لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
از زبان مادری تا زبان بینالمللی
مقدمه
شاید این واقعیت در نگاه اول عجیب و اغراقآمیز بهنظر برسد که بسیاری از انسانهای جهان برای رفع احتیاجات روزمرهی خود مجبورند تا چهار یا پنج زبان را بیاموزند:
زبان مادری یا محلی و قومی، که زبانی است که انسان از بدو تولد و اغلب از طریق پدر و مادر خود آنرا فرا میگیرد.
زبان ملی، که فراگیری آن حداکثر از زمان مدرسه رفتن آغاز میگردد و بدون یادگرفتن آن زندگی در کشور مربوطه بسیار سخت و دشوار – اگر نه ناممکن - است.
زبان مذهبی، که شخص بهخاطر درک هرچه دقیقتر دین و مذهب خود و انجام فرایض آن، باید آن را فرا بگیرد.
زبان منطقهای، که فراگیری آن برای افراد غیربومی ساکن در محلی که زبان مادری آن با زبان مادری شخص و/یا زبان ملی کشور مربوطه متفاوت است راهگشا خواهد بود.
زبان بینالمللی، که باید وسیلهای باشد برای ارتباط برقرار ساختن با تمامی کشورهای دیگر جهان.
از بین این پنج مجموعهی زبانی متفاوت، زبانهای مادری و بینالمللی مورد کم توجهی واقع شدهاند.
زبان مادری
اهمیت زبان مادری – یعنی نخستین زبانی که شخص توسط آن با جهان اطراف خود آشنا میشود - بر هیچکسی پوشیده نیست و ارزشگزاری نسبت به آن بهگونهی روزافزونی در حال رشد است. بهعنوان مثال، تخصیص یک روز بهعنوان روز جهانی زبان مادری توسط یونسکو و سازمان ملل متحد، خود گواهی قوی بر این واقعیت است. خوشبختانه تاثیر این گام بینالمللی مثبت در جهت بسط و توسعهی زبانهای مادری دنیا، در کشور ما نیز مشهود بوده است و جنبش پیشبرد زبان مادری در جامعهی چند زبانی ما جریان پیدا کرده است. بهعنوان مثال، سال گذشته در تاریخ سوم اسفند ماه (21 فوریه) یعنی روزی که از سوی یونسکو روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است، برای اولین بار در ایران و در شهر تبریز مراسمی به این مناسبت برگزار شد که در خور توجه است.
البته اهمیت دادن و توسعه بخشیدن به زبان مادری در عمل، مهیا ساختن هرچه بیشتر امکانات گوناگون برای آموزش کلاسیک و کاربرد بیشتر آن به صورت کتبی و شفاهی در برخوردهای اجتماعی و رسانههای عمومی است. بستر قانونی این مهم نیز در قوانین اساسی اکثر کشورهای جهان گنجانده شده است، و از جمله طبق اصل پانزدهم قانون اساسی کشور ما:
” زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.“
بنابر این وظیفهی تمامی افراد جامعه و دولت در بارهی ارتقا بخشیدن هر چه بیشتر به زبانهای مادری – یا چنانکه در اصل فوق آمده، ”زبانهای محلی و قومی“ این است که راه را برای ارتقای آموزش و کاربرد آن باز کنند.
هیچ کس مخالف یادگیری آزاد و اختیاری زبانهای ملل دیگر، همچون فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی یا انگلیسی نیست، اما آنچه که نباید فراموش کرد، اصلِ یادگیری زبان مادری و تقدم آن بر آموزشِ هر زبان ملی بیگانه است.
نکتهی بسیار با اهمیتی را که میتوان اضافه نمود، این است که در کشور ما پس از گذشت بیش از 25 سال از تصویبِ قانونِ اساسی متاسفانه این اصل قانون اساسی که مربوط به زبانهای مادری است، به بوتهی فراموشی سپرده شده و هرگز بهاجرا در نیامده است. در حالیکه همه میدانیم آموزش زبان مادری حق اساسی هر انسانی است. همانگونه که تنوع زیستی در موردِ محیط زیست باعث جذابیت و مانا شدن بیشتر آن میگردد، در مورد زبانهای مادری یا محلی و قومی نیز، تنوع زبانی سبب مطلوبیتِ بیشتر فضا و قوام هرچه بیشتر اقوام مختلف موجود در هر کشوری میگردد. از این نظر نیز، کشور ما غنی است: ایران کشوری است چندزبانه که در آن علاوه بر وجود تعداد فراوانی از زبان های گوناگون، حداقل 5 زبان موجود در آن دارای گویشورانی در حد چندین میلیون است. بهعنوان مثال، زبانهای فارسی، ترکی، کردی، عربی و بلوچی هر کدام در گوشهای از این سرزمین پهناور قلمروی ویژهی خود را دارند. یادگیری زبان ملی – که در بند بعدی به آن میپردازیم - وظیفهی هر کسی است، و فراگیری زبان مادری حق ایشان.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
زیگموند فروید ( 1865 تا 1939.م )
فروید از جمله متفکران پرتأثیر است که در زمینههای مختلف چون روانشناسی، دین، فرهنگ، ادبیات، فلسفه و ... تأثیرات گوناگونی برجای گذاشته است. این تأثیرات بر متفکران پستمدرنیست و بر جامعهی معاصر بسیار مشهود است.
آثار فروید: ویراستِ استاندارد آثار فروید 24 جلد است که میتوان آنها را به سه دستهی عمده تقسیم کرد:
1- آثار در حوزهی روانشناسی بالینی: کتابهای "تحقیقاتی دربارهی هیستری"، "تعبیر رؤیا"، "آسیبشناسی روانی زندگی روزمره"، "لطیفه و رابطهی آن با ضمیر ناخودآگاه"، "سه مقاله دربارهی نظریهی جنسیت"، "پیشدرآمدی عمومی بر روانکاوی". "تعبیر رؤیا" جزء مهمترین کتابهای وی به حساب میآید.
2- آثار در حوزهی مباحث فرهنگی: "توتم و تابو"، "روانشناسی گروهی و تحلیل خود"، "موسی و یکتاپرستی".
3- آثار در باب تأملات فلسفی و موضوعات فراروانشناسی: "ورای اصل لذت"، "آیندهی یک توهم"، "تمدن و ملالتهای آن". "ورای اصل لذت" هوشمندانهترین و خیالانگیزترین نوشتهی فروید است.
"ژاک لکان" در حوزهی فراروانشناسی فروید تحقیقات و بررسیهای قابل توجهی ارائه داده است. موضوع مکتب فروید، "رفتار نابهنجار" است یعنی فروید از "بیمار" شروع میکند و موضوع "جنسیت در بیماری" در تفکر روانتحلیلگری فروید نقش بسیار مهمی دارد.
ساختار دستگاه روانی انسان:
شخصیت انسان سه پایگاه یا نظام دارد:
نهاد ( بن/ Id ): "نهاد" نظام اساسی شخصیت انسان را تشکیل میدهد و قالبی است که خود و فراخود در آن شکل میپذیرند. مهمترین جزء "نهاد" غرایز هستند که از سامان بدن سرچشمه مىگیرند. نهاد شامل هر فرآیندی است که به طور ارثی هنگام تولد با انسان هست. مثلا مجموعهی غرایز کودک، جنبههای زیستی او، امیال و نیازهای او در این پایگاه قرار دارد. کودک دنبال ارضای نیازها و دفع دردهایش میباشد و در این ساحت تنها از "اصل لذت" پیروی میکند.
خود ( من/ ego ): بخشى از "نهاد" از آن حالت اولیه به سازمان ویژهیى تبدیل میگردد که از این پس همچون واسطهیى بین "نهاد" و دنیاى بیرونى عمل مىکند. فروید این حوزه از ذهن و روان را "خود" مینامد. به نحوی "خود" قوهی مجریه و مرکز تصمیمگیری شخصیت انسان است. "خود" حرکتهاى اختیارى را تحت فرمان خویش دارد. "خود" رخدادهای بیرونی را از این طریقها مدیریت مىکند: 1) از راه واقف شدن به محرکها؛ 2) از راه انباشتن تجربیاتى درباره آنها ( در حافظه )؛ 3) از راه اجتناب از محرکهاى فوقالعاده قوى ( با گریز از آن محرکها )؛ 4) از راهِ حل و فصل کردن محرکهاى ملایم ( با سازگارى )؛ 5) از راه فراگیرى نحوهی ایجاد تغییرات مصلحتآمیز در دنیاى بیرونى، تغییراتى که به نفع "خود" هستند ( با فعالیت ). اما در ارتباط با "نهاد"، "خود" رخدادهای درونی را از این طریقها انجام مىدهد: 1) از راه مسلط شدن بر خواستهاى غرایز؛ 2) از راه تصمیمگیرى دربارهی این که آیا آن خواستهها اجابت شوند یا خیر؛ 3) از راه موکول کردن اجابت آن خواستهها به زمان و اوضاع مساعد در دنیاى بیرونى؛ 4) از راه سرکوب کردن تمام تحریکاتِ آن خواستهها. تفاوت بین "نهاد" و "خود" در این است که "نهاد" فقط واقعیت ذهنی را میشناسد و تابع اصل لذت است، اما "خود" بین فرایندهای ذهنی و اشیاء دنیای خارج تفاوت قائل میشود و همچنین از "اصل واقعیت" پیروی میکند. در کل، فروید دو نظریه دربارهی "خود" ارائه میدهد: یکی کنش اصلی "خود" پرداختن به واقعیت است از طریق ادراک و آگاهی و طبق نظریهی دیگری "خود" در پیوند با امیال ناخودآگاه ساختار میپذیرد.
فراخود ( فرامن/ super ego ): "فراخود" بازنمای ارزشهای مرسوم و ایدهآلهای اجتماعی درونی شده است که توسط پدر و مادر به کودک عرضه میشوند. "نهاد" و "فراخود" به رغم تمام تفاوتهاى بنیادینشان، واجد یک ویژگىِ مشترک هستند: این دو نیروى کنشگر روان تأثیرات گذشته را بازنمایى مىکنند. "نهاد" بازنمود تأثیر وراثت است و "فراخود" در اصل بازنمود تأثیرات اشخاص دیگر، حال آنکه "خود" عمدتا حاصل تجربیاتِ فرد است و به عبارت دیگر،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
زیگموند فروید ( 1865 تا 1939.م )
فروید از جمله متفکران پرتأثیر است که در زمینههای مختلف چون روانشناسی، دین، فرهنگ، ادبیات، فلسفه و ... تأثیرات گوناگونی برجای گذاشته است. این تأثیرات بر متفکران پستمدرنیست و بر جامعهی معاصر بسیار مشهود است.
آثار فروید: ویراستِ استاندارد آثار فروید 24 جلد است که میتوان آنها را به سه دستهی عمده تقسیم کرد:
1- آثار در حوزهی روانشناسی بالینی: کتابهای "تحقیقاتی دربارهی هیستری"، "تعبیر رؤیا"، "آسیبشناسی روانی زندگی روزمره"، "لطیفه و رابطهی آن با ضمیر ناخودآگاه"، "سه مقاله دربارهی نظریهی جنسیت"، "پیشدرآمدی عمومی بر روانکاوی". "تعبیر رؤیا" جزء مهمترین کتابهای وی به حساب میآید.
2- آثار در حوزهی مباحث فرهنگی: "توتم و تابو"، "روانشناسی گروهی و تحلیل خود"، "موسی و یکتاپرستی".
3- آثار در باب تأملات فلسفی و موضوعات فراروانشناسی: "ورای اصل لذت"، "آیندهی یک توهم"، "تمدن و ملالتهای آن". "ورای اصل لذت" هوشمندانهترین و خیالانگیزترین نوشتهی فروید است.
"ژاک لکان" در حوزهی فراروانشناسی فروید تحقیقات و بررسیهای قابل توجهی ارائه داده است. موضوع مکتب فروید، "رفتار نابهنجار" است یعنی فروید از "بیمار" شروع میکند و موضوع "جنسیت در بیماری" در تفکر روانتحلیلگری فروید نقش بسیار مهمی دارد.
ساختار دستگاه روانی انسان:
شخصیت انسان سه پایگاه یا نظام دارد:
نهاد ( بن/ Id ): "نهاد" نظام اساسی شخصیت انسان را تشکیل میدهد و قالبی است که خود و فراخود در آن شکل میپذیرند. مهمترین جزء "نهاد" غرایز هستند که از سامان بدن سرچشمه مىگیرند. نهاد شامل هر فرآیندی است که به طور ارثی هنگام تولد با انسان هست. مثلا مجموعهی غرایز کودک، جنبههای زیستی او، امیال و نیازهای او در این پایگاه قرار دارد. کودک دنبال ارضای نیازها و دفع دردهایش میباشد و در این ساحت تنها از "اصل لذت" پیروی میکند.
خود ( من/ ego ): بخشى از "نهاد" از آن حالت اولیه به سازمان ویژهیى تبدیل میگردد که از این پس همچون واسطهیى بین "نهاد" و دنیاى بیرونى عمل مىکند. فروید این حوزه از ذهن و روان را "خود" مینامد. به نحوی "خود" قوهی مجریه و مرکز تصمیمگیری شخصیت انسان است. "خود" حرکتهاى اختیارى را تحت فرمان خویش دارد. "خود" رخدادهای بیرونی را از این طریقها مدیریت مىکند: 1) از راه واقف شدن به محرکها؛ 2) از راه انباشتن تجربیاتى درباره آنها ( در حافظه )؛ 3) از راه اجتناب از محرکهاى فوقالعاده قوى ( با گریز از آن محرکها )؛ 4) از راهِ حل و فصل کردن محرکهاى ملایم ( با سازگارى )؛ 5) از راه فراگیرى نحوهی ایجاد تغییرات مصلحتآمیز در دنیاى بیرونى، تغییراتى که به نفع "خود" هستند ( با فعالیت ). اما در ارتباط با "نهاد"، "خود" رخدادهای درونی را از این طریقها انجام مىدهد: 1) از راه مسلط شدن بر خواستهاى غرایز؛ 2) از راه تصمیمگیرى دربارهی این که آیا آن خواستهها اجابت شوند یا خیر؛ 3) از راه موکول کردن اجابت آن خواستهها به زمان و اوضاع مساعد در دنیاى بیرونى؛ 4) از راه سرکوب کردن تمام تحریکاتِ آن خواستهها. تفاوت بین "نهاد" و "خود" در این است که "نهاد" فقط واقعیت ذهنی را میشناسد و تابع اصل لذت است، اما "خود" بین فرایندهای ذهنی و اشیاء دنیای خارج تفاوت قائل میشود و همچنین از "اصل واقعیت" پیروی میکند. در کل، فروید دو نظریه دربارهی "خود" ارائه میدهد: یکی کنش اصلی "خود" پرداختن به واقعیت است از طریق ادراک و آگاهی و طبق نظریهی دیگری "خود" در پیوند با امیال ناخودآگاه ساختار میپذیرد.
فراخود ( فرامن/ super ego ): "فراخود" بازنمای ارزشهای مرسوم و ایدهآلهای اجتماعی درونی شده است که توسط پدر و مادر به کودک عرضه میشوند. "نهاد" و "فراخود" به رغم تمام تفاوتهاى بنیادینشان، واجد یک ویژگىِ مشترک هستند: این دو نیروى کنشگر روان تأثیرات گذشته را بازنمایى مىکنند. "نهاد" بازنمود تأثیر وراثت است و "فراخود" در اصل بازنمود تأثیرات اشخاص دیگر، حال آنکه "خود" عمدتا حاصل تجربیاتِ فرد است و به عبارت دیگر،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
زیگموند فروید ( 1865 تا 1939.م )
فروید از جمله متفکران پرتأثیر است که در زمینههای مختلف چون روانشناسی، دین، فرهنگ، ادبیات، فلسفه و ... تأثیرات گوناگونی برجای گذاشته است. این تأثیرات بر متفکران پستمدرنیست و بر جامعهی معاصر بسیار مشهود است.
آثار فروید: ویراستِ استاندارد آثار فروید 24 جلد است که میتوان آنها را به سه دستهی عمده تقسیم کرد:
1- آثار در حوزهی روانشناسی بالینی: کتابهای "تحقیقاتی دربارهی هیستری"، "تعبیر رؤیا"، "آسیبشناسی روانی زندگی روزمره"، "لطیفه و رابطهی آن با ضمیر ناخودآگاه"، "سه مقاله دربارهی نظریهی جنسیت"، "پیشدرآمدی عمومی بر روانکاوی". "تعبیر رؤیا" جزء مهمترین کتابهای وی به حساب میآید.
2- آثار در حوزهی مباحث فرهنگی: "توتم و تابو"، "روانشناسی گروهی و تحلیل خود"، "موسی و یکتاپرستی".
3- آثار در باب تأملات فلسفی و موضوعات فراروانشناسی: "ورای اصل لذت"، "آیندهی یک توهم"، "تمدن و ملالتهای آن". "ورای اصل لذت" هوشمندانهترین و خیالانگیزترین نوشتهی فروید است.
"ژاک لکان" در حوزهی فراروانشناسی فروید تحقیقات و بررسیهای قابل توجهی ارائه داده است. موضوع مکتب فروید، "رفتار نابهنجار" است یعنی فروید از "بیمار" شروع میکند و موضوع "جنسیت در بیماری" در تفکر روانتحلیلگری فروید نقش بسیار مهمی دارد.
ساختار دستگاه روانی انسان:
شخصیت انسان سه پایگاه یا نظام دارد:
نهاد ( بن/ Id ): "نهاد" نظام اساسی شخصیت انسان را تشکیل میدهد و قالبی است که خود و فراخود در آن شکل میپذیرند. مهمترین جزء "نهاد" غرایز هستند که از سامان بدن سرچشمه مىگیرند. نهاد شامل هر فرآیندی است که به طور ارثی هنگام تولد با انسان هست. مثلا مجموعهی غرایز کودک، جنبههای زیستی او، امیال و نیازهای او در این پایگاه قرار دارد. کودک دنبال ارضای نیازها و دفع دردهایش میباشد و در این ساحت تنها از "اصل لذت" پیروی میکند.
خود ( من/ ego ): بخشى از "نهاد" از آن حالت اولیه به سازمان ویژهیى تبدیل میگردد که از این پس همچون واسطهیى بین "نهاد" و دنیاى بیرونى عمل مىکند. فروید این حوزه از ذهن و روان را "خود" مینامد. به نحوی "خود" قوهی مجریه و مرکز تصمیمگیری شخصیت انسان است. "خود" حرکتهاى اختیارى را تحت فرمان خویش دارد. "خود" رخدادهای بیرونی را از این طریقها مدیریت مىکند: 1) از راه واقف شدن به محرکها؛ 2) از راه انباشتن تجربیاتى درباره آنها ( در حافظه )؛ 3) از راه اجتناب از محرکهاى فوقالعاده قوى ( با گریز از آن محرکها )؛ 4) از راهِ حل و فصل کردن محرکهاى ملایم ( با سازگارى )؛ 5) از راه فراگیرى نحوهی ایجاد تغییرات مصلحتآمیز در دنیاى بیرونى، تغییراتى که به نفع "خود" هستند ( با فعالیت ). اما در ارتباط با "نهاد"، "خود" رخدادهای درونی را از این طریقها انجام مىدهد: 1) از راه مسلط شدن بر خواستهاى غرایز؛ 2) از راه تصمیمگیرى دربارهی این که آیا آن خواستهها اجابت شوند یا خیر؛ 3) از راه موکول کردن اجابت آن خواستهها به زمان و اوضاع مساعد در دنیاى بیرونى؛ 4) از راه سرکوب کردن تمام تحریکاتِ آن خواستهها. تفاوت بین "نهاد" و "خود" در این است که "نهاد" فقط واقعیت ذهنی را میشناسد و تابع اصل لذت است، اما "خود" بین فرایندهای ذهنی و اشیاء دنیای خارج تفاوت قائل میشود و همچنین از "اصل واقعیت" پیروی میکند. در کل، فروید دو نظریه دربارهی "خود" ارائه میدهد: یکی کنش اصلی "خود" پرداختن به واقعیت است از طریق ادراک و آگاهی و طبق نظریهی دیگری "خود" در پیوند با امیال ناخودآگاه ساختار میپذیرد.
فراخود ( فرامن/ super ego ): "فراخود" بازنمای ارزشهای مرسوم و ایدهآلهای اجتماعی درونی شده است که توسط پدر و مادر به کودک عرضه میشوند. "نهاد" و "فراخود" به رغم تمام تفاوتهاى بنیادینشان، واجد یک ویژگىِ مشترک هستند: این دو نیروى کنشگر روان تأثیرات گذشته را بازنمایى مىکنند. "نهاد" بازنمود تأثیر وراثت است و "فراخود" در اصل بازنمود تأثیرات اشخاص دیگر، حال آنکه "خود" عمدتا حاصل تجربیاتِ فرد است و به عبارت دیگر،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .docx :
از طلوع تا غروب
نویسنده: حامد احمدی
در طول تاریخ مردان و زنان بزرگی ، پای به عرصه گیتی نهاده اند که دارای زندگی تاثیر گذاری بر مسایل و معادلات جهان بوده اند. بروز و ظهور این افراد که بعضا با شرایط خاص توأم بوده است، در عصر حاضر به خاطر وجود شرایط ویژه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و فناوریهای پیشرفته، گونه ای ماندگاری را تبیین نموده است که در نوع خود بی نظیر و اعجاب انگیز بوده است. امام خمینی(رحمت الله علیه) یکی از این مردان بود که با پایه گذاری انقلابی مردمی و ایدئولوژی الهی در کنار خصوصیات خاص خودش، نوعی اصالت اندیشه را با مبانی اخلاقی، عرفانی و فلسفی در هم آمیخت و با توان مدیریتی خارق العاده ای که از ایمان پایدارش سرچشمه می گرفت پرچمدار جنبشی شد که جهان نظیرش را کمتر به خود دیده است.
شروع یک شکوه
در بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری مطابق با 30 شهریور 1281 هجری شمسی (24 سپتامبر 1902 میلادی) همزمان با زاد روز بانوی پاکی و معرفت؛ زهرای اطهر، خمین از توابع استان مرکزی حلول ماه تابانی از سلاله پاک نبوی وعلوی را به تماشا نشست و سید روح الله الموسوی الخمینی پای بر خاکدان طبیعت نهاد تا تاریخ مردی را به خود ببیند که وارث سجایای آباء و اجدادی و چراغ روشنگر مسیرهای تاریکی باشد که هزاران انسان با ضمیری روشن اما بی راهنما را به هدف اصلی خلقت که همان معارف الهی و شکوه معرفت دینی می باشد، نزدیک و نزدیکتر کند.
هنوز بیش از 5 ماه از ولادت روح الله نمی گذشت که طاغوتیان زمان ندای حق طلبی پدر روح الله را تحمل نکردند و هادی مردمان آن دوران سیاه را در مسیر خمین به اراک، با گلوله به شهادت رساندند.
روح الله دوران کودکی و نوجوانی را تحت حمایت بانو هاجر(مادرمحترمه اش) که خود از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آیة الله خوانساری (صاحب زبده التصانیف) بوده است و همچنین نزد صاحبه خانم (عمه مومنه اش) که بانویی شجاع و حق جو بود سپری کرد، امام از نوجوانی روحیه ای انتقادی و انقلابی را در خود پرورش می داد و بدون ترس و واهمه در مقابل مسایل مختلف اجتماعی و سیاسی موضعگیری می کرد، به گونه ای که حتی در حالی که سنشان کم بود، در رابطه با حرکتهای ضد طاغوت زمان فعالیتهای خودجوشی را به نمایش می گذاشتند. ایشان در رابطه با این گونه اقدامهای صورت گرفته می فرماید: «.... من از بچگی در جنگ بودم ... مورد هجوم رجبعلیها بودیم و خودمان تفنگ داشتیم و من در عین حالی که تقریبا شاید اوایل بلوغم بود، بچه بودم، دور این سنگرهایی که بسته بود ند در محل ما و اینها می خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا می رفتیم سنگرها را سرکشی می کردیم.»
اما در 15 سالگی از نعمت وجود آن دو بزرگوار نیز محروم گردید و برای تعالی روحی و تحصیل دروس تکمیلی و تدریس علوم اسلامی به قم هجرت نمود.
شکوه یک تکامل
در نوروز 1300 هجری شمسی، بعد از هجرت آیة الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حایری یزدی به قم، نوجوانی که معرفت رسول ا...در سینه داشت و پیشانی اش روشن از علوم و معارف دینی و طلوعی دیگر بود در پای منبرهای بزرگان دینی آن زمان حضور پیدا کرد و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را با فرا گرفتن تتمه مباحث کتاب مطول (در علم معانی و بیان) نزد مرحوم آقا میرزا محمد علی ادیب تهرانی و تکمیل دروس سطح، نزد مرحوم آیة الله سید محمد تقی خوانساری و بیشتر نزد مرحوم آیة الله سید علی یثربی کاشانی و دروس فقه و اصول نزد زعیم حوزه قم آیة الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی (رحمت الله علیه) طی کرد.
پس از رحلت آیة الله العظمی حایری در دهم بهمن 1315 (ه ش) حوزه علمیه قم با خطر انحلال تهدید می شد، اما علمای متعهد به چاره جویی برخاستند و مدت هشت سال سرپرستی حوزه علمیه قم را آیات عظام سید محمد حجت، سید صدر الدین صدر و سید محمد تقی خوانساری(رحمت الله علیه) بر عهده گرفتند. در این فاصله و بخصوص پس از سقوط رضاخان، شرایط برای تحقق مرجعیت عظمی فراهم گردید و با تلاش امام خمینی(رحمت الله علیه) به همراه جمعی دیگر از مجتهدان حوزه علمیه قم، آیة الله العظمی بروجردی به عنوان شخصیت علمی برجسته ای که می توانست جانشین مناسبی برای مرحوم آیة الله حایری و حفظ کیان حوزه باشد، مسؤولیت خطیر زعامت حوزه علمیه قم را پذیرفت. در این زمان امام خمینی(رحمت الله علیه) به عنوان یکی از مدرسان و مجتهدان صاحب رأی در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق شناخته می شد.
جهادی برای تعالی
امام خمینی (رحمت الله علیه) آغازگر جنبشی بود که مسیر تعالی اسلام به تاراج رفته و تحت هجوم بیگانگان را به درستی تشخیص داد و با گذشتن از جان و مال خویش انقلابی را بنیان نهاد که تاریخ ایران و اسلام را حیاتی دیگر داد. ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی فرصتی پدید آورد تا در سال 1340 و 41 ایشان در رهبریت قیام و روحانیت ایفای نقش کند و بدین ترتیب قیام سراسری روحانیت و ملت ایران در 15 خرداد سال 1342 شکل گرفت.
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی که به موجب آن شرط مسلمان بودن سوگند به قرآن کریم حذف می شد و مرد بودن انتخاب کنندگان و کاندیداها تغییر می یافت، در کنارحذف و تغییر دو شرط نخست که دقیقاً به منظور قانونی کردن حضور عناصر بهایی در مصادر کشور انتخاب شده بود و پشتیبانی شاه از رژیم صهیونیستی در توسعه مناسبات ایران و اسرائیل، نفوذ پیروان مسلک استعماری بهائیت در قوای سه گانه ایران باعث گردید بزرگ مرد دوران، خمینی کبیرجهادی را برای تعالی ملت آزاده و خدا جوی ایران رقم بزند. امام خمینی(ره) که با دقت نظر ویژه ای شرایط سیاسی جامعه را زیر نظر داشت، دریافته بود که تنها نقطه امید به رهایی و نجات از شرایط ذلت باری که پس از شکست مشروطیت و بخصوص پس از روی کار آوردن رضا خان پدید آمده است، بیداری حوزه های علمیه و پیش از آن تضمین حیات حوزه ها و ارتباط معنوی مردم با روحانیت می باشد و در این رابطه در جهت دفاع از حقوق اسلامی مردم، گوشزد کردن رسالت خطیر علما و حوزه های علمیه به آنها و دادن تلگرافها و ارسال نامه های سرگشاده اعتراض آمیز به شاه و اسد ا... علم را در دستور کار قرار داد و بدین صورت موجی از حمایت را در اقشار مختلف مردم برانگیخت. ایشان در یکی از این تلگرافها فرمود: این جانب مجددا به شما نصیحت می کنم به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسی گردن نهید و از عواقب وخیمه تخلف از قرآن و احکام علمای ملت و زعمای مسلمین و تخلف از قانون اساسی بترسید وعمداً و بدون موجب، مملکت را به خطر نیندازید و الا علمای اسلام درباره شما از اظهار عقیده خودداری نخواهند کرد .
تعالی برای جنبش
بی پروا بودن امام خمینی (رحمت الله علیه) در بیان مواضع ملت و انتقاد صریح از شخص شاه به عنوان عامل اصلی جنایات و هم پیمانش اسرائیل مردم را به قیام فرا خواند. ایشان در روز دوازدهم فروردین 1342 ضمن سخنرانی خود شدیدا از سکوت علمای قم و نجف و دیگر بلاد اسلامی در مقابل جنایهای تازه رژیم انتقاد کرد و فرمود: «... امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است...» حضرت امام روز بعد (13 فروردین 42) اعلامیه معروف خود را تحت عنوان «شاه دوستی یعنی غارتگری» منتشر ساخت .راز تاثیر شگفت پیام امام و کلام امام در روان مخاطبینش را که تا مرز جانبازی پیش می رفت، باید در اصالت اندیشه، صلابت رأی و صداقت بی شائبه اش با مردم جستجو کرد .
سال 1342 با تحریم مراسم عید نوروز آغازی متفاوت داشت و خون مظلومان فیضیه، انقلاب را رنگ پیروزی بخشید. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظر آمریکا اصرار می ورزید و امام خمینی(ره) بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخالتهای آمریکا و خیانتهای شاه پافشاری داشت. در چهارده فروردین 1342 آیة ا... العظمی حکیم از نجف طی تلگرافهایی به علما و مراجع ایران خواستار آن شد که برای حفظ جان علما و کیان حوزه ها، همگی به طور دسته جمعی به نجف هجرت کنند. حضرت امام بدون اعتنا به این تهدیدها، پاسخ تلگراف آیة ا... العظمی حکیم را ارسال و در آن تأکید کرده بود که هجرت دسته جمعی علما و خالی کردن حوزه علمیه قم، مصلحت نیست .
در 12 اردیبهشت 42 امام خمینی در پیامی به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه، بر همراهی علما و ملت ایران در رویارویی سران ممالک اسلامی و دول عربی با اسرائیل غاصب تأکید ورزید و پیمانهای شاه و اسرائیل را محکوم کرد.
امام خمینی در 13 خرداد 1342شمسی (عصر عاشورای سال 1383 هجری قمری) در مدرسه فیضیه نطق تاریخی خویش را که آغازی بر قیام 15 خرداد بود، ایراد کرد .در همین سخنرانی، با صدای بلند خطاب به شاه فرمود: «آقا، من به شما نصیحت می کنم، ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت می کنم دست بردار از این کارها، آقا اغفال می کنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند ... اگر دیکته می دهند دستت و می گویند بخوان، در اطرافش فکر کن .... نصیحت مرا بشنو ... ربط ما بین شاه و اسرائیل چیست؟ که سازمان امنیت می گوید از اسرائیل حرف نزنید ... مگر شاه ایران، اسرائیلی است ؟»
جمع زیادی از یاران امام در شامگاه 14 خرداد دستگیرشدند ودر پی آن و ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد 42) صدها کماندوی اعزامی از تهران منزل ایشان را محاصره کردند و در حالی که مشغول نماز شب بود، دستگیر و سراسیمه به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران زندانی کردند و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند . صبحگاه پانزده خرداد خبر دستگیری رهبر انقلاب به تهران، مشهد، شیراز، خرم آباد ودیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد .
ده ماه بعد، در شامگاه 18 فروردین سال 1343، بدون اطلاع قبلی امام آزاد و به قم منتقل می شود. به محض اطلاع مردم، شادمانی سراسر شهر را فرا می گیرد وجشنهای باشکوهی در مدرسه فیضیه و شهر به مدت چند روز بر پا می شود . اولین سالگرد قیام 15خرداد در سال 1343 با صدور بیانیه مشترک امام خمینی (ره) و دیگر مراجع تقلید و بیانیه های جداگانه حوزه های علمیه گرامی داشته شد و به عنوان روز عزای عمومی معرفی گردید.
جنبش و هجرت
افشاگری امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سال 43 در آستانه قیامی دوباره قرار داد . سحرگاه 13 آبان دوباره کماندوهای مسلح اعزامی از تهران، منزل امام خمینی (رحمت الله علیه) در قم را محاصره کردند و ایشان را با یک فروند هواپیمای نظامی که از قبل آماده شده بود، به آنکارا تبعید کردند. عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور در روزنامه ها منتشر ساخت. باوجود فضای خفقان، موجی از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهای بین المللی و مراجع تقلید جلوه گر شد.اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید. در این مدت، رژیم شاه در غیاب امام خمینی به سرعت دست به اصلاحات آمریکایی پسند زد. در