میشِل فوکو Michel Foucault زادهٔ ۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ - درگذشتهٔ ۲۴ ژوئن ۱۹۸۴فیلسوفِ تبارشناس معاصر فرانسوی است. وی، فرزند «آن مالاپار» و جراح متمول «پل فوکو» بود که در ۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ در ناحیه سنت موار پوآیته فرانسه به دنیا آمد. بعدها اسم خود را به میشل فوکو تغییر داد. او صاحب کرسی «تاریخ نظامهای اندیشه» در کولژ دو فرانس بود و در دانشگاه¬های خارج از فرانسه ازجمله دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو و دانشگاه کالیفرنیا برکلی تدریس کرد. میشل فوکو به¬منزلۀ منتقد مدرنیته، از فرضیهٔ روشنگری دربارهٔ عینی بودن شناخت خلع ید کرده است. هم-چنین، وی به¬اقتفای نیچه معتقد بود که هر رابطهٔ اجتماعی، یک رابطهٔ قدرت است، اما در عین حال، هر رابطهٔ قدرت، الزاماً به سلطه ختم نمیشود. از نظر او، قدرت در اجتماع مدرن، نظامی از روابط مبتنی بر دانش (شبکهٔ دانش/قدرت) است که فرد را در درون خود جا میدهد. به این معنا که فرد، همزمان که شناخته میشود (در دفاتر خارجی ثبت میشود و یا از درون خود را مطابق هنجارها و دانش تحمیل شده از سوی اجتماع میفهمد و طبقه بندی میکند) یا تحت نظام دانشهایی چون پزشکی، روانشناسی و یا آموزش قرار میگیرد، مرئی میشود و به این ترتیب، تحت سیطرهٔ قدرت قرار میگیرد. قدرت، بدن افراد را نیز از طریق آموزش و نظم دادن به محیط زندگی تحت تاثیر قرار میدهد و به همین دلیل میتوان از زیست-قدرت یا زیست-سیاستی حرف زد که میخواهد بر بدن اعمال شده و آنرا در نظم مورد نظر خود سازمان دهد. فوکو دو بار، از ۲۵ شهریور تا ۲ مهر ۱۳۵۷ و از ۱۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۵۷ به ایران سفر کرد و در این سفرها، در تهران و قم و آبادان، با برخی از رهبران ملی و دینی و گروههای مختلفی که در انقلاب دست داشتند ملاقات کرد. حاصل این سفرها مجموعه گزارش ها و مقالاتی شد که فوکو برای روزنامه ایتالیایی کوریهرهدلاسرا نوشت.وی در مقاله ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟ انقلاب اسلامی را اولین انقلاب پست مدرن دنیا نامید. از جمله آثار وی، میتوان به نظم اشیا، تبارشناسی معرفت، مراقبت و تنبیه، پیدایش کلینیک، تاریخ جنون و تاریخ جنسیت اشاره کرد. همچنین، مجموعۀ چند جلدی درسگفتارهای میشل فوکو در کلژدوفرانس نیز از سوی انتشارات گالیمار منتشر شدهاست. این درسها طی سالهای اواخر دهۀ ۱۹۷۰ و دهۀ ۱۹۸۰ ارائه شدهاند. از جمله این درسگفتارها می توان به باید از جامعه دفاع کرد و تولد زیست سیاست اشاره کرد.
تاریخ جنون (به فرانسوی: Folie et Déraison: Histoire de la folie à l'âge classique) نام کتابی است از میشل فوکو. او در این کتاب با روش تحلیلگفتمان مفهوم جنون و سیر پیدایش بی خردی و دیوانگی به موازات حاکمیت خرد بر انسان و شکلی از تاریخ که در آن خرد حاکم بر انسان، همسایه او را محبوس میکند و انسان با واسطه زبان بیرحمانه نا دیوانگی، وجود خود و دیگری را به رسمیت میشناسد را بررسی میکند. این کتاب در سال ۱۹۶۱ منتشر شد.
در این کتاب که نخستین اثز عمدهٔ اوست فوکو معنی و مفهوم همیشه متغیر جنون در فرهنگ اروپا، حقوق، سیاست، فلسفه و پزشکی، از سدههای میانی تا پایان سدهٔ هجدهم را بررسی و روش تاریخی و ایدهٔ تاریخ را نقد میکند. این نشانهٔ عطفی در اندیشهٔ فوکو به دور از پدیدارشناسی و به سمتساختارگرایی است: هر چند او از زبان پدیدارشناسی برای توصیف یک روند (تجربهٔ) در حال تحول از دیوانه به «آن دیگری» استفاده میکند، او این تحول را به نفوذ ساختارهای اجتماعی قدرتمند ویژهای نسبت میدهد.
میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، از تابلوی کشتی احمقها برای روی جلد کتاب تاریخ جنون استفاده کردهاست