لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
استان های ایران در دورۀ هخامنشی به روایت هرودت
هرودت مورخ قدیم در کتاب خود بیست استان ( خشتره ) برای شاهنشاهی هخامنشی بر شمرد و مالیات هر یک را نیز ذکر کرده است .
به اختصار به چند مورد اشاره شده است :
استان اول : مشتمل بر مردم ایرانیان LONIENS ما گنت های آسیایی MAGNETS اِلیان FOLIENS کاریان ، لی کیان ، پامفی لیان بود این ایالت یک منطقۀ مالیاتی را تشکیل می داد و مردم آن هر سال چهار صد تالان نقره می پرداختند
استان دوم : استان مشتمل بر مردم می سیان ، لی دیان ، لاسونیان ، کابالیان ، هی گنیان ، HYCENNES مالیات این ایالت 500 تالان بود .
استان سوم : استان که از مردم هلس پونت به طرف راست این تنگۀ که مشتمل بر این مردمان بود : فیگیها ، تراکیهای آسیائی ، پافلاگونیها ، کاپادوکیان ، ماریاندنییان ، سریانی ها ، انیان 360 تالان می پرداختند . باید دانست که مردم آخری سریانی نبودند ولی یونانیان آنان را چنین می نامیدند .
استان چهارم : استان تنها سرزمین کیلیکیه بود و مالیات آن نیز 500 تالان نقره می شد .
و به علاوه میبایستی به تعداد روزهای سال 360 اسب بدهند . از این مبلغ 140 تالان صرف نگهداری سواره نظام محل می گردید و باقی آن به خزانه داریوش می رفت .
استان پنجم : استان از شهر سدیه در حدود کیلیکیه و سوریه و تا مصر به استثنای اراضی عرب نشین امتداد می یافت و 350 تالان می پرداختند . این ایالت با بودن فنقیقه ثروتمند در جزء آن به نیسه کمتر می دادند . شاید از این جهت بود که فنقیقی ها در مواقع لزوم نیروی دریایی خود را در اختیار دولت ایران می گذاشتند .
قدیانی ، عباس ، تاریخ فرهنگ و تمدن ایران ، انتشارات بی جا ، « ناشر معلوم نیست » ، چاپ اول و دوم ، تابستان ، و پائیز 1384 ، ص 44 کتابخانه شهید مفتح ایذه
ساتراپ و ساتراپی ها
داریوش به منظور اعمال حاکمیت مطلق خود از اختیاراتی که ساتراپ ها در زمان کوروش داشتند،کاست.داریوش همچنین برای اینکه ساتراپ ها را کاملا در اختیار خود داشته باشد مسئولان که سمت معاونت ساتراپ را بر عهده داشتند در حقیقت چشم و گوش پنهان شاه بودند و نهانی و مرتب رویدادهای حوزه های ماموریت خود و ساتراپ را به شاه گزارش می کردند.یکی دیگر از شیوه های کنترل ساتراپ ها این بود که داریوش را هرازگاهی بازرسانی را به ساتراپی های خود می فرستاد. این بازرسان کسانی بودند که از عهده کنجکاوی در کارهای نیرومندترین ساتراپ ها نیز بر می آمدند و هر ساتراپ منطقه ای را به وسعت چند فرمانداری زیر نظر داشت.اگر به نوشته کتاب استر اعتماد کنیم از حبشه تا هند به 127 اصطلاح تقسیم می شده است.فرمانداری به فارسی باستان «رتَرَگه» تقریبا به معنی ناظر- نامیده می شود.هر فرمانداری خود به 7 ناحیه تقسیم می شد از وادی حمات در مصر چند نبشته هیروگلیف به دست آمده است که در بررسی آن در می یابیم که اعضای یک خانواده در حدود 51 سال پیاپی در اینجا فرماندار بوده اند.
رجبی،پرویز.هزارۀ گمشده،جلد سوم،انتشارات توس،«ناشر معلوم نیست»،چاپ:حیدری،چاپ نخست:بهار1381،ص288،کتابخانه شهید مفتح ایذه
شهرسازی و معماری هخامنشیان
از معماری و خانه سازی پارتیان تاکنون در نجد ایران نمونه ای به دست نیامده اما از بقایای که در ایالات غربی کشور به جا مانده می توان تصویری درست از آن در ذهن ایجاد کرد معماری مزبور،مانند عهد هخامنشی دارای دو طرح است طرح اول شامل سرایی است دارای حیاط،این طرح از آن بین النهرین است چنان دردورا-اورپوس یا قصر داریوش در شوش دیده می شود.به عکس در آشور(ش80)هتره(3)و فیروزآباد طرح ایرانی که صورت کلاسیک داشته است.شامل سرایی است با ایوان این طرح از طرف ساسانیان بسیار رواج یافت و علاوه بر آن تا عصر ما نیز در معماری ایران پایدار مانده است طرح مزبور در عهد پارتیان به شکل سه اتاق در آمده که قسمت مرکزی،عریض تر از جناحین بود کاخ تیسفون با بعضی تغییرات به طرح اخیر متعلق است.استعمال مواد بنّا نیز متغیر است.
گریشمن،رومن.ایران از آغاز تا اسلام،ترجمه:محمد معین،ناشر:دنیای کتاب،«بی جا»،«بی تا»،چاپ پیک ایران،نوبت پنجم،سال84،ص354و355 .کتابخانه شهید مصطفی خمینی
ساتراپی و رعایا(ایالات و کنترل مرکزی)
کل سرزمین امپراتوری ایران به ایالاتی تقسیم می شد که آنها را معمولا «ساتراپی» از کلمه پارسی باستان «خشچپاون» یا [خشرپاون] به معنای «حافظ قلمرو پادشاهی» می نامیدند.والیان و استانداران- این ساتراپی ها را ساتراپ می گفتند.اما این واژه همیشه دقیق نیست.چون آن را می توان برای والیان کم قدرت تر نیز به کار برد و نویسندگان یونانی نیز در مناسب های از مقامات عالی پیرامون امور شاه یا این عنوان نام برده اند.با این حال الگوی کلی ساتراپی ها کاملا روشن است،اگرچه تردیدهایی در مورد مرزهای دقیق آنها وجود دارد.در مورد آسیای مرکزی بدین ترتیب تک تک نواحی مختلف شاهنشاهی هخامنشی در ساختار سیاسی واحدی گرد آمدند و الگوی ساتراپی نوعی وحدت و یکپارچگی اداری ایجاد می کرد.و به موازات این امر هر منطقه از نوع حاکمیت و درجه و ماهیت وابستگی اش و به دولت مرکزی تفاوت هایی ایجاد می کرد.مثلا گله داران رشته کوه های زاگرس هرگز به هیچ یک از استان های ایران نپیوستند و با حاکمان نظام حکومتی یکپارچه نشدند!
آملی،کورت.هخامنشیان،ترجمه:مرتضی ثاقب فر،«ناشر معلوم نیست»،انتشارات:ققنوس،چاپ دیبا،تهران،چاپ اول 1378،ص108و109، کتابخانه شهید مفتح ایذه
وسعت تمدن ایران در دوره ی هخامنشی
وسعت دولت ایران در دوره ی هخامنشی به روایت هرودت قسمت های اداری ایران بنا بر مالیات های که به خزانه دولت می دادند معین کرده و جمعا بیست و شش ایالت را اسم برده ولی نوشته های هرودت راجع به زمان بعد از داریوش اول است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
استان های ایران در دورۀ هخامنشی به روایت هرودت
هرودت مورخ قدیم در کتاب خود بیست استان ( خشتره ) برای شاهنشاهی هخامنشی بر شمرد و مالیات هر یک را نیز ذکر کرده است .
به اختصار به چند مورد اشاره شده است :
استان اول : مشتمل بر مردم ایرانیان LONIENS ما گنت های آسیایی MAGNETS اِلیان FOLIENS کاریان ، لی کیان ، پامفی لیان بود این ایالت یک منطقۀ مالیاتی را تشکیل می داد و مردم آن هر سال چهار صد تالان نقره می پرداختند
استان دوم : استان مشتمل بر مردم می سیان ، لی دیان ، لاسونیان ، کابالیان ، هی گنیان ، HYCENNES مالیات این ایالت 500 تالان بود .
استان سوم : استان که از مردم هلس پونت به طرف راست این تنگۀ که مشتمل بر این مردمان بود : فیگیها ، تراکیهای آسیائی ، پافلاگونیها ، کاپادوکیان ، ماریاندنییان ، سریانی ها ، انیان 360 تالان می پرداختند . باید دانست که مردم آخری سریانی نبودند ولی یونانیان آنان را چنین می نامیدند .
استان چهارم : استان تنها سرزمین کیلیکیه بود و مالیات آن نیز 500 تالان نقره می شد .
و به علاوه میبایستی به تعداد روزهای سال 360 اسب بدهند . از این مبلغ 140 تالان صرف نگهداری سواره نظام محل می گردید و باقی آن به خزانه داریوش می رفت .
استان پنجم : استان از شهر سدیه در حدود کیلیکیه و سوریه و تا مصر به استثنای اراضی عرب نشین امتداد می یافت و 350 تالان می پرداختند . این ایالت با بودن فنقیقه ثروتمند در جزء آن به نیسه کمتر می دادند . شاید از این جهت بود که فنقیقی ها در مواقع لزوم نیروی دریایی خود را در اختیار دولت ایران می گذاشتند .
قدیانی ، عباس ، تاریخ فرهنگ و تمدن ایران ، انتشارات بی جا ، « ناشر معلوم نیست » ، چاپ اول و دوم ، تابستان ، و پائیز 1384 ، ص 44 کتابخانه شهید مفتح ایذه
ساتراپ و ساتراپی ها
داریوش به منظور اعمال حاکمیت مطلق خود از اختیاراتی که ساتراپ ها در زمان کوروش داشتند،کاست.داریوش همچنین برای اینکه ساتراپ ها را کاملا در اختیار خود داشته باشد مسئولان که سمت معاونت ساتراپ را بر عهده داشتند در حقیقت چشم و گوش پنهان شاه بودند و نهانی و مرتب رویدادهای حوزه های ماموریت خود و ساتراپ را به شاه گزارش می کردند.یکی دیگر از شیوه های کنترل ساتراپ ها این بود که داریوش را هرازگاهی بازرسانی را به ساتراپی های خود می فرستاد. این بازرسان کسانی بودند که از عهده کنجکاوی در کارهای نیرومندترین ساتراپ ها نیز بر می آمدند و هر ساتراپ منطقه ای را به وسعت چند فرمانداری زیر نظر داشت.اگر به نوشته کتاب استر اعتماد کنیم از حبشه تا هند به 127 اصطلاح تقسیم می شده است.فرمانداری به فارسی باستان «رتَرَگه» تقریبا به معنی ناظر- نامیده می شود.هر فرمانداری خود به 7 ناحیه تقسیم می شد از وادی حمات در مصر چند نبشته هیروگلیف به دست آمده است که در بررسی آن در می یابیم که اعضای یک خانواده در حدود 51 سال پیاپی در اینجا فرماندار بوده اند.
رجبی،پرویز.هزارۀ گمشده،جلد سوم،انتشارات توس،«ناشر معلوم نیست»،چاپ:حیدری،چاپ نخست:بهار1381،ص288،کتابخانه شهید مفتح ایذه
شهرسازی و معماری هخامنشیان
از معماری و خانه سازی پارتیان تاکنون در نجد ایران نمونه ای به دست نیامده اما از بقایای که در ایالات غربی کشور به جا مانده می توان تصویری درست از آن در ذهن ایجاد کرد معماری مزبور،مانند عهد هخامنشی دارای دو طرح است طرح اول شامل سرایی است دارای حیاط،این طرح از آن بین النهرین است چنان دردورا-اورپوس یا قصر داریوش در شوش دیده می شود.به عکس در آشور(ش80)هتره(3)و فیروزآباد طرح ایرانی که صورت کلاسیک داشته است.شامل سرایی است با ایوان این طرح از طرف ساسانیان بسیار رواج یافت و علاوه بر آن تا عصر ما نیز در معماری ایران پایدار مانده است طرح مزبور در عهد پارتیان به شکل سه اتاق در آمده که قسمت مرکزی،عریض تر از جناحین بود کاخ تیسفون با بعضی تغییرات به طرح اخیر متعلق است.استعمال مواد بنّا نیز متغیر است.
گریشمن،رومن.ایران از آغاز تا اسلام،ترجمه:محمد معین،ناشر:دنیای کتاب،«بی جا»،«بی تا»،چاپ پیک ایران،نوبت پنجم،سال84،ص354و355 .کتابخانه شهید مصطفی خمینی
ساتراپی و رعایا(ایالات و کنترل مرکزی)
کل سرزمین امپراتوری ایران به ایالاتی تقسیم می شد که آنها را معمولا «ساتراپی» از کلمه پارسی باستان «خشچپاون» یا [خشرپاون] به معنای «حافظ قلمرو پادشاهی» می نامیدند.والیان و استانداران- این ساتراپی ها را ساتراپ می گفتند.اما این واژه همیشه دقیق نیست.چون آن را می توان برای والیان کم قدرت تر نیز به کار برد و نویسندگان یونانی نیز در مناسب های از مقامات عالی پیرامون امور شاه یا این عنوان نام برده اند.با این حال الگوی کلی ساتراپی ها کاملا روشن است،اگرچه تردیدهایی در مورد مرزهای دقیق آنها وجود دارد.در مورد آسیای مرکزی بدین ترتیب تک تک نواحی مختلف شاهنشاهی هخامنشی در ساختار سیاسی واحدی گرد آمدند و الگوی ساتراپی نوعی وحدت و یکپارچگی اداری ایجاد می کرد.و به موازات این امر هر منطقه از نوع حاکمیت و درجه و ماهیت وابستگی اش و به دولت مرکزی تفاوت هایی ایجاد می کرد.مثلا گله داران رشته کوه های زاگرس هرگز به هیچ یک از استان های ایران نپیوستند و با حاکمان نظام حکومتی یکپارچه نشدند!
آملی،کورت.هخامنشیان،ترجمه:مرتضی ثاقب فر،«ناشر معلوم نیست»،انتشارات:ققنوس،چاپ دیبا،تهران،چاپ اول 1378،ص108و109، کتابخانه شهید مفتح ایذه
وسعت تمدن ایران در دوره ی هخامنشی
وسعت دولت ایران در دوره ی هخامنشی به روایت هرودت قسمت های اداری ایران بنا بر مالیات های که به خزانه دولت می دادند معین کرده و جمعا بیست و شش ایالت را اسم برده ولی نوشته های هرودت راجع به زمان بعد از داریوش اول است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 60 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معماری هخامنشی
یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان آنها باور به تقلید درست بوده که آن را بهتر از نوآوری بد میدانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریایی ها چون مردمی کشاورز بودند ودر سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند خویی آشتی جو و سازگار داشتند.
به گمان فراوان آریایی ها هنگام کوچ و گذر از کنار دریاچه ارومیه در برخورد با معماری ارارتویی از آنالگو گرفته و آنرا " برساو " کرده اند. مردم ایران از هزاران سال پیش از چنین شیوه معماری پیروی می کرده اند چنانکه مردم ابیانه و افوشته ( در نطنز ) هم که نامی از ارارتو نشنیده اند چنین کرده اند.
نمونه های این الگو برداری هم در معماری وهم در نیارش شیوه هخامنشی یافت می شود که دو نمونه از آنها " تالار ستوندار" و " کلاوه " ها بوده است.
نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و چون دهانه آن بزرگ بود ستون های چوبی هم در میان تالار زده می شد. همین روش را آریایی ها در شوش پی گرفتند. البته آنها ستون ها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت می ساختند که ستبرای ( قطر ) برخی دیوارها تا پنج گزمی رسید. با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می کردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند. بدین گونه ازمعماری ارارتویی الگوبرداری می شد درحالیکه ساختمایه ای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود در شوش دگرگون شده بود.
ساخت تالار ستوندار با پوشش دو پوسته تیر پوش پس از اسلام نیز دنبال شد. نمونه هایی از آن در مسجد جامع آبیانه مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب یافت می شود.
کلاوه های ارارتویی به گونه ای دیگر در معماری هخامنشی ساخته شد. نمونه این الگو برداری ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است.
ویژکی های معماری هخامنشی
نیارش
در معماری هخامنشی آسمانه تخت با تیر و ستون اجزا اصلی ساختمان بوده است. از چوب بسادگی می شد برای پوشش دهانه هایی از 2.5 تا 3.5 گز بهره گیری کرد. ولی در معماری تخت جمشید دهانه میان دو ستون را تا حدود 6 گز ( 6.40 متر ) رسانده اند و این بزرگترین دهانه چوب پوش در جهان آنروز بود. چنین چوبی در خور این دهانه در ایران یافت نمی شد از این رو آنها چوبهای درخت کنار را از جبل عامل لبنان از راه شوش به تخت جمشید رسانده اند و آنرا به کابرده اند. نیز هخامنشیان اتاق هایی می ساختند که دو ستون در میان آن بوده و دو تیر چوبی را بر روی هم با کنف می بستند و روی ستونها می گذاشتند. بدین گونه به توانایی باربری تیر می افزودند. در تخت جمشید تالار هدیش خشایار شا را با بیست ستون ساخته اند که فاصله زیر سری آنها نزدیک به سه گز و دهانه میان دو ستون چهار گز می باشد.
درمعماری هخامنشی نو آوری های شگفتی در ساخت آسمانه تخت بکار برده می شد. برای نمونه در تیر ریزی آسمانه برای اینکه تیرچه ها در دو دهانه کنار هم سنگینی باررا برروی یک تیرباربر نگذارند راستای چیدن آنها را تغییر می دادند. بدین گونه سر هر تیرچه بالشتکی به پهنای یک تیر باربر پیدا می کرد و این برای گسترش بار تیرچه بهتر بود.
بنیاد شیوه معماری پازسی از همان ساختمانهای ساده که در سرزمینهای غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است. اما پدیده تازه ایی که با گسترش فرمانروایی پارسها روی می دهد همکاری هنرمندان مختلف از سرزمینهای گوناگون در کار ساختمان سازی است. روشن است که کشوری به بزرگی ایران دوره هخامنشی با ملت های گوناگون مختلفی که زیر سلطه داشته این کار را می بایست انجام دهد. داریوش اول یکی از پادشاهان این دودمان در کتیبه ای بازمانده در شوش این نکته را چنین می آورد :
" این کاخ را من در شوش ساخته ام آرایه های آن از راههای دور آورده شد. زمین آن تا جایی کنده شد که به سنگ رسید. هنگامی کندن زمین که گودی آن در برخی جاها چهل ارش و در جاهای دیگر بیست ارش بود به پایان رسید پی ریزی شد و کاخ روی آن ساخته شد. آجرها به دست بابلی ها قالب گیری و در آفتاب خشک شد تیر های چوب چوب درخت سدر از کوهی به نام لبنان آورده شد و مردم آشور آنها را به بابل آوردند و از بابل یونانیها و کاریه ( کرخه ) آنها را به شوش آوردند. چوبهای در وپنجره ها از قندهار یا کرمان آورده شده اند. زر از سارد و باکتریا ( بلخ ) وارد و در اینجا ساخته شد. سنگ نفیس لاجورد و عقیق از سغدیان وارد و اینجا ساخته شد. نقره و چوب آبنوس از مصر وارد شد. زینت دیوارها از یونان عاج از حبشه و آراکونیا وارد و اینجا ساخته شد. ستونهای چوبی از دهکده ای بنام آبی رادو در ایلام وارد واینجاساخته شدند.سنگ تراشان یونانی ها وساردی ها بودند. زرگرهایی که طلاها را ساخته اند مادی ها و مصری ها بودند. مردانی که آجرها راساختند بابلی ها بودند و آنهایی که دیوارها را آراستند مادی ها و مصریان بودند. "
آنچه مهم است گردهم آمدن هنرمندان مختلف وپدیدآوردن شیوه ای متناسب و ایرانی است که درآن عناصرگوناگون بصورت منطقی در کنار هم قرار می گیرند و این هنر است. البته این کار تنها در تخت جمشید انجام نشده است در شوش نیز به همین گونه همچون ساختمان های تپه نوشیجان ساختمانی را ساخته اند گرچه بدلیل گرمای زیاد محل آن را با طبیعت اطراف وفق داده اند.
با وجودی که اوزیر ( ساختار ) ساختمانهای این روزگار از سنگ بوده است اما از دیوار خشتی نیز برای پنام ( عایق ) بهره گیری شده تاجایی که درشوش دیوارخشتی به ستبرای پنج گز(5.33متر) و تنها به صورت اسپر ساخته شده است. در تخت جمشید و پاسارگاد نیز از همین پنامها بهره گیری شده است. همین روش در ساخت تیر پوشهای تخت جمشید و دیگر بناها نیز انجام شده است. درست است که الگو از دیگر جاها گرفته شده است اما دهانه ها را تا ده متر پهنا ( از محور تا محور ستونها ) رسانده اند و این شیوه ی ساخت برای اولین بار در معماری جهان آن روز رخ می دهد.
آرایه
در شیوه هخامنشی آرایه هایی به کار رفته که هر کدام منطق خاصی داشته است. آرایه سرستون در معماری ایران ریشه کهنی دارد. در دخمه های مادی سرستون هایی بر دیواره کنده شده که همانند سرستون های ایونی یونانی هستند. شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون آنها را با ریسمانی بنام کبال به هم می بسته اند و سپس تخته ای روی آنها برای بالشتک می گذاشتند این چفت و بست و پیچش ریسمان سرتیرها کم کم دگر گون شده و همانندی چون سرستون ایونی پیدا کرده است. درتخت جمشید این آرایه در چند جا یافت می شود.
همچنین در سرستونهای کله گاوی در گودی پشت آنها سر تیرها جای می گرفته اند و از رانش آنها نیز جلوگیری می شده است. پس هر کدام از این آرایه ها در عین اینکه یک آذین بشمار میرفتند دارای منطق نیارشی هم بوده اند. هخامنشیان همواره این گفته ارزشمند را پاس می داشتند که " آزموده را نباید دوباره آزمود ".
همانگونه که می دانیم هنر پیکره ( مجسمه پپپپ) سازی در ایران چون هم دین های پیش از اسلام در ایران هم دین اسلام بت پرستی را نمی پذیرفتند چندان رواج نداشته است.
در ایران کهن جایگاهی بوده بنام " ازدیس تچار " که چون در آن بت می پرستیدند جایگاهی بی ارج و ناشایست شمرده می شده است. گفته شده یکی از افتخارات خشایارشا پس از بازگشت از جنگ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
معماری دوران هخامنشی
قوم ارارتو (قبل از آریائیها) : روش نیارشی ساختمانهای ارارتو، تیر و ستون با سقف تخت بوده است، ساختمانهای آنها چهار گوش بوده و نیایشگاههایی با تالاری ستون دار داشتند که بیشتر روی سکو ساخته می شده. آنها ستونها را با سر ستونهای پیچک دار می آراستند و مصالح اصلی آنها سنگ و چوب بوده است. آنها گونه ای ساختمان داشتند بنام « کلاوه» که ساختمانهایی دو طبقه بودند و بدلیل امنیت تنها در طبقه بالای آن زندگی می کردند و با نردبان به آن دسترسی داشتند و طبقه پائین را به جای انبار استفاده می کردند. از نمونه های ساختمانهای اراتویی می توان آثار تپه حسنلو از سده نهم ق.م و دژهای پیرامون دریاچه وان را نام برد.
پارسها(مادها) : یکی از ساختمانهای باز مانده از مادها تپه نوشیجان است، ساختمان مرکزی آن دارای چند تالار است که این کشیدگی منطق ایستایی نیز دارد. تاقها از گونه جناغی هستند که به روش ضربی آجرچینی شده اند. دیوارها به اندازه کافی ستبر ساخته شده اند تا بتوانند جلوی رانش تاق ها را بگیرند. گرداگرد ساختمان تاق نماهایی با چند جناغی زده شده است. طرح این گونه ساختمانها پس از اسلام در آرامگاه شیخ علاء الدوله بیابانکی در صوفی آباد سمنان و در آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقان نزدیک شاهرود و در برخی چکادها و کلاه فرنگی ها دوباره بکار گرفته شده و موزه ایران باستان در روزگار معاصر با این طرح ساخته شده است.
استودانها : نمونه دیگر معماری مادها، استودانها هستند. در آن زمان بدترین کارها را آلوده نمودن چهار عنصر یعنی آب، خاک، آتش و هوا می دانستند، و به همین دلیل مردگان را خاک نمی کردند. استودان در واقع اتاقکهایی هستند که در دل کوه می کندند تا استخوانهای مرده ها را در آن بگذارند. آثار به جای مانده : 1- بنای دکان داوود (سرپل ذهاب) 2- فخر یکه (کردستان) 3- سکاوند (سقز) 4- داود اختر 5- صحنه 6- نقش رستم - می باشند.
یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان، آنها باور به تقلید درست بوده که آنرا بهتر از نوآوری بد می دانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریائیها چون کشاورز بودند و در سرزمینی آباد و خرم می زیستند، خویی آشتی جو و سازگار داشتند. آریائیها در هنگام کوچ در برخورد با معماری ارارتویی، از آن الگو گرفته و آنرا «برساو» کرده اند.
برساو چیست : الگو گرفتن از نگارهای طبیعت و دگرگون کردن آنها به ریخت های ناب هندسی است. ایرانیان کهن، تقلید از طبیعت را ناپسند می شمرده اند برای همین نگاره ها را بگونه «یَله» (آزاد) که امروز به آن برداشت انتزاعی یا ذهنی می گویند، کار می کردند.
نمونه هایی از این الگوبرداری در معماری و هم در نیارش شیوه پارسی یافت می شود که دو نمونه آن «تالار ستوندار» و «کلاوه ها» بوده است. در معماری پارسی با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می کردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند.
نیارش پارسی : در معماری پارسی، سقفها تخت و با تیر و ستون اجزاء اصلی ساختمان را می ساختند، از چوب به سادگی برای پوشش دهانه هایی از 40 تا 55 متر بهره گیری می کردند. پارسیان اتاقهایی می ساختند که دو ستون در میان آن بود و دو تیرچوبی را بر روی هم با کنف می بستند و روی ستونها می گذاشتند، بدین گونه به توانایی باربری تیر می افزودند. در این دوره تیر ریزی سقف بصورت مربع(شطرنجی) در آمد تا سطح اتکای بیشتری داشته باشد.
آرایه پارسی : در شیوه پارسی، آرایه هایی (تزئیناتی) بکار رفته است که هر کدام منطق خاصی داشته اند. در دخمه های «مادی» سر ستون هایی بر دیوار کنده شده که همانند سر ستونهای ایرانی یونانی هستند. شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون، آنها را با یک ریسمانی بنام کُبال بهم می بسته اند و سپس تخته ای روی آنها برای بالشتک می گذاشتند، این چفت و بست و پیچش ریسمانی سر تیرها کم کم دگرگون شده و همانندی چون سر