حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد هنر انتزاعی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

هنر انتزاعی سده بیستم را در چارچوب شیوه‌ای واحد و یکپارچه می توان محدود و مشخص کرد و نه به تعریض جامع و مانع می توان در آورد. زیرا طی هفتاد سال اخیر در عرصه گسترده آن تحولات بسیار به حصول پیوسته است و هنرمندان نوپردازی که «انتزاعگری» را هدف خود قرار داده اند برای رسیدن به آن مسیرهای مجزایی را در پیش گرفته‌اند.

از همان سال 1910 که اصطلاح (هنر انتزاعی) در تعریف آثار نقاشان و پیکرتراشانی به کار رفت که توجه به بازنهایی واقعیات مشهور نداشتند بلکه هدفشان تجسم بخشیدن به مفهومی کلی یا صورتی ذهنی و یا صرفاً ایجاد تجربه‌ای هبری و چه بسا عقلانی از راه ترکیب بخشی به خط و سطح و حجم و رنگ بود. نارسایی و ابهام آوازه (انتزاعی) به هنرشناسان آشکار می نمود. مگر نه هر اثر هنری از این جهت که جنبه ای یا نمایی از طبیعتی مشهود را از دیگر جنبه ها و نماهای ممکن به طور اخص جدا می سازد. و به تجسم در می آورد، اصالتاً خاصیت انتزاعی دارد؟ از سوی دیگر هنر انتزاعی، و بینش انتزاعی سابقه دارترین بروز هنری نوع بشر بوده که پیشینه اش به دوره پارینه سنگی، یعنی به بیش از پانزده هزار سال قبل می رسیده است و نمونه های بارز آن بسیاری از پیکره های الاهگان باروری ونقوش صخره ای است که از آن دوران بر جا مانده است. پس واژه انتزاعی چه پدیده و یا ویژگی نو ظهوری را می توانست به تعریف در آورد؟

مقوله‌ی هنر نیز نمایشی و آبستره عموماً در انتها بیشتر به نوعی جدل ختم می شود تا روشن کردن اصل موضوع مخالفان متحصب و حامیان این هنر، همواره به بن بست میرسند، زیرا انکار حقانیت این هنر همان قدر بی فایده است که سعی کردن در اثبات اصول آن به عنوان اصول جزمی هیچ قاعده‌ی هنری بخودی خود نمی تواند مورد تصدیق یا اعتراض قرار بگیرد، بلکه باید با مراجعه به کیفیت آثاری که ارائه می دهد، قضاوت شود. پس از نیم قرن تحول و انقلاب، غلیرغم مقبولیت کنونی این هنر در جهان، آبستره هنوز دارای مشکلات تاریخی و زیایی شناسی است. اصطلاح آبستره اغصولا دارای ایهام است و نتیجتاً نیاز به بحث دارد. زیرا به سادگی می توان ادعا کرد که هنر کلاً آبستره است و یا با پیکانو هم رأی شد که هنر مجرد اصلاً وجود ندارد و هرگونه تلاش برای یافتن اصطلاحی دیگر نیز بی نتیجه مانده است. یکی از مفسرترین این نهضت، میشل سوفور گفته است: (من هنری را آبسته میخوانم که بازگو کننده‌ی واقعیت شکلی نباشد حتی اگر این واقعیت نقطه‌ای باشد که هنرمند را از آن آغاز کرده است) هنر آبستره به دوره‌ی تاریخی تقسیم می گردد. دوره‌ی اولیه (1916-1910) زمانیکه هنر آبتسره نتیجه‌ی یک روند طبیعت بود. دوره‌ی دوم را که از 1917 با نهضت دیستامل آغاز گردید و هنوز هم ادامه دارد) در این دوره اصل مطلقی که هنرمند باآن آغاز به کار می‌کند، «تجدید به خاطر تجدید» است. اگر دوره‌ی اول راه «هنر آبستره» و دوره دوم را «هنر غیر نمایشی» بنامیم شاید موضوع روشن تر شود.

نقاشان پذیرفتند آنچه در هنرمند اهمیت دارد راه حل هایی نوینی برای مسائل فرم است. فرم نقش نخست را دارا است و موضوع نسبت به نقش ثانوی را دارد.

بنا به توجه به دهساله های اخیر معادلهای دیگری برای (هنر انتزاعی) به کار گرفته شده است. چون هنر (غیر بازنمایی) یا غیر طبیعتگری، هنر (غیر تصویری) و (هنر شی رد) که آخرین آنها است.

هنر انتزاعی اصالتاً خاصیت عقلانی و منطقی دارد، یا در بسیاری از آثار هنرمندان معاصر چون معادله ای ریاضی است که به صورتی مرئی در آمده باشد.

هنرمند انتزاعگر با مفاهیم کلی و صور ذهنی یا به گفته بعضی (مثل افلاطونی) سرو کار دارد. و هدفش مرئی ساختن آن صور در هیئتی کلی نما و عاری از جزئیات و خصوصیات فردی است.

کله در یک سخنرانی درباوهاوس بیان می‌کند که چگونه با ربط دادن خط ها، سایه ها و رنگ ها به یکدیگر و کم و زیاد کردن تاکیدها در نقاط مختلف اتود خود را آغاز کرده است تا بتواند به آن حالت تعادل یا صحت که همه نقاشان در پی اش بوده‌اند نائل آید. کله معتقد بود که این شیوه آفرینش صور ذهنی یا تمثالها بیش از هر گونه نسخه برداری طوطی وار به طبیعت است. می گفت به دلیل این که خود طبیعت است که به دست هنرمند،‎ آفرینشگری فاینینگر نقاش آمریکایی که او نیز در باوهاس کار می کرد راه حل مبتکرانه‌ای را عرضه کرد که آن عبارت بود از ساخت تصویر ها به کمک مثلت های روی هم افتاده به نحوی که گویی ترانسپارانت (یا نامحسوس اند) و حالتی از لایه های روی هم قرار گرفته‌اند را القاء می کننند بسیار شبیه به پرده های نامحسوسی که گاه در صحنه‌های تئاتر استفاده می شوند. از آنجا که این شکلی به نظر می رسند که پشت سر یکدیگر قرار دارند، تصور عمق را به ذهن قبادر می کنند.

پیکره های آدمی «خمری ک.ر» پیکرتراش انتزاعگر انگلیسی یا آثار کاملا تجزیه یافته و (ناب‌های) کنستانتین برانکوزی چون پیکره پرنده در فضا که مفهوم کلی (پرواز) را به قالبی مرئی در می آورد، و دیگر پیکره بوسه اثر به انکوزی که صورت ذهنی بوسه را در قالبی مکعبی و مجرد و غیر ضرروی و عاری داز احساس و نیز با ادراکی عقلانی از نمای کلی همه بوسه های آدمیان و بدون شباهت غینی با آنان مجسم می سازد. رهیافت وی



خرید و دانلود تحقیق در مورد هنر انتزاعی


تحقیق در مورد هنر و انقلاب 12ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

هنر و انقلاب

آفرینش آثار هنری پرولتری

بارها در این برنامه از ضروت آفرینش آثار هنری صحبت کرده ایم. و بارها نیز این سئوال روبرو شده ایم که هنر پرولتری یعنی چه؟ پاسخ به این سئوال نمی تواند مجرد از تعریف مقوله باشد. آثار هنری چیزی جزء اشکال ایدئولوژیک نیستند. یعنی ظروفی هستند مه در آن دیدگاه و نگرش کلی به جامعه و جهان منعکس میشود. ممکن است موضوع برخی آثار هنری، مسائل تماماً سیاسی یا تاریخی باشد، اما در آن حالت نیز آنچه وزنه اصلی آن آثار را تشکیل میدهد و بصورت جنبه ای پایدار بر ذهن مخاطبانش موثر می افتد، خطوط جهانبینی و دیدگاه کلی نهفته در اثر است. یعنی حتی در آثاری نظیر پوستر سیاسی، سرود یا فیلم تبلیغی، بازهم آنچه نهایتاً تقویت و تحکیم میشود، دیدگاهی است که از قبل در ذهن افراد ریشه و سابقه داشته و با سیاست موجود در این آثار سیاسی همجهت و منطبق است. این فقط مربوط به هنر پرولتری یا آثار هنری انقلابی نیست، بلکه مجموعه آثار هنری را در بر میگیرد. مثلا به فعالیتهای هنری جمهوری اسلامی نگاه کنید. وقتی وابستگان رژیم، فیلمی در مورد جنگ ارتجاعی ایران و عراق میساختند؛ اگر چه خود هدف کوتاه مدت و فوری را دنبال میکردند و آن توجیه جنگ و کمک به تبلیغات عوامفریبانه برای کشاندن مردم ـ بویژه جوانان ـ به حمایت و شرکت در جنگ بود، اما تاثیر آن فیلم تنها به مقطع 8 ساله جنگ مربوط نشده، و مجموعه ای از تفکرات خرافی، ایده های ارتجاعی در مورد رابطه فرد با جامعه، مقولات بی پایه ای نظیر فطرت انسانی و سرنوشت از پیش تعیین شده، نقش برتر مرد، تبعی بودن زنان و غیره را در بر میگرفت. طرح این نکات در آن فیلم، به شکل گیری ذهنیات و قوام یابی یک جهان بینی ارتجاعی کمک میکرد. البته هر چه یک اثر ـ اعم از انقلابی یا ارتجاعی ـ در قالبی قدرتمندتر و با ارزش تر از نظر هنری عرضه شود، میزان نفوذ و تاثیر ایدئولوژیکش بیشتر خواهد بود. مثلا میتوانید بنجل های سینمائی جمهوری اسلامی ـ خصوصاً سینمای جنگی اش ـ را با بعضی آثار قدرتمند غرب در مورد جنگهای ناعادلانه شان در نقاط مختلف جهان مقایسه کنید و فرق معامله را ببینید.

در هر صورت از زاویه مبارزه طبقاتی جاری و مداوم موجود در جامعه و جهان، آن اثری را میتوان مبین هنر پرولتری دانست که بتواند زوایای جهان بینی انقلابی ترین طبقه اجتماعی ـ یعنی پرولتاریای جهانی ـ را منعکس کند. یعنی هنر پرولتری، هنری جانبدار است. هنر تمام خلقی نیست. هنر صرفاً انقلابی هم نیست. بلکه پدیده ها را با روش پرولتاریا ـ یعنی روشی ماتریالیستی ـ دیالکتیکی ـ تجزیه و تحلیل میکند و به پیش مینهد و همزمان، ایده آل و آرمان طبقه پیشرو را به اشکال مختلف یه میان میکشد.

همین جا لازم می بینیم، گفته ای از مائوتسه دون رهبر پرولتاریای جهانی را نقل کنیم تا به برداشت غلطی از کم و کیف و چارچوب هنر پرولتری در نغلطیم. مائو در سخنرانی خود در محفل هنری و ادبی ینان بسال 1943 چنین گفت:“مردم تنها به زندگی قانع نیستند و می خواهند ادبیات و هنر هم داشته باشند. چرا؟ زیرا اگرچه زندگیو ادبیات و هنر هر دو زیبا هستند، آن زندگی که در آثار ادبی و هنری انعکاس می یابد، می تواند و باید عالیتر، پرتوان تر، منسجم تر، نمونه وارتر از زندگی واقعی روزانه باشد، از آن به ایده آل نزدیک تر باشد و بدینجهت کلی تر باشد. ادبیات و هنر انقلابی باید به آفرینش چهره های متنوع از زندگی واقعی بپردازد و به توده ها یاری دهد که تاریخ را به پیش رانند.”

“آثاری که فاقد ارزش هنریهستند، هر قدر هم از لحاظ سیاسی مترقی باشند، بی اثر خواهند ماند. از این جهت ما در عین حال مخالف آن آثار هنری هستیم که بیان کننده نظرات غلط سیاسی هستند و هم مخالف این گرایش که آثاری با سبک شعار و پوستر بوجود آید که نظرات سیاسی آنها درست است، ولی فاقد نیروی بیان هنری هستند.”

وقتی از ضرورت طرح جامعه و مناسبات ایده آل و شدنی آینده صحبت می کنیم، منظورمان تبدیل کلیه آثار هنری پرولتری به یک کلیشه جامد و غالبا حوصله سر بر و کم تاثیر نیست که با یک نتیجه گیری کلی در مورد پیروزی محتوم کمونیست در سطح جهانی به پایان رسد. بسیار اوقات میتوان ضرورت، خطوط کلی و زیبایی جامعه کمونیستی را از طریق برخورد موشکافانه عمیق از جامعه طبقاتی و مناسبات کثیف حاکم بر زندگی انسانهایش نشان داد. می توان با شکافتن این مناسبات ناعادلانه و اتخاذ یک خط تسلسل ماتریالیستی ـ دیالکتیکی در کل اثر که بتواند مخاطب را از ربط وقایع با زیربنای مادی و روبنای ایدئولوژیک حاکم آگاه سازد؛ ضرورت و امکان نابودی این زیربنا و روبنا را هنرمندانه طرح نمود. و بسیاری اوقات می توان و باید موضوعات صریحی چون مبارزات و انقلابات در عصر حاضر را برگزید و از دل این تحولات، راه و مسیر آینده را ترسیم نمود. بهرحال، یک چیز مسلم است، هنری که دیگاهی بدبینانه و مایوس و تیره و تار نسبت به آینده را به پیش نهد، هنر پرولتری نیست. چرا که پرولتاریا صاحب آینده است. در حقیقت این بورژوازی و طبقات ارتجاعی هستند که چیزی جز آینده تیره و تار پیش روی ندارند.

اشاعه ماتریالیسم یکی دیگر از وجوه مشخصه هنر پرولتری است. منظورمان این نیست که هر اثری که مضمونی ضد مذهبی ـ ضد خرافی داشته باشد، نمایشگر دیدگاهی پرولتری است. خیر! اما هنر پرولتری حتما باید ماتریالیستی باشد؛ حتما باید از ماوراءالطبیعه، باورهای مبتنی بر روح مطلق، عشق مطلق، سرشتمطلق انسانی، و امثالهم بدور باشد. البته هنرمندان و ادبیانی هستند که جهتگیری ضد مذهبی دارند و آثار ارزشمندی هم در این زمینه آفریده اند. مثلا سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی اش را در نظر بگیرید. این قبیل آثار اگرچه، به پرولتاریا و ستمدیدگان جهان در طرد افکار و عقاید خرافی یاریمی رساند، اما این به معنای علمی بودن ـ دیالکتیکی بودن و پرولتری بودنشان نیست. از اینجا می خواهیم نتیجه بگیریم که آفریننده هنر پرولتری نمی تواند به ایدئولوژی و علم رهائی پرولتاریا مسلح نباشد، یا لااقل از مجاری گوناگون تحت رهبری کمونیسم انقلابی ـ تاکید می کنیم، تحت رهبری کمونیسم انقلابی ـ قرار نداشته باشد. در تاریخ معاصر، بسیاری از هنرمندان انقلابیرا سراغ داریم که به مفهوم واقعی کلمه ـ حزبی و کمونیست ـ نبوده اند؛ اما طالب و هواخواه رهائی توده های تحت ستم و استثمار بوده و به طرق گوناگون تحت تاثیر و رهبری کمونیستها یا احزاب راستین کمونیست قرار داشته اند. آنها خالق آثاری هستند که بواقع می توان آنها را آثار هنری پرولتری نامید. از آن جمله است برخی آثار نمایشی و ادبی برشت در آلمان، برخی آثار ادبی و پوسترهای مایاکوفسکی در شوروی، شوستاکوویچ و فیلمهای آیزنشتاین، لوسیون در چین، و دیگران. بعلاوه کمونیستهای انقلابی نیز سراغ داریم که با موفقیت به خلق آثار هنری



خرید و دانلود تحقیق در مورد هنر و انقلاب 12ص


تحقیق در مورد هنر و انقلاب 12ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

هنر و انقلاب

آفرینش آثار هنری پرولتری

بارها در این برنامه از ضروت آفرینش آثار هنری صحبت کرده ایم. و بارها نیز این سئوال روبرو شده ایم که هنر پرولتری یعنی چه؟ پاسخ به این سئوال نمی تواند مجرد از تعریف مقوله باشد. آثار هنری چیزی جزء اشکال ایدئولوژیک نیستند. یعنی ظروفی هستند مه در آن دیدگاه و نگرش کلی به جامعه و جهان منعکس میشود. ممکن است موضوع برخی آثار هنری، مسائل تماماً سیاسی یا تاریخی باشد، اما در آن حالت نیز آنچه وزنه اصلی آن آثار را تشکیل میدهد و بصورت جنبه ای پایدار بر ذهن مخاطبانش موثر می افتد، خطوط جهانبینی و دیدگاه کلی نهفته در اثر است. یعنی حتی در آثاری نظیر پوستر سیاسی، سرود یا فیلم تبلیغی، بازهم آنچه نهایتاً تقویت و تحکیم میشود، دیدگاهی است که از قبل در ذهن افراد ریشه و سابقه داشته و با سیاست موجود در این آثار سیاسی همجهت و منطبق است. این فقط مربوط به هنر پرولتری یا آثار هنری انقلابی نیست، بلکه مجموعه آثار هنری را در بر میگیرد. مثلا به فعالیتهای هنری جمهوری اسلامی نگاه کنید. وقتی وابستگان رژیم، فیلمی در مورد جنگ ارتجاعی ایران و عراق میساختند؛ اگر چه خود هدف کوتاه مدت و فوری را دنبال میکردند و آن توجیه جنگ و کمک به تبلیغات عوامفریبانه برای کشاندن مردم ـ بویژه جوانان ـ به حمایت و شرکت در جنگ بود، اما تاثیر آن فیلم تنها به مقطع 8 ساله جنگ مربوط نشده، و مجموعه ای از تفکرات خرافی، ایده های ارتجاعی در مورد رابطه فرد با جامعه، مقولات بی پایه ای نظیر فطرت انسانی و سرنوشت از پیش تعیین شده، نقش برتر مرد، تبعی بودن زنان و غیره را در بر میگرفت. طرح این نکات در آن فیلم، به شکل گیری ذهنیات و قوام یابی یک جهان بینی ارتجاعی کمک میکرد. البته هر چه یک اثر ـ اعم از انقلابی یا ارتجاعی ـ در قالبی قدرتمندتر و با ارزش تر از نظر هنری عرضه شود، میزان نفوذ و تاثیر ایدئولوژیکش بیشتر خواهد بود. مثلا میتوانید بنجل های سینمائی جمهوری اسلامی ـ خصوصاً سینمای جنگی اش ـ را با بعضی آثار قدرتمند غرب در مورد جنگهای ناعادلانه شان در نقاط مختلف جهان مقایسه کنید و فرق معامله را ببینید.

در هر صورت از زاویه مبارزه طبقاتی جاری و مداوم موجود در جامعه و جهان، آن اثری را میتوان مبین هنر پرولتری دانست که بتواند زوایای جهان بینی انقلابی ترین طبقه اجتماعی ـ یعنی پرولتاریای جهانی ـ را منعکس کند. یعنی هنر پرولتری، هنری جانبدار است. هنر تمام خلقی نیست. هنر صرفاً انقلابی هم نیست. بلکه پدیده ها را با روش پرولتاریا ـ یعنی روشی ماتریالیستی ـ دیالکتیکی ـ تجزیه و تحلیل میکند و به پیش مینهد و همزمان، ایده آل و آرمان طبقه پیشرو را به اشکال مختلف یه میان میکشد.

همین جا لازم می بینیم، گفته ای از مائوتسه دون رهبر پرولتاریای جهانی را نقل کنیم تا به برداشت غلطی از کم و کیف و چارچوب هنر پرولتری در نغلطیم. مائو در سخنرانی خود در محفل هنری و ادبی ینان بسال 1943 چنین گفت:“مردم تنها به زندگی قانع نیستند و می خواهند ادبیات و هنر هم داشته باشند. چرا؟ زیرا اگرچه زندگیو ادبیات و هنر هر دو زیبا هستند، آن زندگی که در آثار ادبی و هنری انعکاس می یابد، می تواند و باید عالیتر، پرتوان تر، منسجم تر، نمونه وارتر از زندگی واقعی روزانه باشد، از آن به ایده آل نزدیک تر باشد و بدینجهت کلی تر باشد. ادبیات و هنر انقلابی باید به آفرینش چهره های متنوع از زندگی واقعی بپردازد و به توده ها یاری دهد که تاریخ را به پیش رانند.”

“آثاری که فاقد ارزش هنریهستند، هر قدر هم از لحاظ سیاسی مترقی باشند، بی اثر خواهند ماند. از این جهت ما در عین حال مخالف آن آثار هنری هستیم که بیان کننده نظرات غلط سیاسی هستند و هم مخالف این گرایش که آثاری با سبک شعار و پوستر بوجود آید که نظرات سیاسی آنها درست است، ولی فاقد نیروی بیان هنری هستند.”

وقتی از ضرورت طرح جامعه و مناسبات ایده آل و شدنی آینده صحبت می کنیم، منظورمان تبدیل کلیه آثار هنری پرولتری به یک کلیشه جامد و غالبا حوصله سر بر و کم تاثیر نیست که با یک نتیجه گیری کلی در مورد پیروزی محتوم کمونیست در سطح جهانی به پایان رسد. بسیار اوقات میتوان ضرورت، خطوط کلی و زیبایی جامعه کمونیستی را از طریق برخورد موشکافانه عمیق از جامعه طبقاتی و مناسبات کثیف حاکم بر زندگی انسانهایش نشان داد. می توان با شکافتن این مناسبات ناعادلانه و اتخاذ یک خط تسلسل ماتریالیستی ـ دیالکتیکی در کل اثر که بتواند مخاطب را از ربط وقایع با زیربنای مادی و روبنای ایدئولوژیک حاکم آگاه سازد؛ ضرورت و امکان نابودی این زیربنا و روبنا را هنرمندانه طرح نمود. و بسیاری اوقات می توان و باید موضوعات صریحی چون مبارزات و انقلابات در عصر حاضر را برگزید و از دل این تحولات، راه و مسیر آینده را ترسیم نمود. بهرحال، یک چیز مسلم است، هنری که دیگاهی بدبینانه و مایوس و تیره و تار نسبت به آینده را به پیش نهد، هنر پرولتری نیست. چرا که پرولتاریا صاحب آینده است. در حقیقت این بورژوازی و طبقات ارتجاعی هستند که چیزی جز آینده تیره و تار پیش روی ندارند.

اشاعه ماتریالیسم یکی دیگر از وجوه مشخصه هنر پرولتری است. منظورمان این نیست که هر اثری که مضمونی ضد مذهبی ـ ضد خرافی داشته باشد، نمایشگر دیدگاهی پرولتری است. خیر! اما هنر پرولتری حتما باید ماتریالیستی باشد؛ حتما باید از ماوراءالطبیعه، باورهای مبتنی بر روح مطلق، عشق مطلق، سرشتمطلق انسانی، و امثالهم بدور باشد. البته هنرمندان و ادبیانی هستند که جهتگیری ضد مذهبی دارند و آثار ارزشمندی هم در این زمینه آفریده اند. مثلا سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی اش را در نظر بگیرید. این قبیل آثار اگرچه، به پرولتاریا و ستمدیدگان جهان در طرد افکار و عقاید خرافی یاریمی رساند، اما این به معنای علمی بودن ـ دیالکتیکی بودن و پرولتری بودنشان نیست. از اینجا می خواهیم نتیجه بگیریم که آفریننده هنر پرولتری نمی تواند به ایدئولوژی و علم رهائی پرولتاریا مسلح نباشد، یا لااقل از مجاری گوناگون تحت رهبری کمونیسم انقلابی ـ تاکید می کنیم، تحت رهبری کمونیسم انقلابی ـ قرار نداشته باشد. در تاریخ معاصر، بسیاری از هنرمندان انقلابیرا سراغ داریم که به مفهوم واقعی کلمه ـ حزبی و کمونیست ـ نبوده اند؛ اما طالب و هواخواه رهائی توده های تحت ستم و استثمار بوده و به طرق گوناگون تحت تاثیر و رهبری کمونیستها یا احزاب راستین کمونیست قرار داشته اند. آنها خالق آثاری هستند که بواقع می توان آنها را آثار هنری پرولتری نامید. از آن جمله است برخی آثار نمایشی و ادبی برشت در آلمان، برخی آثار ادبی و پوسترهای مایاکوفسکی در شوروی، شوستاکوویچ و فیلمهای آیزنشتاین، لوسیون در چین، و دیگران. بعلاوه کمونیستهای انقلابی نیز سراغ داریم که با موفقیت به خلق آثار هنری



خرید و دانلود تحقیق در مورد هنر و انقلاب 12ص


تحقیق در مورد هنر و انقلاب 12ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

هنر و انقلاب

آفرینش آثار هنری پرولتری

بارها در این برنامه از ضروت آفرینش آثار هنری صحبت کرده ایم. و بارها نیز این سئوال روبرو شده ایم که هنر پرولتری یعنی چه؟ پاسخ به این سئوال نمی تواند مجرد از تعریف مقوله باشد. آثار هنری چیزی جزء اشکال ایدئولوژیک نیستند. یعنی ظروفی هستند مه در آن دیدگاه و نگرش کلی به جامعه و جهان منعکس میشود. ممکن است موضوع برخی آثار هنری، مسائل تماماً سیاسی یا تاریخی باشد، اما در آن حالت نیز آنچه وزنه اصلی آن آثار را تشکیل میدهد و بصورت جنبه ای پایدار بر ذهن مخاطبانش موثر می افتد، خطوط جهانبینی و دیدگاه کلی نهفته در اثر است. یعنی حتی در آثاری نظیر پوستر سیاسی، سرود یا فیلم تبلیغی، بازهم آنچه نهایتاً تقویت و تحکیم میشود، دیدگاهی است که از قبل در ذهن افراد ریشه و سابقه داشته و با سیاست موجود در این آثار سیاسی همجهت و منطبق است. این فقط مربوط به هنر پرولتری یا آثار هنری انقلابی نیست، بلکه مجموعه آثار هنری را در بر میگیرد. مثلا به فعالیتهای هنری جمهوری اسلامی نگاه کنید. وقتی وابستگان رژیم، فیلمی در مورد جنگ ارتجاعی ایران و عراق میساختند؛ اگر چه خود هدف کوتاه مدت و فوری را دنبال میکردند و آن توجیه جنگ و کمک به تبلیغات عوامفریبانه برای کشاندن مردم ـ بویژه جوانان ـ به حمایت و شرکت در جنگ بود، اما تاثیر آن فیلم تنها به مقطع 8 ساله جنگ مربوط نشده، و مجموعه ای از تفکرات خرافی، ایده های ارتجاعی در مورد رابطه فرد با جامعه، مقولات بی پایه ای نظیر فطرت انسانی و سرنوشت از پیش تعیین شده، نقش برتر مرد، تبعی بودن زنان و غیره را در بر میگرفت. طرح این نکات در آن فیلم، به شکل گیری ذهنیات و قوام یابی یک جهان بینی ارتجاعی کمک میکرد. البته هر چه یک اثر ـ اعم از انقلابی یا ارتجاعی ـ در قالبی قدرتمندتر و با ارزش تر از نظر هنری عرضه شود، میزان نفوذ و تاثیر ایدئولوژیکش بیشتر خواهد بود. مثلا میتوانید بنجل های سینمائی جمهوری اسلامی ـ خصوصاً سینمای جنگی اش ـ را با بعضی آثار قدرتمند غرب در مورد جنگهای ناعادلانه شان در نقاط مختلف جهان مقایسه کنید و فرق معامله را ببینید.

در هر صورت از زاویه مبارزه طبقاتی جاری و مداوم موجود در جامعه و جهان، آن اثری را میتوان مبین هنر پرولتری دانست که بتواند زوایای جهان بینی انقلابی ترین طبقه اجتماعی ـ یعنی پرولتاریای جهانی ـ را منعکس کند. یعنی هنر پرولتری، هنری جانبدار است. هنر تمام خلقی نیست. هنر صرفاً انقلابی هم نیست. بلکه پدیده ها را با روش پرولتاریا ـ یعنی روشی ماتریالیستی ـ دیالکتیکی ـ تجزیه و تحلیل میکند و به پیش مینهد و همزمان، ایده آل و آرمان طبقه پیشرو را به اشکال مختلف یه میان میکشد.

همین جا لازم می بینیم، گفته ای از مائوتسه دون رهبر پرولتاریای جهانی را نقل کنیم تا به برداشت غلطی از کم و کیف و چارچوب هنر پرولتری در نغلطیم. مائو در سخنرانی خود در محفل هنری و ادبی ینان بسال 1943 چنین گفت:“مردم تنها به زندگی قانع نیستند و می خواهند ادبیات و هنر هم داشته باشند. چرا؟ زیرا اگرچه زندگیو ادبیات و هنر هر دو زیبا هستند، آن زندگی که در آثار ادبی و هنری انعکاس می یابد، می تواند و باید عالیتر، پرتوان تر، منسجم تر، نمونه وارتر از زندگی واقعی روزانه باشد، از آن به ایده آل نزدیک تر باشد و بدینجهت کلی تر باشد. ادبیات و هنر انقلابی باید به آفرینش چهره های متنوع از زندگی واقعی بپردازد و به توده ها یاری دهد که تاریخ را به پیش رانند.”

“آثاری که فاقد ارزش هنریهستند، هر قدر هم از لحاظ سیاسی مترقی باشند، بی اثر خواهند ماند. از این جهت ما در عین حال مخالف آن آثار هنری هستیم که بیان کننده نظرات غلط سیاسی هستند و هم مخالف این گرایش که آثاری با سبک شعار و پوستر بوجود آید که نظرات سیاسی آنها درست است، ولی فاقد نیروی بیان هنری هستند.”

وقتی از ضرورت طرح جامعه و مناسبات ایده آل و شدنی آینده صحبت می کنیم، منظورمان تبدیل کلیه آثار هنری پرولتری به یک کلیشه جامد و غالبا حوصله سر بر و کم تاثیر نیست که با یک نتیجه گیری کلی در مورد پیروزی محتوم کمونیست در سطح جهانی به پایان رسد. بسیار اوقات میتوان ضرورت، خطوط کلی و زیبایی جامعه کمونیستی را از طریق برخورد موشکافانه عمیق از جامعه طبقاتی و مناسبات کثیف حاکم بر زندگی انسانهایش نشان داد. می توان با شکافتن این مناسبات ناعادلانه و اتخاذ یک خط تسلسل ماتریالیستی ـ دیالکتیکی در کل اثر که بتواند مخاطب را از ربط وقایع با زیربنای مادی و روبنای ایدئولوژیک حاکم آگاه سازد؛ ضرورت و امکان نابودی این زیربنا و روبنا را هنرمندانه طرح نمود. و بسیاری اوقات می توان و باید موضوعات صریحی چون مبارزات و انقلابات در عصر حاضر را برگزید و از دل این تحولات، راه و مسیر آینده را ترسیم نمود. بهرحال، یک چیز مسلم است، هنری که دیگاهی بدبینانه و مایوس و تیره و تار نسبت به آینده را به پیش نهد، هنر پرولتری نیست. چرا که پرولتاریا صاحب آینده است. در حقیقت این بورژوازی و طبقات ارتجاعی هستند که چیزی جز آینده تیره و تار پیش روی ندارند.

اشاعه ماتریالیسم یکی دیگر از وجوه مشخصه هنر پرولتری است. منظورمان این نیست که هر اثری که مضمونی ضد مذهبی ـ ضد خرافی داشته باشد، نمایشگر دیدگاهی پرولتری است. خیر! اما هنر پرولتری حتما باید ماتریالیستی باشد؛ حتما باید از ماوراءالطبیعه، باورهای مبتنی بر روح مطلق، عشق مطلق، سرشتمطلق انسانی، و امثالهم بدور باشد. البته هنرمندان و ادبیانی هستند که جهتگیری ضد مذهبی دارند و آثار ارزشمندی هم در این زمینه آفریده اند. مثلا سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی اش را در نظر بگیرید. این قبیل آثار اگرچه، به پرولتاریا و ستمدیدگان جهان در طرد افکار و عقاید خرافی یاریمی رساند، اما این به معنای علمی بودن ـ دیالکتیکی بودن و پرولتری بودنشان نیست. از اینجا می خواهیم نتیجه بگیریم که آفریننده هنر پرولتری نمی تواند به ایدئولوژی و علم رهائی پرولتاریا مسلح نباشد، یا لااقل از مجاری گوناگون تحت رهبری کمونیسم انقلابی ـ تاکید می کنیم، تحت رهبری کمونیسم انقلابی ـ قرار نداشته باشد. در تاریخ معاصر، بسیاری از هنرمندان انقلابیرا سراغ داریم که به مفهوم واقعی کلمه ـ حزبی و کمونیست ـ نبوده اند؛ اما طالب و هواخواه رهائی توده های تحت ستم و استثمار بوده و به طرق گوناگون تحت تاثیر و رهبری کمونیستها یا احزاب راستین کمونیست قرار داشته اند. آنها خالق آثاری هستند که بواقع می توان آنها را آثار هنری پرولتری نامید. از آن جمله است برخی آثار نمایشی و ادبی برشت در آلمان، برخی آثار ادبی و پوسترهای مایاکوفسکی در شوروی، شوستاکوویچ و فیلمهای آیزنشتاین، لوسیون در چین، و دیگران. بعلاوه کمونیستهای انقلابی نیز سراغ داریم که با موفقیت به خلق آثار هنری



خرید و دانلود تحقیق در مورد هنر و انقلاب 12ص


تحقیق در مورد هنر و دین 17 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تعریف هنر

«شکل اصیل و متعال هنر پدیده ای است که به شدت تعریف گریز است و نمی توان آن را در چارچوب عبارات، محصور نمود و این تعریف گریزی، ریشه در ذات هنر اصیل دارد و تعاریفی که از پدیده هنر و رشته های آن ارائه می شود کمک تقریب به ذهن است.»1

فیلیپس شاله فیلسوف فرانسوی: «هنر کوششی است که برای ایجاد زیبایی یا ایجاد عالم ایده آل می شود.»

لئون تولستوی: «هنر سرایت دادن و اشاعه عاطفه است، هنرمند راستین کسی است که عاطفه را نشان می دهد و هم عواطف مخاطبان را برمی انگیزد.»2

به صورت کلی هنر عبارتست از خلق زیبایی و یا «هنر بیان غیرمستقیم حقایق زندگی است که بر عنصر تخیل استوار است.»3

می توان گفت: تعریف هنر مبتنی بر سه عنصر است: تخیل، زیبایی و آفرینش. این عناصر دست به دست هم می دهند و آفریده را به پدیده ای دل انگیز و زیبا تبدیل می کنند. قوه تخیل منشأ هنر است. یک اثر هنری چون آبی از این چشمه می جوشد. عنصر دیگر خلاقیت است. اثر هنری اثری است که کپی از دیگری نباشد. طبق این معیار هنرمند واقعی تنها خدایی است که آفریننده پدیده های جهان می باشد. آسمان و زمین، ستارگان و افلاک، انسان و حیوان، نبات و جماد همه پدیده هایی نو که تنها او اولین بار آنها را آفریده است، انسان را نیز به گونه ای خلق نموده که می تواند مثل خالقش به هنرنمایی بپردازد و این خصوصیت انسان از روح الهی اش سرچشمه می گیرد. اما هر اثر هنری که از آدمی صادر می شود کپی از خلقت الهی است پس به دیده اغماض آدمی را هنرمند می نامیم.

عنصر دیگر، زیبایی است. آیا زیبایی چیزی است که گوش و چشم ما را ارضا می کند یا چیزی لذت بخش است؟ و یا آنکه مطابق حقیقت باشد یا طبق تعریف ارسطو آنچه از تعادل و هماهنگی اجزا و دقیق بودن برخوردار باشد زیباست؟ پس عناصر تشکیل دهنده زیبایی دقت، هماهنگی، توازن، ترابط یا پیوستگی اجزای یک پدیده است. بنابراین هرچه ناهماهنگ و نامتعادل و بی اندازه و خارج از حد باشد زشت است.4

و نیز زیبایی امری نسبی است. عشق زیبایی می آفریند. همچنین «جمال و زیبایی، جاذبه، عشق، طلب و حرکت توأمند. آنجا که زیبایی وجود پیدا می کند یک نیروی جاذبه ای هم هست. آنجا که زیبایی وجود دارد عشق، طلب، حرکت و جنبش هم وجود دارد. به عقیده فلاسفه الهی تمام حرکتهایی که در این عالم هست، حتی حرکت جوهریه که تمام قافله این عالم طبیعت را به صورت یک وجود واحد به جنبش درآورده است مولود عشقند.»5

بزرگ ترین مظاهر زیبایی در مخلوقات خداوند خودنمایی می کند و قرآن نیز مکرراً انسان را به مشاهده و تأمل در این زیبایی و توازن و تناسب فراخوانده است. «الذّی خَلَق فسّوی والذی قدّر فَهَدی.»6 «و خَلَقَ کلّ شیء فقدّره تقدیراً.»7 «انّا زینا السماء الدنیا بزینهٍ الکواکب.»8

این زیباسازی تنها در امور محسوس و دیدنیها و شنیدنیها نیست. حتی در امور کاملاً معنوی مانند ایمان نیز خداوند به این گفته عمل فرموده است: «ولکنّ اللهَ حبَّبَ الیکم الایمان و زینهً فی قُلوبِکم.»9 پس هنروری کاری است خداگونه و هنر اگر در این مسیر باشد خدایی خواهد داشت.(صبغه الله)

نسبت دین و هنر

«نسبت دین و  هنر مانند نسبت دین و زندگی است. زیرا هنر قسمتی از آن است. همان طور که دین برای زندگی ارزش قایل است برای هنر نیز ارزش قائل است... هنر جزیی از زندگی است. در زندگی انسان از نظر قرآن کارها به شایسته ها و ناشایسته ها تقسیم می شود(عمل صالح و عمل ناصالح) پس هنر هم می تواند صالح و غیرصالح باشد.»10

ائمه اطهار معیارهای خوبی اثرهنری را به ما آموخته و آن را نقد نموده اند. هنری مورد تأیید آنان بوده که موجب تعالی و رشد روح بشر باشد. هنری که او را از تمایل به هوی و هوس به سوی آسمان معنویات و کمالات ببرد. برای مثال در تاریخ موارد متعددی نقل شده که پیامبر و امامان - علیهم السلام- به قدردانی از شاعران و اشعار آنان پرداخته و به آنان هدایایی داده اند که این خود نشانی از قضاوت آنان در مورد شعر و حکم به خوبی و شایستگی شعر است، یا مثلاً در مواردی ائمه - علیهم السلام- به شاعری پیشنهاد می کردند بیتی را از شعر خود تغییر دهد یا موضوعات هدف داری را در شعر خود مطرح سازد و مقدمه قصیده را که براساس سنت مرسوم آن زمان شاعران با تغزل و تشبیب آغاز می شود در شعر خود نخواند.

هنر و تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت برای ساختن انسان است. هرمکتبی که دارای هدفهای مشخصی است باید



خرید و دانلود تحقیق در مورد هنر و دین 17 ص