لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
تبیین جایگاه تعاونیها در موفقیت کارآفرینان
تعاونیها بعنوان یکی از اشکال سازمانهای مردمی دارای قابلیتهای فراوان جهت ایفای نقش در حمایت اقتصادی جوامع میباشند و افزون بر ویژگی ایجاد آفرینش تعاملات مثبت اجتماعی، اهمیت ویژه آنها در استفاده از امکانات بالقوه کسب و کار، حمایت از کارآفرینی، تولید ثروت و تأمین خدمات اجتماعی- رفاهی و طبقهبندی واحدهای تولیدی و خدماتی به عنوان مکمل روشهای دیگر میباشد. بر اساس اصل 44 قانون اساسی کشور ما، کارکرد بخش تعاون ایجاد اشتغال برای کسانی است که مهارت لازم برای انجام کار و حرفهای را دارند اما سرمایه کافی برای ایجاد اشتغال در اختیار ندارند. این افراد میتوانند در قالب تشکلهای تعاونی سازماندهی شوند و از محل تسهیلات بانکی و سایر منابع مالی، کسب وکاری را راهاندازی نمایند.
بررسی تحقیقات انجام شده نشان میدهد که تا کنون در کشور ما مطالعهای در خصوص جایگاه و نقش شرکتهای تعاونی در موفقیت کارآفرینان انجام نشده است. راجا مایی مان راجا یوسف در کالج تعاونی مالزی مطالعهای در زمینه "خصوصیات و وظایف مدیران در شرکتهای تعاونی مالزی: مقایسهای بین مدیران موفق و کمتر موفق" انجام داده است که در نتیجه این تحقیق او نتوانست در مقایسه بین خصوصیات شرکتهای تعاونی موفق و کمتر موفق تفاوت بارزی را شناسایی کند.
این مقاله میکوشد مشخص کند که تعاونیها جایگاه مناسبی برای موفقیت کارآفرینان میباشند. اهداف این تحقیق عبارت از: تعیین ویژگیهای محیطی و نیروی انسانی تعاونیهای موفق و ناکارآمد، تعیین خصوصیات کارآفرینی کارآفرینان، مشخص کردن سبک مدیریتی در شرکتهای تعاونی و مطالعه ویژگیهای مدیریتی مؤثر در موفقیت مدیران تعاونیها و بررسی شباهتها و تفاونهای بین خصوصیات کارآفرینی، مدیریت و رهبری تعاونیها میباشد.
بیان مسأله
رشد سریع جمعیت و سایر تحولات اجتماعی ـ اقتصادی پرشتاب در چنددهه گذشته از جمله: محدود شدن فرصتهای استخدامی از طرف دولت، عملکرد نامطلوب نظام آموزش عالی در تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآزموده و کم توجهی به آموزشهای کاربردی، فقدان ساختار مناسب در بخش خصوصی برای جذب دانشآموختگان دانشگاهها، مشکلات موجود در ساختار فرهنگی جامعه، مشکلات موجود در فضای کسب و کارها، فقدان ارتباط مؤثر میان دانشگاه و بخشهای مختلف اقتصادی، وجود مشکلات اجرایی در پیاده کردن سیاستها و برنامههای کلان اشتغال کشور و... (1) موجب بروز مساله بیکاری جوانان در جامعه ایرانی شده است. حل معضل بزرگ بیکاری جامعه فعلی ایران و دغدغه جدی اشتغال، تنها از طریق بخش دولتی و خصوصی میسر نمیباشد به عبارت دیگر امروزه در عصر جهانی شدن و برداشته شدن سرحدات و مرزها، بخش دولتی به تنهایی قادر به حل مشکل بیکاری نمیباشد چرا که استخدام در بخش دولتی به ندرت صورت میگیرد و سیاست دولت مبنی بر کاستن از بار سنگین پیکره این بخش باید عملی گردد لذا استخدام و جذب نیرو در مراکز دولتی آن طوری که باید و شاید مقدور نمیباشد.
امروزه اکثر صاحبنظران بر این باور هستند که کارآفرینی تنها راهکار مؤثر جهت رفع معضل بیکاری در جامعه است. کارآفرینی، به معنای فرآیندی ارزشی که منجر به تولید کالاها یا خدمات جدید میشود، موجب میگردد که سرمایهها و استعدادهای افراد در مسیر اشتغالزایی، خدمترسانی، افزایش سطح رفاه عمومی جامعه و پویایی اقتصاد کشور به کار گرفته شده و دستیابی به توسعه پایدار تسهیل گردد. یک فرد کارآفرین، منتظر سرمایهگذاری و ایجاد شغل ازطرف دولت نیست. او خود با شناخت صحیح از فرصتها و استفاده ازسرمایههای راکد، امکاناتی را فراهمنموده و با سازماندهی و مدیریت مناسب منابع، ایدة خویش را عملیمینماید و بدین ترتیب نه تنها خودش شاغل میشود، بلکه بدون اتکاء به دولت، برای تعداد دیگری از افراد نیز شغل میآفریند که این امر در دراز مدت سبب کاهش نرخ بیکاری در کشور خواهد گردید (2). با توجه به لزوم توجه و اهمیت به مقوله کارآفرینی به منظور رفع بحران بیکاری در کشور، لازم است که با توجه به نظام اقتصادی و چشمانداز آینده، ساختارهای مناسب جهت توسعه کارآفرینی نیز به کارآفرینان معرفی گردد. یکی از مناسبترین ساختارها و سازمانهایی که میتواند کارآفرینان را در خود جای دهد و آنان را به سر منزل مقصود برساند، بخش "تعاونی" است. زیرا اکثر نیروهای بیکار جامعه فعلی ایران به ویژه تحصیل کردهها و فارغالتحصیلان دانشگاهها فاقد سرمایه کافی و در گردش برای آغاز و تدارک فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و ایجاد منبع درآمد و زمینه شغلی میباشند و اغلب به لحاظ کمبود یا فقدان سرمایه کافی برای آغاز حرکت و فعالیت در زمینههای مختلف اقتصادی دچار مشکل میباشند در نتیجه نیروهای بیکار جویای کار میتوانند با تشکیل تعاونیهای مختلف و ادغام سرمایههای فکری و مادی و تبدیل سرمایههای کوچک به سرمایههای کلان و کارساز و با در کنار هم قرار دادن مهارتها و توانمندیهای مختلف در زمینههای مختلف و متنوع بسیاری از نیازهای خود از جمله اشتغال را با فعالیتهای گروهی خودشان برآورد سازند و اغلب نیازهای جامعه را نیز برطرف نمایند و زمینههای شکوفایی بسیاری از زمینهها و موارد احیاء نشده را به فعل برسانند.
با توجه به اینکه خلاقیت، نوآوری و توان کشف فرصتهای جدید از بارزترین ویژگیهای کارآفرینان است و خصوصیات رفتاری و روانی این گونه افراد ( ازقبیل استقلال طلبی، نیاز به پیشرفت, ریسک پذیری و ... ) نیاز به شرایط خاص ومتفاوتی دارد، بخش تعاونی بهترین بستر برای پرورش و پیشرفت کارآفرینان میباشد: عوامل تشکیل دهنده یک تعاونی به جای فردیت مبتنی بر جمع است. از این رو ماهیت جمعی فکر کردن و جمعی عمل کردن را با خود به همراه دارد. ثانیاً در تعاون سود شخصی به عنوان محور و یا هدف اصلی نیست و آراء و عقاید دیگران، حتی اگر حداقل سهام را داشته باشند مورد احترام واقع میشود (3). روح کلام اینکه تعاونی جایگاه مناسبی است که میتواند روحیه کارآفرینی را در افراد تقویت نموده و در شکوفایی ویژگیهای مثبت آنان نقش بسزایی داشته باشد. به همین منظور در مقاله حاضر تلاش گردیده است تا با توجه به ضرورتهای مطرح شده در خصوص تعامل میان کارآفرینی و بخش تعاونی، تبیینهای لازم ارائه گردد.
تعریف تعاونی
واژه (Co-Operation) را اولین بار رابرت آون در مقابل واژه رقابت (Competition) به کار گرفت. تاکنون تعاریف متعددی ازتعاون و تعاونی ارائه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
تبیین جایگاه تعاونیها در موفقیت کارآفرینان
تعاونیها بعنوان یکی از اشکال سازمانهای مردمی دارای قابلیتهای فراوان جهت ایفای نقش در حمایت اقتصادی جوامع میباشند و افزون بر ویژگی ایجاد آفرینش تعاملات مثبت اجتماعی، اهمیت ویژه آنها در استفاده از امکانات بالقوه کسب و کار، حمایت از کارآفرینی، تولید ثروت و تأمین خدمات اجتماعی- رفاهی و طبقهبندی واحدهای تولیدی و خدماتی به عنوان مکمل روشهای دیگر میباشد. بر اساس اصل 44 قانون اساسی کشور ما، کارکرد بخش تعاون ایجاد اشتغال برای کسانی است که مهارت لازم برای انجام کار و حرفهای را دارند اما سرمایه کافی برای ایجاد اشتغال در اختیار ندارند. این افراد میتوانند در قالب تشکلهای تعاونی سازماندهی شوند و از محل تسهیلات بانکی و سایر منابع مالی، کسب وکاری را راهاندازی نمایند.
بررسی تحقیقات انجام شده نشان میدهد که تا کنون در کشور ما مطالعهای در خصوص جایگاه و نقش شرکتهای تعاونی در موفقیت کارآفرینان انجام نشده است. راجا مایی مان راجا یوسف در کالج تعاونی مالزی مطالعهای در زمینه "خصوصیات و وظایف مدیران در شرکتهای تعاونی مالزی: مقایسهای بین مدیران موفق و کمتر موفق" انجام داده است که در نتیجه این تحقیق او نتوانست در مقایسه بین خصوصیات شرکتهای تعاونی موفق و کمتر موفق تفاوت بارزی را شناسایی کند.
این مقاله میکوشد مشخص کند که تعاونیها جایگاه مناسبی برای موفقیت کارآفرینان میباشند. اهداف این تحقیق عبارت از: تعیین ویژگیهای محیطی و نیروی انسانی تعاونیهای موفق و ناکارآمد، تعیین خصوصیات کارآفرینی کارآفرینان، مشخص کردن سبک مدیریتی در شرکتهای تعاونی و مطالعه ویژگیهای مدیریتی مؤثر در موفقیت مدیران تعاونیها و بررسی شباهتها و تفاونهای بین خصوصیات کارآفرینی، مدیریت و رهبری تعاونیها میباشد.
بیان مسأله
رشد سریع جمعیت و سایر تحولات اجتماعی ـ اقتصادی پرشتاب در چنددهه گذشته از جمله: محدود شدن فرصتهای استخدامی از طرف دولت، عملکرد نامطلوب نظام آموزش عالی در تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآزموده و کم توجهی به آموزشهای کاربردی، فقدان ساختار مناسب در بخش خصوصی برای جذب دانشآموختگان دانشگاهها، مشکلات موجود در ساختار فرهنگی جامعه، مشکلات موجود در فضای کسب و کارها، فقدان ارتباط مؤثر میان دانشگاه و بخشهای مختلف اقتصادی، وجود مشکلات اجرایی در پیاده کردن سیاستها و برنامههای کلان اشتغال کشور و... (1) موجب بروز مساله بیکاری جوانان در جامعه ایرانی شده است. حل معضل بزرگ بیکاری جامعه فعلی ایران و دغدغه جدی اشتغال، تنها از طریق بخش دولتی و خصوصی میسر نمیباشد به عبارت دیگر امروزه در عصر جهانی شدن و برداشته شدن سرحدات و مرزها، بخش دولتی به تنهایی قادر به حل مشکل بیکاری نمیباشد چرا که استخدام در بخش دولتی به ندرت صورت میگیرد و سیاست دولت مبنی بر کاستن از بار سنگین پیکره این بخش باید عملی گردد لذا استخدام و جذب نیرو در مراکز دولتی آن طوری که باید و شاید مقدور نمیباشد.
امروزه اکثر صاحبنظران بر این باور هستند که کارآفرینی تنها راهکار مؤثر جهت رفع معضل بیکاری در جامعه است. کارآفرینی، به معنای فرآیندی ارزشی که منجر به تولید کالاها یا خدمات جدید میشود، موجب میگردد که سرمایهها و استعدادهای افراد در مسیر اشتغالزایی، خدمترسانی، افزایش سطح رفاه عمومی جامعه و پویایی اقتصاد کشور به کار گرفته شده و دستیابی به توسعه پایدار تسهیل گردد. یک فرد کارآفرین، منتظر سرمایهگذاری و ایجاد شغل ازطرف دولت نیست. او خود با شناخت صحیح از فرصتها و استفاده ازسرمایههای راکد، امکاناتی را فراهمنموده و با سازماندهی و مدیریت مناسب منابع، ایدة خویش را عملیمینماید و بدین ترتیب نه تنها خودش شاغل میشود، بلکه بدون اتکاء به دولت، برای تعداد دیگری از افراد نیز شغل میآفریند که این امر در دراز مدت سبب کاهش نرخ بیکاری در کشور خواهد گردید (2). با توجه به لزوم توجه و اهمیت به مقوله کارآفرینی به منظور رفع بحران بیکاری در کشور، لازم است که با توجه به نظام اقتصادی و چشمانداز آینده، ساختارهای مناسب جهت توسعه کارآفرینی نیز به کارآفرینان معرفی گردد. یکی از مناسبترین ساختارها و سازمانهایی که میتواند کارآفرینان را در خود جای دهد و آنان را به سر منزل مقصود برساند، بخش "تعاونی" است. زیرا اکثر نیروهای بیکار جامعه فعلی ایران به ویژه تحصیل کردهها و فارغالتحصیلان دانشگاهها فاقد سرمایه کافی و در گردش برای آغاز و تدارک فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و ایجاد منبع درآمد و زمینه شغلی میباشند و اغلب به لحاظ کمبود یا فقدان سرمایه کافی برای آغاز حرکت و فعالیت در زمینههای مختلف اقتصادی دچار مشکل میباشند در نتیجه نیروهای بیکار جویای کار میتوانند با تشکیل تعاونیهای مختلف و ادغام سرمایههای فکری و مادی و تبدیل سرمایههای کوچک به سرمایههای کلان و کارساز و با در کنار هم قرار دادن مهارتها و توانمندیهای مختلف در زمینههای مختلف و متنوع بسیاری از نیازهای خود از جمله اشتغال را با فعالیتهای گروهی خودشان برآورد سازند و اغلب نیازهای جامعه را نیز برطرف نمایند و زمینههای شکوفایی بسیاری از زمینهها و موارد احیاء نشده را به فعل برسانند.
با توجه به اینکه خلاقیت، نوآوری و توان کشف فرصتهای جدید از بارزترین ویژگیهای کارآفرینان است و خصوصیات رفتاری و روانی این گونه افراد ( ازقبیل استقلال طلبی، نیاز به پیشرفت, ریسک پذیری و ... ) نیاز به شرایط خاص ومتفاوتی دارد، بخش تعاونی بهترین بستر برای پرورش و پیشرفت کارآفرینان میباشد: عوامل تشکیل دهنده یک تعاونی به جای فردیت مبتنی بر جمع است. از این رو ماهیت جمعی فکر کردن و جمعی عمل کردن را با خود به همراه دارد. ثانیاً در تعاون سود شخصی به عنوان محور و یا هدف اصلی نیست و آراء و عقاید دیگران، حتی اگر حداقل سهام را داشته باشند مورد احترام واقع میشود (3). روح کلام اینکه تعاونی جایگاه مناسبی است که میتواند روحیه کارآفرینی را در افراد تقویت نموده و در شکوفایی ویژگیهای مثبت آنان نقش بسزایی داشته باشد. به همین منظور در مقاله حاضر تلاش گردیده است تا با توجه به ضرورتهای مطرح شده در خصوص تعامل میان کارآفرینی و بخش تعاونی، تبیینهای لازم ارائه گردد.
تعریف تعاونی
واژه (Co-Operation) را اولین بار رابرت آون در مقابل واژه رقابت (Competition) به کار گرفت. تاکنون تعاریف متعددی ازتعاون و تعاونی ارائه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
تبیین جایگاه تعاونیها در موفقیت کارآفرینان
تعاونیها بعنوان یکی از اشکال سازمانهای مردمی دارای قابلیتهای فراوان جهت ایفای نقش در حمایت اقتصادی جوامع میباشند و افزون بر ویژگی ایجاد آفرینش تعاملات مثبت اجتماعی، اهمیت ویژه آنها در استفاده از امکانات بالقوه کسب و کار، حمایت از کارآفرینی، تولید ثروت و تأمین خدمات اجتماعی- رفاهی و طبقهبندی واحدهای تولیدی و خدماتی به عنوان مکمل روشهای دیگر میباشد. بر اساس اصل 44 قانون اساسی کشور ما، کارکرد بخش تعاون ایجاد اشتغال برای کسانی است که مهارت لازم برای انجام کار و حرفهای را دارند اما سرمایه کافی برای ایجاد اشتغال در اختیار ندارند. این افراد میتوانند در قالب تشکلهای تعاونی سازماندهی شوند و از محل تسهیلات بانکی و سایر منابع مالی، کسب وکاری را راهاندازی نمایند.
بررسی تحقیقات انجام شده نشان میدهد که تا کنون در کشور ما مطالعهای در خصوص جایگاه و نقش شرکتهای تعاونی در موفقیت کارآفرینان انجام نشده است. راجا مایی مان راجا یوسف در کالج تعاونی مالزی مطالعهای در زمینه "خصوصیات و وظایف مدیران در شرکتهای تعاونی مالزی: مقایسهای بین مدیران موفق و کمتر موفق" انجام داده است که در نتیجه این تحقیق او نتوانست در مقایسه بین خصوصیات شرکتهای تعاونی موفق و کمتر موفق تفاوت بارزی را شناسایی کند.
این مقاله میکوشد مشخص کند که تعاونیها جایگاه مناسبی برای موفقیت کارآفرینان میباشند. اهداف این تحقیق عبارت از: تعیین ویژگیهای محیطی و نیروی انسانی تعاونیهای موفق و ناکارآمد، تعیین خصوصیات کارآفرینی کارآفرینان، مشخص کردن سبک مدیریتی در شرکتهای تعاونی و مطالعه ویژگیهای مدیریتی مؤثر در موفقیت مدیران تعاونیها و بررسی شباهتها و تفاونهای بین خصوصیات کارآفرینی، مدیریت و رهبری تعاونیها میباشد.
بیان مسأله
رشد سریع جمعیت و سایر تحولات اجتماعی ـ اقتصادی پرشتاب در چنددهه گذشته از جمله: محدود شدن فرصتهای استخدامی از طرف دولت، عملکرد نامطلوب نظام آموزش عالی در تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآزموده و کم توجهی به آموزشهای کاربردی، فقدان ساختار مناسب در بخش خصوصی برای جذب دانشآموختگان دانشگاهها، مشکلات موجود در ساختار فرهنگی جامعه، مشکلات موجود در فضای کسب و کارها، فقدان ارتباط مؤثر میان دانشگاه و بخشهای مختلف اقتصادی، وجود مشکلات اجرایی در پیاده کردن سیاستها و برنامههای کلان اشتغال کشور و... (1) موجب بروز مساله بیکاری جوانان در جامعه ایرانی شده است. حل معضل بزرگ بیکاری جامعه فعلی ایران و دغدغه جدی اشتغال، تنها از طریق بخش دولتی و خصوصی میسر نمیباشد به عبارت دیگر امروزه در عصر جهانی شدن و برداشته شدن سرحدات و مرزها، بخش دولتی به تنهایی قادر به حل مشکل بیکاری نمیباشد چرا که استخدام در بخش دولتی به ندرت صورت میگیرد و سیاست دولت مبنی بر کاستن از بار سنگین پیکره این بخش باید عملی گردد لذا استخدام و جذب نیرو در مراکز دولتی آن طوری که باید و شاید مقدور نمیباشد.
امروزه اکثر صاحبنظران بر این باور هستند که کارآفرینی تنها راهکار مؤثر جهت رفع معضل بیکاری در جامعه است. کارآفرینی، به معنای فرآیندی ارزشی که منجر به تولید کالاها یا خدمات جدید میشود، موجب میگردد که سرمایهها و استعدادهای افراد در مسیر اشتغالزایی، خدمترسانی، افزایش سطح رفاه عمومی جامعه و پویایی اقتصاد کشور به کار گرفته شده و دستیابی به توسعه پایدار تسهیل گردد. یک فرد کارآفرین، منتظر سرمایهگذاری و ایجاد شغل ازطرف دولت نیست. او خود با شناخت صحیح از فرصتها و استفاده ازسرمایههای راکد، امکاناتی را فراهمنموده و با سازماندهی و مدیریت مناسب منابع، ایدة خویش را عملیمینماید و بدین ترتیب نه تنها خودش شاغل میشود، بلکه بدون اتکاء به دولت، برای تعداد دیگری از افراد نیز شغل میآفریند که این امر در دراز مدت سبب کاهش نرخ بیکاری در کشور خواهد گردید (2). با توجه به لزوم توجه و اهمیت به مقوله کارآفرینی به منظور رفع بحران بیکاری در کشور، لازم است که با توجه به نظام اقتصادی و چشمانداز آینده، ساختارهای مناسب جهت توسعه کارآفرینی نیز به کارآفرینان معرفی گردد. یکی از مناسبترین ساختارها و سازمانهایی که میتواند کارآفرینان را در خود جای دهد و آنان را به سر منزل مقصود برساند، بخش "تعاونی" است. زیرا اکثر نیروهای بیکار جامعه فعلی ایران به ویژه تحصیل کردهها و فارغالتحصیلان دانشگاهها فاقد سرمایه کافی و در گردش برای آغاز و تدارک فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و ایجاد منبع درآمد و زمینه شغلی میباشند و اغلب به لحاظ کمبود یا فقدان سرمایه کافی برای آغاز حرکت و فعالیت در زمینههای مختلف اقتصادی دچار مشکل میباشند در نتیجه نیروهای بیکار جویای کار میتوانند با تشکیل تعاونیهای مختلف و ادغام سرمایههای فکری و مادی و تبدیل سرمایههای کوچک به سرمایههای کلان و کارساز و با در کنار هم قرار دادن مهارتها و توانمندیهای مختلف در زمینههای مختلف و متنوع بسیاری از نیازهای خود از جمله اشتغال را با فعالیتهای گروهی خودشان برآورد سازند و اغلب نیازهای جامعه را نیز برطرف نمایند و زمینههای شکوفایی بسیاری از زمینهها و موارد احیاء نشده را به فعل برسانند.
با توجه به اینکه خلاقیت، نوآوری و توان کشف فرصتهای جدید از بارزترین ویژگیهای کارآفرینان است و خصوصیات رفتاری و روانی این گونه افراد ( ازقبیل استقلال طلبی، نیاز به پیشرفت, ریسک پذیری و ... ) نیاز به شرایط خاص ومتفاوتی دارد، بخش تعاونی بهترین بستر برای پرورش و پیشرفت کارآفرینان میباشد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 69
تبیین نظری مدل نیازمدار شخصیت و عقبماندگی ذهنی:
ماهیت و ابعاد آن
چکیده:
هدف مقاله حاضر کشف شخصیت افراد عقب مانده ذهنی و تبیین آن بر پایه یک مدل نیاز مدار شخصیت که شامل مولفه هایی چون منابع، نیازها و ارزشها است، میباشد. کودکان عقب مانده ذهنی به اقتضاء مراحل رشد و تحول در طی زندگی نوعاً با تکالیفی روبرو میشوند که برایشان آن قدر مشکل است که از انجام آن ناتوانند و لذت نمی برند. به نظر می رسد برای این کودکان، انجام اموری که به نظر بسیاری سخت می رسد، پاداش درونی ناچیزی وجود دارد. موقعیت های زندگی برای بسیاری از آنها چنان تکالیف سختی تدارک می بیند، که موجب ایجاد احساس ناکامی و شکست های پی در پی می گردد. قرار گرفتن آنها در حاشیه زندگی افراد عادی با همه فشارهایی که برای سازگاری و منفعل سازی آنها اعمال می کند، این روند را شدت می بخشد تا جایی که به احساس شایستگی و عزت نفس آنها آسیب های جدی وارد می سازد. اساساً کودکانی که شکست، ناکامی و عزت نفس پایین بیشتری را تجربه می کنند، معمولاً برای اداره امور خود، روش هایی را یاد می گیرند که فاقد کارآمدی مناسب است. از این رو ممکن است از هر شیوه ای که به تخفیف مصیبت ناشی از آنچه «محرومیت از موفقیت» نامیده می شود، استقبال کنند.
پس مسأله اصلی این است که اگر زندگی در جامعه ما، چنین اثراتی بر کودکان عقب مانده ذهنی دارد، چگونه میتوان امور را به گونه ای تغییر دهیم که اثرات نامساعد آن به حداقل برسد؟ آیا میتوان محیط را چنان مرتب کرد که موجب شکست و آشفتگی در آنها نگردد؟ از این رو اگر بتوان کودکان عقب مانده ذهنی را در برابر ضربات احتمالی که به عزت نفس شان وارد میشود تقویت کرد و یا مصون نگه داشت در این صورت میتوان گامی نویدبخش در برنامهریزی، توان بخشی و بهداشت روانی آنان برداشت.
واژه های کلیدی: تبیین، مدل، نیازمدار، شخصیت، عقب ماندگی ذهنی
مقدمه
تمرکز بر موضوع عقب ماندگی ذهنی با تاکید بر جنبه شناختی آن، یعنی ماهیت تاخیر تا ناتوانی عقلی و تاثیر آن بر سازگاری عمومی طی یک قرن گذشته باعث شده که جنبه عاطفی یا هیجانی آن مورد غفلت قرار گیرد. لذا در مقاله حاضر از این جنبه فرد عقب مانده را به عنوان شخصی در نظر می گیریم که مانند افراد عادی می تواند تجربیات شادی یا غمگینی داشته باشد. نتیجة یک مطالعه در مورد بزرگسالانی که در موسسات نگهداری می شدند و اکنون در جامعه زندگی می کنند (آدامز و کریستنسون، 2000) نشان داده است که آنها به زندگی لذتبخش علاقه نشان می دهند. کار به همین جا خاتمه نمی یابد، و آنها تمایل گستردهای به تفریحات، سرگرمی ها، دوستیابی، و خانواده نشان می دهند. این تمایلات بیانگر این موضوع است که ما باید دربارة ماهیت وضعیتٍ این انسان به عنوان یک فرد نگاه کنیم. برداشت ما از شخصیت افراد عقب مانده بر پایه مدلی است که نیازهای جسمانی و روانی اساسی آدمیان، چه سالم و چه ناتوان، را توصیف می کند و نحوه تاثیرپذیری این نیازها را از ناتوانی بررسی می نماید. بر اساس نتایج به دست آمده از نظریه های شخصیت که علاقه خاصی به خویشتن و انگیزش در انسان دارند (مثلاً دسی و ریان، 1990) این مدل شخصیت توجه خاصی به عزت نفس به عنوان بر انگیزانندة رفتار دارد. مقاله حاضر یک مدل نیاز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 69
تبیین نظری مدل نیازمدار شخصیت و عقبماندگی ذهنی:
ماهیت و ابعاد آن
چکیده:
هدف مقاله حاضر کشف شخصیت افراد عقب مانده ذهنی و تبیین آن بر پایه یک مدل نیاز مدار شخصیت که شامل مولفه هایی چون منابع، نیازها و ارزشها است، میباشد. کودکان عقب مانده ذهنی به اقتضاء مراحل رشد و تحول در طی زندگی نوعاً با تکالیفی روبرو میشوند که برایشان آن قدر مشکل است که از انجام آن ناتوانند و لذت نمی برند. به نظر می رسد برای این کودکان، انجام اموری که به نظر بسیاری سخت می رسد، پاداش درونی ناچیزی وجود دارد. موقعیت های زندگی برای بسیاری از آنها چنان تکالیف سختی تدارک می بیند، که موجب ایجاد احساس ناکامی و شکست های پی در پی می گردد. قرار گرفتن آنها در حاشیه زندگی افراد عادی با همه فشارهایی که برای سازگاری و منفعل سازی آنها اعمال می کند، این روند را شدت می بخشد تا جایی که به احساس شایستگی و عزت نفس آنها آسیب های جدی وارد می سازد. اساساً کودکانی که شکست، ناکامی و عزت نفس پایین بیشتری را تجربه می کنند، معمولاً برای اداره امور خود، روش هایی را یاد می گیرند که فاقد کارآمدی مناسب است. از این رو ممکن است از هر شیوه ای که به تخفیف مصیبت ناشی از آنچه «محرومیت از موفقیت» نامیده می شود، استقبال کنند.
پس مسأله اصلی این است که اگر زندگی در جامعه ما، چنین اثراتی بر کودکان عقب مانده ذهنی دارد، چگونه میتوان امور را به گونه ای تغییر دهیم که اثرات نامساعد آن به حداقل برسد؟ آیا میتوان محیط را چنان مرتب کرد که موجب شکست و آشفتگی در آنها نگردد؟ از این رو اگر بتوان کودکان عقب مانده ذهنی را در برابر ضربات احتمالی که به عزت نفس شان وارد میشود تقویت کرد و یا مصون نگه داشت در این صورت میتوان گامی نویدبخش در برنامهریزی، توان بخشی و بهداشت روانی آنان برداشت.
واژه های کلیدی: تبیین، مدل، نیازمدار، شخصیت، عقب ماندگی ذهنی
مقدمه
تمرکز بر موضوع عقب ماندگی ذهنی با تاکید بر جنبه شناختی آن، یعنی ماهیت تاخیر تا ناتوانی عقلی و تاثیر آن بر سازگاری عمومی طی یک قرن گذشته باعث شده که جنبه عاطفی یا هیجانی آن مورد غفلت قرار گیرد. لذا در مقاله حاضر از این جنبه فرد عقب مانده را به عنوان شخصی در نظر می گیریم که مانند افراد عادی می تواند تجربیات شادی یا غمگینی داشته باشد. نتیجة یک مطالعه در مورد بزرگسالانی که در موسسات نگهداری می شدند و اکنون در جامعه زندگی می کنند (آدامز و کریستنسون، 2000) نشان داده است که آنها به زندگی لذتبخش علاقه نشان می دهند. کار به همین جا خاتمه نمی یابد، و آنها تمایل گستردهای به تفریحات، سرگرمی ها، دوستیابی، و خانواده نشان می دهند. این تمایلات بیانگر این موضوع است که ما باید دربارة ماهیت وضعیتٍ این انسان به عنوان یک فرد نگاه کنیم. برداشت ما از شخصیت افراد عقب مانده بر پایه مدلی است که نیازهای جسمانی و روانی اساسی آدمیان، چه سالم و چه ناتوان، را توصیف می کند و نحوه تاثیرپذیری این نیازها را از ناتوانی بررسی می نماید. بر اساس نتایج به دست آمده از نظریه های شخصیت که علاقه خاصی به خویشتن و انگیزش در انسان دارند (مثلاً دسی و ریان، 1990) این مدل شخصیت توجه خاصی به عزت نفس به عنوان بر انگیزانندة رفتار دارد. مقاله حاضر یک مدل نیاز