لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تِرمِه ، نوعی پارچة نفیس غالباً از کرک یا پشم یا ابریشم با نقوش تزیینی سنّتی ، بیشتر بته جقه . در واژه نامه های فارسی ذکر شده که واژة ترمه فارسی است . ترمه را به صورت تِرمَه و تیرمه نیز ضبط کرده و تِرمِه و تِرما را معادل شال کشمیری آورده اند (دهخدا، ذیل واژه ). در دورة قاجار جلدی را که روکش مقوای آن از ترمه بود و بیشتر برای جلد بیاض * های ادعیه به کار می رفت ، «جلد ترمه ای » می خواندند (مایل هروی ، ص 610ـ611). ترمه به معانی دیگری نیز به کار می رود ( رجوع کنید به د. ازبکستان شوروی ، ج 11، ص 62؛ قدری ؛ ردهاوس ، ذیل واژه ).در خصوص اینکه خاستگاه ترمه بافی ، ایران یا کشمیر است ، اختلاف نظر وجود دارد. به گفتة گلوک (ص 214)، در کتابهای راجع به تاریخ کشمیر آمده است که منسوجات پشمی کشمیر اصل بیگانه (ایرانی ) دارند. برخی نیز معتقدند ترمه از کشمیر به ایران آمده است («تحقیقی در ترمه بافی کرمان »، ص 4)، اما در اینکه طرح شالهای ترمة کشمیر منشأ ایرانی دارد، تردیدی نیست (ذابح ، ص 139؛ دیماند ، ص 255). در دورة صفوی نقش بته جقه و دیگر نقشهای ایرانی به هند برده شد و در شالهای کشمیر به کار رفت و پس از آنکه شال کشمیر با نقش بته جقه به ایران آمد، این نقش به بتة کشمیری و بتة ترمه معروف شد (آذرپاد و حشمتی رضوی ، ص 129؛ نیز رجوع کنید به بته * ). به نوشتة بیکر ، در ابتدای سلطنت فتحعلی شاه (1211ـ1250) شالهای کشمیر نایاب شد، ازینرو به دستور وی در کرمان کارگاههای شال بافی دایر کردند. این کار به همت امیرکبیر توسعه یافت . در منابع ، در اشاره به انواع شالهای کرمان ، از شال ترمه نیز نام برده شده است (ص 131ـ132).گفته شده است بافت ترمه در کرمان شروع شد و در یزد به کمال رسید. در بدو ورود در انحصار زردشتیان یزد بود که از آن برای تهیة شلوارهای مخصوص مراسم ازدواج استفاده می کردند و گاه نیز نوعِ «مُحَرَّماتِ» (نوعی شال راه راه ) آن را به کمر می بستند («تحقیقی در ترمه بافی کرمان »، همانجا؛ یزد نگین کویر ، دفتر نخست ، ص 179). برخی ترمة یزد را تکامل یافتة پارچه ای بافت کرمان به نام رضا ترکی / ترک دانسته اند (بیکر، ص 131؛ «بررسی هنر ترمه بافی در یزد»، ص 14ـ16؛ «تحقیقی در ترمه بافی کرمان »، همانجا). ترمه در یزد به «انگشت باف » هم شهرت داشته است ( یزد نگین کویر ، همانجا).از نخستین سالهای قرن سیزدهم ، مالیاتهای سنگینی برای کشاورزان ایران مقرر شد که سبب رکود تولید مواد اولیة ترمه ، چون پنبه و پشم و ابریشم ، گردید و ادامة کار ترمه بافان را دشوار ساخت (حسن بیگی ، ص 226ـ227). در همین دوران مقرر شد که شال بافان کشمیر عوارضی به نام «عوارض داغ » بپردازند (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به رینا ، ص 26). در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه ، غلبه سلیقه اروپایی بر سلیقه ایرانیان و وجود طرحهای متنوع و رنگهای درخشان شالهای کشمیر، موجب تفوق شال کشمیری در بازار ایران و دیگر کشورها شد (مک داول ، ص 169). جنس ترمه ابتدا از پشم بود و بعد نخی ، زری و ابریشمی آن نیز بافته شد («بررسی هنر ترمه بافی در یزد»، ص 49ـ50). بافت ترمه های ابریشمی ، احتمالاً به سبب مقاومت بیشتر ابریشم در برابر بید و رطوبت ، رواج بیشتری یافت (عناویان ، ص 7)؛ چنانکه امروزه نیز اغلب ترمه های ماشینیِ یزد ابریشمی است .ترمه به رغم ظرافت نخهای تار و پود آن ، نسبتاً ضخیم است ، زیرا تعداد این نخها بسیار است و گاه به دوازده تا می رسد («بررسی هنر ترمه بافی در یزد»، ص 18ـ19).برای بافتن ترمة پشمی ، پشم را با دست می ریسیدند (عناویان ، ص 3؛ گلوک ، ص 214)، سپس آن را می شستند و سفید می کردند و بعد با رنگهای گیاهی رنگ می کردند (عناویان
ترمه بافی
ترمه بافی " از صنایع دستی مشهور استان کویری یزد است که با سخت کوشی مردمانش در گذر تاریخ با دقت و ذکاوت فراوان انجام میشود.
از سالها پیش ، عمدهترین دست بافتهای این سرزمین کویری " ترمه" بوده که از شهرت ویژه در ایران و جهان نیز برخوردار است.
این هنر ظریف و اصیل ایرانی بین صنایع بافندگی بیشتر از هر صنعت دستی خودنمایی میکند. ترمه واژهای هندی است به معنای درخت سروی که در حالت خضوع و خشوع در مقابل عظمت الهی سر فرود آورده است.
در فرهنگ لغت این چنین معنا شده که ترمه نوعی پارچه برای لباسهای فاخر است که از پشم لطیف با طرحهای تزئینی گوناگون میبافند.
ترمه را یکی از قدیمیترین منسوجات دست بافی میخوانند که قرنها معرف هنر و صنعت بافندگان یزد بوده و با قدمتی بیش از ۲۵۰سال در این استان است. رواج این صنعت در منسوجات کشورمان را ، به اوایل دوره صفویه نیز نسبت دادهاند. ترمهبافی در آغاز به زری بافی مشهور بوده که نخستین بار توسط استاد " خواجه غیاثالدین نقشبند" ( حدود ۴۰۰سال قبل ) بوجود آمدهاست. به لحاظ این که ترمه در رنگهای مختلف و متنوع بافته میشود و بافت آن هم با زحمت همراه بوده ، همه گیر نشده و همواره از منزلت ویژهای برخوردار بوده و به همین دلیل اغلب برای تنپوش اعیان و ثروتمندان استفاده شدهاست.
تار مورد استفاده در ترمه بافی از ابریشم طبیعی و گاه نخ پنبه و پود آن نیز از ابریشم ، نخ و یا کرک همراه با رنگهای متنوع است. گاهی نیز ترمه توسط انگشت بافته میشده که به ترمه انگشت باف معروف بوده است.
درگذشته نه چندان دور برای رنگ آمیزی پشم و کرک یا ابریشم مورد مصرف در ترمهبافی از رنگهای طبیعی که اکثرا گیاهی است استفاده میشد. رنگهای مصرفی در ترمهبافی بویژه متن آن را عنابی ، قرمز روشن ، سبز ، نارنجی ، و سیاه تشکیل میدهند.
از مهمترین عواملی که در بافت ترمه مورد توجه بافنده یزدی است انتخاب رنگها و هماهنگی بین آنهاست. در برخی از ترمههای قدیمی رنگهای متضاد نیز به چشم میخورد که در عین داشتن تضاد، در کنار یکدیگر به خوبی نوعی ایجاد هماهنگی و زیبایی میکند به گونهای که ببننده را مسحور خود میسازد.
ترمه در انواع شال چارقدی ، شال بندی ، شال راه راه ، شال محرمات ، شال اتابکی ، شال کشمیری ، شال رضایی ، شال امیری و شال یزدی و در نقوش بته جقه ، بته خرقه ، بته بادامی ، بته سروی و گل شاهعباسی بافته میشود.
امروزه از کارگاههای سنتی ترمهبافی در یزد اثری به جای نمانده است و بافندگان دستباف این هنر زیبا به علت پا به سن گذاشتن چونان گذشته توان بافت این پارچه زیبای ایرانی را ندارند.
تهران _ میراث خبر جاذبههای گردشگری: ترمههای دستباف کرمان 60 سالی است که از کوچههای غبار گرفته این شهر رخت بربسته تا ترمههای ماشینی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
فقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای تهیه حداقل نیازهای زندگی است.مقیاس، سطح و تصورات در پیرامون علل فقر از نگاه زمان و مکان متفاوت است.
سطح زندگی
سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود. سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی برطرف کردن نیازهای فرهنگی و بهداشتی وابسته است .
علت ها
فقر به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که سالها پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است.
فقر و ثروت
فقر مفهوم مخالف ثروت است، یعنی فقیر کسی است که ثروتی از آن خود ندارد. این نکته ساده و بدیهی در بسیاری از موارد در مباحث مربوط به فقر مورد غفلت قرار میگیرد به طوری که برخی راهکارهای مقابله با فقر طوری ارائه میشود که تولید ثروت در آن جایی ندارد، انگار بدون دست یافتن به ثروت میتوان فقر را از میان برداشت.
این غفلت از درهم آمیختن دو مفهوم متفاوت یعنی نابرابری و فقر ناشی میشود و اینکه تنها علت فقر تمرکز ثروت نزد اقلیتی محدود است. تلقی میشود.
درست است که هر فقری نشانه نابرابری نسبی است اما هر نابرابری نشانه فقر نیست. وضعیت کسی که درآمد سالانهای به میزان 10میلیون دلار دارد نسبت به کس دیگری که 100هزار دلار درآمد سالانه کسب میکند، موقعیت بسیار نابرابر صد به یک را نشان میدهد اما اینجا بحث فقر موضوعیت ندارد.
تمرکز روی موضوع نابرابری در توزیع درآمد و ثروت به جای پرداختن به علتهای واقعی فقر مسیر بحث و چارهجوییهای معضل فقر را در بسیاری موارد دچار انحراف کرده است.
همچنان که اندیشمندان دوران جدید و اقتصاددانان تاکید کردهاند ثروت عمدتا ناشی از نیروی کار انسانی است. ثروتها با تلاش و ابتکار انسانها تولید میشود، بنابراین هرجا که انسان هست ثروت نیز بالقوه آنجا است اما زمانی که این قوه فعلیت نیابد ما شاهد فقر خواهیم بود.
قرنهای طولانی وضعیت فقر به طور عمده بر جوامع انسانی حاکم بود، تنها در دو سده اخیر است که انسانها توانستهاند با تکیه بر نظام اقتصادی مدرن بر فقر عمومی غلبه کنند و میانگین امید به زندگی را از کمتر از 25سال به بیش از 65سال برسانند. آگاهی به تواناییهای بشری و از قوه به فعل در آوردن این تواناییها (که به اصطلاح امروزی به آن توانمندسازی میگویند) از طریق ایجاد نهادهای حقوقی- اقتصادی مناسب، عامل اصلی این توفیق در مبارزه علیه فقر بوده است.
صدها میلیون نفری که تنها طی دو دهه گذشته در کشور چین توانستند گریبان خود را از فقر مطلق رها سازند در سایه سیاستهای توزیعی و صدقهدهی این موفقیت را به دست نیاوردهاند بلکه با تکیه بر توانمندیهای خود و تلاش در یک محیط کسبوکار بالنسبه آزاد اقتصادی به این هدف نایل آمدهاند.
تجربه چین در حقیقت تکرار و تایید تجربه مقابله با فقر و تشویق تولید ثروت در سایر جوامع دنیا در دوسده گذشته است.
آزادی کسب و کار و تجارت مهمترین عامل تحقق بخشیدن به تواناییهای بالقوه تولید ثروت است. از این رو میتوان گفت که تولید ثروت در هر جامعهای تابعی از میزان آزادی اقتصادی افراد است. دانش تولید ثروت و تجربههای گرانقدر جوامع بشری متاسفانه در برخی از کشورهای جهان سوم و از جمله کشور ما نادیده گرفته میشود.
ما هنوز سیاستهای توزیعی، یارانهای و شاید ناگوارتر از همه مداخلهجویانه در مکانیسم بازار را تنها راه مبارزه با فقر میدانیم.
طرفه اینجا است که همه بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که اینگونه سیاستها عمدتا به گسترش رانتخواری، شکلگیری ثروتهای نامشروع و نابرابری مشهود در توزیع یارانهها و امتیازات ویژه به نفع اقشار پردرآمد و به زیان فقرا انجامیده است.
علت این شکاف میان نیتهای خیر و نتایج شر در بیتوجهی به دانش و تجربه بشری است. برخی هنوز در پی اختراع چرخ بومی، علم بومی و اقتصاد بومی هستند غافل از اینکه هزینه اتلاف منابع ناشی از این تفننهای ایدئولوژیک را بیش از همه ناگزیر فقیرترین اقشار جامعه میپردازند.
ثروت با تلاش و ابتکار تودههای مردم تولید میشود و افزایش مییابد، اما لازمه این امر آزادی فعالیت و نوآوری است. در یک نظام اقتصادی بسته دولتی که دیوانسالاری و مداخله دولت در همه قراردادهای داوطلبانه انگیزههای تولید و تجارت را از بین میبرد نمیتوان انتظار افزایش ثروت و کاهش فقر را داشت حتی اگر هدف اعلام شده دولت از این مداخلات توزیع برابر ثروت و یا تشویق تولیدکنندگان از طریق اعطای یارانهها باشد.یکبار برای همیشه باید این دستاورد علم و تجربه بشری وضعیتی که در آن درآمد سالانه یک نفر 10میلیون دلار است و درآمد یک نفر دیگر 100هزار دلار در سال، نشانگر موقعیت بسیار نابرابر صد به یک است را نپذیرفت که آزادی مهمترین انگیزه و عامل ایجاد ثروت است و بدون افزایش ثروت مقابله با فقر سخنی بیمعنا است.
انسانها در مجموع به اندازه کافی انگیزه برای تولید ثروت دارند و برای ایجاد چنین انگیزهای نیاز به پرداخت کمک، یارانه یا رشوه نیست. آنچه ممکن است آنها را از تولید بازدارد مکانیسمهای تشویق و تنبیه نادرستی است که دیوانسالاری دولتی با مداخلات خود ایجاد مینماید.
زمانی که بخش بزرگی از درآمد ایجاد شده توسط افراد تحت عنوان مالیات یا عناوین دیگر از آنها گرفته میشود. واضح است که انگیزههای تلاش اقتصادی کاهش مییابد.
زمانی که با مداخله دولت در مکانیسم بازار تفاوت قیمت در بازارهای رسمی و غیررسمی به چند برابر افزایش مییابد (بازارهای پول، خدمات و کالا)، انگیزههای رانتجویی بر انگیزههای تولید ثروت واقعی غلبه میکند و انگیزهها مشروع کسب درآمد و ثروت به مسیر ناموجه و مخرب رانتجویی سوق داده میشود. برای مقابله موثر با فقر باید موانع تولید ثروت را از پیش پای مردم برداشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
ارزشیابى تکوینى یا مستمر
ارزشیابى تکوینی، آنطور که از اسم آن پیداست، زمانى به اجرا در مىآید که فعالیتهاى آموزشى هنوز جریان دارد و یادگیرى شاگردان در حال تکوین یا شکلگیرى است. معمولاً تحقق هدفهاى آموزشى و پرورشى یا تغییر رفتار شاگردان، بتدریج و بمرور زمان امکانپذیر مىشود. به این دلیل، معلم ناگزیر است تحقق هدفهاى آموزشى هر بخش را در فاصلهٔ زمانى معینی، متناسب با توانایى و امکانات شاگردان انتظار داشته باشد. او براى آنکه از چگونگى تحقق هدفهاى آموزشى هر بخش از مطالب تدریس شده آگاه شود، لازم است در پایان هر بخش، آموختههاى شاگردان را مورد ارزشیابى قرار دهد. این نوع ارزشیابى که به طور مستمر در پایان هر بخش از مطالب تدریس شده و در طول سال تحصیلى انجام مىگیرد، ارزشیابى تکوینی یا ارزشیابى مرحلهای نامیده مىشود. بدیهى است محتواى سؤالات ارزشیابى تکوینی، مستقیماً ناظر به اندازهگیرى آن دسته از هدفهاى آموزشى است که براى هر یک از بخشهاى مختلف و در فواصل زمانى معین پیشبینى شده است. به این ترتیب، معلوم مىشود که شاگردان در رسیدن به حد ملاک تسلط، در یادگیرى بخشهاى معینى از هدفهاى آموزشی، چه وضعى دارند تا در صورت لزوم، از طریق آموزش ترمیمی، براى رفع اشکالات یادگیرى آنان اقدام شود. براى بهرهگیرى کامل از نتایج ارزشیابى تکوینی، بیان دقیق و رفتارى هدفهاى آموزشى ضرورت حتمى دارد. معلم براى اینکه بتواند در جریان یادگیرى هدفهاى مشخص، واحدهاى متوالى درسى را اندازهگیرى و ارزشیابى کند، باید آنها را بهطور دقیق و صریح بیان کند تا اگر شاگردان با اشکال مواجه شدند، بتواند بسادگى آن اشکالات را تشخیص دهد و در رفع آنها بکوشد.
وظایف ارزشیابى تکوینی، تنها به اندازهگیرى پیشرفت تحصیلى شاگردان در مراحل مختلف تدریس ختم نمىشود، بلکه سبب اطلاع بموقع شاگرد و معلم از چگونگى و نوع اشکالهاى آنها مىشود. اگر ارزشیابى تکوینى انجام نگیرد و تنها به ارزشیابى پایانى اکتفا شود، دیگر فرصتى براى تغییر روش تدریس و طرح برنامهٔ ترمیمى پیش نمىآید؛ بنابراین، در ارزشیابى تکوینى باید سعى شود که اساسىترین و بیشترین اطلاعات در زمینه نارسایىهاى یادگیرى و تدریس به دست آید و نیز بهترین روش تحلیل دادهها به کار رود.
تعریف ارزشیابی تکوینی یا مستمر
تعریف ارزشیابی تکوینی یا مستمر : آنچه عمدتا به منظور کمک به اصلاح موضوع مورد ارزشیابی یعنی برنامه یا روش آموزشی ، مورد استفاده قرار می گیرد ، ارزشیابی تکوینی نام دارد.
ارزشیابی تکوینی یا مستمر درآموزش متوسطه :درنظام آموزش وپرورش دوره متوسطه ارزشیابی تکوینی برای اصلاح موضوع ارزشیابی و به منظور تقویت اعتماد به نفس تحکیم آموخته های دانش آموزان ،آگاهی معلمان ازنقاط قوت وضعف درسی ونحوه عملکرد دانش آموزان درفرایندیاددهی. یادگیری و پرورش روحیه تحقیق ، تفکر ،تلاش ، ابتکاروفعالیت های گروهی -تدارک بازخورد مناسب به صورت مستمرازنحوه مشارکت دانش آموزدرفعالیت های یاددهی.یادگیری واتخاذ روشهای مناسب به منظوربهبود فرایند انجام شود.
هدف ارزشیابی تکوینی یا مستمر :
1. فراهم آوردن شواهد معتبری درمورد یادگیری درسی.
2. تعیین نقاط قوت و ضعف دانش آموزان درفرایند یاددهی و یادگیری.
3. تقویت اعتماد به نفس در دانش آموزان.
4. تثبیت اعتماد به نفس فراگیران وایجاد انگیزه برای یادگیری در آنان.
5. پرورش روحیه تحقیق ، تفکر ، تلاش ، ابتکار وخلاقیت دانش آموزان.
6. توجه به جنبه های مهم درس و اهداف آموزشی آن.
7. تشویق به استفاده ازراهبردهای فعال یاددگیری.
8. مشخص کردن نتایج ودادن بازخورد تصحیح کننده به شاگردان.
9. کمک به شاگردان درپی گیری پیشرفت خود و توسعه مهارت های ارزیابی از خویشتن.
10-مطلع کردن دانش آموزان از سطح عملکرد مورد نیاز.
11-ایجاد انگیزه در فراگیران جهت تداوم یادگیری .
12-نمایان ساختن توانایی های بالقوه ی فراگیران ، که این خود موجب خودشناسی و تبین تصویری ذهنی فراگیر از خودش می شود .
13 -ارزشیابی راه کم کاری و خطای گذشته را بازکرده و مراحل جدیدی را برای آغازگری مجدد فراهم می سازد.( خود آغازگری )
14-ارزشیابی به عنوان وسیله ای برای شناخت توانایی وزمینه های علمی فراگیران و تصمیم گیری برای انجام دادن فعالیت های بعدی آموزشی است.
15-ارزشیابی به عنوان وسیله ای برای شناساندن هدف های آموزشی در فرایند یاددهی – یادگیری است.
16-ارزشیابی به عنوان وسیله ای برای بهبود و اصلاح فعالیت های آموزشی است.
برای انجام ارزشیابی تکوینی یا مستمر می توان از شیوه های اجرایی گوناگون در کلاس درس استفاده نمود. بدون شک این شیوه ها از هد ف های دوره تحصیلی ، سطح سنی دانش آموزان موضوع ومحتوای دروس ، روشهای تدریس معلم ، تعداد دانش آموزان کلاس و چندین عامل دیگر تا ثیر می پذیرد.
با این وصف استفا ده از شیوه های زیرپیشنهاد می شود :
1. ثبت رویدادهای مهم از عملکرددانش آموزدریک مجموعه
2. انجام آزمایش به صورت فردی وگروهی
3. انجام پروژه های فردی وگروهی
4. اجرای نمایش
5. مشاهده واستفاده از آن در اندازه گیری
6. یادداشت رویدادهای مهم عاطفی ،روانی وحرکتی
7. اظهار نظرهای کتبی وشفاهی معلم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
فقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای تهیه حداقل نیازهای زندگی است.مقیاس، سطح و تصورات در پیرامون علل فقر از نگاه زمان و مکان متفاوت است.
سطح زندگی
سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود. سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی برطرف کردن نیازهای فرهنگی و بهداشتی وابسته است .
علت ها
فقر به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که سالها پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است.
فقر و ثروت
فقر مفهوم مخالف ثروت است، یعنی فقیر کسی است که ثروتی از آن خود ندارد. این نکته ساده و بدیهی در بسیاری از موارد در مباحث مربوط به فقر مورد غفلت قرار میگیرد به طوری که برخی راهکارهای مقابله با فقر طوری ارائه میشود که تولید ثروت در آن جایی ندارد، انگار بدون دست یافتن به ثروت میتوان فقر را از میان برداشت.
این غفلت از درهم آمیختن دو مفهوم متفاوت یعنی نابرابری و فقر ناشی میشود و اینکه تنها علت فقر تمرکز ثروت نزد اقلیتی محدود است. تلقی میشود.
درست است که هر فقری نشانه نابرابری نسبی است اما هر نابرابری نشانه فقر نیست. وضعیت کسی که درآمد سالانهای به میزان 10میلیون دلار دارد نسبت به کس دیگری که 100هزار دلار درآمد سالانه کسب میکند، موقعیت بسیار نابرابر صد به یک را نشان میدهد اما اینجا بحث فقر موضوعیت ندارد.
تمرکز روی موضوع نابرابری در توزیع درآمد و ثروت به جای پرداختن به علتهای واقعی فقر مسیر بحث و چارهجوییهای معضل فقر را در بسیاری موارد دچار انحراف کرده است.
همچنان که اندیشمندان دوران جدید و اقتصاددانان تاکید کردهاند ثروت عمدتا ناشی از نیروی کار انسانی است. ثروتها با تلاش و ابتکار انسانها تولید میشود، بنابراین هرجا که انسان هست ثروت نیز بالقوه آنجا است اما زمانی که این قوه فعلیت نیابد ما شاهد فقر خواهیم بود.
قرنهای طولانی وضعیت فقر به طور عمده بر جوامع انسانی حاکم بود، تنها در دو سده اخیر است که انسانها توانستهاند با تکیه بر نظام اقتصادی مدرن بر فقر عمومی غلبه کنند و میانگین امید به زندگی را از کمتر از 25سال به بیش از 65سال برسانند. آگاهی به تواناییهای بشری و از قوه به فعل در آوردن این تواناییها (که به اصطلاح امروزی به آن توانمندسازی میگویند) از طریق ایجاد نهادهای حقوقی- اقتصادی مناسب، عامل اصلی این توفیق در مبارزه علیه فقر بوده است.
صدها میلیون نفری که تنها طی دو دهه گذشته در کشور چین توانستند گریبان خود را از فقر مطلق رها سازند در سایه سیاستهای توزیعی و صدقهدهی این موفقیت را به دست نیاوردهاند بلکه با تکیه بر توانمندیهای خود و تلاش در یک محیط کسبوکار بالنسبه آزاد اقتصادی به این هدف نایل آمدهاند.
تجربه چین در حقیقت تکرار و تایید تجربه مقابله با فقر و تشویق تولید ثروت در سایر جوامع دنیا در دوسده گذشته است.
آزادی کسب و کار و تجارت مهمترین عامل تحقق بخشیدن به تواناییهای بالقوه تولید ثروت است. از این رو میتوان گفت که تولید ثروت در هر جامعهای تابعی از میزان آزادی اقتصادی افراد است. دانش تولید ثروت و تجربههای گرانقدر جوامع بشری متاسفانه در برخی از کشورهای جهان سوم و از جمله کشور ما نادیده گرفته میشود.
ما هنوز سیاستهای توزیعی، یارانهای و شاید ناگوارتر از همه مداخلهجویانه در مکانیسم بازار را تنها راه مبارزه با فقر میدانیم.
طرفه اینجا است که همه بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که اینگونه سیاستها عمدتا به گسترش رانتخواری، شکلگیری ثروتهای نامشروع و نابرابری مشهود در توزیع یارانهها و امتیازات ویژه به نفع اقشار پردرآمد و به زیان فقرا انجامیده است.
علت این شکاف میان نیتهای خیر و نتایج شر در بیتوجهی به دانش و تجربه بشری است. برخی هنوز در پی اختراع چرخ بومی، علم بومی و اقتصاد بومی هستند غافل از اینکه هزینه اتلاف منابع ناشی از این تفننهای ایدئولوژیک را بیش از همه ناگزیر فقیرترین اقشار جامعه میپردازند.
ثروت با تلاش و ابتکار تودههای مردم تولید میشود و افزایش مییابد، اما لازمه این امر آزادی فعالیت و نوآوری است. در یک نظام اقتصادی بسته دولتی که دیوانسالاری و مداخله دولت در همه قراردادهای داوطلبانه انگیزههای تولید و تجارت را از بین میبرد نمیتوان انتظار افزایش ثروت و کاهش فقر را داشت حتی اگر هدف اعلام شده دولت از این مداخلات توزیع برابر ثروت و یا تشویق تولیدکنندگان از طریق اعطای یارانهها باشد.یکبار برای همیشه باید این دستاورد علم و تجربه بشری وضعیتی که در آن درآمد سالانه یک نفر 10میلیون دلار است و درآمد یک نفر دیگر 100هزار دلار در سال، نشانگر موقعیت بسیار نابرابر صد به یک است را نپذیرفت که آزادی مهمترین انگیزه و عامل ایجاد ثروت است و بدون افزایش ثروت مقابله با فقر سخنی بیمعنا است.
انسانها در مجموع به اندازه کافی انگیزه برای تولید ثروت دارند و برای ایجاد چنین انگیزهای نیاز به پرداخت کمک، یارانه یا رشوه نیست. آنچه ممکن است آنها را از تولید بازدارد مکانیسمهای تشویق و تنبیه نادرستی است که دیوانسالاری دولتی با مداخلات خود ایجاد مینماید.
زمانی که بخش بزرگی از درآمد ایجاد شده توسط افراد تحت عنوان مالیات یا عناوین دیگر از آنها گرفته میشود. واضح است که انگیزههای تلاش اقتصادی کاهش مییابد.
زمانی که با مداخله دولت در مکانیسم بازار تفاوت قیمت در بازارهای رسمی و غیررسمی به چند برابر افزایش مییابد (بازارهای پول، خدمات و کالا)، انگیزههای رانتجویی بر انگیزههای تولید ثروت واقعی غلبه میکند و انگیزهها مشروع کسب درآمد و ثروت به مسیر ناموجه و مخرب رانتجویی سوق داده میشود. برای مقابله موثر با فقر باید موانع تولید ثروت را از پیش پای مردم برداشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
ارزشیابى تکوینى یا مستمر
ارزشیابى تکوینی، آنطور که از اسم آن پیداست، زمانى به اجرا در مىآید که فعالیتهاى آموزشى هنوز جریان دارد و یادگیرى شاگردان در حال تکوین یا شکلگیرى است. معمولاً تحقق هدفهاى آموزشى و پرورشى یا تغییر رفتار شاگردان، بتدریج و بمرور زمان امکانپذیر مىشود. به این دلیل، معلم ناگزیر است تحقق هدفهاى آموزشى هر بخش را در فاصلهٔ زمانى معینی، متناسب با توانایى و امکانات شاگردان انتظار داشته باشد. او براى آنکه از چگونگى تحقق هدفهاى آموزشى هر بخش از مطالب تدریس شده آگاه شود، لازم است در پایان هر بخش، آموختههاى شاگردان را مورد ارزشیابى قرار دهد. این نوع ارزشیابى که به طور مستمر در پایان هر بخش از مطالب تدریس شده و در طول سال تحصیلى انجام مىگیرد، ارزشیابى تکوینی یا ارزشیابى مرحلهای نامیده مىشود. بدیهى است محتواى سؤالات ارزشیابى تکوینی، مستقیماً ناظر به اندازهگیرى آن دسته از هدفهاى آموزشى است که براى هر یک از بخشهاى مختلف و در فواصل زمانى معین پیشبینى شده است. به این ترتیب، معلوم مىشود که شاگردان در رسیدن به حد ملاک تسلط، در یادگیرى بخشهاى معینى از هدفهاى آموزشی، چه وضعى دارند تا در صورت لزوم، از طریق آموزش ترمیمی، براى رفع اشکالات یادگیرى آنان اقدام شود. براى بهرهگیرى کامل از نتایج ارزشیابى تکوینی، بیان دقیق و رفتارى هدفهاى آموزشى ضرورت حتمى دارد. معلم براى اینکه بتواند در جریان یادگیرى هدفهاى مشخص، واحدهاى متوالى درسى را اندازهگیرى و ارزشیابى کند، باید آنها را بهطور دقیق و صریح بیان کند تا اگر شاگردان با اشکال مواجه شدند، بتواند بسادگى آن اشکالات را تشخیص دهد و در رفع آنها بکوشد.
وظایف ارزشیابى تکوینی، تنها به اندازهگیرى پیشرفت تحصیلى شاگردان در مراحل مختلف تدریس ختم نمىشود، بلکه سبب اطلاع بموقع شاگرد و معلم از چگونگى و نوع اشکالهاى آنها مىشود. اگر ارزشیابى تکوینى انجام نگیرد و تنها به ارزشیابى پایانى اکتفا شود، دیگر فرصتى براى تغییر روش تدریس و طرح برنامهٔ ترمیمى پیش نمىآید؛ بنابراین، در ارزشیابى تکوینى باید سعى شود که اساسىترین و بیشترین اطلاعات در زمینه نارسایىهاى یادگیرى و تدریس به دست آید و نیز بهترین روش تحلیل دادهها به کار رود.
تعریف ارزشیابی تکوینی یا مستمر
تعریف ارزشیابی تکوینی یا مستمر : آنچه عمدتا به منظور کمک به اصلاح موضوع مورد ارزشیابی یعنی برنامه یا روش آموزشی ، مورد استفاده قرار می گیرد ، ارزشیابی تکوینی نام دارد.
ارزشیابی تکوینی یا مستمر درآموزش متوسطه :درنظام آموزش وپرورش دوره متوسطه ارزشیابی تکوینی برای اصلاح موضوع ارزشیابی و به منظور تقویت اعتماد به نفس تحکیم آموخته های دانش آموزان ،آگاهی معلمان ازنقاط قوت وضعف درسی ونحوه عملکرد دانش آموزان درفرایندیاددهی. یادگیری و پرورش روحیه تحقیق ، تفکر ،تلاش ، ابتکاروفعالیت های گروهی -تدارک بازخورد مناسب به صورت مستمرازنحوه مشارکت دانش آموزدرفعالیت های یاددهی.یادگیری واتخاذ روشهای مناسب به منظوربهبود فرایند انجام شود.
هدف ارزشیابی تکوینی یا مستمر :
1. فراهم آوردن شواهد معتبری درمورد یادگیری درسی.
2. تعیین نقاط قوت و ضعف دانش آموزان درفرایند یاددهی و یادگیری.
3. تقویت اعتماد به نفس در دانش آموزان.
4. تثبیت اعتماد به نفس فراگیران وایجاد انگیزه برای یادگیری در آنان.
5. پرورش روحیه تحقیق ، تفکر ، تلاش ، ابتکار وخلاقیت دانش آموزان.
6. توجه به جنبه های مهم درس و اهداف آموزشی آن.
7. تشویق به استفاده ازراهبردهای فعال یاددگیری.
8. مشخص کردن نتایج ودادن بازخورد تصحیح کننده به شاگردان.
9. کمک به شاگردان درپی گیری پیشرفت خود و توسعه مهارت های ارزیابی از خویشتن.
10-مطلع کردن دانش آموزان از سطح عملکرد مورد نیاز.
11-ایجاد انگیزه در فراگیران جهت تداوم یادگیری .
12-نمایان ساختن توانایی های بالقوه ی فراگیران ، که این خود موجب خودشناسی و تبین تصویری ذهنی فراگیر از خودش می شود .
13 -ارزشیابی راه کم کاری و خطای گذشته را بازکرده و مراحل جدیدی را برای آغازگری مجدد فراهم می سازد.( خود آغازگری )
14-ارزشیابی به عنوان وسیله ای برای شناخت توانایی وزمینه های علمی فراگیران و تصمیم گیری برای انجام دادن فعالیت های بعدی آموزشی است.
15-ارزشیابی به عنوان وسیله ای برای شناساندن هدف های آموزشی در فرایند یاددهی – یادگیری است.
16-ارزشیابی به عنوان وسیله ای برای بهبود و اصلاح فعالیت های آموزشی است.
برای انجام ارزشیابی تکوینی یا مستمر می توان از شیوه های اجرایی گوناگون در کلاس درس استفاده نمود. بدون شک این شیوه ها از هد ف های دوره تحصیلی ، سطح سنی دانش آموزان موضوع ومحتوای دروس ، روشهای تدریس معلم ، تعداد دانش آموزان کلاس و چندین عامل دیگر تا ثیر می پذیرد.
با این وصف استفا ده از شیوه های زیرپیشنهاد می شود :
1. ثبت رویدادهای مهم از عملکرددانش آموزدریک مجموعه
2. انجام آزمایش به صورت فردی وگروهی
3. انجام پروژه های فردی وگروهی
4. اجرای نمایش
5. مشاهده واستفاده از آن در اندازه گیری
6. یادداشت رویدادهای مهم عاطفی ،روانی وحرکتی
7. اظهار نظرهای کتبی وشفاهی معلم