لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مقدمه
پدیده ی حاشیه نشینی به مفهوم امروزین آن، در کشورهای پیشرفته ی جهان به وجود آمده و با صدور برنامه های اقتصادی این گونه کشورها تحت عنوان برنامه های رشد و توسعه در کشورهای جهان سوم گسترش یافت.
پیامد رشد صنعتی کشورهای غربی، بروز مسائل و مشکلات اجتماعی فراوانی بود که یکی از آنها حاشیه نشینی است. مناطق صنعتی فعال به عنوان قطب های جاذب جمعیت، به فراخوانی نیروی کار از نقاط مختلف کشور خویش و با دیگر کشورهای جهان پرداخته و مازاد جذب نشده ی این نیروها را در سکونتگاههایی نامناسب و یا سرپناههایی سر هم بندی شده در نقاطی بخصوص از شهر گرد هم آوردند و در این راستا حاشیه نشینی چهره ی زشت خویش را آشکار ساخت.
رشد و توسعه ی کشورهای سرمایه دار اگرچه با غارت دیگر کشورهای جهان همراه بود، اما قادر به چاره اندیشی برای این گروه واژه (حاشیه نشینان) نبوده و مشکل حاشیه نشینی هنوز هم به صورت مناطقی مشخص در گوشه و کنار شهرهای بزرگ این کشورها، دیده می شود که مرحله ی هارلم نیویورک یکی از معروفترین نمونه های این گونه مناطق است.
اجرای برنامه های نو استعماری در کشورهای جهان سوم تحت عنوان برنامه های توسعه، در راستای شکست ساختار اجتماعی و اقتصادی سنتی این گونه کشورها عمل کرده و به همراه خود پدیده ی شوم حاشیه نشینی را به ارمغان آورد.
کشورهای جهان سوم به دلیل تحت سلطه قرار گرفتن و عدم توانایی در غارت دیگر ملل، قادر به کنترل ابعاد رو به افزایش این پدیده نبوده و تعداد زاغه نشینان این کشورها به طور روز افزونی، افزایش می یابد به طوریکه امروزه وجود حاشیه نشینان در اطراف شهرهایی بزرگ مانند کلکته پدیده ای عادی به نظر می رسد، حدود 30% از افراد ساکن در شهرهایی بزرگ در پایتخت های کشورهای جهان سوم به طور زاغه نشینی زندگی می کنند.[1]
در سال 1964 حدود 45% از جمعیت آنکارا، 21% از جمعیت استانبول و 18% از جمعیت ازمیرد در زاغه ها بسر میبرند و نیز در سال 1951، 20% در مانیل، 65% در ونزوئلا، 25% در سانتیاگو، 23% در کراچی، 12% در کینگستون (جامائیکا) و 15% از جمعیت سنگاپور زاغه نشین بوده اند.
در ایران نیز پس از ورود و استقرار سرمایه داری را وابسته، پدیده حاشیه نشینی به وجود آمد و رشد آن، عمدتا از سال 1320 به بعد شدت یافت.
گفتنی است که اصلاحات به اصطلاح عمیق نیز از همین سال به بعد صورت گرفت. پس از بروز تغییرات عمده در سالهای 1341و1342 رشد حاشیه نشینی به حدی رسید که دستگاه حکومتی و پژوهشگران اجتماعی را بر آن داشت تا برای رفع آن چاره اندیشی کنند در سال 1350 موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران بنا به خواست سازمان برنامه و بودجه، طرح گسترده ای برای مطالعه حاشیه نشینی در کشور تهیه کرد که با مطالعه شهر تهران آغاز می شود و سپس مطالعات عمیق تری پیرامون دیگر شهرها آغاز شده بررسی حاشیه نشینان دیگر شهرهای کشور از جمله شهرهای بندر عباس، همدان، باختران و بوشهر منتشر شد.
دفاتر استانی سازمان برنامه و بودجه نیز به تشویق سازمان مرکزی خود به انجام اینگونه مطالعات پرداخته و در نتیجه گزارش وضعیت حاشیه نشینان شهر تبریز، حاشیه نشینان شهر کرمان و غربتیهای شهر سبزوار انتشار یافت.
مطالعات دیگری نیز در این زمینه صورت گرفت که می توان از حاشیه نشینان شیراز آلونک های شهر آرا، آلونک نشینان سلسبیل شمالی، ساکنان تپه ی هگمتانه و حیطه ی قائنیها نام برد.
تمامی این مطالعات، در حد شناخت جامعه ی آماری حاشیه نشینان کشور و به دست آوردن مشخصات این جامعه بوده و کمتر به تحلیل مساله پرداخته اند.
در چنین شرایطی آمارها فقط ارقام و پدیده ها را نشان می دهند نه منطقی و غیر منطقی بودن ها را و فقط مشکل و معلول کنونی را بازگو می کنند نه سلسله علل را شاید بتوان گفت که بررسی عمیق پدیده ی حاشیه نشینی فقط در پایان نامه های دانشجویان قابل مشاهده است.[2]
در هر حال نتیجه ی اینگونه پژوهش های، انجام برنامه هایی شتابزده مانند ساختن خانه های کوی نهم آبان سابق و یا خانه های حاشیه نشینان شهر کرمان بود که چون بر اساس شناختی صحیح و عمیق از این پدیده استوار نبودند، بزودی با شکست روبرو شده و متوقف شدند.
اقدام دیگری که در نظام گذشته برای از بین بردن این پدیده انجام گرفت باز گرداندن اجباری مهاجرین حاشیه نشین به روستاهای خود بود که به روشنی آشکار است که این اقدام تا چه حد می تواند اصولی و یا موفق باشد.
حاشیه نشینی شهری که شاید همیشه وجود داشته در شرایط امروزین ابعادی بزرگتر یافته و در ارتباط با مساله مهاجرت و مشکل مسکن و غیره یکی از مسائل مرکب شهری و اجتماعی در اغلب کشورها و جوامع جهان محسوب میشود این پدیده در بعضی جوامع معلول کشش طبیعی قطبهای صنعتی و شغلی و رفاهی و اداری و در بعضی اجتماعات معلول بیکاری و فقر ناشی از بحران صنعتی و اقتصادی، مهاجرت روستائیان و جاذبه سراب زندگی شهری، افزایش سرسام انگیز جمعیت و ارتباط با وضع راکد اقتصادی است. [3]
ضعف عمده ی مطالعات گذشته، نبود تحلیلی عمیق و دقیق از این پدیده است که به ضعف در نظریه ها باز می گردد.
هیچیک از نویسندگان داخلی، نظریه ای جامع در مورد تحلیل این پدیده ارائه نمی دهند و بین نویسندگان غربی نیز نظریهای منسجم مشاهده نمی شود هنگامیکه تحلیل یک پدیده کامل و یا صحیح نباشد مسلما تعریف آن پدیده جامع و مانع نبوده است.
در این تحقیق سعی بر آن شده که ابتدا مفهوم حاشیه نشینی و نظریات مختلف به طور مختصر ارائه شود تا برداشت و درکی نسبی در مورد این پدیده داشته باشیم سپس حاشیه نشینی در جهان و کشورهای دارای حاشیه نشین و در نهایت به حاشیه نشینی در زنجان پرداخته ایم باشد که مورد رضایت شما خواننده محترم واقع شود.
مفهوم حاشیه نشینی
در زبان انگلیسی کلمه زاغه Slum از کلمه ی Slumber گرفته شود که زمانی به کوچه های پست، گمنام و خاموش اطلاق می شد.[4]
هنگامیکه از حاشیه نشینی گفتگو می شود، اگر چه موضوع خاصی به اذهان متبادر می گردد اما در تعریف ارائه شده ی این مفهوم توسط پژوهشگران مختلف، تفاوتهایی دیده می شود که باعث تغییر جامعه ی آماری هر پژوهشگر می گردد.
بروز تغییر در جامعه ی آماری، موضوع پژوهش را با وجود اشتراک در لفظ، متفاوت ساخته و استفاده از نتیجه ی پژوهش های گوناگون را مشکل می سازد.
در اینجا تلاش می شود تا از کتابهای مختلف و سایت ها و … به بررسی تعاریف مختلف حاشیه نشینی بپردازیم تا در پایان به تعریفی دقیق و جامع دست یابیم.
در نشریه هایی که از سوی پژوهشگران داخلی انتشار یافته، یکی از قدیمی ترین مطالعات، حاشیه نشینی را اینگونه تعریف می کند:
مفهوم حاشیه نشینی به معنای اعم، شامل تمامی کسانی است که در محدوده اقتصادی شهر ساکن هستند ولی جذب اقتصاد شهری نشده اند. جاذبهی شهرنشینی و رفاه شهری، این افراد را از زادگاه خویش کنده و به سوی قطب های صنعتی و بازارهای کار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 110
مقدمه :
شهر و شهر نشینی ایران که در طول سالهای متمادی دچار دگرگونی و تغییر بنیادی نشده بود ، همزمان با درگیری در روابط جدید سرمایه داری جهانی وارد دوره ای از تغییرات و دگرگونیهایی شد که اگر چه ریشه در زیر ساخت های اقتصادی ( تولیدی و صنعتی ) جامعه ایران نداشت اما به هر حال متأثر از شیوه ها و روشهای نوین تولید و توزیع ، مبادله و مصرف و نیز تحت تأثیر عوامل خارجی و داخلی رشد ، چالش های جدیدی را ایجاد کرد تکامل نیافتن نظام سرمایه داری در ایران به دلیل موانع متعدد ساختاری درونی ، افزایش بهای نفت در دهه پنجاه و اصلاحات ارزی که خود حاصل پایان عمر هم نشینی نظام سرمایه داری با نظامات آن پیشین بود تأثیرات دامنه داری بر الگوی شهرنشینی و شهر در ایران داشتند . از یک سو استقرار صنایع و کارخانجات در محدودة بلافصل شهرها و عمدتاً کلان شهرها و رواج نسبی روابط سرمایه داری سوداگر و وابسته در آن و از طرف دیگر بی نیاز شدن شهرها از بازار روستاها و قطع ارتباط تاریخی شهر و روستا موجب تقویت نقش و جایگاه شهرها شده و از سوی دیگر اصلاحات ارضی موجب تخریب بنیانهای زیست و معیشت روستاییان گردیده و اینها بر روی هم نامعادله ای ساختند که حاصلش مهاجرت گسترده روستائیان به شهرهای بود که بنیانهای تولید آن به درجه ای از کمال نرسیده بود که قدرت جذب انبوه مهاجران را داشته باشد . انبوه مهاجرین جذب شده به شهرها نیاز به سر پناه و مسکنی داشتند که با توجه به وضعیت درآمدی خود قادر به تأمین آن نبوده و در عمر کمتر طرح و برنامه ای نیز به تأمین مسکن برای آنها توجه می شود . آنها که نمی توانستند در بازار رسمی زمین و مسکن نیاز خود را برآورده سازند ، در بازار غیر رسمی زمین و مسکن گونه ای متفاوتی از سرپناه را تقاضا می کردند که در سالهای دهه پنجاه آلونک نشینی ، زاغه نشینی و حاشیه نشینی را شکل دادند . این مجموعه های سکونتی حاشیه ای که در بافت درونی یا حاشیه ای شهرها به ویژه کلان شهرها ایجاد می شوند . به تدریج جای خود را به مجموعه های سکونتی جدیدی دادند که در خارج از محدوده قانونی کلان شهر و در حریم استحفاظی آن شکل گرفته و در عین مشابهت با آنها متفاوت بودند ؛ امنیت در تصرف و فقدان خطر و تهدید تخریب ، مکان گزینی در حوزه عمل کلان شهر و در طول محورهای عمده منشعب از کلان شهر و نیز در نزدیکی مکانهای عمده صنعتی و اشتغال عملاً بستری را فراهم ساخت که جمعیت انبوه مهاجر ساکن در محدوده کلان شهری به سمت آنان سرازیر شده و پدیده ای جدید را در نظام و مکان کلان شهری شکل دهنده این پدیدة جدید که با مشخصه هایی چون خودرو بودن و بی اعتنایی به ضوابط و مقررات شهر سازی و ساختمانی ، اتکاء به حریم وارده خود جوش مردمی تأثیر ناپذیری از مدیریت و کنترل های دولتی و رسمی و امثال آنها شناخته می شوند ، « سکونت گاههای خودرو » نامیده شده اند . آنها نه جزئی وابسته به کلان شهر که سکونتی گاهی با استقلال نسبی از آن هستند که حداقل در ابتدا پایه های شغلی و معیشتی خود را در کارخانجات و صنایع پیرامون جستجو کرده و سپس و با تأمین خدمات و زیر ساخت ها در مراحل بعدی رشد به درجه ای از استقلال خدماتی می رسند و توسط نهادهای رسمی به عنوان شهر به رسمیت شناخته می شوند و در هر حال در سالهای اخیر به عنوان نوعی الگوی سکونت جدید ، ما بین شهر و روستا ـ در منطقه کلان شهری مطرح شده اند که در مورد تهران حدود 20 درصد جمعیت منطقه شهری را در خود جای داده اند .
این پدیده رو به گسترش که با چالشهای نظری ـ کارشناسی و اجرایی متفاوتی مواجه بوده و هست ، نیازمند بازشناسی و کالبد شکافی است تا با شناخت ساز و کارهای شکل گیری و تحول و عوامل مؤثر در آن تحت مدیریت هدایت و نظارت در آید و تا جایی که امکان دارد بسامان شده و برنامه دار گردد .
بیان مسئله
افزایش سریع و گسترده جمعیت شهرهای جهان سوم که غالباً در حوزه مناطق کلان شهری به وقوع پیوسته است طی سه دهه گذشته موجب بروز عوارض متعدد شهری شده است که از آن میان پدیده سکونت گاههای بی ضابطه و حاشیه ای به دلیل ارتباط مستقیم با یکی از نیازهای پایه ای انسان ( مسکن ) اهمیت خاصی دارد که برابر اطلاعات موجود بین نصف تا جمعیت شهرهای جهان سوم را در خود جای داده اند . این در حالتی است که بخش قابل توجهی از جمعیت شهری اضافه شده جهان سوم نیز در سکونت گاههای غیر رسمی اسکان می گزینند .
در 1985 بیش از 000/1000 نفر در قاهره ، 000/500 نفر در بانگوی افریقای مرکزی و 000/740 نفر در لوزاکای زامبیا در سکونت گاههای غیر رسمی و مناطق حاشیه ای ساکن بوده اند .
بر مبنای بررسی های طرح مجموعه شهری تهران در طول سه دهه گذشته جمعیت شهر تهران 3/2 برابر اما جمعیت منطقه شهری 8/7 برابر شده است که خود به مفهوم اسکان جمعیت به مراتب بیشتر در حوزه کلان شهری ( منطقه پیرامون تهران ) است .
ضرورت ، اهمیت و اهداف پژوهش
با توجه به روند رو به رشد پدیده حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ ایران به ویژه تهران که مشکلات متعددی را در زمینه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی باعث