لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
قواعد تجوید
در این فصل از تعریف تجوید، پیشینه آن و قواعد تجوید; مانند: اشمام، ادغام و مد سخن به میان مىآید.برخى مىگویند: تجوید، یک طرح استعمارى است و تنها براى مشغول کردن مسلمانان به ظاهر قرآن به وجود آمده است. آیا این سخن صحیح است؟علم تجوید، یکى از علوم اسلامى است و سابقه دیرین دارد. تجوید قرآن، موضوع جدیدى نیست تا گفته شود، طرح استعمارى براى مشغول داشتن مسلمانان به ظاهر قرآن و بازداشتن آنان از تأمّل و تدبّر در محتواى قرآن است. تجوید به معناى نیکو اداکردن الفاظ قرآن است و مجموعه قوانینى است که چگونگى قرائت صحیح و زیبا را به ما مىآموزد.از زمان پیامبر اکرم(ص) قرآن با تجوید قرائت مىشده است، گرچه علم تجوید بهمعناى مجموعه قوانینى که چگونگى قرائت صحیح و زیبا را به ما مىآموزد، در قرن چهارم تدوین گردید. نخستین کسى که فنّ تجوید را تدوین کرد، ابومزاحم موسى بن عبیدالله خاقانى بغدادى، (م. 325 ق.) است.[1]خداوند در آیه 4 سوره مزمل، در مورد تلاوت قرآن مىفرماید: (...وَرَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِیلاً); ... قرآن را شمرده و با تأنى بخوان.ترتیل در اصل به معناى تنظیم و ترتیب موزون است و در آیه به معناى خواندن آیات قرآن با تأنّى و نظم لازم، اداى صحیح حروف، تبیین کلمات، دقّت و تأمّل در مفاهیم و تفکر در نتایج آن است.[2]از آیه یاد شده رعایت تجوید در قرائت قرآن استفاده مىشود.در روایتى امام صادق(ع) مىفرماید: «ترتیل یعنى در آیات قرآن مکث کنى و آن را با صداى خوب بخوانى.»[3] و تا تجوید را فرا نگیریم، نمىتوانیم قرآن را با صداى خوب بخوانیم.بنابراین، اصل تجوید از آغاز اسلام بوده و طرح استعمارى نیست. قرائت زیبا و درست قرآن نه تنها با اندیشه و تدبّر در قرآن منافات ندارد، بلکه خود راهى براى اندیشه و تدبّر در آیات قرآن است.یادآورى این نکته ضرورى است. همانگونه که نباید در کارهاى دیگر افراط کرد، در تجوید هم نباید افراط کرد. اعتدال باید در هر کارى رعایت شود. متأسّفانه امروزه بسیارى از مسلمانان از این واقعیت فاصله گرفته، از قرآن تنها به الفاظى اکتفا نمودهاند و تلاششان تنها ختم سوره و قرآن است، بى آنکه بدانند این آیات براى چه نازل شده و چه پیامى را ابلاغ مىکند. درست است که الفاظ قرآن نیز محترم و خواندنش فضیلت دارد، ولى نباید فراموش کرد که این الفاظ و تلاوت، مقدمه فهم محتوا و عمل به آن است.[4]
لطفاً در مورد واژه «تجوید» توضیح دهید.فنّ صحیح خواندن قرآن را تجوید گویند. «تجوید» مصدر باب تفعیل و در لغت بهمعناى نیکى و به خوبى انجام دادن کارى است و در اصطلاح: «صحیح خواندن قرآن و خوب ادا کردن حروف و شناختن وقفهاست».«تجوید» زاییده «علم قرائت» است که براى تسهیل تلاوت، قواعدى از قرائتهاى هفتگانه یا دهگانه را استنباط کرده و به نشر و تدوین آن پرداختهاند.سابقه و قدمت تجوید به زمان رسول اکرم(ص) و حضرت على(ع) باز مىگردد و آن بزرگواران هر یک در اهمیت و اهتمام صحیحخوانى قرآن و به ویژه حضرتعلى(ع)، که از تجوید اسم آوردهاند، سخنانى فرمودهاند.مباحث تجوید عبارت است از: مخارج حروف و صفات حروف، احکام تنوین و نون ساکن، شامل مباحثى از قبیل ادغام، اخفا، اظهار، ابدال و....[5]اگر حدیث یا آیهاى درباره لزوم رعایت تجوید در قرآن و نماز موجود است، لطفاً ذکرکنید.آیه شریفه (و رتّلِ القرءَان ترتیلا)[6] در روایات، ترتیل به خواندن قرآن با صداى خوب، همراه با آرامش، روشن بیان کردن آیات، توقّف در آیات بهشت و جهنم و بهیاد آخرت بودن و... تفسیر شده است.[7]تجوید، عبارت است از صحیح ادا کردن هر حرف از نظر مخرج، صفات و احکام آن حرف،[8] پس اگر کسى به جاى «ض»، «ظ» بگوید یا جایى که بدون زیر و زبر خوانده شود، زیر و زبر دهد یا تشدید را نگوید، نماز او باطل است.[9]فقها رعایت جزئیات و دقایق تجویدى را در نماز واجب نمىدانند، گرچه مطلوب و پسندیده مىشمارند.[10]امام على(ع) مىفرماید: انه حفظ الوقوف و اداء الحروف; به درستى که ترتیل [کهطبق معناى آیه و آنچه امام(ع) در این حدیث بیان فرموده همان تجوید اصطلاحى است[رعایت وقفها و ادا کردن حروف است.[11] در حدیث به بخشى از مفهوم ترتیل که،رعایت قواعد تجویدى است اشاره شده، در حالى که مفهوم کامل ترتیل، فراتر از رعایت قواعد تجویدى است و شامل توجه به معانى و حتى عمل و متابعت از آیاتقرآنى مىشود.کلمه «اشمام» یعنى چه؟ (در حاشیه بعضى کلمات قرآن در رسمالخط عثمان طه نوشته شده است).«اشمام» به معناى بوییدن، بویانیدن و در اصطلاح قاریان و نحویان عبارت است از اشاره کردن به حرکت بدون اینکه آوازى از دهان بیرون آید; مثل آماده کردن لبها براى تلفظ «ضمّه»، در حالى که تلفظ نشود.[12] مانند کلمه «لاتأمنّا» در آیه11 سوره یوسف، که قبل از تلفظ نون مشدّد یک لحظه لبها به حالت تلفظ ضمه جمع و گرد مىگردد.علتش این است که این کلمه در اصل «لاتأمنُنا» بوده و فعل نفى است. همه قاریان دو نون را در یکدیگر ادغام کردهاند. براى تمایز این کلمه از فعل نهى، اشاره به حرکت ضمه محذوفه لازم است.