لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 59 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
مـانـدگـاری, پـویـایـی و پیوستگی ادیان در جاری زمان, بسته به دلـبـسـتـگـی و پـای بـنـدی پیروان و گروندگان به آنهاست. زیرا دیـنـداری, سـعادت و رستگاری و کامیابی خویش را در باورمندی به آمـوزه هـای دیـنی خود می داند و با چنین انگاره ای, خود را از درون پـای بند به پشتیبانی و دفاع از آن می بیند.
بر همین اساس شـخـص دیـنـدار حـاضـر اسـت برای دست یابی به سعادت و رستگاری, هـرگـونـه پـشتیبانی مادی و معنوی را در جهت تواناسازی و نشر و گسترش دین مورد نظر خود انجام دهد. بی گمان, اگر ادیان از چنین پای بندی و پشتیبانیهایی که گاه تا مـرز فـداکاری و از جان گذشتگی نیز پیش می رود, بی بهره بودند, دوران حـیـات و ماندگاری آنان دیری نمی پایید و هر دینی به طور طـبـیـعـی اندکی پس از ظهور, از میان می رفت, همان گونه که اگر ادیـان بـاطل می بودند و دور نمایه ای تهی از آموزه های کارآمد داشـتـند نیز, دوام نمی آوردند
بر این اساس, پایندگی ادیان, با چـشـم پـوشـی از دورنـمایه و رسالت آنها, بیش از هر عامل دیگری بـسـتـه بـه پـیـروی جدی و پشتیبانیهای بی دریغ گروندگان به آن ادیـان است. طبیعی است که پیروان هر دین و آیینی, تنها باورهای خـود را بـر حـق و صحیح بدانند و ادیان و مذاهب دیگر را باطل و نارسا بینگارند. این گونه اختلافها و فرقها و ناسانیها و مرزبندیها, تنها در بین ادیـان نـیـسـت, بـلکه در داخل هر دینی نیز ممکن است گرایشها و مـذهـبـهـای گـوناگونی وجود داشته باشد و پیروان هر یک از آنها تـنـهـا مذهب خود را بر حق بدانند و مذاهب دیگر را باطل.
البته روشـن اسـت که در نظر گروندگان, هیچ گاه ادیان و مذاهب دیگر با هـم یـکسان نیستند, ممکن است پاره ای را نزدیک تر و پاره ای را دورتـر از حـق بـدانند و یا پاره ای را باطل و پاره ای نارسا و نـاتمام بدانند. اکنون این پرسش مورد گفت وگوست که آیا رستگاری و سـعـادت مـندی انسان, ویژه پیروی و عمل به یک دین است و تنها پـیـروان هـمان دین اهل نجات و رهاییند؟ یا این که دین حق تنها یـک آیـیـن نـیـست دینهای حق بسیارند و انسانها از هر یک پیروی کـنـنـد, درست است؟ در صورتی که پذیرفتیم که دین حق همواره یکی بـیـش نـیـست و ممکن نیست همه ادیان بر حق باشند, اگر کسی بدون داشـتـن دیـن حق و باور درست, کارهای نیک و شایسته مورد پسند و خواست شرع انجام دهد, آیا کار او پاداش خواهد داشت؟
پـرسـشهایی از این دست, مدتهاست که محققان و اندیشه وران را به اندیشه وا داشته و بحثهایی هم ارأه شده است.
شـهـیـد مرتضی مطهری از طرح کنندگان نخستین این بحث به شمار می رود که می نویسد:
(... آیـا دیـنی غیر دین اسلام مقبول است و یا دین مقبول, منحصر بـه اسـلام است؟ و به عبارت دیگر, آیا آنچه لازم است فقط این است که انسان یک دینی داشته باشد و حداکثر این است که آن دین منتسب بـه یـکـی از پیغمبران آسمانی باشد و دیگر فرق نمی کند که کدام یـک از ادیان آسمانی باشد, مثلا مسلمان یا مسیحی یا یهودی و حتی مجوسی باشد؟ یا این که در هر زمان دین حق یکی بیش نیست؟)
اسـتـاد شهید در کنار این بحث, مساله کارهای نیک نامسلمانان را بـه شـرح بـحث کرده است: اگر کسی بدون باور به دین حق, کار نیک پـذیـرفـتـه شده و مورد امضای دین حق را انجام دهد, آیا کار او پـاداش خـواهـد داشـت, یـا نـه؟ و آیـا شرط پاداش داشتن کارهای شایسته, ایمان به دین حق است یا نه؟ در دو, سـه دهـه اخیر, بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی, شماری, بـا تـرجـمـه آثار متکلمان و فیلسوفان غربی در این باب و بازگو کـردن انـدیـشه های آنان, به این گونه بحثها در محفلهای علمی و دانـشـگـاهـی دامـن زده اند. به نظر می رسد, دست کم, شماری از ایـنـان بـه انـگیزه های سیاسی و با هدف شبهه افکنی و سست کردن پـایـه هـای ایمان اسلامی در جوانان وارد این میدان شده و مسأل کـهـنـه و چند دهه پیش اروپا را با تفسیرها و تحلیل و بررسیهای نـادرسـت و در قـالـبـهـای جـدید قرار داده اند و می خواهند با دسـتاویزهای سست به متون دینی و بهره گیری از سروده های شاعران و قـطـعـه های ادبی و عرفانی آن را با معیارها و ترازهای اسلامی نـیـز سازوار جلوه دهند, حتی شماری از مدعیان روشنفکری به دروغ بـه عـالمانی پیرایه بسته اند که آنان حق را ویژه یک شریعت نمی دانند.
در ایـن نوشتار, برآنیم گذری و نظری بر اندیشه های اندیشه ور و فـیـلـسـوف بـزرگ دنیای اسلام, شهید مرتضی مطهری و بهره گیری از دیـدگاههای وی در این زمینه, داشته باشیم و درستی و یا نادرستی پـلـورالـیـزم دیـنـی و تـکـثـرگرایی را به بوته بحث بگذاریم و پـیـامـدهای تکثرگرایی دینی را از نظر بگذرانیم ولی پیش از آن, بـایـسـتـه اسـت بـه مـعنای پلورالیزم در فرهنگ غرب و کاربرد و قـرأـتـهـای گـونـاگون آن اشاره کنیم و گونه های پلورالیزم را یادآور شویم.
معنای پلورالیزم
پـلورالیزم از ریشه Plural به معنای جمع, فزونی و پرشمار است و در فـرهـنـگ هـای انـگـلیسی به معنای جمع گرایی, چند گانگی و تـکثرگرایی به کار رفته است. همچنین به حکومتهای أتلافی که از چـند حزب, گاه مخالف هم به وجود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 59 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
مـانـدگـاری, پـویـایـی و پیوستگی ادیان در جاری زمان, بسته به دلـبـسـتـگـی و پـای بـنـدی پیروان و گروندگان به آنهاست. زیرا دیـنـداری, سـعادت و رستگاری و کامیابی خویش را در باورمندی به آمـوزه هـای دیـنی خود می داند و با چنین انگاره ای, خود را از درون پـای بند به پشتیبانی و دفاع از آن می بیند.
بر همین اساس شـخـص دیـنـدار حـاضـر اسـت برای دست یابی به سعادت و رستگاری, هـرگـونـه پـشتیبانی مادی و معنوی را در جهت تواناسازی و نشر و گسترش دین مورد نظر خود انجام دهد. بی گمان, اگر ادیان از چنین پای بندی و پشتیبانیهایی که گاه تا مـرز فـداکاری و از جان گذشتگی نیز پیش می رود, بی بهره بودند, دوران حـیـات و ماندگاری آنان دیری نمی پایید و هر دینی به طور طـبـیـعـی اندکی پس از ظهور, از میان می رفت, همان گونه که اگر ادیـان بـاطل می بودند و دور نمایه ای تهی از آموزه های کارآمد داشـتـند نیز, دوام نمی آوردند
بر این اساس, پایندگی ادیان, با چـشـم پـوشـی از دورنـمایه و رسالت آنها, بیش از هر عامل دیگری بـسـتـه بـه پـیـروی جدی و پشتیبانیهای بی دریغ گروندگان به آن ادیـان است. طبیعی است که پیروان هر دین و آیینی, تنها باورهای خـود را بـر حـق و صحیح بدانند و ادیان و مذاهب دیگر را باطل و نارسا بینگارند. این گونه اختلافها و فرقها و ناسانیها و مرزبندیها, تنها در بین ادیـان نـیـسـت, بـلکه در داخل هر دینی نیز ممکن است گرایشها و مـذهـبـهـای گـوناگونی وجود داشته باشد و پیروان هر یک از آنها تـنـهـا مذهب خود را بر حق بدانند و مذاهب دیگر را باطل.
البته روشـن اسـت که در نظر گروندگان, هیچ گاه ادیان و مذاهب دیگر با هـم یـکسان نیستند, ممکن است پاره ای را نزدیک تر و پاره ای را دورتـر از حـق بـدانند و یا پاره ای را باطل و پاره ای نارسا و نـاتمام بدانند. اکنون این پرسش مورد گفت وگوست که آیا رستگاری و سـعـادت مـندی انسان, ویژه پیروی و عمل به یک دین است و تنها پـیـروان هـمان دین اهل نجات و رهاییند؟ یا این که دین حق تنها یـک آیـیـن نـیـست دینهای حق بسیارند و انسانها از هر یک پیروی کـنـنـد, درست است؟ در صورتی که پذیرفتیم که دین حق همواره یکی بـیـش نـیـست و ممکن نیست همه ادیان بر حق باشند, اگر کسی بدون داشـتـن دیـن حق و باور درست, کارهای نیک و شایسته مورد پسند و خواست شرع انجام دهد, آیا کار او پاداش خواهد داشت؟
پـرسـشهایی از این دست, مدتهاست که محققان و اندیشه وران را به اندیشه وا داشته و بحثهایی هم ارأه شده است.
شـهـیـد مرتضی مطهری از طرح کنندگان نخستین این بحث به شمار می رود که می نویسد:
(... آیـا دیـنی غیر دین اسلام مقبول است و یا دین مقبول, منحصر بـه اسـلام است؟ و به عبارت دیگر, آیا آنچه لازم است فقط این است که انسان یک دینی داشته باشد و حداکثر این است که آن دین منتسب بـه یـکـی از پیغمبران آسمانی باشد و دیگر فرق نمی کند که کدام یـک از ادیان آسمانی باشد, مثلا مسلمان یا مسیحی یا یهودی و حتی مجوسی باشد؟ یا این که در هر زمان دین حق یکی بیش نیست؟)
اسـتـاد شهید در کنار این بحث, مساله کارهای نیک نامسلمانان را بـه شـرح بـحث کرده است: اگر کسی بدون باور به دین حق, کار نیک پـذیـرفـتـه شده و مورد امضای دین حق را انجام دهد, آیا کار او پـاداش خـواهـد داشـت, یـا نـه؟ و آیـا شرط پاداش داشتن کارهای شایسته, ایمان به دین حق است یا نه؟ در دو, سـه دهـه اخیر, بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی, شماری, بـا تـرجـمـه آثار متکلمان و فیلسوفان غربی در این باب و بازگو کـردن انـدیـشه های آنان, به این گونه بحثها در محفلهای علمی و دانـشـگـاهـی دامـن زده اند. به نظر می رسد, دست کم, شماری از ایـنـان بـه انـگیزه های سیاسی و با هدف شبهه افکنی و سست کردن پـایـه هـای ایمان اسلامی در جوانان وارد این میدان شده و مسأل کـهـنـه و چند دهه پیش اروپا را با تفسیرها و تحلیل و بررسیهای نـادرسـت و در قـالـبـهـای جـدید قرار داده اند و می خواهند با دسـتاویزهای سست به متون دینی و بهره گیری از سروده های شاعران و قـطـعـه های ادبی و عرفانی آن را با معیارها و ترازهای اسلامی نـیـز سازوار جلوه دهند, حتی شماری از مدعیان روشنفکری به دروغ بـه عـالمانی پیرایه بسته اند که آنان حق را ویژه یک شریعت نمی دانند.
در ایـن نوشتار, برآنیم گذری و نظری بر اندیشه های اندیشه ور و فـیـلـسـوف بـزرگ دنیای اسلام, شهید مرتضی مطهری و بهره گیری از دیـدگاههای وی در این زمینه, داشته باشیم و درستی و یا نادرستی پـلـورالـیـزم دیـنـی و تـکـثـرگرایی را به بوته بحث بگذاریم و پـیـامـدهای تکثرگرایی دینی را از نظر بگذرانیم ولی پیش از آن, بـایـسـتـه اسـت بـه مـعنای پلورالیزم در فرهنگ غرب و کاربرد و قـرأـتـهـای گـونـاگون آن اشاره کنیم و گونه های پلورالیزم را یادآور شویم.
معنای پلورالیزم
پـلورالیزم از ریشه Plural به معنای جمع, فزونی و پرشمار است و در فـرهـنـگ هـای انـگـلیسی به معنای جمع گرایی, چند گانگی و تـکثرگرایی به کار رفته است. همچنین به حکومتهای أتلافی که از چـند حزب, گاه مخالف هم به وجود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
خرپا
خرپاها کابرد های زیادی در پل ها و سقف ها و... دارند و خوبی اونها اینه که سبک هستند و معمولا در مقابل بار وارده از وزنشون صرف نظر می شه بهترین شکلشو میتونید در جرثقیل ببینید.در اکثر موارد خرپاها بصورت اعضای مثلثی که در کنار هم طوری جوش داده میشود که اتصالات که گره (Joint) نامیده میشوند بصورت لولایی عمل کنند.قرار داد ما در خرپاها بدین صورت است که نیروها در گره ها وارد میشوند و اگر نیرویی بر غیر گره یعنی عضو وارد شد بحث از خرپا خارج و به سمت قاب میره.خرپاها اعضای دو نیرویی هستند یعنی هر عضوشون رو که در نظر بگیریم، دو نیرو در دو سرش قرار داره که بزرگیشون با هم برابر و خط اثرهاشون یکسان و در جهت مخالف همدیگرند.خرپاها به سه گروه زیر تقسیم میشن:1) خرپاهای ساده یا Simple Trusses که شبکه بندی مثلثی در آنها کاملا رعایت شده2)خرپاهای مرکب یا Compounded Trusses : این نوع خرپاها از ترکیب مناسب در یا چند خرپای ساده ایجاد میشوند که این ترکیب میتونه بوسیله ی یک گره یا یک عصو ویا سه عضو موازی و غیر متقارب ایجاد شود.3)خرپاهای پیچیده و مبهمهرگاه عضو یا اعضای جدیدی به خرپا اضافه شوند بدون اینکه گره جدیدی به آن اضافه شود،خرپا یک خرپای نامعین ایستایی میشود.پایداری-ناپایداری-معینی-نامعینی خرپاها:اگر تعداد گره های خرپا را با j و تعداد عضو های آن که همان میله ها هستند رو با m و تعداد عضوهای خرپا رو با R نشون بدیم داریم:A) اگر m+R2j باشد خرپا نامعین استاتیکیست ولی پایداری و ناپایداری هندسی آن باید بررسی شود
استاندارد خرپا :
انحنای طولی : انحنای خرپا به طرف راست یا چپ نبایستی از 6 سانتی متر و یا 5/1 درصد طول آن تجاوز کند.
خیز وسط خرپا: بایستی حدود 1/0 درصد طول خرپا باشد.
پیچش طولی : خرپا نباید دارای پیچش طولی باشد اما حداکثر تا5/7 سانتی متر یا 1 درصد طول بلا مانع است .
میلگرد های طولی خرپا : بایستی کاملا صاف باشد و نباید هیچگونه خم یا پیچشی داشته باشد .
زیگزاگ خرپا : بایستی کاملا صاف باشد خم زیگزاگها باید ایکس قرینه و مشابه باشد.
محل برش خرپا: در ماشین خرپا سازی اتریشی حداکثر میتواند تا 10 میلیمتر از وسط زیگزاگ یا جوش عقب تر یا جلوتر باشد این محل در ماشین خرپا سازی ایتالیایی نسبت به وسط ضلع زیگزاگ میتواند 20+ تا 20- میلیمتر باشد.
فاصله افقی پشت تا پشت میلگردهای پایینی خرپا: بایستی 10 سانتی متر باشد مقدار فوق نباید از 8 سانتی متر کمتر و از 12 سانتی متر بیشتر باشد.
فاصله عمودی (ارتفاع) : بایستی معادل ارتفاع اسمی خرپا باشد تغییرات تا 5 سانتی متر بلا مانع است .
طول خرپا : طول خرپا 6 متر به بالا بایستی حداقل 1 سانتی متر و حداکثر 4 سانتی متر از طول موردنظر بلند تر باشد در مورد خرپاهای کوتاه تر از 6 متر این رقم یه 1 سانتی متر و3 سانتی متر تغییر می کند البته در مورد سفارش های خاص بر اساس آن اقدام میگردد.
(تغییر طولی از 2- تا 10+ سانتی متر )نیز با توجه به مقررات قابل قبول می باشد.
جوش خرپا : نبایستی با بسته شدن کامل دهانه آن یا با باز شدن دهانه آن تا حداکثر 8 سانتی متر (پشت تا پشت ) شکسته شود میزان باز شدن ایده آل بیش از 20 سانتی متر است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 130
نقش پل در رابطه
با شهر اصفهان
در ارتباط با شهرهائی که با رودخانه همراه بوده اند و نقش رودخانه عامل مهمی در حیات آنها داشته است پل مطرح می شود.اصفهان شهری در کنار رودخانه ی زاینده رود به همراه موقعیت خاص خویش در منطقه پر عبور از قدیم تا کنون در ارتباط با رودخانه نقش مهمی را در جهت سازه های مختلط با پل داشته است.
یهودیه و جی دو شهر در منطقه اصفهان امروزی به وسیله پل شهرستان به بخش جنوبی رودخانه زاینده رود مرتبط می شوند.
پل شهرستان دارای چندین اهمیت در منطقه به حساب می آید در درجه اول تنها راه ارتباطی با بخش جنوبی رودخانه و در درجه بعدی به عنوان مرکز کنترل در جهت ورود و خروج اجناس باجگیری شناسائی افرادی که به منطقه وارد و خارج می شود.
گفته میشود که پلی نیز در قبل از صفویه در منطقه اصفهان ساخته می شود و این پل در جای فعلی پل خواجو قرار داشته است و با طرح اندازی جدید توسط شاه عباس برای شهر اصفهان در جهت تقویت شبکه ارتباطی خویش که بر مبنای چهار باغ قرار داشته این پل مسدود می گردد که بعدها پل خواجو طراحی می شود.
البته بایستی توجه داشت که هنوز پل خواجو در این زمان طرح نبود و پل عباس آباد پلی که در این قسمت قرار داشته مورد توجه بوده است.
بستن پل خواجو به عنوان راه ارتباطی در جهت برگردان شبکه اقتصادی از جهت شرق به غرب بوده است وبعدا” که قدرت حکومتی صفوی در اصفهان پای محکم می کند شاه عباس با ساختن پل خواجو در این مکان شبکه سازی کالبدی اصفهان را کامل می سازد.
عاملی دیگری نیز در ساختن پلها در این شهر مورد توجه بوده و آن بنای این پلها به صورتی متفاوت از دیگر پلها در کشور. این عمل به صورت خاصی جامع عمل به خود پوشانیده است.
الف ـ نمای پلها شباهت به کاروانسرا در دوران صفویه دارد و مخصوصا” با توجه به قسمت شاه نشین پل و بر جهان ابتدا و انتهای این شباهت بیشتر می گردد.البته این شباهت را شاید بایستی در جهت ارتباطات بین شهری مطرح میگردد و پل همین موقعیت را در دو قسمت رودخانه ایفا می کند.
ب ـ حجم پلها شبیه به حجم پلهای اروپایی قرون رنسانس است(فلورانس ـ ونیز) که در ارتباط با مردم ساخته میشوند ـ فرم غرفه هائی به عنوان فروش تفریح چایخانه ها و غیره که پلهای دوران صفویه نیز شاید در این جهت تقلید شده باشند ولی به علت موقعیت سوق الجیشی که پیدا میکند شاه عباس را از این تفکر منصرف میسازد.
این دو عامل (الف و ب ) با منظر شهری ارتباط خاص بر قرار می سازند مجموعه بیشه ها ـ رودخانه و بالاخره عمارتی میان آب حتی در این مسئله کاربدان جای می رسد و مسئله ارتباطی پل در مرحله دوم قرار می گیرد. دو پل الله وردیخان و خواجو از نظر فنی ساختمان نیز در حدی مطرح می شوند که صرف نظر از عامل عبوری به عنوان پل مطرح کننده مسئله تقسیم آب تفریح و بالاخره داد و ستد مردم قرار می گیرند.بخش تقسیم آب پل خواجو شاید با جراٌت بتوان به عنوان یک شاهکار فنی ساختمانی مطرح ساخت که امروزه با پیچیدگی فراوانی در کیلومتری به چند دورتر صورت می گیرد. عامل تقسیم آب به همراه مادیها( جویهای تقسیم به اراضی آب ) در سطح منطقه جز طرحهای مهندسی و طرح انداز صفوی شیخ بهائی دانست در جمع سازه های کالبدی شهر اصفهان به خوبی قدرت حکومتی مشاهده می گردد که این قدرت با سیاست خاص برنامه ریزی شهری و با شناخت بر عوامل اقتصادی مردم که همه چیز را تابع خویش می کند چگونه قدمت و استحکام خویش را در جامعه ای پایدار ساخته و حتی بعد از انقراض قدرت حکومتی به عنوان استثنا ٌ در تاریخ این شهر با تمام آن خصوصیات با جزئی تغییرات قدرتهای حکومتی دیگر باقی و بر جا می ماند.
مراحل اهمیت رودخانه به همراه پلهایش به صورت زیر می توان عنوان کرد:
الف ـ یهودیه قلعه تبرک جی به همراه پل شهرستان پل مارنان.
ب ـ مسجد جامع میدان کهنه، قلعه تبرک پل شهرستان،پل مارنان.
ج ـ مسجد جامع میدان نقش جهان، چهار باغ، پل الله وردیخان.
د ـ مسجد جامع میدان نقش جهان،چهارباغ. پل الله وردیخان،پل مارنان، پل خواجو.
چهار باغ برای شاه عباس در طرح جدید شهری که عنوان می کرد اهمیت زیادی داشت و در این جهت بود که می خواست اولاٌ قدمت و کشش شاهرگ اقتصادی بازار را از طرف شرق به غرب برگردانیده شود. دوما” با تضعیف این عامل اقتصادی عامل بعدی یعنی پل شهرستان ضعیف می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 130
نقش پل در رابطه
با شهر اصفهان
در ارتباط با شهرهائی که با رودخانه همراه بوده اند و نقش رودخانه عامل مهمی در حیات آنها داشته است پل مطرح می شود.اصفهان شهری در کنار رودخانه ی زاینده رود به همراه موقعیت خاص خویش در منطقه پر عبور از قدیم تا کنون در ارتباط با رودخانه نقش مهمی را در جهت سازه های مختلط با پل داشته است.
یهودیه و جی دو شهر در منطقه اصفهان امروزی به وسیله پل شهرستان به بخش جنوبی رودخانه زاینده رود مرتبط می شوند.
پل شهرستان دارای چندین اهمیت در منطقه به حساب می آید در درجه اول تنها راه ارتباطی با بخش جنوبی رودخانه و در درجه بعدی به عنوان مرکز کنترل در جهت ورود و خروج اجناس باجگیری شناسائی افرادی که به منطقه وارد و خارج می شود.
گفته میشود که پلی نیز در قبل از صفویه در منطقه اصفهان ساخته می شود و این پل در جای فعلی پل خواجو قرار داشته است و با طرح اندازی جدید توسط شاه عباس برای شهر اصفهان در جهت تقویت شبکه ارتباطی خویش که بر مبنای چهار باغ قرار داشته این پل مسدود می گردد که بعدها پل خواجو طراحی می شود.
البته بایستی توجه داشت که هنوز پل خواجو در این زمان طرح نبود و پل عباس آباد پلی که در این قسمت قرار داشته مورد توجه بوده است.
بستن پل خواجو به عنوان راه ارتباطی در جهت برگردان شبکه اقتصادی از جهت شرق به غرب بوده است وبعدا” که قدرت حکومتی صفوی در اصفهان پای محکم می کند شاه عباس با ساختن پل خواجو در این مکان شبکه سازی کالبدی اصفهان را کامل می سازد.
عاملی دیگری نیز در ساختن پلها در این شهر مورد توجه بوده و آن بنای این پلها به صورتی متفاوت از دیگر پلها در کشور. این عمل به صورت خاصی جامع عمل به خود پوشانیده است.
الف ـ نمای پلها شباهت به کاروانسرا در دوران صفویه دارد و مخصوصا” با توجه به قسمت شاه نشین پل و بر جهان ابتدا و انتهای این شباهت بیشتر می گردد.البته این شباهت را شاید بایستی در جهت ارتباطات بین شهری مطرح میگردد و پل همین موقعیت را در دو قسمت رودخانه ایفا می کند.
ب ـ حجم پلها شبیه به حجم پلهای اروپایی قرون رنسانس است(فلورانس ـ ونیز) که در ارتباط با مردم ساخته میشوند ـ فرم غرفه هائی به عنوان فروش تفریح چایخانه ها و غیره که پلهای دوران صفویه نیز شاید در این جهت تقلید شده باشند ولی به علت موقعیت سوق الجیشی که پیدا میکند شاه عباس را از این تفکر منصرف میسازد.
این دو عامل (الف و ب ) با منظر شهری ارتباط خاص بر قرار می سازند مجموعه بیشه ها ـ رودخانه و بالاخره عمارتی میان آب حتی در این مسئله کاربدان جای می رسد و مسئله ارتباطی پل در مرحله دوم قرار می گیرد. دو پل الله وردیخان و خواجو از نظر فنی ساختمان نیز در حدی مطرح می شوند که صرف نظر از عامل عبوری به عنوان پل مطرح کننده مسئله تقسیم آب تفریح و بالاخره داد و ستد مردم قرار می گیرند.بخش تقسیم آب پل خواجو شاید با جراٌت بتوان به عنوان یک شاهکار فنی ساختمانی مطرح ساخت که امروزه با پیچیدگی فراوانی در کیلومتری به چند دورتر صورت می گیرد. عامل تقسیم آب به همراه مادیها( جویهای تقسیم به اراضی آب ) در سطح منطقه جز طرحهای مهندسی و طرح انداز صفوی شیخ بهائی دانست در جمع سازه های کالبدی شهر اصفهان به خوبی قدرت حکومتی مشاهده می گردد که این قدرت با سیاست خاص برنامه ریزی شهری و با شناخت بر عوامل اقتصادی مردم که همه چیز را تابع خویش می کند چگونه قدمت و استحکام خویش را در جامعه ای پایدار ساخته و حتی بعد از انقراض قدرت حکومتی به عنوان استثنا ٌ در تاریخ این شهر با تمام آن خصوصیات با جزئی تغییرات قدرتهای حکومتی دیگر باقی و بر جا می ماند.
مراحل اهمیت رودخانه به همراه پلهایش به صورت زیر می توان عنوان کرد:
الف ـ یهودیه قلعه تبرک جی به همراه پل شهرستان پل مارنان.
ب ـ مسجد جامع میدان کهنه، قلعه تبرک پل شهرستان،پل مارنان.
ج ـ مسجد جامع میدان نقش جهان، چهار باغ، پل الله وردیخان.
د ـ مسجد جامع میدان نقش جهان،چهارباغ. پل الله وردیخان،پل مارنان، پل خواجو.
چهار باغ برای شاه عباس در طرح جدید شهری که عنوان می کرد اهمیت زیادی داشت و در این جهت بود که می خواست اولاٌ قدمت و کشش شاهرگ اقتصادی بازار را از طرف شرق به غرب برگردانیده شود. دوما” با تضعیف این عامل اقتصادی عامل بعدی یعنی پل شهرستان ضعیف می