لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مفهوم سنتی نما و سه متغیر اصلی آن
در نما مسائل بسیار مهمی از نظر فضای معماری تحقق مییابند: رابطة فیزیکی و بصری بیرون و درون و رابطة جنبة ایستا و متحرک ساختمان. یعنی فرم و کاربری. حجم اگر چه سه بعدی است، دارای فرمی خارجی است که توسط سطوح بیان میشود. نما در توصیفی کلی از همین سطوح تشکیل شده است.
فارغ از مباحث نظری، در عمل نمای ساختمان از مقولة نمای ترسیمی در فرایند طراحی ساختمان جدا نیست. حجم ساختمان در عمل بیشتر از طریق پلان و نما، که مقولهای سطحی هستند . نمایش داده میشود. تأثیر فرایند بر محصول، که در هر زمینهای از تولیدات بشر اتفاق میافتد، یکی از مواردی است که باعث عدم کارایی نمای سنتی در معماری امروز شده است. معماریهای نو به صورت کاملاً سه بعدی طراحی و ارائه میشوند و این مقوله باعث شده است که نما به عنوان عنصری سطحی تحتالشعاع قرار گیرد. اگر چه در میان معماران پیشرو امروز عدهای همچنان به نقش لفاف بیرونی ساختمان، به عنوان یک عنصر مهم معماری. اعتقاد دارند و در این زمینه تجربیات جالبی را نیز انجام دادهاند، به نظر میرسد مفهوم سنتی نما در حال دگرگونی است و مفهوم پوسته، که ابعادی وسیعتر دارد، به تدریج جایگزین آن میشود.
از مباحث جدید و پیشرفتة مربوط به نما که بگذریم در فعالیت روزمرة معماری و ساختوساز شهری نما مقولهای متناقض است. میدانیم ساختمان ذاتاً سه بعدی است و در طراحی کامپیوتری یا ماکت نیز به صورت حجم در تمامی ابعاد آن دیده میشود، اما در تماس واقعی و از نزدیک با ساختمان هر بار فقط یک یا دو نما به صورت کامل دیده میشوند. ساختمانهای متداول امروزی یک نمای مهم و مشخص به سوی خیابان دارند، ولی بقیة نماها عموماً کمتر کار شدهاند. نخستین شناخت و برخورد افراد با بنا از طریق نمای اصلی صورت میگیرد
در تمامی دورههای تاریخ ابزار ترسیم و روش طراحی تأثیرات مهمی را بر ساختار فضایی معماری به جا گذاشتهاند و ابزار و ایده همواره از یکدیگر تفکیکناپذیر بودهاند. در معماری رایج جهان، طراحی براساس پلان و نما ـ در حالی که اولی ماهیتاً کاربردی ـ فنی و دومی صرفاً زیباشناسی است ـ فضاهایی از تولید کرده است که ترکیببندی ازنوع دیاگرامی ـ کاربردی دارند. نما عنصری جداگانه است که در فرایند طراحی در جدال با پلان قرار میگیرد
طراحی نما در بسیاری از معماریهای تاریخی به گونهای جدی مطرح بوده است و از این جهت نگاه کردن به معماری از این زوایه مشکلساز نبوده است. در دورة نئوکلاسیک و حتی بعضاً باروک، معمار میتوانست قبل از اندیشیدن به فضای معماری، نمای آن را ترسیم و به کارفرما ارائه کند. برای کارفرمایی که اثری را به معمار سفارش میداد، نکتة مهم نمای ساختمان بود. آرایش نما، به دلیل دو بعدی بودن، تقارن ریتم و بهرهگیری از الگوهای آشنا، به صورت همیشگی در ذهن بیننده حک میشد.
بررسی تناسبات و روابط هندسی در معماری تاریخی ایرانی نشاندهندة این واقعیت است که معماران ایرانی نمای ابنیة مهم را مورد توجه قرار داده و به دقت طراحی کردهاند.
در هر حال نما، به مفهوم سنتی آن. خصوصیاتی دارد که امروزه به شدت مورد حمله قرار گرفته است. این خصوصیات به شرح زیر هستند:
ـ تشکیل شدن از اجزاء معنیدار
ـ جزئی از نمای شهری بودن
ـ مورد تأکید قرار دادن یک جهت مشخص
سیر تحول تاریخی مفهوم سنتی نما
در طول تاریخ سه متغیر مهم وجود دارند که سیر تحولی نما به آنها وابسته است. اولی ترکیببندی و اجزاء شبکة نما، که عنصری مستقل است، دوم رابطة نمای ساختمان با نما و بافت شهری اطراف و آخرین متغیر نحوة قرارگیری نما در رابه با سازماندهی فضایی کل ساختمان. در دورة جدید هر سه عامل فوق به طور اساسی بازنگری شدهاند. در زیر سیر این تحول به اجمال توضیح داده میشود.
در دنیای باستان: مصر ـ یونان ـ ایران
در معابد مصری مراسم خاص مذهبی ایجاب میکرده است مسیر ویژه و برجستهای به وجود آید که از ورودی تا عمق پنهانترین بخش بنا امتداد یابد. نما به عنوان آغاز این مراسم مهم مذهبی، به صورت پردة عظیم آرایش یافتهای، عمود بر محور ساماندهی فضا، در مقابل فضای شهری قرار میگرفت.
در ایران عهد هخامنشی و ساسانی به نماسازی بسیار توجه میشد. چنان که گولینی در رابطه با مفهوم فضا در معماری هخامنشی اشاره کرده است. معماران ایرانی نه فقط به طراحی نما توجه داشتهاند بلکه مسیر ویژهای را طراحی کردهاند که بیننده از طریق حرکت در آن، طبق نظمی از پیش تعیین شده، نما را درک کند.
در قرون وسطی
در قرون وسطی و خصوصاً با پیدایش شهرهای بزرگ در قرون دوازدهم تا چهاردهم، که با رشد زندگی شهری همراه بود. فضای شهری، از جمله خیابان و میدان، اهمیت بسیار یافت. فضای عمومی شهر نقش حیاط، به عنوان فضای باز مکمل ساختمان. را به خود اختصاص داد. جهت ساختمانها از نظر سازماندهی فضایی به بیرون متوجه شد و نمای اصلی نیز در بیرون قرار گرفت.
خیابانها در قرون وسطی ردیف به هم فشردة نمای ساختمانهای مسکونی چند طبقه بودند. طبقة همکف عموماً به کارگاه، انبار یا اسطبل اختصاص یافته و بخش مسکونی در بالا قرار میگرفت.
در ایران ، دورة اسلامی
بخش عمدهای از ساختمانها و مجموعههای این دوره به لحاظ نمای درونی قابل بررسی هستند. در اکثر ابنیه حیاط مرکزی کانون ساماندهی فضاست و جهت ساختمان به سوی این کانونها تعریف شده است. نمای ساختمان به عنوان جزئی از نمای شهری در ایران پس از قاجار به ندرت معنی داشته است.
نما مانند پوستهای تزئینی، که عناصر ساختمانی و سازه را در برمیگیرد. مفهومی است که در مساجد ایرانی تا دورة صفوی به طور روزافزون تقویت شده است.
از رنسانس تا نئوکلاسیسم
در فرهنگ غربی نما موضوع مستقل طراحی تئوری معماری از دوره رنسانس به بعد است. لئون باتیست آلبرتی معتقد است آنچه ورای فرم و ظاهر ساختمان وجود دارد اهمیت ندارد. معمار باید به جلوة خارجی بنا توجه کند. او احیاکنندة سنت رومن است. این معماری در دورة خود از جلوة ظاهری و تزئینی بخشیدن به معماری سازهای یونانی، که تا مغزش سنگ یک پارچه است، به وجود آمده است و ورای ظاهر تیر و ستونی، سرستونها، کتیبهها و پیشانیهای سنگی ملهم از الگوهای یونانی، ساختاری طاقی و آجری را مخفی میکند.
مدرنیسم
اصطلاح مدرنیسم در اینجا برای این به کار رفته است که تفاوت ماهوی را با جنبش مدرن نشان دهد.
در هر حال اساتید معماری مدرن، لوکوربوزیه، رایت و گروپیوس بحث حجم و سیمای چهاربعدی ساختمان، یعنی آنچه را در طول تجربة عینی از فضا در ذهن میماند، جایگزین جنبة دو بعدی و تصویری ـ نمادین آن کردند. میس و ندررهه در ابنیة متعلق به دانشگاه ایلینویز و در آسمان خراشهای سیگرام و لیک شور به طور غیرمستقیم به نما و ارزش زیباییشناسی آن ارج نهاده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حجاب نمادی از جنگ تمدنها
چندی است که مسئلهی حجاب زنان مسلمان در غرب محل چالش دو تمدناسلام و غرب شده است. اخیراً در چند کشور اروپایی حجاب را در مدارس یا ادارات دولتی ممنوع کردهاند و با انتشار صدها مقاله در جراید غربی به شدتحجاب را مورد تاخت و تاز قرار دادهاند.
مسئلهی حجاب برای اوّلین بار نیست که صحنهی هماوردی تمدن غرب وتمدن اسلامی قرار میگیرد، لااقل در سه کشور اسلامی ترکیه، افغانستان و ایران خودباختگان سیاسی که از تمدن شرقی خود احساس حقارت میکردند تنها راهجبران عقبماندگیهای ذهنی و عینی را شبهمدرنیسم میدانستند؛ خصوصاً درایران مسئلهی حجاب به جدایی آشتیناپذیر بین نیروهای مذهبی و پهلویها گردید. قبل از آن نیز در دورهی مشروطیت عدهای از غربزدگان حجاب اسلامی رامورد تاخت و تاز قرار دادند و آزادی و بالندگی زنان را در بیحجابی منحصرمیدیدند. آنها دهها مقاله و هجونامه را برای بیاعتبار کردن حجاب اسلامی منتشرکردند و در مقابل اسلامگرایان دهها رساله در وجوب حجاب و پاسخ به شبهاتپیرامون آن تولید کردند.
امروز همین مسئله در غرب در حال تکرار شدن است، در ماههای اخیر دههامقاله توسط روزنامههای پرتیراژ غرب علیه حجاب اسلامی منتشر شده است. بهنمونههایی از این مقالات که فقط در ماه نوامبر منتشر شده است توجه کنید.
حزب طرفدار آزادی هلند خواستار ممنوعیت استفاده از روسریتوسط زنان مسلمان در این کشور شد (روزنامه اکونومیست، مقالهیدشمنی در داخل، 23 نوامبر 2006)
ذهن انسان با حجاب چگونه کار میکندـ حجاب نماد ظلم به زنمحسوب میشودـ زنان مسلمان آلمان از حجاب چشمپوشی کنند.(تاگس سایتونگ، مقاله حقایق و پیشداوریها، 30 اکتبر 1385)
قرآن زنان مسلمان را به حجاب ملزم نمیکند (واشنگتن تایمز،مقاله خیزش مذهب در غرب، 23 نوامبر 2006)
حجابی که زنان برای تمایز و تأکید بر پستی آنان تحمیل شده استتاریخچهای کهن داردـ اسلامگرایان که از حجاب یک فریضهی دینی ویک دستور خدا میسازند بسیار جدید استـ لیلا بابس در کتاب خودثابت میکند که حجاب یک فریضهی دینی نیست چه برسد به یکآداب مذهبیـ هیچ متن مذهبی حتی قرآن، هیچ رأی فقهی یا هیچمفسر قرآن پذیرفته شده هرگز این هنجار را معنوی توصیف نکردهاستـ این گفتهی اصولگرایان که حجاب را از حیطهی اخلاق جنسیبه یک اصل دینی تبدیل کردهاند، لباس دروغین پوشاندن به دیناست. (لوتان، مقالهی حجاب پنج هزار سال فرمانبرداری، 21 نوامبر2006)
اینها نمونههایی از مقالاتی است که فقط در ماه نوامبر در غرب منتشر شدهاست. مسئلهی ممنوعیت حجاب در کشورهای غربی و مدعی دمکراسی ما را بهیاد عملکرد مستبدین تاریخ شرق، رضاشاه، کمال آتاتورک و امانالله خان، شاهافغانی میاندازد و مجدداً حملات غربگرایان ایرانی و ناسیونالیستهای ترک راعلیه حجاب در اذهان زنده میکند. با این تفاوت که در گذشته میدان پیکار علیهحجاب کشورهای اسلامی بود و اکنون این مصاف در کشورهای غربی روی دادهاست و این نشان میدهد که تمدن غرب دیروز در حال تهاجم بود و اینک تمدناسلامی دست به تهاجم زده و غرب در حالت تدافعی به سر میبرد.
شاید امروز مسئولیت اسلامگرایان در تبیین مسئلهی حجاب مسئولیتی مضاعفشده؛ چه این که اگر از این نماد اسلامی پشتیبانی فکری نشود، چه بسا از پیشرویباز ماند و در زیر حملات دفاعی غرب ناچار به عقبنشینی یا تسلیم شود. از اینجهت نکاتی چند برای تبیین حجاب ضروری است:
1ـ حجاب در اسلام هرگز نماد ظلم به زن یا برای تأکید بر پستی بر زنان تحمیلنشده است. شما در هیچ یک از متون مقبول اسلامی چنین تعبیر یا اشارهاینخواهید یافت؛ بلکه دهها متن دینی حجاب را نمادی از حرمت، احترام و عزّت زنمسلمان معرفی میکند.
جالب این است که حتی' مسئلهی حجاب تنها بر مبنای ملاک تمایلات جنسیواجب نشده است. به همین جهت فقها با این که نگاه کردن مردان را به زنان نامحرمحرام میدانند؛ ولی نگاه به زنان غیر مسلمان که حجاب را امری لازم نمیدانند و زنان مسلمانی که بیمبالات هستند و خود حرمت خود را نگه نمیدارند جایزمیدانند (آیتالله خویی، منهاجالصالحین، ج 2، ص 259). بعضی علت این جواز را پاس نداشتن زن از حرمت خود داشتهاند.
و باز به همین جهت است که فقها فتوا دادهاند که نگاه به تصویر زن مسلمان و آشنا حرام است؛ ولی نگاه به تصویر زنی که متهتک است و خود حرمت خود را پاسنمیدارد جایز است. (امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 2، کتاب النکاح)
2ـ شکی نیست که اسلام برای حفظ کانون خانواده وظایف زنان و مردان را برمبنای طبیعت هر کدام مشخص کرده است و به عبارتی از زن وظیفهی زنانه و ازمرد خدمت مردانه خواسته است. به همین جهت از مرد و زن خواسته است تا درمسئلهی پوشش و لباس هر کدام هویت خود را حفظ کنند. در واقع اسلام به پیروانخود تأکید میکند که هیچ تفاوتی در ارزش انسانی زن و مرد نیست و باید هیچ کداماز جنسیت خود احساس حقارت و از خودبیگانگی نکنند. به همین علّت اسلامپوشیدن لباس مردانه را برای زنان و لباس زنانه را برای مردان حرام میداند و حتی' نماز خواندن زن در لباس مردانه و نماز خواندن مرد در لباس زنانه را باطل میداند. (عروةالوثقی، ج 1، فی شرایط المصلی، مسئلهی 42)
3ـ حجاب اسلامی یعنی پوشیدن تمام موهای سر و تمام بدن به جز صورت ودستها تا مچ و پاها تا مچ از ضروریات فقه اسلامی است؛ تمام فقهای اسلام سنیو شیعی همه بر وجوب آن فتوا دادهاند و همهی مفسرین اسلامی شیعه و سنی درذیل آیهی 31 سورهی نور و آیه 59 سورهی احزاب دو حکم پوشیدن گلو و سینه باروسری و پوشیدن جلباب یا شال و مقنعهای که سر و سینه تا نیمتنه را میپوشاند رابه معنای وجوبی و امر الزامی گرفتهاند (آلوسی، تفسیر روحالمعانی، ج 22، ص 88و طبرسی، مجمعالبیان، ج 4، ص 369). تاکنون هیچ فقیه و مفسری فتوا یا تفسیر وقرائتی که دلالت بر غیر الزامی حجاب باشد از خود صادر نکرده است. این ادّعایعجیبی است که جراید غربی نقل میکنند که اسلام حجاب را الزامی نکرده است. واین نیز باید افزوده شود که در اسلام بین اخلاق عملی و الزام فقهی هیچ تفاوتینیست. اگر غیبت، تهمت، تجسس، سرقت، خیانت، زنا، چشمچرانی، از لحاظاخلاقی امری ناپسند هستند، از لحاظ فقهی نیز امر ممنوع و حرامی هستند. بنابراینادّعای روزنامه لوتان که حجاب را در حیطهی اخلاق جنسی و خارج از محدودهییک اصل دینی تعریف کرده است، نشان از ناآگاهی نویسنده به اسلام است.
راستی جای تعجب است که غرب از شکستن حرمتهای خانوادگی و متلاشیکردن کانون خانواده چه سودی برده است که همچنان بر این تجربهی تلخ پافشاریو استدلال میکنند؟! در آخرین سرشماری که مؤسسهی تحقیقات اجتماعی(O.N.S) ارایه داده از هر سه نفر کودک متولد شده در اروپا یک نفر آنان نامشروعاست. آیا آیندهی اروپا با این همه انسانهای بیاصل و نسب که هیچ شیرازهای ازمحبت