لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 69 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
بازنگری منابع و اطلاعات
هدف:
ایجاد پایه ای محکم از یافته های علمی که نهایتا پروپوزال طرح تحقیقاتی باید بر اساس آن بنا شود
از آغاز درگیری ذهنی فرد با موضوع تحقیق و قبل از تهیه پروپوزال شروع شده و تا زمان ارائه گزارش نهایی می بایستی ادامه یابد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
یک بازنگری C
این ضمیمه به عنوان کمکی به برنامهنویسان C با شناسایی جنبههای مختلف زبان تهیه شده است. به این طریق، این ضمیمه به عنوان یک راهنما است و آموزشی نیست.
سرمنشاءهای [برنامه] C
زبان برنامهنویس C در اولین بار به وسیله دنیس ریتج (Dennis Ritch) بر روی یک DEC.PDP-11 که از سیستمعامل UNIX استفاده میکرد. اختراع گردید. زبان C دنبالة زبانی با نام BCPL است که هنوز در اروپا بیشترین استفاده از آن میشود. BEPL به وسیلة مارتین ریچارد (Martin Richard) به وجود آمد و به وسیلة زبان B تحت تأثیر قرار گرفت. که توسط کن تامپسون (Ken Thompson) اختراع شد و به ایجاد زبان C منجر گردید.
برای سالهای متمادی استاندارد دی فاکتور (de factor) برای C، استانداردی بود که به وسیله ورژن ۵ سیستم عامل UNIX پشتیبانی میشد و در برنامهنویسی C که به وسیلة برایان کرنافن (Brian Kernighan) و دنیس ریچ (Dennis Ritch) نوشته شده بود توضیح داده میشد و به وسیله (Englewood cliffs: Prentice-Hall.Inc.,1978) [منتشر گردید]. در هنگامی که محبوبیت کامپیوترهای کوچک افزایش یافت تعداد زیادی از کارکردهای C خلق شد. اکثریت این کارکردها در سطح کد با یکدیگر قابل تعویض بودند بنابراین چون استانداردی وجود نداشت اختلاف به وجود میآمد.
برای تصحیح این وضعیت کمیتهای در تابستان ۱۹۸۳ به منظور کار بر روی تولید یک ANSI استاندارد تشکیل شد تا اینکه زبان C را توصیف کند. با این نوشته، استاندارد مورد نظر کامل بوده و سازگاری آن با ANSI بسیار زود مورد قبول واقع شد.
زبان C به عنوان یک زبان استاندارد
زبان C عموماً به عنوان یک زبان ساختاری در نظر گرفته شد، با برخی تشابهات با ALGOL و پاسکال. اگرچه کلمة ساختار بلوکی مستقیماً برای زبان C در حالت آکادمیک به کار نمیرود، زبان C به صورت غیر رسمی بخشی از آن گروه زبان است، مشخصة بارز زبان ساختاری جداسازی کد و اطلاعات از یکدیگر است. این مطلب به این معنی است که زبان میتواند همة اطلاعات و دستورالعملهای ضروری برای انجام یک کار مشخص را از بقیة برنامه حذف و پنهان کند. به طور کلی، جداسازی با مراحل فرعی با انواع عمومیای که دائماند، به دست میآید. به این طریق، احتمال دارد که مراحل فرعی نوشته شوند تا اینکه وقایعی که در آن اتفاق میافتد باعث تأثیرات فرعی در قسمتهای دیگر برنامه نشود. استفادة بیش از حد از انواع جهانی (انواعی که در کل برنامه شناخته میشوند) ممکن است باعث نفوذ عوامل به درون برنامه شود با مجاز شناختن تأثیرات ناخواسته در برنامه، در برنامة C همة مراحل فرعی عملکردهای مجزا هستند.
عملکردها بلوکهای سازههای Cاند که در آن همة فعالیتها اتفاق میافتند. آنها کارهای بخصوص را در برنامه به منظور کدگذاری و تشخیص جداگانه انجام میدهند. پس از debugging یک عملکرد که فقط انواع عمومی را به کار میگیرد، شما میتوانید بر عملکردی تکیه کنید که در همة موقعیتهای متنوع بدون به وجود آوردن تأثیرات جانبی در بخشهای دیگر برنامه، کار کند. همة انواع نشان داده شده در این عملکرد بخصوص فقط با آن عملکرد شناخته خواهند شد.
همچنین استفاده از بلوکهای کد در برنامة C ساختار برنامه را به وجود میآورد. یک بلوک کد عبارتهایی از یک گروه برنامه منطقی متصل است که میتواند به عنوان یک واحد در نظر گرفته شود. و با قرار گرفتن خطوط کد مابین ابروها بسته و باز مانند زیر قرار میگیرند.
If (x<10) {print f ("invalid input-retry"); done=o;}
در این مثال، دو عبارت پس از "if" بین ابروها هر دو نمایش داده میشوند اگر X کمتر از ۱۰ باشد. این دو عبارت با هم با ابروها یک بلوک کد را نشان میدهند. آنها به یکدیگر متصل میشوند؛ یک عبارت نمیتواند بدون نشان دادن دیگری نشان داده شود. در C هر عبارت میتواند یا یک عبارت مجزا و یا بلوکی از عبارتها باشد. استفاده از بلوکهای کد برنامههای خوانایی را با متطقی برای پیروی کردن از آنها، به وجود میآورد.
C یک زبان برنامهنویس است، بر خلاف اکثر برنامههای کامپیوتری سطح بالا، C محدودیتهایی را اعمال میکند که شما میتوانید با آن کار کنید. با استفاده از C یک برنامهنویس میتواند از برنامهنویسی کد در کل جلوگیری کند، فقط در موارد بسیار ضروری در حقیقت یک انگیزه برای اختراع C به وجود آوردن یک برنامة جایگزین مونتاژ بود.
زبان کامپیوتری از نشانهای مشخص از یک کد دهتایی واقعی استفاده میکند که کامپیوتر مستقیماً آن را به کار میگیرد. هر زبان کامپیوتری عامل به یک عامل مجزا طراحی میشود تا اینکه کامپیوتر آن را به کار گیرد. اگر چه یک زبان کامپیوتری به برنامهنویسان قدرت انجام کارها را با بالاترین انعطاف و بهرهمندی میدهد، بسیار آشکار، کارکردن با آن در هنگام ایجاد یک برنامه مشکل است. به علاوه چون یک زبان کامپیوتری طبیعتاً بی برنامه است، برنامة نهایی تمایل به «یک کد خطی» (Spaghett:code) یک آشفتگی جهشی (tangle of jump) و یا شاخص و خواندن دارد. این مطالب باعث میشود که این زبان برای خوانده شدن، بهسازی شدن و نگهداری مشکل باشد.
در ابتدا C برای برنامهنویسی سیستمها به کار رفت. برنامه سیستم قسمتی از یک دسته از برنامهها است که قسمتی از یک سیستم عامل کامپیوتر و یا کاربردهای پشتیبان را شکل میدهد. مثلا موارد زیر را برنامههای سیستم مینامند.
● سیستمهای عامل
● مترجمها
● سردبیرها
● اسمبلرها
● مؤلفین
● مدیران دادهها
هنگامی که C در حال همهگیر شدن بود بسیاری از برنامهنویسان به دلیل کارآیی و قابلیت دسترسی به آن، آن را برای برنامهریزی همة کارها به کار گرفتند. چون مؤلفین C برای همة کامپیوترها وجود دارند، گرفتن یک کد برای یک ماشین و سپس تألیف و به کار گیری آن در ماشین دیگر با تغییرات بسیار کم یا بدون تغییر، بسیار ساده است. این دسترسی در زمان و هزینه صرفهجویی میکند. مؤلفین C همچنین تصمیم به تولید یک کد سریع، متراکم و عینی کردند. مثلاً سریعتر و کوچکتر از همگردانهای BASIC.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
یک بازنگری C
این ضمیمه به عنوان کمکی به برنامهنویسان C با شناسایی جنبههای مختلف زبان تهیه شده است. به این طریق، این ضمیمه به عنوان یک راهنما است و آموزشی نیست.
سرمنشاءهای [برنامه] C
زبان برنامهنویس C در اولین بار به وسیله دنیس ریتج (Dennis Ritch) بر روی یک DEC.PDP-11 که از سیستمعامل UNIX استفاده میکرد. اختراع گردید. زبان C دنبالة زبانی با نام BCPL است که هنوز در اروپا بیشترین استفاده از آن میشود. BEPL به وسیلة مارتین ریچارد (Martin Richard) به وجود آمد و به وسیلة زبان B تحت تأثیر قرار گرفت. که توسط کن تامپسون (Ken Thompson) اختراع شد و به ایجاد زبان C منجر گردید.
برای سالهای متمادی استاندارد دی فاکتور (de factor) برای C، استانداردی بود که به وسیله ورژن ۵ سیستم عامل UNIX پشتیبانی میشد و در برنامهنویسی C که به وسیلة برایان کرنافن (Brian Kernighan) و دنیس ریچ (Dennis Ritch) نوشته شده بود توضیح داده میشد و به وسیله (Englewood cliffs: Prentice-Hall.Inc.,1978) [منتشر گردید]. در هنگامی که محبوبیت کامپیوترهای کوچک افزایش یافت تعداد زیادی از کارکردهای C خلق شد. اکثریت این کارکردها در سطح کد با یکدیگر قابل تعویض بودند بنابراین چون استانداردی وجود نداشت اختلاف به وجود میآمد.
برای تصحیح این وضعیت کمیتهای در تابستان ۱۹۸۳ به منظور کار بر روی تولید یک ANSI استاندارد تشکیل شد تا اینکه زبان C را توصیف کند. با این نوشته، استاندارد مورد نظر کامل بوده و سازگاری آن با ANSI بسیار زود مورد قبول واقع شد.
زبان C به عنوان یک زبان استاندارد
زبان C عموماً به عنوان یک زبان ساختاری در نظر گرفته شد، با برخی تشابهات با ALGOL و پاسکال. اگرچه کلمة ساختار بلوکی مستقیماً برای زبان C در حالت آکادمیک به کار نمیرود، زبان C به صورت غیر رسمی بخشی از آن گروه زبان است، مشخصة بارز زبان ساختاری جداسازی کد و اطلاعات از یکدیگر است. این مطلب به این معنی است که زبان میتواند همة اطلاعات و دستورالعملهای ضروری برای انجام یک کار مشخص را از بقیة برنامه حذف و پنهان کند. به طور کلی، جداسازی با مراحل فرعی با انواع عمومیای که دائماند، به دست میآید. به این طریق، احتمال دارد که مراحل فرعی نوشته شوند تا اینکه وقایعی که در آن اتفاق میافتد باعث تأثیرات فرعی در قسمتهای دیگر برنامه نشود. استفادة بیش از حد از انواع جهانی (انواعی که در کل برنامه شناخته میشوند) ممکن است باعث نفوذ عوامل به درون برنامه شود با مجاز شناختن تأثیرات ناخواسته در برنامه، در برنامة C همة مراحل فرعی عملکردهای مجزا هستند.
عملکردها بلوکهای سازههای Cاند که در آن همة فعالیتها اتفاق میافتند. آنها کارهای بخصوص را در برنامه به منظور کدگذاری و تشخیص جداگانه انجام میدهند. پس از debugging یک عملکرد که فقط انواع عمومی را به کار میگیرد، شما میتوانید بر عملکردی تکیه کنید که در همة موقعیتهای متنوع بدون به وجود آوردن تأثیرات جانبی در بخشهای دیگر برنامه، کار کند. همة انواع نشان داده شده در این عملکرد بخصوص فقط با آن عملکرد شناخته خواهند شد.
همچنین استفاده از بلوکهای کد در برنامة C ساختار برنامه را به وجود میآورد. یک بلوک کد عبارتهایی از یک گروه برنامه منطقی متصل است که میتواند به عنوان یک واحد در نظر گرفته شود. و با قرار گرفتن خطوط کد مابین ابروها بسته و باز مانند زیر قرار میگیرند.
If (x<10) {print f ("invalid input-retry"); done=o;}
در این مثال، دو عبارت پس از "if" بین ابروها هر دو نمایش داده میشوند اگر X کمتر از ۱۰ باشد. این دو عبارت با هم با ابروها یک بلوک کد را نشان میدهند. آنها به یکدیگر متصل میشوند؛ یک عبارت نمیتواند بدون نشان دادن دیگری نشان داده شود. در C هر عبارت میتواند یا یک عبارت مجزا و یا بلوکی از عبارتها باشد. استفاده از بلوکهای کد برنامههای خوانایی را با متطقی برای پیروی کردن از آنها، به وجود میآورد.
C یک زبان برنامهنویس است، بر خلاف اکثر برنامههای کامپیوتری سطح بالا، C محدودیتهایی را اعمال میکند که شما میتوانید با آن کار کنید. با استفاده از C یک برنامهنویس میتواند از برنامهنویسی کد در کل جلوگیری کند، فقط در موارد بسیار ضروری در حقیقت یک انگیزه برای اختراع C به وجود آوردن یک برنامة جایگزین مونتاژ بود.
زبان کامپیوتری از نشانهای مشخص از یک کد دهتایی واقعی استفاده میکند که کامپیوتر مستقیماً آن را به کار میگیرد. هر زبان کامپیوتری عامل به یک عامل مجزا طراحی میشود تا اینکه کامپیوتر آن را به کار گیرد. اگر چه یک زبان کامپیوتری به برنامهنویسان قدرت انجام کارها را با بالاترین انعطاف و بهرهمندی میدهد، بسیار آشکار، کارکردن با آن در هنگام ایجاد یک برنامه مشکل است. به علاوه چون یک زبان کامپیوتری طبیعتاً بی برنامه است، برنامة نهایی تمایل به «یک کد خطی» (Spaghett:code) یک آشفتگی جهشی (tangle of jump) و یا شاخص و خواندن دارد. این مطالب باعث میشود که این زبان برای خوانده شدن، بهسازی شدن و نگهداری مشکل باشد.
در ابتدا C برای برنامهنویسی سیستمها به کار رفت. برنامه سیستم قسمتی از یک دسته از برنامهها است که قسمتی از یک سیستم عامل کامپیوتر و یا کاربردهای پشتیبان را شکل میدهد. مثلا موارد زیر را برنامههای سیستم مینامند.
● سیستمهای عامل
● مترجمها
● سردبیرها
● اسمبلرها
● مؤلفین
● مدیران دادهها
هنگامی که C در حال همهگیر شدن بود بسیاری از برنامهنویسان به دلیل کارآیی و قابلیت دسترسی به آن، آن را برای برنامهریزی همة کارها به کار گرفتند. چون مؤلفین C برای همة کامپیوترها وجود دارند، گرفتن یک کد برای یک ماشین و سپس تألیف و به کار گیری آن در ماشین دیگر با تغییرات بسیار کم یا بدون تغییر، بسیار ساده است. این دسترسی در زمان و هزینه صرفهجویی میکند. مؤلفین C همچنین تصمیم به تولید یک کد سریع، متراکم و عینی کردند. مثلاً سریعتر و کوچکتر از همگردانهای BASIC.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
»بازنگری تحقیق خمیرسازی بیوشیمایی و بیومکانیکی«
عملیات قارچی روی تراشههای چوب قبل از خمیرسازی مکانیکی موجب ذخیره انرژی برق و بهبود خواص استحکام کاغذ و کاهش محتوای pitchآن میشود عملیات قارچی برروی گیاهانی غیر جوبی مفید است و pitch آن را کاهش میدهد و از سولفیت، ارگانوسولو و تجزیه تولید خمیر کاغذ استفاده میگردد. نتایج مقدماتی با خمیر کاغذ یبوکر افت امیدوار کننده است ولی یک ارزیابی عمیق لازم میباشد نتایج آزمایشات تراشه چوب اخیراً در آزمایشگاه محصولات جنگلی در مقایسه با موارد بدست آمده توسط بیوراکتورهای مقیاس آزمایشگاه جالب بودند اقتصاد فرآیند جالب هستند و فرآیند با خمیر کاغذ موجود و کارخانجات مربوط با مقدار تغییرات انطباق دارد. صنعت خمیر کاغذ از روشهای خمیرسازی شیمیایی با ترکیبی از اینها برای تولید خمیرهای دارای ویژگیهای مطلوب استفاده میکنند خمیرسازی مکانیکی شامل استفاده از نیروی مکانیکی برای جداکردن الیاف چوب است. فرآیندهای مکانیکی تولید بالا میباشند( تا 95%) و کاغذ دارای قابلیت چاپ عالی میباشد. این فرآیندها براساس روش مصرف انرژی الکتریکی هستند و کاغذ دارای استحکام کمتر محتوای pitch بالاتر و سرعت برگشت رنگ بالا( زردشدن کاغذ) در مقایسه با فرآیندهای شیمیایی میباشدخمیرسازی شیمیایی شامل استفاده از مواد شیمیایی برای تجزیه لیگنین دیوارههای سلول جوب و انتشار الیاف پرسلولز است. فرآیندهای خمیرسازی شیمایی خمیرهای دارای استحکام بالاتر را تولید مینماید ولی این فرآیندها تولید کمی دارند40 تا 50 % و خیلی پرهزینه میباشند. بیوپایپ کردن عملیات برروی مواد لیگنوسلولزی با قارچهای تجزیه کننده لیگنین قبل از خمیرسازی دارای پتانسیل برای غلبهکردن بر بعضی از مشکلات همراه با روشهای خمیرسازی شیمیایی و مکانیکی میباشد متن زیر به شرح و تحقیق خمیرسازی بیوشیمایی و بیومکانیکی و یافتههای اصلی میپردازد.
خمیرسازی بیومکانیکی چوب:
پس زمینه استفاده از قارچهای پوسیدگی(مفید) برای لیگنینزدایی بیولوژیکی چوب شاید توسط لاوسون و استیل از شرکت خمیر و کاغذ ویرجینیای غربی در نظر گرفته شود. این محققان یک بررسی مقالات را منتشر کردند که درباره تجزیه قارچی لیگنین میباشد در دهه 1970 اریکسون از آزمایشگاه محصولات جنگلی سوئد یک بررسی جامع را انجام داد که نشان داد که عملیات قارچی میتواند منجر به صرفهجوئیهای انرژی و بهبودهای استحکام برای خمیرسازی مکانیکی شود. آن تحقیقها یک سری مقالات رامنتشر کرد که به تجزیه قارچی درباره لیگنین اشاره دارد. اگر چه این تحقیق با مشکلات محدودی مواجه بود ولی آگاهیهای با ارزشی را فراهم کرد عملآوری خمیر مکانیکی درشت با آنزیمهایی از قبیل سلولازها و همی سلولازها قبل از تصفیه نیز منجر به صرفهجوییهای انرژی الکتریکی و بهبود خواص استحکام کاغذ شده است. جزئیات میتواند در مقالات متعددی یافت شود مقالات ذکر شده در این بازنگری نشان میدهد که عملیات قارچی برروی تراشههای چوب برای خمیرسازی مکانیکی میتواند فواید گوناگونی داشته باشد یک ارزیابی جامع خمیرسازی در 1987 در آزمایشگاه محصولات جنگلی تحت نظر کنسرسیوم بیوپایپ انجام گرفت.کنسرسیوم شامل FPL دانشگاههای میسنوتاوویکانکین به 22 شرکت خمیر و کاغذ خاتمه مییابد. هدف کلی عبارت از ارزیابی جامع فن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
»بازنگری تحقیق خمیرسازی بیوشیمایی و بیومکانیکی«
عملیات قارچی روی تراشههای چوب قبل از خمیرسازی مکانیکی موجب ذخیره انرژی برق و بهبود خواص استحکام کاغذ و کاهش محتوای pitchآن میشود عملیات قارچی برروی گیاهانی غیر جوبی مفید است و pitch آن را کاهش میدهد و از سولفیت، ارگانوسولو و تجزیه تولید خمیر کاغذ استفاده میگردد. نتایج مقدماتی با خمیر کاغذ یبوکر افت امیدوار کننده است ولی یک ارزیابی عمیق لازم میباشد نتایج آزمایشات تراشه چوب اخیراً در آزمایشگاه محصولات جنگلی در مقایسه با موارد بدست آمده توسط بیوراکتورهای مقیاس آزمایشگاه جالب بودند اقتصاد فرآیند جالب هستند و فرآیند با خمیر کاغذ موجود و کارخانجات مربوط با مقدار تغییرات انطباق دارد. صنعت خمیر کاغذ از روشهای خمیرسازی شیمیایی با ترکیبی از اینها برای تولید خمیرهای دارای ویژگیهای مطلوب استفاده میکنند خمیرسازی مکانیکی شامل استفاده از نیروی مکانیکی برای جداکردن الیاف چوب است. فرآیندهای مکانیکی تولید بالا میباشند( تا 95%) و کاغذ دارای قابلیت چاپ عالی میباشد. این فرآیندها براساس روش مصرف انرژی الکتریکی هستند و کاغذ دارای استحکام کمتر محتوای pitch بالاتر و سرعت برگشت رنگ بالا( زردشدن کاغذ) در مقایسه با فرآیندهای شیمیایی میباشدخمیرسازی شیمیایی شامل استفاده از مواد شیمیایی برای تجزیه لیگنین دیوارههای سلول جوب و انتشار الیاف پرسلولز است. فرآیندهای خمیرسازی شیمایی خمیرهای دارای استحکام بالاتر را تولید مینماید ولی این فرآیندها تولید کمی دارند40 تا 50 % و خیلی پرهزینه میباشند. بیوپایپ کردن عملیات برروی مواد لیگنوسلولزی با قارچهای تجزیه کننده لیگنین قبل از خمیرسازی دارای پتانسیل برای غلبهکردن بر بعضی از مشکلات همراه با روشهای خمیرسازی شیمیایی و مکانیکی میباشد متن زیر به شرح و تحقیق خمیرسازی بیوشیمایی و بیومکانیکی و یافتههای اصلی میپردازد.
خمیرسازی بیومکانیکی چوب:
پس زمینه استفاده از قارچهای پوسیدگی(مفید) برای لیگنینزدایی بیولوژیکی چوب شاید توسط لاوسون و استیل از شرکت خمیر و کاغذ ویرجینیای غربی در نظر گرفته شود. این محققان یک بررسی مقالات را منتشر کردند که درباره تجزیه قارچی لیگنین میباشد در دهه 1970 اریکسون از آزمایشگاه محصولات جنگلی سوئد یک بررسی جامع را انجام داد که نشان داد که عملیات قارچی میتواند منجر به صرفهجوئیهای انرژی و بهبودهای استحکام برای خمیرسازی مکانیکی شود. آن تحقیقها یک سری مقالات رامنتشر کرد که به تجزیه قارچی درباره لیگنین اشاره دارد. اگر چه این تحقیق با مشکلات محدودی مواجه بود ولی آگاهیهای با ارزشی را فراهم کرد عملآوری خمیر مکانیکی درشت با آنزیمهایی از قبیل سلولازها و همی سلولازها قبل از تصفیه نیز منجر به صرفهجوییهای انرژی الکتریکی و بهبود خواص استحکام کاغذ شده است. جزئیات میتواند در مقالات متعددی یافت شود مقالات ذکر شده در این بازنگری نشان میدهد که عملیات قارچی برروی تراشههای چوب برای خمیرسازی مکانیکی میتواند فواید گوناگونی داشته باشد یک ارزیابی جامع خمیرسازی در 1987 در آزمایشگاه محصولات جنگلی تحت نظر کنسرسیوم بیوپایپ انجام گرفت.کنسرسیوم شامل FPL دانشگاههای میسنوتاوویکانکین به 22 شرکت خمیر و کاغذ خاتمه مییابد. هدف کلی عبارت از ارزیابی جامع فن