لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دستبافته های قشقایی
دانشگاه:
به طور کلی بافته های قشقایی را میتوان به دو دسته کلی پرزدار(قالی ، گبه ) و بدون پرز(گلیم ، سوزنی ، پلاس و ...) و بافته های کاربردی( جل ، خورجین ، نمکدان و ...)تقسیم بندی نمود .
بافته های قشقایی :
به طور کلی بافته های قشقایی را میتوان به دو دسته کلی پرزدار(قالی ، گبه ) و بدون پرز(گلیم ، سوزنی ، پلاس و ...) و بافته های کاربردی( جل ، خورجین ، نمکدان و ...)تقسیم بندی نمود . (44)
بعد از اسلام بر اساس مستندات تاریخی فرشبافی در خطه فارس چنان رواج داشته که نمیتوان بدون پشتوانه قرنها تجربه بدان رسیده باشد ، این هنر دیرین و این ارزش وزین فرهنگی قدمتش در این خطه از 2500 سال فراتر خواهد رفت .
چرا که زادگاه تمدن پارس و فخر ایران کورش کبیر بوده است . بر اساس مطالعاتی که سیروس پرهام در اینباره داشته است وی مناطق فرشبافی فارس را به سه دسته تقسیم نموده ناحیه اول مناطق بارونقتر ، که شهرهای بزرگ و توانگر تر را شامل میشده و ایشان از دارابگرد یا داراب امروزی ، فسا و جهرم نام برده است .
ناحیه دوم کوره بیشابور که تا حاشیه ارجان و سرزمین لر نشین کهکیلویه امتداد داشته و شاپور ، کازرون ، توج (توز ) و شهر گمشده نهنجان شهرهای عمده آن بوده که این هر دو ناحیه از آباد ترین و پر رونقترین مراکز تمدن ساسانی بوده است .
ناحیه سوم بوانات و قونقری ( از کوره استخر ) که دژ خمره حصار آن بوده است .(45)
اولین سند تاریخی که درباره فرشبافی این خطه به دست آمده از خراج و مالیات این سرزمین در قرن دوم هجری به خلیفه زمان بوده و در کتاب آل بویه و زمان ایشان از چند هزار تخته فرش دابجرد (داراب) در خزانه انبار یاد میکند.(46)
در کتاب حدود العالم من الشرق الی الغرب آمده است که از پارس ، بساطها و فرشها ، گلیمها و زیلوهای باقیمت خیزد (47)
این سخن وجه تمامی بافته های پرز دار و بدون پرز را در نام نیز روشن میسازد و بکاربردن مولف از بساط و فرش در کنار گلیمها و زیلوها حکایت از این امر دارد . (48)
و نیرز آمده است که :
" در جهرم جامه های منقش عالی میبافتند ، اما گلیم و جاجیم دراز و سجاده نماز و زلالی (49) جهرم که در دنیا جهرمی معروف است نظیر ندارد و در همین کتاب آمده است که : در غندجان (50) گلیم و پرده ... و در داربجرد فرشهای خوب مانند طبری به عمل می آمد .(51)
و مقدسی بشاری سیاح عرب گفته که در سرزمین فارس فرشهای خوب بافته میشود و نیز آورده که از این منطقه انواع فرش به سایر بلاد ارسال میشود (52)
پوپPope)) در کتاب Ackerman A Survey of Persian آ ورده است : در زمان ایل خانیان که تبریز یکی از مراکز فرشبافی بوده است ، غازان خان کاخهای خود را به بافندگان فارس سفارش میداد (53)
سیروس پرهام با دلیلی دیگر فارس را صاحب فرشبافی کهن میداند و وجود قبایل بافنده ای مثل عربها که مهجران حجازی مقیم در فارس هستند را فاقد فرشبافی کهن دانسته و فراگیری این فن را از اقوام پارسی و در این سرزمین میداند . (54)
و اما در سده نهم و دهم هجری با گام نهادن طلایه داران مردم ترک زبان قشقایی به فارس هنر و صنعت فرشبافی این خطه رونق تازه یافت و این صنعت بیش از پیش در مناطق ایل نشین تمرکز یافت .(55)
اما این اقوام تازه کوچ که مسکنت دائم هم نداشتند برای مورخان و سیاحان چنان نا آشنا بودند ، که صنعت دستشان به نام دیگران به ثبت رسیده است . و شاید این دلیلی باشد بر این سخن که در متون کهن از فرشبافی ایلیاتی یاد نشده است .
اما این ومضوع نمی تواند ما را بدان راه منحرف سازد که فرشبافی فارس را در مناطق شهری جستجو کنیم . طوایف و تیره های بافنده در میان قشقایی ها :
پرهام از طایفه کشکولی ، طایفه شش بلوکی ، طایفه عمله ، تیره صفی خانی ، تیره ایگدر ، تیره چنگی و طایفه دره شوری را به عنوان طایفه و تیره های بافنده فارس نام برده است (56)
اما در برسی های انجام شده طایفه فارسی مدان را نیز باید به این طوایف افزود (57)
برای آشنایی بیشتر با طوایف قشقایی به بخش مردم شناسی ایل مراجعه نمایید.
نگاهی به قالیبافی قشقایی از دید سیسل ادواردز:
سیسل ادواردز قالی فارس را به چهار دسته زیر تقسیم میکند :
نام
چادرنشین یا تخت قاپو
زبان
درصد تخمینی قالیچه های فارس
(1) قشقایی
تقریباً همه چادرنشین اند
ترکی
15
(2) خمسه
چادرنشین و تخت قاپو
عربی وترکی
40
(3) ممسنی و هلاکو
اغاب تخت قاپو
لری
1
(4) روستای
ایرانی
تخت پاپو
فارسی
44
-
100
قشقایی ها که قبیله ای ترک نژاد هستند مهمترین ، پیشرفته ترین و کامیلترین ایلات فارس محسوب می شوند. مهمترین قالیبافان را نیز بین افراد این ایل می توان یافت. (58)
این موضوع که چه وقت و تحت چه شرایطی قشقاییها وارد فارس شدند معلوم نیست. ولی چنین استباط می شود که قبایلی ترک نژاد ( شاید از ترکان سلجوقی) هستند که در زمینة تاخت وتاز مغولها به قسمت جنوب رانده شده اند و تا زمان کریمخان زند که درسال 1779 درگذشت، پیوستگی نیافتند.
کریم خان زند ریاست ایل شاهیلو را به عنوان نخستین ایلخانی قشقایی پذیرفت . این لقب از آن زمان تاکنون در خانواده موروثی شده است. (59)
در قرن نوزدهم قشقائیها تحت حکومت ایلخانی پرقدرت خود به تدریج نقش مهمی در سیاست فارس عهده دار شدند. در جنگ جهانی اول به پشتیبانی آلمانیها برخاستند، ولی توسط قوای مشترک هندوستان و سربازان انگلیس تحت فرماندهی سرپرسی سایکس مغلوب گردیدند.
سیاست اسکان و استقرار قبایل و درصوت لزوم باتوسل به زور که ( درسالها 1930 تا 1934 برای ایل قشقایی مصیبت و بدبختی به همراه داشت ) جاده هایی که افراد این ایل هنگام کوچ کردن از آنها عبور می کردند قطع گردید، و بعضی از این ایلات مجبور شدند در نقاط کوهستانی، که درآنها هیچ گونه سوخت یافت نمی شد وسرمای زمستان بسیار شدید بود مستقر شوند، و برخی دیگر تابستان را نیز در نقاط قشلاقی باقی ماندند درحالی که شدّت گرما در این نقاط به حدّی می رسد که علف را خشک می کند. هزاران رأس از احشام آنها از بین رفت.
استعفای رضاشاه در سال 1941 در قوای نظامی ایران ایجاد تفرقه کرد. قشقاییها فوراً از این فرصت استفاده کردند وافراد ارتش را مجبور ساختند از زمینهای آنها خارج شوند. خوانین تبعید شدة آنها از تهران فرار کردند و به پیروان خود پیوستند و بلافاصله قدرت و نفوذ خود را از نو به دست آوردند. ایلات به زندگی چادرنشینی خود بازگشتند و باردیگر به پرورش گلّه و رمة خود، که تعداد زیادی از آنها از بین رفته بود ،پرداختند. درحال حاضر(1948) در وضع آنها بهبود قابل توجهّی پدیدامده و همچنان درحال پیشرفت هستند.
سیسیلس ادوارز براین عقیده است که قشقاییها از لحاظ جسمی جذّابترین ایلات فارس به شمار می رود. افرادی بلند قد با استخوان بندی محکم و خوش قیافه هستند. چهرة آنها قدری متمایل به لاغری است به طوری که استخوان گونه شان بالا امده و بینی عقابی دارند. جامه هایی بلند در بر می کنند که رنگ آنها روشن و اغلب خاکستری است و آستین جامه ها عموماً چاک دار است. درکمر خود حمایل بزرگی می بندند که تفنگداران آنها بر روی آن سینة خود را مثل زره با قطار فشنگ می پوشانند. کلاههای آنها جالب توجّه است. کلاه نمدی خاکستری رنگی برسر می گذارند که قسمت بالای آن مدورّ است با دولبه که رو به بالا رفته است که با صورت های استخوانی و مطبوع آنها هم آهنگی دارد. زبان آنها نوعی ترکی شبیه ترکی آذربایجانی است. هرکس به زبان ترکی اسلامبولی آشنا باشد به سهولت می تواند باآنها گفتگو کند.
قشقاییها مسلمان شیعه هستند، ولی با وجود ایمان واخلاص ، تعصّب مذهبی ندارند
تیره های اصلی ایل قشقائی
کشکولی
شش بلوکی
دره شوری
فارسی مدان
گلّه زن
رحیمی
اقدار
صفی خانی(60)
این موضوع در ایران به صورت قانون کلّی درآمده که در بین ایلات قالیباف طایفه ای هستند که از دیگران نظیف تر و منظّمتر و مرفّه تر است بهترین نوع قالیچه را نیز تهیه می کند. در واقع هنگامی که شخص قدم به کلبة روستایی می گذارد بایک نظر می تواند دریابد که بانوی خانه بافندة خوبی است یا خیر.
به این ترتیب قشقاییها که پیشرفته ترین ایلات فارس به شمار می روند بهترین ایل قالیباف را در این استان نیز تشکیل می دهند. هم اینها هستند که قالیچه های معروف به ترک شیراز را ( که بعضی اوقات درکشورهای مغرب زمین، بدون هیچ گونه دلیل خاص، آنها را مکة شیراز می نامند) تهیه می کنند و مثل تمام قالیبافان فارس، خواه ایل چادرنشین باشد یا افرادی که در شهرها و روستاها مستقر شده اند، ( قالیچه های خود را برروی دارهای افقی که چند اینچ از زمین فاصله دارد( هنگامی که با گله و رمة خود ازنقطه ای به نقطة دیگر حرکت می کنند دار را باخود برمی دارند و درمنزلگاه بعدی آن رااز نو برپا می کنند.)
قالیچه بافی نزد قشقاییها برخلاف ایل خمسه جنبة تجاری ندارد. زنان آنها از قالیچه هایی که تهیه می نمایند درخود احساس غرور می کنند. در کلیة مراحل کار یعنی شستن و رشتن و رنگ کردن پشم و انتخاب رنگهای شفاف و نشاط آور دقت فراوان به خرج می دهند، چه فرآورده های آنان مانند قالیچه های خمسه تیره رنگ نیست.
رنگ مایه ای که درتهیة آن شهرت دارند زرد طلایی است. روش تهیه آن را با احتیاط و محافظه کاری نزد افراد دیگر فاش می سازند و معتقدند که در این زمینه اسرار نهایی در اختیار دارند که داری ارزش زیاد است، در حالی که رمز و ابهامی در آن وجود ندارد.( مادة رنگی که ازآن بهره می گیرند اسپرک است که آن را (( کاوشک)) می نامند که به طور وحشی درکوههای می روید. مقدار کمی روناس نیز به آن می افزایند تامایة پررنگتری به دست آورند. و برای این که رنگ کلافها ثابت بماند طبق معمول از زاج سفید استفاده می کنند . لواردوزی یا سردوزی قالیچه های آنان بسیار جالب توجه است، چه با سرریشه هایی مرکب از چندین رنگ آن را زینت می دهند واین کار بسیار خوب و بادقت انجام می گیرد.
نظربه این که قشقائیها ترک نژاد هستد در بافته های خود از گرة ترکی بهره می گیرند. ولی کارگاه قالیچه هائی مشاهده می شود که با گرة فارسی بافته شده است و این کار نتیجة ازدواج یکی از مردان ایل قشقائی با زنی ایرانی یا عرب است(61).
قالیچه های قشقائی مانند کلیة فرآورده های ایلاتی یا روستائی فارس، دارای تاروپود پشمین است، ولی از ویژگی ای برخورد است که آن را از دیگر قالیچه های فارس متمایز می سازد و آن دو پوده بودن آن است.
طرحی که به کار می برند، مانند ایلات و عشایر ایران، ازنوع شکسته است. دو نگاره مشخص و متمایز ، مکرر در این نوع قالیچه ها ظاهرمی شود که افراد ایل خمسه و همچنین قالیبافان روستائی نیز آن را تقلیدمی کنند .طرح نخست یک طرح کاملاً هندسی است ودومین طرح قدری بیش از آن است. احتمالاً از تخته پوست گستردة گوسفند و یا لاک پشت و یاخرچنگ و یانوعی حیوان خزنده الهام گرفته شده که طبق آئین و رسوم در آورده اند. ولی این اشکال با تکرار مداوم تغییر یافته است، به طوری که آنهائی که این نگاره ها را پدید می آورند از معنی و مفهوم آن آگاه نیستند.
متاسفانه میزان فرآورده های ایل قشقایی از میزان محصول رقبای آننها در ایل خمسه کمتر است. برآورد 15 درصد کل میزان فرآورده های فارس که درجدول صفحة 316 به آنها نسبت داده شده شامل فرآوردة بعضی از ایلات کوچک تخت قاپوست . میزان محصول این ایلات قابل توجه است. ولی جنس قالیچه ها مرغوب نیست. میزان فرآوردة ایل قشقایی به تنهایی شاید 6 یا 7 درصد کل میزان فرآوردة استان باشد.
در زمان سیسل ادواردز به قول خود او گه میگوید " اینها یا خیلی کوچک اند یا در زمینة قالیبافی در بازار شیراز ناشناخته اند."(62)
این مطلب از کتاب قالی ایران گرفته شده است (63)
آشنایی با دار و ابزار بافت در قالی قشقایی :
الف) دار مورد استفاده در قالی قشقایی :
دار مورد استفاده در میان این ایل دار افقی کماندار است .(64)
این دار را که میتوان از اولین ابداعات بشر برای بافت منسوجات پرز دار و بدون پرز نامید(65) در میان ایل قشقایی کاربرد دارد .(66)
سیسیل ادواردز در اینباره میگوید تمام قالی بافان فارس خواه چادر نشین باشند و یا افرادی که به شهر آمده اند از دارهای افقی استفاده میکنند (67)
دو بخش اصلی این دارها سردار و زیر دار است که چله ها به دور آنها تابیده میشود (68)
در گذشته و تا حدودی اکنون این دارها فاقد راست رو و چپ رو بود ولی اکنون در بیشتر موارد مشاهده شد که راست رو و چپ رو خاصه برای تولیدات سفارشی به دارها اضافه شده است (69)
البته تورج ژوله دارهایی را که دارای راست رو و چپ رو میباشند جز دارهای عمودی میداند (70)
فواید راست رو و چپ رو در دارهای زمینی :
1)باعث ایجاد تعادل و استحکام در دارها میشود
2)باعث کمتر شدن ایراد کجی در فرش میشود (71)
عناصر فرعی این دارها عبارتند از :
1)میخهای مهار :که در زمین قرار میگیرند و وظیفه آن نگهداری دار قالی است
2)چوب هاف: جابجا شدن تارهای زیر و رو را در قالی به عهده دارد
3)چوب کوجی وظیفه اش جدایی تارهای زیر و رو از یکدیگر است
4)سه پایه : که نگهداری چوب کوجی را به عهده دارد
5)تخته: که در زیر قسمت بافته شده قرار میگیرد تا بر اثر نشستن بافنده بر روی قسمت بافته شده فرش فرش ضربه نبیند .
6)شاخ : که چوب هاف را جا بجا میکند و طی یک سنت قدیمی از آن استفاده میشود .(72)
ب)ابزار مورد استفاده در قالی قشقایی
قالی بافی قشقایی نیز بسان قالی هر منطقه دیگر دارای ابزاری برای بافت میباشد این ابزار مانند تمامی نقاط کشور دارای ویژگی و نامی خاص هستند .(کرکیت و کارد و قاشن و شاخ در بافندگی این سرزمین رواج دارند ای ن ابزار را کولی ها یا غربتها میسازند در مجله فرهنگ و مردم آمده است : تیره ای از قشقائیها که «غُربتی» نام دارند کارشان ساختن وسائل مورد نیاز مردم ایل مانند چکش، بیل، کلنگ، داس، تیشه، اره و جز آن است برای این کار از کوره های زمینی و دمهای پوستی استفاده میکنند. قشقائیها غربتیها را پستترین طبقة جامعة خود میشمارند. بدین جهت همیشه با دیدة حقارت به آنان مینگرند تا جائی که با این طایفة زحمتکش ازدواج نمیکنند.(73)
با این مقدمه نگاهی اجمالی به ابزار بافت در میان قشقایی ها میپردازیم :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 30 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
معماری داخلی
طراحی داخلی (Interior Design)
به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت در دنیا شناخته شده، بهینهسازی فضاهای داخلی ساختمانها به منظور انجام فعالیتهای روزمره یعنی زندگی و کار است
طراحی داخلی چیست؟
بخش اعظم عمر ما در فضاهای داخلی بناها سپری میشود. این فضاها محیطی را ایجاد میکنند که پاسخگوی نیازهای اساسی ما نظیر نیاز به سرپناه بوده و بسیاری از فعالیتهای ما در آن صورت میگیرد. همچنین آنچه به یک بنا روح میبخشد، فضای داخلی آن است. بنابراین میتوان گفت کیفیت فضای داخلی از یک طرف تأثیر مستقیمی بر نحوه انجام فعالیتهای ما در آن دارد و از طرف دیگر نگرش، احوال و شخصیت ما را تحت تأثیر قرار میدهد. بر این اساس، هدف طراحی داخلی، بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحتسازی زندگی در آن است. فضای معماری بدون طراحی داخلی یا اصلاً قابل استفاده نیست و یا در صورت قابل استفاده بودن، کارآیی لازم و بهینه را نخواهد داشت.
طراحی داخلی زندگی همه آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و تأثیرات آن در زندگی به وضوح قابل مشاهده است. از اینرو موضوع طراحی داخلی به هیچ وجه محدود به اقشار مرفه و خانههای اعیانی نیست.
طراحی داخلی میتواند برای کل جامعه و طبقات کمدرآمد هم مفید باشد. اگر قناعت را اصل اساسی امروز جامعه بدانیم و قصد داشته باشیم امکان زندگی راحت را در فضای 40 یا 60 متری آپارتمانها فراهم کنیم، طراحی داخلی یک ضرورت گریزناپذیر خواهد بود. طراحی داخلی میتواند به ما نشان دهد که در این فضای کوچک چطور و با چه وسایلی باید زندگی کنیم.
از آنجا که طراحی داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای روحی ـ روانی انسان قرار دارد، بایستی برای نیل به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای داخلی زیستی اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار گیرد.
از اینرو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که میخواهد آن فضا بر استفادهکننده داشته باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 30 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
معماری داخلی
طراحی داخلی (Interior Design)
به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت در دنیا شناخته شده، بهینهسازی فضاهای داخلی ساختمانها به منظور انجام فعالیتهای روزمره یعنی زندگی و کار است
طراحی داخلی چیست؟
بخش اعظم عمر ما در فضاهای داخلی بناها سپری میشود. این فضاها محیطی را ایجاد میکنند که پاسخگوی نیازهای اساسی ما نظیر نیاز به سرپناه بوده و بسیاری از فعالیتهای ما در آن صورت میگیرد. همچنین آنچه به یک بنا روح میبخشد، فضای داخلی آن است. بنابراین میتوان گفت کیفیت فضای داخلی از یک طرف تأثیر مستقیمی بر نحوه انجام فعالیتهای ما در آن دارد و از طرف دیگر نگرش، احوال و شخصیت ما را تحت تأثیر قرار میدهد. بر این اساس، هدف طراحی داخلی، بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحتسازی زندگی در آن است. فضای معماری بدون طراحی داخلی یا اصلاً قابل استفاده نیست و یا در صورت قابل استفاده بودن، کارآیی لازم و بهینه را نخواهد داشت.
طراحی داخلی زندگی همه آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و تأثیرات آن در زندگی به وضوح قابل مشاهده است. از اینرو موضوع طراحی داخلی به هیچ وجه محدود به اقشار مرفه و خانههای اعیانی نیست.
طراحی داخلی میتواند برای کل جامعه و طبقات کمدرآمد هم مفید باشد. اگر قناعت را اصل اساسی امروز جامعه بدانیم و قصد داشته باشیم امکان زندگی راحت را در فضای 40 یا 60 متری آپارتمانها فراهم کنیم، طراحی داخلی یک ضرورت گریزناپذیر خواهد بود. طراحی داخلی میتواند به ما نشان دهد که در این فضای کوچک چطور و با چه وسایلی باید زندگی کنیم.
از آنجا که طراحی داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای روحی ـ روانی انسان قرار دارد، بایستی برای نیل به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای داخلی زیستی اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار گیرد.
از اینرو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که میخواهد آن فضا بر استفادهکننده داشته باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مسأله انسان، مسألة بی نهایت مهمی است. تمدن امروز مبنای مذهب خود را بر اومانیسم «گذاشته»، یعنی «اصالت انسان» و انسان پرستی. قضیه اینست که مذاهب گذشته و ادیان، شخصیت انسان را خرد کرده و انسان را وادار می کردند تا قربانی خدایان بشود. انسان را وادار می کردند که اراده اش را در برابر اردة خدا عاجز شمارد. او را وادار می کردند تا با نیایش و دعا و التماس از خدا چیزی طلب نماید. بهمین جهت اومانیسم، مذهبی است که از رنسانس به بعد، در برابر مذاهب خدائی، مذاهبی که بر غیب و ماوراء الطبیعه بنا شده، قرار دارد و هدفش اصالت دادن به انسان است، اینست استدلال اومانیسم. ریشه های اومانیسم در آتن می باشد ولیبه عنوان یک مذهب جهانی، زیر بنای تمدن امروز مغرب زمین قرار گرفته است، و تحقیقاً عکس العملی است در برابر مذهب اسکولاستیک و مذهب مسیحیت قرون وسطی. هدف من اینست که امشب تا آنجا که فرصت هست و قدرت دارم بدین موضوع رسیدگی کنم تا ببنم مثلاً مذهب ما، که مذهب اسلام است، دربارة انسان به عنوان چگونه پدیده ای اندیشیده؟ آیا انسان را به عنوان یک موجود عاجز که هدفش غایت و ایدآلش اینست که در برابر خدا عاجز باشد، دانسته، و آیا اسلام، انسانیت را به عنوان یک اصالت نمی گیرد؟ و ایا اعتقاد به اسلام لازمه اش عجز انسان است، و یا بر عکس، اعتقاد به اسلام و اعتقاد بع حقیقت اسلام، خود یک نوع اصالت بخشیدن به انسان است و ارزش قائل شدن به فضائل او؟ این، بحث امشب من است.
برای شناختن اینکه «اومانیسم» در مذاهب چیست، یا اینکه انسان را در مذاهب چگونه تلقی می کردند، تنها راه یا بهترین راه اینست که فلسلفة خلقت را در این مذاهب مورد مطالعه قرار دهیم. من ایجا فرصت ندارم که همة مذاهب شرق و غرب را از لحاظ فلسفة خلقت انسان بررسی نمایم. و ناچار منحصراً روی فلصفة خلقت انسان در اسلام و مذاهب قبل از اسلام که دنباله اش اسلام است، مثل مذهب موسی و عیسی و ابراهیم، مطالبی می گویم.
خلقت انسان در اسلام و یا کتب ابراهیم، که اسلام مکمل آن نهضت است، چگونه توجیه شده است و آنرا چگونه شناخته است؟ آیا می شود مقام انسان را از کیفیت خلقت انسان در قرآن، سخنان خداوند، و یا سخنان پیغمبر اسلام در این باره دریافت؟ همانطور که عرض کردم از بررسی کیفیت داستان خلقت آدم، که سمبل انسان است، در قرآن می توان فهمید که انسان در نظر خدا، نظر ادیان و در نظر دین ما چگونه موجودی است. مقدمة اینرا عرض کنم که زبان مذاهب، بالاخص زبان مذاهب سامی که ما اعتقاد به پیامبران آن داریم، زبان «سمبلیک» است.
زبان سمبلیک زبانی است که به رمز معانی را بیان می کند، این بهترین و عالی ترین زبانی است که امروز بشر بدان دسترسی پیدا کرده است و از زبان اخباری یعنی زبان روشن که مستقیماً معنی را ادا می کند ارزشی عمیق تر و جاویدتر دارد. زبان راسته یعنی زبانی که سمبل و رمز ندارد، زبانی است که ممکن است برای تعلیم ساده تر باشد ولی ماندنی نیست، چرا؟ برای اینکه به قول «عبدالرحمن بدوی» فیلسوف معروف معاصر: مکتب یا مذهبی که همة حقایق را و همة معانی مکتب خودش را بخواهد در کلمات راسته و یک بعدی و روشن ادا بکند، این مذهب ماندنی نیست، چرا که مخاطب مذهب تیپ های مختلفی هستند از عوام و تحصیل کرده و از طبقات مختلف. و همچنین مخاطب مذهب، یک نسل در یک زمان نیست، بلکه نسلهای متفاوت و متناوبی هستند که در طول تاریخ پشت سر هم می آیند. اینها از لحاظ تفکر، از لحاظ عمق فکر، از لحاظ دید و زاویة دید، و بینش با هم تفاوت دارند. ناچار، زبانی که مذهب باید برای بیان معانی مکتبش انتخاب نماید، باید زبان چند پهلوئی و چند لایه ای باشد که هر لایه اش در یک نسل و هر پهلویش برای یک گروه روشن بشود. اگر یک پهلو، برای یک گروه روشن است و برای گروههای دیگر ارزشی ندارد، یا در یک نسل این مسأله روشن است ولی در نسل دوم و سوم، دیگر حرف تازه ای نمی توان از آن استخراج کرد. برای همین است که تمام آثار ادبی سمبلیک است، جاویدند. اشعار حافظ جاوید است و هر بار ما آنرا می خوانیم مطلب تازه ای از آن می فهمیم. و به میزان عمقی که داریم، به میزان ذوق و زاویة دیدی که داریم، از سخنان حافظ مطالب جدید بیرون می آوریم و استنباط می کنیم. اما تاریخ بیهقی اینطور نیست، گلستان سعدی به همچنین. وقتی گلستان را می خوانیم، معانیش برایمان کاملاً روشن است، از لحاظ لفظی لذت می بریم ولی از لحاظ معنوی بسیاری از این معانی منسوخ شده، چون روشن است که چه می گوید و آنچه می گوید باطل است. اما سخن حافظ چند پهلو و رمزی است، هر رمزی را یکی از ما، بسته به ذوق و تیپ فکری خودش، با معنی خاصی تطبیق می دهد و یک حرف تازه و دید تازه از آن استخراج می نماید. از این جهت است که مذاهب، چون برای تیپهای مختلف و نسلهای مختلف بودند، باید زبانشان سمبلیک می بود. بسیاری از معانی در مذهب هست که در زمان ظهورش روشن نبوده، از طرفی چون مذهب می بایست معنی را به انسان بگوید که اگر آنرا به زبان معمولی نمی گفت برای مردم آن زمان روشن نبود و اگر می گفت در آینده، مذهب، معنی تازه ای نداشت. ناچار باید به رمز می گفته تا در آینده این رمزها به تناسب رشد علمی و فکری انسان، روشن شود. اینستکه در ادبیات اروپائی، عالیترین سبک ادبی، سبک سمبلیسم است. یعنی سخن گفتن به رمز و نهفتن معانی عمیق در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
روز اول تاریخ : 11 / 7 / 85
دیوار چینی برای قالب فونداسیون :
این عملیات به این صورت انجام شد که ابتدا ابعاد فونداسیون و شناژ بر روی زمین مشخص گردید . سپس با ملات ( ماسه ملاتی و آب ) و آجر گری دیوارهایی به ارتفاع 50 سانتیمتر ( 4 تا 5 رج ) ساخته شد .
برای آنکه دیوارها در یک راستا قرار گیرند از طول و عرض ریسمان هایی بسته شد سپس دیوارهایی به ضخامت 20 سانتیمتر چیده شد .
روز دوم تاریخ : 12 / 7 / 85
ادامه دیوار چینی برای قالب فونداسیون
روز سوم تاریخ : 13 / 7 / 85
ادامه دیوار چینی برای قالب فونداسیون
روز چهارم تاریخ : 15 / 7 / 85
خاکبرداری از کف شناژها و فونداسیون ها جهت رسیدن به ارتفاع مد نظر :
عمق حساب شدهبرای فونداسیون ها بدون بتن مگر 60 سانتیمتر و شناژها 50 سانتیمتر محاسبه شده است .
بنابراین از کف فونداسیون ها و شناژها به اندازه ای خاکبرداری شده تا ارتفاع تمام شده برای فونداسیون ها 70 سانتیمتر و 60 سانتیمتر به دست آید .