لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان :
فقر
فقر
چکیده: واقعیتهایی در باره فقر دولت ایالات متحد امریکاخانواده فقیر راخانوادهای تعریف میکند که "مجموع درآمدهایآن کمتر از مقداری است که برای رفع نیازهایحداقل خانوار ضروری است". برای محاسبه "بودجه فقر" نیز حداقل هزینه غذایی خانوار را درسه ضرب باید کرد، بدین ترتیب خانوارهای بادرآمد کمتر از این مقدار (بودجه فقر)3 فقیرمحسوب میشوند. در سال 1997 میلادی بودجهفقر برای خانوار چهار نفره امریکایی 16400 دلار سه نفره 12802 دلار و یک نفره 8183 دلار تعیینو محاسبه شده است. فقیر کیست و کجا زندگی میکند 1. نژاد اگر چه تعداد فقرای سفیدپوست دو برابر فقرایسیاهپوست و چهار برابر فقرای اسپانیایی زبان تباراست اما نرخ فقر در میان سیاهان و اسپانیایی زبانتبارها به مراتب بالاتر است. در میان اسپانیاییزبان تبارها نرخ فقر پورتوریکوئی تبارها با 36درصد و مکزیکی تبارها 31 درصد از بقیه بیشتراست، در حالی که کوبایی تبارها با نرخ 18 درصددر پایینترین مرتبه قرار دارند. نرخ فقر برای آسیاییتبارها 14 درصد و تقریبا نزدیک به 3ر13 نرخ کهمتوسط ملی در امریکا است. 2. فقر سالمندان یکی از موفقیتهای مبارزه با فقر پایین آمدن نرخ فقرسالمندان است که در فاصله بین سالهای 1959 تا1997 از 35 درصد به 5ر10 کاهش یافت وقسمت اعظم این بهبودی نتیجه گسترش تامیناجتماعی طی این دوره بوده است. 3. کودکان در سال 1997 در ایالات متحد 16 (6ر16 درصد)کودکان در فقر زندگی میکردند و این در حالیاست که نرخ فقر کودکان اقلیتها به مراتب بالاتربوده است. 4. محل زندگی نرخ فقر در خارج از حوزههای مادرشهر تقریبا 13بیشتر از حوزههای مادرشهری در امریکاست. نرخفقر در مراکز شهرها دو برابر بیشتر از نرخ فقر درنقاط غیرمرکزی شهرهاست. 5. نوع خانوار نرخ فقر برای خانوارهای با سرپرست زن شش برابراز خانوارهایی که در آنها زن و مرد مشترکاسرپرستی خانوار را بر عهده دارند بیشتر است.علل بالا بودن این نرخ فقر عبارتاست از: الف) زنان سرپرست خانوار باید دائما بین اشتغالو مسئولیتهای خانوادگی در نوسان باشند. ب) به طور متوسط حقوق و دستمزد زنان از مردانکمتر است. ج) تعداد زیادی از خانوارهای با سرپرست زن ازحمایت و کمک پدر غایب فرزندانشان محرومهستند. د) آموزش نرخ فقر و سطح آموزش رابطهای معکوس با همدارند. نرخ فقر در میان افراد زیر دیپلم دو برابردارندگان دیپلم متوسطه و ده برابر فارغالتحصیلانآموزش عالی است. نوع اشتغال فقیران بیش از نیمی از خانوارهای فقیر آنهایی هستند که(سرپرست خانوار.م) کار نیمه وقت دارد و تنها 15آنها کار تمام وقت دارند. در صورتی که مزد هرساعت کار کمتر از 20ر8 دلار باشد، یک خانوارچهار نفری نیز حتی با کار تمام وقت هم ممکناست به خانواده فقیر تبدیل شود. بدین ترتیبشغل تمام وقت به تنهایی برای برون رفت از فقرکافی نیست مگر اینکه درآمد سرپرست خانوار ازحداقل دستمزد کمی بالاتر و بیش از یک نفر درخانوار شاغل باشد. در واقع تعداد زیادی ازخانوارهایی که از دایره فقر بیرون هستند و فرد اولخانواده ساعتی کمتر از 20ر8 دلار میگیرد ازاشتغال نفر دوم بهرهمند هستند. فقر در مراکز شهرها نرخ فقر در مراکز شهرها بیش از دو برابر حومهشهرهاست و در پارهای مادرشهرها این تفاوتحتی بیشتر است. برای نمونه در شیکاگو وفیلادلفیا نرخ فقر مرکز شهر حدود چهار برابر نرخفقر در حومههای شهر است. توزیع نژادی فقر درمراکز شهرها 1ر31 درصد برای سیاهپوستان و 12درصد برای سفیدپوستان است، در حالی که تنها5ر19 درصد فقیران سیاهپوست و 6ر6 درصدسفیدپوستان حومهنشین هستند. انزوای محل اقامت یا جدایی نژادی یکی از ویژگیهای شهرهای ایالات متحد جدایی وانزوای نژادی محلات است. نماد این واقعیت ایناست که بیش از 23 (قریب 70%) سیاهانی که درمادرشهرها زندگی میکنند در مناطق مرکزیشهرها اقامت دارند و تنها 13 سفیدها در این مناطقاقامت دارند. به عبارت دیگر تنها 13 سیاهان درمناطق حومهای شهرهای بزرگ اقامت دارند، یعنیدو برابر کمتر از سفیدپوستان. خواهیم دید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان :
فقر
فقر
چکیده: واقعیتهایی در باره فقر دولت ایالات متحد امریکاخانواده فقیر راخانوادهای تعریف میکند که "مجموع درآمدهایآن کمتر از مقداری است که برای رفع نیازهایحداقل خانوار ضروری است". برای محاسبه "بودجه فقر" نیز حداقل هزینه غذایی خانوار را درسه ضرب باید کرد، بدین ترتیب خانوارهای بادرآمد کمتر از این مقدار (بودجه فقر)3 فقیرمحسوب میشوند. در سال 1997 میلادی بودجهفقر برای خانوار چهار نفره امریکایی 16400 دلار سه نفره 12802 دلار و یک نفره 8183 دلار تعیینو محاسبه شده است. فقیر کیست و کجا زندگی میکند 1. نژاد اگر چه تعداد فقرای سفیدپوست دو برابر فقرایسیاهپوست و چهار برابر فقرای اسپانیایی زبان تباراست اما نرخ فقر در میان سیاهان و اسپانیایی زبانتبارها به مراتب بالاتر است. در میان اسپانیاییزبان تبارها نرخ فقر پورتوریکوئی تبارها با 36درصد و مکزیکی تبارها 31 درصد از بقیه بیشتراست، در حالی که کوبایی تبارها با نرخ 18 درصددر پایینترین مرتبه قرار دارند. نرخ فقر برای آسیاییتبارها 14 درصد و تقریبا نزدیک به 3ر13 نرخ کهمتوسط ملی در امریکا است. 2. فقر سالمندان یکی از موفقیتهای مبارزه با فقر پایین آمدن نرخ فقرسالمندان است که در فاصله بین سالهای 1959 تا1997 از 35 درصد به 5ر10 کاهش یافت وقسمت اعظم این بهبودی نتیجه گسترش تامیناجتماعی طی این دوره بوده است. 3. کودکان در سال 1997 در ایالات متحد 16 (6ر16 درصد)کودکان در فقر زندگی میکردند و این در حالیاست که نرخ فقر کودکان اقلیتها به مراتب بالاتربوده است. 4. محل زندگی نرخ فقر در خارج از حوزههای مادرشهر تقریبا 13بیشتر از حوزههای مادرشهری در امریکاست. نرخفقر در مراکز شهرها دو برابر بیشتر از نرخ فقر درنقاط غیرمرکزی شهرهاست. 5. نوع خانوار نرخ فقر برای خانوارهای با سرپرست زن شش برابراز خانوارهایی که در آنها زن و مرد مشترکاسرپرستی خانوار را بر عهده دارند بیشتر است.علل بالا بودن این نرخ فقر عبارتاست از: الف) زنان سرپرست خانوار باید دائما بین اشتغالو مسئولیتهای خانوادگی در نوسان باشند. ب) به طور متوسط حقوق و دستمزد زنان از مردانکمتر است. ج) تعداد زیادی از خانوارهای با سرپرست زن ازحمایت و کمک پدر غایب فرزندانشان محرومهستند. د) آموزش نرخ فقر و سطح آموزش رابطهای معکوس با همدارند. نرخ فقر در میان افراد زیر دیپلم دو برابردارندگان دیپلم متوسطه و ده برابر فارغالتحصیلانآموزش عالی است. نوع اشتغال فقیران بیش از نیمی از خانوارهای فقیر آنهایی هستند که(سرپرست خانوار.م) کار نیمه وقت دارد و تنها 15آنها کار تمام وقت دارند. در صورتی که مزد هرساعت کار کمتر از 20ر8 دلار باشد، یک خانوارچهار نفری نیز حتی با کار تمام وقت هم ممکناست به خانواده فقیر تبدیل شود. بدین ترتیبشغل تمام وقت به تنهایی برای برون رفت از فقرکافی نیست مگر اینکه درآمد سرپرست خانوار ازحداقل دستمزد کمی بالاتر و بیش از یک نفر درخانوار شاغل باشد. در واقع تعداد زیادی ازخانوارهایی که از دایره فقر بیرون هستند و فرد اولخانواده ساعتی کمتر از 20ر8 دلار میگیرد ازاشتغال نفر دوم بهرهمند هستند. فقر در مراکز شهرها نرخ فقر در مراکز شهرها بیش از دو برابر حومهشهرهاست و در پارهای مادرشهرها این تفاوتحتی بیشتر است. برای نمونه در شیکاگو وفیلادلفیا نرخ فقر مرکز شهر حدود چهار برابر نرخفقر در حومههای شهر است. توزیع نژادی فقر درمراکز شهرها 1ر31 درصد برای سیاهپوستان و 12درصد برای سفیدپوستان است، در حالی که تنها5ر19 درصد فقیران سیاهپوست و 6ر6 درصدسفیدپوستان حومهنشین هستند. انزوای محل اقامت یا جدایی نژادی یکی از ویژگیهای شهرهای ایالات متحد جدایی وانزوای نژادی محلات است. نماد این واقعیت ایناست که بیش از 23 (قریب 70%) سیاهانی که درمادرشهرها زندگی میکنند در مناطق مرکزیشهرها اقامت دارند و تنها 13 سفیدها در این مناطقاقامت دارند. به عبارت دیگر تنها 13 سیاهان درمناطق حومهای شهرهای بزرگ اقامت دارند، یعنیدو برابر کمتر از سفیدپوستان. خواهیم دید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان :
فقر
فقر
چکیده: واقعیتهایی در باره فقر دولت ایالات متحد امریکاخانواده فقیر راخانوادهای تعریف میکند که "مجموع درآمدهایآن کمتر از مقداری است که برای رفع نیازهایحداقل خانوار ضروری است". برای محاسبه "بودجه فقر" نیز حداقل هزینه غذایی خانوار را درسه ضرب باید کرد، بدین ترتیب خانوارهای بادرآمد کمتر از این مقدار (بودجه فقر)3 فقیرمحسوب میشوند. در سال 1997 میلادی بودجهفقر برای خانوار چهار نفره امریکایی 16400 دلار سه نفره 12802 دلار و یک نفره 8183 دلار تعیینو محاسبه شده است. فقیر کیست و کجا زندگی میکند 1. نژاد اگر چه تعداد فقرای سفیدپوست دو برابر فقرایسیاهپوست و چهار برابر فقرای اسپانیایی زبان تباراست اما نرخ فقر در میان سیاهان و اسپانیایی زبانتبارها به مراتب بالاتر است. در میان اسپانیاییزبان تبارها نرخ فقر پورتوریکوئی تبارها با 36درصد و مکزیکی تبارها 31 درصد از بقیه بیشتراست، در حالی که کوبایی تبارها با نرخ 18 درصددر پایینترین مرتبه قرار دارند. نرخ فقر برای آسیاییتبارها 14 درصد و تقریبا نزدیک به 3ر13 نرخ کهمتوسط ملی در امریکا است. 2. فقر سالمندان یکی از موفقیتهای مبارزه با فقر پایین آمدن نرخ فقرسالمندان است که در فاصله بین سالهای 1959 تا1997 از 35 درصد به 5ر10 کاهش یافت وقسمت اعظم این بهبودی نتیجه گسترش تامیناجتماعی طی این دوره بوده است. 3. کودکان در سال 1997 در ایالات متحد 16 (6ر16 درصد)کودکان در فقر زندگی میکردند و این در حالیاست که نرخ فقر کودکان اقلیتها به مراتب بالاتربوده است. 4. محل زندگی نرخ فقر در خارج از حوزههای مادرشهر تقریبا 13بیشتر از حوزههای مادرشهری در امریکاست. نرخفقر در مراکز شهرها دو برابر بیشتر از نرخ فقر درنقاط غیرمرکزی شهرهاست. 5. نوع خانوار نرخ فقر برای خانوارهای با سرپرست زن شش برابراز خانوارهایی که در آنها زن و مرد مشترکاسرپرستی خانوار را بر عهده دارند بیشتر است.علل بالا بودن این نرخ فقر عبارتاست از: الف) زنان سرپرست خانوار باید دائما بین اشتغالو مسئولیتهای خانوادگی در نوسان باشند. ب) به طور متوسط حقوق و دستمزد زنان از مردانکمتر است. ج) تعداد زیادی از خانوارهای با سرپرست زن ازحمایت و کمک پدر غایب فرزندانشان محرومهستند. د) آموزش نرخ فقر و سطح آموزش رابطهای معکوس با همدارند. نرخ فقر در میان افراد زیر دیپلم دو برابردارندگان دیپلم متوسطه و ده برابر فارغالتحصیلانآموزش عالی است. نوع اشتغال فقیران بیش از نیمی از خانوارهای فقیر آنهایی هستند که(سرپرست خانوار.م) کار نیمه وقت دارد و تنها 15آنها کار تمام وقت دارند. در صورتی که مزد هرساعت کار کمتر از 20ر8 دلار باشد، یک خانوارچهار نفری نیز حتی با کار تمام وقت هم ممکناست به خانواده فقیر تبدیل شود. بدین ترتیبشغل تمام وقت به تنهایی برای برون رفت از فقرکافی نیست مگر اینکه درآمد سرپرست خانوار ازحداقل دستمزد کمی بالاتر و بیش از یک نفر درخانوار شاغل باشد. در واقع تعداد زیادی ازخانوارهایی که از دایره فقر بیرون هستند و فرد اولخانواده ساعتی کمتر از 20ر8 دلار میگیرد ازاشتغال نفر دوم بهرهمند هستند. فقر در مراکز شهرها نرخ فقر در مراکز شهرها بیش از دو برابر حومهشهرهاست و در پارهای مادرشهرها این تفاوتحتی بیشتر است. برای نمونه در شیکاگو وفیلادلفیا نرخ فقر مرکز شهر حدود چهار برابر نرخفقر در حومههای شهر است. توزیع نژادی فقر درمراکز شهرها 1ر31 درصد برای سیاهپوستان و 12درصد برای سفیدپوستان است، در حالی که تنها5ر19 درصد فقیران سیاهپوست و 6ر6 درصدسفیدپوستان حومهنشین هستند. انزوای محل اقامت یا جدایی نژادی یکی از ویژگیهای شهرهای ایالات متحد جدایی وانزوای نژادی محلات است. نماد این واقعیت ایناست که بیش از 23 (قریب 70%) سیاهانی که درمادرشهرها زندگی میکنند در مناطق مرکزیشهرها اقامت دارند و تنها 13 سفیدها در این مناطقاقامت دارند. به عبارت دیگر تنها 13 سیاهان درمناطق حومهای شهرهای بزرگ اقامت دارند، یعنیدو برابر کمتر از سفیدپوستان. خواهیم دید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بسم الله الرحمن الرحیم
آمادگی جسمانی چیست و به چه فاکتورهایی نیازمند است؟
/
آمادگی جسمانی یعنی داشتن قلب، عروق خونی، ریه و عضلات سالمی که فرد بتواند به بهترین نحو، کارها و وظایف محوله اش را انجام داده و با شور و نشاط در فعالیتهای ورزشی و تفریحات سالم شرکت کند. باید توجه داشت این تعریف شامل عامه مردم می شود. اما زمانی که صحبت از بخش ورزشی و ورزشکار در میان باشد،عواملی چون تغذیه مناسب و کافی، نوع کار، میزان استراحت، نداشتن اضطراب و فشارهای عصبی بسیار با اهمیت بوده و نمی توان نقش آنها را در برنامه یک ورزشکار نادیده انگاشت.
حال به بیان فاکتورهای آمادگی جسمانی که شامل 4 فاکتور بوده، می پردازیم و هر چه این فاکتورها در ورزشکاران بالاتر باشد، در بازدهی مهارت های ورزشی آنها تاثیر بسزایی دارد. مهم ترین این فاکتورها، استقامت قلبی و ریوی و یا به عبارت دیگرهمان نام آشنای "توان هوازی" است. یعنی جذب اکسیژن به مقدار کافی جهت فعالیت های طولانی، داشتن قلب قوی جهت رساندن خون کافی در هنگام فعالیت های سنگین و طولانی مدت مثل دوهای بلند (ماراتن) قایقرانی در مسافت های زیاد.
/
اما دومین فاکتور، انعطاف پذیری است، این فاکتور اجازه می دهد تا عضلات در وسیع ترین دامنه حرکتیشان حول مفصل به حرکت درآیند، این فاکتور تقریباً در تمامی ورزش ها مورد نیاز بوده و قابلیت تحرک پذیری را بالا می برد. مانند حرکات ورزش ژیمناسیک و باله.
فاکتورهای سوم و چهارم به ترتیب عبارتند از قدرت عضلانی که به معنای به کار بستن نیرو وانرژی حاصله از عضلات در حین اجرای فعالیت ها است(حدود45/0از وزن بدن هر فرد را عضلات تشکیل می دهند). در ورزش های قدرتی مانند وزنه برداری و پاورلیفت بیشتر مورد استفاده بوده و تقویت می شود. استقامت عضلانی که به معنی به کارگیری یک عضله یا گروهی از عضلات برای انجام یک سری انقباضات مداوم در مدتی نسبتاً طولانی با کمترین احساس خستگی است و عمل کششی بارفیکس بهترین مثال برای این مورد است
بهترین سن برای انتخاب ورزش مورد علاقه
آنچه اولیاء و مربیان باید درباره ورزش کودکان بدانند.کودکان و نوجوانان میتوانند از رقابت در ورزش لذت ببرند و همچنان به آموختن مهارتهای تازه بپردازند. بیشتر افرادی که از دوران کودکی به فعالیت و ورزش عادت میکنند، در سنین بزرگسالی نیز، بهرغم مشغله و نوع کار خود، زمانی را به ورزش اختصاص خواهند داد. ورزشهای همراه با بازی، بهترین روش برای تبدیل کردن تمرینهای بدنی به کاری مفرح است... پرداختن به ورزش میتواند آمادگی جسمانی کودکان و نوجوانان را افزایش دهد. کسب مهارت و موفقیت اعتماد به نفس آنها را افزایش میدهد و به آنها میآموزد که چگونه محرکهای آنی را در خود کنترل کنند که این توانایی نهتنها در ورزش که در مناسبات اجتماعی نیز مفید خواهد بود و به یافتن دوستان تازه کمک میکند. در کشف علایق و شیوه صحیح زندگی به کودک کمک میکند. به کودک میآموزد که قوانین را رعایت کرده و منصفانه عمل کند. کنار آمدن با پیروزی و شکست را به او میآموزد. یک نکته مهم دیگر اینکه چاقی مفرط در سراسر جهان به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است و اگر کودکان از سنین کمتر به کشف لذت ورزش و بازیهای ورزشی پی ببرند و کمتر به انجام بازیهای کمتحرک یا بیتحرک (مانند بازی با کامپیوتر) بپردازند، در آینده نیز سالم و تندرست خواهند بود. سن شروع ورزشکارشناسان ورزش و روانشناسی کودک توصیه میکنند که کودکان تا قبل از رسیدن به سن 8 تا 10 سالگی نباید در ورزشهای رقابتی سازمان یافته که در آن امتیاز محاسبه میشود و به خصوص بزرگسالان در اجرای آن نقش دارند، شرکت کنند زیرا اگر کودکان قبل از رسیدن به سنی که از نظر احساسی و فیزیکی آماده شده باشند به ورزشهای رقابتی بپردازند، احتمال اینکه فشار روانی دوران تمرین و زمان مسابقه و همچنین یأس ناشی از باخت تاثیرات ناگواری بر آنان بگذارد، بسیار زیاد است و میتواند به کنار گذاشتن دایمی ورزش منتهی شود. زیر 8 سالباید در بازی، کشف و یادگیری مهارتهایی که از طریق پرتاب کردن و گرفتن، ضربه زدن به توپ، بالا و پایین پریدن، دویدن و شنا کردن حاصل میشود، کاملا آزادانه رفتار کنند و این مهارتها را به شادیبخشترین روش بیاموزند. واضح است که آموختن این موارد به آنها کمک میکند تا با اعتماد به نفس بیشتر وارد مرحله بعد شوند. والدین میتوانند نقش مهمی در بازی با کودکان ایفا کنند. به یاد داشته باشید که کودکان قبل از اینکه مفاهیم برد و باخت را بیاموزند، به تمرین فراوان احتیاج دارند. 8 تا 10 سالکودکان 8 تا 10 ساله، بسته به میزان رشد خود میتوانند در مسابقات سازمانیافته شرکت کنند مانند مسابقات داخلی در مدارس. آنها هنوز برای توسعه مهارتهای خود به کمک نیاز دارند و باید کنار آمدن با ناامیدی و شکست را بیاموزند. کودکانی که بیشتر اوقات بازنده هستند بیش از دیگران مستعد کنار گذاشتن ورزش هستند. والدین و اولیای مدرسه باید مراقب باشند که با فراهم آوردن زمینه مناسب مثلا شرکت دادن این کودک در مسابقهای که در آن بیشترین توانایی را دارد موجبات برنده شدن و دلگرمی او را فراهم نمایند. این سنین، بهترین زمان برای پرداختن به ورزشهای مختلف و انتخاب ورزش مورد علاقه از میان آنهاست. 10 تا 12 سال کودکان و نوجوانان میتوانند از رقابت در ورزش لذت ببرند و همچنان به آموختن مهارتهای تازه بپردازند. بعضی از کودکان در این گروه سنی استعداد و علاقه خاصی به یک ورزش به خصوص نشان میدهند و میتوانند با داشتن مربی در این زمینه بسیار پیشرفت نمایند. یک مهارت بسیار مهم در این سنین، آموختن رفتار صحیح در زمان بازی، بردن و باختن است. پرداختن به ورزش در این سنین میتواند شامل سفرهایی با تیم ورزشی و فرصتهایی برای رهبری گروه هم باشد. نکته مهم در اینجاست که نباید نوجوان را بیش از حدود آمادگی و توانایی جسمیروحی او به انجام کاری وادار کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بسم الله الرحمن الرحیم
آمادگی جسمانی چیست و به چه فاکتورهایی نیازمند است؟
/
آمادگی جسمانی یعنی داشتن قلب، عروق خونی، ریه و عضلات سالمی که فرد بتواند به بهترین نحو، کارها و وظایف محوله اش را انجام داده و با شور و نشاط در فعالیتهای ورزشی و تفریحات سالم شرکت کند. باید توجه داشت این تعریف شامل عامه مردم می شود. اما زمانی که صحبت از بخش ورزشی و ورزشکار در میان باشد،عواملی چون تغذیه مناسب و کافی، نوع کار، میزان استراحت، نداشتن اضطراب و فشارهای عصبی بسیار با اهمیت بوده و نمی توان نقش آنها را در برنامه یک ورزشکار نادیده انگاشت.
حال به بیان فاکتورهای آمادگی جسمانی که شامل 4 فاکتور بوده، می پردازیم و هر چه این فاکتورها در ورزشکاران بالاتر باشد، در بازدهی مهارت های ورزشی آنها تاثیر بسزایی دارد. مهم ترین این فاکتورها، استقامت قلبی و ریوی و یا به عبارت دیگرهمان نام آشنای "توان هوازی" است. یعنی جذب اکسیژن به مقدار کافی جهت فعالیت های طولانی، داشتن قلب قوی جهت رساندن خون کافی در هنگام فعالیت های سنگین و طولانی مدت مثل دوهای بلند (ماراتن) قایقرانی در مسافت های زیاد.
/
اما دومین فاکتور، انعطاف پذیری است، این فاکتور اجازه می دهد تا عضلات در وسیع ترین دامنه حرکتیشان حول مفصل به حرکت درآیند، این فاکتور تقریباً در تمامی ورزش ها مورد نیاز بوده و قابلیت تحرک پذیری را بالا می برد. مانند حرکات ورزش ژیمناسیک و باله.
فاکتورهای سوم و چهارم به ترتیب عبارتند از قدرت عضلانی که به معنای به کار بستن نیرو وانرژی حاصله از عضلات در حین اجرای فعالیت ها است(حدود45/0از وزن بدن هر فرد را عضلات تشکیل می دهند). در ورزش های قدرتی مانند وزنه برداری و پاورلیفت بیشتر مورد استفاده بوده و تقویت می شود. استقامت عضلانی که به معنی به کارگیری یک عضله یا گروهی از عضلات برای انجام یک سری انقباضات مداوم در مدتی نسبتاً طولانی با کمترین احساس خستگی است و عمل کششی بارفیکس بهترین مثال برای این مورد است
بهترین سن برای انتخاب ورزش مورد علاقه
آنچه اولیاء و مربیان باید درباره ورزش کودکان بدانند.کودکان و نوجوانان میتوانند از رقابت در ورزش لذت ببرند و همچنان به آموختن مهارتهای تازه بپردازند. بیشتر افرادی که از دوران کودکی به فعالیت و ورزش عادت میکنند، در سنین بزرگسالی نیز، بهرغم مشغله و نوع کار خود، زمانی را به ورزش اختصاص خواهند داد. ورزشهای همراه با بازی، بهترین روش برای تبدیل کردن تمرینهای بدنی به کاری مفرح است... پرداختن به ورزش میتواند آمادگی جسمانی کودکان و نوجوانان را افزایش دهد. کسب مهارت و موفقیت اعتماد به نفس آنها را افزایش میدهد و به آنها میآموزد که چگونه محرکهای آنی را در خود کنترل کنند که این توانایی نهتنها در ورزش که در مناسبات اجتماعی نیز مفید خواهد بود و به یافتن دوستان تازه کمک میکند. در کشف علایق و شیوه صحیح زندگی به کودک کمک میکند. به کودک میآموزد که قوانین را رعایت کرده و منصفانه عمل کند. کنار آمدن با پیروزی و شکست را به او میآموزد. یک نکته مهم دیگر اینکه چاقی مفرط در سراسر جهان به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است و اگر کودکان از سنین کمتر به کشف لذت ورزش و بازیهای ورزشی پی ببرند و کمتر به انجام بازیهای کمتحرک یا بیتحرک (مانند بازی با کامپیوتر) بپردازند، در آینده نیز سالم و تندرست خواهند بود. سن شروع ورزشکارشناسان ورزش و روانشناسی کودک توصیه میکنند که کودکان تا قبل از رسیدن به سن 8 تا 10 سالگی نباید در ورزشهای رقابتی سازمان یافته که در آن امتیاز محاسبه میشود و به خصوص بزرگسالان در اجرای آن نقش دارند، شرکت کنند زیرا اگر کودکان قبل از رسیدن به سنی که از نظر احساسی و فیزیکی آماده شده باشند به ورزشهای رقابتی بپردازند، احتمال اینکه فشار روانی دوران تمرین و زمان مسابقه و همچنین یأس ناشی از باخت تاثیرات ناگواری بر آنان بگذارد، بسیار زیاد است و میتواند به کنار گذاشتن دایمی ورزش منتهی شود. زیر 8 سالباید در بازی، کشف و یادگیری مهارتهایی که از طریق پرتاب کردن و گرفتن، ضربه زدن به توپ، بالا و پایین پریدن، دویدن و شنا کردن حاصل میشود، کاملا آزادانه رفتار کنند و این مهارتها را به شادیبخشترین روش بیاموزند. واضح است که آموختن این موارد به آنها کمک میکند تا با اعتماد به نفس بیشتر وارد مرحله بعد شوند. والدین میتوانند نقش مهمی در بازی با کودکان ایفا کنند. به یاد داشته باشید که کودکان قبل از اینکه مفاهیم برد و باخت را بیاموزند، به تمرین فراوان احتیاج دارند. 8 تا 10 سالکودکان 8 تا 10 ساله، بسته به میزان رشد خود میتوانند در مسابقات سازمانیافته شرکت کنند مانند مسابقات داخلی در مدارس. آنها هنوز برای توسعه مهارتهای خود به کمک نیاز دارند و باید کنار آمدن با ناامیدی و شکست را بیاموزند. کودکانی که بیشتر اوقات بازنده هستند بیش از دیگران مستعد کنار گذاشتن ورزش هستند. والدین و اولیای مدرسه باید مراقب باشند که با فراهم آوردن زمینه مناسب مثلا شرکت دادن این کودک در مسابقهای که در آن بیشترین توانایی را دارد موجبات برنده شدن و دلگرمی او را فراهم نمایند. این سنین، بهترین زمان برای پرداختن به ورزشهای مختلف و انتخاب ورزش مورد علاقه از میان آنهاست. 10 تا 12 سال کودکان و نوجوانان میتوانند از رقابت در ورزش لذت ببرند و همچنان به آموختن مهارتهای تازه بپردازند. بعضی از کودکان در این گروه سنی استعداد و علاقه خاصی به یک ورزش به خصوص نشان میدهند و میتوانند با داشتن مربی در این زمینه بسیار پیشرفت نمایند. یک مهارت بسیار مهم در این سنین، آموختن رفتار صحیح در زمان بازی، بردن و باختن است. پرداختن به ورزش در این سنین میتواند شامل سفرهایی با تیم ورزشی و فرصتهایی برای رهبری گروه هم باشد. نکته مهم در اینجاست که نباید نوجوان را بیش از حدود آمادگی و توانایی جسمیروحی او به انجام کاری وادار کرد.