لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شهرداری شیروان
شهرداری شهرستان شیروان به قسمت های زیر تقسیم می شود :
1- حسابداری و امور مالی : در این قسمت کلیه ی عملیات مربوط به امور مالی و هزینه های انجام شده بررسی و ثبت می شود .
2- بایگانی : کلیه پرونده های شهرداری در این قسمت نگه داری می شود .
3- کامپیوتر : در این قسمت
4- دفتر شورا : در این قسمت مشکلاتی که توسط مردم عادی به شهر داری انتقال داده می شود بررسی می شود .
5- امور اداری :
6- حمل و نقل :
7- اتاق شهردار و معاونت : محل استقرار شهردار و معاون است .
8- دبیر خانه : در این قسمت عملیات صادر کردن نقشه های هوایی ، شماره زدن پرونده ها و نامه های وارد شده و ارسال شده انجام می شود .
9- حراست : حراست و نگهبانی از شهرداری
10- واحد ساختمانی :
1-10 واحد تشکیل پرونده و ثبث درخواست : وظیفه ثبت درخواست و تکمیل عرصه و اعیان املاک به عهده دارد .
2-10 بازدید : بعد از تکمیل اطلاعات پرونده را به قسمت بازدید ارجاء می دهند .
3-10 قسمت پاسخ استعلام : گرفتن مدارک بازدید از ملک و تطبیق دادن آن با سنوات ملک .
4-10 قسمت ماده 10 کمسیون ها : بعد از انجام مراحل قبل اگر ملک خلافی نداشته باشد به قسمت مسئول ساختمانی سپرده می شود و در صورت داشتن خلافی به قسمت ماده 100 کمسیون ها سپرده می شود .
5-10 درامد و نو سازی : بعد از رفع مشکل به قسمکت در آمد و نوسازی سپرده می شود در این قسمت فیش های عوارضی ساختمانی و فیش های دیگر صادر می شود.
6-10 واحد صدور پروانه : در این واحد پروانه ساخت صادر می شود و رند کار به گونه ای بوده که بایستی ابتدا نقشه های ساختمانی را بازنگری و مساحی کرده تا کلیه ضوابط ساختمانی در آن رعایت شده باشد ( شکل 1 )
شرح کار آموزی
نوع کار :
کار در قسمت عمران و فضای سبز :
در قسمت جنوب شرقی شهرداری شیروان واحدی وجود دارد به نام واحد عمران این واحد چهار نفر پرسنل دارد آقای مهندس حبیب الله گوهری به عنوان سرپرست واحد عمران می باشند آقای خوشروزی به عنوان مسئول دفتری واحد مشغول به فعالیت هستند ، آقای مهندس ولی ای به عنوان ناظر پروژه ها در این قسمت فعالیت می کنند بنده هم زمانی به عنوان کار آموز به این قسمت شدم به عنوان دستیار آقای مهندس ولی ای و آقای خوشروزی فعالیت خودم را شروع کردم زمانی که با مهندس ولی یا مشغول به کار شدم در امور نقشه برداری و بازدید از پروژه ها فعالیت می کردم و زمانی که دستیار آقای خوشروزی بودم به امور دفتری از قبیل مرتب کردن پرونده ها ، جواب دادن به تلفن های ارباب رجوع و بعضاً برای متراژ اماکن که قرار بودموزائیک فرش یا اسفالت شود مشغول به فعالیت بودم .
اما اگر بخواهیم واحد عمران و کارایی آن در شهرداری را بررسی کنیم ابتدا باید فعالیت های این واحد را به چند دسته تقسیم کنیم :
1- قسمت آسفالت : در این قسمت یک سری ماشین آلات و گروهی ناظر و تعدادی کارگر وجود داشت که مسئول کارخانه آسفالت آقای سعیدی و مسئول پخش آسفالت محمدی که هر یک بنا به دستور شخصی اقای مهندس گوهری اماکنی را که از طرف شهردار و یا ارباب رجوع درخواست می شود را آسفالت می نمودند .
2- در آرشیو واحد عمران چهار نوع پرونده وجود داشت :
1-1 پرونده های اداری ( آب و فاضلاب ، برق ، آب ، گاز ، تلفن ) : که در این پرونده نامه هایی که از اداره های مذکور می آمد نگه داری می شد که شامل نامه هایی از قبیل درخواست برای شکستن اسفالت جهت کندن کانال و یا نامه هایی وجود داشت که با قبلاً با کندن آسفالت توسط واحد عمران موافقت شده بود اما اداره مذکور با زدن نامه ای درخواست برای آسفالت مجدد خیابان را کرده بود که البته هزینه این کندن و ترمیم آسفالت از اداره مربوطه گرفته می شد .
1- پرنده های مناطق مختلف شهرستان که شامل منطقه یک دو و سه و چهار بود ( شکل 2 ) .
2- که روند کار به گونه ای بود که ارباب رجوع با در دست گرفتن نامه ای که توسط تعدادی از اهالی امضاء شده بودبه واحد عمران مراجعه می نمود و کار بنده گرفتن نامه و قرار دادن آن در پرونده منطقه ای که ارباب رجوع از آن منطقه آمده بود و سپس همراه شدن با او برای متراژ محل مورد نظر بود که پس از متراژ بنا به تعرفه ای که وجود داشت متری 3200 تومان از ارباب رجوع هزینه را مطالبه می کردند که آن هم روند اداری خاص خودش را داشت .
3- قسمت سنگ شکن : در این قسمت نیز یک سری ناظر و تعدادی کارگر مشغول به کار بودند که مسئولیت این قسمت را نیز آقای سرایدار به عنوان مسئول و ناظر کارگران به عهده داشت . که در این قسمت مخصوص تولید سنگ گراویه بود که از این سنگ برای زیر سازی خیابان ها استفاده می شد ضمناً خرید برای عموم نیز آزاد بود البته با اجازه شخصی شهردار . که در این قسمت نیز تمام مراحل اجرای آسفالت نیز اجرا می شد .
4- قسمت برآورد های بتنی : این قسمت محل تولید جدول ماسه ای ، جدول تقاطع و تولید موزائیک بود که برخی از محل هایی که در طی مدت کارآموزی بنده به کمک آقای مهندس ولی ای متراژ آن را متراژ آن را انجام دادیم عبارتند از بلوار کشی پارک شیرکوه ، پارک کوثر و موزائیک فرشی پیاده روی برخی از خیابان های اصلی شهر که پس از متراژ طبق تعرفه شهرداری برای ارباب رجوع متری 5000 تومان محاسبه می شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اعجاز علمی قرآن
قرآن کتابی است آسمانی که از جانب خداوند بر پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) وحی گردیده و در کلیترین وجه، می توان آن را کتاب «هدایت» برشمرد. مهمترین معجزه حضرت محمد(ص) قرآن است و ایشان تنها پیامبری است که دارای معجزه جاوید میباشد و نسلهای متعدد انسانها خواهند توانست از این معجزه جاوید بهره ببرند. ولی معجزه بودن قرآن چگونه دانسته میشود؟
در نگاه اول قرآن معجزهای ادبی است که در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد و هیچ شعر و یا کلام عربی نمیتواند به پای آن برسد. نظمی خاص در چینش کلمات قرآن وجود دارد؛ اگرچه قرآن نه شعر است و نه نظم؛ ولی دارای آهنگی خاص است که این موسیقی بر اعراب تأثیری شگرف داشت؛ سران مشرک عرب در اوایل بعثت پیامبر اکرم(ص) چون این ویژگی قرآن را میدیدند، مردم را از شنیدن آن نهی مینمودند. دیگر اینکه قرآن عقل را متحیر میکند که چگونه این همه معارف عالی میتواند از سوی فردی بیسواد به زبان آورده شود؟ از جنبههای دیگر اعجاز قرآن، اسرار خلقت در قرآن (اعجاز علمی) است که در یکی دو قرن اخیر، بسیاری از متخصصان علوم مدرن را به شگفتی واداشته است؟ مثلاً «اشاره» به حرکت زمین و خورشید و زوجیت گیاهان و… . ولی اعجاز علمی قرآن چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
تفسیر علمی
اعجاز علمی قرآن مربوط به انطباق قرآن با علوم تجربی است که اصطلاحاً به آن «تفسیر علمی» میگویند. منظور از «تفسیر» در اینجا روشن شدن نکات مشکل در الفاظ معانی و اهداف یک آیه است و مقصود از «علم» علوم تجربی. یعنی علومی که با شیوه آزمون و خطا درستی یا نادرستی نظریهها و قوانین حاکم بر طبیعت را بررسی میکند؛ پس مقصود از تفسیر علمی، توضیح دادن آیات قرآن به وسیله علوم تجربی است.
تا زمان حضور پیامبر اکرم(ص)، مردم هرگاه در مورد آیات قرآن سوالی داشتند، میتوانستند از ایشان بپرسند، ولی پس از فوت آن بزرگوار، نیاز به تفسیر و تبیین قرآن آشکار شد؛ به ویژه با فتوحات گسترده مسلمانان هر سال بر قلمرو جهان اسلام افزوده میشد و هزاران نفر مسلمان میشدند و به دنبال آن، اسلام با هزاران سوال و فکر جدید مواجه میگردید. پس مسلمانان برای تفسیر آیات قرآن به سراغ اصحاب و اهل بیت پیامبر(ص) رفتند تا مجهولات خود را از ایشان بپرسند و اینگونه بود که علم تفسیر آغاز شد و راههایی گوناگون برای تفسیر قرآن ارائه گردید که یکی از آنها «تفسیر علمی قرآن» بود که به عنوان تطبیق آیات قرآن با علوم تجربی دانسته میشود.
انواع تفسیر علمی
خود تفسیر علمی روشهای فرعی متفاوتی دارد که برخی آن را تفسیر به رأی و برخی آن را از اقسام مهم تفسیر در عصر حاضر میپندارند. همانگونه که در ادامه خواهیم دید، بعضی مفسران قرآن، با تکیه بر بعضی «انحرافات» تفسیر علمی قرآن را بکلی رد نمودند و آن را نوعی «تأویل» و «تفسیر به رأی» نامیدند. در اینجا شیوههای تفسیر علمی را بررسی مینمائیم:
1- استخراج همه علوم از قرآن کریم
برخی مفسران قدیمی (غزالی) کوشیدهاند تمامی علوم را از قرآن استخراج کنند، زیرا عقیده داشتند که همه چیز در قرآن وجود دارد؛ از همین رو، آیاتی که ظاهر آن با یک قانون علمی سازگار بود را بیان میکردند و هرگاه ظواهر قرآن کفایت نمیکرد، دست به تأویل میزدند و ظواهر آیات را با نظریات و علومی که در نظر داشتند برمیگرداندند. به همین دلیل بسیاری از مخالفان، تفسیر علمی را، تفسیر به رأی میدانند.
2- تطبیق و تحمیل نظریات علمی بر قرآن
در قرن اخیر این شیوه بسیار رواج داشته است و افرادی با مسلم پنداشتن نظریات علوم تجربی، سعی نمودند تا آیات موافق آن را در قرآن بیابند و وقتی نمییافتند، دست به تأویل میزدند. مشکل این مفسران آن بود که مفسر در حال تفسیر قرآن باید از هرگونه پیش داوری مبرا باشد تا بتواند تفسیری صحیح انجام دهد.
3- استخدام علوم برای فهم بهتر قرآن
مفسر در این روش با استفاده از مطالب قطعی علوم که با ظواهر آیات قرآن (معنای لغوی) موافق است، تفسیر علمی را انجام میدهد و معانی مجهول قرآن را کشف کرده و در اختیار انسانهای تشنه حقیقت قرار میدهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حضرت امام حسن عسگری (ع)
ابو محمد حسن بن على امام یازدهم از ائمه اثنى عشر(ع) و سیزدهمین معصوم از چهارده معصوم(ع)است.
پدر بزرگوارش امام هادى(ع)هنگام تولد فرزند، شانزده سال و چند ماه بیشتر ندا شت. مادرش بانویى صالحه و عارفه به نام سوسن یا حدیثه یا سلیل بود.
تولدش به اختلاف روایات در ماه ربیع الاول یا ربیع الآخر سال 231 یا 232 ه.ق. و بنا به اکثر روایات در مدینه اتفاق افتاده است. (بعضى ولادت ایشان را در سامرا دانستهاند ولى صحیح نیست.)
22 یا 23 سال داشت که پس از وفات پدر بزرگوارش امام هادى(ع)(254 ه.ق.) به امامت رسید و در هشتم ربیع الاول سال 260 ه.ق. در حدود 28 یا 29 سالگى وفات یافت و در خانه خود و جوا ر قبر پدر خویش در سامرا به خاک سپرده شد.(آستانه سامر)
در شمایل آن حضرت آوردهاند که رنگش گندمگون، چشمانش درشت و سیاه، رویش زیبا، قامتش معتدل و اندامش متناسب بود و با آنکه جوا ن بود مشایخ قریش و رجا ل و علماى زمان را تحت تأ ثیر خود قرار مىداد.دوست و دشمن به برترى او در علم و حلم و جود و زهد و تقوى و سایر مکارم اخلاق اذعان داشتند.
چون او و پدر بزرگوارش امام هادى(ع)در محله عسکر(قرارگاه سپاه) در شهر سامرا زندگى مىکردند به عسکرى لقب یافتند و نیز این دو امام مانند امام جواد(ع) به احترام جد بزرگوارشان على بن موسى الرضا(ع) به ابن الرضا مشهور بودند.عثمان بن سعید عمرى و بعد از او پسرش محمد بن عثمان پیشکار و دربان آن حضرت بودند.
مدت کوتاه حیات امام به سه دوره تقسیم مىگردد: تا چهار سال و چند ماهگى(و به قولى تا 13 سالگى)از عمر شریفش را در مدینه بسر برده، تا 23 سالگى به اتفاق پدر بزرگوارش در سامرا مىزیسته(254 ه.ق.)و تا 29 سالگى یعنى شش سال و اندى پس از رحلت امام دهم(ع)در سامرا، ولایت بر امور و پیشوایى شیعیان را بر عهده داشته است.
امام هادى(ع)پسر دیگرى به نام ابو جعفر محمد داشت که بنا به برخى روایات از جمله روایتى که شیخ طوسى در کتاب الغیبة آورده مقرر بود امامت شیعه به او برسد و امام دهم به امامت او اشارت فرموده بود(و قد کان أشار إلیه و دل علیه).محمد بن على مردى با ورع و پارسا، داراى جلالت قدر و نبالت شأن و مورد احترام اصحاب پدر خویش بود.اما این پسر در زمان حیات امام از دنیا رفت و بعضى از شیعیان از این بابت به اندیشه فرو رفتند. از جمله ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى گوید من در این اندیشه بودم که امام هادى فرمود بلى خداوند بجاى ابو جعفر ابو محمد را امام قرار داد همچنانکه درباره اسماعیل فرزند امام صادق(ع) و امام کاظم(ع)چنین شد.این روایت یکى از روایات مهم دال بر نص امامت امام حسن عسکرى(ع)است.
مزار محمد بن على در یک فرسخى سامرا زیارتگاه مسلمین است و پس از مرگ نیز کرامات و خوارق عاداتى به او نسبت مىدهند.اعراب براى او معجزاتى قائل هستند و سوگند دروغ به او یاد نمىکنند.
امام دهم را برادر دیگرى بود به نام جعفر که نزد شیعیان به لقب کذاب معروف شد.بعد از آنکه امام حسن عسکرى(ع)از سوى پدر به امامت منصوب گردید(بعد از فوت محمد بن على)جعفر مدعى وى گردید و شروع به کارشکنى و توطئهگرى و فتنهانگیزى بسیار نمود و بعد از رحلت حضرت امام حسن عسکرى(ع)هم دعوى امامت کرد و منکر وجود امام غایب(عج)شد.
در حوادث رجب سال 255 ه.ق. گفتهاند که دو تن از سادات علوى حسنى به نام عیسى بن جعفر و على بن زید در کوفه خروج کردند و عبد الله بن محمد بن داود بن عیسى را در آن شهر کشتند و عدهاى به سبب قتل عبد الله بن محمد گرفتار و زندانى شدند.یکى از این اشخاص ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى است که روایت مىکند شبى امام حسن عسکرى(ع)و برادرش جعفر را به زندان آوردند و جعفر زارى و بىقرارى مىکرد ولى حضرت عسکرى(ع)او را ساکت مىنمود.در روایت مذکور آمده است که متصدى زندانى کردن امام، صالح بن وصیف یکى از سرداران معروف بوده است.
آن حضرت مدتى از ایام حبس خود را نزد شخصى به نام على بن ا وتامیش(که در تلفظ آن اختلاف است)گذراند و این مرد با همه شدت بغض و عداوت به آل محمد پس از یک روز از مشاهده احوال امام از پیروان و معتقدان ایشان گشت.مىگویند عباسیان و منحرفان از آل محمد(ص)بر صالح بن وصیف فشار آوردند که بر امام در زندان سخت بگیرد و او گفت دو تن از شریرترین افراد را مأمور این کار کرده است اما با دیدن حسن بن على تحول یافته و روى به عبادت و نماز آوردهاند.وقتى علت این تغییر حالت را از ایشان پرسیدم گفتند از فیض دیدار امام به این سعادت رسیدهایم، او تمام روزها را روزه مىگیرد و هر شب تا بامداد به نماز ایستاده است، با هیچکس سخن نمىگوید و جز عبادت به کارى دیگر نمىپردازد، مهابت او بدان حد است که وقتى به ما نگاه مىکند به لرزه مىافتیم و خود را به کلى مىبازیم.
جماعتى روا یت کردند که در مجلس احمد بن عبید ا للّه بن خاقان عامل خراج و رئیس املاک شهر قم صحبت از آ ل على(ع) که در سامرا به سر مىبردند به میان آمد.او گفت: از علویان کسى را در عفاف و حسن سیرت و رفتار و شرف و احترام در خاندان خود و بنى هاشم و نزد خلیفه چون حسن بن على بن محمد(ع) ندیدم.او بر قاطبه بنى هاشم مقدم بود و مقام و منزلتى والاتر از سایر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
ناصر خسروقبادیانی
حیات
ابو معین ناصربن خسروقبادیانی بلخی مروزی از شاعران و نویسندگان بزرگ و سخن گستر سده پنجم هجری است . درباره او هر چند پژوهش های نسبتاً تازه هم شده ، ولی هنوز تحقیقات علامه سید حسن تقی زاده تازگی خود را از دست نداده است . کنیه او ابومعین و لقب و تخلص او ((حجت)) است . در ماه ذوالقعده 394 هجری قمری مطابق با تیرماه 382 هجری شمسی در قادیان از نواحی باخ چشم به جهان گشوده و پس از سال 460 و به روایت درست تر در سال 481 هجری قمری در یمگان از اعمال بدخشان وفات یافته است .
از آغاز زندگانی او اینقدر می دانیم که از ابتدای جوانی در تحصیل علوم و فنون و آلسنه و ادیبات رنج فراوان برده است . از آن جمله قرآن مجید را بسیار خوانده و حفظ کرده است :
خواندن قرآن و زهد و علم و عمل مونس جان اند هر چهار مرا
یا اینکه می گوید :
مقرم به مرگ و به حشر و حساب کتابت زبر زبر دارم اندر ضمیر
گذشته از این ، تقریباً در همه دانش های عقلی و نقلی متداول عصر ، و مخصوصاً در علوم یونانی همچون ریاضی – از قبیل مجلسی بطلمیوس و هندسه اقلیدس – و طب بقراط و جالینوس ، و نجوم ، و فلسفه ( حکمت فلسفی ) ، و کلام ( حکمت دینی)تبحر یافته است . از مطالعه آثارش بر می آید که از ملل و نحل و ادیان و مذاهب نیز اطلاعات نسبتاً وسیعی کسب کرده بوده است .
اشعار عربی و حتی دیوان عربی هم داشته است . اما از دیوان تازی او چیزی به دست ما نرسیده است و نیز شبه نیست که پیش از سفر مصر شعر می سروده است ، اما غالب و بلکه همه اشعار او که در دست است ظاهراً پس از این سفر انشاء شده است . خود وی در آغاز سفرنامه و هم در دیوان خود به شعر گفتن پیش از سفر اشاره می کند ، و در بازگشت از سفر و وصول به بلخ هم چند بیت گفته که در سفرنامه درج است و در دیوان او نیست .
این حکیم حقیقت جوی که ذهن وقاد و خاطر تیز او به اصول عقلی و نقلی زمان خود که اذهان متوسط را تسکین می داد قناعت نمی کرده ، به واسطه خوابی که در ماه جمادی الاخره 437 در جوزجانان دید از شراب خوردن توبه کرد ، و به قصد وصول به حقیقت به سفر قبله عازم شد ، و در این راه با بردار کوچکتر خود ابوسعید و یک غلام هندی روانه حجاز شد . این مسافرت که 7 سال طول کشیده و با بازگشت به بلخ در جمادی الاخره سال 444 هجری قمری و دیدار برادر دیگر خود خواجه ابوالفتح عبدالجلیل خاتمه یافته ، مبدا یک دوره جدید از زندگانی اوست . در این سفر ، چهار بار حج کرده ، و شمال شرقی و غربی و جنوب غربی و مرکز ایران و بلاد ارمنستان و آسیای صغیر و حلب و طرابلس و شام و سوریه و فلسطین و جزیرالعرب ، مصر – که قریب سه سال آنجا بود ، و قیروان (درتونس) و نوبه و سودان را سیاحت کرده و پس از آنکه اغلب ایام خود را در پایتخت خلفای فاطمی یعنی مصر سپری کرده و در آنجا داخل مذهب اسماعیلیه و طریقه فاطمیان شده ، به قصد ترویج آن مذهب و نشر دعوت فاطمی در خراسان به وطن خویش بازگشته است . ناصر در این سه سال ، درجات سیر باطنیان را طی کرده و از مراتب ((مستجیب)) و ((مأذون)) و ((داعی)) بالاتر رفته به مقام ((حجتی)) رسیده ، و یکی از ((حجت)) های دوازدگانه فاطمیان در دوازده جزیر نشر دعوت شده . و از طرف امام فاطمی آن زمان یعنی ابوتمیم معد بن علی المستنصر با ا... ، تعیین شده ، و به ماموریت ، یعنی دعوت مردم به طریقه اسماعیلیان و بیعت فاطمیان در ممالک خراسان و سرپرستی شیعیان آن سامان و به قول خودش ((شبانی رمه متابعان دین حق )) به ایران بازگشت . و به این فقرات در اشعار خود اشارات بیشمار دارد ، و برخی از آنها را در همین متن مطالعه خواهید کرد .
در وقت بازگشت از مصر و حجاز به وطن خود بلخ ، پنجاه سال قمری از عمر او گذشته بود . فرار او از بلخ به هر حال پیش از سال 453 هجری قمری که تاریخ تالیف زادالمسافرین است واقع شده است ، چه در آن کتاب از بیرون رانده شدن خود از بلخ سخن می گوید . و چون هم غالب قصاید و اشعار او که در دست است ، و هم اغلب مصنفات او ، بعد از هجرت از بلخ نوشته شده ، از کار او در بلخ پس از بازگشت از سفر مصر ، اطلاعی نداریم . اما شکی نیست که در آنجا شوق و همت خود را صرف ترویج مذهب اسماعیلیان کرده است . ناصر به سبب شهرت یافتن در شاعری و حکمت و قدرت بسیاری که در فن مناظره کتبی و شفاهی داشته ، و نیز به سبب خصومت عالمان و غوغای جاهلان دشمنان زیادی پیدا کرد و خصوصاً دعوت صریح او به سمت خلیفه فاطمی – که همیشه در اشعار و آثار او خود ، او را ((میانجی)) ، ((امام)) و ((خداوند زمان)) و ((امیرالمومنین)) و خود را ((بنده)) و ((مامور)) و ((امین)) و ((مختار)) و ((سفیر)) او می خواند ، و مکرر در دیوان خود نام او را می برد – موجب تحریک غضب علمای خراسان و مخصوصاً بلخ ، و شورش عامه ، و خشم سلطان یا امیر سلجوقی ، و شاید تکفیر خلیفه بغداد شده ، و تهمت ((بد دینی)) و ((قرمطی)) و ((ملحد)) و ((رافضی)) بودن را برای او به ارمغان آورده و او مجبور به فرار گشته است ، و چندی در نهان می زیسته است و از همین جاست که در وجه دین می گوید (( حجت ها از انظار پوشیده باشند)) . وی پس از مدتی بر اثر فشار بیشتر مجبور به ترک بلخ شده ، و لهذا به مازندران پناه برده ، و شاید به مناسبت اینکه امرای گرگان و اسپهدان طبرستان شیعی مذهب بوده اند به حمایت بزرگان آن سامان روی آورده است .
معلوم نیست که ناصر چه مدتی در طبرستان بوده ، و قبل از آن و بعد از آن ، تا رسیدن به بدخشان کجاها بوده است . ولی به هر حال ، ممکن است میل به نزدیکی به خراسان او را به قصبه یا قلعه یمگان در اقصای خاک بدخشان کشیده ، و از قرار معلوم ، تا آخر عمر در این قصبه اقامت داشته و به اداره کار دعوت فاطمی در خراسان مستقر بوده است . اخراج ناصر از زادگاه خود و سخت گیری و تهدید و نفرین و طعن و هرگونه آزاری که به او وارد می آمده ، او را سخت متاثر ساخته ، و از این ستم ها و مظلومیت و بیچارگی و آوارگی و محبوسی خود در تنگنای دره یمگان اغلب می نالد ، و از جفای روزگار و بد حالی و سختی زندگانی و تنهایی و بی خانمانی خود در آن زندان و مخصوصاً از غربت شکایت دلسوز جانگذاز سر می دهد ، ولی در این حال به جبر و بی اختیاری نمی گراید و همه جا می گوید : این مصائب و سختی ها اختیاری است و در راه دین و عقیده خود آن همه را بر می تابد و اگر پای بندی به عقیده و اندیشه خود نمی داشت از تحصیل عز و جاه عاجز نبود ، و اگر اکنون نیز از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شهرداری شیروان
شهرداری شهرستان شیروان به قسمت های زیر تقسیم می شود :
1- حسابداری و امور مالی : در این قسمت کلیه ی عملیات مربوط به امور مالی و هزینه های انجام شده بررسی و ثبت می شود .
2- بایگانی : کلیه پرونده های شهرداری در این قسمت نگه داری می شود .
3- کامپیوتر : در این قسمت
4- دفتر شورا : در این قسمت مشکلاتی که توسط مردم عادی به شهر داری انتقال داده می شود بررسی می شود .
5- امور اداری :
6- حمل و نقل :
7- اتاق شهردار و معاونت : محل استقرار شهردار و معاون است .
8- دبیر خانه : در این قسمت عملیات صادر کردن نقشه های هوایی ، شماره زدن پرونده ها و نامه های وارد شده و ارسال شده انجام می شود .
9- حراست : حراست و نگهبانی از شهرداری
10- واحد ساختمانی :
1-10 واحد تشکیل پرونده و ثبث درخواست : وظیفه ثبت درخواست و تکمیل عرصه و اعیان املاک به عهده دارد .
2-10 بازدید : بعد از تکمیل اطلاعات پرونده را به قسمت بازدید ارجاء می دهند .
3-10 قسمت پاسخ استعلام : گرفتن مدارک بازدید از ملک و تطبیق دادن آن با سنوات ملک .
4-10 قسمت ماده 10 کمسیون ها : بعد از انجام مراحل قبل اگر ملک خلافی نداشته باشد به قسمت مسئول ساختمانی سپرده می شود و در صورت داشتن خلافی به قسمت ماده 100 کمسیون ها سپرده می شود .
5-10 درامد و نو سازی : بعد از رفع مشکل به قسمکت در آمد و نوسازی سپرده می شود در این قسمت فیش های عوارضی ساختمانی و فیش های دیگر صادر می شود.
6-10 واحد صدور پروانه : در این واحد پروانه ساخت صادر می شود و رند کار به گونه ای بوده که بایستی ابتدا نقشه های ساختمانی را بازنگری و مساحی کرده تا کلیه ضوابط ساختمانی در آن رعایت شده باشد ( شکل 1 )
شرح کار آموزی
نوع کار :
کار در قسمت عمران و فضای سبز :
در قسمت جنوب شرقی شهرداری شیروان واحدی وجود دارد به نام واحد عمران این واحد چهار نفر پرسنل دارد آقای مهندس حبیب الله گوهری به عنوان سرپرست واحد عمران می باشند آقای خوشروزی به عنوان مسئول دفتری واحد مشغول به فعالیت هستند ، آقای مهندس ولی ای به عنوان ناظر پروژه ها در این قسمت فعالیت می کنند بنده هم زمانی به عنوان کار آموز به این قسمت شدم به عنوان دستیار آقای مهندس ولی ای و آقای خوشروزی فعالیت خودم را شروع کردم زمانی که با مهندس ولی یا مشغول به کار شدم در امور نقشه برداری و بازدید از پروژه ها فعالیت می کردم و زمانی که دستیار آقای خوشروزی بودم به امور دفتری از قبیل مرتب کردن پرونده ها ، جواب دادن به تلفن های ارباب رجوع و بعضاً برای متراژ اماکن که قرار بودموزائیک فرش یا اسفالت شود مشغول به فعالیت بودم .
اما اگر بخواهیم واحد عمران و کارایی آن در شهرداری را بررسی کنیم ابتدا باید فعالیت های این واحد را به چند دسته تقسیم کنیم :
1- قسمت آسفالت : در این قسمت یک سری ماشین آلات و گروهی ناظر و تعدادی کارگر وجود داشت که مسئول کارخانه آسفالت آقای سعیدی و مسئول پخش آسفالت محمدی که هر یک بنا به دستور شخصی اقای مهندس گوهری اماکنی را که از طرف شهردار و یا ارباب رجوع درخواست می شود را آسفالت می نمودند .
2- در آرشیو واحد عمران چهار نوع پرونده وجود داشت :
1-1 پرونده های اداری ( آب و فاضلاب ، برق ، آب ، گاز ، تلفن ) : که در این پرونده نامه هایی که از اداره های مذکور می آمد نگه داری می شد که شامل نامه هایی از قبیل درخواست برای شکستن اسفالت جهت کندن کانال و یا نامه هایی وجود داشت که با قبلاً با کندن آسفالت توسط واحد عمران موافقت شده بود اما اداره مذکور با زدن نامه ای درخواست برای آسفالت مجدد خیابان را کرده بود که البته هزینه این کندن و ترمیم آسفالت از اداره مربوطه گرفته می شد .
1- پرنده های مناطق مختلف شهرستان که شامل منطقه یک دو و سه و چهار بود ( شکل 2 ) .
2- که روند کار به گونه ای بود که ارباب رجوع با در دست گرفتن نامه ای که توسط تعدادی از اهالی امضاء شده بودبه واحد عمران مراجعه می نمود و کار بنده گرفتن نامه و قرار دادن آن در پرونده منطقه ای که ارباب رجوع از آن منطقه آمده بود و سپس همراه شدن با او برای متراژ محل مورد نظر بود که پس از متراژ بنا به تعرفه ای که وجود داشت متری 3200 تومان از ارباب رجوع هزینه را مطالبه می کردند که آن هم روند اداری خاص خودش را داشت .
3- قسمت سنگ شکن : در این قسمت نیز یک سری ناظر و تعدادی کارگر مشغول به کار بودند که مسئولیت این قسمت را نیز آقای سرایدار به عنوان مسئول و ناظر کارگران به عهده داشت . که در این قسمت مخصوص تولید سنگ گراویه بود که از این سنگ برای زیر سازی خیابان ها استفاده می شد ضمناً خرید برای عموم نیز آزاد بود البته با اجازه شخصی شهردار . که در این قسمت نیز تمام مراحل اجرای آسفالت نیز اجرا می شد .
4- قسمت برآورد های بتنی : این قسمت محل تولید جدول ماسه ای ، جدول تقاطع و تولید موزائیک بود که برخی از محل هایی که در طی مدت کارآموزی بنده به کمک آقای مهندس ولی ای متراژ آن را متراژ آن را انجام دادیم عبارتند از بلوار کشی پارک شیرکوه ، پارک کوثر و موزائیک فرشی پیاده روی برخی از خیابان های اصلی شهر که پس از متراژ طبق تعرفه شهرداری برای ارباب رجوع متری 5000 تومان محاسبه می شد.