لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 123
استان گیلان
( وجه تسمیه)
آشنایی با سرزمین مردم گیل و دیلم
حدود جغرافیایی، آب و هوا
هنگامیکه تاریخ ایران را از نظر میگذرانید خواهید دریافت که در میان مناطق مختلف ایران کمتر منطقهایست که چون گیلان و ساکنان بخشهای دامنههای شمالی البرز بخاطر دلیریها و بهادریهایشان دارای منابع مختلف تاریخی بوده باشد و بهمین دلیل هم بیش از همة مناطق دیگر ایران دارای تاریخهای محلی است و یا در نوشتهها مورد حب و بغضهای سیاسی و طبقاتی قرار گرفته است اگر چه آثار باستانی منطقه قدرت پایداری در برابر وضعیت اقلیمی را نداشته و بخشی از آن نیز بر اثر حادثهها در دل خاکها مدفون شده و بخشی دیگر بدست انسانهای نادان به تاراج رفته و ویران گردید اما زندگی سلحشورانة آنان در منابع تاریخی و نوشتههای محلی و در فرهنگ عامه آشکارا بچشم میخورد.
این منطقه که در پای سلسله جبال البرز و در آغوش درختان جنگلی و در کنار دریای خزر آرمیده است. از طرف مشرق با مازندران و از مغرب با آذربایجان همسایه است و اگر همچون جغرافی نویسان قدیم حدود جغرافیایی گیلان را از طرف شمال به دریای خزر و از طرف مشرق به مازندران و از جنوب به ری و قزوین و زنجان و از طرف مغرب به آذربایجان محدود سازیم باز هم باید گفت که بخش وسیعی از مناطق کوهستانی را که امروز با نام «دیلم» از منطقة جلگهای جدا میسازند باید جزء گیلان بحساب آورد که از نظر سیاحان داخلی و خارجی و تقسیمبندیهای منطقهای و سیاسی و اقتصادی تا قرنهای نزدیک بما نیز چنین بوده است همانطور که گاه گیلان را نیز ضمیمة نواحی دیلم بحساب میآورند بطوریکه مقدسی که کتاب خودالتقاسیم فی معرفهالاقالیم را که در قرن چهارم هجری مینوشت طبرستان و جرجان و قومس (سمنان ـ دامغان ـ بسطام) را نیز از جمله مناطق دیلمیان میداند. باید گفت حدود جغرافی آن (گیل و دیلم) تا اوایل عصر صفوی و دقیقاً تا انقراض سلسلة کیائیه در دوران سلطنت شاه عباس صفوی بنا به مقتضیات زمان و بر اثر کشمکشهای نظامی متغیر بوده است و امروز مسافری که بخواهد این حدود را ببیند همینکه از شهرستان کرج خارج گردید باید در امتداد رشته کوههای البرز حرکت کرده از طرف قزوین به رشت به راه ادامه دهد و پس از عبور از منطقه طارم و رسیدن به رود خروشان سپیدرود در برابر انبوه درختان جنگلی قرار خواهد گرفت در امتداد رودخانه پس از رسیدن به منطقه امامزاده هاشم (جهنم دره سابق) و عبور از شهرستان رشت و بندر انزلی به منتهیالیه این منطقه یعنی گرگانرود و آستارا خواهد رسید و در بخش شرقی به منطقة تنکابن که تا دوران قاجاریه ضمیمه گیلان بود از شهرهای لاهیجان و لنگرود و رودسر گذشته به چابکسر که آخرین بخش شرقی میان گیلان و مازندران است میپیوندد. تماشای آنهمه زیبایی و تنوع برای هر رهگذر تازه وارد پس از رسیدن به منجیل قدم به قدم خیرهکنندهتر خواهد بود زیرا با محاصره شدن منطقه در میان رشته کوههای طالش ـ طارم خلخال ـ دیلمان که مانع خروج ابرهای حاصل از تبخیر آب دریا و رودخانهها و استخرها و مردابهاست و همچنین حرکت بادها از دریا بخشکی و از فلات مرکزی ایران بسوی دریا آب و هوای گیلان مرطوب و متغیر و برای رشد و پرورش گیاهان و درختان مختلف فوقالعاده متناسب بوده و رطوبت هوا تا 95 درصد و ارتفاع باران از 125 تا 162 سانتیمتر میرسد و درجة حرارت تا حدود 3 در زمستان و 37 درجه در تابستان میباشد. میزان نزول برف چون دورة یخبندان گیلان زیاد نیست و حداکثر ارتفاع برف ممکنست تا دو متر برسد.
اگر از جلگه بطرف دامنههای جنگلی برویم بازهم میزان بارندگی و رطوبت و یخبندان متغیر خواهد بود تا جائیکه از ارتفاع 1200 متری به بعد بخاطر سردی هوا رشد درختان متوقف گردیده و در عوض با چمنزارها و مراتع زیبائی روبرو میشویم و در ارتفاعاتی معادل 1800 تا دو هزار متر انواع گل و گیاه معطر روئیده می شود.
خجوکو که در سال 1849 و 1850 میلادی در رشت میزیست و تاریخ گیلانش یکبار در سال 1306 و بار دیگر در سال 1354 چاپ گردیده است مینویسد. قوت و سرعت توسعة نباتات در این سامان بینهایت است اما از قلل کوه تجاوز نمیکند و هیچ چیز محزونتر از دیدن مناظر آن طرف نیست زیرا فاقد هرگونه طراوت است مانند کوههای خلخال که از خاک رس و ریگ قرمز مرکب بوده و دشتهای خمسه و قزوین و تهران و سمنان و دامغان و بسطام که همه لم یزرع است سبزه و آب در آنطرفها همانقدر نایاب است که در این طرف بحد وفور یافت میشود. گیلانیها در زبان اغراق میگویند. اگر در راس یکی از کوههای گیلان بمانید قسمتی از ریش شما که اینطرف است با عطر