لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن .doc :
« وَ لا.
تَأکُلُوا اَموالَکُم بَینَکُم بِالباطِلِ وَ تُدلُوا بِها اِلَی الحُکّامِ لِتَأکُلُوا فَریقاً مِن اَموالِ النّاسِ بِالاِثمِ وَ اَنتُم تَعلَمُونَ. » (188)
ترجمه آیه
و اموال خود را در بین خود به باطل مخورید و برای خوردن مال مردم قسمتی از آن را به طرف حکام به رشوه و گناه سرازیر منمائید با اینکه می دانید این عمل حرام است0(188)
بیان آیه
« وَ لا تَأکُلُوا اَموالَکُم بَینَکُم بِالباطِلِ »
منظور از اکل اموال مردم گرفتن آن و یا مطلق تصرف در آن است ، که بطور مجاز خوردن مال مردم نامیده می شود ، مصحح این اطلاق مجازی آن است که خوردن نزدیک ترین و قدیمی ترین عمل طبیعی است که انسان محتاج به انجام آن است ، برای اینکه آدمی از اولین روز پیدایشش اولین حاجتی که احساس می کند ، و اولین عملی که به آن مشغول می شود تغذی است ، سپس رفته رفته به حوائج دیگر طبیعی خود از قبیل لباس و مسکن و ازدواج پی می برد ، پس اولین تصرفی که از خود در مال احساس می کند همان خوردن است ، و به همین جهت هر قسم تصرف و گرفتن و مخصوصاً در مورد اموال را خوردن مال می نامند ، و این اختصاص به لغت عرب ندارد و زبان فارسی و لغات نیز این اصطلاح را دارند.
کلمه (اموال) جمع مال است ،که به معنای هر چیزی است که مورد رغبت انسان ها قرار بگیرد ، و بخواهند که مالک آن شوند ، و گویا این کلمه از مصدر میل گرفته شده ، چون مال چیزی است که دل آدمی به سوی آن متمایل است .
و کلمه (بین ) به معنای فاصله ای است که دو چیز یا بیشتر نسبت داده می شود می گوئیم بین آن دو و یا بین آنها و کلمه ( باطل ) در مقابل حق است که به معنای امری است که به نحوه ثبوت داشته باشد پس باطل چیزی است که ثبوت ندارد و اینکه حکم (مخورید مال خود را به باطل ) مقید کرد به قید ( بینکم ) دلالت دارد برای این که مجموعه اموال دنیا متعلق است به مجموعه مردم دنیا ، منتها خدای تعالی از راه وضع قوانین عادله اموال را میان افراد تقسیم کرده تا مالکیت آنان به حق تعدیل شود ، و در نتیجه ریشه های فساد قطع گردد قوانینی که تصرفات بیرون از آن قوانین هر چه باشد باطل است .
پس این آیه شریفه به منزله بیان شرح است برای آیه شریفه « خَلَقَ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعاً » و اگر اموال را اضافه کرد به ضمیری که به مردم برمی گردد ، و فرمود : (اموالتان) برای این بود که اصل مالکیت را که بنای مجتمع انسانی بر آن مستقر شده ، امضا کرده و محترم شمرده باشد.
آری بشر از اولین روزی که در روی پهنای زمین زندگی و سکونت کرده تا آن جا که تاریخ نشان می دهد فی الجمله اصل مالکیت را به رسمیت شناخته است و این اصل در قرآن کریم بیش از صد مورد به لفظ مالک ومال و یا لام ملک و یا جانشینی افرادی در تصرف اموال افراد دیگر تعبیر شده و در این جا حاجتی به ذکر همه آن موارد نیست.
و نیز در مواردی از قرآن کریم به معتبر شدن لوازم مالکیت شخصی این نوع مالکیت را امضا فرموده ، مثلاً یکی از لوازم مالکیت صحت خرید و فروش است ، و اسلام فرموده : «اَحَلََّ الله اَلبَیعَ » یکی دیگر از معاملات دیگری است که با تراضی طرفین صورت بگیرد که در این باره فرموده : « لا تأکُلُوا اَموالَکُم بَینَکُم بالباطِلِ الا اَن تَکونَ تِجارةً عَن تَراضٍ» و نیز فرموده : « تِجارةٍ تَخشَونَ کَسادَها » و آیادتی دیگر به ضمیمه روایات متواتره ای که این لوازم را معتبر می شمارد ، و آیات نامبرده را تأیید می کند .
« وَ تَدلُوا بِها اِلی الحُکام لِتَأکُلُوا فَریقاً مِن اَموالِ النّاس »
کلمه « تدلوا » مضارع از باب افعال « ادلا » است ، و ادلا به معنای آویزان کردن دلو در چاه است برای بیرون کشیدن آب ، و این کلمه را به عنوان کنایه در دادن رشوه به حکام تا بر طبق میل آدمی رأی دهند استعمال می کنند و این کنایه ای است لطیف که می فهماند مثل رشوه دهنده که می خواهد حکم حاکم را به سود خود جلب کند ، و با مادیات عقل و وجدان او را بدزدد ، مثل کسی است که با دلو خود آب را از چاه بیرون می کشد .
و کلمه « فریق » به معنای یک قسمت جدا شده کنار گذاشته شده از هر چیز است ، و جمله مورد بحث عطف است بر جمله « تأکلوا » و بنابراین فعل « تأکلوا » بوسیله نهی قبلی مجزوم شده و گرنه « تأکلون » می شد ، و ممکن است و او را به معنای « مع » بگیریم ،و « تأکلوا » را با تقدیر « ان » ناصبه منصوب بدانیم و بگوئیم تقدیر کلام « مع ان تأکلوا » باشد ، آن وقت مجموع آیه کلام واحدی شود ، که یک غرض را افاده کند ، و آن نهی از مصالحه ای است که راشی و مرتشی بر سر خوردن مال مردم می کنند ، و مال مردم را بین خود تقسیم نموده حاکم یک مقدار از آن را که راشی به سویش ادلا می کند بگیرد ، و خود راشی هم یک مقدار دیگر را ، با اینکه می دانند این مال باطل است ، و حقی در آن ندارند .
سوره بقره ، آیه 189
« یَسئَلُونَکَ عَنِ الاَهِلَّهِ قُل هِیَ مَواقیتُ لِلنّاسِ وَالحَجِّ وَلَیسَ البِرُّ بِاَن تَأتُوا البُیُوتَ مِن ظُهُورِها وَلکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی وَاتُوا البُیُوتَ مِن اَبوابِها وَ اتَّقُواللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ » (189)
ترجمه آیه
از تو هلالها می پرسند که غرض از اینکه قرص قمر در هر ماه یک بار به صورت هلال در می آید چیست؟ بگو اینها وقتها را برای مردم و برای حج معین می کنند و این کار خوبی نیست که شما در حال احرام از پشت بام داخل خانه ها شوید ، بلکه عمل صحیح این است که از خدا بترسید و خانه ها را از در درآیید و از خدا پروا کنید باشد که رستگار شوید . (189)
بیان آیه
« یَسئَلُونَکَ ... وَالحَجِّ »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن .doc :
« وَ لا.
تَأکُلُوا اَموالَکُم بَینَکُم بِالباطِلِ وَ تُدلُوا بِها اِلَی الحُکّامِ لِتَأکُلُوا فَریقاً مِن اَموالِ النّاسِ بِالاِثمِ وَ اَنتُم تَعلَمُونَ. » (188)
ترجمه آیه
و اموال خود را در بین خود به باطل مخورید و برای خوردن مال مردم قسمتی از آن را به طرف حکام به رشوه و گناه سرازیر منمائید با اینکه می دانید این عمل حرام است0(188)
بیان آیه
« وَ لا تَأکُلُوا اَموالَکُم بَینَکُم بِالباطِلِ »
منظور از اکل اموال مردم گرفتن آن و یا مطلق تصرف در آن است ، که بطور مجاز خوردن مال مردم نامیده می شود ، مصحح این اطلاق مجازی آن است که خوردن نزدیک ترین و قدیمی ترین عمل طبیعی است که انسان محتاج به انجام آن است ، برای اینکه آدمی از اولین روز پیدایشش اولین حاجتی که احساس می کند ، و اولین عملی که به آن مشغول می شود تغذی است ، سپس رفته رفته به حوائج دیگر طبیعی خود از قبیل لباس و مسکن و ازدواج پی می برد ، پس اولین تصرفی که از خود در مال احساس می کند همان خوردن است ، و به همین جهت هر قسم تصرف و گرفتن و مخصوصاً در مورد اموال را خوردن مال می نامند ، و این اختصاص به لغت عرب ندارد و زبان فارسی و لغات نیز این اصطلاح را دارند.
کلمه (اموال) جمع مال است ،که به معنای هر چیزی است که مورد رغبت انسان ها قرار بگیرد ، و بخواهند که مالک آن شوند ، و گویا این کلمه از مصدر میل گرفته شده ، چون مال چیزی است که دل آدمی به سوی آن متمایل است .
و کلمه (بین ) به معنای فاصله ای است که دو چیز یا بیشتر نسبت داده می شود می گوئیم بین آن دو و یا بین آنها و کلمه ( باطل ) در مقابل حق است که به معنای امری است که به نحوه ثبوت داشته باشد پس باطل چیزی است که ثبوت ندارد و اینکه حکم (مخورید مال خود را به باطل ) مقید کرد به قید ( بینکم ) دلالت دارد برای این که مجموعه اموال دنیا متعلق است به مجموعه مردم دنیا ، منتها خدای تعالی از راه وضع قوانین عادله اموال را میان افراد تقسیم کرده تا مالکیت آنان به حق تعدیل شود ، و در نتیجه ریشه های فساد قطع گردد قوانینی که تصرفات بیرون از آن قوانین هر چه باشد باطل است .
پس این آیه شریفه به منزله بیان شرح است برای آیه شریفه « خَلَقَ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعاً » و اگر اموال را اضافه کرد به ضمیری که به مردم برمی گردد ، و فرمود : (اموالتان) برای این بود که اصل مالکیت را که بنای مجتمع انسانی بر آن مستقر شده ، امضا کرده و محترم شمرده باشد.
آری بشر از اولین روزی که در روی پهنای زمین زندگی و سکونت کرده تا آن جا که تاریخ نشان می دهد فی الجمله اصل مالکیت را به رسمیت شناخته است و این اصل در قرآن کریم بیش از صد مورد به لفظ مالک ومال و یا لام ملک و یا جانشینی افرادی در تصرف اموال افراد دیگر تعبیر شده و در این جا حاجتی به ذکر همه آن موارد نیست.
و نیز در مواردی از قرآن کریم به معتبر شدن لوازم مالکیت شخصی این نوع مالکیت را امضا فرموده ، مثلاً یکی از لوازم مالکیت صحت خرید و فروش است ، و اسلام فرموده : «اَحَلََّ الله اَلبَیعَ » یکی دیگر از معاملات دیگری است که با تراضی طرفین صورت بگیرد که در این باره فرموده : « لا تأکُلُوا اَموالَکُم بَینَکُم بالباطِلِ الا اَن تَکونَ تِجارةً عَن تَراضٍ» و نیز فرموده : « تِجارةٍ تَخشَونَ کَسادَها » و آیادتی دیگر به ضمیمه روایات متواتره ای که این لوازم را معتبر می شمارد ، و آیات نامبرده را تأیید می کند .
« وَ تَدلُوا بِها اِلی الحُکام لِتَأکُلُوا فَریقاً مِن اَموالِ النّاس »
کلمه « تدلوا » مضارع از باب افعال « ادلا » است ، و ادلا به معنای آویزان کردن دلو در چاه است برای بیرون کشیدن آب ، و این کلمه را به عنوان کنایه در دادن رشوه به حکام تا بر طبق میل آدمی رأی دهند استعمال می کنند و این کنایه ای است لطیف که می فهماند مثل رشوه دهنده که می خواهد حکم حاکم را به سود خود جلب کند ، و با مادیات عقل و وجدان او را بدزدد ، مثل کسی است که با دلو خود آب را از چاه بیرون می کشد .
و کلمه « فریق » به معنای یک قسمت جدا شده کنار گذاشته شده از هر چیز است ، و جمله مورد بحث عطف است بر جمله « تأکلوا » و بنابراین فعل « تأکلوا » بوسیله نهی قبلی مجزوم شده و گرنه « تأکلون » می شد ، و ممکن است و او را به معنای « مع » بگیریم ،و « تأکلوا » را با تقدیر « ان » ناصبه منصوب بدانیم و بگوئیم تقدیر کلام « مع ان تأکلوا » باشد ، آن وقت مجموع آیه کلام واحدی شود ، که یک غرض را افاده کند ، و آن نهی از مصالحه ای است که راشی و مرتشی بر سر خوردن مال مردم می کنند ، و مال مردم را بین خود تقسیم نموده حاکم یک مقدار از آن را که راشی به سویش ادلا می کند بگیرد ، و خود راشی هم یک مقدار دیگر را ، با اینکه می دانند این مال باطل است ، و حقی در آن ندارند .
سوره بقره ، آیه 189
« یَسئَلُونَکَ عَنِ الاَهِلَّهِ قُل هِیَ مَواقیتُ لِلنّاسِ وَالحَجِّ وَلَیسَ البِرُّ بِاَن تَأتُوا البُیُوتَ مِن ظُهُورِها وَلکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی وَاتُوا البُیُوتَ مِن اَبوابِها وَ اتَّقُواللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ » (189)
ترجمه آیه
از تو هلالها می پرسند که غرض از اینکه قرص قمر در هر ماه یک بار به صورت هلال در می آید چیست؟ بگو اینها وقتها را برای مردم و برای حج معین می کنند و این کار خوبی نیست که شما در حال احرام از پشت بام داخل خانه ها شوید ، بلکه عمل صحیح این است که از خدا بترسید و خانه ها را از در درآیید و از خدا پروا کنید باشد که رستگار شوید . (189)
بیان آیه
« یَسئَلُونَکَ ... وَالحَجِّ »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن .doc :
« وَ لا.
تَأکُلُوا اَموالَکُم بَینَکُم بِالباطِلِ وَ تُدلُوا بِها اِلَی الحُکّامِ لِتَأکُلُوا فَریقاً مِن اَموالِ النّاسِ بِالاِثمِ وَ اَنتُم تَعلَمُونَ. » (188)
ترجمه آیه
و اموال خود را در بین خود به باطل مخورید و برای خوردن مال مردم قسمتی از آن را به طرف حکام به رشوه و گناه سرازیر منمائید با اینکه می دانید این عمل حرام است0(188)
بیان آیه
« وَ لا تَأکُلُوا اَموالَکُم بَینَکُم بِالباطِلِ »
منظور از اکل اموال مردم گرفتن آن و یا مطلق تصرف در آن است ، که بطور مجاز خوردن مال مردم نامیده می شود ، مصحح این اطلاق مجازی آن است که خوردن نزدیک ترین و قدیمی ترین عمل طبیعی است که انسان محتاج به انجام آن است ، برای اینکه آدمی از اولین روز پیدایشش اولین حاجتی که احساس می کند ، و اولین عملی که به آن مشغول می شود تغذی است ، سپس رفته رفته به حوائج دیگر طبیعی خود از قبیل لباس و مسکن و ازدواج پی می برد ، پس اولین تصرفی که از خود در مال احساس می کند همان خوردن است ، و به همین جهت هر قسم تصرف و گرفتن و مخصوصاً در مورد اموال را خوردن مال می نامند ، و این اختصاص به لغت عرب ندارد و زبان فارسی و لغات نیز این اصطلاح را دارند.
کلمه (اموال) جمع مال است ،که به معنای هر چیزی است که مورد رغبت انسان ها قرار بگیرد ، و بخواهند که مالک آن شوند ، و گویا این کلمه از مصدر میل گرفته شده ، چون مال چیزی است که دل آدمی به سوی آن متمایل است .
و کلمه (بین ) به معنای فاصله ای است که دو چیز یا بیشتر نسبت داده می شود می گوئیم بین آن دو و یا بین آنها و کلمه ( باطل ) در مقابل حق است که به معنای امری است که به نحوه ثبوت داشته باشد پس باطل چیزی است که ثبوت ندارد و اینکه حکم (مخورید مال خود را به باطل ) مقید کرد به قید ( بینکم ) دلالت دارد برای این که مجموعه اموال دنیا متعلق است به مجموعه مردم دنیا ، منتها خدای تعالی از راه وضع قوانین عادله اموال را میان افراد تقسیم کرده تا مالکیت آنان به حق تعدیل شود ، و در نتیجه ریشه های فساد قطع گردد قوانینی که تصرفات بیرون از آن قوانین هر چه باشد باطل است .
پس این آیه شریفه به منزله بیان شرح است برای آیه شریفه « خَلَقَ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعاً » و اگر اموال را اضافه کرد به ضمیری که به مردم برمی گردد ، و فرمود : (اموالتان) برای این بود که اصل مالکیت را که بنای مجتمع انسانی بر آن مستقر شده ، امضا کرده و محترم شمرده باشد.
آری بشر از اولین روزی که در روی پهنای زمین زندگی و سکونت کرده تا آن جا که تاریخ نشان می دهد فی الجمله اصل مالکیت را به رسمیت شناخته است و این اصل در قرآن کریم بیش از صد مورد به لفظ مالک ومال و یا لام ملک و یا جانشینی افرادی در تصرف اموال افراد دیگر تعبیر شده و در این جا حاجتی به ذکر همه آن موارد نیست.
و نیز در مواردی از قرآن کریم به معتبر شدن لوازم مالکیت شخصی این نوع مالکیت را امضا فرموده ، مثلاً یکی از لوازم مالکیت صحت خرید و فروش است ، و اسلام فرموده : «اَحَلََّ الله اَلبَیعَ » یکی دیگر از معاملات دیگری است که با تراضی طرفین صورت بگیرد که در این باره فرموده : « لا تأکُلُوا اَموالَکُم بَینَکُم بالباطِلِ الا اَن تَکونَ تِجارةً عَن تَراضٍ» و نیز فرموده : « تِجارةٍ تَخشَونَ کَسادَها » و آیادتی دیگر به ضمیمه روایات متواتره ای که این لوازم را معتبر می شمارد ، و آیات نامبرده را تأیید می کند .
« وَ تَدلُوا بِها اِلی الحُکام لِتَأکُلُوا فَریقاً مِن اَموالِ النّاس »
کلمه « تدلوا » مضارع از باب افعال « ادلا » است ، و ادلا به معنای آویزان کردن دلو در چاه است برای بیرون کشیدن آب ، و این کلمه را به عنوان کنایه در دادن رشوه به حکام تا بر طبق میل آدمی رأی دهند استعمال می کنند و این کنایه ای است لطیف که می فهماند مثل رشوه دهنده که می خواهد حکم حاکم را به سود خود جلب کند ، و با مادیات عقل و وجدان او را بدزدد ، مثل کسی است که با دلو خود آب را از چاه بیرون می کشد .
و کلمه « فریق » به معنای یک قسمت جدا شده کنار گذاشته شده از هر چیز است ، و جمله مورد بحث عطف است بر جمله « تأکلوا » و بنابراین فعل « تأکلوا » بوسیله نهی قبلی مجزوم شده و گرنه « تأکلون » می شد ، و ممکن است و او را به معنای « مع » بگیریم ،و « تأکلوا » را با تقدیر « ان » ناصبه منصوب بدانیم و بگوئیم تقدیر کلام « مع ان تأکلوا » باشد ، آن وقت مجموع آیه کلام واحدی شود ، که یک غرض را افاده کند ، و آن نهی از مصالحه ای است که راشی و مرتشی بر سر خوردن مال مردم می کنند ، و مال مردم را بین خود تقسیم نموده حاکم یک مقدار از آن را که راشی به سویش ادلا می کند بگیرد ، و خود راشی هم یک مقدار دیگر را ، با اینکه می دانند این مال باطل است ، و حقی در آن ندارند .
سوره بقره ، آیه 189
« یَسئَلُونَکَ عَنِ الاَهِلَّهِ قُل هِیَ مَواقیتُ لِلنّاسِ وَالحَجِّ وَلَیسَ البِرُّ بِاَن تَأتُوا البُیُوتَ مِن ظُهُورِها وَلکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی وَاتُوا البُیُوتَ مِن اَبوابِها وَ اتَّقُواللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ » (189)
ترجمه آیه
از تو هلالها می پرسند که غرض از اینکه قرص قمر در هر ماه یک بار به صورت هلال در می آید چیست؟ بگو اینها وقتها را برای مردم و برای حج معین می کنند و این کار خوبی نیست که شما در حال احرام از پشت بام داخل خانه ها شوید ، بلکه عمل صحیح این است که از خدا بترسید و خانه ها را از در درآیید و از خدا پروا کنید باشد که رستگار شوید . (189)
بیان آیه
« یَسئَلُونَکَ ... وَالحَجِّ »