لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مختصر تاریخ چاپ
چاپ یک اختراع پیر است اما بدرستی آنرا مادر دانایی بشر خوانده اند.
زیر سقف این خانه، ما به چاپ و تکنولوژی، که زاییده همان دانایی است،عشق می ورزیم.
استفاده هوشمندانه از چاپ بهترین ابزار اطلاع رسانی برای بسیاری از شرکتهای کوچک و بزرگ است .
ما می خواهیم با انجام خوب اینکار در آبادانی و رونق دنیای اطراف مان سهیم شویم.
تنها یکسال بعد از حضور جدی چاپ دیجیتال و قبل از بسیاری از شهرهای بزرگ و مدرن، تهران یک چاپخانه دیجیتال داشت. در سال ۱۳۷۶ (۱۹۹۷) خانه چاپ و طرح اولین دستگاه چاپ دیجیتال زایکن را در ایران نصب و راه اندازی کرد.
پس از یک سال چاپ دیجیتال سیاه و سفید و یک دستگاه چاپ دیجیتال رنگی به امکانات خانه چاپ و طرح افزوده شد تا تنها چاپخانه دیجیتال ایران بتواند سرویس های مطمئن تری به مشتریان خود ارائه دهد.
اما چاپ دیجیتال تمام نیاز مشتریان خانه چاپ و طرح نبود. در سال ۱۳۸۰ برنامه راه اندازی کارگاه افست خانه چاپ و طرح پس از یک سال به ثمر نشست. خانه چاپ و طرح بازهم پیشرو بود و اولین دستگاه چاپ افست پیشرفته چهاررنگ هایدلبرگ مدل SM۵۲ با تمام تجهیزات جانبی در خانه چاپ و طرح آغاز به کارکرد. در کنار این دستگاه نیز امکانات کامل یک لیتوگرافی فراهم شد تا خانه چاپ و طرح نه تنها نخستین چاپخانه دیجیتال ایران بلکه مجتمعی بی نظیر در صنعت چاپ ایران باشد.
تجهیز مجدد کارگاه دیجیتال در سال ۱۳۸۳ به سه دستگاه چاپ دیجیتال رنگی زیراکس ۶۰۶۰ Docucolor آنرا به بزرگترین ظرفیت تولید دیجیتال در کشور تبدیل کرد.
امروز امکانات گوناگون خانه چاپ و طرح و وجود هر دو خط تولید دیجیتال و افست به شکل کامل در این مؤسسه هیچ محدودیتی برای شما باقی نمی گذارد. چاپ سفارش شما در هر تیراژی در خانه چاپ و طرح امکان پذیر است.
اختراع فن چاپ درحقیقت به قرن ها پیش از گوتنبرگ، که نامش به عنوان مخترع چاپ در تاریخ به ثبت رسیده است، برمی گردد. آسوریان چند هزار سال قبل از میلاد بر خشت هایی از گلرس مهر میزدند. استعمال حروف قابل انتقال نیز میان سالها ی 1051 و 1058 در چین آغاز شد. مخترع این حروف فردی به نام پیشنگ بود و حروف هم از گلرس ساخته میشد. حروف دستی و حروف قلعی که پس از آنها به کارآمد، هیچ یک رواجی نیافت، بر عکس حروف چوبی متداول شد. تا اینکه در سال 1440، گوتنبرگ ظاهرا بدون اطلاع از کار چینیها، حروف قابل انتقال را اختراع کرد و برای هر یک از حروف الفبا یک حرف جداگانه به کار برد. حروف متحرک را چینیها اختراع کردند، ولی گوتنبرگ که حرفه اش زرگری بود، آلیاژ مناسب برای ریخته گری حروف را از سرب و آنتی موآن به دست آورد و سپس نسبت هر یک از این دو فلز را به گونه ای انتخاب کرد که حروف بیش از حد سخت و نرم نباشند. وی برای مرکب چاپ هم فرمول مناسبی یافت و خلاصه با رفع موانع و حل مشکلات عمل چاپ را میسر و اجرایی کرد.تقریبا 20 سال پس از نخستین تلاش ها ی گوتنبرگ در امر چاپ ،این صنعت با استفاده از سطوح برجسته در ونیز، فلورانس، پاریس و لیون در حدی مختصر و محدود رواج یافت. اما دستگاه چاپ گوتنبرگ، به علت هزینه ها ی بسیار زیاد فقط برای ثروتمندان قابل دسترسی بود و به همین دلیل تا مدت ها ی طولانی استقبال چندانی از آن نشد. 300 سال پس از اختراع دستگاه چاپ گوتنبرگ، نمایشنامه نویسی آلمانی به نام آلوئیس زنه فلدر، چاپ سنگی یا لیتو گرافی را درسال 1796 میلادی اختراع کرد. هر سنگی که متن یا تصویر با این روش روی آن نقش می بست ، برای چاپ حدود 750 نسخه عملکرد مطلوب داشت و پس از آن نقش روی سنگ قابل چاپ نبود. اگر چه درباره شروع چاپ سنگی در ایران روایات متعددی وجود دارد، به نظر می رسد چاپ سنگی را برای نخستین بار میرزا صالح شیرازی در تبریز راه اندازی کرد. میرزا صالح که از سوی دولت ایران برای فراگیری هنرهای جدید به اروپا رفته بود، در بازگشت یک دستگاه چاپ سنگی با خود به تبریز آورد که آن را در سال 1250 قمری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
تاریخ خط در ایران
در روایات زردشتی از داستانهای ملی ایران چنین آمده است که طهورث پیشدادی پس از آنکه بر اهریمن پیروز شد هفت گونه خط را که بکسی یاد نمیداد بزور از او فرا گرفت. در اسناد سریانی آمده است که زردشت کتاب اوستارا بهفت زبان سریانی و فارسی و آرامی و سگستانی و مروزی و یونانی و عبری نوشته است. آیا هر یک از این زبانها خطی نداشتهاند؟ مامیدانیم که در ایران پیش از اسلام خط سریانی و خط میخی برای پارسی باستان و خط آرامی و یونانی و عبری در میان یهود ایران رواج داشته است. پس میتوان گفت که برای زبان سگستانی(سیستانی) و مروزی(زبان مرو)نیز خطی بکار بردهاند.
معمولا واضع خط را در جهان فنیقیان میدانند. این نکته تنها دربارهٔ ملل سامی درستست و ملل آریائی مخصوصاً در هند شاید پیش از فنیقیان خطهای دیگری اختراع کردهاند که از سلسلهٔ خطوط سامی مأخوذ از خط فنیقی نیست.
در ایران ما خط داستانی بسیار مفصل دارد و موضوع باندازهای وسیعست که میتوان کتاب جداگانهای در تاریخ خط در ایران نوشت. کسانی که درین زمینه اندکی ممارست بکنند فوراً بنکتهٔ مهمی برمیخورند و آن اینست که نیاکان بزرگوار ما درین مدت دو هزار و پانصد سال که ما تاریخ مدون و معروف داریم هرگز در هیچ خطی تعصب نورزیدهاند و هر زمان که خط آسانتر و بهتریپیدا شده است در پذیرفتن آن درنگ نکردهاند.
اکنون قدیمترین اسنادی که در دست ماست از دورهٔ هخامنشیان بخط میخی است. این نام را اروپائیان از روزی که باآن روبرو شدهاند بروی آن گذاشتهاند زیرا که این خط مرکب از خطوط افقی و عمودی و منکسرست که بالای آن پهنتر و پائین آن باریکترست بشکل میخ. ناچار درین خط برای هر حرف و مخرجی چند خط افقی و عمودی و منکسر بانواع مختلف باید ترکیب کرد تا هرعلامتی با علامت دیگر اشتباه نشود وقهراً نوشتن باین خط وقت زیاد میگیرد و باری هر حرفیچندین بار باید دست راباینطرف و آن طرف حرکت داد و گرداند.
این خط را نخست برای زبانهای بینالنهرین یعنی زبان الامی و بابلی و آسوری بکار بردهاند و چون الامیان در خوزستان امروز میزیستهاند و همسایهٔ پارسیان بودهاند مردم پارس یا پیش از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی و یا در آغاز این دوره این خط را برای زبان پارسی باستان هم پذیرفتهاند و میتوان حدس زد که مادها نیزبرای خود آنرا اختیار کرده باشند زیرا که ایشان نیز با آسوریان و بابلیان همسایه بودهاند.
در پذیرفتن خط میخی برای زبان پارسی باستان تصرفی کردهاند باین معنی که پیش از سال سه هزار قبل از میلادسومریان خطی اختراع کردهاند که در قرن نوزدهم اروپائیان بآن خط میخی گفتهاند زیرا که این خط مرکب از خطوط عمودی و افقی و منکسرست که شکل میخ دارد و سپس آکادیان و آسوریان و کلدانیان و الامیان و هیتیها و ایرانیان وارمینان نیز آنرا برای زبانهای خود اختیار کردهاند. درخطوط میخی ملل دیگر چند نقش از هشتصد تا سه هزارعلامت بکار میرفته است. ایرانیان تصرف جالبی که در خط میخی برای زبان پارسی باستان کردهاند اینست که تنها چهل و دو علامت برای اصوات مرکب بکار بردهاند. این خط تا پایان دورهٔ هخامنشی در کتیبهها و سکهها بکار رفته است اما برای زبان بابلی تا آغاز تاریخ میلادی آنرا بکار بردهاند. ازین ۴۲ علامتی که در خط میخی ایرانی بکار میرفته است یک علامت حکم نقطه را دارد و برای وقف در میان حروف بکار میرفته و پنج علامت دیگر باصطلاح فنی ایدئوگرام بوده است یعنی در برابر پنج کلمهٔ رایجی که بسیار بکار میرفته مینوشتهاند و حاکی از صدای مخصوص نیست. یک علامت را برای کلمهٔ شاه ودو علامت را برای کلمهٔ کشور و یک علامت را برایکلمهٔ زمین و یک علامت را برای کلمهٔ اهورمزد بکار میبردهاند و علائم دیگر برای حروف مرکب از یک حرف باصدا و یک حرف بیصدا بودهاست.
خط میخی چنان مینماید که تنها برای زینت و در کتیبهها و سکهها بکار رفته و چون نوشتن هرحرفی چندین حرکت دست و چندین خط افقی و عمودی و منکسر لازم داشته است در حوائج روزانه و درکارهای عادی آنرا بکار نمیبردهاند زیرا که تاکنون جز در کتیبهها و سکهها و الواح سیموزر که برای تاریخ ساختمانهای مهم ترتیب میدادهاند و در مهرها در جای دیگر دیده نشده است. قدیمترین کتیبه خط میخی ایران از کورش بزرگ از سال ۵۳۸ و آخرین آن از اردشیر سوم از سال۳۳۸ پیش از میلادست.
چون در دورهٔ هخامنشیان اقوام آرامی از نژاد سامی ساکنان ایالات غربی ایران در کرانههای فراتو دجله بودهاند و خط و زبان مخصوص از نژاد خطها و زبانهای سامی داشتهاند خط ایشان که از خط فنیقی گرفته شده آسانتر بوده و هر حرفی از آن بیش از یک حرکت دست لازم نداشته است، درایران رایج شده و ناچار زبانشان هم در کارهای اداری و دیوانی دورهٔ هخامنشی رواج یافته است، چنانکه قراین بسیار گواهی میدهد این خط و زبان در دورهٔ هخامنشیان درایران متداول بوده است و زبان پارسی باستان را بخط آرامی هم مینوشتهاند چنانچه قسمی از کتیبهای از اردشیر اول بهمین خط مانده است در همین دوره هنوز زبان ایلامی و خط میخی مخصوص آن بعنوان زبان اداری در دربارهخامنشی بکار میرفته است.
در ۱۳۱۲ در گوشهٔ شمال غربی صفهٔ تخت جمشید در ضمن خاک برداری بآستانهٔ دری برخوردند که از همان زمان هخامنشیان تیغه کرده بودند ودر پشتآن تیغه،سیهزار لوحهٔ گلی یا خشتهای کوچک و بزرگ بشکل مربع مستطیلبدست آمد که بخط و زبان ایلامیست. چندی بعد۷۵۰خشت دیگر درجنوب شرقی همان صفه بدست آمد و ثابت شد که حساب ساختمانهای مختلف کاخ هخامنشیان را باین خط وزبان مینوشتهاند.
استیلای یونانیان و مقدونیان برایران در سال ۳۳۰ پیش از میلادخط و زبان یونانی را در ایران رواج داد و ناچار در سراسر دورهٔ سلوکی وقسمتی از دورهٔ اشکانی تاآغاز تاریخ میلادی این خط در ایران رواج یافته ودرین مدت خط میخی و زبان پارسی باستان متروک شده است. خط و زبان یونانی تا اوایل دورهٔ ساسانی تا اندازهای هنوز در ایران رایج بوده است زیرا که در کتیبههای شاپور اول که از ۲۴۱ تا۲۷۲ میلادی در ایران پادشاهی کرده است خط وزبان یونانی دیده میشود و مهمترین نمونههای آن در کتیبهٔ معروف زردشت در صحرای مرودشتست.
تا زمان بلاش دوم در سکههای اشکانی جز خط وزبان یونانی چیزی دیده نمیشود و تنها درسلطنت بلاش دوم که از۱۲۱ میلادی آغاز شده است نخستین بار حروف آرامی در سکههای ایران پدیدار شده است. زبانی را که در سکههای اشکانی درین تاریخ بخط آرامی پدید ارشده بخطا خاور شناسان و دانشمندان اروپائی بازبان پهلوی یکی دانستهاند و نخست آنراپهلوی شمالی یا پهلوی اشکانی نامیدهاند و درین اواخر نام آنرا زبان پارتی گذاشتهاند. چون اینزبان همین زبان امروزی ادبی ماست که بمرور زمان در نتیجهٔ تحول باین شکل درآمده است واز قدیم باین زبان ، زبان دری گفتهاند البته درستترین اصطلاح دربارهٔ آن همان زبان دریست و باید گفت زبان دری را نخست از آغاز قرن سوم میلادی بخط آرامی نوشتهاند.
در دورهٔ ضعف سلوکیان در ایران در گوشه و کنار سرزمین ما پادشاهان محلی بفرمانروایی آغاز کردهاند. نخست در سرزمین فارس خاندانی از پادشاهان ایرانی مستقل شدهاند که جز سکههای ایشان سندی دربارهٔ ایشان بدست ما نرسیده است. پایتخت ایشان شهر استخر بوده استودرآنجا سکههائی زدهاند بزبان آرامی و بهمان خط آرامی و در حدود سال۲۲۰ میلادی باین کار آغاز کردهانداین خاندان پادشاهان محلی فارس که همان «فرتهداران»باشند نیاکان پادشاهان ساسانی بودهاند که سرانجام پادشاهانی کوچک باصطلاح ملوکالطوایف را برانداخته و شاهنشاهی بزرگ ساسانی را تشکیل دادهاند و سکه شناسان این سلسله را«پرسید» نام دادهاند.
از سوی دیگر در قسمت شرقی خوزستان نیز پادشاهان محلی در همین دوره استقلالی یافتهاند و سلسلهای تشکیلدادهاند کهسکه شناسان اروپائی و بپیروی ایشان تاریخ نویسان نام این سلسله را«المائید» گذاشتهاند و در حدود سال ۱۶۳ پیش از میلاد بفرنانروائی آغاز کردهاند. در سکههای این سلسله نخست خط وزبان یونانی بکاررفته استاما درپایان سلطنت فرهاد کهاز۱۰۶ تا۱۳۰ میلادی فرمانروائی داشته استخط وزبان آرامی درسکهٔ وی آشکار میشود.
درقسمت غربی خوزستان درمیان رودهای دجله و فرات تا کرانههای خلیج فارس سلسلهٔ دیگری استقلال یافته است که ازسال۱۲۹ پیش از میلادآثاری ازآن بمارسیده است. پایتخت آن شهر خاراکس در همان زمان آباد شده و نام این شهر هنوز برجزیرهٔ خارگ باقیست. درپادشاهی آنامبلوس سوم پادشاه این سلسله در حدود سال ۵۴ میلادی نخستین بار در روی سکهها نوعخاصیازخطآرامی پدیدار شدهاست سجع این سکهها بهمان زبان آرامیستاما خطآنها تفاوتی با خطآرامیمعمولی دارد.
خط آرامی که در اواسط دورهٔ اشکانی برای زبان دری بکار رفته درآسیای مرکزی نیز رایج شده وبا تصرفاتی آنرا برای زبان سغدی و تخاری بکار بردهاند و سپس در متون مانوینوع دیگری از آن رایج شده است.
در نخستین کتیبههای ساسانی چنانچه پیش ازاین اشاره رفت خط و زبان یونانی و پسازآندری بخط آرامی و زبان پهلوی یعنی زبان دربار ساسانیان بهمان خط آرامی دیده میشود. اندکاندک زبان و خط یونانی از میان میرود و در همین دوره زبان دری را نیز دیگر در کتیبهها بکار نبردهاند وتنها زبان پهلوی باقی مانده است.
کتاب اوستا که بزبان باستانی مشرق ایران بود قرنها خط مخصوص بخود نداشته است و روحانیون زردشتی تنها آنرا از برمیکرده و بیاد میسپردهاند. دراواسط دورهٔ اشکانی در صدد برآمدهاند آنچه راکه از اوستا پس از استیلای یونانیانو مقدونیان برایرانیانباقی مانده بود بنویسند اما گویا باینکار توفیقنیافتهاند ومعلوم نیست بچهخط میخواستهاندبنویسند. اینکه باین کار کامیاب نشدهاند گویا برای این بوده است که درآن زمان خطی وجود نداشته است که درآن علامتهایی برای همهٔ اصوات زبان اوستا باشد و ناچار ازاین کار چشم پوشیدهاند.
ظاهرا از قرن اول پیشاز میلاد در صدد برآمدهاند اوستا را بنویسندو سپس درزمان اردشیربابکان و پسرش شاپوراول نیز کوششهایی درین راه کردهاند که نتیجهٔ مطلوبی نداده استتاآنکه در زمان شاپور دوم که از ۳۱۰ تا۳۷۹ میلادی پادشاهی کرده است موبد بزرگ ایران آذر پدماراسپند(آذر بدمهراسپند)از خط آرامی خط تازهای با ۴۳ علامت اختراع کرد و بازمانده اوستا را بآنخط نوشتند که تا کنون باقیست.
خط آرامی که برای زبان پهلوی بکار بردهاند منفصل و منقطع است و چون درنوشتن عادی و کتابت دشوار بوده است برخی از حروف آنرا مانند همان خط امروزی بیکدیگر متصل کردهاند و خط دیگری در ایران پیدا شده است کههمانخط پهلوی باشد و از آن روزی کهاین کار را کردهاند خط آرامی برای زبان پهلوی متروک ومنسوخ شدهاست.
خط پهلوی در ایران دردورههای اسلامی باز تامدت درازی بکار میرفته است چنانکه در سکههای پادشاهان طبرستان تا سال۱۶۱ تاریخ طبرستان این خط دیده میشود وتا سال ۱۶۸ هجری نیز درشهرری سکههایی بخط پهلوی زدهاند. تا آغاز قرن پنجم هجری نیزخط پهلوی در ساختمانهای مهم شمال ایران بکار رفته است چنانکه گنبد قابوس که در۴۰۳ ساخته شده کتیبهٔ پهلوی دارد و برج لاجیم در ناحیهٔ سواد کوه در مشرق راه فیروزکوه بساری که برسر قبرابوالفوارس شهریاربن عباسبن شهریار از پادشاهان مازندران در۴۱۳ هجری ساخته شده است نیز کتیبهٔ پهلوی دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
تاریخ خط در ایران
در روایات زردشتی از داستانهای ملی ایران چنین آمده است که طهورث پیشدادی پس از آنکه بر اهریمن پیروز شد هفت گونه خط را که بکسی یاد نمیداد بزور از او فرا گرفت. در اسناد سریانی آمده است که زردشت کتاب اوستارا بهفت زبان سریانی و فارسی و آرامی و سگستانی و مروزی و یونانی و عبری نوشته است. آیا هر یک از این زبانها خطی نداشتهاند؟ مامیدانیم که در ایران پیش از اسلام خط سریانی و خط میخی برای پارسی باستان و خط آرامی و یونانی و عبری در میان یهود ایران رواج داشته است. پس میتوان گفت که برای زبان سگستانی(سیستانی) و مروزی(زبان مرو)نیز خطی بکار بردهاند.
معمولا واضع خط را در جهان فنیقیان میدانند. این نکته تنها دربارهٔ ملل سامی درستست و ملل آریائی مخصوصاً در هند شاید پیش از فنیقیان خطهای دیگری اختراع کردهاند که از سلسلهٔ خطوط سامی مأخوذ از خط فنیقی نیست.
در ایران ما خط داستانی بسیار مفصل دارد و موضوع باندازهای وسیعست که میتوان کتاب جداگانهای در تاریخ خط در ایران نوشت. کسانی که درین زمینه اندکی ممارست بکنند فوراً بنکتهٔ مهمی برمیخورند و آن اینست که نیاکان بزرگوار ما درین مدت دو هزار و پانصد سال که ما تاریخ مدون و معروف داریم هرگز در هیچ خطی تعصب نورزیدهاند و هر زمان که خط آسانتر و بهتریپیدا شده است در پذیرفتن آن درنگ نکردهاند.
اکنون قدیمترین اسنادی که در دست ماست از دورهٔ هخامنشیان بخط میخی است. این نام را اروپائیان از روزی که باآن روبرو شدهاند بروی آن گذاشتهاند زیرا که این خط مرکب از خطوط افقی و عمودی و منکسرست که بالای آن پهنتر و پائین آن باریکترست بشکل میخ. ناچار درین خط برای هر حرف و مخرجی چند خط افقی و عمودی و منکسر بانواع مختلف باید ترکیب کرد تا هرعلامتی با علامت دیگر اشتباه نشود وقهراً نوشتن باین خط وقت زیاد میگیرد و باری هر حرفیچندین بار باید دست راباینطرف و آن طرف حرکت داد و گرداند.
این خط را نخست برای زبانهای بینالنهرین یعنی زبان الامی و بابلی و آسوری بکار بردهاند و چون الامیان در خوزستان امروز میزیستهاند و همسایهٔ پارسیان بودهاند مردم پارس یا پیش از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی و یا در آغاز این دوره این خط را برای زبان پارسی باستان هم پذیرفتهاند و میتوان حدس زد که مادها نیزبرای خود آنرا اختیار کرده باشند زیرا که ایشان نیز با آسوریان و بابلیان همسایه بودهاند.
در پذیرفتن خط میخی برای زبان پارسی باستان تصرفی کردهاند باین معنی که پیش از سال سه هزار قبل از میلادسومریان خطی اختراع کردهاند که در قرن نوزدهم اروپائیان بآن خط میخی گفتهاند زیرا که این خط مرکب از خطوط عمودی و افقی و منکسرست که شکل میخ دارد و سپس آکادیان و آسوریان و کلدانیان و الامیان و هیتیها و ایرانیان وارمینان نیز آنرا برای زبانهای خود اختیار کردهاند. درخطوط میخی ملل دیگر چند نقش از هشتصد تا سه هزارعلامت بکار میرفته است. ایرانیان تصرف جالبی که در خط میخی برای زبان پارسی باستان کردهاند اینست که تنها چهل و دو علامت برای اصوات مرکب بکار بردهاند. این خط تا پایان دورهٔ هخامنشی در کتیبهها و سکهها بکار رفته است اما برای زبان بابلی تا آغاز تاریخ میلادی آنرا بکار بردهاند. ازین ۴۲ علامتی که در خط میخی ایرانی بکار میرفته است یک علامت حکم نقطه را دارد و برای وقف در میان حروف بکار میرفته و پنج علامت دیگر باصطلاح فنی ایدئوگرام بوده است یعنی در برابر پنج کلمهٔ رایجی که بسیار بکار میرفته مینوشتهاند و حاکی از صدای مخصوص نیست. یک علامت را برای کلمهٔ شاه ودو علامت را برای کلمهٔ کشور و یک علامت را برایکلمهٔ زمین و یک علامت را برای کلمهٔ اهورمزد بکار میبردهاند و علائم دیگر برای حروف مرکب از یک حرف باصدا و یک حرف بیصدا بودهاست.
خط میخی چنان مینماید که تنها برای زینت و در کتیبهها و سکهها بکار رفته و چون نوشتن هرحرفی چندین حرکت دست و چندین خط افقی و عمودی و منکسر لازم داشته است در حوائج روزانه و درکارهای عادی آنرا بکار نمیبردهاند زیرا که تاکنون جز در کتیبهها و سکهها و الواح سیموزر که برای تاریخ ساختمانهای مهم ترتیب میدادهاند و در مهرها در جای دیگر دیده نشده است. قدیمترین کتیبه خط میخی ایران از کورش بزرگ از سال ۵۳۸ و آخرین آن از اردشیر سوم از سال۳۳۸ پیش از میلادست.
چون در دورهٔ هخامنشیان اقوام آرامی از نژاد سامی ساکنان ایالات غربی ایران در کرانههای فراتو دجله بودهاند و خط و زبان مخصوص از نژاد خطها و زبانهای سامی داشتهاند خط ایشان که از خط فنیقی گرفته شده آسانتر بوده و هر حرفی از آن بیش از یک حرکت دست لازم نداشته است، درایران رایج شده و ناچار زبانشان هم در کارهای اداری و دیوانی دورهٔ هخامنشی رواج یافته است، چنانکه قراین بسیار گواهی میدهد این خط و زبان در دورهٔ هخامنشیان درایران متداول بوده است و زبان پارسی باستان را بخط آرامی هم مینوشتهاند چنانچه قسمی از کتیبهای از اردشیر اول بهمین خط مانده است در همین دوره هنوز زبان ایلامی و خط میخی مخصوص آن بعنوان زبان اداری در دربارهخامنشی بکار میرفته است.
در ۱۳۱۲ در گوشهٔ شمال غربی صفهٔ تخت جمشید در ضمن خاک برداری بآستانهٔ دری برخوردند که از همان زمان هخامنشیان تیغه کرده بودند ودر پشتآن تیغه،سیهزار لوحهٔ گلی یا خشتهای کوچک و بزرگ بشکل مربع مستطیلبدست آمد که بخط و زبان ایلامیست. چندی بعد۷۵۰خشت دیگر درجنوب شرقی همان صفه بدست آمد و ثابت شد که حساب ساختمانهای مختلف کاخ هخامنشیان را باین خط وزبان مینوشتهاند.
استیلای یونانیان و مقدونیان برایران در سال ۳۳۰ پیش از میلادخط و زبان یونانی را در ایران رواج داد و ناچار در سراسر دورهٔ سلوکی وقسمتی از دورهٔ اشکانی تاآغاز تاریخ میلادی این خط در ایران رواج یافته ودرین مدت خط میخی و زبان پارسی باستان متروک شده است. خط و زبان یونانی تا اوایل دورهٔ ساسانی تا اندازهای هنوز در ایران رایج بوده است زیرا که در کتیبههای شاپور اول که از ۲۴۱ تا۲۷۲ میلادی در ایران پادشاهی کرده است خط وزبان یونانی دیده میشود و مهمترین نمونههای آن در کتیبهٔ معروف زردشت در صحرای مرودشتست.
تا زمان بلاش دوم در سکههای اشکانی جز خط وزبان یونانی چیزی دیده نمیشود و تنها درسلطنت بلاش دوم که از۱۲۱ میلادی آغاز شده است نخستین بار حروف آرامی در سکههای ایران پدیدار شده است. زبانی را که در سکههای اشکانی درین تاریخ بخط آرامی پدید ارشده بخطا خاور شناسان و دانشمندان اروپائی بازبان پهلوی یکی دانستهاند و نخست آنراپهلوی شمالی یا پهلوی اشکانی نامیدهاند و درین اواخر نام آنرا زبان پارتی گذاشتهاند. چون اینزبان همین زبان امروزی ادبی ماست که بمرور زمان در نتیجهٔ تحول باین شکل درآمده است واز قدیم باین زبان ، زبان دری گفتهاند البته درستترین اصطلاح دربارهٔ آن همان زبان دریست و باید گفت زبان دری را نخست از آغاز قرن سوم میلادی بخط آرامی نوشتهاند.
در دورهٔ ضعف سلوکیان در ایران در گوشه و کنار سرزمین ما پادشاهان محلی بفرمانروایی آغاز کردهاند. نخست در سرزمین فارس خاندانی از پادشاهان ایرانی مستقل شدهاند که جز سکههای ایشان سندی دربارهٔ ایشان بدست ما نرسیده است. پایتخت ایشان شهر استخر بوده استودرآنجا سکههائی زدهاند بزبان آرامی و بهمان خط آرامی و در حدود سال۲۲۰ میلادی باین کار آغاز کردهانداین خاندان پادشاهان محلی فارس که همان «فرتهداران»باشند نیاکان پادشاهان ساسانی بودهاند که سرانجام پادشاهانی کوچک باصطلاح ملوکالطوایف را برانداخته و شاهنشاهی بزرگ ساسانی را تشکیل دادهاند و سکه شناسان این سلسله را«پرسید» نام دادهاند.
از سوی دیگر در قسمت شرقی خوزستان نیز پادشاهان محلی در همین دوره استقلالی یافتهاند و سلسلهای تشکیلدادهاند کهسکه شناسان اروپائی و بپیروی ایشان تاریخ نویسان نام این سلسله را«المائید» گذاشتهاند و در حدود سال ۱۶۳ پیش از میلاد بفرنانروائی آغاز کردهاند. در سکههای این سلسله نخست خط وزبان یونانی بکاررفته استاما درپایان سلطنت فرهاد کهاز۱۰۶ تا۱۳۰ میلادی فرمانروائی داشته استخط وزبان آرامی درسکهٔ وی آشکار میشود.
درقسمت غربی خوزستان درمیان رودهای دجله و فرات تا کرانههای خلیج فارس سلسلهٔ دیگری استقلال یافته است که ازسال۱۲۹ پیش از میلادآثاری ازآن بمارسیده است. پایتخت آن شهر خاراکس در همان زمان آباد شده و نام این شهر هنوز برجزیرهٔ خارگ باقیست. درپادشاهی آنامبلوس سوم پادشاه این سلسله در حدود سال ۵۴ میلادی نخستین بار در روی سکهها نوعخاصیازخطآرامی پدیدار شدهاست سجع این سکهها بهمان زبان آرامیستاما خطآنها تفاوتی با خطآرامیمعمولی دارد.
خط آرامی که در اواسط دورهٔ اشکانی برای زبان دری بکار رفته درآسیای مرکزی نیز رایج شده وبا تصرفاتی آنرا برای زبان سغدی و تخاری بکار بردهاند و سپس در متون مانوینوع دیگری از آن رایج شده است.
در نخستین کتیبههای ساسانی چنانچه پیش ازاین اشاره رفت خط و زبان یونانی و پسازآندری بخط آرامی و زبان پهلوی یعنی زبان دربار ساسانیان بهمان خط آرامی دیده میشود. اندکاندک زبان و خط یونانی از میان میرود و در همین دوره زبان دری را نیز دیگر در کتیبهها بکار نبردهاند وتنها زبان پهلوی باقی مانده است.
کتاب اوستا که بزبان باستانی مشرق ایران بود قرنها خط مخصوص بخود نداشته است و روحانیون زردشتی تنها آنرا از برمیکرده و بیاد میسپردهاند. دراواسط دورهٔ اشکانی در صدد برآمدهاند آنچه راکه از اوستا پس از استیلای یونانیانو مقدونیان برایرانیانباقی مانده بود بنویسند اما گویا باینکار توفیقنیافتهاند ومعلوم نیست بچهخط میخواستهاندبنویسند. اینکه باین کار کامیاب نشدهاند گویا برای این بوده است که درآن زمان خطی وجود نداشته است که درآن علامتهایی برای همهٔ اصوات زبان اوستا باشد و ناچار ازاین کار چشم پوشیدهاند.
ظاهرا از قرن اول پیشاز میلاد در صدد برآمدهاند اوستا را بنویسندو سپس درزمان اردشیربابکان و پسرش شاپوراول نیز کوششهایی درین راه کردهاند که نتیجهٔ مطلوبی نداده استتاآنکه در زمان شاپور دوم که از ۳۱۰ تا۳۷۹ میلادی پادشاهی کرده است موبد بزرگ ایران آذر پدماراسپند(آذر بدمهراسپند)از خط آرامی خط تازهای با ۴۳ علامت اختراع کرد و بازمانده اوستا را بآنخط نوشتند که تا کنون باقیست.
خط آرامی که برای زبان پهلوی بکار بردهاند منفصل و منقطع است و چون درنوشتن عادی و کتابت دشوار بوده است برخی از حروف آنرا مانند همان خط امروزی بیکدیگر متصل کردهاند و خط دیگری در ایران پیدا شده است کههمانخط پهلوی باشد و از آن روزی کهاین کار را کردهاند خط آرامی برای زبان پهلوی متروک ومنسوخ شدهاست.
خط پهلوی در ایران دردورههای اسلامی باز تامدت درازی بکار میرفته است چنانکه در سکههای پادشاهان طبرستان تا سال۱۶۱ تاریخ طبرستان این خط دیده میشود وتا سال ۱۶۸ هجری نیز درشهرری سکههایی بخط پهلوی زدهاند. تا آغاز قرن پنجم هجری نیزخط پهلوی در ساختمانهای مهم شمال ایران بکار رفته است چنانکه گنبد قابوس که در۴۰۳ ساخته شده کتیبهٔ پهلوی دارد و برج لاجیم در ناحیهٔ سواد کوه در مشرق راه فیروزکوه بساری که برسر قبرابوالفوارس شهریاربن عباسبن شهریار از پادشاهان مازندران در۴۱۳ هجری ساخته شده است نیز کتیبهٔ پهلوی دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
تاریخ خط در ایران
در روایات زردشتی از داستانهای ملی ایران چنین آمده است که طهورث پیشدادی پس از آنکه بر اهریمن پیروز شد هفت گونه خط را که بکسی یاد نمیداد بزور از او فرا گرفت. در اسناد سریانی آمده است که زردشت کتاب اوستارا بهفت زبان سریانی و فارسی و آرامی و سگستانی و مروزی و یونانی و عبری نوشته است. آیا هر یک از این زبانها خطی نداشتهاند؟ مامیدانیم که در ایران پیش از اسلام خط سریانی و خط میخی برای پارسی باستان و خط آرامی و یونانی و عبری در میان یهود ایران رواج داشته است. پس میتوان گفت که برای زبان سگستانی(سیستانی) و مروزی(زبان مرو)نیز خطی بکار بردهاند.
معمولا واضع خط را در جهان فنیقیان میدانند. این نکته تنها دربارهٔ ملل سامی درستست و ملل آریائی مخصوصاً در هند شاید پیش از فنیقیان خطهای دیگری اختراع کردهاند که از سلسلهٔ خطوط سامی مأخوذ از خط فنیقی نیست.
در ایران ما خط داستانی بسیار مفصل دارد و موضوع باندازهای وسیعست که میتوان کتاب جداگانهای در تاریخ خط در ایران نوشت. کسانی که درین زمینه اندکی ممارست بکنند فوراً بنکتهٔ مهمی برمیخورند و آن اینست که نیاکان بزرگوار ما درین مدت دو هزار و پانصد سال که ما تاریخ مدون و معروف داریم هرگز در هیچ خطی تعصب نورزیدهاند و هر زمان که خط آسانتر و بهتریپیدا شده است در پذیرفتن آن درنگ نکردهاند.
اکنون قدیمترین اسنادی که در دست ماست از دورهٔ هخامنشیان بخط میخی است. این نام را اروپائیان از روزی که باآن روبرو شدهاند بروی آن گذاشتهاند زیرا که این خط مرکب از خطوط افقی و عمودی و منکسرست که بالای آن پهنتر و پائین آن باریکترست بشکل میخ. ناچار درین خط برای هر حرف و مخرجی چند خط افقی و عمودی و منکسر بانواع مختلف باید ترکیب کرد تا هرعلامتی با علامت دیگر اشتباه نشود وقهراً نوشتن باین خط وقت زیاد میگیرد و باری هر حرفیچندین بار باید دست راباینطرف و آن طرف حرکت داد و گرداند.
این خط را نخست برای زبانهای بینالنهرین یعنی زبان الامی و بابلی و آسوری بکار بردهاند و چون الامیان در خوزستان امروز میزیستهاند و همسایهٔ پارسیان بودهاند مردم پارس یا پیش از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی و یا در آغاز این دوره این خط را برای زبان پارسی باستان هم پذیرفتهاند و میتوان حدس زد که مادها نیزبرای خود آنرا اختیار کرده باشند زیرا که ایشان نیز با آسوریان و بابلیان همسایه بودهاند.
در پذیرفتن خط میخی برای زبان پارسی باستان تصرفی کردهاند باین معنی که پیش از سال سه هزار قبل از میلادسومریان خطی اختراع کردهاند که در قرن نوزدهم اروپائیان بآن خط میخی گفتهاند زیرا که این خط مرکب از خطوط عمودی و افقی و منکسرست که شکل میخ دارد و سپس آکادیان و آسوریان و کلدانیان و الامیان و هیتیها و ایرانیان وارمینان نیز آنرا برای زبانهای خود اختیار کردهاند. درخطوط میخی ملل دیگر چند نقش از هشتصد تا سه هزارعلامت بکار میرفته است. ایرانیان تصرف جالبی که در خط میخی برای زبان پارسی باستان کردهاند اینست که تنها چهل و دو علامت برای اصوات مرکب بکار بردهاند. این خط تا پایان دورهٔ هخامنشی در کتیبهها و سکهها بکار رفته است اما برای زبان بابلی تا آغاز تاریخ میلادی آنرا بکار بردهاند. ازین ۴۲ علامتی که در خط میخی ایرانی بکار میرفته است یک علامت حکم نقطه را دارد و برای وقف در میان حروف بکار میرفته و پنج علامت دیگر باصطلاح فنی ایدئوگرام بوده است یعنی در برابر پنج کلمهٔ رایجی که بسیار بکار میرفته مینوشتهاند و حاکی از صدای مخصوص نیست. یک علامت را برای کلمهٔ شاه ودو علامت را برای کلمهٔ کشور و یک علامت را برایکلمهٔ زمین و یک علامت را برای کلمهٔ اهورمزد بکار میبردهاند و علائم دیگر برای حروف مرکب از یک حرف باصدا و یک حرف بیصدا بودهاست.
خط میخی چنان مینماید که تنها برای زینت و در کتیبهها و سکهها بکار رفته و چون نوشتن هرحرفی چندین حرکت دست و چندین خط افقی و عمودی و منکسر لازم داشته است در حوائج روزانه و درکارهای عادی آنرا بکار نمیبردهاند زیرا که تاکنون جز در کتیبهها و سکهها و الواح سیموزر که برای تاریخ ساختمانهای مهم ترتیب میدادهاند و در مهرها در جای دیگر دیده نشده است. قدیمترین کتیبه خط میخی ایران از کورش بزرگ از سال ۵۳۸ و آخرین آن از اردشیر سوم از سال۳۳۸ پیش از میلادست.
چون در دورهٔ هخامنشیان اقوام آرامی از نژاد سامی ساکنان ایالات غربی ایران در کرانههای فراتو دجله بودهاند و خط و زبان مخصوص از نژاد خطها و زبانهای سامی داشتهاند خط ایشان که از خط فنیقی گرفته شده آسانتر بوده و هر حرفی از آن بیش از یک حرکت دست لازم نداشته است، درایران رایج شده و ناچار زبانشان هم در کارهای اداری و دیوانی دورهٔ هخامنشی رواج یافته است، چنانکه قراین بسیار گواهی میدهد این خط و زبان در دورهٔ هخامنشیان درایران متداول بوده است و زبان پارسی باستان را بخط آرامی هم مینوشتهاند چنانچه قسمی از کتیبهای از اردشیر اول بهمین خط مانده است در همین دوره هنوز زبان ایلامی و خط میخی مخصوص آن بعنوان زبان اداری در دربارهخامنشی بکار میرفته است.
در ۱۳۱۲ در گوشهٔ شمال غربی صفهٔ تخت جمشید در ضمن خاک برداری بآستانهٔ دری برخوردند که از همان زمان هخامنشیان تیغه کرده بودند ودر پشتآن تیغه،سیهزار لوحهٔ گلی یا خشتهای کوچک و بزرگ بشکل مربع مستطیلبدست آمد که بخط و زبان ایلامیست. چندی بعد۷۵۰خشت دیگر درجنوب شرقی همان صفه بدست آمد و ثابت شد که حساب ساختمانهای مختلف کاخ هخامنشیان را باین خط وزبان مینوشتهاند.
استیلای یونانیان و مقدونیان برایران در سال ۳۳۰ پیش از میلادخط و زبان یونانی را در ایران رواج داد و ناچار در سراسر دورهٔ سلوکی وقسمتی از دورهٔ اشکانی تاآغاز تاریخ میلادی این خط در ایران رواج یافته ودرین مدت خط میخی و زبان پارسی باستان متروک شده است. خط و زبان یونانی تا اوایل دورهٔ ساسانی تا اندازهای هنوز در ایران رایج بوده است زیرا که در کتیبههای شاپور اول که از ۲۴۱ تا۲۷۲ میلادی در ایران پادشاهی کرده است خط وزبان یونانی دیده میشود و مهمترین نمونههای آن در کتیبهٔ معروف زردشت در صحرای مرودشتست.
تا زمان بلاش دوم در سکههای اشکانی جز خط وزبان یونانی چیزی دیده نمیشود و تنها درسلطنت بلاش دوم که از۱۲۱ میلادی آغاز شده است نخستین بار حروف آرامی در سکههای ایران پدیدار شده است. زبانی را که در سکههای اشکانی درین تاریخ بخط آرامی پدید ارشده بخطا خاور شناسان و دانشمندان اروپائی بازبان پهلوی یکی دانستهاند و نخست آنراپهلوی شمالی یا پهلوی اشکانی نامیدهاند و درین اواخر نام آنرا زبان پارتی گذاشتهاند. چون اینزبان همین زبان امروزی ادبی ماست که بمرور زمان در نتیجهٔ تحول باین شکل درآمده است واز قدیم باین زبان ، زبان دری گفتهاند البته درستترین اصطلاح دربارهٔ آن همان زبان دریست و باید گفت زبان دری را نخست از آغاز قرن سوم میلادی بخط آرامی نوشتهاند.
در دورهٔ ضعف سلوکیان در ایران در گوشه و کنار سرزمین ما پادشاهان محلی بفرمانروایی آغاز کردهاند. نخست در سرزمین فارس خاندانی از پادشاهان ایرانی مستقل شدهاند که جز سکههای ایشان سندی دربارهٔ ایشان بدست ما نرسیده است. پایتخت ایشان شهر استخر بوده استودرآنجا سکههائی زدهاند بزبان آرامی و بهمان خط آرامی و در حدود سال۲۲۰ میلادی باین کار آغاز کردهانداین خاندان پادشاهان محلی فارس که همان «فرتهداران»باشند نیاکان پادشاهان ساسانی بودهاند که سرانجام پادشاهانی کوچک باصطلاح ملوکالطوایف را برانداخته و شاهنشاهی بزرگ ساسانی را تشکیل دادهاند و سکه شناسان این سلسله را«پرسید» نام دادهاند.
از سوی دیگر در قسمت شرقی خوزستان نیز پادشاهان محلی در همین دوره استقلالی یافتهاند و سلسلهای تشکیلدادهاند کهسکه شناسان اروپائی و بپیروی ایشان تاریخ نویسان نام این سلسله را«المائید» گذاشتهاند و در حدود سال ۱۶۳ پیش از میلاد بفرنانروائی آغاز کردهاند. در سکههای این سلسله نخست خط وزبان یونانی بکاررفته استاما درپایان سلطنت فرهاد کهاز۱۰۶ تا۱۳۰ میلادی فرمانروائی داشته استخط وزبان آرامی درسکهٔ وی آشکار میشود.
درقسمت غربی خوزستان درمیان رودهای دجله و فرات تا کرانههای خلیج فارس سلسلهٔ دیگری استقلال یافته است که ازسال۱۲۹ پیش از میلادآثاری ازآن بمارسیده است. پایتخت آن شهر خاراکس در همان زمان آباد شده و نام این شهر هنوز برجزیرهٔ خارگ باقیست. درپادشاهی آنامبلوس سوم پادشاه این سلسله در حدود سال ۵۴ میلادی نخستین بار در روی سکهها نوعخاصیازخطآرامی پدیدار شدهاست سجع این سکهها بهمان زبان آرامیستاما خطآنها تفاوتی با خطآرامیمعمولی دارد.
خط آرامی که در اواسط دورهٔ اشکانی برای زبان دری بکار رفته درآسیای مرکزی نیز رایج شده وبا تصرفاتی آنرا برای زبان سغدی و تخاری بکار بردهاند و سپس در متون مانوینوع دیگری از آن رایج شده است.
در نخستین کتیبههای ساسانی چنانچه پیش ازاین اشاره رفت خط و زبان یونانی و پسازآندری بخط آرامی و زبان پهلوی یعنی زبان دربار ساسانیان بهمان خط آرامی دیده میشود. اندکاندک زبان و خط یونانی از میان میرود و در همین دوره زبان دری را نیز دیگر در کتیبهها بکار نبردهاند وتنها زبان پهلوی باقی مانده است.
کتاب اوستا که بزبان باستانی مشرق ایران بود قرنها خط مخصوص بخود نداشته است و روحانیون زردشتی تنها آنرا از برمیکرده و بیاد میسپردهاند. دراواسط دورهٔ اشکانی در صدد برآمدهاند آنچه راکه از اوستا پس از استیلای یونانیانو مقدونیان برایرانیانباقی مانده بود بنویسند اما گویا باینکار توفیقنیافتهاند ومعلوم نیست بچهخط میخواستهاندبنویسند. اینکه باین کار کامیاب نشدهاند گویا برای این بوده است که درآن زمان خطی وجود نداشته است که درآن علامتهایی برای همهٔ اصوات زبان اوستا باشد و ناچار ازاین کار چشم پوشیدهاند.
ظاهرا از قرن اول پیشاز میلاد در صدد برآمدهاند اوستا را بنویسندو سپس درزمان اردشیربابکان و پسرش شاپوراول نیز کوششهایی درین راه کردهاند که نتیجهٔ مطلوبی نداده استتاآنکه در زمان شاپور دوم که از ۳۱۰ تا۳۷۹ میلادی پادشاهی کرده است موبد بزرگ ایران آذر پدماراسپند(آذر بدمهراسپند)از خط آرامی خط تازهای با ۴۳ علامت اختراع کرد و بازمانده اوستا را بآنخط نوشتند که تا کنون باقیست.
خط آرامی که برای زبان پهلوی بکار بردهاند منفصل و منقطع است و چون درنوشتن عادی و کتابت دشوار بوده است برخی از حروف آنرا مانند همان خط امروزی بیکدیگر متصل کردهاند و خط دیگری در ایران پیدا شده است کههمانخط پهلوی باشد و از آن روزی کهاین کار را کردهاند خط آرامی برای زبان پهلوی متروک ومنسوخ شدهاست.
خط پهلوی در ایران دردورههای اسلامی باز تامدت درازی بکار میرفته است چنانکه در سکههای پادشاهان طبرستان تا سال۱۶۱ تاریخ طبرستان این خط دیده میشود وتا سال ۱۶۸ هجری نیز درشهرری سکههایی بخط پهلوی زدهاند. تا آغاز قرن پنجم هجری نیزخط پهلوی در ساختمانهای مهم شمال ایران بکار رفته است چنانکه گنبد قابوس که در۴۰۳ ساخته شده کتیبهٔ پهلوی دارد و برج لاجیم در ناحیهٔ سواد کوه در مشرق راه فیروزکوه بساری که برسر قبرابوالفوارس شهریاربن عباسبن شهریار از پادشاهان مازندران در۴۱۳ هجری ساخته شده است نیز کتیبهٔ پهلوی دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 126 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
تاریخ فلسفه اسلامی 1
دکتر سید محمد کاظم علوی
طبقة پنجم:
1ـ ابوسلیمان محمدبن طاهر بن بهرام سجستانی (370؟-380؟-390)
2ـ ابوالحسن عامری (381)
3ـ ابوالخیر حسن بن سوار معروف به ابن الخمار (408)
4ـ ابوعبدالله ناتلی
شاگرد یحیى بن عدى منطقى بوده است و بنابر نقل ابن القفطى در تاریخ الحکماء نزد ابو بشر متى نیز تحصیل کرده است.على الظاهر آغاز تحصیلش در نزد ابو بشر بوده و بعد در نزد یحیى بن عدى ادامه داده است.
ابو سلیمان شاگردى دارد به نام ابو حیان توحیدى که از فضلا و ادبا و نویسندگان بنام جهان اسلام است و کتابهاى نفیسى دارد به نامهاى:المقابسات،الامتاع و المؤانسة،الصدیق و الصداقة.ابو حیان در کتابهاى خود فراوان از استادش یاد کرده و افاضات او را بازگو کرده است.
ابن الندیم و ابن القفطى و ابن ابى اصیبعه همه از ابو سلیمان یاد کردهاند ولى به طور مختصر،و البته ابن القفطى مفصلتر بحث کرده است.جامعترین بحث درباره ابو سلیمان همان است که مرحوم محمد قزوینى در جلد دوم بیست مقاله(صفحات 128-166)انجام داده است.
خانه ابو سلیمان میعادگاه حکما و فضلاى عصر بوده و خود رئیس قوم به شمار مىآمده است.در محفل ابو سلیمان-که در حقیقتیک انجمن فلسفى بوده است-همواره مسائل علمى و فلسفى مطرح مىشده و حکما از یکدیگر استفاده مىکردهاند و به تعبیر ابو حیان«مقابسه»مىنمودهاند.ابو حیان آنها را در106 مجلس جمع کرده و نام آنها را«مقابسات»گذاشته است.
تاریخ ولادت و وفات ابو سلیمان دقیقا معلوم نیست.قدر مسلم این است که در نیمه دوم قرن چهارم شخصیت ممتازى داشته است.مرحوم قزوینى حدس مىزند که ولادت ابو سلیمان در حدود سال307 و وفاتش در حدود سال 380 باشد و احتمالا تا حدود 390 زنده بوده است.
حکما و فضلایى که در محفل ابو سلیمان شرکت مىکردهاند،غالبا شاگرد یحیى بن عدى و هم شاگردان خود ابو سلیمان بودهاند از قبیل:ابو محمد عروضى،ابو بکر قومسى،عیسى بن زرعة.
1.ابو سلیمان،محمد بن طاهر بن بهرام سجستانى،معروف به ابو سلیمان منطقى (380)
کتاب ها :
مقابسات:
مشتمل بر 106 مجلس گفتگوی علما
صوان الحکمه
درباره ی تاریخ فیلسوفان و پزشکان یونان باستان و علمای اسلامی تا قرن چهارم
منتخب و مختصر آن در دسترس است
تتمه صوان توسط ابوالحسن علی بن ابی القاسم بیهقی (565) نوشته شده است