لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 66 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وسواس
وسواس از اختلالات اضطرابی انسانهاست که پایه ی زیست شناختی دارد. وسواس گاهی از کودکی شروع میشود ولی نمونه های آن را در تمام گروه های سنی می توان مشاهده کرد و یکی از شایع ترین رفتارهای درونی انسان است و نیرویی بی ریشه ولی قوی است که انسان را به انجام و یا بازداشتن از اعمالی وادار می کند. در آیاتی از قرآن کریم وسواس به معنی افکار بیهوده و مضری آمده که در ذهن خطور میکند. وسواس به عنوان بیماری پیچیده، آزار دهنده و اسارت آور معرفی شده است که شخص را مجبور میکند تا رفتاری بر خلاف میل و اراده انجام دهد و با آنکه می داند افکار و رفتارش بیهوده است ولی خود را در رهایی از آن ناتوان می بیند. مبتلا شدن یکی از اعضای خانواده به این اختلال علاوه بر اینکه احتمال دارد الگوی دیگران مخصوصاً کودکان واقع شود. یقیناً اثر سویی در کارکرد نظام خانواده خواهد داشت، بطوری که بیم آن میرود تا مسائل مهم زندگی مورد غفلت قرار گیرد و یا به علت ترس و شرمندگی از فاش شدن نشانه های وسواس نزد دیگران خانواده از معاشرت با دوستان و اقوام دوری نماید. از این رو به شناسایی و راههای پیشگیری از آن می پردازیم.
وسواس در ادبیات فارسی
کلمه وسواس در زبان فارسی بیشتر شامل مفهوم اعمال اضطراری اجباری میگردد. در حالیکه معادل این واژه در زبان های انگلیسی و فرانسه بیشتر بر افکار و محتویات ذهنی مزاحم ناخواسته و غیر قابل اجتنابی که بیماران وسواسی از آنها شکایت دارند دلالت میکند. اعمال تکراری و اجبار آمیزی که غالباً به دنبال این افکار از مریض سر می زند با عنوان اجبارها یا واکنش های اجباری اضطراری بیان میشود.
مفهومی که برای آن در زبان فارسی لفظ واحدی وجود ندارد. اصطلاح وسوسه که ذکر آن در قرآن مجید نشانه قدمت آن است در زبان های عربی و فارسی نیز در اصل به نوعی اندیشه و محتوای ذهنی ناخواسته و نا مطلوب دلالت میکند.
دوران پزشکی مو صر اصطلاح وسواس را برای توصیف جریان فکر و اندیشه پیوسته و ناخواسته که مریض قادر به خارج کردن آن از ذهن خود نیست به کار میبرند. پس وسواس به معنای مرضی کلمه عبارتست از نوعی احساس اجباری برای تکرار و تعقیب افکار و اعمال که مریض خود بر بیهوده و بی معنا بودن آن و نیز واکنش منفی اطرافیان که ممکن است جنبه ترحم، تمسخر و در نهایت مخالفت علنی داشته باشد آگاه است.
«لغت وسواس»
وسواس به همان گونه که از نامش بر می آید بیماری ویژه ای است که ویژگی بارز آن وسوسه انگیزی یا حالت وسواس است. در اصطلاح اهل لغت حدیث نفس است، یعنی کلامی که در باطن انسان است و نیرویی بی ریشه ولی قوی که به امر و نهی انسان، واداشتن او به ارتکاب عملی و یا بازداشتن او از انجام دادن امری می پردازد. در برخی از آیات قرآن وسواس به معنی افکار بیهوده و مضری آمده است که در ذهن خطور می کند و در صورت تحقق و وقوع خارجی در می یابیم که امری باطل و بیهوده بوده است. قاموس قرآن آن را به معنی حدیث نفس گرفته است و کلامی از باطن، خواه از سوی شیطان و خواه از خود انسان. تفسیر مجمع البیان وسواس را از وسوسه دانسته است و آن خواندن به سوی چیزی است با صدای آهسته و تفسیر المیزان وسوسه را به معنای آن چیزی می داند که باطن و درونش با او سخن گوید.
«ماهیت وسواس»
وسواس را عبارت از یک محتوای نفسانی، به صورت فکر، خیال، میل و کشش یا حرکت به همراه یک احساس اجبار درونی و مقاومت ناپذیری ذکر کرده اند که اساس آن هیجان شدید و درونی و مقاومت ناپذیری ذکر کرده اند که اساس آن هیجان شدید درونی است و به صورت اعمال بی رویه در فرد ظاهر میشود. ظهور آن افکار و احساس که دارای جنبه مزاحمت است به صورت غیر ارادی در بخش خود آگاه ذهن است که به اصطلاح روانکاوان با من، یا شخصیت اصیل او در مقابله و معاوضه بوده و باعث پیدایش اضطراب میشود. به خاطر آثار و جنبه های مختلف این بیماری است که برخی آن را نوراستنی عمیق و برخی دیگر آن را اختلالی عصبی- روانی یا پسیکونوروز نامیده اند و این هر دو حکایت از ناتوانیهای عمیق بیمار دارد.
در تعریفی دیگر وسواس را این طور بیان کرده اند. عبارتست از رفتارها، عقاید، افکار یا تصوراتی که تکرار شونده و پایدار است.
برخی معتقدند که وسواس نوعی غریزه واخورده و نا آگاه است. حالتی که در آن فکر، میل با عقیده ای خاص که اغلب و هم آمیز و اشتباه است، آدمی را در بند خود می گیرد، به طوری که اختیار و اراده را از او سلب میکند.
توصیف بیماری وسواس اجباری از تاریخ معرفی اولیه آن توسط اسکیردل در 1838 میلادی تا کنون تغییری نیافته است. یک ایده فکر، تصور یا حرکت مکرر یا مصربا نوعی احساس اجباری و ناچاری ذهنی و علاقه به شخصیت خود بوده از غیر عادی و نابهنجاری بودن رفتار خود آگاه است. راهنمای تشخیص و آماری انجمن روان پزشکان آمریکا بیماری وسواس را این چنین تعریف میکند: ویژگی اصلی این بیماری وسواس ها یا اعمال، اضطراری مکرر میباشد و به عنوان تجارب و احساسات ارادی تلقی نمیشود بلکه به صورت آرمان هایی جلوه می کنند که از خارج به میزان آگاهی خود هجوم آورده باشند و فرد خیلی می کوشد این افکار ناخواسته را سرکوب کند یا آنها را نادیده بگیرد.
«تظاهرات بالینی و طبقه بندی»
اختلال وسواسی اجباری دارای دو جنبه شناختی و رفتار است. این تقسیم بندی بر حسب، نوع رفتار مسائل مفهومی جدی به وجود می آورد که به موقع بررسی ارتباط علایم بیماری با اضطراب به چشم می خورد. اختلاف وسواسی اجباری را معمولاً بر حسب نوع رفتار تشریفاتی یعنی شستن یا تمیز کاری بررسی کردن شکل های نادر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 66 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وسواس
وسواس از اختلالات اضطرابی انسانهاست که پایه ی زیست شناختی دارد. وسواس گاهی از کودکی شروع میشود ولی نمونه های آن را در تمام گروه های سنی می توان مشاهده کرد و یکی از شایع ترین رفتارهای درونی انسان است و نیرویی بی ریشه ولی قوی است که انسان را به انجام و یا بازداشتن از اعمالی وادار می کند. در آیاتی از قرآن کریم وسواس به معنی افکار بیهوده و مضری آمده که در ذهن خطور میکند. وسواس به عنوان بیماری پیچیده، آزار دهنده و اسارت آور معرفی شده است که شخص را مجبور میکند تا رفتاری بر خلاف میل و اراده انجام دهد و با آنکه می داند افکار و رفتارش بیهوده است ولی خود را در رهایی از آن ناتوان می بیند. مبتلا شدن یکی از اعضای خانواده به این اختلال علاوه بر اینکه احتمال دارد الگوی دیگران مخصوصاً کودکان واقع شود. یقیناً اثر سویی در کارکرد نظام خانواده خواهد داشت، بطوری که بیم آن میرود تا مسائل مهم زندگی مورد غفلت قرار گیرد و یا به علت ترس و شرمندگی از فاش شدن نشانه های وسواس نزد دیگران خانواده از معاشرت با دوستان و اقوام دوری نماید. از این رو به شناسایی و راههای پیشگیری از آن می پردازیم.
وسواس در ادبیات فارسی
کلمه وسواس در زبان فارسی بیشتر شامل مفهوم اعمال اضطراری اجباری میگردد. در حالیکه معادل این واژه در زبان های انگلیسی و فرانسه بیشتر بر افکار و محتویات ذهنی مزاحم ناخواسته و غیر قابل اجتنابی که بیماران وسواسی از آنها شکایت دارند دلالت میکند. اعمال تکراری و اجبار آمیزی که غالباً به دنبال این افکار از مریض سر می زند با عنوان اجبارها یا واکنش های اجباری اضطراری بیان میشود.
مفهومی که برای آن در زبان فارسی لفظ واحدی وجود ندارد. اصطلاح وسوسه که ذکر آن در قرآن مجید نشانه قدمت آن است در زبان های عربی و فارسی نیز در اصل به نوعی اندیشه و محتوای ذهنی ناخواسته و نا مطلوب دلالت میکند.
دوران پزشکی مو صر اصطلاح وسواس را برای توصیف جریان فکر و اندیشه پیوسته و ناخواسته که مریض قادر به خارج کردن آن از ذهن خود نیست به کار میبرند. پس وسواس به معنای مرضی کلمه عبارتست از نوعی احساس اجباری برای تکرار و تعقیب افکار و اعمال که مریض خود بر بیهوده و بی معنا بودن آن و نیز واکنش منفی اطرافیان که ممکن است جنبه ترحم، تمسخر و در نهایت مخالفت علنی داشته باشد آگاه است.
«لغت وسواس»
وسواس به همان گونه که از نامش بر می آید بیماری ویژه ای است که ویژگی بارز آن وسوسه انگیزی یا حالت وسواس است. در اصطلاح اهل لغت حدیث نفس است، یعنی کلامی که در باطن انسان است و نیرویی بی ریشه ولی قوی که به امر و نهی انسان، واداشتن او به ارتکاب عملی و یا بازداشتن او از انجام دادن امری می پردازد. در برخی از آیات قرآن وسواس به معنی افکار بیهوده و مضری آمده است که در ذهن خطور می کند و در صورت تحقق و وقوع خارجی در می یابیم که امری باطل و بیهوده بوده است. قاموس قرآن آن را به معنی حدیث نفس گرفته است و کلامی از باطن، خواه از سوی شیطان و خواه از خود انسان. تفسیر مجمع البیان وسواس را از وسوسه دانسته است و آن خواندن به سوی چیزی است با صدای آهسته و تفسیر المیزان وسوسه را به معنای آن چیزی می داند که باطن و درونش با او سخن گوید.
«ماهیت وسواس»
وسواس را عبارت از یک محتوای نفسانی، به صورت فکر، خیال، میل و کشش یا حرکت به همراه یک احساس اجبار درونی و مقاومت ناپذیری ذکر کرده اند که اساس آن هیجان شدید و درونی و مقاومت ناپذیری ذکر کرده اند که اساس آن هیجان شدید درونی است و به صورت اعمال بی رویه در فرد ظاهر میشود. ظهور آن افکار و احساس که دارای جنبه مزاحمت است به صورت غیر ارادی در بخش خود آگاه ذهن است که به اصطلاح روانکاوان با من، یا شخصیت اصیل او در مقابله و معاوضه بوده و باعث پیدایش اضطراب میشود. به خاطر آثار و جنبه های مختلف این بیماری است که برخی آن را نوراستنی عمیق و برخی دیگر آن را اختلالی عصبی- روانی یا پسیکونوروز نامیده اند و این هر دو حکایت از ناتوانیهای عمیق بیمار دارد.
در تعریفی دیگر وسواس را این طور بیان کرده اند. عبارتست از رفتارها، عقاید، افکار یا تصوراتی که تکرار شونده و پایدار است.
برخی معتقدند که وسواس نوعی غریزه واخورده و نا آگاه است. حالتی که در آن فکر، میل با عقیده ای خاص که اغلب و هم آمیز و اشتباه است، آدمی را در بند خود می گیرد، به طوری که اختیار و اراده را از او سلب میکند.
توصیف بیماری وسواس اجباری از تاریخ معرفی اولیه آن توسط اسکیردل در 1838 میلادی تا کنون تغییری نیافته است. یک ایده فکر، تصور یا حرکت مکرر یا مصربا نوعی احساس اجباری و ناچاری ذهنی و علاقه به شخصیت خود بوده از غیر عادی و نابهنجاری بودن رفتار خود آگاه است. راهنمای تشخیص و آماری انجمن روان پزشکان آمریکا بیماری وسواس را این چنین تعریف میکند: ویژگی اصلی این بیماری وسواس ها یا اعمال، اضطراری مکرر میباشد و به عنوان تجارب و احساسات ارادی تلقی نمیشود بلکه به صورت آرمان هایی جلوه می کنند که از خارج به میزان آگاهی خود هجوم آورده باشند و فرد خیلی می کوشد این افکار ناخواسته را سرکوب کند یا آنها را نادیده بگیرد.
«تظاهرات بالینی و طبقه بندی»
اختلال وسواسی اجباری دارای دو جنبه شناختی و رفتار است. این تقسیم بندی بر حسب، نوع رفتار مسائل مفهومی جدی به وجود می آورد که به موقع بررسی ارتباط علایم بیماری با اضطراب به چشم می خورد. اختلاف وسواسی اجباری را معمولاً بر حسب نوع رفتار تشریفاتی یعنی شستن یا تمیز کاری بررسی کردن شکل های نادر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
وسواس چیست و چگونه آنرا درمان کنیم؟
وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت دربرابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبتبه شخصیتخود بوده از غیر عادى و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نوروزهاى شدید مىدانند که تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب و او را در سازگارى با محیط دچار اشکال مىسازد و این عدم تعادل و اختلال داراى صورتى آشکار است. روانکاوان نیز وسواس را نوعى غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفى مىکنند و آن را حالتى مىدانند که در آن، فکر، میل، یا عقیدهاى خاص، که اغلب وهمآمیز و اشتباه است آدمى را در بند خود مىگیرد، آنچنان که حتى اختیار و اراده را از او سلب کرده و بیمار را وامىدارد که حتى رفتارى را برخلاف میل و خواستهاش انجام دهد و بیمار هرچند به بیهودگى کار یا افکار خودآگاه است اما نمىتواند از قید آن رهایى یابد. وسواس به صورتهاى مختلف بروز مىکند و در بیمار مبتلاى به آن این موارد ملاحظه مىشود : اجتناب؛ تکرار و مداومت؛تردید؛شک در عبادت؛ترس؛دقت و نظم افراطى؛اجبار و الزام؛احساس بن بست؛عناد و لجاجت. علائم دیگر:در مواردى وسواس بصورت، خود را در معرض تماشا گذاردن، دله دزدى، آتش زدن جایى، درآوردن جامه خود، بیقرارى، بهانهگیرى، بىخوابى، بدخوابى، بىاشتهایى،... متجلى مىشود آنچنانکه به اطرافیانش این احساس دست مىدهد که نکند دیوانه شده باشد. انواع وسواس:وسواسهایى که تمام فکر و اندیشه افراد را تحت تاثیر قرار داده و احاطهشان مىکند معمولا بصورتهاى زیر است: وسواس فکرى: این وسواس بصورتهاى مختلف خود را نشان مىدهد که برخى از نمونههاى آن بشرح زیر است: اندیشه درباره بدن: بدین گونه که بخشى مهم از اشتغالات ذهنى و فکرى بیمار متوجه بدن اوست. او دائما به پزشک مراجعه مىکند و در صدد بهدست آوردن دارویى جدید براى سلامتبدن است. رفتار حال یا گذشته: مثلا در این رابطه مىاندیشد که چرا در گذشته چنین و چنان کرده؟ آیا حق داشته است فلان کار را انجام دهد یا نه؟ و یا آیا امروز که مرتکب فلان عملى مىشود آیا درست مىاندیشد یا نه؟ تصمیمات او رواستیا ناروا ؟ در رابطه با اعتقادات: زمانى فکر وسواسى زمینه را براى تضادها و مغایرتهاى اعتقادى فراهم مىسازد. مسایلى در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را بخود مشغول مىدارد. اندیشه افراطى: زمانى وسواس در مورد امرى بصورت افراط در قبول یا رد آن استبا اینکه بیمار خلاف آن را در نظر دارد ولى بصورتى است که گویى اندیشه مزاحمى بر او مسلط است که او را ناگزیر به دفاع از یک اندیشه غلط مىسازد، از آن دفاع و یا آن را طرد مىکند بدون اینکه آن مساله کوچکترین ارتباطى با زندگى او داشته باشد; مثلا در رابطه با دارویى عقیدهاى افراطى پیدا مىکند بگونهاى که طول عمر، بقاى زندگى و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو مىداند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتیجهاى دست نیابد. 2- وسواس عملى: وسواس عملى به شکلهاى گوناگون خود را بروز مىدهد که ما به نمونهها و مواردى از آن اشاره مىکنیم : شستشوى مکرر: مردم بر حسب عادت تنها همین امر را وسواس مىدانند و این بیمارى در نزد زنان رایجتر است. رفتار منحرفانه: جلوه آن در مواردى بصورت دزدى است و این امر حتى در افرادى دیده مىشود که هیچگونه نیاز مادى ندارند. دقت وسواسى: نمونهاش را در منظم کردن دگمه لباس و... مىبینیم و وضعیت فرد بگونهاى است که گویى از این امر احساس آرامش مىکند. شمردن: شمردن و شمارشها در مواردى مىتواند از همین قبیل بحساب آید مثل شمردن نردهها با اصرار بر این که اشتباهى در این امر صورت نگیرد. راه رفتن: گاهى وسواسها بصورت راه رفتن اجبارى است. شخص از این سو به آن سو راه مىرود و اصرار دارد که تعداد قدمها معین و طبق ضابطه باشد. مثلا فاصله بین دو نقطه از ده قدم تجاوز نکند و هم از آن کمتر نباشد. 3- وسواس ترس: صورتهاى ترس وسواسى عبارت است از: ترس از آلودگى - ترس از مرگ - ترس از دفع - ترس از محیط محدود - ترس از امرى خلاف اخلاق - ترس از تحقق آرزو. 4- وسواس الزام: در این نوع وسواس نمىتواند خود را از انجام عمل و یا فکرى بیرون آورد و در صورت رهایى از آن فکر و خوددارى از آن عمل موجبات تنش در او پدید خواهد آمد. وسواس در چه کسانی بروز می کند؟ الف) در رابطه با سن تجارب حیات عادى افراد نشان مىدهد که وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پایه گرفته و تدریجا رشد مىکند. اگر در آن ایام شرایط براى درمان مساعد باشد بهبودهاى نسبى و دورهاى پدید مىآید وگرنه بیمارى سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایى که خود بیمار به ستوه مىآید. ب) در رابطه باهوش: بررسیهاى علمى نشان دادهاند که وضع هوشى آنها در سطحى متوسط و حتى بالاتر از حد متوسط است. وسواسىهایى که داراى هوش اندک و یا با درجه ضعیف باشند بسیار کمند بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر کمهوشى شان شود. ج) در رابطه با اعتقاد: د) در رابطه با شخصیت و محیط: تجارب نشان دادهاند آنهایى که در زندگى شخصى حساسترند امکان ابتلایشان به بیمارى وسواس بیشتر است و غلبه وسواس بر آنها زیادتر است. در بین فرزندانى که والدینشان معمولا محکومشان مىکنند این بیمارى بیشتر دیده مىشود. پارهاى از تحقیقات نشان دادهاند که شخصیت والدین و حتى صفات ژنتیکى، روابط همگن خویى و محیطى در این امور مؤثرند بهمین نظر وسواس در بین دوقلوهاى یکسان بیشتر دیده مىشود تا در دیگران، اگر چه ریشههاى اساسى و کلى این امر کاملا مشهود نیست. مساله شخصیت را اگر با دامنهاى وسیعتر مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید که این امر حتى در برگیرنده افراد و اشخاص از نظر جوامع هم خواهد بود. وسواس بر خلاف بیمارى هیسترى است که اغلب در جوامع عقب نگهداشته شده دیده مىشود، در جوامع بظاهر متمدن و پیشرفته و حتى در بین افراد هوشمند هم بمیزانى قابل توجه دیده مىشود. ریشههاى خانوادگى وسواس در مورد ریشه و سبب این بیمارى مطالب بسیارى ذکر شده که اهم آنها عبارتند از وراثت، شخصیت زیر ساز یا الحاقى، وضع هوشى، عوامل اجتماعى، عوامل خانوادگى، عوامل اتفاقى، رقابتها، منعها و... که ما ذیلا به مواردى از آن اشاره مىکنیم. الف) وراثت: تحقیقات برخى از صاحبنظران نشان داده است که حدود چهل درصد وسواسیها، این بیمارى را از والدین خود به ارث بردهاند، اگرچه گروهى دیگر از محققان جنبه ارثى بودن آن را محتمل دانسته و قایل شدهاند، انتقال زمینههاى عصبى مىتواند ریشه و عاملى در این راه باشد. ب) تربیت : در این مورد مباحثى قابل ذکرند که اهم آنها عبارتند از: 1- دوران کودکى:اعتقاد گروهى از محققان این است که پنجاه درصد وسواسهاى افراد در سنین جوانى و پس از آن از دوران کودکى پایهگذارى شده و تاریخچه زندگى آنها حاکى از دوران کودکى ویژهاى است که در آن کشمکشها و مقاومتها و سرسختىهاى فوق العاده وجود داشته و کودک در برابر خواستههاى بزرگتران تاب مقاومت نداشته است. 2- شیوه تربیت:در پیدایش گسترش وسواس براى شیوه تربیت والدین نقش فوق العادهاى را باید قایل شد. بررسیها نشان مىدهد مادران حساس و کمال جو بصورتى ناخودآگاه زمینه را براى وسواسى شدن فرزندان فراهم مىکنند و مخصوصا والدینى که رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود بصورت دقیق مىخواهند و انعطاف پذیرى کمترى دارند در این رابطه مقصرند. تربیتخشک و مقرراتى در پیدایش و گسترش این بیمارى زیاد مؤثر است. نحوه از شیر گرفتن کودک بصورت ناگهانى، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و کنترل کودک در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است. 3- تحقیر کودک:عدهاى از بیماران وسواسى کسانى هستند که دائما این عبارت به گوششان خورده است که: آدم بى عرضهاى هستى، لیاقت ندارى، در خور آدم نیستى، بدرد زندگى نمىخورى... و از بابت عدم لیاقتخود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد رکوفتشنیده و تنبیه شدهاند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را براى ناراحتى عصبى و یا وسواس آنها فراهم کرده است. 4- ناامنىها:پارهاى از تحقیقات نشان دادهاند برخى از آنها که دوران حیات کودکى آشفتهاى داشته و با ترس و نا امنى همساز بودهاند بعدها به چنین بیمارى دچار شدهاند. آنها در مرحله کودکى وحشت از آن داشتهاند که نکند کار و رفتارشان مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد. اینان در دوران کودکى براى راضى کردن مربیان خود مىکوشیدند و سعى داشتهاند که دقتى افراطى درباره کارهاى خود روا دارند و در همه مسائل، با باریکبینى و موشکافى وارد شوند. 5- منعها:گاهى وسواس فردى بزرگسال نشات گرفته از منعهاى شدید دوران کودکى و حتى نوجوانى و جوانى است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیریهاى بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، اگر چه ممکن است کار را برطبق مذاق خواستاران پدید آورد معلوم نیست عاقبتخوش و میمونى داشته باشد. 6- خانواده افراد وسواسى: بررسیها نشان دادهاند: - اغلب وسواسىها والدین لجوج داشتهاند که در وظیفه خواهى از فرزندان سماجتبسیار نشان مىدادهاند. - ایرادگیر و عیبجو بودهاند اگر مختصر لغزشى از فرزندان خود مىدیدند، آن را به رخ فرزندان مىکشیدند. - خسیس و ممسک بودهاند به طورى که کودک براى دستیابى به هدفى ناگزیر به شیوهاى اصرارآمیز بوده است و بالاخره افرادى کم گذشت، طعنه زن، ملامتگر، بودهاند و کودک سعى مىکرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور کند تا سرزنش نشود. (6) درمان : براى درمان مىتوان از راه و رسمها و وسایل و ابزارى استفاده کرد که یکى از آنها تغییر محیطى است که بیمار در آن زندگى مىکند. 1- تغییر آب و هوا: دور ساختن بیمار از محیط خانواده و اقامت او در یک آسایشگاه و واداشتن او به زندگى در یک منطقه خوش آب و هوا براى تخفیف اضطراب و درمان بیمار اثرى آرامش بخش دارد و این امرى است که اولیاى بیمار مىتوانند به آن اقدام کنند. 2- تغییر شرایط زندگى:از شیوههاى درمان این است که زندگى بیمار را در محیطى دیگر بکشانیم و وضع او را تغییر دهیم. او را باید به محیطى کشاند که در آن مساله حیات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد و بناى اصلى شخصیت او از دستبردها دور و در امان باشد بررسیهاى تجربى نشان مىدهند که در مواردى با تغییر شرایط زندگى و حتى تغییر خانه و محل کار و زندگى بهبود کامل حاصل مىشود. 3- ایجاد اشتغال و سرگرمى:تطهیرهاى مکرر و دوبارهکارىها بدان خاطر است که بیمار وقت و فرصتى کافى براى انجام آن در خود احساس مىکند و وقت و زمانى فراخ در اختیار دارد. بدین سبب ضرورى است در حدود امکان سرگرمى او زیادتر گردد تا وقت اضافى نداشته باشد. اشتغالات یکى پس از دیگرى او را وادار خواهد کرد که نسبتبه برخى از امور بىاعتماد گردد، از جمله وسواس.