لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
چکیده :
هدف از انجام این تحقیق بررسی شیوه های مدیریت و رهبری منابع انسانی بر میزان اثربخشی وکارآیی سازمان و منابع انسانی می باشد . رهبری را توانایی نفوذ بر دیگران تعریف کرده اندودر حوزه رفتار سازمانی آنرا عامل مهمی در افزایش عملکرد و تولید یک سازمان میدانند . کیفیت مدیریت ، بیش از هر عامل دیگری در شکست یا موفقیت یک سازمان عاملی تعیین کننده است. عاملی که در تمامی سازمانهااعم ازکوچک وبزرگ ومتوسط وحتی یک کشور مصداقی بین دارد . فی المثل بدون رهبری قاطع « جرج واشنگتن » ممکن نبود آن مبرازه آزادیبخش به پیروزی برسد و بالاخره ، اگر مدیریت صحیح « آبراهام لینکن » نبود، به احتمال قوی ایالات متحده کنونی نیز،وجودخارجی نمی داشت . مدیریت در مؤسسات بازرگانی و نیز در صنعت از اهمیتی مشابه برخوردار است و مردان قدرتمندی همچون « هنری فورد »«اندرو کارنگی» بودند که سرنوشت شرکتهای عظیم خود را مستقیماً رقم زدند .
چنانچه تقریباً هر روز شاهدیم ، روزنامه ها منعکس کننده دعاوی ومسائل حاد مالی شرکتهایی هستند که در هر یک از آنها تصمیمات تنها یک فرد م یتواند وضعیت هزاران کارمند وکارگر و تعداد بسیاری از صاحبان سهام را تحت تأثیرمستقیم قرار دهد . بدیهی است که مدیریت موثر در نهادها و سازمانهای کوچک به همان اندازه نهادها و سازمانهای بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار است حتی برای خانواده ای که تمام هستی اعضا خود را در راه اندازی یک رستوران ،یک مغازه،یک کارگاه کوچک بکار گرفته است ،کارآیی مدیرآن نهاد، غالباً درموفقیتیا شکست آنحائز اهمیت در درجه اولی است.
فصل اول
مقدمه
مدیریت و روشهای اعمال مدیریت ، گذشته ای دیرینه دارند ،مدیریت ظاهراً باید از خانواده شروع شده وسپس به ایل ، قبیله ، طایفه و دست آخر به جامعه ونهایتاً در تشکلات حکومتی راه یافته است . مدیریت سازمانهای گسترده پیچیدة کنونی نیزرفته رفته مستلزم بکار داشت تکنیکها و فنون جدید شده اند که باید بوسیله مدیران و یا متخصصات هر یک از رشته های مدیریت ابداع و اعمال شوند .مدیریت در کلیه سازمانها بمعنی اخص کلمه از کوچک و بزرگ ، دولتی وخصوصی وتعاونی عمومیت دارد و بواسطه همین اهمیت است که مقدار متنابهی از نیروی انسانی ومنابع غیر انسانی ، درسطوح جهانی وملی ، برای حل مسائل ومشاکل مدیریتی تجهیز و بسیج شده اند . این مدیریت است که بالنسبه دیگر علوم و فنون – در قرن بیستم – مقام وموقعی برجسته یافته وشیوه ها و تکنیکهای مدیریت، بخصوص ،آهنگ رشد سریعتری داشته اند .مدیریت در واقع تخصص جدید است که بیشتر باید به آن پرداخته شود در مدیریت غالباً این بحث شنیده می شود که مشکل اداره امور سازمانها این است که مدیران احیاناً با کمبودهایی در زمینه هایی چون منابع مالی ، نیروی انسانی مجرب ، مواد اولیه مناسب ، تسهیلات مورد نیاز و .. مواجه اند . و مدیر خوب کسی است که بتواند منابع محدود را بمنظور رفع احتیاجات ،معمولاً نامحدود سازمانی آن هم بخوبی مطلوب بکار گیرد ، درحالی که این حد از انتظار از مدیران ما نمی رود و آنچه باید مطمح نظر باشد این است که یک مدیر تنها بتواند از امکانات موجود بنحوی صحیح ومطلوب در رسیدن به اهداف مشخص سازمانی توفیق یابد . کیفیت مدیریت بیش از هر عامل دیگر ، درشکست یا موفقیت یک سازمان عاملی تعیین کننده است ، عاملی که در تمامی سازمانها اعم از کوچک و بزرگ ومتوسط وحتی یک کشور مصداقی بین است. مدیریت ومؤسسات بازرگانی و نیز در صنعت از اهمیتی مشابه برخوردار است .مدیریت از موضوعاتی است که در طول هزارات سال همواره مورد توجه و بحث برانگیز بوده است .وجود سازمانهای مناسب در هر جامعه ای که بتواند با کارآمدی و اثر بخش از عهدة وظایف خود برآیند از مهمترین وسایل دستیابی به پیشرفت و ترقی است به طور کلی این توافق بعمل آمده که سازمانهایی به کار آمدی و اثر بخشی نائل می شوند که علاوه بر دیگر شرایط ضروری ، مدیران آنها در سه زمینه فنی ، مفهومی و انسانی به کسب مهارتهای لازم توفیق یابند.مهارت انسانی در تمامی سطوح مدیریت از اهمیت خارجی برخوردار است و این مهارت است که بیش از دو مهارت دیگر کارآمدی سازمان را تضمین می کند . هدف اصلی مدیریت استفاده از معیارهای علمی بجای قوانین سرانگشتی ، تعیین زمان وروش صحیح برای هر کار و انتخاب و آموزش کارگران در سازمانی مناسب بود . شاید هیچ زمینه ای از فعالیتهای انسانی مهمتر از مدیریت نباشد ،