دسته یی از کورها اوباش و مسلح ،کنترل غذا را به دست می گیرند . از بقیه کورها می خواهند که به خواسته های آنها تن دهند و گرنه غذای هر بخش را قطع می کنند ، کورها هم برای زنده ماندن تن به همه چیز می دهند ، ابتدا پول و جواهرات و وسایل آن ها را می گیرند و در مرحله بعد زن های هر بخش را می خواهند .
همسر چشم پزشک که بیناست ، قهرمانانه سر دسته اوباش را از پا درمی آورد و لشگری درست می کند تا با اوباش بجنگند . با چند کشته ، بالاخره بخشی که اوباش در آن هستند به وسیله همین زن به آتش کشیده می شود ،اما آتش قرنطینه را فرا می گیرد . کورها فرار می کنند ، اما از سربازهای نگهبان اثری نمی بینند . گروه گروه به شهر می آیند ، اما شهر را زباله دانی متروک ، ویرانه ، بدون آب ، برق ، گاز و دیگر امکانات می یایبند . همه کور شدهاند و کورها که