لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 139 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
تعریف تلویزیون
آنچه که امروزه در اصطلاح عمومی تلویزیون نامیده می شود عبارت است از انتقال پیوسته تمام معلومات قابل رویت یک میدان دید توسط امواج الکترومغناطیسی از یک نقطه به محل دیگر به نحوی که تمام تغییرات طبیعی این میدان دید حرکات تغییرات روشنایی و تاریکی از دور با احساس همزمانی و پیوستگی قابل تعقیب باشد.
ولی در واقع تلویزیون هنگامی حقیقی است که دیدگان با مسلح شدن به نوعی وسیله اپتیک مثلاً جام جمشید افسانه ای بتواند با انتخاب شخصی و بدون هیچ وسیله کمکی دیگر شیئی را از دور رویت و آن را در نظر بگیرد. سیستمهای رادار که در آنها از انعکاس امواج میلیمتری متمرکز تصویر نقاط دور به وجود می آید می توانند به عنوان یک نوع تقرب نسبی به جام جادویی تلویزیون واقعی در نظر گرفته شوند.
آنچه که ما در اینجا بدان خواهیم پرداخت آن نوع از تکنیک انتقال تصاویر است که پس از مدت بیش از سی سال زمان تکامل امروزه میدان صنعتی وسیعی را به خود اختصاص داده است . این تکنیک که به نحو فوق العاده ای پیشرفت کرده است ولی تکامل آن را هنوز پایان نیافته است دستگاههایی را به وجود آورده است که با آنها گرچه افسانه جام جمشید به حقیقت نپوسته است ولی اهمیت آنها از نقطه نظر کوشش انسان برای از میان بردن حدود
فضائی حس بینائی به هیچ وجه کمتر نیست. ما در روی صفحه تصویر یک گیرنده تلویزیون می توانیم فقط آن چیزی را از دور ببینیم که در آن محل از دوربین تلویزیون گرفته شده توسط فرستنده و گیرنده با شرایطی که برای واضح بودن تصویر قائل می شویم و نیز توسط حدود طبیعی انتشار امواج ااکترومغناطیسی تعیین می شود. با استفاده از تقویت کننده های مدرن با حداقل نویز- تقویت کننده های پارامتری و Maser- و به کمک ماهواره ها از این حدود تقریباً از میان رفته اند و میدان عمل تلویزیون به نحو غیر قابل تصوری وسعت گرفته است.
مقایس زمانی تجزیه تصویر
میدان تصویر تلویزیون یک ((میدان)) یا ((مجموعه)) ای از سطرهای (افقی) تصویر است که مجاور هم قرار گرفته اند و یک نوع ((رده های سطر)) بوجود می آورند. بنا به تجسم اولیه در مورد ساختمان موزائیکی تصویر که هر سطر از المانهای کوچکی با سطع معینی تشکیل می شوند باید هر سطر را مجموعه ای از نقاط با روشنایی مختص به خود حساب آورد. ولی واقعیت این است که نه تنها در طول خطوط سطرها بلکه در امتداد عمود بر آن هم تغییرات روشنایی تصویر و همراه با آن تغییرات دامنة سیگنال الکتریکی حامل آن بطور پیوسته اسن و هیچگونه جهشی از یک نقطه به نقطه دیگر یا از یک سطر به سطر دیگر صورت نمی گیرد. بنابراین تجسم موازئیک مانند تصویر گرچه یک وسیله کمکی است ولی بر خلاف واقعیت فیزیکی است. در آینده این مطلب را دقیق تر مورد مطالعه قرار خواهیم داد.
برای مطالعات بعدی لازم است سطرهای تصویر را از بالا به پایین با 1و2و3و...K شماره گذاری کنیم.
تجزیه تصویر در مقایس زمان فرکانسهای کاملاً متفاوت زیر را بدست می دهد:
الف: فرکانس سطرها و یا فرکانس افقی Fz عبارت است از تعداد سطرهایی که در یک ثانیه نوشته می شوند.
ب: فرکانس میدان تصویر م یا فرکانس عمودی Ff که عددی است مشخص تعداد میدانهای سطرها که در یک ثانیه نوشته می شوند.وقتی کلیه سطرهای یک تصویر هنگام تجزیه از شماره 1 تا k (آخرین سطر) پشت سر هم نوشته شوند فرکانس میدان تصویر Ff و فرکانس تصویر Fb مساویند. فرکانس تصویر Fb تعداد تصاویر کاملی را که در یک ثانیه نوشته می شوند مشخص می کند. در طریقه معمول امروزی به نام ((روش بین هم قرار دادن سطرها)) و یا Interlaced Scanning برای از بین بردن اثر چشمک زدن میدان دید در دو میدان شامل سطرهای با شماره های فرد(1و3و5...1-k) و دیگری از سطرهای با شماره های جفت تشکیل می گردد. میدانهای سطر با فرکانس میدان تصویر Ff نوشته می شوند و از هر دو میدان سطر یک میدان کامل تصویر بوجود می آید. این
دو میدان بین هم قرار می گیرند و فرکانس تصویر Fb نصف Ff می باشد. در محل گیرنده در اثر کندی کار چشم اینطور احساس می شود که عملاً در هر ثانیه به اندازه Ff تصویر کامل نوشته می شود در سیستم اروپایی Hz25=Fb و از این رو 50=Ff می باشد.
ج: ماکزیمم فرکانس مدولاسیون Fmax را که بعداً دقیق تر تعریف خواهد شد می توان برای تجسم بهتر به صورت تعداد تغیراتی که در هر ثانیه