لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
آرایه های ادبی
اموری را که موجب زیبایی و آرایش سخن ادبی می شود صنعت های بدیع یا آرایه های ادبی می گویند و آن را به دو نوع تقسیم می کنند : آرایه های لفظی و آرایه های معنوی
1 - آرایه های لفظی: آرایه هایی که در آن زینت و زیبایی کلام وابسته به واژه های به کار رفته در متن باشد چنان که اگر این واژه ها را تغییر دهیم آن زیبایی ادبی از بین می رود و عبارت اند از: سجع ، واج آرایی ، جناس ، ترصیع ، ملمّع ، تکرار ، قلب ، ذوقافیه و....
2- آرایه های معنوی : آرایه هایی که در آن زینت و زیبایی کلام مربوط به معنی و مفهوم متن باشد نه واژه ، به صورتی که اگر واژه ها را با حفظ معنی تغییر بدهیم باز آن حسن ادبی به جا می ماند و عبارت اند از : کنایه ، ایهام ، تضاد ، مراعات نظیر ، تلمیح ، تضمین ، سؤال و جواب ، لفّ و نشر ، اغراق ، حسن تعلیل ، حس آمیزی ، متناقض نما و ... .
بخش یکم آرایه های لفظی
سجع
آوردن واژه هایی در پایان جمله های نثرکه دروزن یا حروف آخر(=حرف رویّ)یا هردو(هم وزن و هم حرف رویّ)یکسان باشند،سجع در نثر همانند قافیه درشعراست1.(سجع دراصل به معنی آوازکبوتراست وکلمه های هماهنگ پایان جمله هارا به بانگ یک نواخت کبوتر تشبیه کرده اند2.)
مثال: پادشاهی اوراست زیبنده ؛خدایی اوراست درخورنده.(عطاملک جوینی)
انواع سجع: الف-سجع متوازی ب-سجع مطرّف پ-سجع متوازن
الف:سجع متوازی واژه های پایانی جمله ها هم در حروف پایانی و هم در وزن یکسان باشند :
هنر چشمه ی زاینده است و دولت پاینده .(سعدی)
ب:سجع مطرّف واژه های پایانی جمله ها هم وزن نیستندامّادر حرف یا حروف پایانی با هم مشترک هستند:
متکلّم را تا کسی عیب نگیرد،سخنش صلاح نپذیرد.(سعدی)
پ: سجع متوازن واژه های پایانی جمله ها فقط هم وزن هستند:
فلان را اصلی است پاک وطینتی است صاف.(سعدی)
واج آرایی(نغمه ی حروف)
تکرار آگاهانه ی یک واج (صامت یا مصوّت)در کلمه های یک مصراع یا یک بیت یا جمله به صورتی که کلام را آهنگین کند وبر تاثیر سخن بیفزاید:
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد(حافظ)
(تکرار صامت "ج")
بر او راست خم کرد و چپ کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست
(تکرار صامت"خ"و"چ") (فردوسی)
جناس
یک سانی و هم سانی دو یا چند واژه است در شعر یا نثر در واج های سازنده که دو کلمه ی هم جنس گاه هیچ تفاوتی ندارند جز درمعنی:روان (روح)،روان (روانه شدن)-گور(قبر)،گور(گورخر)-وگاهی واژه ها علاوه بر معنی در یک یا چند حرف با هم متفاوت هستند.ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در کلام می آفریند و زیبایی جناس به ارتباط آن با معنی کلام است.
انواع جناس1:الف- جناس تام ب-جناس ناقص
الف :جناس تام:یکسان و هماهنگ بودن دو واژه درحرف های آن و تفاوت در معنی:
نالم ز دل چو نای من اندر حصار نای پستی گرفت همّت من زین بلند جای(مسعودسعد)
ب:جناس ناقص:اختلاف داشتن دو واژه در حرکت یا اختلاف دو واژه در حرف اوّل،وسط یا آخر می باشد و نیز اختلاف دو واژه گاهی در تعداد حروف می باشد از این جهت جناس ناقص سه نوع می باشد:
1. جناس ناقص حرکتی
جناس ناقص 2.جناس ناقص اختلافی
3.جناس ناقص افزایشی
1.جناس ناقص حرکتی:اختلاف در حرکت ها(مصوّت های کوتاه) می باشد
مثال:صبحدم ناله ی قُمری شنو از طرف چمن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
جناس مرکب ( آرایه های ادبی )
جناس مرکب
جناس مرکب یا مرفو (رفو شده) از فروع جناس تام است و بر دو نوع است:
الف: دو کلمه متجانس، هم هجا (هم وزن) هستند، اما اختلاف در تکیه دارند، یعنی - به قول دستودانان- یکی بسیط یا در حکم بسیط و دیگری مرکب است:
کمند (تکیه در آخر)/ کمند (تکیه در اول)، سلامت (صحت) / سلامت (سلام بر تو)
گفتمش باید بری ناممزیاد
گفت آری می برم نامتزیاد
(فرصت شیرا زی)
زیاد اول کثرت را می رساند و زیاد دوم مخفف «از یاد» است .
بنگر و امروز بین کز آنکیان است
ملک که دی و پریر از آنکیان بود
(سیف فرغانی)
منظور از کیان اول سئوال پرسشی «از آن چه کسانی» است و منظور از کیان دوم دوران پادشاهی کیانیان است.
تا قیامت هر که جنس آن بدان
در وجود آید، بود رویش بدان
مولوی
قوافی منظومه سحر حلال اهلی شیرازی تماما ا این دست است :
خواجه در ابریشم و ما درگلیم
عاقبت ای دل همه یکسر گلیم
از گلیم اول زیرانداز (نامرغوب) و از گلیم دوم عبارت «در گـِل هستیم» اراده می شود.
تبصره : در برخی از کتب بدیعی متأخر در مورد جناس مرکب، دقت هایی کرده اند که در واقع خارج از حوزه بحث های بدیعی (موسیقیائی) است. مثلاً گفته اند که اگر طرز نگارش واژه ها یکسان باشد جناس مرکب مقرون است: کمند/ کمند و اگر شکل املایی به یک گونه نباشد جناس مرکب مفروق است: دلبری/ دل بری
شاهان زمانه خصم بردار کشند
و آن نرگس بیدار تو بی دار کشد
(مولانا)
ب: هر دو کلمه متجانس مرکب باشند، در این صورت بدان جناس ملفق یا متشابه گویند.
چون نای بی نوایم از این نای بی نوا
شادی ندید هیچکس از نای بی نوا
(مسعود سعد سلمان)
نای بی نوا در آخر مصراع اول به معنی زندان «نای» بی ساز و برگ و مفلوک و در آخر مصراع دوم به معنی نای بی آهنگ است.
زان شده در پیش شاهان دور باش
کی شده نزدیک شاهان، دور باش
(منطق الطیر عطار)
تبصره یک : گاهی کلمه جناس را (چه مرکب باشد و چه مفرد) به دو قسمت معنی دار تقسیم می کنند و هر قسمت را جداگانه و در معنی مستقل به کار می برند.
قوم گفتندش که ای خر! گوش دار
خویش را اندازه خرگوش دار
(دفتر اول مثنوی)
یکی شاهدی در سمرقند داشت
که گفتی به جای سمر، قند داشت
(بوستان)
از بس مکان که داده و تمکین که کرده اند
خشنودم از کیای ری و از کیای ری
(خاقانی)
مفروشید کمان و زره و تیغ، نان را
که سزا نیست سلح ها به جز از تیغ زنان را
(مولوی)
تبصره 2: در کتب سنتی شهریار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
جناس مرکب ( آرایه های ادبی )
جناس مرکب
جناس مرکب یا مرفو (رفو شده) از فروع جناس تام است و بر دو نوع است:
الف: دو کلمه متجانس، هم هجا (هم وزن) هستند، اما اختلاف در تکیه دارند، یعنی - به قول دستودانان- یکی بسیط یا در حکم بسیط و دیگری مرکب است:
کمند (تکیه در آخر)/ کمند (تکیه در اول)، سلامت (صحت) / سلامت (سلام بر تو)
گفتمش باید بری ناممزیاد
گفت آری می برم نامتزیاد
(فرصت شیرا زی)
زیاد اول کثرت را می رساند و زیاد دوم مخفف «از یاد» است .
بنگر و امروز بین کز آنکیان است
ملک که دی و پریر از آنکیان بود
(سیف فرغانی)
منظور از کیان اول سئوال پرسشی «از آن چه کسانی» است و منظور از کیان دوم دوران پادشاهی کیانیان است.
تا قیامت هر که جنس آن بدان
در وجود آید، بود رویش بدان
مولوی
قوافی منظومه سحر حلال اهلی شیرازی تماما ا این دست است :
خواجه در ابریشم و ما درگلیم
عاقبت ای دل همه یکسر گلیم
از گلیم اول زیرانداز (نامرغوب) و از گلیم دوم عبارت «در گـِل هستیم» اراده می شود.
تبصره : در برخی از کتب بدیعی متأخر در مورد جناس مرکب، دقت هایی کرده اند که در واقع خارج از حوزه بحث های بدیعی (موسیقیائی) است. مثلاً گفته اند که اگر طرز نگارش واژه ها یکسان باشد جناس مرکب مقرون است: کمند/ کمند و اگر شکل املایی به یک گونه نباشد جناس مرکب مفروق است: دلبری/ دل بری
شاهان زمانه خصم بردار کشند
و آن نرگس بیدار تو بی دار کشد
(مولانا)
ب: هر دو کلمه متجانس مرکب باشند، در این صورت بدان جناس ملفق یا متشابه گویند.
چون نای بی نوایم از این نای بی نوا
شادی ندید هیچکس از نای بی نوا
(مسعود سعد سلمان)
نای بی نوا در آخر مصراع اول به معنی زندان «نای» بی ساز و برگ و مفلوک و در آخر مصراع دوم به معنی نای بی آهنگ است.
زان شده در پیش شاهان دور باش
کی شده نزدیک شاهان، دور باش
(منطق الطیر عطار)
تبصره یک : گاهی کلمه جناس را (چه مرکب باشد و چه مفرد) به دو قسمت معنی دار تقسیم می کنند و هر قسمت را جداگانه و در معنی مستقل به کار می برند.
قوم گفتندش که ای خر! گوش دار
خویش را اندازه خرگوش دار
(دفتر اول مثنوی)
یکی شاهدی در سمرقند داشت
که گفتی به جای سمر، قند داشت
(بوستان)
از بس مکان که داده و تمکین که کرده اند
خشنودم از کیای ری و از کیای ری
(خاقانی)
مفروشید کمان و زره و تیغ، نان را
که سزا نیست سلح ها به جز از تیغ زنان را
(مولوی)
تبصره 2: در کتب سنتی شهریار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
جناس مرکب ( آرایه های ادبی )
جناس مرکب
جناس مرکب یا مرفو (رفو شده) از فروع جناس تام است و بر دو نوع است:
الف: دو کلمه متجانس، هم هجا (هم وزن) هستند، اما اختلاف در تکیه دارند، یعنی - به قول دستودانان- یکی بسیط یا در حکم بسیط و دیگری مرکب است:
کمند (تکیه در آخر)/ کمند (تکیه در اول)، سلامت (صحت) / سلامت (سلام بر تو)
گفتمش باید بری ناممزیاد
گفت آری می برم نامتزیاد
(فرصت شیرا زی)
زیاد اول کثرت را می رساند و زیاد دوم مخفف «از یاد» است .
بنگر و امروز بین کز آنکیان است
ملک که دی و پریر از آنکیان بود
(سیف فرغانی)
منظور از کیان اول سئوال پرسشی «از آن چه کسانی» است و منظور از کیان دوم دوران پادشاهی کیانیان است.
تا قیامت هر که جنس آن بدان
در وجود آید، بود رویش بدان
مولوی
قوافی منظومه سحر حلال اهلی شیرازی تماما ا این دست است :
خواجه در ابریشم و ما درگلیم
عاقبت ای دل همه یکسر گلیم
از گلیم اول زیرانداز (نامرغوب) و از گلیم دوم عبارت «در گـِل هستیم» اراده می شود.
تبصره : در برخی از کتب بدیعی متأخر در مورد جناس مرکب، دقت هایی کرده اند که در واقع خارج از حوزه بحث های بدیعی (موسیقیائی) است. مثلاً گفته اند که اگر طرز نگارش واژه ها یکسان باشد جناس مرکب مقرون است: کمند/ کمند و اگر شکل املایی به یک گونه نباشد جناس مرکب مفروق است: دلبری/ دل بری
شاهان زمانه خصم بردار کشند
و آن نرگس بیدار تو بی دار کشد
(مولانا)
ب: هر دو کلمه متجانس مرکب باشند، در این صورت بدان جناس ملفق یا متشابه گویند.
چون نای بی نوایم از این نای بی نوا
شادی ندید هیچکس از نای بی نوا
(مسعود سعد سلمان)
نای بی نوا در آخر مصراع اول به معنی زندان «نای» بی ساز و برگ و مفلوک و در آخر مصراع دوم به معنی نای بی آهنگ است.
زان شده در پیش شاهان دور باش
کی شده نزدیک شاهان، دور باش
(منطق الطیر عطار)
تبصره یک : گاهی کلمه جناس را (چه مرکب باشد و چه مفرد) به دو قسمت معنی دار تقسیم می کنند و هر قسمت را جداگانه و در معنی مستقل به کار می برند.
قوم گفتندش که ای خر! گوش دار
خویش را اندازه خرگوش دار
(دفتر اول مثنوی)
یکی شاهدی در سمرقند داشت
که گفتی به جای سمر، قند داشت
(بوستان)
از بس مکان که داده و تمکین که کرده اند
خشنودم از کیای ری و از کیای ری
(خاقانی)
مفروشید کمان و زره و تیغ، نان را
که سزا نیست سلح ها به جز از تیغ زنان را
(مولوی)
تبصره 2: در کتب سنتی شهریار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
جناس مرکب ( آرایه های ادبی )
جناس مرکب
جناس مرکب یا مرفو (رفو شده) از فروع جناس تام است و بر دو نوع است:
الف: دو کلمه متجانس، هم هجا (هم وزن) هستند، اما اختلاف در تکیه دارند، یعنی - به قول دستودانان- یکی بسیط یا در حکم بسیط و دیگری مرکب است:
کمند (تکیه در آخر)/ کمند (تکیه در اول)، سلامت (صحت) / سلامت (سلام بر تو)
گفتمش باید بری ناممزیاد
گفت آری می برم نامتزیاد
(فرصت شیرا زی)
زیاد اول کثرت را می رساند و زیاد دوم مخفف «از یاد» است .
بنگر و امروز بین کز آنکیان است
ملک که دی و پریر از آنکیان بود
(سیف فرغانی)
منظور از کیان اول سئوال پرسشی «از آن چه کسانی» است و منظور از کیان دوم دوران پادشاهی کیانیان است.
تا قیامت هر که جنس آن بدان
در وجود آید، بود رویش بدان
مولوی
قوافی منظومه سحر حلال اهلی شیرازی تماما ا این دست است :
خواجه در ابریشم و ما درگلیم
عاقبت ای دل همه یکسر گلیم
از گلیم اول زیرانداز (نامرغوب) و از گلیم دوم عبارت «در گـِل هستیم» اراده می شود.
تبصره : در برخی از کتب بدیعی متأخر در مورد جناس مرکب، دقت هایی کرده اند که در واقع خارج از حوزه بحث های بدیعی (موسیقیائی) است. مثلاً گفته اند که اگر طرز نگارش واژه ها یکسان باشد جناس مرکب مقرون است: کمند/ کمند و اگر شکل املایی به یک گونه نباشد جناس مرکب مفروق است: دلبری/ دل بری
شاهان زمانه خصم بردار کشند
و آن نرگس بیدار تو بی دار کشد
(مولانا)
ب: هر دو کلمه متجانس مرکب باشند، در این صورت بدان جناس ملفق یا متشابه گویند.
چون نای بی نوایم از این نای بی نوا
شادی ندید هیچکس از نای بی نوا
(مسعود سعد سلمان)
نای بی نوا در آخر مصراع اول به معنی زندان «نای» بی ساز و برگ و مفلوک و در آخر مصراع دوم به معنی نای بی آهنگ است.
زان شده در پیش شاهان دور باش
کی شده نزدیک شاهان، دور باش
(منطق الطیر عطار)
تبصره یک : گاهی کلمه جناس را (چه مرکب باشد و چه مفرد) به دو قسمت معنی دار تقسیم می کنند و هر قسمت را جداگانه و در معنی مستقل به کار می برند.
قوم گفتندش که ای خر! گوش دار
خویش را اندازه خرگوش دار
(دفتر اول مثنوی)
یکی شاهدی در سمرقند داشت
که گفتی به جای سمر، قند داشت
(بوستان)
از بس مکان که داده و تمکین که کرده اند
خشنودم از کیای ری و از کیای ری
(خاقانی)
مفروشید کمان و زره و تیغ، نان را
که سزا نیست سلح ها به جز از تیغ زنان را
(مولوی)
تبصره 2: در کتب سنتی شهریار