لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
دانشکده ادبیات
عنوان:
سبک شناسی کشف المحجوب
استاد راهنما :
دکتر محمود فتوحی
تهیه و تنظیم :
آزیتا همراه
دانشجوی زبان و ادبیات فارسی
ورودی 1385
بهار 1388
چکیده
این مقاله تلاشی است در جهت بررسی سبک کتاب کشف المعجوب نوشته ی ابوالحسن علی بن عثمان جلابی هجویری که در سه سطح نحوی، واژگانی و بلاغی است .
تلاش شده تا با توجه به جملات و لغات و اصطلاحات ویژگی بارزی را پیدا کرد که از آن برای یافتن سبک کتاب بهره برد. و یا در هر یک از سطوح بدین شکل کار شده است ودر نهایت به نتیجه ای رسیدم که می توان گفت سبک این کتاب کمی با نثرهای هم دوره اش متفاوت است . و البته هنوز هم فضایی برای بررسی باقی است.
کلید واژه : سبک شناسی، کشف المحجوب، جلابی هجویری
مقدمه:
کشف المحجوب از کهن ترین متون صوفیه است . که در اوایل قرن 5 توسط ابوالحسن علی بن عثمان نوشته شده است که هم دوره با تاریخ بیهقی و قابوسنامه و سفرنامه ناصر خسرو است و اما شباهتی با آن کتب ندارد چرا که نه آمیخته ای از تجارب شخصی، و آداب و عادات اجتماعی و باورهای همگانی و نه گزارشی صمیمانه از مشاهدان سیر و سفر حتی به تمامی شرح تجربیات روحانی و یافته های خاطر مولف نیز نیست .
هجویری در روزهای پادشاهی سلطان محمود غزنوی زاده شد ( م :421)
علوم متداول عصر، خاصه قرآن، حدیث ، تفسیر ، فقه و کلام را درزادگاه خود آموخت آن چه که که درباره ی شخصیت ومقام او می توان گفت اینکه او طبعی نازک و روحیه ای حساس داشت تنها اثری که از دیرزمان به هجویری نسبت داده اند و امروزه در دست است کشف المحجوب است و از طریق همین کشف المحجوب از دیگر آثار وی می توان آگاهی یافت، هجویری در ضمن سخن و مناسبت های گوناگون از کتب و رسایل خود نام برده است نظیر:
ذهن و قلم هجویری تحت تآثیر زبان عربی بود بخصوص که اصطلاحات تصرف نیز تقریباً همه کلماتی قرآن اند و کمتر واژه ای فارسی مثل دوستی، درویشی، نیستی و ... ظرفیت معنایی را داشت که به خوبی بتواند به جای محبت ، فقر و فنا و ... به کار رود
دیوان اشعار ، منهاج الدین ، کتاب فنا وبقا و البیان لاهل العیان و چند کتاب دیگر
موضوع کشف المحجوب تصرف اسلامی است و شامل مطالب زیر است :
1. مقدمه ای در سبب تالیف کتاب و بیان موضوع آن :
در این مقدمه علاوه بر طرح سوالات ابوسعید هجویری – همشهری مولف که وی را متعهد کرده تا با این کتاب بدان ها پاسخ دهد – مولف مجال یافته از روزگار و نااهلان شکایت کند.
2. باب اثبات العلم (ص 21-11)
3. باب الفقر (ص 34-21)
4. باب التصوف (ص 49-34).
5. باب مرقعه داشتن (لبس المرقعات ) ص 65-49.
6. باب اختلافهم فی الفقر و الصفوه (ص 68-65)
7. باب بیان ملامه ( ص 78-68)
8. باب ذکر ائمتهم من اصحابه التابعین (ص 85-87)
9. باب فی ذکر ائمتهم من اهل البیت (ص 97-85)
10. باب ذکر اهل الصفه ( ص 107-97)
11. باب فی ذکر ائمتهم من اتباع التابعین الی یومنا ( ص 202-107)
12. باب فی ذکر ائمتهم من المتاخرین (ص 214-202)
13. باب فی ذکر رجال الصوفیه من المتاخرین علی الاختصار اهل البلدان (ص 218-214)
14. باب فی فرق فرقهم و مذاهبهم و آیاتهم و مقاماتهم و حکایاتهم (ص 219-218)
15. مکتبهای صوفیه ، عقاید و اقوال و نظریات آن ها ( 245-219)
سپس در حقیقت نفس و معرفت آن و دیگر مقولات عرفانی و فلسفی به اشباع تمام سخن می راند (546-245).
نثر این کتاب زلال و از برترین نمونه های نثر قرن 4 و 5 است و به همان شیوه ای است که در زبان اهل ادب به نثر مرسل ساده شهرت دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
دانشکده ادبیات
عنوان:
سبک شناسی کشف المحجوب
استاد راهنما :
دکتر محمود فتوحی
تهیه و تنظیم :
آزیتا همراه
دانشجوی زبان و ادبیات فارسی
ورودی 1385
بهار 1388
چکیده
این مقاله تلاشی است در جهت بررسی سبک کتاب کشف المعجوب نوشته ی ابوالحسن علی بن عثمان جلابی هجویری که در سه سطح نحوی، واژگانی و بلاغی است .
تلاش شده تا با توجه به جملات و لغات و اصطلاحات ویژگی بارزی را پیدا کرد که از آن برای یافتن سبک کتاب بهره برد. و یا در هر یک از سطوح بدین شکل کار شده است ودر نهایت به نتیجه ای رسیدم که می توان گفت سبک این کتاب کمی با نثرهای هم دوره اش متفاوت است . و البته هنوز هم فضایی برای بررسی باقی است.
کلید واژه : سبک شناسی، کشف المحجوب، جلابی هجویری
مقدمه:
کشف المحجوب از کهن ترین متون صوفیه است . که در اوایل قرن 5 توسط ابوالحسن علی بن عثمان نوشته شده است که هم دوره با تاریخ بیهقی و قابوسنامه و سفرنامه ناصر خسرو است و اما شباهتی با آن کتب ندارد چرا که نه آمیخته ای از تجارب شخصی، و آداب و عادات اجتماعی و باورهای همگانی و نه گزارشی صمیمانه از مشاهدان سیر و سفر حتی به تمامی شرح تجربیات روحانی و یافته های خاطر مولف نیز نیست .
هجویری در روزهای پادشاهی سلطان محمود غزنوی زاده شد ( م :421)
علوم متداول عصر، خاصه قرآن، حدیث ، تفسیر ، فقه و کلام را درزادگاه خود آموخت آن چه که که درباره ی شخصیت ومقام او می توان گفت اینکه او طبعی نازک و روحیه ای حساس داشت تنها اثری که از دیرزمان به هجویری نسبت داده اند و امروزه در دست است کشف المحجوب است و از طریق همین کشف المحجوب از دیگر آثار وی می توان آگاهی یافت، هجویری در ضمن سخن و مناسبت های گوناگون از کتب و رسایل خود نام برده است نظیر:
ذهن و قلم هجویری تحت تآثیر زبان عربی بود بخصوص که اصطلاحات تصرف نیز تقریباً همه کلماتی قرآن اند و کمتر واژه ای فارسی مثل دوستی، درویشی، نیستی و ... ظرفیت معنایی را داشت که به خوبی بتواند به جای محبت ، فقر و فنا و ... به کار رود
دیوان اشعار ، منهاج الدین ، کتاب فنا وبقا و البیان لاهل العیان و چند کتاب دیگر
موضوع کشف المحجوب تصرف اسلامی است و شامل مطالب زیر است :
1. مقدمه ای در سبب تالیف کتاب و بیان موضوع آن :
در این مقدمه علاوه بر طرح سوالات ابوسعید هجویری – همشهری مولف که وی را متعهد کرده تا با این کتاب بدان ها پاسخ دهد – مولف مجال یافته از روزگار و نااهلان شکایت کند.
2. باب اثبات العلم (ص 21-11)
3. باب الفقر (ص 34-21)
4. باب التصوف (ص 49-34).
5. باب مرقعه داشتن (لبس المرقعات ) ص 65-49.
6. باب اختلافهم فی الفقر و الصفوه (ص 68-65)
7. باب بیان ملامه ( ص 78-68)
8. باب ذکر ائمتهم من اصحابه التابعین (ص 85-87)
9. باب فی ذکر ائمتهم من اهل البیت (ص 97-85)
10. باب ذکر اهل الصفه ( ص 107-97)
11. باب فی ذکر ائمتهم من اتباع التابعین الی یومنا ( ص 202-107)
12. باب فی ذکر ائمتهم من المتاخرین (ص 214-202)
13. باب فی ذکر رجال الصوفیه من المتاخرین علی الاختصار اهل البلدان (ص 218-214)
14. باب فی فرق فرقهم و مذاهبهم و آیاتهم و مقاماتهم و حکایاتهم (ص 219-218)
15. مکتبهای صوفیه ، عقاید و اقوال و نظریات آن ها ( 245-219)
سپس در حقیقت نفس و معرفت آن و دیگر مقولات عرفانی و فلسفی به اشباع تمام سخن می راند (546-245).
نثر این کتاب زلال و از برترین نمونه های نثر قرن 4 و 5 است و به همان شیوه ای است که در زبان اهل ادب به نثر مرسل ساده شهرت دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پلیس اداری
مقدمه
جرم یک پدیده اجتماعی است و بروز آن نیز تاحدی ناشی از نابسامانیهای
اجتماعی می باشد و باید در قالب اجتماعی بررسی و با توجه به شرایط ،
امکانات و فرهنگ جامعه به آن پرداخته شود. مسائلی از نوع فقر، گرسنگی،
دسترسی نداشتن به امکانات آموزشی ، بیکاری و نظایر آن و نیز افزایش بیش
از حد جمعیت و در نتیجه آن حجم بالای جمعیت جوان امروزه بسیاری از مسائل
و چالشهای بالقوه را به گونه ای پیوسته و چرخه ای در جوامع زمینه سازی
کرده است. در این میان برخورد فرهنگها ، بی سازمانی اجتماعی، مشکلات
رفتاری و نابهنجاری های اجتماعی خود شرایط بروز جرایم و انحرافات و
کجرویهای اجتماعی را فراهم کرده است. امیل دورکهیم جامعه شناس معروف
نیز می گوید جرم پدیده طبیعی اجتماعی است و از نظام فرهنگ و تمدن هر
اجتماع ناشی می گردد تا اجتماع و نظام آن باقی است جرم نیز دارای
خصوصیات دائمی خواهد بود. اوضاع و احوال محیط اجتماعی که بزهکار در آن
زندگی می کند مانند چگونگی زیربنای خانوادگی ، شغل ، افکار عمومی ،
اعتقادات مذهبی ، مسکن ، تراکم جمعیت ، وضع اقتصادی تولیدات صنعتی و
سیاسی ، اداری ، قضایی ، طرز کار پلیس و حتی روش تدوین قوانین کیفری در
وقوع جرایم مؤثرند .
کلمه پلیس به دو معنا به کار میرود:
1- پلیس به معنای خاص؛ که به مجموعه مأموران، مقامات و سازمانهایی
اطلاق میشود که در جامعه عهدهدار حفظ نظم عمومیاند؛
2- پلیس به معنای عام؛ که به مجموع وظائف و اختیاراتی اطلاق میشود که از
طرف مقامات عمومی به منظور حفظ نظم عمومی، بر افراد تحمیل میشود و
آزادی آنها را محدود میکند.
مداخله دولت در کارها و فعالیتهای اجتماعی
گاه به صورت مستقیم است و دولت خودش فعالیت اجتماعی را بر عهده
میگیرد که به این نوع از فعالیتها خدمات عمومی یا امور عمومی میگویند و
گاه به صورت غیرمستقیم بوده و دولت فقط نظاماتی را وضع میکند تا افراد در
چارچوب آن نظامات به فعالیت خود ادامه دهند، این نوع مداخله دولت را پلیس
اداری میگویند.
پلیس اداری
یکی از وظائف اصلی و مهم دولت است و مبتنی بر مکتب اقتصاد
آزاد میباشد بدین معنا که فعالیتهای خصوصی، قادر به تأمین نیازها و منافع
عمومی میباشد و دولت نباید در امور اجتماع مداخله کند مگر در مواردی که
فعالیتهای مزبور از مسیر صحیح خود خارج شوند، در این صورت است که دولت
با وضع نظاماتی آن را کنترل خواهد کرد. اصل 44 قانن اساسی که اقتصاد
کشورمان را مبتنی بر سه پایۀ دولتی، تعاونی و خصوصی میکند، در راستای
تحقّق هدف فوق میباشد.
فرق پلیس اداری با پلیس قضائی:
1- پلیس اداری به منظور حفظ نظم عمومی، سعی در جلوگیری از وقوع جرائم
دارد در حالی که پلیس قضائی عهدهدار کشف، تعقیب و تسلیم مجرمین به دادگاه
صلاحیتدار است.
2- ادارۀ پلیس اداری بر عهدۀ مقامات اداری است در حالی که پلیس قضائی در
صلاحیت مقامات قضائی بوده و زیر نظر مقامات قضائی انجام وظیفه میکند.
اهداف پلیس اداری:
1- امنیت عمومی؛ اتخاذ تدابیر لازم برای ایجاد امنیت مادی جامعه؛ مثل حفظ
امنیت در فروشگاهها، هتلها و...؛ نصب چراغ و گماردن پلیس از وظائف پلیس
اداری است و مقامات اداری موظفند تا حد امکان، با تدابیری که اتخاذ میکنند،
امنیت عمومی را برقرار سازند.
2- آسایش عمومی؛ برنامهریزی برای فقدان هر گونه عاملی که موجب آزار و
ناراحتی مردم میشود؛ مثل سر و صدای زیاد به ویژه در شب و آلودگی محیط و...
که مخلّ آسایش باشند.
3- بهداشت عمومی؛ برنامهریزی در جهت فقدان هر گونه عاملی که موجب
امراض و ناراحتی مردم میشود؛ مثل حیوانات، منازل خصوصی، معابر، آب و...
4- اخلاق حسنه؛ مثل جلوگیری از پخش سیدیهای مستهجن یا فیلتر کردن
بعضی از سایتهای غیر اخلاقی یا جلوگیری از پخش عقاید انحرافی.
مقامات پلیس اداری:
1- استانداران، فرمانداران و بخشداران که زیر نظر وزیر کشور فعالیت میکنند و
نیروی انتظامی، تابع وزارت کشور و مکلف به اجرای دستورهای وزیر کشور،
استاندار، فرماندار و بخشدار میباشد.
2- شوراهای استان، شهرستان، شهر و بخش.
غیر از مقامات مذکور دیگران حق دخالت در نظامات عمومی ندارند مگر به
اجارۀ صریح قانون، البته رئیس جمهور و وزیر کشور، به عنوان مافوق مقامات
مذکور، حق تصمیمگیری در امور نظامات عمومی را دارند.
همکاری مقامات پلیس اداری با یکدیگر:
وظایف پلیس اداری در کشور ما مانند بیشتر کشورها در دست مقامات اداری
مختلف قرار دارد بنابراین مسئله ای که دانستن آن حائز اهمیت است چگونگی
هماهنگی و همکاری مقامات مذبور است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پلیس اداری
مقدمه
جرم یک پدیده اجتماعی است و بروز آن نیز تاحدی ناشی از نابسامانیهای
اجتماعی می باشد و باید در قالب اجتماعی بررسی و با توجه به شرایط ،
امکانات و فرهنگ جامعه به آن پرداخته شود. مسائلی از نوع فقر، گرسنگی،
دسترسی نداشتن به امکانات آموزشی ، بیکاری و نظایر آن و نیز افزایش بیش
از حد جمعیت و در نتیجه آن حجم بالای جمعیت جوان امروزه بسیاری از مسائل
و چالشهای بالقوه را به گونه ای پیوسته و چرخه ای در جوامع زمینه سازی
کرده است. در این میان برخورد فرهنگها ، بی سازمانی اجتماعی، مشکلات
رفتاری و نابهنجاری های اجتماعی خود شرایط بروز جرایم و انحرافات و
کجرویهای اجتماعی را فراهم کرده است. امیل دورکهیم جامعه شناس معروف
نیز می گوید جرم پدیده طبیعی اجتماعی است و از نظام فرهنگ و تمدن هر
اجتماع ناشی می گردد تا اجتماع و نظام آن باقی است جرم نیز دارای
خصوصیات دائمی خواهد بود. اوضاع و احوال محیط اجتماعی که بزهکار در آن
زندگی می کند مانند چگونگی زیربنای خانوادگی ، شغل ، افکار عمومی ،
اعتقادات مذهبی ، مسکن ، تراکم جمعیت ، وضع اقتصادی تولیدات صنعتی و
سیاسی ، اداری ، قضایی ، طرز کار پلیس و حتی روش تدوین قوانین کیفری در
وقوع جرایم مؤثرند .
کلمه پلیس به دو معنا به کار میرود:
1- پلیس به معنای خاص؛ که به مجموعه مأموران، مقامات و سازمانهایی
اطلاق میشود که در جامعه عهدهدار حفظ نظم عمومیاند؛
2- پلیس به معنای عام؛ که به مجموع وظائف و اختیاراتی اطلاق میشود که از
طرف مقامات عمومی به منظور حفظ نظم عمومی، بر افراد تحمیل میشود و
آزادی آنها را محدود میکند.
مداخله دولت در کارها و فعالیتهای اجتماعی
گاه به صورت مستقیم است و دولت خودش فعالیت اجتماعی را بر عهده
میگیرد که به این نوع از فعالیتها خدمات عمومی یا امور عمومی میگویند و
گاه به صورت غیرمستقیم بوده و دولت فقط نظاماتی را وضع میکند تا افراد در
چارچوب آن نظامات به فعالیت خود ادامه دهند، این نوع مداخله دولت را پلیس
اداری میگویند.
پلیس اداری
یکی از وظائف اصلی و مهم دولت است و مبتنی بر مکتب اقتصاد
آزاد میباشد بدین معنا که فعالیتهای خصوصی، قادر به تأمین نیازها و منافع
عمومی میباشد و دولت نباید در امور اجتماع مداخله کند مگر در مواردی که
فعالیتهای مزبور از مسیر صحیح خود خارج شوند، در این صورت است که دولت
با وضع نظاماتی آن را کنترل خواهد کرد. اصل 44 قانن اساسی که اقتصاد
کشورمان را مبتنی بر سه پایۀ دولتی، تعاونی و خصوصی میکند، در راستای
تحقّق هدف فوق میباشد.
فرق پلیس اداری با پلیس قضائی:
1- پلیس اداری به منظور حفظ نظم عمومی، سعی در جلوگیری از وقوع جرائم
دارد در حالی که پلیس قضائی عهدهدار کشف، تعقیب و تسلیم مجرمین به دادگاه
صلاحیتدار است.
2- ادارۀ پلیس اداری بر عهدۀ مقامات اداری است در حالی که پلیس قضائی در
صلاحیت مقامات قضائی بوده و زیر نظر مقامات قضائی انجام وظیفه میکند.
اهداف پلیس اداری:
1- امنیت عمومی؛ اتخاذ تدابیر لازم برای ایجاد امنیت مادی جامعه؛ مثل حفظ
امنیت در فروشگاهها، هتلها و...؛ نصب چراغ و گماردن پلیس از وظائف پلیس
اداری است و مقامات اداری موظفند تا حد امکان، با تدابیری که اتخاذ میکنند،
امنیت عمومی را برقرار سازند.
2- آسایش عمومی؛ برنامهریزی برای فقدان هر گونه عاملی که موجب آزار و
ناراحتی مردم میشود؛ مثل سر و صدای زیاد به ویژه در شب و آلودگی محیط و...
که مخلّ آسایش باشند.
3- بهداشت عمومی؛ برنامهریزی در جهت فقدان هر گونه عاملی که موجب
امراض و ناراحتی مردم میشود؛ مثل حیوانات، منازل خصوصی، معابر، آب و...
4- اخلاق حسنه؛ مثل جلوگیری از پخش سیدیهای مستهجن یا فیلتر کردن
بعضی از سایتهای غیر اخلاقی یا جلوگیری از پخش عقاید انحرافی.
مقامات پلیس اداری:
1- استانداران، فرمانداران و بخشداران که زیر نظر وزیر کشور فعالیت میکنند و
نیروی انتظامی، تابع وزارت کشور و مکلف به اجرای دستورهای وزیر کشور،
استاندار، فرماندار و بخشدار میباشد.
2- شوراهای استان، شهرستان، شهر و بخش.
غیر از مقامات مذکور دیگران حق دخالت در نظامات عمومی ندارند مگر به
اجارۀ صریح قانون، البته رئیس جمهور و وزیر کشور، به عنوان مافوق مقامات
مذکور، حق تصمیمگیری در امور نظامات عمومی را دارند.
همکاری مقامات پلیس اداری با یکدیگر:
وظایف پلیس اداری در کشور ما مانند بیشتر کشورها در دست مقامات اداری
مختلف قرار دارد بنابراین مسئله ای که دانستن آن حائز اهمیت است چگونگی
هماهنگی و همکاری مقامات مذبور است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
مدیریت جامع کیفیت
فلسفه مدیریتی
کدام فلسفه مدیریتی ارجح است؟
مدیریت جامع کیفیت فلسفه برتر
تعریف مدیریت جامع کیفیت
ارکان فلسفی مدیریت جامع کیفیت
فرضها و اصول مدیریت جامع کیفیت
عناصر ساختاری مدیریت جامع کیفیت
مراحل اجرایی مدیریت جامع کیفیت
* فلسفه مدیریتیارتقای کیفیت از انتخاب فلسفه مدیریتی شروع می شود. در سفر بی پایان ارتقای کیفیت نقطه شروع برای تلاشهای ارتقای کیفیت در یک سازمان انتخاب آگاهانه یک فلسفه مدیریتی است. ابتدا باید مدیران ارشد سازمان از میان فلسفه های مدیریتی رایج فلسفه ای را برای جهت دادن به تلاشهای سازمان خود انتخاب نمایند . فقط انتخاب آگاهانه درست و توام با باور میتواند انرژی لازم را برای جهت گیری جدید سازمان آزاد نماید.باید توجه کرد که انتخاب درست اگر چه بسیار حائز اهمیت است ،ولی اگر قرار است فلسفه مدیریتی انتخاب شده موجب تحول اساسی در سازمان گردد اجرای صحیح آن کمتر از اجرای آن نمی باشد. بدین معنی که مدیران ارشد ممکن است بر اساس تجربیات دیگران به اثر بخشی یک فلسفه مدیریتی ایمان بیاورند،ولی کسی نمی تواند برای اجرای آن فلسفه در سازمانهای مختلف نسخه واحد بپیچد باید در هر سازمان با توجه به شرایط موجود،مناسبترین روش اجرایی را پیدا کرد ممکن است برای اجرای یک فلسفه واحد در سازمان های مختلف روشهای متفاوتی انتخاب گردد!
*کدام فلسفه مدیریتی ارجح است؟برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب باید معیارهایی ارائه داد تا در پرتوی آنها بتوان انتخاب آگاهانه تری داشت.در زیر تعدادی از این معیارها ارائه می شود بدیهی است که معیارهای ارائه شده در زیر فهرست کاملی نبوده و می توان معیارهای دیگری را نیز اضافه نمود.√ معیار اول برای انتخاب یک فلسفه مدیریتی ارجح این است که فلسفه انتخابی بتواند مشتری محوری ،کیفیت و ارتقای مستمر را در فلسفه وجودی یک سازمان و فلسفه شکل گیری آن ادغام کند به عبارت دیگر فلسفه انتخاب شده باید بتواند از نقطه چرا هستم جهت گیری سازمان را مشخص کند.√ دومین معیار انتخاب عبارتست از این که فلسفه مدیریتی انتخاب شده و عناصر اصلی تشکیل دهنده آن ساده شفاف و برای همه قابل درک باشد بدین معنی که درک آن متاثر از موقعیت سازمانی دانش مدیریتی و فنی یا حتی سواد افراد نباشد;هر کس هر کجا قرار گرفته است آن را بخوبی درک کند و بتواند بر اساس درک درست آن نقش خود را در جهت گیری سازمان ایفا نماید.√ معیار سوم برای انتخاب یک فلسفه مدیریتی مناسب عبارتست از این که فلسفه انتخاب شده بتواند همه اجزا و عناصر یک سازمان را به عنوان یک سیستم با هم هماهنگ و هم جهت نماید و به تعامل آنها جهت گیری دهد.بدیهی است تنها نگاه سیستمیک و فرایندی می تواند همه اعضا عناصر و منابع سازمان را حول ارزشهایی چون مشتری محوری و ارتقای مستمر هماهنگ و هم جهت نماید هر فلسفه ای که کلیت یک سازمان را خدشه دار کند و افراد و واحدهای سازمانی را به جزء نگری مبتلا کند سازمان را از حیاط ساقط خواهد کرد.√ معیار چهارم عبارتست از این که فلسفه مدیریتی انتخاب شده باید بتواند فضاهای خالی بین نمودار سازمانی را که به حریم های مقدس و نفوذناپذیر تبدیل شده اند ،پر کند به عبارت دیگر خروج از این فضاها و حریم ها که بنا به ضرورت سازماندهی درونی یک سازمان به وجود آمده اند را نه تنها لازم بلکه واجب بداند و افراد و واحدها را به طور طنیعی کنار هم قرار دهد. √ معیار پنجم این که هر فلسفه مدیریتی که بتواند جو سازمانی را به یک جو «یادگیری» تبدیل کند ارجح است. در اینجا نیز باید یک بستر طبیعی برای یادگیری وجود داشته باشد باید فلسفه مدیریتی یک میل طبیعی ،انگیزه درونی و شوق سازمانی برای یادگیری ایجاد نماید .√ معیار ششم برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب این است که بتواند بدون «اعمال زور» قدرت تصمیم گیری اقدام و تاثیر گذاری را از رأس سازمان به قاعده آن منتقل نماید به عبارت دیگر باز هم به طور طبیعی ، «رهبری» را در سازمان توزیع نماید. در این صورت هر کس خود را در هدایت و جهت گیری سازمان و بقا و سود و زیان آن سهیم می داند.√ معیار هفتم فلسفه ای ارجح است که برای ارتقای عملکرد سازمان یک دیدگاه «استراتژیک»داشته باشد وجود رسوبات ضخیم سنتها،باورها،طرز فکر ها و ارزشها در سازمانها از یک طرف و پیچیدگیها و سیال بودن محیط بیرون سازمان ها از طرف دیگر ما را محتاج یک فلسفه مدیریتی می کند که برای قرار دادن سازمان در یک موقعیت برتر یک دیدگاه استراتژِیک و بلند مدت را ترغیب و تشویق می کند √ معیار هشتم بالاخره فلسفه ای ارجح خواهد بود که اتکا به اعداد و ارقام و سنجش را ترغیب می کند با این دیدگاه علاوه بر این که حرکت سازمان باید جهت دار باشد باید سازمان برای نشان دادن هر نوع تغییر ،اثبات هر نوع ارتقای عملکرد و برداشتن هر گام در راستای پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری ها سنجش انجام دهد به عبارت دیگر سنجش باید«تاروپود»تلاشهای ارتقا را تشکیل دهد.
* مدیریت جامع کیفیت فلسفه برتربه اعتقاد ما مدیریت جامع کیفیت همه ویژگیهای بالا را شامل می شود مدیریت جامع کیفیت با داشتن ارکان فلسفی و اصول ساده و قابل درک و فراهم نمودن یک بستر طبیعی برای تلاشها شاید تنها گزینه در پیش روی مدیران باشد سه رکن مهم فلسفه مدیریت جامع کیفیت یعنی مشتری محوری فرایند گرایی و ارتقای مستمر هم در رأس یک سازمان و هم در قاعده آن قابل درک و اجرااست.مدیران ارشد سازمان از تحلیل فلسفه وجودی سازمان دورنما و رسالت آن فرایند های کلیدی را تعیین می کنند و در راستای تحقق رسالت سازمان و پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری ها همه افراد سازمانی ،یعنی«صاحبان فرایند ها»را برای ارتقای عملکرد فرایند ها آماده و بسیج می نماید کارکنان نیز از قاعده سازمان با ارتقای عملکرد فرایند های کلیدی با مدیران ارشد سازمان همگام و همراه می شوند برآیند دو حرکت از«بالا به پایین»و از« پایین به بالا »موجب دگرگونی و تحول اساسی و جهت دار در سازمان خواهد بود تداوم این دو حرکت و حمایت آن دو از هم به نهادینه شدن مدیریت جامع کیفیت خواهد انجامید. انتخاب و اجرای چنین فلسفه ای است که به روشها و ابزار ارتقا از جمله روش ها و ابزار آماری معنی می بخشد.کسانی که تلاش کرده اند بدون معرفی یک فلسفه مدیریتی از روشها و ابزار برای «حل مشکل»یا«ارتقای کیفیت»استفاده نمایند هرگز نتوانسته اند موجب تغییرات دائمی شوند سازمانها شاهد دهها سال تجربه در زمینه کار برد روشها و ابزارهای مختلف بوده اند که بر سرنوشت آنها تأثیرات استراتژیک نداشته اند. سازمانها قبل از هر چیزی محتاج یک فلسفه مدیریتی مناسب می باشد.