لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
مهاجرت وسیع روستاییان بواسطه عدم درآمد کافی، نبود شغل،کمبود امکانات رفاهی در سطح روستا،سبب گردیده تا پیامدهای اجتماعی و اقتصادی مخربی که از رونق افتادن کشاورزی و دامداری و از طرفی روی آوردن مهاجرین به مشاغل کاذب ایجاد معظلات اقتصادی و اجتماعی را به دنبال داشته باشد.
از این رو جهت پاسخگویی به نیاز اقتصادی و رفاهی روستاییان طرحههای توسعه روستاییان با هدف بررسی امکانات بالفعل و بالقوه روستا و منطقه و شناخت کمبودها و تنگناهای اقتصادی و اجتماعی در جهت تامین فضای مناسب زندگی و کاهش محرومیتها و مشکلات روستاییان از سویی دیگر با طرحههای توسعه در بخش های صنعتی و کشاورزی نقش مؤثری در توسعه اقتصادی ایفا نماید.
از جمله این روستاها ، بردیان است که روستاهای بزرگ و غنی در سطح منطقه می باشد که بنیاد مسکن انقلاب اسلامی اقدام به تهیه طرح هادی روستای فوق نمود تا از این راه بتوان تا حدودی نسبت به رفع مشکلات زیستی و محیطی روستائیان قدم برداشت.
استان کهکلویه و بویر احمد با مساحتی بالغ بر 15093 کیلومتر مربع بین 30 درجه و 9 دقیقه تا 31 درجه و 32 دقیقه عرض شمالی از خط استوا و 49 درجه و 57 دقیقه تا 57 درجه طول شمالی از نصف النهار گرنویچ در جنوب غربی ایران واقع است .
از شمال به استان چهار محال بختیاری و از غرب به استان خوزستان و از جنوب به استان فارس و از شرق به استانهای فارس و اصفهان محدود است.
طبق آخرین تقسیمات کشوری استان کهکلویه و بویر احمد از 3 شهرستان تشکیل شده است که جمعا دارای 10 بخش و 5 شهر و36 دهستان می باشد.
مرکز این استان شهر یاسوج و شهر های دیگر آن سی سخت و دهدشت و چرام و دوگنبدان و لنده است.
شهرستان کهکلویه یکی از سه شهرستان استان کهکلویه و بویر احمد است در قسمت غرب استان قرار دارد مرکز این شهر دهدشت است.
این شهرستان از شرق به شهرستان یاسوج از جنوب به شهرستان گچساران و استان بوشهر و از غرب به خوزستان و ازشمال به استان خوزستان و استان چهار محال بختیاری محدود می گردد.
این شهرستان دارای سه شهر است که چرام و دهدشت و لنده می باشد.
شهرستان کهکلویه به 5 بخش که شامل 15 دهستان است تقسیم شده و متشکل از 1088 آبادی دارای سکنه و 121 آبادی خالی از سکنه است.
بخش چرام که یکی از پنج بخش شهرستان می باشد دارای 986 کیلومتر مربع و مرکز آن چرام است این بخش دارای دو دهستان چرام و سرفاریاب می باشد.
دهستان چرام در قسمت غربی بخش چرام واقع شده و مساحت 625 کیلومتر مربع است و مرکز آن کوه شهبازی میباشد.
این روستا جزء دهستان چرام است طول جغرافیایی آن 50 درجه و 40 دقیقه و عرض جغرافیایی آن 30 درجه و 46 دقیقه می باشد ارتفاع متوسط از سطح دریا 805 متر است این روستا در 11 کیلومتری چرام و 13 کیلومتری دهدشت قرار گرفته است.
جمعیت و خانوار در شهرستان کهکلویه و دهستان چرامp
بر اساس آمار سر شماری در سال 1365 تعداد 27580 خانوار در سطح شهرستان زندگی می کرده اند و با توجه به جمعیت آن در سال 65 یعنی 164291 نفر بعد خانوار آن برابر 95/5 می شود و در سال 65 ، 1846 خانوار و جمعیتی برابر 11174 نفر در دهستان چرام ساکن بوده اند که بعد خانوار در آن برابر 05/6 است.
بر اساس نتایج مقدماتی سرشماری سال 1370 بعد خانوار در سطح استان از 8/5 به 28/6 افزایش یافته است.
ساخت اقتصادی و اجتماعی منطقه تحت تاثیر نظام ایلی است از نظر ساخت اجتماعی گرچه اکثریت مردم را بر اساس مشخصات م مختصاتی می توان جزء عشایر محسوب نمود لکن در حال حاضر بخش مهمی از جمعیت به صورت جامعه های کوچک ساکن شده اند.
از نظر ساخت اقتصادی بخش کشاورزی و دامداری نسبت به بخشهای دیگر نقش غالب را داراست.
بعلت شرایط خاص اقلیمی استان ، وجود مراتع مختلف ، دامداری از رونق بیشتری نسبت به سایر فعالیتها برخوردار است.
دامداری و تولید دامی که غالب ترین شکل فعالیت استان می باشد در چهرچوب شیوه های ابتدایی و شکل سنتی ، بر نظام کوچ روی و یکجانشینی استوار است.
به دلیل از رونق افتادن کوچ و ساکن شدن عشایر دیگر قادر به استفاده از مراتع در فصول مختلف سال نیستند و از طرفی به دلیل ابتدایی بودن فعالیت کشاورزی بازدهی تولیدات و محصولات اندک بوده و نمی توانند از کشاورزی خویش در امر دامداری بهره جویند.
زراعت پس از دامداری دومین نقش را از لحاظ ایجاد ارزش افزوده در بخشهای اقتصادی را داراست ناگفته نماند زمینهای زراعی با توجه به آب و خاک محدوده کوچکی را به خود اختصاص می دهند کشت غالب در این منطقه گندم وجو است که عمدتاٌ بدلیل کشت دیم و استفاده از روشهای اولیه تولید از بازدهی کمی برخوردارند و بیشتر صرف نیاز ساکنین منطقه می گردد.
بطور کلی در زمینه صنایع و معادن فعالیت خاص صورت نگرفته و بعد از انقلاب نیز بدلیل محرومیت منطقه و عدم امکانات زیربنایی که عمدتاٌ راه می باشد و همینطور عدم استطاعت مالی مردم منطقه و کمبود پرسنل متخصص ، تنها در زمینه صنایع ، فعالیتهای مختصر صورت گرفته و در زمینه معادن نیز بیشتر فعالیت در زمینه شناخت و اکتشاف معادن صورت کرفته است.
در سرشماری مهرماه 1365 ، 98/35 درصد از جمعیت 10 ساله و بیشتر نقاط روستایی شهرستان کهکلویه را افراد شاغل و بیکار در جستجوی کار تشکیل می داده اند. نسبت افراد شاغل بع جمعیت 10 ساله و بیشتر در نقاط روستایی برای مردان 8/96 و برای زنان 2/3 درصد بوده است.
روابط متقابل مجتمع های زیستی و اینکه هیچیک از این واحدهای زیستی بطور مجرد نمی تواند به حیات خود ادامه دهد و بناچار باید مراکز دیگر روابط اجتماعی اقتصادی و سیاسی داشته باشد.
برای بررسی خصوصیات یک مجتمع و ارائه طرحهای راهبردی نیاز به بررسی این روابط و تاثیر ان در واحد زیستی است این روابط در روستا ها بشکل ساده تری از شهر خود را می نمایاند.
روابط متقابل شهرها و روستاها از تعدد و پیچیدگی برخوردار است ولی روابط روستاها با یکدیگر بیشتر در جنبه خدماتی آن خلاصه می گردد و حال با این وصف به بررسی حوزه نفوذ روستای بردیان می پردازیم.
برای تعیین حوزه نفوذ روستای بردیان چنانچه ذکر شده به بررسی ارتباطات خدماتی در سطح روستاها می پردازیم و اینکه این روستا چه خدماتی و درچه اندلزه ای به سایر روستا می رساند و در اینجا تعیین منطقه ای وسیع برای مطالعه این روابط نیاز نیست زیرا با تفحص و تحقیق از مراکز موجود خدماتی در روستای مرکز می توان شعاع عملکرد آن و اینکه از چه مراکزی برای تامین مایحتاج به این روستا مراجعه می کنند به حدود نفوذ پی برد. از طرفی می توان با بررسی عوامل اجتماعی ، سیاسی ، راه و ... دقیقاً آن مراکزی که در شعاع خدماتی روستا قرار گرفته و اخذ خدماتی از این مرکز به طور مستمر بوده نه اتفاقی و یا به ندرت را شناسایی کرد.
- ابتدا با بررسی و تحقیق محلی از مراکز خدماتی موجود در روستا مانند مراکز تجاری ، درمانی ، آموزشی اداری مشخص نمود از کدام روستاها به طور مستمر از اینگونه خدمات بهره می گیرند.
از مراکز تجاری موجود در روستا که معمولاً مورد استفاده دیگر نقاط قرار می گیرند، شرکت تعاونی است که در صورت ارائه جنس از روستاهای امامزاده عبدا... برمرغابی، سربردیان مراجعه می کنند.
مرکز خدمات درمانی در روستا فقط به اهالی این روستا سرویس می دهد و از دیگر نقاط به این مرکز مراجعه نمی شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
«تقسیمات سیاسی استان»
موقعیت کشوری
استان تهران با وسعتی حدود 18956 کیلومتر مربع بین 34 تا 5/36 درجه عرض شمالی و 50 تا 53 درجه طول شرقی واقع شده است. این استان از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان قم، از شرق به استان سمنان و از غرب به استان قزوین محدود شده و مرکز آن شهر تهران است.
بر پایه آخرین تقسیمات کشوری، استان تهران در سال 1373 دارای 9 شهرستان، 22 شهر، 20 بخش، 62 دهستان و 1947 آبادی است.
شهرستانهای آن عبارتاند از:
شهرستان تهران، شهرستان دماوند، شهرستان ری، شهرستان ساوجبلاغ، شهرستان شمیرانات، شهرستان شهریار، شهرستان کرج، شهرستان ورامین، شهرستان اسلامشهر.
«جغرافیای طبیعی و اقلیم»
ارتفاعات
استان تهران با رشته کوههای البرز از استانهای شمالی ایران جدا شده است. بخش مرتفع البرز در مرز شمال استان به 1500 متر میرسد که در سمت شمال غربی کشیده شده است. در ارتفاعات بالایی کوهستان البرز که دارای شیب نسبتاً تندی است، امکاناتی بسیار محدود برای دستیابی به منابع آب و کشاورزی وجود دارد. از این رو جمعیتی بسیار اندک در این نواحی ساکن شدهاند. شهرستان و تقریباً همه شهر دماوند در این ارتفاعات قرار گرفته است.
ارتفاع رشتهکوههای البرز به سوی شرق افزایش مییابد و در ارتفاع 5678 متری (قله دماوند) به بالاترین حد خود میرسد. قله دماوند در مرکز البرز قرار دارد و مرتفعترین قله میان چکادهای آسیای غربی و اروپا است. قله دماوند آتشفشانی خاموش است که اکنون آخرین مرحلههای پیش از خاموشی کامل را میگذراند و خروج گازهای گوگردی و چشمههای معدنی این ادعا را تایید میکند.
در شمالشرقی استان، کوههای سوادکوه و فیروزکوه قرار دارد و به ارتفاعات شهمیرزاد در شرق میپیوندد.
دیواره جنوبی کوههای البرز مرکزی را در استان تهران کوههای لواسانات و قرهداغ و کوههای شمیرانات که بلندترین نقطه آن قله 3933 متری توچال میباشد، در بر گرفته است. از دیگر ارتفاعات استان میتوان به کوههای حسنآباد و نمک در جنوب، بیبی شهربانو و القادر در جنوب شرقی و ارتفاعات قصر فیروزه در شرق اشاره کرد.
پوشش گیاهی
موقعیت آب و هوایی استان تهران، چه در مناطق کوهستانی و چه در دشتها، موجب پوشش گیاهی از نوع نیمه صحرایی شده است. بارندگی اندک و خشکی هوا باعث رشد خار و بوته استپهای صحرایی و نیمه صحرایی به ویژه در بلندیهاست.
نواحی جلگهای و دشتهای استان تهران با شیبی ملایم از شمال شرقی به سوی جنوب غربی کشیده شده است. این مناطق به علت هموار بودن، وضعیتی مناسب برای کشاورزی و تجمع کانونهای زیستی فراهم آورده است.
دشتهای گسترده استان در محدودههای ورامین، تهران و کرج گسترش یافته و شهرهایی پرشمار را در حوزههای خود پدید آورده است. دشتهای استان تهران از هشتگرد آغاز میشوند و تا دشت ورامین ادامه مییابند. بخشی از این دشت آبرفتی، در جنوب استان تهران واقع شده است که با ارتفاع 790 متر از سطح دریا پستترین قسمت استان است. این دشتها از شمال به دامنههای جنوبی البرز و از جنوب به شورهزارها و حاشیه کویر مرکزی و یا رودخانههای شور میانجامند. پوشش گیاهی این ناحیه از گونههای گیاهی خاردار است.
اقلیم
در نواحی مختلف استان تهران به علت موقعیت ویژه جغرافیایی، آب و هوای متفاوتی شکل گرفته است. سه عامل جغرافیایی در شکلگیری آب و هوای آن نقش اساسی و تعیین کننده دارند:
1- کویر یا دشت کویر که در جنوب استان تهران قرار گرفته است و عاملی منفی به حساب میآید. زیرا باعث گرما و خشکی هوا میشود و به همراه خود گرد و غبار میآورد.
2- رشته کوههای البرز که در شمال تهران واقع شده و باعث تعدیل آب و هوا میشود و از این دیدگاه نقشی مثبت ایفا میکند.
3- بادهای مرطوب و باران زای غربی که نقش آن در آب و هوای استان محسوس و موثر است، ولی نمیتواند به طور کامل نقش کویر را خنثی کند.
استان تهران را میتوان به سه بخش اقلیمی زیر تقسیم کرد:
الف- اقلیم ارتفاعات شمالی
ب- اقلیم کوهپایهها
ج- اقلیم نیمه خشک و خشک
گرمترین ماههای سال در دو ایستگاه کرج و مهرآباد، ماههای مرداد و شهریور است که دمای آنها به ترتیب 4/25 و 6/29 درجه سانتیگراد گزارش شده است. سردترین ماه سال نیز در ایستگاه کرج ماه دی است که دمای آن 2/1 درجه سانتیگراد در طی دوره آمارگیری بوده است. به این ترتیب، اختلاف متوسط دمای سالانه 4/28 درجه است. تابستانها در تهران به ویژه در جنوب و مرکز شهر، گرم و در شمال شهر معتدل است.
در زمستان نیز مرکز شهر تهران معتدل است، ولی بخشهای شمالی شهر سرد است و دما بارها به زیر صفر میرسد. میانگین روزهای یخبندان در سالهای 55-1330 در ایستگاه کرج 83 روز و در ایستگاه مهرآباد تهران61 روز گزارش شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
«تقسیمات سیاسی استان»
موقعیت کشوری
استان تهران با وسعتی حدود 18956 کیلومتر مربع بین 34 تا 5/36 درجه عرض شمالی و 50 تا 53 درجه طول شرقی واقع شده است. این استان از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان قم، از شرق به استان سمنان و از غرب به استان قزوین محدود شده و مرکز آن شهر تهران است.
بر پایه آخرین تقسیمات کشوری، استان تهران در سال 1373 دارای 9 شهرستان، 22 شهر، 20 بخش، 62 دهستان و 1947 آبادی است.
شهرستانهای آن عبارتاند از:
شهرستان تهران، شهرستان دماوند، شهرستان ری، شهرستان ساوجبلاغ، شهرستان شمیرانات، شهرستان شهریار، شهرستان کرج، شهرستان ورامین، شهرستان اسلامشهر.
«جغرافیای طبیعی و اقلیم»
ارتفاعات
استان تهران با رشته کوههای البرز از استانهای شمالی ایران جدا شده است. بخش مرتفع البرز در مرز شمال استان به 1500 متر میرسد که در سمت شمال غربی کشیده شده است. در ارتفاعات بالایی کوهستان البرز که دارای شیب نسبتاً تندی است، امکاناتی بسیار محدود برای دستیابی به منابع آب و کشاورزی وجود دارد. از این رو جمعیتی بسیار اندک در این نواحی ساکن شدهاند. شهرستان و تقریباً همه شهر دماوند در این ارتفاعات قرار گرفته است.
ارتفاع رشتهکوههای البرز به سوی شرق افزایش مییابد و در ارتفاع 5678 متری (قله دماوند) به بالاترین حد خود میرسد. قله دماوند در مرکز البرز قرار دارد و مرتفعترین قله میان چکادهای آسیای غربی و اروپا است. قله دماوند آتشفشانی خاموش است که اکنون آخرین مرحلههای پیش از خاموشی کامل را میگذراند و خروج گازهای گوگردی و چشمههای معدنی این ادعا را تایید میکند.
در شمالشرقی استان، کوههای سوادکوه و فیروزکوه قرار دارد و به ارتفاعات شهمیرزاد در شرق میپیوندد.
دیواره جنوبی کوههای البرز مرکزی را در استان تهران کوههای لواسانات و قرهداغ و کوههای شمیرانات که بلندترین نقطه آن قله 3933 متری توچال میباشد، در بر گرفته است. از دیگر ارتفاعات استان میتوان به کوههای حسنآباد و نمک در جنوب، بیبی شهربانو و القادر در جنوب شرقی و ارتفاعات قصر فیروزه در شرق اشاره کرد.
پوشش گیاهی
موقعیت آب و هوایی استان تهران، چه در مناطق کوهستانی و چه در دشتها، موجب پوشش گیاهی از نوع نیمه صحرایی شده است. بارندگی اندک و خشکی هوا باعث رشد خار و بوته استپهای صحرایی و نیمه صحرایی به ویژه در بلندیهاست.
نواحی جلگهای و دشتهای استان تهران با شیبی ملایم از شمال شرقی به سوی جنوب غربی کشیده شده است. این مناطق به علت هموار بودن، وضعیتی مناسب برای کشاورزی و تجمع کانونهای زیستی فراهم آورده است.
دشتهای گسترده استان در محدودههای ورامین، تهران و کرج گسترش یافته و شهرهایی پرشمار را در حوزههای خود پدید آورده است. دشتهای استان تهران از هشتگرد آغاز میشوند و تا دشت ورامین ادامه مییابند. بخشی از این دشت آبرفتی، در جنوب استان تهران واقع شده است که با ارتفاع 790 متر از سطح دریا پستترین قسمت استان است. این دشتها از شمال به دامنههای جنوبی البرز و از جنوب به شورهزارها و حاشیه کویر مرکزی و یا رودخانههای شور میانجامند. پوشش گیاهی این ناحیه از گونههای گیاهی خاردار است.
اقلیم
در نواحی مختلف استان تهران به علت موقعیت ویژه جغرافیایی، آب و هوای متفاوتی شکل گرفته است. سه عامل جغرافیایی در شکلگیری آب و هوای آن نقش اساسی و تعیین کننده دارند:
1- کویر یا دشت کویر که در جنوب استان تهران قرار گرفته است و عاملی منفی به حساب میآید. زیرا باعث گرما و خشکی هوا میشود و به همراه خود گرد و غبار میآورد.
2- رشته کوههای البرز که در شمال تهران واقع شده و باعث تعدیل آب و هوا میشود و از این دیدگاه نقشی مثبت ایفا میکند.
3- بادهای مرطوب و باران زای غربی که نقش آن در آب و هوای استان محسوس و موثر است، ولی نمیتواند به طور کامل نقش کویر را خنثی کند.
استان تهران را میتوان به سه بخش اقلیمی زیر تقسیم کرد:
الف- اقلیم ارتفاعات شمالی
ب- اقلیم کوهپایهها
ج- اقلیم نیمه خشک و خشک
گرمترین ماههای سال در دو ایستگاه کرج و مهرآباد، ماههای مرداد و شهریور است که دمای آنها به ترتیب 4/25 و 6/29 درجه سانتیگراد گزارش شده است. سردترین ماه سال نیز در ایستگاه کرج ماه دی است که دمای آن 2/1 درجه سانتیگراد در طی دوره آمارگیری بوده است. به این ترتیب، اختلاف متوسط دمای سالانه 4/28 درجه است. تابستانها در تهران به ویژه در جنوب و مرکز شهر، گرم و در شمال شهر معتدل است.
در زمستان نیز مرکز شهر تهران معتدل است، ولی بخشهای شمالی شهر سرد است و دما بارها به زیر صفر میرسد. میانگین روزهای یخبندان در سالهای 55-1330 در ایستگاه کرج 83 روز و در ایستگاه مهرآباد تهران61 روز گزارش شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 123
استان گیلان
( وجه تسمیه)
آشنایی با سرزمین مردم گیل و دیلم
حدود جغرافیایی، آب و هوا
هنگامیکه تاریخ ایران را از نظر میگذرانید خواهید دریافت که در میان مناطق مختلف ایران کمتر منطقهایست که چون گیلان و ساکنان بخشهای دامنههای شمالی البرز بخاطر دلیریها و بهادریهایشان دارای منابع مختلف تاریخی بوده باشد و بهمین دلیل هم بیش از همة مناطق دیگر ایران دارای تاریخهای محلی است و یا در نوشتهها مورد حب و بغضهای سیاسی و طبقاتی قرار گرفته است اگر چه آثار باستانی منطقه قدرت پایداری در برابر وضعیت اقلیمی را نداشته و بخشی از آن نیز بر اثر حادثهها در دل خاکها مدفون شده و بخشی دیگر بدست انسانهای نادان به تاراج رفته و ویران گردید اما زندگی سلحشورانة آنان در منابع تاریخی و نوشتههای محلی و در فرهنگ عامه آشکارا بچشم میخورد.
این منطقه که در پای سلسله جبال البرز و در آغوش درختان جنگلی و در کنار دریای خزر آرمیده است. از طرف مشرق با مازندران و از مغرب با آذربایجان همسایه است و اگر همچون جغرافی نویسان قدیم حدود جغرافیایی گیلان را از طرف شمال به دریای خزر و از طرف مشرق به مازندران و از جنوب به ری و قزوین و زنجان و از طرف مغرب به آذربایجان محدود سازیم باز هم باید گفت که بخش وسیعی از مناطق کوهستانی را که امروز با نام «دیلم» از منطقة جلگهای جدا میسازند باید جزء گیلان بحساب آورد که از نظر سیاحان داخلی و خارجی و تقسیمبندیهای منطقهای و سیاسی و اقتصادی تا قرنهای نزدیک بما نیز چنین بوده است همانطور که گاه گیلان را نیز ضمیمة نواحی دیلم بحساب میآورند بطوریکه مقدسی که کتاب خودالتقاسیم فی معرفهالاقالیم را که در قرن چهارم هجری مینوشت طبرستان و جرجان و قومس (سمنان ـ دامغان ـ بسطام) را نیز از جمله مناطق دیلمیان میداند. باید گفت حدود جغرافی آن (گیل و دیلم) تا اوایل عصر صفوی و دقیقاً تا انقراض سلسلة کیائیه در دوران سلطنت شاه عباس صفوی بنا به مقتضیات زمان و بر اثر کشمکشهای نظامی متغیر بوده است و امروز مسافری که بخواهد این حدود را ببیند همینکه از شهرستان کرج خارج گردید باید در امتداد رشته کوههای البرز حرکت کرده از طرف قزوین به رشت به راه ادامه دهد و پس از عبور از منطقه طارم و رسیدن به رود خروشان سپیدرود در برابر انبوه درختان جنگلی قرار خواهد گرفت در امتداد رودخانه پس از رسیدن به منطقه امامزاده هاشم (جهنم دره سابق) و عبور از شهرستان رشت و بندر انزلی به منتهیالیه این منطقه یعنی گرگانرود و آستارا خواهد رسید و در بخش شرقی به منطقة تنکابن که تا دوران قاجاریه ضمیمه گیلان بود از شهرهای لاهیجان و لنگرود و رودسر گذشته به چابکسر که آخرین بخش شرقی میان گیلان و مازندران است میپیوندد. تماشای آنهمه زیبایی و تنوع برای هر رهگذر تازه وارد پس از رسیدن به منجیل قدم به قدم خیرهکنندهتر خواهد بود زیرا با محاصره شدن منطقه در میان رشته کوههای طالش ـ طارم خلخال ـ دیلمان که مانع خروج ابرهای حاصل از تبخیر آب دریا و رودخانهها و استخرها و مردابهاست و همچنین حرکت بادها از دریا بخشکی و از فلات مرکزی ایران بسوی دریا آب و هوای گیلان مرطوب و متغیر و برای رشد و پرورش گیاهان و درختان مختلف فوقالعاده متناسب بوده و رطوبت هوا تا 95 درصد و ارتفاع باران از 125 تا 162 سانتیمتر میرسد و درجة حرارت تا حدود 3 در زمستان و 37 درجه در تابستان میباشد. میزان نزول برف چون دورة یخبندان گیلان زیاد نیست و حداکثر ارتفاع برف ممکنست تا دو متر برسد.
اگر از جلگه بطرف دامنههای جنگلی برویم بازهم میزان بارندگی و رطوبت و یخبندان متغیر خواهد بود تا جائیکه از ارتفاع 1200 متری به بعد بخاطر سردی هوا رشد درختان متوقف گردیده و در عوض با چمنزارها و مراتع زیبائی روبرو میشویم و در ارتفاعاتی معادل 1800 تا دو هزار متر انواع گل و گیاه معطر روئیده می شود.
خجوکو که در سال 1849 و 1850 میلادی در رشت میزیست و تاریخ گیلانش یکبار در سال 1306 و بار دیگر در سال 1354 چاپ گردیده است مینویسد. قوت و سرعت توسعة نباتات در این سامان بینهایت است اما از قلل کوه تجاوز نمیکند و هیچ چیز محزونتر از دیدن مناظر آن طرف نیست زیرا فاقد هرگونه طراوت است مانند کوههای خلخال که از خاک رس و ریگ قرمز مرکب بوده و دشتهای خمسه و قزوین و تهران و سمنان و دامغان و بسطام که همه لم یزرع است سبزه و آب در آنطرفها همانقدر نایاب است که در این طرف بحد وفور یافت میشود. گیلانیها در زبان اغراق میگویند. اگر در راس یکی از کوههای گیلان بمانید قسمتی از ریش شما که اینطرف است با عطر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 123
استان گیلان
( وجه تسمیه)
آشنایی با سرزمین مردم گیل و دیلم
حدود جغرافیایی، آب و هوا
هنگامیکه تاریخ ایران را از نظر میگذرانید خواهید دریافت که در میان مناطق مختلف ایران کمتر منطقهایست که چون گیلان و ساکنان بخشهای دامنههای شمالی البرز بخاطر دلیریها و بهادریهایشان دارای منابع مختلف تاریخی بوده باشد و بهمین دلیل هم بیش از همة مناطق دیگر ایران دارای تاریخهای محلی است و یا در نوشتهها مورد حب و بغضهای سیاسی و طبقاتی قرار گرفته است اگر چه آثار باستانی منطقه قدرت پایداری در برابر وضعیت اقلیمی را نداشته و بخشی از آن نیز بر اثر حادثهها در دل خاکها مدفون شده و بخشی دیگر بدست انسانهای نادان به تاراج رفته و ویران گردید اما زندگی سلحشورانة آنان در منابع تاریخی و نوشتههای محلی و در فرهنگ عامه آشکارا بچشم میخورد.
این منطقه که در پای سلسله جبال البرز و در آغوش درختان جنگلی و در کنار دریای خزر آرمیده است. از طرف مشرق با مازندران و از مغرب با آذربایجان همسایه است و اگر همچون جغرافی نویسان قدیم حدود جغرافیایی گیلان را از طرف شمال به دریای خزر و از طرف مشرق به مازندران و از جنوب به ری و قزوین و زنجان و از طرف مغرب به آذربایجان محدود سازیم باز هم باید گفت که بخش وسیعی از مناطق کوهستانی را که امروز با نام «دیلم» از منطقة جلگهای جدا میسازند باید جزء گیلان بحساب آورد که از نظر سیاحان داخلی و خارجی و تقسیمبندیهای منطقهای و سیاسی و اقتصادی تا قرنهای نزدیک بما نیز چنین بوده است همانطور که گاه گیلان را نیز ضمیمة نواحی دیلم بحساب میآورند بطوریکه مقدسی که کتاب خودالتقاسیم فی معرفهالاقالیم را که در قرن چهارم هجری مینوشت طبرستان و جرجان و قومس (سمنان ـ دامغان ـ بسطام) را نیز از جمله مناطق دیلمیان میداند. باید گفت حدود جغرافی آن (گیل و دیلم) تا اوایل عصر صفوی و دقیقاً تا انقراض سلسلة کیائیه در دوران سلطنت شاه عباس صفوی بنا به مقتضیات زمان و بر اثر کشمکشهای نظامی متغیر بوده است و امروز مسافری که بخواهد این حدود را ببیند همینکه از شهرستان کرج خارج گردید باید در امتداد رشته کوههای البرز حرکت کرده از طرف قزوین به رشت به راه ادامه دهد و پس از عبور از منطقه طارم و رسیدن به رود خروشان سپیدرود در برابر انبوه درختان جنگلی قرار خواهد گرفت در امتداد رودخانه پس از رسیدن به منطقه امامزاده هاشم (جهنم دره سابق) و عبور از شهرستان رشت و بندر انزلی به منتهیالیه این منطقه یعنی گرگانرود و آستارا خواهد رسید و در بخش شرقی به منطقة تنکابن که تا دوران قاجاریه ضمیمه گیلان بود از شهرهای لاهیجان و لنگرود و رودسر گذشته به چابکسر که آخرین بخش شرقی میان گیلان و مازندران است میپیوندد. تماشای آنهمه زیبایی و تنوع برای هر رهگذر تازه وارد پس از رسیدن به منجیل قدم به قدم خیرهکنندهتر خواهد بود زیرا با محاصره شدن منطقه در میان رشته کوههای طالش ـ طارم خلخال ـ دیلمان که مانع خروج ابرهای حاصل از تبخیر آب دریا و رودخانهها و استخرها و مردابهاست و همچنین حرکت بادها از دریا بخشکی و از فلات مرکزی ایران بسوی دریا آب و هوای گیلان مرطوب و متغیر و برای رشد و پرورش گیاهان و درختان مختلف فوقالعاده متناسب بوده و رطوبت هوا تا 95 درصد و ارتفاع باران از 125 تا 162 سانتیمتر میرسد و درجة حرارت تا حدود 3 در زمستان و 37 درجه در تابستان میباشد. میزان نزول برف چون دورة یخبندان گیلان زیاد نیست و حداکثر ارتفاع برف ممکنست تا دو متر برسد.
اگر از جلگه بطرف دامنههای جنگلی برویم بازهم میزان بارندگی و رطوبت و یخبندان متغیر خواهد بود تا جائیکه از ارتفاع 1200 متری به بعد بخاطر سردی هوا رشد درختان متوقف گردیده و در عوض با چمنزارها و مراتع زیبائی روبرو میشویم و در ارتفاعاتی معادل 1800 تا دو هزار متر انواع گل و گیاه معطر روئیده می شود.
خجوکو که در سال 1849 و 1850 میلادی در رشت میزیست و تاریخ گیلانش یکبار در سال 1306 و بار دیگر در سال 1354 چاپ گردیده است مینویسد. قوت و سرعت توسعة نباتات در این سامان بینهایت است اما از قلل کوه تجاوز نمیکند و هیچ چیز محزونتر از دیدن مناظر آن طرف نیست زیرا فاقد هرگونه طراوت است مانند کوههای خلخال که از خاک رس و ریگ قرمز مرکب بوده و دشتهای خمسه و قزوین و تهران و سمنان و دامغان و بسطام که همه لم یزرع است سبزه و آب در آنطرفها همانقدر نایاب است که در این طرف بحد وفور یافت میشود. گیلانیها در زبان اغراق میگویند. اگر در راس یکی از کوههای گیلان بمانید قسمتی از ریش شما که اینطرف است با عطر