لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 92 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن
پس از دگرگونی در کل نظا م آفرینش یا دو نفخه صور اسرافیلی و آشکارشدن صحرای محشر و حشر تمام موجودات، جهنم و بهشت نیز از ملکوت و باطن آفرینش پدیدار می شود.
و اذا الجحیم و اذا الجنة ازلفت.1
آنگاه که جهنم شعله ور گردد و بهشت نزدیک شود.
جهنم تمام اهل محشر را احاطه می کند و صدای نفیر دلخراش آتش، زلزله بر اندام اهل محشر می اندازد. و نیز گفته شد که پلی از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر برروی جهنم برپا می گردد که برروی این پل پنجاه موقف و گردنه به نام پنجاه وظیفه عبادی( اوامر و نواهی) مستقر می گردد. یک عده از آدمیان و جنیان بدون اینکه حق عبور از صراط و عقباتش را داشته باشند و به جرم شرک به خدا و فساد اعتقادی و عملی بدون حساب در شعله های جهنم افکنده می شوند وعده ای دیگر قدم برروی پل نهاده مواقف را یکی پس از دیگری به تندی و کندی – بستگی به خلوص وکدورت اعمال دارد- پشت سر می گذارند و با پشت سرنهادن آخرین موقف که نامنش بنا به اکثر روایات« مرصاد»
( حق الناس) است، دیواره های با شکوه بهشت با درهای هشتگانه اش آشکار می گردد. هر طایفه ای به تناسب شأن ایمانی خود از یکی از این درها وارد می شود و در وضعی قرار می گیرد که تا ابد متنعم می شود. زندگی در این نشئه به قدری زیبا و لذت بخش است که انسان هرگز آرزوی تحویل و دگرگونی آن را به مخیله خود راه نمی دهد.
خالدین فیها لایبغون عنها حولاً.2
در آنجا جاویدانند و از وضعی که دارند دگرگونی نمی خواهند.
کمتر کسی است که تاکنون از خودش این سئوال را نکرده باشد: بهشت کجاست؟ اگر بگوییم بهشت هم اینک موجود است اما در باطن این جهان مادی است، آنگاه بیان بعضی از روایات که وجود بهشت در آسمان و وجود جهنم را در زمین مطرح می سازند، خدشه دارد می شوند. و اگر بگوییم که با متلاشی شدن زمین و آسمان جهنم و بهشت برروی این ویرانه عظیم ساخته خواهد شد، این موضوع نیز مفاد بساری از احادیث را- که بهشت و جهنم را خلق شده و موجود می داند، از اعتبار می اندازد. بهترین پاسخی که می توان داد تا تعارض این روایات را برطرف سازد این است که بگوییم، نظام آفرینش مانند وجود انسان یک بعد مثالی و ملکوتی دارد و یک بعد مادی و طبیعی. جهنم و بهشت به صورت مثالی در ملکوت و باطن عالم ماده وجود دارد همانطور که بسیاری از صورتهای خیالی و مثالی در ماورای هیاکل جسمان در باطن روح ما وجود دارد و ما هر وقت که میل داشته باشیم آنها را از مخزن این صورتها، یعنی حافظه بیرون می آوریم و در صورت لزوم صورتهای تازه ای خلق می کنیم. بنابراین، جهنم و بهشت در حال حاضر وجود دارند اما بر ما که در عالم ماده اسیریم، پوشیده است. ظهور صورت مثالی جهنم و بهشت مستلزم یک دگرگونی همه جانبه در نظام مادی جهان است. همانطور که صورت پنهان میوه با دگرگون شدن وضع کل آشکار می شود، صورت ملکوتی بهشت را پس از دگرگونی آسمانی و صورت ملکوتی جهنم را( جهنم و بهشت) مصالح مادی و بیرونی خود را از زمین و آسمان جستجو می کنند، همانطور که ملکات انسانی( صورتهای مثالی) با خاک و گل قیامت( بدن خاکی قیامتی) می آمیزد و شکل می گیرد. اینک به نمونه هایی از احادیث نوع اول( یعنی مثالی وملکوتی بودن بهشت و جهنم می پردازیم:
نمونه اول
هروی( یکی از اصحاب امام رضا(ع) به امام عرض کرد: یا من رسول الله! درباره بهشت و جهنم به من خبر بدهید آیا آن دو هم اکنون خلق شده اند؟ امام(ع) فرمود:
« آری، رسول خدا زمانی که به معراج رفتند، داخل بهشت شدند و جهنم را هم دیدند. عرض کردم: عده ای می گویند: بهشت و دوزخ مقدر هستند که روزی آفریده شوند و اکنون خلق نشده اند. امام فرمود: آنها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم. کسی که آفرینش( فعلی) بهشت و جهنم را انکار می نماید،، همانا پیامیر خدا(ص) را انکار نموده و ما را تکذیب کرده و بر ولایت ما نیست و در آتش جهنم مخلد خواهد بود.( آنگاه به آیه ای از آیات قرآن استناد می فرماید):
هذه جهنم التی یکذب بها المجرمون * یطوفون بینها و بین حمیم آن.3
این است آن جهنمی که مجرمون تکذیبش می کردند در حالیکه آنها در جهنم بین آتش و آب جوشان دوزخ دور می زنند.
( و سپس به یکی از احادیث معراجیه اشاره کرده) از قول رسول خدا(ص) چنین می فرماید:« آنگاه که مرا به آسمان بردند، جبرائیل دست مرا گرفت و مرا داخل بهشت نمود و رطب بهشتی به من داد و من هم آن را تناول نمودم و نطفه فاطمه(س) از آن میوه بهشتی بسته شد از این جهت فاطمه حوراء انسیه( حوری با هویت انسانی) است هر وقت که مشتاق بوی بهشت می شوم دخترم فاطمه را می بویم».
* نمونه دوم
امام صادق(ع) فرمود« خداوند کسی را نیافریده مگر اینکه در بهشت منزلی و در جهم منزلی برایش خلق فرمود: پس هنگامی که اهل بهشت را در بهشت و اهل آتش را در آتش قرار دادی منادی ای ندا می دهد که ای اهل آتش! بیایید و آنها را در کنار آتش می آورد و از منازل آنها در آتش پرده برمی دارد سپس به آنها گفته می شود، این است آن منزلی که در صورت عصیان پروردگارتان، وارد آن می شدید.... سپس ندا می دهند: ای اهل جهنم، سرهایتان را بالا کنید و منازلتان را در بهشت بنگرید، آنها، سرهایشان را بالا می کنند و منازلشان را در بهشت می نگرند، پس به آنها گفته می شود: این است آن منازلی که در صورت اطاعت پروردگارتان، داخل آن می شدید... پس آنها( بهشتیان فعلی) میراثشان( جهنم) را به جهنمیان فعلی می سپارند و جهنمیاان هم میراثشان( بهشت خود را) به بهشتیان فعلی می سپارند و این است قول خدای عزوجل:
« اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون»5
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 92 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن
پس از دگرگونی در کل نظا م آفرینش یا دو نفخه صور اسرافیلی و آشکارشدن صحرای محشر و حشر تمام موجودات، جهنم و بهشت نیز از ملکوت و باطن آفرینش پدیدار می شود.
و اذا الجحیم و اذا الجنة ازلفت.1
آنگاه که جهنم شعله ور گردد و بهشت نزدیک شود.
جهنم تمام اهل محشر را احاطه می کند و صدای نفیر دلخراش آتش، زلزله بر اندام اهل محشر می اندازد. و نیز گفته شد که پلی از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر برروی جهنم برپا می گردد که برروی این پل پنجاه موقف و گردنه به نام پنجاه وظیفه عبادی( اوامر و نواهی) مستقر می گردد. یک عده از آدمیان و جنیان بدون اینکه حق عبور از صراط و عقباتش را داشته باشند و به جرم شرک به خدا و فساد اعتقادی و عملی بدون حساب در شعله های جهنم افکنده می شوند وعده ای دیگر قدم برروی پل نهاده مواقف را یکی پس از دیگری به تندی و کندی – بستگی به خلوص وکدورت اعمال دارد- پشت سر می گذارند و با پشت سرنهادن آخرین موقف که نامنش بنا به اکثر روایات« مرصاد»
( حق الناس) است، دیواره های با شکوه بهشت با درهای هشتگانه اش آشکار می گردد. هر طایفه ای به تناسب شأن ایمانی خود از یکی از این درها وارد می شود و در وضعی قرار می گیرد که تا ابد متنعم می شود. زندگی در این نشئه به قدری زیبا و لذت بخش است که انسان هرگز آرزوی تحویل و دگرگونی آن را به مخیله خود راه نمی دهد.
خالدین فیها لایبغون عنها حولاً.2
در آنجا جاویدانند و از وضعی که دارند دگرگونی نمی خواهند.
کمتر کسی است که تاکنون از خودش این سئوال را نکرده باشد: بهشت کجاست؟ اگر بگوییم بهشت هم اینک موجود است اما در باطن این جهان مادی است، آنگاه بیان بعضی از روایات که وجود بهشت در آسمان و وجود جهنم را در زمین مطرح می سازند، خدشه دارد می شوند. و اگر بگوییم که با متلاشی شدن زمین و آسمان جهنم و بهشت برروی این ویرانه عظیم ساخته خواهد شد، این موضوع نیز مفاد بساری از احادیث را- که بهشت و جهنم را خلق شده و موجود می داند، از اعتبار می اندازد. بهترین پاسخی که می توان داد تا تعارض این روایات را برطرف سازد این است که بگوییم، نظام آفرینش مانند وجود انسان یک بعد مثالی و ملکوتی دارد و یک بعد مادی و طبیعی. جهنم و بهشت به صورت مثالی در ملکوت و باطن عالم ماده وجود دارد همانطور که بسیاری از صورتهای خیالی و مثالی در ماورای هیاکل جسمان در باطن روح ما وجود دارد و ما هر وقت که میل داشته باشیم آنها را از مخزن این صورتها، یعنی حافظه بیرون می آوریم و در صورت لزوم صورتهای تازه ای خلق می کنیم. بنابراین، جهنم و بهشت در حال حاضر وجود دارند اما بر ما که در عالم ماده اسیریم، پوشیده است. ظهور صورت مثالی جهنم و بهشت مستلزم یک دگرگونی همه جانبه در نظام مادی جهان است. همانطور که صورت پنهان میوه با دگرگون شدن وضع کل آشکار می شود، صورت ملکوتی بهشت را پس از دگرگونی آسمانی و صورت ملکوتی جهنم را( جهنم و بهشت) مصالح مادی و بیرونی خود را از زمین و آسمان جستجو می کنند، همانطور که ملکات انسانی( صورتهای مثالی) با خاک و گل قیامت( بدن خاکی قیامتی) می آمیزد و شکل می گیرد. اینک به نمونه هایی از احادیث نوع اول( یعنی مثالی وملکوتی بودن بهشت و جهنم می پردازیم:
نمونه اول
هروی( یکی از اصحاب امام رضا(ع) به امام عرض کرد: یا من رسول الله! درباره بهشت و جهنم به من خبر بدهید آیا آن دو هم اکنون خلق شده اند؟ امام(ع) فرمود:
« آری، رسول خدا زمانی که به معراج رفتند، داخل بهشت شدند و جهنم را هم دیدند. عرض کردم: عده ای می گویند: بهشت و دوزخ مقدر هستند که روزی آفریده شوند و اکنون خلق نشده اند. امام فرمود: آنها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم. کسی که آفرینش( فعلی) بهشت و جهنم را انکار می نماید،، همانا پیامیر خدا(ص) را انکار نموده و ما را تکذیب کرده و بر ولایت ما نیست و در آتش جهنم مخلد خواهد بود.( آنگاه به آیه ای از آیات قرآن استناد می فرماید):
هذه جهنم التی یکذب بها المجرمون * یطوفون بینها و بین حمیم آن.3
این است آن جهنمی که مجرمون تکذیبش می کردند در حالیکه آنها در جهنم بین آتش و آب جوشان دوزخ دور می زنند.
( و سپس به یکی از احادیث معراجیه اشاره کرده) از قول رسول خدا(ص) چنین می فرماید:« آنگاه که مرا به آسمان بردند، جبرائیل دست مرا گرفت و مرا داخل بهشت نمود و رطب بهشتی به من داد و من هم آن را تناول نمودم و نطفه فاطمه(س) از آن میوه بهشتی بسته شد از این جهت فاطمه حوراء انسیه( حوری با هویت انسانی) است هر وقت که مشتاق بوی بهشت می شوم دخترم فاطمه را می بویم».
* نمونه دوم
امام صادق(ع) فرمود« خداوند کسی را نیافریده مگر اینکه در بهشت منزلی و در جهم منزلی برایش خلق فرمود: پس هنگامی که اهل بهشت را در بهشت و اهل آتش را در آتش قرار دادی منادی ای ندا می دهد که ای اهل آتش! بیایید و آنها را در کنار آتش می آورد و از منازل آنها در آتش پرده برمی دارد سپس به آنها گفته می شود، این است آن منزلی که در صورت عصیان پروردگارتان، وارد آن می شدید.... سپس ندا می دهند: ای اهل جهنم، سرهایتان را بالا کنید و منازلتان را در بهشت بنگرید، آنها، سرهایشان را بالا می کنند و منازلشان را در بهشت می نگرند، پس به آنها گفته می شود: این است آن منازلی که در صورت اطاعت پروردگارتان، داخل آن می شدید... پس آنها( بهشتیان فعلی) میراثشان( جهنم) را به جهنمیان فعلی می سپارند و جهنمیاان هم میراثشان( بهشت خود را) به بهشتیان فعلی می سپارند و این است قول خدای عزوجل:
« اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون»5
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بهشت و جهنم
یکی از بحثهای مربوط به بهشت و دوزخ، مسأله وجود کنونی آنها است و از زمانهای دیرینه، این مسأله مطرح شده است این بحث در حالی که جنبه کلامی و عقیدتی دارد، بحث تفسیری و قرآنی نیز هست، یعنی به این مسأله، هم از دریچه دلائل عقلی میتوان نگریست و هم از دریچه تفسیری، و با مراجعه به کتب کلامی روشن میشود که اکثریت دانشمندان اسلامی وجود کنونی آن را پذیرفته و معتقدند که هر دو، هم اکنون آفریده شدهاند.
محدث و متکلم عالیقدر «شیخ صدوق» در این باره میگوید: اعتقاد ما درباره بهشت و دوزخ این است که آن دو آفریده شدهاند و پیامبر (ص) به هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده نمود. (1)
شیخ بزرگوار مرحوم «مفید» در «اوائل المقالات» به نقل اقوال پرداخته و چنین میگوید :
بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شدهاند و روایات آن را تأیید و اهل شرع بر آن اتفاق نظر دارند ولی اکثریت معتزله و خوارج و گروهی از زیدیه میگویند آفرینش کنونی آنها امری ممکن است ولی دلیل بر وجود کنونی آن در دست نیست در حالی که «ابو هاشم جبائی» وجود فعلی آنها را محال دانسته و معتقد است پیش از برپائی قیامت بهشت و دوزخ آفریده نمیشوند. (2)
علامه حلی در «کشف المراد» اقوال متکلمان را به نحو یاد شده نقل کرده و «قاضی عبد الجبار» را از اندیشه با ابوهاشم یکسان میداند. (3)
«تفتازانی» در شرح مقاصد میگوید: اکثریت مسلمانان براینند که بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شدهاند جز «ابوهاشم» و «عبد الجبار» و پیروان آنها که با این نظریه مخالفت کردهاند . (4)
و گاهی در میان علماء شیعه اندیشه مخلوق نبودن بهشت و دوزخ به مرحوم سید رضی (ت/359، م /406) و زرارة بن اعین (5) نسبت داده شده است ولی برخی مانند «سید شبر» در صحت نسبت یاد شده به سید رضی تشکیک نمودهاند . (6)
ولی با مراجعه به تفسیر رضی که متأسفانه از آن فقط یک جلد منتشر شده است، صحت نسبت روشن میشود. (7)
با توجه به آنچه که مرحوم مفید در «اوائل المقالات» نقل کرده است، روشن میشود که درباره آفرینش کنونی بهشت و دوزخ سه نظریه در میان متکلمان اسلامی وجود داشته است.
1 ـ بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شدهاند و اکثریت مسلمانان این نظریه را پذیرفتهاند .
2 ـ آفرینش هر دو در شرائط کنونی امری است ممکن ولی دلیل بر تحقق فعلی آن در دست نیست و این نظریه مربوط به معتزله و خوارج و گروهی از زیدیه است.
3 ـ آفرینش بهشت و دوزخ در وضع کنونی امری غیر ممکن است و این نظریه مربوط به «ابوهاشم» و «قاضی عبد الجبار» میباشد.
یادآور میشویم که این مسأله جنبه سمعی و نقلی دارد و باید از کتاب و سنت حکم آن را استنباط نمود و اگر «ابوهاشم» میگوید آفرینش کنونی آنها محال است، مقصود او محال بالغیر و یا به اصطلاح محال وقوعی است که در پایان بحث به آن اشاره میکنیم. اینک دلائل قول مشهور:
دلائل خلقت بهشت و دوزخ
از بهشت و دوزخ در لسان قرآن به «جنت» و «جحیم» یا «جهنم» و «نار» یاد میشود ولی هرگز مقصود از هر «جنت» که در قرآن وارد شده است، بهشت موعود نیست چه بسا قرآن کلمه جنت را در مورد باغهای معمولی این جهان بکار برده است و نباید این آیات ملاک بحث باشد آنجا که میفرماید:
«و لولا اذ دخلت جنتک قلت ما شاء الله» (کهف/39) .
چرا هنگامی که به باغ خود وارد شدی کلمه «ما شاء الله» را بر زبان جاری نکردی؟
و در آیه دیگر میفرماید: «لقد کان لسبأ فی مسکنهم آیة جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم و اشکروا له بلدة طیبة و رب غفور» (سبأ/15) .
«در سرزمین «سبأ» برای آن گروه در چپ و راست، دو باغ بود به آنان گفتیم از روزی پروردگار خود بخورید و شکر نعمت را بجا آورید این است شهر پاکیزه و پروردگار آمرزنده» .
در این دو آیه کلمه «جنت» وارد شده است که حاکی از آن است که این جنت موجود بوده است ولی هرگز مربوط به بهشت موعود در قیامت نیست.
برخی مانند «تفتازانی» در شرح مقاصد آیات مربوط به آدم و حواء را که مدتی در بهشت بسر میبردند، ولی به خاطر مخالفت با ارشاد خدا از آن بیرون شدند، گواه بر آفرینش بهشت موعود دانسته و میگوید مقصود از «جنت» در آیات یاد شده همان بهشت موعود برای امم عالم است سپس میافزاید: برخی میگویند مقصود از جنت در آیات آدم و حوا یکی از باغهای وسیع دنیا است آنگاه این نظر را مورد انتقاد قرار داده میگویند یک چنین تفسیر بازیگری با دین و بی اعتنائی به اتفاق مسلمانان است. (8)
ولی به نظر ما پا فشاری تفتازانی بر تفسیر «جنت» در آیات آدم و حوا به بهشت موعود، کاملا بیجا است و اگر گروهی از مفسران آن را به باغ دنیوی تفسیر کردهاند به خاطر آیات خلود است که میگوید پس از دخول به بهشت دیگر از آن خروجی نیست و ساکنان بهشت پیوسته و جاودانه در آنجا زندگی خواهند کرد.
آیاتی که حاکی از جاودانه بودن ساکنان بهشت است بیش از آن است که در اینجا یادآوری گردد ولی به عنوان نمونه برخی را یاد آور میشویم:
1 ـ قرآن بهشت را «جنة الخلد» مینامد آنجا که میفرماید: «قل أدلک خیر أم جنة الخلد التی وعد المتقون» (فرقان/15) .
آیا آن (دوزخ) خوب است؟ یا بهشت جاودانی که پرهیزکاران به آن نوید داده شدهاند؟
2 ـ قرآن در آیات بی شماری بهشتیان را با کلمه «خالدون» توصیف میفرماید این آیات سبب شده است که برخی جنت آدم و حوا را غیر از بهشت موعود تفسیر کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بهشت و جهنم
یکی از بحثهای مربوط به بهشت و دوزخ، مسأله وجود کنونی آنها است و از زمانهای دیرینه، این مسأله مطرح شده است این بحث در حالی که جنبه کلامی و عقیدتی دارد، بحث تفسیری و قرآنی نیز هست، یعنی به این مسأله، هم از دریچه دلائل عقلی میتوان نگریست و هم از دریچه تفسیری، و با مراجعه به کتب کلامی روشن میشود که اکثریت دانشمندان اسلامی وجود کنونی آن را پذیرفته و معتقدند که هر دو، هم اکنون آفریده شدهاند.
محدث و متکلم عالیقدر «شیخ صدوق» در این باره میگوید: اعتقاد ما درباره بهشت و دوزخ این است که آن دو آفریده شدهاند و پیامبر (ص) به هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده نمود. (1)
شیخ بزرگوار مرحوم «مفید» در «اوائل المقالات» به نقل اقوال پرداخته و چنین میگوید :
بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شدهاند و روایات آن را تأیید و اهل شرع بر آن اتفاق نظر دارند ولی اکثریت معتزله و خوارج و گروهی از زیدیه میگویند آفرینش کنونی آنها امری ممکن است ولی دلیل بر وجود کنونی آن در دست نیست در حالی که «ابو هاشم جبائی» وجود فعلی آنها را محال دانسته و معتقد است پیش از برپائی قیامت بهشت و دوزخ آفریده نمیشوند. (2)
علامه حلی در «کشف المراد» اقوال متکلمان را به نحو یاد شده نقل کرده و «قاضی عبد الجبار» را از اندیشه با ابوهاشم یکسان میداند. (3)
«تفتازانی» در شرح مقاصد میگوید: اکثریت مسلمانان براینند که بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شدهاند جز «ابوهاشم» و «عبد الجبار» و پیروان آنها که با این نظریه مخالفت کردهاند . (4)
و گاهی در میان علماء شیعه اندیشه مخلوق نبودن بهشت و دوزخ به مرحوم سید رضی (ت/359، م /406) و زرارة بن اعین (5) نسبت داده شده است ولی برخی مانند «سید شبر» در صحت نسبت یاد شده به سید رضی تشکیک نمودهاند . (6)
ولی با مراجعه به تفسیر رضی که متأسفانه از آن فقط یک جلد منتشر شده است، صحت نسبت روشن میشود. (7)
با توجه به آنچه که مرحوم مفید در «اوائل المقالات» نقل کرده است، روشن میشود که درباره آفرینش کنونی بهشت و دوزخ سه نظریه در میان متکلمان اسلامی وجود داشته است.
1 ـ بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شدهاند و اکثریت مسلمانان این نظریه را پذیرفتهاند .
2 ـ آفرینش هر دو در شرائط کنونی امری است ممکن ولی دلیل بر تحقق فعلی آن در دست نیست و این نظریه مربوط به معتزله و خوارج و گروهی از زیدیه است.
3 ـ آفرینش بهشت و دوزخ در وضع کنونی امری غیر ممکن است و این نظریه مربوط به «ابوهاشم» و «قاضی عبد الجبار» میباشد.
یادآور میشویم که این مسأله جنبه سمعی و نقلی دارد و باید از کتاب و سنت حکم آن را استنباط نمود و اگر «ابوهاشم» میگوید آفرینش کنونی آنها محال است، مقصود او محال بالغیر و یا به اصطلاح محال وقوعی است که در پایان بحث به آن اشاره میکنیم. اینک دلائل قول مشهور:
دلائل خلقت بهشت و دوزخ
از بهشت و دوزخ در لسان قرآن به «جنت» و «جحیم» یا «جهنم» و «نار» یاد میشود ولی هرگز مقصود از هر «جنت» که در قرآن وارد شده است، بهشت موعود نیست چه بسا قرآن کلمه جنت را در مورد باغهای معمولی این جهان بکار برده است و نباید این آیات ملاک بحث باشد آنجا که میفرماید:
«و لولا اذ دخلت جنتک قلت ما شاء الله» (کهف/39) .
چرا هنگامی که به باغ خود وارد شدی کلمه «ما شاء الله» را بر زبان جاری نکردی؟
و در آیه دیگر میفرماید: «لقد کان لسبأ فی مسکنهم آیة جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم و اشکروا له بلدة طیبة و رب غفور» (سبأ/15) .
«در سرزمین «سبأ» برای آن گروه در چپ و راست، دو باغ بود به آنان گفتیم از روزی پروردگار خود بخورید و شکر نعمت را بجا آورید این است شهر پاکیزه و پروردگار آمرزنده» .
در این دو آیه کلمه «جنت» وارد شده است که حاکی از آن است که این جنت موجود بوده است ولی هرگز مربوط به بهشت موعود در قیامت نیست.
برخی مانند «تفتازانی» در شرح مقاصد آیات مربوط به آدم و حواء را که مدتی در بهشت بسر میبردند، ولی به خاطر مخالفت با ارشاد خدا از آن بیرون شدند، گواه بر آفرینش بهشت موعود دانسته و میگوید مقصود از «جنت» در آیات یاد شده همان بهشت موعود برای امم عالم است سپس میافزاید: برخی میگویند مقصود از جنت در آیات آدم و حوا یکی از باغهای وسیع دنیا است آنگاه این نظر را مورد انتقاد قرار داده میگویند یک چنین تفسیر بازیگری با دین و بی اعتنائی به اتفاق مسلمانان است. (8)
ولی به نظر ما پا فشاری تفتازانی بر تفسیر «جنت» در آیات آدم و حوا به بهشت موعود، کاملا بیجا است و اگر گروهی از مفسران آن را به باغ دنیوی تفسیر کردهاند به خاطر آیات خلود است که میگوید پس از دخول به بهشت دیگر از آن خروجی نیست و ساکنان بهشت پیوسته و جاودانه در آنجا زندگی خواهند کرد.
آیاتی که حاکی از جاودانه بودن ساکنان بهشت است بیش از آن است که در اینجا یادآوری گردد ولی به عنوان نمونه برخی را یاد آور میشویم:
1 ـ قرآن بهشت را «جنة الخلد» مینامد آنجا که میفرماید: «قل أدلک خیر أم جنة الخلد التی وعد المتقون» (فرقان/15) .
آیا آن (دوزخ) خوب است؟ یا بهشت جاودانی که پرهیزکاران به آن نوید داده شدهاند؟
2 ـ قرآن در آیات بی شماری بهشتیان را با کلمه «خالدون» توصیف میفرماید این آیات سبب شده است که برخی جنت آدم و حوا را غیر از بهشت موعود تفسیر کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بهشت و نعمت های آن درقرآن
زیبائی های زنان بهشتی
خداوند متعال در سوره الرحمن زیبائی مراتب بهشتیان و نعمت های متناسب با آن را بیان می کند و در سوره صافات آیات 48 تا 49 در خصوص زنان بهشتی می فرماید: «وَ عِندَهُمْ قَـ'صِرَ ' تُ الطَّرْفِ عِینٌ * کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ؛ و در نزد بندگان مخلَصین خدا زنهائی هستند که چشمان خود را فقط بدانها میاندازند و به دیگری نظر ندارند، و آنان سیاه چشم هستند. و به اندازهای پیکرشان سفید است که گوئی مانند سپیدی تخم مرغهائی است که پوستش کنده نشده و محفوظ مانده است».
و در سورة نبأ داریم که: «وَ کَوَاعِبَ أَتْرَابًا» (آیه 33 سوره نبا). کواعب جمع کاعبة است، و کاعبة دختر نورس را گویند که هنوز پستانهایش بزرگ نشده و کاملاً نروئیده است بلکه فقط ته گرفته و شروع به رشد کردن نموده است. و أتراب جمع تِرب به معنای مثل و قرین و شبیه است. یعنی حوریّه های بهشتی همه یک سنّ و سال و همه با هم شبیه و نظیر دختران نورس میباشند. و یا آنکه زنهای مؤمن دنیا که از دنیا میروند همه در بهشت جوان و زیبا و هم سنّ و نیکو روی و نیکو خوی برای شوهران خود هستند.
ما در دو سوره از قرآن بیشتر از سوره های دیگر، وصف بهشت و نعمتهای آن را می بینیم. یکی سوره الرّحمن است که تنها سوره ای است که بعد از بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَـ'نِ الرَّحِیمِ، به اسمی از اسماء خداوند عزّ وجلّ سوره را شروع میکند. و طبق روایت وارده در «مجمع البیان» از حضرت موسی بن جعفر از پدرانش علیهم السّلام از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم، عروس قرآن است: (قَالَ: لِکُلِّ شَیْءٍ عَرُوسٌ، وَ عَرُوسُ الْقُرْءَانِ سُورَةُ الرَّحْمَنِ جَلَّ ذِکْرُهُ).
وصف بهشت های دوگانه مخلصین
خداوند متعال پاداش مقام خوف از پروردگار را چنین توصیف می کند: «وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ؛ و از برای کسیکه از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت است» (الرحمن/46). مراد از خوف از مقام ربّ، عبادت برای خود خداست نه برای کسب بهشت و نه برای ترس از دوزخ. و بنابراین، این آیه راجع به مقرّبین و مُخلَصین است که عبادتشان فقط برای ذات حضرت حقّ است، و شائبه غیر در آن نیست. و دو بهشت ظاهراً عبارت است از بهشتی که در اثر جزای عمل داده میشود، و بهشتی که طبق «وَ لَدَیْنَا مَزِیدٌ» (ق/35) به عنوان زیادی از پاداش عمل، حضرت ربّ العزّة عطا میکند.
«ذَوَاتَآ أَفْنَان؛ آن دو بهشت دارای انواع از میوهها است و یا دارای برگها و شاخه هائی است» (آیه 48 سوره الرحمن) چون ذَوَاتَا تثنیة ذَات است که نونش به اضافه ساقط شده. و أَفْنَانٍ یا جمع فَنّ است به معنای نوع، و یا جمع فَنَن است که به معنای شاخه است. «فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ؛ در آن دو بهشت دو چشمهای است که جاری است» (آِیه 50 سوره الرحمن).
«فِیهِمَا مِن کُلِّ فَـ'کِهَةٍ زَوْجَان؛ در آن دو بهشت از هر نوع میوهای یک جفت است» (آِیه 52 سوره الرحمن). یک میوه ای که در دنیا بوده و بهشتیان آنرا از قبل می شناخته اند، و یک میوه ای که در آنجاست و هنوز آنرا ندیده اند و حالا بدان دست می یابند.
«مُتَّکِـِینَ عَلَی' فُرُشِ بَطَآنءِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَی الْجَنَّتَیْنِ دَان؛ تکیه زنندگانند بر فرشهائی که داخل آنها از حریر ضخیم است، و میوه چیده شونده آن دو بهشت نزدیک و در دسترس است» (آِیه 54 سوره الرحمن). فُرُش جمع فِراش است، و فراش به چیزی گویند که مفروش کنند و روی آن بنشینند و یا تکیه زنند. بَطائِن جمع بِطانَة است، و بِطانه به لباس زیرپوش گویند در مقابل ظِهارَة که به لباسی گویند که معلوم باشد و روی لباس میپوشند. و إسْتَبْرَق به ابریشم ضخیم گویند. جَنَا یعنی میوة مُجتَنَی: میوهای که باید چیده شود. و دَانٍ در اصل دانِیٌ بوده است (اسم فاعل از دَنَا یَدْنُو: نزدیک شد) یعنی نزدیک و قریب. و حاصل معنی این میشود که: آنان تکیه میزنند بر فرشهائی که داخل آن از ابریشم ضخیم است، تا چه رسد به ظاهر آن که از ابریشم بسیار بهتر و با ارزشتر است. و میوه های این دو بهشت را که باید بچینند و بخورند، نزدیک است و به مجرّد دست بردن بدست آید، و همه دسترس است. مانند آیه 23 سوره الحاقه: «قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ؛ یعنی میوه های چیدنی آن نزدیک است» چون قُطُوف جمع قِطْف است، و قِطْف به میوهای گویند که تازه چیده باشند. و مانند آیه 14 سوره دهر: «وَ دَانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلَـ'لُهَا وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِیلاً؛ و سایه های درختان بهشتی بر سر آنها نزدیک است، و میوه های چیدنی آن، رام و در اختیار آنهاست».
«فِیهِنَّ قَـ'صِرَ ' تُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لاَ جَآنّ؛ در روی آن فرشها ـ و یا در آن بهشتها ـ زنانی هستند که نظر خود را فقط به ازواج خود انداخته و أبداً اراده غیر آنها را نمی کنند. و قبل از آن ازواج، هیچ فردی از انسان و یا از جنّ، آنان را مسّ نکرده و بکارت آنها را با نکاح نبرده است» (آیه 56 سوره الرحمن). طَرْف به معنای پلک چشم است. و قَـ'صِرَ ' تُ الطَّرْفِ کنایه از زنهائی هستند که نظر خود را کوتاه نموده و به غیر نظر ندارند. طَمْث عبارت است از نکاح توأم با خون آمدن. و جَانّ عبارت از جنّ است. و محصّل معنی آنستکه: آن زنها و حوریّه ها در روی آن فرشها آرمیده ـ و یا در آن بهشتها هستند ـ و أبداً میل به غیر جفتهای خود ندارند، و کمال میل آنان فقط به شوهرهای آنهاست. و آنان باکره هستند، و هیچکس چه از نوع انسان و چه از نوع جنّ، با آنها آمیزش ننموده و بواسطه نکاح، ازالة بکارتشان را نکرده است.
«کَأَنـَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ؛ گویا آنها در درخشندگی و تابناکی همانند یاقوت و مرجان میباشند» (آیه 58 سوره الرحمن). «هَلْ جَزَآءُ الاْءحْسَـ'نِ إِلاَّ الاْءحْسَـ'نُ؛ مگر پاداش احسان و نیکوئی نمودن، غیر از نیکوئی و احسان میباشد؟» (آیه 60 سوره الرحمن) یعنی مؤمنین و مؤمنان که در دنیا به ایمان و اطاعت از خدا و رسول خدا، و پیمودن راه خلوص و تقوی، از مقرّبین گردیده و از مُحسنین شده اند، خداوند به پاس احسانِ آنها بدانها احسان نموده و این نعمتها را ارزانی میدارد.
بهشت های دوگانه اصحاب یمین
«وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّـتَانِ؛ و از آن دو بهشت، پائینتر و پستتر، دو بهشت دیگر است» (آیه 62 سوره الرحمن). این دو بهشت گر چه شبیه به دو بهشت سابق اند، ولی از جهت منزله و قدر و قیمت، فضل و شرفشان پائینتر و ارزش آنها کمتر است. چون آن دو بهشت قبل، متعلّق به اهل اخلاص بود که از مقام پروردگارشان در خشیت و ترس بودند و خدا را به جهت خدا عبادت می نمودند، و طبعاً از مخلَصین و مقرّبین می باشند؛ و این دو بهشت متعلّق به دسته پائین تر از آنهاست، و آنان اصحاب یمین هستند که خدا را یا به جهت ترس از جهنّم و یا به جهت طمع در بهشت عبادت می کنند؛ فلهذا این دو بهشت که نیز یکی از آنها برابر پاداش و