لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نان در اسلام
(بررسی مدل پیشنهادی اسلام برای اصلاح و بهینهسازی چرخة از تولید تا مصرفِ نان)
چکیده
حجم انبوه ضایعات نان و واردات گندم که محصولی استراتژیک است، میتواند زمینهساز بحران در امنیت غذایی کشور باشد. بر این اساس اصلاح وضعیت موجود در چرخة از تولید گندم تا مصرف نان، ضرورت امنیتی دارد.
مدلهایی برای اصلاح این چرخه، از طرف کارشناسان غذایی و صنعتی و فرهنگی ارائه شده است. این مقاله به توصیف مدل پیشنهادی که از منابع دین اسلام بهدست آمده است، میپردازد.
در این مدل، نقاط بحران و ضایعهساز، عبارتند از: انتقال اوّلویت از بخش کشاورزی به دیگر حوزههای سرمایهگذاریِ علمی و مالی، جدا شدن سبوس از آرد، بازاری شدنِ تولید نان (در برابر تولید در خانه)، بیاهمیّت شدن(عادی شدن) نان در فرهنگ عمومی.
راهبردهای اصلاحی در این مدل عبارتند از: انتقال نقطه ثقل سرمایهگذاری علمی و مالی به بخش کشاورزی و امنیت غذایی، فرهنگسازی برای استفاده از نانِ سبوسدار، انتقال نقطه ثقل تولید نان از بازار به خانه با بهکارگیریِ ابزار مناسب با زندگی امروزه، بالا بردن ضریب حسّاسیّت و اهمیّت به نان در فرهنگ عمومی.
در مدل پیشنهادی اسلام راهبردهایی برای بهینهسازی نیز ارائه شده است که عبارتند از: تغییر اندازة نان به نان یکنفره، تغییر نقطه ثقل دانة مصرفی از گندم به جو، افزایش حرارت تا حد ممکن برای پخت، تهیة خمیر در ظروف دربسته.
این تحقیق با ارائة مدلِ پیشنهادیِ اسلام، یک الگوی کلانِ جایگزین برای وضعیت موجود در چرخة نان ارائه کرده است که با تغییر محورِ تولید، سرچشمة ایجاد ضایعات را از بین میبرد.
مقدمه
نان محصولی استراتژیک در زندگی بشر است و دستیابی به کیفیت مطلوب در آن تابع متغیّرهای به هم پیوستهای است که باید در یک چرخه و بهصورت یک سیستم، طراحی و مدلسازی شوند و هرگونه تغییر در مدل یا تغییر در جزئی از اجزای مدل، تاثیر مستقیم بر کیفیت نهایی نان خواهد داشت. بحران در چرخه تولید تا مصرف نان با «امنیت غذایی» ارتباط مستقیم دارد. نان در تعاملات جهانی نقش مبنایی دارد و موقعیت استراتژیک آن در صدر محورهای حسّاس و مورد توجه برنامهریزان جهانی است.
مشکل و مسألهای که انگیزه و سرچشمة این تحقیق میباشد، انبوه ضایعات نان و تأثیر آن در امنیت غذایی است.
این مسأله از سه موضوع عمده تشکیل شده است: نان + ضایعات + امنیتغذایی که هر یک باید مستقلّاً تبیین و تفسیر شود تا ضرورت تحقیق آشکار گردد.
عنصر اوّل: «نان» (اهمیّت و جایگاه نان در سبد غذایی خانوار):
«نان به عنوان ماده غذایی غالب، سهم عمدهای در الگوی مصرف خانوارها دارد. نان، غذای پایه و اصلی ایرانیها، به ویژه خانوادههای کم درآمد و نیز ارزانترین ماده در الگوی غذایی روزانه است. تأمین نان مورد نیاز جمعیت بیش از 60 میلیونی کشور، حجم وسیع فعالیتهای کشاورزی، صنعت، حملونقل، ذخیرهسازی و توزیع را به خود اختصاص میدهد که بر مبنای حداقل قیمتهای بینالمللی برابر شش میلیارد دلار هزینه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نان در اسلام
(بررسی مدل پیشنهادی اسلام برای اصلاح و بهینهسازی چرخة از تولید تا مصرفِ نان)
چکیده
حجم انبوه ضایعات نان و واردات گندم که محصولی استراتژیک است، میتواند زمینهساز بحران در امنیت غذایی کشور باشد. بر این اساس اصلاح وضعیت موجود در چرخة از تولید گندم تا مصرف نان، ضرورت امنیتی دارد.
مدلهایی برای اصلاح این چرخه، از طرف کارشناسان غذایی و صنعتی و فرهنگی ارائه شده است. این مقاله به توصیف مدل پیشنهادی که از منابع دین اسلام بهدست آمده است، میپردازد.
در این مدل، نقاط بحران و ضایعهساز، عبارتند از: انتقال اوّلویت از بخش کشاورزی به دیگر حوزههای سرمایهگذاریِ علمی و مالی، جدا شدن سبوس از آرد، بازاری شدنِ تولید نان (در برابر تولید در خانه)، بیاهمیّت شدن(عادی شدن) نان در فرهنگ عمومی.
راهبردهای اصلاحی در این مدل عبارتند از: انتقال نقطه ثقل سرمایهگذاری علمی و مالی به بخش کشاورزی و امنیت غذایی، فرهنگسازی برای استفاده از نانِ سبوسدار، انتقال نقطه ثقل تولید نان از بازار به خانه با بهکارگیریِ ابزار مناسب با زندگی امروزه، بالا بردن ضریب حسّاسیّت و اهمیّت به نان در فرهنگ عمومی.
در مدل پیشنهادی اسلام راهبردهایی برای بهینهسازی نیز ارائه شده است که عبارتند از: تغییر اندازة نان به نان یکنفره، تغییر نقطه ثقل دانة مصرفی از گندم به جو، افزایش حرارت تا حد ممکن برای پخت، تهیة خمیر در ظروف دربسته.
این تحقیق با ارائة مدلِ پیشنهادیِ اسلام، یک الگوی کلانِ جایگزین برای وضعیت موجود در چرخة نان ارائه کرده است که با تغییر محورِ تولید، سرچشمة ایجاد ضایعات را از بین میبرد.
مقدمه
نان محصولی استراتژیک در زندگی بشر است و دستیابی به کیفیت مطلوب در آن تابع متغیّرهای به هم پیوستهای است که باید در یک چرخه و بهصورت یک سیستم، طراحی و مدلسازی شوند و هرگونه تغییر در مدل یا تغییر در جزئی از اجزای مدل، تاثیر مستقیم بر کیفیت نهایی نان خواهد داشت. بحران در چرخه تولید تا مصرف نان با «امنیت غذایی» ارتباط مستقیم دارد. نان در تعاملات جهانی نقش مبنایی دارد و موقعیت استراتژیک آن در صدر محورهای حسّاس و مورد توجه برنامهریزان جهانی است.
مشکل و مسألهای که انگیزه و سرچشمة این تحقیق میباشد، انبوه ضایعات نان و تأثیر آن در امنیت غذایی است.
این مسأله از سه موضوع عمده تشکیل شده است: نان + ضایعات + امنیتغذایی که هر یک باید مستقلّاً تبیین و تفسیر شود تا ضرورت تحقیق آشکار گردد.
عنصر اوّل: «نان» (اهمیّت و جایگاه نان در سبد غذایی خانوار):
«نان به عنوان ماده غذایی غالب، سهم عمدهای در الگوی مصرف خانوارها دارد. نان، غذای پایه و اصلی ایرانیها، به ویژه خانوادههای کم درآمد و نیز ارزانترین ماده در الگوی غذایی روزانه است. تأمین نان مورد نیاز جمعیت بیش از 60 میلیونی کشور، حجم وسیع فعالیتهای کشاورزی، صنعت، حملونقل، ذخیرهسازی و توزیع را به خود اختصاص میدهد که بر مبنای حداقل قیمتهای بینالمللی برابر شش میلیارد دلار هزینه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه..................................................1
توصیه به علم در اسلام............................3
منظور از علم چیست؟.............................3
نظر قرآن.............................................4
آیا علم وسیله است یا هدف؟......................6
آیا می توان علم را رها کرد؟.....................7
آیا فقط آموختن علم؟................................8
روایات در مورد علم ودانش......................9
مقام طالب علم.......................................12
مقام علماء وصاحبان علم..........................14
احادیث ائمه معصومین درباره علم ودانش....16
چکیده
ما که مسلمان هستیم واعتقاد داریم که پیرو اهل بیت (ع) می باشیم باید سخن پیغمبرمان را سرلوحه کار خود قرار دهیم و بی چون وچرا بپذیریم. همان طور که ایشان فرمودند:«اطلبوالعلم من المهد الی اللهد.» همین جمله برای یک مسلمان کافیست.اما اگر بخواهیم خود به این نتیجه برسیم میتوانیم یک فرد عالم را با یک فرد بی علم مقایسه کنیم که به راحتی آشکار است که فرد عالم کمتر گمراه می شود وبهتر خداوند متعال را میشناسد وبه طور کلی نگرش دیگری نسبت به زندگی ودنیای اطراف خود خواهد داشت.او از علم خود می تواند یک نسل را وچه بسا چندین نسل بعد از خود را در راه مفید جهت بدهد و خدمات شایسته ای را به آنان ارائه دهد.
پیغمبر(ص) در جای دیگر میفرمایند:«انا مدینة العلم وعلی بابها»ایشان در این جمله خود را شهر علم وعلی(ع) را درب آن معرفی کردند که این جمله چندین معنا دارد که یکی از آنها به اعتقاد من این است که هم خودش عالم است وهم ائمه معصوم واز مردم میخواهد که به این شهر وارد شوند تا رستگار گردند.
مقدمه
دوطبقه از طبقات مردم کوشش کرده اند که دین وعلم را مخالف یکدیگر جلوه دهند:یکی طبقه متظاهر به دین ولی جاهل که نان دینداری مردم را میخورده اندواز جهالت مردم استفاده میکرده اند این دسته برای اینکه مردم را در جهل نگهدارند و ضمنا به نام دین پرده روی عیب خودشان بکشند و با سلاح دین دانشمندان را بکوبند وازصحنه رقابت خارج کنندمردم را از علم به عنوان آنکه با دین منافی است میترسانده اند یکی هم طبقه تحصیل کرده و دانش آموخته ولی پشت پا به تعهدات انسانی و اخلاقی زده این طبقه نیز همین که خواسته اند عذری برای لاقیدی های خود و کارهای خود بتراشند به علم تکیه کرده و ان را مانع نزدیک شدن به دین بهانه کرده اند.
طبقه سومی هم همیشه بوده و هستند که ازهردوموهبت بهره مند بوده اند وهیچگونه تنافی و تناقضی احساس نمی کرده اند این طبقه سعی کرده اند که تیره گیها وغبارهای که از طرف آن دو طبقه بین این دو ناموس مقدس برخاسته فرو بنشانند. بحث ما در باره اسلام وعلم ازدوجنبه ممکن است صورتبگیرد:جنبه اجتماعی وجنبه دینی.از جنبه اجتماعی آن طور بایدبحث کنیم که آیا اسلام وعلم عملا با هم سازگارند یا سازگارنیستند؟آیا مردم میتوانند هم مسلمان باشند به معنی واقعیکلمه که به اصول و مبانی اسلامی مومن باشند وبه دستورهای دین عمل کنند وهم عالم؟یا عملا یکی از این دو را انتخاب کنند.اگر به این نحوبحث شودصورت مسئله این نخواهد بودکه نظر اسلام درباره علم چیست ونظرعلم درباره اسلام چیست؟وآیااسلام چگونه دینی است؟فقط بحث روی اجتماع است که آیا میتواند در آن واحد هر دو را داشته باشدیابایداز یکی ازآن دوچشم بپوشد.جنبه دیگر این است ببینیم نظراسلام درباره علم چیست؟ونظرعلم درباره اسلام چیست؟که این هم دوقسمت است:یکی اینکه اسلام درباره علم چگونه دستورداده وتوصیه کرده.آیادستورداده که حتی الامکان ازعلم پرهیز داشته باشید؟وایا اسلام علم را موجودخطرناک وبه شکل یک رقیب برای موجودیت خود دانسته!یابر عکس در کمال صمیمیت و شجاعتو اطمینان به خودبه علم توصیه کرده وتشویق نموده است؟قسمت دوم این است که نظرعلم درباره اسلام چیست؟چهارده قرن ازظهوراسلامو نزول قران میگذرد.درهمه این چهارده قرن علم در حال تطوروتکامل وپیشرفت بوده مخصوصا درسه چهار قرن اخیرترقی علم به صورت جهش درامد.حالا ببینیم علم پس ازاین همه توفیق وتطوروتکامل که نصیبش شده درباره معارف و اعتقادات اسلام وهمچنین درباره دستورهای عملی واخلاقی واجتماعی اسلام چه نظر میدهد؟ایا اینها را به رسمیت می شناسد یانمی شناسد؟ایا براعتبارآنها افزوده یا ازاعتبارآنها کاسته است؟ هریک ازاین سه قسمت در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه..................................................1
توصیه به علم در اسلام............................3
منظور از علم چیست؟.............................3
نظر قرآن.............................................4
آیا علم وسیله است یا هدف؟......................6
آیا می توان علم را رها کرد؟.....................7
آیا فقط آموختن علم؟................................8
روایات در مورد علم ودانش......................9
مقام طالب علم.......................................12
مقام علماء وصاحبان علم..........................14
احادیث ائمه معصومین درباره علم ودانش....16
چکیده
ما که مسلمان هستیم واعتقاد داریم که پیرو اهل بیت (ع) می باشیم باید سخن پیغمبرمان را سرلوحه کار خود قرار دهیم و بی چون وچرا بپذیریم. همان طور که ایشان فرمودند:«اطلبوالعلم من المهد الی اللهد.» همین جمله برای یک مسلمان کافیست.اما اگر بخواهیم خود به این نتیجه برسیم میتوانیم یک فرد عالم را با یک فرد بی علم مقایسه کنیم که به راحتی آشکار است که فرد عالم کمتر گمراه می شود وبهتر خداوند متعال را میشناسد وبه طور کلی نگرش دیگری نسبت به زندگی ودنیای اطراف خود خواهد داشت.او از علم خود می تواند یک نسل را وچه بسا چندین نسل بعد از خود را در راه مفید جهت بدهد و خدمات شایسته ای را به آنان ارائه دهد.
پیغمبر(ص) در جای دیگر میفرمایند:«انا مدینة العلم وعلی بابها»ایشان در این جمله خود را شهر علم وعلی(ع) را درب آن معرفی کردند که این جمله چندین معنا دارد که یکی از آنها به اعتقاد من این است که هم خودش عالم است وهم ائمه معصوم واز مردم میخواهد که به این شهر وارد شوند تا رستگار گردند.
مقدمه
دوطبقه از طبقات مردم کوشش کرده اند که دین وعلم را مخالف یکدیگر جلوه دهند:یکی طبقه متظاهر به دین ولی جاهل که نان دینداری مردم را میخورده اندواز جهالت مردم استفاده میکرده اند این دسته برای اینکه مردم را در جهل نگهدارند و ضمنا به نام دین پرده روی عیب خودشان بکشند و با سلاح دین دانشمندان را بکوبند وازصحنه رقابت خارج کنندمردم را از علم به عنوان آنکه با دین منافی است میترسانده اند یکی هم طبقه تحصیل کرده و دانش آموخته ولی پشت پا به تعهدات انسانی و اخلاقی زده این طبقه نیز همین که خواسته اند عذری برای لاقیدی های خود و کارهای خود بتراشند به علم تکیه کرده و ان را مانع نزدیک شدن به دین بهانه کرده اند.
طبقه سومی هم همیشه بوده و هستند که ازهردوموهبت بهره مند بوده اند وهیچگونه تنافی و تناقضی احساس نمی کرده اند این طبقه سعی کرده اند که تیره گیها وغبارهای که از طرف آن دو طبقه بین این دو ناموس مقدس برخاسته فرو بنشانند. بحث ما در باره اسلام وعلم ازدوجنبه ممکن است صورتبگیرد:جنبه اجتماعی وجنبه دینی.از جنبه اجتماعی آن طور بایدبحث کنیم که آیا اسلام وعلم عملا با هم سازگارند یا سازگارنیستند؟آیا مردم میتوانند هم مسلمان باشند به معنی واقعیکلمه که به اصول و مبانی اسلامی مومن باشند وبه دستورهای دین عمل کنند وهم عالم؟یا عملا یکی از این دو را انتخاب کنند.اگر به این نحوبحث شودصورت مسئله این نخواهد بودکه نظر اسلام درباره علم چیست ونظرعلم درباره اسلام چیست؟وآیااسلام چگونه دینی است؟فقط بحث روی اجتماع است که آیا میتواند در آن واحد هر دو را داشته باشدیابایداز یکی ازآن دوچشم بپوشد.جنبه دیگر این است ببینیم نظراسلام درباره علم چیست؟ونظرعلم درباره اسلام چیست؟که این هم دوقسمت است:یکی اینکه اسلام درباره علم چگونه دستورداده وتوصیه کرده.آیادستورداده که حتی الامکان ازعلم پرهیز داشته باشید؟وایا اسلام علم را موجودخطرناک وبه شکل یک رقیب برای موجودیت خود دانسته!یابر عکس در کمال صمیمیت و شجاعتو اطمینان به خودبه علم توصیه کرده وتشویق نموده است؟قسمت دوم این است که نظرعلم درباره اسلام چیست؟چهارده قرن ازظهوراسلامو نزول قران میگذرد.درهمه این چهارده قرن علم در حال تطوروتکامل وپیشرفت بوده مخصوصا درسه چهار قرن اخیرترقی علم به صورت جهش درامد.حالا ببینیم علم پس ازاین همه توفیق وتطوروتکامل که نصیبش شده درباره معارف و اعتقادات اسلام وهمچنین درباره دستورهای عملی واخلاقی واجتماعی اسلام چه نظر میدهد؟ایا اینها را به رسمیت می شناسد یانمی شناسد؟ایا براعتبارآنها افزوده یا ازاعتبارآنها کاسته است؟ هریک ازاین سه قسمت در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه..................................................1
توصیه به علم در اسلام............................3
منظور از علم چیست؟.............................3
نظر قرآن.............................................4
آیا علم وسیله است یا هدف؟......................6
آیا می توان علم را رها کرد؟.....................7
آیا فقط آموختن علم؟................................8
روایات در مورد علم ودانش......................9
مقام طالب علم.......................................12
مقام علماء وصاحبان علم..........................14
احادیث ائمه معصومین درباره علم ودانش....16
چکیده
ما که مسلمان هستیم واعتقاد داریم که پیرو اهل بیت (ع) می باشیم باید سخن پیغمبرمان را سرلوحه کار خود قرار دهیم و بی چون وچرا بپذیریم. همان طور که ایشان فرمودند:«اطلبوالعلم من المهد الی اللهد.» همین جمله برای یک مسلمان کافیست.اما اگر بخواهیم خود به این نتیجه برسیم میتوانیم یک فرد عالم را با یک فرد بی علم مقایسه کنیم که به راحتی آشکار است که فرد عالم کمتر گمراه می شود وبهتر خداوند متعال را میشناسد وبه طور کلی نگرش دیگری نسبت به زندگی ودنیای اطراف خود خواهد داشت.او از علم خود می تواند یک نسل را وچه بسا چندین نسل بعد از خود را در راه مفید جهت بدهد و خدمات شایسته ای را به آنان ارائه دهد.
پیغمبر(ص) در جای دیگر میفرمایند:«انا مدینة العلم وعلی بابها»ایشان در این جمله خود را شهر علم وعلی(ع) را درب آن معرفی کردند که این جمله چندین معنا دارد که یکی از آنها به اعتقاد من این است که هم خودش عالم است وهم ائمه معصوم واز مردم میخواهد که به این شهر وارد شوند تا رستگار گردند.
مقدمه
دوطبقه از طبقات مردم کوشش کرده اند که دین وعلم را مخالف یکدیگر جلوه دهند:یکی طبقه متظاهر به دین ولی جاهل که نان دینداری مردم را میخورده اندواز جهالت مردم استفاده میکرده اند این دسته برای اینکه مردم را در جهل نگهدارند و ضمنا به نام دین پرده روی عیب خودشان بکشند و با سلاح دین دانشمندان را بکوبند وازصحنه رقابت خارج کنندمردم را از علم به عنوان آنکه با دین منافی است میترسانده اند یکی هم طبقه تحصیل کرده و دانش آموخته ولی پشت پا به تعهدات انسانی و اخلاقی زده این طبقه نیز همین که خواسته اند عذری برای لاقیدی های خود و کارهای خود بتراشند به علم تکیه کرده و ان را مانع نزدیک شدن به دین بهانه کرده اند.
طبقه سومی هم همیشه بوده و هستند که ازهردوموهبت بهره مند بوده اند وهیچگونه تنافی و تناقضی احساس نمی کرده اند این طبقه سعی کرده اند که تیره گیها وغبارهای که از طرف آن دو طبقه بین این دو ناموس مقدس برخاسته فرو بنشانند. بحث ما در باره اسلام وعلم ازدوجنبه ممکن است صورتبگیرد:جنبه اجتماعی وجنبه دینی.از جنبه اجتماعی آن طور بایدبحث کنیم که آیا اسلام وعلم عملا با هم سازگارند یا سازگارنیستند؟آیا مردم میتوانند هم مسلمان باشند به معنی واقعیکلمه که به اصول و مبانی اسلامی مومن باشند وبه دستورهای دین عمل کنند وهم عالم؟یا عملا یکی از این دو را انتخاب کنند.اگر به این نحوبحث شودصورت مسئله این نخواهد بودکه نظر اسلام درباره علم چیست ونظرعلم درباره اسلام چیست؟وآیااسلام چگونه دینی است؟فقط بحث روی اجتماع است که آیا میتواند در آن واحد هر دو را داشته باشدیابایداز یکی ازآن دوچشم بپوشد.جنبه دیگر این است ببینیم نظراسلام درباره علم چیست؟ونظرعلم درباره اسلام چیست؟که این هم دوقسمت است:یکی اینکه اسلام درباره علم چگونه دستورداده وتوصیه کرده.آیادستورداده که حتی الامکان ازعلم پرهیز داشته باشید؟وایا اسلام علم را موجودخطرناک وبه شکل یک رقیب برای موجودیت خود دانسته!یابر عکس در کمال صمیمیت و شجاعتو اطمینان به خودبه علم توصیه کرده وتشویق نموده است؟قسمت دوم این است که نظرعلم درباره اسلام چیست؟چهارده قرن ازظهوراسلامو نزول قران میگذرد.درهمه این چهارده قرن علم در حال تطوروتکامل وپیشرفت بوده مخصوصا درسه چهار قرن اخیرترقی علم به صورت جهش درامد.حالا ببینیم علم پس ازاین همه توفیق وتطوروتکامل که نصیبش شده درباره معارف و اعتقادات اسلام وهمچنین درباره دستورهای عملی واخلاقی واجتماعی اسلام چه نظر میدهد؟ایا اینها را به رسمیت می شناسد یانمی شناسد؟ایا براعتبارآنها افزوده یا ازاعتبارآنها کاسته است؟ هریک ازاین سه قسمت در