لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نگاه اجمالی
ورقه ورقه شدن به نحو مطلوبی در بسیاری از تودههای گرانیتی ، به ویژه در کوارتز ، مونزونیت و گرانیت و به مقدار کمتر در گراننودیوریت ، ماسه سنگهای تودهای و سنگهای دیگر که فاقد درزههای دیگری هستند، گسترش مییابد.
ساخت ورقهای چیست؟
ساخت ورقهای آشکارار یک پدیده سطحی یا نزدیک به سطح است، به دلیل این که درزهها بطور نزدیک بهم و به موازات توپوگرافی قرار میگیرند. ورقه ورقه شدن بطور گسترده در معادن گرانیت مطالعه شده است. ضخامت ورقهها کمتر از یک متر در نزدیکی سطح زمین و بین 5 تا 10 متر در اعماق 30 تا 40 متری است. خم شدگی ورقههای مشاهده شده در سطح زمین به سمت خارج است. این خم شدگی ممکن است بطور ناگهانی در معادن رخ داده و سبب ریزش سنگها شود.
دلایل ورقه ورقه شدن
فرضیههای مختلفی برای پدیده ورقه ورقه شدن مطرح است : ورقه ورقه شدن گرانیت به موازات مرز بالایی پیکره آذرین نفوذی ، به عنوان ترکهای کششی در طی سرد شدن سنگ بعد از تبلور تشکیل میگردد. شواهد صحرایی این فرضیه را رد میکند، زیرا ورقه ورقه شدن با مرزهای آذرین ارتباطی ندارد.
ورقه ورقه شدن یک پدیده کششی است که در نتیجه کاهش فشار در طی فرسایش ایجاد میگردد. چون در نتیجه فرسایش ، کاهش تدریجی در سطح پوسته و در طی آن کاهش در فشار وارد بر توده سنگ بوجود میآید و به سبب کاهش فشار ، سنگ در تمام جهات منبسط میشود. در جهت قائم چون فشار وارده کمتر است پدیده انبساط بهتر صورت میگیرد.
نظریه دوم درباره ورقه ورقه شدن مقبولتر است.
زمین ساخت ورقه ای جابه جایی قاره ها در سال 1912 میلادی یک دانشمند آلمانی به نام «وگنر» با شواهدی که بدست آورده بود، اظهار داشت که حدود 200 میلیون سال پیش تمام خشکی ها به هم متصل بوده و خشکی یک تکه ای را ساخته اند. این خشکی عظیم رفته رفته به دو خشکی بزرگ تقسیم شد و پس از میلیون ها سال هر یک از دو خشکی قطعه قطعه شده و قاره های امروزی را بوجود آوردند.
پس از مرگ وگنر، تعداد کمی از زمین شناسان نظریه ی وی را تحسین برانگیز خواندند و برای اثبات آن بدنبال شواهد بهتری بودند. در فاصله سال های 1950 تا 1968 پیشرفت شایان فناوری، امکان مطالعه زمین شناسان را بر روی قسمت های ناشناخته ی زمین، خصوصاً کف اقیانوسها فراهم آورد. در سال 1968 با توجه به مجموعه اطلاعات و شواهد بدست آمده ، نظریه وگنر مبدل به یک نظریه ی جامعتری با عنوان زمین ساخت ورقه ای شد. بر اساس این نظریه، سنگ کره ی زمین یک تکه نیست. بلکه از تعدادی ورقه های کوچک و بزرگ تشکیل شده است. برخی از این ورقه ها در زیر اقیانوس ها واقعند. برخی در زیر قاره ها و پاره ای هم ، قسمت هایی از هر دو را در بر می گیرند. همه ی ورقه ها که تا عمق حدود 20 تا 150 کیلومتری ادامه دارند، می توانندآزادانه و مستقل از هم حرکت کنند. دانشمندان عقیده دارند که دما و فشار در زیر سنگ کره به اندازه ای است که سنگ ها حالتی شکل پذیرو خمیر مانند دارند. دما در همه ی قسمتهای این بخش خمیری یکسان نیست. قسمت های زیرین دمای بیشتر و قسمت هایی رویی دمای کمتری دارد. این اختلاف دما سبب می شود که قسمت های زیرین چگالی کمتری نسبت به قسمتهای رویی داشته باشد. اختلاف چگالی در قسمت های خمیری گوشته سبب برقراری جریان جابه جایی (همرفتی) بسیار کندی می شود( حدود چند سانتی متر در سال) یعنی مواد سازنده نرم کره به آرامی بالا می آیند، سپس به طرفین ... و انجام به سمت پایین کشیده می شوند. وقتی در نرم کره چنین جریانی بوجود می آید. ورقه های سنگ کره بر روی آن می خزند و همراه آن جابه جا می شوند.
در این حالت ورقه های سنگ کره د رمحلی که جریان رو به بالا باشد از هم دور می شوند و سپس به زیر ورقه ی مقابل فرو می روند. پدیده های حاصل از حرکت ورقه ها: ورقه ها به سه شکل مختلف می توانند نسبت به هم جابه جا شوند 1 – ورقه های دور شونده : بیشتر محل هایی که ورقه ها از هم دور می شوند، در اقیانوس ها قرار دارند . در این مناطق ،مواد مذاب از شکاف موجود در بین دو ورقه خارج شده و درهمان سخت می شوند و پوسته جدیدی را بوجود می آورند. از این رو، هر ساله چند سانتی متر بر وسعت اقیانوس ها افزوده می شود، خروج مواد مذاب در این مناطق سبب بوجود آمدن رشته کوههایی در میان اقیانوس ها می شود. این رشته کوهها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نگاه اجمالی
ورقه ورقه شدن به نحو مطلوبی در بسیاری از تودههای گرانیتی ، به ویژه در کوارتز ، مونزونیت و گرانیت و به مقدار کمتر در گراننودیوریت ، ماسه سنگهای تودهای و سنگهای دیگر که فاقد درزههای دیگری هستند، گسترش مییابد.
ساخت ورقهای چیست؟
ساخت ورقهای آشکارار یک پدیده سطحی یا نزدیک به سطح است، به دلیل این که درزهها بطور نزدیک بهم و به موازات توپوگرافی قرار میگیرند. ورقه ورقه شدن بطور گسترده در معادن گرانیت مطالعه شده است. ضخامت ورقهها کمتر از یک متر در نزدیکی سطح زمین و بین 5 تا 10 متر در اعماق 30 تا 40 متری است. خم شدگی ورقههای مشاهده شده در سطح زمین به سمت خارج است. این خم شدگی ممکن است بطور ناگهانی در معادن رخ داده و سبب ریزش سنگها شود.
دلایل ورقه ورقه شدن
فرضیههای مختلفی برای پدیده ورقه ورقه شدن مطرح است : ورقه ورقه شدن گرانیت به موازات مرز بالایی پیکره آذرین نفوذی ، به عنوان ترکهای کششی در طی سرد شدن سنگ بعد از تبلور تشکیل میگردد. شواهد صحرایی این فرضیه را رد میکند، زیرا ورقه ورقه شدن با مرزهای آذرین ارتباطی ندارد.
ورقه ورقه شدن یک پدیده کششی است که در نتیجه کاهش فشار در طی فرسایش ایجاد میگردد. چون در نتیجه فرسایش ، کاهش تدریجی در سطح پوسته و در طی آن کاهش در فشار وارد بر توده سنگ بوجود میآید و به سبب کاهش فشار ، سنگ در تمام جهات منبسط میشود. در جهت قائم چون فشار وارده کمتر است پدیده انبساط بهتر صورت میگیرد.
نظریه دوم درباره ورقه ورقه شدن مقبولتر است.
زمین ساخت ورقه ای جابه جایی قاره ها در سال 1912 میلادی یک دانشمند آلمانی به نام «وگنر» با شواهدی که بدست آورده بود، اظهار داشت که حدود 200 میلیون سال پیش تمام خشکی ها به هم متصل بوده و خشکی یک تکه ای را ساخته اند. این خشکی عظیم رفته رفته به دو خشکی بزرگ تقسیم شد و پس از میلیون ها سال هر یک از دو خشکی قطعه قطعه شده و قاره های امروزی را بوجود آوردند.
پس از مرگ وگنر، تعداد کمی از زمین شناسان نظریه ی وی را تحسین برانگیز خواندند و برای اثبات آن بدنبال شواهد بهتری بودند. در فاصله سال های 1950 تا 1968 پیشرفت شایان فناوری، امکان مطالعه زمین شناسان را بر روی قسمت های ناشناخته ی زمین، خصوصاً کف اقیانوسها فراهم آورد. در سال 1968 با توجه به مجموعه اطلاعات و شواهد بدست آمده ، نظریه وگنر مبدل به یک نظریه ی جامعتری با عنوان زمین ساخت ورقه ای شد. بر اساس این نظریه، سنگ کره ی زمین یک تکه نیست. بلکه از تعدادی ورقه های کوچک و بزرگ تشکیل شده است. برخی از این ورقه ها در زیر اقیانوس ها واقعند. برخی در زیر قاره ها و پاره ای هم ، قسمت هایی از هر دو را در بر می گیرند. همه ی ورقه ها که تا عمق حدود 20 تا 150 کیلومتری ادامه دارند، می توانندآزادانه و مستقل از هم حرکت کنند. دانشمندان عقیده دارند که دما و فشار در زیر سنگ کره به اندازه ای است که سنگ ها حالتی شکل پذیرو خمیر مانند دارند. دما در همه ی قسمتهای این بخش خمیری یکسان نیست. قسمت های زیرین دمای بیشتر و قسمت هایی رویی دمای کمتری دارد. این اختلاف دما سبب می شود که قسمت های زیرین چگالی کمتری نسبت به قسمتهای رویی داشته باشد. اختلاف چگالی در قسمت های خمیری گوشته سبب برقراری جریان جابه جایی (همرفتی) بسیار کندی می شود( حدود چند سانتی متر در سال) یعنی مواد سازنده نرم کره به آرامی بالا می آیند، سپس به طرفین ... و انجام به سمت پایین کشیده می شوند. وقتی در نرم کره چنین جریانی بوجود می آید. ورقه های سنگ کره بر روی آن می خزند و همراه آن جابه جا می شوند.
در این حالت ورقه های سنگ کره د رمحلی که جریان رو به بالا باشد از هم دور می شوند و سپس به زیر ورقه ی مقابل فرو می روند. پدیده های حاصل از حرکت ورقه ها: ورقه ها به سه شکل مختلف می توانند نسبت به هم جابه جا شوند 1 – ورقه های دور شونده : بیشتر محل هایی که ورقه ها از هم دور می شوند، در اقیانوس ها قرار دارند . در این مناطق ،مواد مذاب از شکاف موجود در بین دو ورقه خارج شده و درهمان سخت می شوند و پوسته جدیدی را بوجود می آورند. از این رو، هر ساله چند سانتی متر بر وسعت اقیانوس ها افزوده می شود، خروج مواد مذاب در این مناطق سبب بوجود آمدن رشته کوههایی در میان اقیانوس ها می شود. این رشته کوهها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
قوتهای
سه گانه
نفس
نام استاد:
سرکار خانم دکتر ثابت زاده
نام دانشجو:
منیژه احمدی سلمان
فهرست :
1-مقدمه 3
2-قوتهای سه گانه 4
3-فهرست منابع 9
به نام آنکه فکرت آموخت
باب وجوب جهاد با نفس
از امام صادق (ع) روایت است که فرمود: پیامبر اکرم (ص) عده ای را به جنگ فرستاد چون از جنگ بازگشتند فرمود: آفرین به گروهی که پیکار کوچکتر را سپری کردند و پیکار بزرگتر بر عهده آنان به جای مانده است. گفته شد : ای فرستادة خدا!
پیکار بزرگتر چیست؟ فرمود: پیکار با نفس.
همانگونه که پیامبر گرامی اسلام فرمودند: از مهمترین کارهایی که یک فرد مؤمن و باتقوا باید انجام دهد، شناخت نفس خود و مبارزه با آن می باشد.
نفسی که روح خدایی انسان را به ضلالت و تباهی می کشاند و انسان را از جانداری متفکر به سوی جانداری غیر متفکر با غرایز و خلق و خوی حیوانی سوق می دهد.
پس بکوشیم با شناخت خود واقعی به تعالی راه پیدا کنیم.
انشاء الله
قوتهای سه گانه نفس
فیلسوفان معتقدند: خداوندی که عزیز است و بزرگ، به پیامبرانش وحی نمود که به مردم و امت خود بگویند: وجود هستی خویش را بشناسید و چون از نفس خود با خبر شدید، از خیلی احوال آگاه خواهید شد.
همانطورکه پیامبر ما فرموده: کسی که خود را بشناسد خدای خویش را نیز خواهد شناخت، که این سخنی است کوتاه ولی بامعانی زیاد.
هر کس که خود را نشناسد چگونه می تواند در احوال موجودات دیگر شناخت پیدا کند؟ چنین کسی از شمار حیوانات است و حتی بدتر از حیوانات. زیرا چنین شخصی را قدرت درک و تشخیص خوب و بد نیست ولی حیوانات را چرا.
پس اگر درست اندیشه کنیم می بینیم که در پس این سخن کوتاه، معانی ژرف و پرمعنایی می باشد و هر کس که از خودآگاهی کامل پیدا کرد و در شناخت خود موفق شد، پس او زنده است و اگر هم بمیرد، پس به فرمان خداوند بزرگ دگر بارزنده خواهد شد (قیامت)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اعجاز علمی قرآن
قرآن کتابی است آسمانی که از جانب خداوند بر پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) وحی گردیده و در کلیترین وجه، می توان آن را کتاب «هدایت» برشمرد. مهمترین معجزه حضرت محمد(ص) قرآن است و ایشان تنها پیامبری است که دارای معجزه جاوید میباشد و نسلهای متعدد انسانها خواهند توانست از این معجزه جاوید بهره ببرند. ولی معجزه بودن قرآن چگونه دانسته میشود؟
در نگاه اول قرآن معجزهای ادبی است که در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد و هیچ شعر و یا کلام عربی نمیتواند به پای آن برسد. نظمی خاص در چینش کلمات قرآن وجود دارد؛ اگرچه قرآن نه شعر است و نه نظم؛ ولی دارای آهنگی خاص است که این موسیقی بر اعراب تأثیری شگرف داشت؛ سران مشرک عرب در اوایل بعثت پیامبر اکرم(ص) چون این ویژگی قرآن را میدیدند، مردم را از شنیدن آن نهی مینمودند. دیگر اینکه قرآن عقل را متحیر میکند که چگونه این همه معارف عالی میتواند از سوی فردی بیسواد به زبان آورده شود؟ از جنبههای دیگر اعجاز قرآن، اسرار خلقت در قرآن (اعجاز علمی) است که در یکی دو قرن اخیر، بسیاری از متخصصان علوم مدرن را به شگفتی واداشته است؟ مثلاً «اشاره» به حرکت زمین و خورشید و زوجیت گیاهان و… . ولی اعجاز علمی قرآن چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
تفسیر علمی
اعجاز علمی قرآن مربوط به انطباق قرآن با علوم تجربی است که اصطلاحاً به آن «تفسیر علمی» میگویند. منظور از «تفسیر» در اینجا روشن شدن نکات مشکل در الفاظ معانی و اهداف یک آیه است و مقصود از «علم» علوم تجربی. یعنی علومی که با شیوه آزمون و خطا درستی یا نادرستی نظریهها و قوانین حاکم بر طبیعت را بررسی میکند؛ پس مقصود از تفسیر علمی، توضیح دادن آیات قرآن به وسیله علوم تجربی است.
تا زمان حضور پیامبر اکرم(ص)، مردم هرگاه در مورد آیات قرآن سوالی داشتند، میتوانستند از ایشان بپرسند، ولی پس از فوت آن بزرگوار، نیاز به تفسیر و تبیین قرآن آشکار شد؛ به ویژه با فتوحات گسترده مسلمانان هر سال بر قلمرو جهان اسلام افزوده میشد و هزاران نفر مسلمان میشدند و به دنبال آن، اسلام با هزاران سوال و فکر جدید مواجه میگردید. پس مسلمانان برای تفسیر آیات قرآن به سراغ اصحاب و اهل بیت پیامبر(ص) رفتند تا مجهولات خود را از ایشان بپرسند و اینگونه بود که علم تفسیر آغاز شد و راههایی گوناگون برای تفسیر قرآن ارائه گردید که یکی از آنها «تفسیر علمی قرآن» بود که به عنوان تطبیق آیات قرآن با علوم تجربی دانسته میشود.
انواع تفسیر علمی
خود تفسیر علمی روشهای فرعی متفاوتی دارد که برخی آن را تفسیر به رأی و برخی آن را از اقسام مهم تفسیر در عصر حاضر میپندارند. همانگونه که در ادامه خواهیم دید، بعضی مفسران قرآن، با تکیه بر بعضی «انحرافات» تفسیر علمی قرآن را بکلی رد نمودند و آن را نوعی «تأویل» و «تفسیر به رأی» نامیدند. در اینجا شیوههای تفسیر علمی را بررسی مینمائیم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه 102 سوره بقره
استاد : سرکار خانم آرام
ارائه دهنده : عفت خراشادی زادهمتن
و اتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَـانَ وَ مَا کَفَــرَ سُلَیْمَانُ و َلَکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَـرُواْ یُعَلِّمُـونَ النَّـاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَـارُوتَ و َمَارُوتَ وَ مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَـا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُـونَ مِنْهُمَا مَـا یُفَـرِّقُـونَ بِهِ بَیْنَ الْمَـرْءِ وَ زَوْجِـهِ وَ مَـا هُـم بِضَـآرِّینَ بِـهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ و لاَ یَنفَعُهُـمْ و َلَقَدْ عَلِمُـواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ
ترجمه
یهود از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى خواندند پیروى مى کردند، سلیمان هرگز دست به سحر نیالود و کافر نشد، ولکن شیاطین کفر ورزید و به مردمتعلیم سحر دادند (و نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل(هاروت وماروت) نازل شد پیروى کردند، (آنها طریق سحر کردن را براى آشنائى به طرز ابطال آن به مردم یاد مى دادند) و به هیچ کس چیزى یاد نمى دادند مگر اینکه قبلا به او مى گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم ، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید) ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را مى آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدائى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند) ولى هیچگاه بدون فرمان خدا نمى توانند به انسانى ضرر برسانند، آنها قسمتهائى را فرا مى گرفتند که براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت ، و مسلما مى دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد سودی در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مى فروختند اگر علم و دانشى مى داشتند!
تفسیر نمونه
از احادیث چنین بر مى آید که در زمان سلیمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى پرداختند سلیمان دستور داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آورى کرده در محل مخصوصى نگهدارى کنند (این نگهدارى شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدى براى دفع سحر ساحران در میان آنها وجود داشته)
پس از وفات سلیمان گروهى آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند سلیمان اصلا پیامبر نبود بلکه به کمک همین سحر و جادوگریها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مى داد!
گروهى از بنى اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آنجا که دست از تورات نیز برداشتند.
هنگامى که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود سلیمان از پیامبران خدا بوده است ، بعضى از احبار و علماى یهود گفتند: از محمد تعجب نمى کنید که مى گوید سلیمان پیامبر است در صورتى که او ساحر بوده ؟
این گفتار یهود علاوه بر اینکه تهمت و افتراى بزرگى نسبت به این پیامبر الهى محسوب مى شد لازمهاش تکفیر سلیمان (علیه السلام ) بود، زیرا طبق گفته آنان سلیمان مرد ساحرى بوده که خود را به دروغ پیامبر خوانده و این عمل موجب کفر است .
آیات فوق به آنها پاسخ مى گوید. به هر حال این آیه بخش دیگری از زشتکاریهاى یهود را معرفى مى کند که پیامبر بزرگ خدا سلیمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند، مى گوید:
(آنها از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى خواندند پیروى کردند)(و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین على ملک سلیمان )
ضمیر در جمله و اتبعوا ممکن است اشاره به یهودیان معاصر پیامبر باشد و یا معاصران سلیمان و یا همه آنان .
منظور ازشیاطین نیز ممکن است ، انسانهاى طغیانگر و یا جن و یا اعم از هر دو باشد.سپس قرآن به دنبال این سخن اضافه مى کندسلیمان هرگز کافر نشد (و ما کفر سلیمان )
او هرگز به سحر توسل نجست ، و از جادوگرى براى پیشبرد اهداف خود استفاده نکرد،ولى شیاطین کافر شدند، و به مردم تعلیم سحر دادند(و لکن الشیاطین کفروا یعلمون الناس السحر)
آنها (یهود) همچنین از آنچه بر دو فرشته بابل ، هاروت و ماروت نازل گردید پیروى کردند(و ما انزل على الملکین ببابل هاروت و ماروت)
آرى آنها از دو سو دست به سوى سحر دراز کردند، یکى از سوى تعلیمات شیاطین در عصر سلیمان ، و دیگرى از سوى تعلیماتى که بوسیله هاروت و ماروت دو فرشته خدا در زمینه ابطال سحر به مردم داده بودند.
در حالى که دو فرشته الهى تنها هدفشان این بود که مردم را به طریق ابطال سحر ساحران آشنا سازند لذا به هیچکس چیزى یاد نمى دادند، مگر اینکه قبلا به او مى گفتند: ما وسیله آزمایش تو هستیم کافر نشو و از این تعلیمات سوء استفاده مکن.(و ما یعلمان من احد حتى یقولا انما نحن فتنة فلا تکفر)
خلاصه ، این دو فرشته زمانى به میان مردم آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران ، آنها مردم را به طرز ابطال سحر ساحران آشنا ساختند ولى از آنجا که خنثى کردن یک مطلب (همانند خنثى کردن یک بمب ) فرع بر این است که انسان نخست از خود آن مطلب آگاه باشد و بعد طرز خنثى کردن آن را یاد بگیرد، ناچار بودند فوت و فن سحر را قبلا شرح دهند.ولى سوء استفاده کنندگان یهود همین را وسیله قرار دادند براى اشاعه هر چه بیشتر سحر و تا آنجا پیش رفتند که پیامبر بزرگ الهى ، سلیمان را نیز متهم ساختند که اگر عوامل طبیعى به فرمان او است یا جن و انس از او فرمان مى برند همه مولود سحر است آرى این است راه و رسم بدکاران که همیشه براى توجیه مکتب خود، بزرگان را متهم به پیروى از آن مى کنند.
به هر حال آنها از این آزمایش الهى پیروز بیرون نیامدند از آن دو فرشته مطالبى را مى آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدائى بیفکنند(فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه)
ولى قدرت خداوند ما فوق همه این قدرتها است ،آنها هرگز نمى توانند بدون فرمان خدا به احدى ضرر برسانند(و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله)
آنها قسمتهائى را یاد میگرفتند که براى ایشان ضرر داشت و نفع نداشت (و یتعلمون ما یضرهم و لا ینفعهم)
آرى آنها این برنامه سازنده الهى را تحریف کردند بجاى اینکه از آن به عنوان وسیله اصلاح و مبارزه با سحر استفاده کنند، آن را وسیله فساد قرار دادند با اینکه مى دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد بهرهاى در آخرت نخواهد داشت (و لقد علموا لمن اشتراه ما له فى الاخرة من خلاق ).